رساله سیر و سلوک (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رساله سیر و سلوک اثر ارزشمند
سيد محمد مهدى
طباطبايى معروف به
سیدبحرالعلوم و در موضوع
اخلاق و سیر و سلوک نوشته شده است.
در این که نام این رساله چیست اختلاف نظر است زیرا مؤلف آن نام مشخص برای آن انتخاب نکرده است. لکن در بخش دوم رساله فصل چهارم میفرماید: «و این تحفه را به طریق ذکر خود اجمالا ختم میکنم».
همچنین
علامه عارف حسن زاده آملی مد ظله العالی در
رساله نور علی نور میفرماید: «در کتب و رسائل ارباب سیر و سلوک مثل «
تحفة الملوک »
سید بحر العلوم ... الخ»
که به نظر ایشان نام رساله «تحفة الملوک» است. و نیز نسخهای از این رساله که با مقدمه و تصحیح و حاشیه ی آقای
حسن مصطفوی چاپ شده است، نام رساله را «تحفة الملوک فی السیر و السلوک» قرار داده است.
آقا بزرگ تهرانی در
الذریعة نیز قولی را نقل میکند که نام رساله را «تحفة الملوک فی السیر و السلوک» انتخاب نموده است: «و رایت نسخة اخری فیها زیادات و بسط الفاظ و عبارات سماه فی اولها «تحفة الملوک فی السیر و السلوک» و انه لبحر العلوم.»
این قول به دلیل این که شاهد داخلی از رساله، آن را تایید میکند به درستی نزدیکتر است، لکن اشکالی که هست این است که وجه این تسمیه چیست و مراد مؤلف از ملوک چه کسانی میباشند؟ قول دیگر که شهرت بیشتری دارد، نام رساله را «رساله سیر و سلوک منسوب به بحر العلوم» قرار داده است، چنان که
علامه آقا بزرگ تهرانی در الذریعة همین نام را انتخاب نموده است، «رسالة فی السیر و السلوک تنسب الی
سیدنا بحر العلوم
السید مهدی بن مرتضی الطباطبائی البروجردی النجفی المتوفی ۱۲۱۲ فارسیة فی الفی بیت... الخ»
همچنین علامه
سید محمد حسین حسینی تهرانی یک نسخه از این رساله را با مقدمه و شرح بنام «رساله ی سیر و سلوک منسوب به بحر العلوم» چاپ نموده است. این رساله از زمان تالیف تاکنون مورد توجه بزرگان عرفان و سیر و سلوک بوده است، و در علو شان آن همین مقدار بس که بزرگانی چون
علامه طباطبایی (قده) و
علامه تهرانی رحمةاللهعلیه از روی آن، نسخهای برای خود استنساخ نمودند، فلذا در آخر این رساله مرقوم است: «تمام شد رساله شریفه منسوب به
بحر العلوم در دست عبد محمد
حسین طباطبایی شب یکشنبه دهم
شوال سنه ی هزار و سیصد و پنجاه و چهار هجری.تمام شد استنساخ این نسخه از روی نسخه ی استاد وحید
سیدنا الاعظم الحاج
السید محمد
حسین طباطبایی ادام الله ظله الوارف به ید این حقیر فقیر محمد
حسین الحسینی التهرانی در روز
اربعین بیستم شهر
صفر الخیر سنه ی یک هزار و سیصد و هفتاد و هفت هجریه ی قمریه و الحمد لله رب العالمین».
علامه تهرانی در مقدمه ی همین رساله میفرماید: «این حقیر فقیر در
زمان اشتغال به تحصیل در
حوزه مقدسه علمیه قم برخورد به رسالهای خطی نمودم که در عنوانش نوشته بود: «تحفة الملوک فی السیر و السلوک. منسوب الی مولانا
السید مهدی بحر العلوم» این نسخه متعلق به مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ عباس تهرانی بود و چون برای من بسیار جالب بود از مشار الیه برای
استنساخ به عنوان امانت گرفتم و در سنه ی ۱۳۶۶ ق برای خود از روی آن نسخه نوشتم. این نسخه بسیار مغلوط بود و لذا در صدد بودم که نسخه ی صحیحی بدست آورده و تصحیح کنم، تا چون برای تحصیل به
نجف اشرف مشرف شدم یک نسخه از آن را نزد حضرت حجة الاسلام آیتالله حاج
شیخ عباس هاتف قوچانی دامت برکاته یافتم و از ایشان به عنوان امانت گرفتم لکن آن نسخه نیز بسیار مغلوط بود. در هنگام مراجعت از نجف اشرف در سال ۱۳۷۶ ق یک بار که به خدمت استاد مکرم حضرت
علامه طباطبایی مد ظله العالی مشرف شدم ایشان فرمودند: در نزد من یک نسخه بسیار صحیح موجود است که به خط خود استنساخ نمودهام و اضافه کردند وقتی که من در
تبریز مشغول تحصیل بودم به یک نسخه برخورد نمودم و استنساخ کردم، این نسخه بسیار مغلوط بود و چون به نجف اشرف مشرف شدم نظیر این نسخه را نزد آیتالله استادمان مرحوم
حاج میرزا علی آقای قاضی رضوان الله علیه یافتم، آن نسخه هم مانند نسخه من مغلوط بود. لیکن اخیرا یک نسخه بسیار صحیح با خطی بسیار زیبا و کاغذی عالی و جدول کشی شده نزد استاد خود در
علوم ریاضیات و
هیئت مرحوم آقا
سید ابو القاسم خوانساری یافتم و از ایشان برای استنساخ گرفتم و در سنه ی ۱۳۵۴ ق از روی آن نسخهای برداشتم. و تاریخ کتابت آن نسخه ی منسوخ منها، نود سال قبل از زمان استنساخ من بود».
موضوع این رساله ی وجیزه
اخلاق عملی و یک دوره
سیر و سلوک عرفانی اسلامی است، علامه تهرانی رحمةاللهعلیه در مقدمه رساله سیر و سلوک میفرماید: «این حقیر روزی در خدمت استاد علامه ی
طباطبایی مد ظله عرض کردم: حقیر با وجودی که کتب اخلاق و سیر و سلوک و
عرفان را بسیار مطالعه نمودهام هیچ کتابی مانند این رساله جامع و شامل و متین و اصولی و مفید و روان و در عین حال مختصر و موجز بطوری که میتوان در جیب گذارد و در
سفر و
حضر از آن بهره مند شد، نیافتم. ایشان از این سخن تعجب کردند و فرمودند این نظیر عبارتی است که من از مرحوم
قاضی رضوان الله علیه شنیدم، چه، ایشان میفرمودند: «کتابی بدین پاکیزگی و پر مطلبی در عرفان نوشته نشده است» انتهی. و حضرت آیتالله آقای حاج شیخ عباس قوچانی که وصی مرحوم قاضی هستند، میگویند: مرحوم قاضی به این رساله عنایت بسیار داشته ولی کرارا میفرموده است که من اجازه ی بجا آوردن
اوراد و [[|اذکار|اذکاری]] را که در این رساله آورده است به کسی نمیدهم».
آقای مصطفوی نیز در مقدمه ی رساله سیر و سلوک در این زمینه مینویسد: «مراحل سیر و سلوک رشته مخصوصی است، و مانند رشتههای دیگر -
ادبیات ، معقول، منقول،
ریاضیات ،
صناعات ،
علوم غریبه -
اصطلاحات خاص و مبانی مخصوص و مطالب معینی دارد، و کسی که در این رشته زحمت کشیده و معارف و حقایقی بدست آورده، و به اموری که ما وراء امور متعارف است آگاهی یافته است، و احساس وظیفه میکند که در این رشته کتابی بنویسد، حتما باید روی مبانی و اصطلاحات خاص این رشته باشد.آری این روش و سبک نوشته ی
سید، با سبک نوشتههای دیگر او در
فقه یا
اصول یا
رجال تفاوت کلی پیدا میکند. و البته هم باید چنین باشد، و این خود کمال مرد است، که در هر رشتهای سخن میگوید، باید خود را از رشتههای دیگر منعزل و جدا کند.»
۱. آقای
حسن مصطفوی در مقدمه ی «رسالة فی السیر و السلوک» در این زمینه مینویسد: «و اما خصوصیات این نسخه: متن اصیل از روی نسخهای نوشته شد که از متملکات مرحوم آقای
سید مهدی بن
سید ریحان الله موسوی بروجردی بوده و در آخر کتاب مینویسد: اتمام پذیرفت این رساله ی شریفه موسوم به تحفة الملوک فی السیر و السلوک در
عصر ۱۶
جمادی الاولی ، و
عید سعید نوروز ۱۳۳۴ ق در
مدرسه صدر ، بدست
ابو القاسم عراقی و مقابله کردیم آن را با نسخه جناب آقای بخشی کرمانشاهی که ایشان از روی دو نسخه کتابت کردهاند. و باز با نسخه ی جناب آقای
عبد القائم شوشتری خراسانی که از روی نسخه
آیتالله خویی و علامه
طباطبایی، استنساخ کرده است».
۲. از دیگر ویژگیهای این رساله آن است که علی رغم این که رساله موجز و
فارسی است ولی چند تن از دانشمندان مانند
علامه تهرانی رحمةاللهعلیه و
علامه حسن زاده آملی مد ظله العالی و آقایان مصطفوی و استادی، بر این رساله مقدمه و شرح و حاشیه زدهاند، که هر کدام نسخهای جداگانه و منحصر به فرد شده است. و غیر از نسخه ی استاد
حسن زاده آملی بقیه به زیور طبع آراسته شدهاند.
یکی از جنجالیترین مباحث این رساله ی مختصر، مؤلف آن است، که عمده ی اقوال به دو قول بر میگردد، اول این که این رساله منسوب به علامه بحر العلوم است، و دوم این که مؤلف آن شخص دیگری است یا به نام
سید مهدی بحر العلوم و یا غیر آن.
علامه تهرانی در مقدمه ی رساله ی سیر و سلوک میفرماید: «اما راجع به صحت انتسابش به مرحوم
سید مهدی بحر العلوم رضوان الله علیه، عرض میشود که حقیر خود شفاها از مرحوم آیتالله آقا میرزا
سید عبد الهادی شیرازی (رض) شنیدم که میفرمودند: در نزد من به
ظن قوی این رساله - جز قسمتهای آخر آن - متعلق و به انشاء بحر العلوم است. و نیز شفاها از مرحوم علامه خبیر آیتالله آقای
شیخ آقا بزرگ تهرانی - که از مشایخ اجازه حقیر هستند - شنیدم که میفرمودند: در نزد من نیز این رساله - غیر از قسمتهای اخیر آن - به قلم مرحوم
بحر العلوم است. اما در کتاب «الذریعة» ج۱۲، ص۲۸۴ چنین مرقوم داشتهاند:
«رسالة فی السیر و السلوک تنسب الی
سیدنا بحر العلوم
السید مهدی بن مرتضی الطباطبائی البروجردی النجفی، المتوفی ۱۲۱۲، فارسیة فی الفی بیت، لکنها مشکوکة فیها، و النسخة موجودة فی النجف فی بیت بحر العلوم... تا آنکه میفرماید: و رایت نسخة اخری فیها زیادات و بسط الفاظ و عبارات سماه فی اولها «تحفة الملوک فی السیر و السلوک» و انه لبحر العلوم... و مرت رسالة السیر و السلوک المعرب لهذه الرسالة ص۲۸۲» (انتهی).
در ص۲۸۲ نوشتهاند «رسالة فی السیر و السلوک هو تعریب السیر و السلوک الفارسی المنسوب الی
سیدنا بحر العلوم. عربه الشیخ
ابو المجد محمدرضا الاصفهانی بالتماس
السید حسین بن معز الدین محمد المهدی القزوینی الحلی فی داره بالنجف فی «البرانی» فی عدة لیال بعد الساعة الخامسة من اللیل. و ذکر
ابو المجد انه الفه بحر العلوم بکرمانشاه».
سپس میفرماید: «اقول: نسبة نصفه الاخیر الیه رحمه الله مشکوکة لانه علی مذاق الصوفیة فلو ثبت انها له فانما هو النصف الاول فقط کما یاتی فی ص۲۸۴» انتهی.
تا این جا نظر علامه تهرانی بیان شد تا این که میگوید: و اما نظریه ی استاد ما علامه
طباطبایی مد ظله چنین است: «بعضی گفتهاند که این رساله متعلق به
سید مهدی بحر العلوم خراسانی است لیکن این معنی بسیار بعید است. شیخ
اسماعیل محلاتی که از اهل دعوت بوده است تمام این رساله را از مرحوم
سید مهدی بحر العلوم نجفی میدانسته جز فقرات بیست و دوم و بیست و سوم و بیست و چهارم که درباره ی نفی خاطر و ورد و فکر بحث شده است.و نسخهای که در نزد شیخ اسماعیل محلاتی بوده است اصلا این سه فقره را نیاورده است. و نسخه او یک نسخه کامل است که این سه فقره به کلی از آن جدا شده است».علامه
طباطبایی اضافه کردند که «بعضی این رساله را ترجمه از رساله ی مرحوم
سید ابن طاوس میدانند و معتقدند که در اصل عربی آن - که فعلا در دست نیست - و نیز در عنوان نسخهای که من از مرحوم آقا
سید ابو القاسم خوانساری گرفتم نوشته بود: رسالة فی السیر و السلوک لابن طاوس. لکن استاد بزرگ ما آیة الحق مرحوم
حاج میرزا علی آقا قاضی رضوان الله علیه تمام این رساله را بطور
قطع و
یقین از مرحوم
سید مهدی بحر العلوم میدانستهاند». انتهی کلام استاد بزرگوار ما علامه ی
طباطبایی..
از قرائنی که ذکر مینماییم بدست میآید که تمام این رساله به انشاء بحر العلوم بوده باشد، زیرا:
۱. عالم نقاد، خبیر
فقیه و
متکلم و اصولی مرحوم
شیخ محمدرضا اصفهانی - صاحب کتاب «
وقایة الاذهان » و «
نقد فلسفه داروین » رحمةاللهعلیه - همان طور که در کلام صاحب «
الذریعة » گذشت، آن را از بحر العلوم میداند و موضع تالیف آن را کرمانشاه معین کرده است.
۲. مرحوم قاضی رضوان الله علیه که خریت فن و جامع بین ظاهر و باطن و استاد اخلاق و معارف بودهاند آن را از مرحوم بحر العلوم دانستهاند، و شهادت چنین اسطوانه و وزنه ی علمی در عالم معارف طوری نیست که بتوان از آن به آسانی عبور کرد».
آقای مصطفوی در مقدمه رسالة فی السیر و السلوک در این زمینه میگوید: «و در صفحه ی ۹۵ مقدمه ی فوائد رجالیه مینویسد: و به
سید نسبت داده میشود رسالههای کوچک دیگری، مانند رساله ی سیر و سلوک، و لکن طریقه و سبک نوشتههای
سید در تالیفاتش آن را تایید نمیکند.
البته این رساله برای افراد مخصوص که در صراط تهذیب و تزکیه و تحصیل هدف عالی روحانی باشند، نوشته شده است، نه برای عموم اهل علم که در رشتههای مختلف زحمت میکشند و از این لحاظ بعید نیست که از وجود چنین رسالهای تنها عدهای مخصوص اطلاع میداشتند، و حتی ممکن است خود
سید نیز برای برخی از جهات و به ملاحظه ی مصالحی، نمیخواسته است این کتاب شریف در دسترس عموم قرار بگیرد و حق هم همین است».
۳. یکی از شاگردان حضرت
آیتالله بروجردی (قده) میفرمود: «روزی حضرت آیتالله بروجردی در درس
خارج فقه و اصولشان، رسالهای را از زیر عبایشان بیرون آوردند و به شاگردان نشان دادند و فرمودند «این رساله ی سیر و سلوک
سید بحر العلوم از نیاکان ماست ولی اجازه ی چاپ آن را نمیدهم».از مجموع مطالب بالا بر میآید که بخش عمده ی رساله به اتفاق افراد مذکور از علامه
سید بحر العلوم نجفی است، و اما قسمت اخیر آن که بر مذاق
صوفیه است، مورد اختلاف بود، لکن مرحوم قاضی و علامه
طباطبایی و تهرانی و آقای مصطفوی اصرار دارند که حتی قسمت اخیر آن نیز از
سید بحر العلوم است و دلایلی ذکر میکنند بر اثبات مدعای خویش و نفی ادعای مخالف.علامه تهرانی در مقدمه ی رساله ی سیر و سلوک میفرماید: «ثالثا: افرادی که قسمت اخیر آن را از بحر العلوم نفی نمودهاند جز عنوان استبعاد، دلیل دیگری ندارند و معلوم است که با صرف استبعاد نمیتوان جزوی را از کتاب خارج نمود. و حال آنکه ممکن است در نظر
سید به طریق صحیحی همان فقرات مورد نظر و عمل باشد.
۴. هر کس در این رساله نظر کند تمام آن را به یک انشا و با یک سیاق خاص ملاحظه میکند که با یک اسلوبی بسیار جالب و سبکی لطیف و انشایی سلیس نگاشتهاند. و در این اسلوب و سبک ابدا میان قسمت اخیر حتی سه فقره بیست و دوم تا بیست و چهارم با سایر فقرات تفاوتی نیست و کانه قلم واحدی از اول رساله تا آخر آن را در یک رشته ی خاص مسلسلا منظما به رشته ی تحریر در آورده است. این معنی منافات ندارد با آنچه در بعضی از تعالیق این کتاب ذکر خواهیم نمود که بعضی از مطالب مندرجه در آن بعینه در عبارات بعضی از بزرگان سابق بر آن دیده شده است، چه اخذ و اقتباس مطالب مورد ذوق و نظر از کتب سالفه در کتب اصحاب تالیف و تصنیف امری است رائج و دارج بین اعلام و استادان فنون».
علامه تهرانی در مقدمه رساله سیر و سلوک در این زمینه میفرماید: «و مرحوم علامه
سید محسن امین جبل عاملی در
اعیان الشیعة جزء ۴۸، ص۱۷۰ گوید: «بحر العلوم رسالهای به لغت
فارسی در معرفت حضرت باری تعالی نوشته است. لکن صاحب کتاب تتمه «
امل الآمل » گوید: این رساله محققا از او نیست».
سپس مرحوم امین گوید: «و ظاهرا این رساله فارسیه همان رساله سیر و سلوک است که مشتمل بر اموری است که مناسب با مذاق تصوف است و با مذاق
شرع موافقت ندارد و بدین لحاظ در تتمه ی «امل الآمل» بطور جزم صحت انتساب آن را به بحر العلوم رد نموده است». و پس از آن گوید: «و از جمله مطالبی که در آن رساله آمده است یکی لزوم استحضار صورت مرشد در موقع گفتن «ایاک نعبد و ایاک نستعین»،(حمد:۴) و دیگر استعانت به روحانیت ستاره عطارد و استشهادی که به یک رباعی که در این باره سروده شده نموده است». تا اینجا تمام شد گفتار مرحوم صاحب «اعیان الشیعة».
لیکن ایشان در این مساله دچار اشتباه شدهاند، زیرا اولا در هیچ جای این رساله استحضار صورت مرشد در وقت قرائت «ایاک نعبد و ایاک نستعین» نیامده است. و ثانیا استعانت به روحانیت عطارد - چنان که بعدا خواهد آمد - از رساله بحر العلوم نیست بلکه گفتار ناسخ است که بعد از تمام شدن کتابت رساله در ضمن شرح احوال خود بیان میکند و ابدا ربطی به رساله ندارد».تا این که میگوید: «بعضی گفتهاند که این رساله متعلق به
سید مهدی بحر العلوم خراسانی است. لیکن این معنی بسیار بعید است». .. تا این که میگوید: «و اما نسبت رساله به مرحوم
سید ابن طاوس - رضوان الله علیه - بسیار از واقع دور است چون اولا ابن طاوس از علمای
قرن هفتم و مقیم
حله و اصلا از سادات عربی اللحن و اللسان بوده و طبعا انشاء فارسی آن هم بدین سبک کتابت که راجع به قرون اخیره است از او نمیتواند بوده باشد. و از سبک و روش این رساله نیز معلوم است که ترجمه نیست، قلم، قلم انشاء است.علاوه بر اینها هر کس که بر کتب ابن طاوس خبیر باشد میداند که سلوک عملی ابن طاوس بر
مراقبه و
محاسبه و
صیام و
دعا بوده است. و این کیفیت سیر و سلوک که در این رساله بیان شده است با مذاق و روش ابن طاوس تطبیق نمیکند».
رسالهای نیز درباره ی سیر و سلوک به او (بحر العلوم) نسبت داده شده است که عدهای به لحاظ عدم انطباق برخی مطالب آن با موازین (شرع) و آرای
شیعه ، چنین نسبتی را منکرند.
دانش نامه جهان اسلام، حرف ب جزوه ی ۶، ص۹۶۰ می نویسد:«بحر العلوم،
سید محمد مهدی بن مرتضی بن محمد بروجردی طباطبایی ، از مشاهیر علمای امامیه در
قرن دوازدهم، متبحر در
فقه و
اصول و
حدیث و
کلام و
تفسیر و
رجال . در ۱۱۵۵ (و به قولی در ۱۱۵۴) در
کربلا متولد شد.پدر و اجداد او از دانشمندان سرشناس بودند و با بعضی از خاندانهای علمی
شیعه ، از جمله
خاندان مجلسی ، خویشاوندی سببی یا نسبی داشتند و به همین دلیل پیوند خانوادگی، بحر العلوم از مجلسی اول به عنوان جد و از مجلسی دوم به عنوان دایی خود یاد میکند... بحر العلوم در ۱۱۸۶ به
مشهد سفر کرد و هفت سال در آنجا اقامت گزید در این مدت گذشته از شرکت در مجالس علمی و مباحثه با علماء، نزد
میرزا مهدی شهید خراسانی به فراگیری
فلسفه پرداخت و این حکیم، او را به سبب مقام شامخ علمیش
بحر العلوم خواند. این لقب که پیش از آن به کسی اطلاق نشده بود بعدها عنوان خاندان وی شد که تا امروز به آن شهرت دارند».
از جمله مطالبی که پیرامون این رساله و مؤلف آن از اهمیت ویژهای برخوردار است، مساله استاد و
شیخ و راهنماست، زیرا در این رساله به مناسبتهای گوناگون از شیخ و استاد عام سخن به میان آمده است، که به برخی از آنها اشاره میشود: «پس طالب را در این مرحله نیز از رجوع به راهنما یا خلیفه یا نائب آن یا فهم از کلمات آن چارهای نیست». .. تا این که میگوید: «لهذا طالب را چارهای جز از رجوع به راهنما یا قائم مقام او که تعبیر از او به استاد یا شیخ میشود نیست». .. تا این که میگوید: «و فرقی دیگر هست میان اوستاد فقه جسمانی که فقیهش خوانند و اوستاد فقه روحانی که شیخش گویند». .. و نیز میگوید: «پس چارهای از همراهی اوستاد و شیخ و مراقبت آن در همه ی احوال نیست و عرض حال بر او در هر عقبه لازم است»... .همچنین میگوید: «و عمده ی طریق سیر در این راه بعد از بیعت با شیخ آگاه ذکر و فکر و تضرع و تبتل و ابتهال و زاری است.» ... و نیز میگوید: «بیست و یکم: شیخ و اوستاد: و این بر دو گونه است: استاد خاص و استاد عام.»
بزرگانی که پیرامون این رساله تحقیقات ارزشمندی نمودهاند، در تعیین استاد عام و شیخ و راهنمایی که در رساله ی مذکور است، چیزی بیان نفرمودهاند، نه بطور تصریح، و نه با اشاره و کنایه.
اگر مؤلف رساله، علامه
سید بحر العلوم است، در منابع به چند استاد که اهل معرفت و سیر و سلوک بودهاند و بحر العلوم خدمت آنها رسیده است، اشاره شده است، که اینک آنها را متذکر میشویم:
۱ .
سید ابو القاسم خوانساری «که بحر العلوم از او
حکمت و
کلام میآموخت و او نزد بحر العلوم
فقه و
اصول میخواند.»
«در سالهایی که به
کربلا بازگشت مدت چهار سال نزد
میرزا ابو القاسم مدرس ، حکمت و کلام آموخت و مدرس نیز از وی فقه و اصول فرا گرفت.»
۲ .
میرزا محمد مهدی اصفهانی ، بحر العلوم پس از اقامتی کوتاه در
کرمانشاه برای زیارت
آستان قدس رضوی راه
مشهد را پیش گرفت. وی در مشهد با میرزا محمد مهدی اصفهانی، معروف به میرزا مهدی شهید (م ۱۲۱۸ ق) که خود فقیهی عارف و از نوادگان
شاه نعمت الله ولی کرمانی بود، دیدار کرد و میرزا مهدی شهید که دریافت
سید در انواع علوم دینی و فلسفی استادی دارد وی را بحر العلوم خواند.»
«بحر العلوم در ۱۱۸۶ به مشهد سفر کرد و هفت سال در آنجا اقامت گزید. در این مدت گذشته از شرکت در مجالس علمی و مباحثه با علما نزد میرزا مهدی شهید خراسانی به فراگیری
فلسفه پرداخت و این حکیم او را به سبب مقام شامخ علمی اش بحر العلوم خواند.»
معصوم علی شیرازی صاحب
تذکره طرائق الحقایق ، حکایتی در باب ملاقات
سید بحر العلوم با میرزا محمد علی اصفهانی - که از عرفا بوده است - در منزل
ملا عبد الصمد همدانی صاحب
بحر المعارف ، نقل کرده است.
در سالهایی که در
نجف اشرف اقامت داشته است با
سید قطب الدین نیریزی که از
مشایخ صوفیه (م ۱۱۷۳ ق) بوده است، آشنایی یافت.
این رساله مشتمل بر دو بخش است، و هر بخشی شامل چهار فصل است، که عناوین سر فصلها به اختصار به شرح زیر است:
در بیان طرح کلی از حقیقت سلوک الی الله و مقصد آن و شرح منازل عالم خلوص و عوالم قبل و بعد آن.
۱. فصل اول: در بیان خاصیت
عدد چهل در ظهور استعدادها و تکمیل ملکهها در پیمودن منازل و سپردن مراحل، و بیان
آیات و
روایات مربوط به آن، و اشاره به عالم خلوص که مستفاد از حدیث «من اخلص لله اربعین صباحا... الخ»
است و لوازم مسافر عالم خلوص که چهار چیز است و در سه فصل بعدی بیان میشود.
۲. فصل دوم: در بیان شناخت اجمالی هدف که بقای به
معبود است، و ظهور و جوشیدن چشمههای علوم حقیقی و معارف الهی.
۳. فصل سوم: در بیان دخول به عالم خلوص و
معرفت آن، و خلوص و
اخلاص ، و تقسیم خلوص به خلوص
دین برای
خدا و خلوص خود برای خدا، و بیان اوصاف مخلصان (به فتح لام) از کتاب و سنت، و بیان قتل در
جهاد اصغر و
اکبر و مراحل جهاد اصغر، و بیان
نفاق اصغر و
اکبر .
۴. فصل چهارم: در بیان سیر در منازل چهل گانه ی عالم خلوص، و شرح اجمالی عوالم مقدم بر عالم خلوص که
اسلام ،
ایمان ،
هجرت با
رسول خدا صلیالله علیه وآلهوسلّم و
جهاد در راه خدا است، و شرح تفصیلی عوالم دوازده گانه ی مقدم بر عالم خلوص که عبارتند از: اول: اسلام اصغر؛ دوم: ایمان اصغر؛ سوم: اسلام اکبر؛ چهارم: ایمان اکبر؛ پنجم: هجرت کبری؛ ششم: جهاد اکبر؛ هفتم: فتح و پیروزی بر لشگرهای
شیطان ؛ هشتم: اسلام اعظم؛ نهم: ایمان اعظم؛ دهم: هجرت عظمی؛ یازدهم: جهاد اعظم؛ دوازدهم: عالم خلوص.
در بیان طریقه ی سیر و سلوک به سوی حق.
۱. فصل اول: در بیان اجمالی سیر و سلوک به سوی حق که عبارت است از: طلب
علم به
احکام فقهی ، عمل به احکام فقهی، مواظبت بر علم و عمل، رفق و
مدارا ، سرایت علم و عمل به اعضای ظاهری و باطنی، انتخاب شیخ و راهنمای
طریقت ، بیعت با شیخ آگاه،
ذکر ،
فکر ،
تضرع و
انقطاع به سوی حق.
۲. فصل دوم: در بیان تفصیلی سیر و سلوک به سوی حق، و اشاره به تعداد منازل سیر و سلوک نزد علمای طریقت، و حقیقت سلوک که تسخیر
بدن و
نفس است، و طی مقام طلب و
تحصیل علم به احکام ایمان و بیان اموری که در سیر و سلوک مهم است، و آنها عبارتند از: اول: ترک عادات و رسوم که آن را
توبه گویند؛ دوم: عزم
سوم: رفق و مدارا؛ چهارم:
وفا ؛ پنجم: ثبات و
دوام ؛ ششم:
مراقبه ، و اشاره به اقسام آن؛ هفتم:
محاسبه ؛ هشتم:
مؤاخذه ؛ نهم:
مسارعت ؛ دهم:
ارادت ؛ یازدهم: ادب نگاهداشتن نسبت به جناب باری تعالی و
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و خلفای او علیهالسّلام؛ دوازدهم:
نیت ؛ سیزدهم: صمت (
سکوت ) و تقسیم آن به عام و مضاف، خاص و مطلق؛ چهاردهم:
جوع (گرسنگی) و کم خوری و برتری
روزه بر سایر اصناف گرسنگی؛ پانزدهم: خلوت و تقسیم آن به عام و خاص، و بیان آداب و شرایط خلوت خاص؛ شانزدهم:
شب زنده داری ؛ هفدهم: دوام
طهارت ؛ هیجدهم: مبالغه در
تضرع و ذلت و مسکنت و خاکساری در درگاه خداوند؛ نوزدهم: احتراز از خواستهها به قدر توان؛ بیستم:
کتمان سر و تاکید بر آن نزد مشایخ طریقت؛ بیست و یکم:
شیخ و
استاد و تقسیم آن به عام و خاص و اوصاف هر یک و شیوه شناختن آنها، و پرهیز از مدعیان
ارشاد و رهبری؛ بیست و دوم: ورد و تقسیم آن به قالبی و نفسی و تقسیم هر یک به اطلاقی و حصری؛ بیست و سوم: نفی خواطر به شیوه
سکوت دل و تسخیر آن
نرم افزار نور الجنان، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.