دُخول (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دُخول (به ضم دال) از
واژگان قرآن کریم به معنای
داخل شدن و ضدّ خروج است. مشتقات
دخول که در آیات
قرآن آمده عبارتند از:
مُدْخَل (به ضم میم و سکون دال و فتح خاء) اسم مکان و مصدر،
إدّخال از باب افتعال به معنای وارد شدن به زور و تلاش و
دَخَل (به فتح دال و خاء) کنایه از فساد و عداوت نهانی است که به عقل و بدن
داخل میشود.
دُخول به معنای
داخل شدن و ضدّ خروج است. اگر گویند: چرا آن را ورود ترجمه نکردیم؟ گوئیم: ورود با
دخول فرق دارد. چنانكه در «ورد» خواهد آمد ان شاء اللّه.
و آن در زمان و مکان و اعمال به کار میرود.
و نیز گفته میشود: به سنّ شصت مثلا
داخل شدم. و ماه یا سال فلان
داخل شد.
دخول در زمان و مکان و اعمال به کار میرود، نحو
(وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً) (و هر كس
داخل آن حرم شود، در امان خواهد بود.)
(وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیانِ) (و در اين هنگام دو جوان، همراه او وارد زندان شدند.)
و نحو
(وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْاِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ) (هنوز
ایمان وارد قلوب شما نشده است.)
(وَ رَاَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ اَفْواجاً) (و ببينى مردم گروه گروه وارد دين خدا مىشوند.)
(یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً) (اى كسانى كه ايمان آوردهايد؛ همگى در پرتو ايمان در صلح و آشتى درآييد!)
(مِنْ نِسائِکُمُ اللَّاتِی دَخَلْتُمْ بِهِنَ) (از همسرانى كه با آنها آميزش جنسى داشتهايد.)
دخول در این آیه و نظیر آن کنایه از
مقاربت است.
مدخل (به ضمّ میم و فتح خاء)
مصدر است از
باب افعال گفته میشود: «
اَدْخَلَهُ اِدْخَالًا و
مُدْخَلًا» و نیز
اسم مکان است به معنی محل
دخول طبرسی در ذیل
آیه ۵۹ حج فرموده مصدر و اسم مکان بودن هر دو صحیح است
و
مدخل به فتح میم مصدر ثلاثی است و نیز اسم مکان از ثلاثی است.
(وَ قُلْ رَبِ اَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ اَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً) مدخل و مخرج هر دو مصدراند یعنی «خدایا مرا
داخل کن
دخول راست و خارج کن خروج راست و از جانب خویش مرا تسلط یاری دهنده عطا فرما.» شاید مراد آن است که «توفیق ده به هر کاری از روی صدق و راستی وارد شوم و به راستی و بهره خارج گردم.»
در آیه
(اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً) ظاهرا اسم مکان و مراد از آن شاید
بهشت و شاید اعمّ باشد یعنی «اگر از گناهان بزرگ که نهی شدهاید اجتناب کنید شما را به جای محترم و دلپسندی
داخل میکنیم.»
ادّخال از
باب افتعال وارد شدن به زور و تلاش است.
(لَوْ یَجِدُونَ مَلْجَاً اَوْ مَغاراتٍ اَوْ مُدَّخَلًا لَوَلَّوْا اِلَیْهِ وَ هُمْ یَجْمَحُونَ) یعنی «اگر پناهگاهی یا غارهائی یا راه فراری پیدا میکردند به سرعت بدان روی میکردند.»
به نظر میآید که مراد از
مدخل راه فرار باشد که شخص به آن
داخل شده و فرار میکند. طبرسی نیز قریب به آن گفته است.
دخل (بر وزن فرس) کنایه از
فساد و عداوت نهانی است.
فسادی که به
عقل و
بدن داخل میشود، حیله و
مکر چیزی که از روی فساد و تباهی
داخل شود و گفته شده دغل و مکر است.
(وَ لا تَتَّخِذُوا اَیْمانَکُمْ دَخَلًا بَیْنَکُمْ) یعنی «سوگندهای خویش را مایه فساد و فریب در میان خود قرار ندهید.»
این کلمه فقط دو بار در
قرآن یافته است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «دخول»، ج۲، ص۳۳۲.