روشهای عملی خودشناسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
روشهای
عملی خودشناسی: با تصمیم بر شناخت صفات و خصوصیات خود و
تزکیه و اصلاح خویش امکان پذیر است نخستین گام
خداوند متعال را ناظر و مراقب خویش داند و سعی در مراعات ادبِ حضور نماید. سپس در آخر هرروز، زمان مناسبی را برای رسیدگی به
اعمال روزانه خود اختصاص دهد، و در آن به
محاسبه نفس خویش بپردازد. و اگر با مواردی مواجه شود که از وظایف خود تخلّف کرده و خطایی از او سرزده است، بلافاصله در مقام
توبه،
استغفار و جبران برآید.
ابتدا باید توجه داشت که
صفات اخلاقی در
انسان به دو صورت فعّال و غیر فعّال وجود دارد. صفات فعّال صفاتی هستند که به علّت فراهم بودن شرایط به ظهور رسیدهاند و اینک بهصورت فعّال در وجود انسان منشأ اثرند. شناخت اینگونه صفات، کار چندان مشکلی نیست بهطوریکه اگر شخص منصفانه به بررسی احوال درونی خود بپردازد و
اعمال خود را مورد دقت و تأمل قرار دهد، میتواند اینگونه صفات را در خود بشناسد. البتّه استفاده ازنظر و
قضاوت دیگران، بهخصوص صاحبنظران نیز در این خصوص میتواند مفید باشد.
صفات غیرفعال صفاتی هستند که یا به جهت ضعف، وجودشان چندان محسوس نیست و یا بهصورت استعدادند و چون هنوز شرایط لازم برای ظهور و تقویت آنها فراهم نیامده، حالت کُمونی دارند. این قبیل صفات که در وجود انسان زمینه آمادهای برای رشد و پرورش دارند، بهمحض آماده شدن شرایط، شروع به رشد میکنند و به
فعلیت میرسند.
شناخت این قبیل خصوصیات روحی، قبل از اینکه به مرحله ظهور برسند، کار آسانی نیست بلکه باید با توجه به اصولی که خواهیم گفت، به شناخت آنها پرداخت. شناسایی این خصوصیات روحی و استعدادهای مثبت یا منفی از آنجهت اهمّیت دارد که اگر انسان از وجود آنها در درون خود غافل باشد، نه قادر به بهرهبرداری صحیح از استعدادهای مثبت میشود و نه بهموقع به مقابله بااستعدادهای منفی میرود. تا صفتی در مرحله بالقوه قرار دارد و به فعلیت نرسیده است، جلوگیری از رشد و تقویت آن، کار چندان مشکلی نیست امّا درصورتیکه به فعلیت رسد و بهصورت یک صفت فعال درآید، تضعیف و انهدام آن بهمراتب مشکلتر است. ازاینرو، پیشآگهی بر ضعفهای موجود در سازندگی معنوی انسان
کسی که امروز تصمیم به شناخت صفات و خصوصیات خود و
تزکیه و اصلاح خویش میگیرد، دارای مجموعهای وسیع از صفات و استعدادها ـ خواه در جهت مثبت، خواه در جهت منفی ـ است پارهای از این صفات جنبه اکتسابی دارد، یعنی شخص به دست خود و تحت تأثیر
عوامل و شرایط محیطی ـ اعم از
خانواده و
مدرسه و اجتماع ـ آنها را به دست آورده است؛ پارهای دیگر، دارای زمینههای موروثی است و با مساعدت شرایط محیطی،
عوامل تربیتی و همراهی صفات جنبی دیگر به مرحله فعلیت رسیده است. بعضی دیگر از استعدادها ممکن است جنبه خدادای داشته و چهبسا سابقهای در
نسل گذشته نیز نداشته باشد.
برای تشخیص صفات موروثی از اکتسابی میتوان به مطالعه در احوال نسل گذشته پرداخت تا با کشف و شناخت صفات روحی و مَلَکات اخلاقی آنان، خصوصیاتی را که استعداد آنها احتمالاً از طریق موروثی به ما رسیده است و در صورت آماده شدن شرایط به سهولت به ظهور خواهند رسید، شناسایی کرد. البتّه نمیتوان تمامی صفات و خصوصیاتی را که از طریق
توارث به شخص منتقل میشود شناخت و آنها را بهطور دقیق مشخص کرد، امّا چون صفات نسل یا نسلهای قبلی زمینههایی را در
روح انسان ایجاد مینماید، شناخت آنها در این زمینه ازنظر تربیتی حائز اهمّیت است. البتّه نه موروثی بودن یک استعداد منفی از انسان سلب
مسئولیت میکند و نه دارا بودن یک فضیلت موروثی بهتنهایی امتیاز محسوب میشود. آنچه مِلاک اجر و
پاداش در پیشگاه
خداوند است سعی و
مجاهدت انسان در جهت
تزکیه و تحصیل
کمال است.
قرآن کریم میفرماید:
«وَ اَنْ لَیْسَ لِلْانْسان اِلا ما سَعی،
برای انسان بهرهای جز آنچه خود به دست آورده است، نیست.»
بنابراین، بامطالعه در زندگی خویشان و اطرافیان نزدیک میتوان استعدادهایی را که احتمالاً از طریق توارث به ما منتقل شدهاند و چهبسا پارهای از آنها به فعلیت رسیدهاند و پارهای دیگر هنوز حالت بالقوه دارند را، شناسایی و در جدولی تنظیم کرد، بدین ترتیب که صفات و استعدادهای موروثی مثبت را در یک ستون و صفات و استعدادهای منفی را در ستون دیگر قرارداد و با قرار دادن علاماتی، شدّت و ضعف آنها را مشخّص کرد. سپس صفات اکتسابی را نیز به همان ترتیب در دو ستون گردآورد.
برای کشف و شناسایی صفات و خصوصیات خود، علاوه بر مطالعه در زندگی نسل قبل و بررسی دقیق احوال خود، میتوان از طریق مطالعه در خصوصیات دوستان نزدیک و کسانی که با آنها
معاشرت نزدیکتری داریم نیز به نکاتی پی برد زیرا
دوستی و
صمیمیت جز در سای وجوه مشترک روحی و اخلاقی امکانپذیر نیست. مثلاً اگر کسی فرد متین و موقّری است هرگز نمیتواند با شخص سبکسری طرح دوستی بریزد و یا صمیمی شود. یا کسی که
صالح و خیرخواه دیگران است نمیتواند باکسی که
فاسق و بدخواه دیگران است پیوند دوستی برقرار کند و...
بنابراین، بررسی خصوصیات روحی و اخلاقی دوستان و آشنایان نزدیک نیز میتواند بهطور غیرمستقیم ما را در شناخت خصوصیات روحی و اخلاقی خودمان تا حدّی یاری کند.«اِنَّ الذَّینَ اتّقَّوْا اِذا مسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّرُوا فَاِذا هٌمْ مٌبْصِرُونَ،
» افراد پرهیزکار هنگامیکه
شیطان آنها را
وسوسه کند متذکّر شده، به یاد خدا میافتند و در همان حال
بصیرت مییابند.
برای سلوک شرایطی مانند مراقبه و محاسبه ذکر شده است.
مراقبه از مهمترین شرایط
سلوک الی الله و از لوازم حتمی آن است. تا در این زمینه، موفقیت نصیب کسی نشود، در
سایر مراحل نیز توفیقی به دست نخواهد آمد. زیرا شرط اوّل برای گام برداشتن در
مسیر زندگی خدا این است که شخص از وظایف و تکالیفی که بر عهده دارد
غفلت نکند و بهتدریج
باطن خود را از آلودگی تصفیه نماید و لازمه آن، مراقبت کامل و دائمی از
اعمال و حالات قلبی است. بزرگان
اهل معرفت، مراقبه را در حکم پرهیز از غذای نامناسب، و
سایر عوامل و مراتب معنوی را در حکم دارو دانستهاند. تا وقتی مریض ازآنچه برای او مناسب نیست پرهیز نکند، دارو در او موثّر نمیافتد.
مراقبه را مراتبی است، لکن حقیقت آن در تمام مراتب این است که شخص، خداوند متعال را ناظر و مراقب خویش داند و سعی در مراعات ادبِ حضور نماید که: «اِنَّ الله کانَ عَلَیْکٌمْ رَقِيبًا،
بهیقین خدا در همه حال مراقب و نگران شماست.»
اولین مرتبه از این ادبِ حضور آن است که شخص چون خود را در پیشگاه خدا و در محضّر او میبیند، اقدام به مخالفت نکند، یعنی حریم اوامر الهی را نکشند و به ارتکاب
حرام یا ترک
واجب اقدام نکند. امّا مرتبه بالاتر این است که شخص از هر آنچه خلاف رضای حقّ است پرهیز کند و حتی از امور
لهو نیز دوری جوید و در هر کاری، ملاک ترک یا انجام
عمل را
رضای خدا قرار دهد. اگر مدتزمانی بر این روش مداومت کند، و با علم و آگاهی از نقاط ضعف خود از غلبه
هوای نفس جلوگیری به
عمل آورد، این حال برای او
ملکه شده، در او پایدار میشود.
یکی از لوازم موفقیت در امر مراقبه این است که شخص در آخر هرروز، زمان مناسبی را برای رسیدگی به
اعمال روزانه خود اختصاص دهد، و در آن به محاسبه نفس خویش بپردازد.
محاسبه نفس از
عوامل بسیار موثّر در اصلاح و تهذیب نفس و تقویت و پرورش
اراده است که در تعالیم اسلامی مورد تأکید قرارگرفته است. حضرت
امام موسی کاظم (علیهالسّلام) میفرمایند:
«لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ کُلَّ یَوْمٍ مَرَّةً.
آنکس که روزانه یکبار به محاسبه نفس خویش نپردازد، از ما نیست.»
در ضمن این محاسبه روزانه، اگر شخص با مواردی مواجه شود که از وظایف خود تخلّف کرده و خطایی از او سرزده است، باید بلافاصله در مقام
توبه و
استغفار برآید و با توجه به اصولی که در
شرع آمده است به جبران آن پرداخته، و تصمیم قاطع بر ترک آن بگیرد و مراقبت جدی کند که بار دیگر آن خلاف تکرار نشود. و اگر در انجام وظایف تخلّف نکرده و
اعمال صالحه از او سرزده است، آن را
توفیق الهی در حق خویش بداند که خیری را به دست او جاری ساخته است، لذا از بابت آن خدا را شکر گزارد.. کسانی که اصلاح خود را جدی میگرفتهاند، هنگام محاسبه اگر به موارد خلاف برمیخوردند برای اینکه آثار سوء آن جبران و از تکرار و ارتکاب مجدد آن جلوگیری کنند، بر خویشتن سخت میگرفتند و خود را
مجازات مینمودند، و برای این مجازات مراتبی قائل بودهاند که از آن به
مشارطه،
معاتبه و
مجاهده تعبیر میکنند.
حضرت
امام جعفر صادق (علیهالسّلام) میفرمایند: اگر موقف حساب را هول و هراسی نبود جز شرم و حیایی که از عرضه کردن
اعمال به درگاه
خداوند متعال به انسان دست میدهد و رسواییای که درنتیجه پاره شدن پرده
عیبپوشی خدا و برملا شدن
اعمال پنهانی به بار میآید، سزاوار بود که آدمی سَر به کوه به بیابان بگذارد...آری، کسی که عرصه
محشر را با تمام هولها و سختیهایش در هر نفسی که میکشد مشاهده کند و به دیده دل، ایستادن در پیشگاه خدای جبّار را ببیند، در این صورت: : یَاّْخُذُ خُذُ نَفْسَهُ بِالمُحاسَبَةِ کَاَنَّهُ اِلی عَرَصاتِها مَدْعُوٌّ وَ فی غَمَراتِها مَسئوولٌ. (خود را بهپای میز محاسبه میکشد آنچنانکه گویی در عرصه
قیامت خوانده شده، و در میان گرفتاریهای آن روز مورد سؤال قرارگرفته است). خداوند میفرماید: اِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ اَتَیْنا بِها وَ بِنا حاسِبینَ. (
اعمال انسان را هرچند به کوچکی دانه خردلی هم باشد، میآوریم و به حسابش کاملاً رسیدگی میکنیم).
امام خمینی در آثار خود شرایطی برای
سیر و سلوک الیالله بیان کرده است از جمله:
۱- عزم بر سلوک: زیرا بدون
عزم نمیتوان راه پیمود و به کمال رسید
و آن نیز متوقف بر این است که انسان بداند مقصدی وجود دارد و باید بهطرف آن حرکت کرد و رسیدن به مقصد نیز ممکن است.
۲- اخلاص: از مهمترین شرایط سلوک
اخلاص است. سالک باید معارف و مناسک خود را از تصرف شیطان و نفس اماره خالص کند و مراقب حیلههای نفس اماره و شیطان باشد.
۳- خروج از حجاب خودبینی: زیرا تا انسان از خانه ظلمانی نفس خارج نشود، مسافر نخواهد بود و تا نظر انسان به خود و کمال و جمال وهمی خود باشد، نمیتواند جمال مطلق و کمال صرف را مشاهده کند.
۴- مشارطه، مراقبه و محاسبه: مشارطه آن است که در آغاز روز با خود شرط کند بر خلاف فرموده خدا رفتار نکند. پس از آن باید مراقب و متوجه
عمل خود باشد که بر خلاف شرط رفتار نکند و در انتهای روز از نفس حساب بکشد که آیا به شرطی که با خدای خود کرده وفا کرده است یا خیر.
۵- حفظ خیال: خیال انسان مانند مرغی است که در هر آنی به شاخهای میآویزد و این موجب
بسیاری از بدبختیها و یکی از دستاویزهای شیطان است؛ بنابراین سالک مجاهد باید آن را از پراکندگی حفظ کند و منشا غلبه شیطان و جنودش را مهار کند.
۶- تمسک به اولیای الهی: ازآنجاکه
ائمه (علیهمالسّلام) راه عروج به معراج را یافتهاند و
سیر الی الله را به اتمام رساندهاند و واسطه فیض در قوس نزول و قوس رجوع به مبدا هستند؛ بنابراین باید در سفر الیالله به آنان تمسک کند. زیرا اگر کسی با قدم انانیت و بی تمسک به ولایت آنان بخواهد این راه را طی کند سلوکش بهسوی
شیطان خواهد بود.
۷- یافتن طبیب و استاد حاذق: سالک باید بکوشد تا طبیب و استاد کاملی بیابد و در سیروسلوک تسلیم او باشد.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «روش های عملی خود شناسی»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱۱/۹. • دانشنامه
امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار
امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.