دَفْع (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دَفْع (به فتح دال و سکون فاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای دادن، كنار كردن و حمايت نمودن است.
دَفْع به معنای دادن، كنار كردن و حمايت نمودن است.
دفع چون با «الى» متعدى شود به معنى دادن است مثل
(فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ ...) (اموالشان را به آنها بدهيد....)
و چون با «عن» متعدى شود به معنى حمايت و يارى آيد نحو
(إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا) «خدا از مؤمنين حتما دفاع و حمايت میكند.»
، مفاعله در آيه ظاهرا براى مبالغه است.
و چون به نفسه متعدى شود به معنى كنار و دور كردن آيد مثل
(ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ) سيّئة مفعول «ادفع» است يعنى «بدى را با طريق نيكو دفع كن.»
و نحو
(وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ) (و اگر خداوند بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نكند.)
اين سه مطلب از
مفردات راغب و
اقرب الموارد استفاده شده است.
(فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ ... وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِينَ) (آنگاه به خواست خدا، آنها سپاه دشمن را به هزيمت وا داشتند؛ و
داوود (نوجوان شجاعى كه در لشكر
طالوت بود)،
جالوت را كشت؛ ... و اگر خداوند، بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمىكرد،
زمین را
فساد فرا مىگرفت، ولى خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد.)
نظير اين آيه شريفه آيه ذيل است.
(وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ) (و اگر خداوند بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نكند، ديرها، و معابد
یهود و
نصاری، و مساجدى كه نام خدا در آن بسيار برده مىشود، ويران مىگردد. و خداوند كسانى را كه يارىِ او كنند و از آيينش دفاع نمايند يارى مىكند؛ خداوند توانا و شكستناپذير است.)
از هر دو آيه به خوبى روشن است كه اگر دست ستمكاران هميشه باز بود و خدا آنها را با نيكان و يا با بدان مثل خود از بين نمىبرد و سر جاى خودشان نمىنشاند
فساد عالم را ميگرفت و حتى آثار پيامبران از بين میرفت ولى با كودتاها و ترورها و جنگها ستمگران از بين میروند و نيكوكاران و يا ستمكاران ديگر جاى آنها را میگيرند و از كار آنها بیزارى میكنند و اين باعث بقاء جامعهها میشود صدر هر دو آيه در باره يارى خداست نسبت به
مؤمنان در مقابل
کفّار، ولى مطلب هر دو آيه قاعده كلّى است.
صدر آيه دوّم و نيز
آیه ۳۹ در
سوره حج مطالعه شود.
توضيح آيه اخير در «بيع» گذشت.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «دفع»، ج۲، ص۳۵۰.