رفع تشنگی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند،
نعمت آب را برای رفع تشنگی موجودات عالم اعم از انسانها و
حیوانات قرارداده است.
خداوند، قراردهنده
آب برای رفع تشنگی است.
وارسلنا الریـح لوقح فانزلنا من السماء ماء فاسقینـکموه وما انتم له بخـزنین. «ما بادها را برای بارور ساختن (ابرها و
گیاهان) فرستادیم و از
آسمان آبی نازل کردیم، و شما را با آن سیراب ساختیم در حالی که شما توانایی حفظ و نگهداری آن را نداشتید!»
(از اینکه خداوند، برای سیراب شدن
انسان از میان انواع آبها، تنها آب
باران را نوشیدنی معرفی کرد، میتواند
حقیقت مذکور را بیان کند.)
وهو الذی ارسل الریـح بشرا بین یدی رحمته وانزلنا من السماء ماء طهورا «او کسی است که بادها را بشارتگرانی پیش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبی پاک کننده نازل کردیم.» لنحیی به بلدة میتـا ونسقیه مما خلقنا انعـمـا واناسی کثیرا. «تا بوسیله آن، سرزمین مرده ای را زنده کنیم و آن را به مخلوقاتی که آفریده ایم-
چهارپایان و انسانهای بسیار- می نوشانیم.»
والذی هو یطعمنی ویسقین. «و کسی که مرا
غذا می دهد و سیراب می نماید.»
افرءیتم الماء الذی تشربون «آیا به آبی که می نوشید اندیشیده اید؟» لو نشاء جعلنـه اجاجـا فلولا تشکرون. «هر گاه بخواهیم، این آب گوارا را تلخ و شور قرار می دهیم پس چرا
شکر نمی کنید؟»
والو استقـموا علی الطریقة لاسقینـهم ماء غدقـا. «و اینکه اگر آنها (
جن و انس) در راه (
ایمان)
استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان می کنیم!»
وجعلنا فیها روسی شـمخـت واسقینـکم ماء فراتـا. «و در آن کوههای استوار و بلندی قرار دادیم، و آبی گوارا به شما نوشاندیم.»
آبی گوارا به شما نوشاندیم" (و اسقیناکم ماء فراتا). آبی که هم برای شما گوارا و مایه حیات است، و هم برای حیوانات شما و زراعتها و باغهایتان.
درست است که تمام آبهای گوارا از باران است، ولی کوهها مهمترین نقش را در آن ایفا می کند، بسیاری از چشمه ها و قناتها از کوهها می جوشد، و سرچشمه بسیاری از نهرها و شطهای عظیم از برفهای متراکمی است که بر قله های کوهها می نشیند، و مهمترین ذخائر آبی انسانها را تشکیل می دهد.
قله کوهها به خاطر دوری از سطح
زمین همیشه سرد است و می تواند ذخائر
برف را سالیان دراز در خود جای دهد تا تدریجا در پرتو
آفتاب آب شود و به صورت نهرها جریان یابد.
خداوند ، برطرف کننده تشنگی حیوانات با فرستادن آب است.
وهو الذی ارسل الریـح بشرا بین یدی رحمته وانزلنا من السماء ماء طهورا «او کسی است که بادها را بشارتگرانی پیش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبی پاک کننده نازل کردیم.» لنحیی به بلدة میتـا ونسقیه مما خلقنا انعـمـا واناسی کثیرا. «تا بوسیله آن،
سرزمین مرده ای را زنده کنیم و آن را به مخلوقاتی که آفریده ایم- چهارپایان و انسانهای بسیار- می نوشانیم.»
در این
آیه سخن از چهارپایان و انسانهای بسیار به میان آمده، هر چند تمام حیوانات و انسانها از آب باران استفاده می کنند. این به خاطر آن است که اشاره به بیابانگردان و چادرنشینانی کند که مطلقا آبی در اختیار ندارند و به طور مستقیم از
آب باران استفاده می کنند، این نعمت بزرگ برای آنها محسوس تر است، هنگامی که قطعه ابری در آسمان ظاهر می شود، رگباری می زند و گودالها پر از آب زلال باران می شود حیواناتشان سیراب و خودشان نیز از آن می نوشند، جنبش حیات و زندگی را در وجود خود و چهارپایانشان به خوبی احساس می کنند.
موسی علیهالسّلام درخواست کننده آب، برای رفع تشنگی
بنی اسرائیل بود.
واذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجر
فانفجرت منه اثنتا عشرة عینا قد علم کل اناس مشربهم کلوا واشربوا من رزق الله... «و (به یاد آورید) زمانی را که موسی برای
قوم خویش، آب طلبید، به او دستور دادیم: «عصای خود را بر آن
سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده
چشمه آب از آن جوشید آن گونه که هر یک (از طوایف دوازده گانه بنی اسرائیل)، چشمه مخصوص خود را می شناختند! (و گفتیم:) «از روزیهای الهی بخورید و بیاشامید! و در زمین
فساد نکنید!»
وقطعنـهم اثنتی عشرة اسباطـا اممـا واوحینا الی موسی اذ استسقـه قومه ان اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عینـا قد علم کل اناس مشربهم... «ما آنها را به دوازده گروه- که هر یک شاخه ای (از دودمان اسرائیل) بود- تقسیم کردیم. و هنگامی که قوم موسی (در
بیابان) از او تقاضای آب کردند، به او
وحی فرستادیم که: «عصای خود را بر سنگ بزن!» ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جست آن چنان که هر گروه، چشمه و آبشخور خود را می شناخت. و
ابر را بر سر آنها سایبان ساختیم و بر آنها «من» و «
سلوی» فرستادیم (و به آنان گفتیم:) از روزیهای پاکیزه ای که به شما داده ایم، بخورید! (و شکر خدا را بجا آورید! آنها نافرمانی و
ستم کردند ولی) به ما ستم نکردند، لکن به خودشان ستم می نمودند.»
در این آیه خداوند به یکی دیگر از نعمتهای مهمی که به بنی اسرائیل ارزانی داشت اشاره کرده می گوید: "به خاطر بیاورید هنگامی" که موسی (در آن بیابان خشک و سوزان که بنی اسرائیل از جهت آب سخت در مضیقه قرار داشتند) از خداوند خود برای قومش تقاضای آب کرد" (و اذ استسقی موسی لقومه).
"و اوحینا الی موسی اذ استسقاه قومه... " "انبجست" از "انبجاس" و به معنای
انفجار است، و بعضی گفته اند به معنای بیرون شدن اندک اندک آب است، بخلاف
انفجار که به معنای بیرون شدن به کثرت و فراوانی است. و از ظاهر اینکه فرمود: " پس
منفجر شد از آن دوازده
چشمه و هر گروهی از مردم چشمه خود را شناختند" بدست می آید که چشمه ها به عدد اسباط بنی اسرائیل یعنی دوازده بود، چون می رساند که هر چشمه مخصوص یک تیره بوده و اینکه این اختصاص به خاطر مشاجره ای بوده که با یکدیگر داشته اند، و این ظاهر تایید می کند روایاتی را که درباره داستان این چشمه ها وارد شده.
جهنمیان، درخواست کننده آب و غذا از
اهل بهشت، برای رفع تشنگی و
گرسنگی خود بودند.
ونادی اصحـب النار اصحـب الجنة ان افیضوا علینا من الماء او مما رزقکم الله قالوا ان الله حرمهما علی الکـفرین. «و دوزخیان،
بهشتیان را صدا می زنند که: «(
محبت کنید) و مقداری آب، یا از آنچه خدا به شما روزی داده، به ما ببخشید!» آنها (در پاسخ) می گویند: خداوند اینها را بر
کافران حرام کرده است!»
نخستین تقاضای دوزخیان در آیه فوق همان آب ذکر شده و این طبیعی است که شخصی که در
آتش میسوزد قبل از هر چیز آب می طلبد تا
عطش سوزان خود را تسکین بخشد.
در آیه مورد بحث سایر نعمتهایی را که خداوند به اهل بهشت روزی کرده عطف بر آب نموده، و از اینجا معلوم می شود که
اهل دوزخ از اهل بهشت تنها انتظار آب ندارند، بلکه تقاضای همه انواع نعمتها را می کنند، چیزی که هست به طور عموم مجاز از همه آنها به افاضه تعبیر شده. ممکن هم هست کسی بگوید: "افاضه" تنها به معنای فرو ریختن آب نیست تا اطلاقش در غیر آب مجاز باشد، بلکه به معنای دادن نعمت فراوان است. بنابراین، این
اطلاق به طور حقیقت خواهد بود نه عموم مجاز.
به هر حال، آیه شریفه اشعار دارد بر اینکه
مکان اهل جنت بلندتر از مکان
دوزخیان است. و اگر ابتدا از میان همه نعمتها آب را ذکر کرد و آن گاه بقیه نعمتها را بر آن عطف نمود، از این جهت است که برای دوزخیان و مبتلایان به حرارت
دوزخ آب از هر چیز دیگری ضروری تر است.
مجاز بودن سربازان
طالوت برای رفع تشنگی خود، به خوردن آب به اندازه یک کف
دست مجاز بودند.
فلما فصل طالوت بالجنود قال ان الله مبتلیکم بنهر فمن شرب منه فلیس منی ومن لم یطعمه فانه منی الا من اغترف غرفة بیده... «و هنگامی که
طالوت (به فرماندهی لشکر بنی اسرائیل منصوب شد، و) سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: «خداوند، شما را به وسیله یک نهر آب،
آزمایش می کند آنها (که به هنگام تشنگی،) از آن بنوشند، از من نیستند و آنها که جز یک
پیمانه با دست خود، بیشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده کمی، همگی از آن آب نوشیدند. سپس هنگامی که او، و افرادی که با او
ایمان آورده بودند، (و از بوته آزمایش، سالم به در آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از کمی نفرات خود، ناراحت شدند و عدهای) گفتند: «امروز، ما توانایی مقابله با (
جالوت) و سپاهیان او را نداریم.» اما آنها که می دانستند
خدا را ملاقات خواهند کرد (و به
روز رستاخیز، ایمان داشتند) گفتند: «چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند!» و خداوند، با
صابران و استقامت کنندگان) است.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۱۶۴، برگرفته از مقاله «رفع تشنگی».