پذیرش تشیع به وسیله ایرانیان، پیامد عواملی از قبیل سازگاری باورهاواعتقادات ایرانیان با مذهب تشیع، فعالیت علویانوشیعیاندر محدوده جفرافیایی ایرانیان و... بود از آنجا که ایرانیان استعداد پذیرش آموزههای شیعی را داشتند، مذهب تشیع به تدریج گسترش یافت.
فشار خلفای عباسی به سادات علوی موجب مهاجرت آنان به سوی ایران شد. درایران نیز مناطق شمالی بهترین جا برای استقرار آنان بود. مردم نیز به سادات علوی گرایش داشته و همین گرایش زمینهساز حضور علویان درمنطقهوقیام آنان علیه حاکمان عباسی شد. منطقه دیلمو مناطق شمالی ایران، از نظر جغرافیایی، سیاسیوامنیتی آمادگی ایجاد یک نهضت شیعی، نه الزاماً شیعه دوازده امامی را داشت. البته آشنایی بیشتر مردم کرانههای دریای مازندران با تشیع درقرن سوم ه. ق بود که به قیام واستقلال این سرزمین انجامید. در قرن سوم، به ویژه زمان متوکل، علویان مورد تعقیب بودند فرزندان اهلبیت به مناطق دور دست وامن، مانند کرانههای دریای مازندران پناه میبردند.
محمدبن زید نخستین کسی بود که بنایی بر قبر علی ـ علیه السلام ـ وامام حسین ـ علیه السلام ـ بنا کرد ودر این راه بیست هزار دینار خرج کرد. وی هر سال سی هزار درهم به مشاهد علی ـ علیه السلام ـ وحسنین ـ علیهم السلام ـ و سایر اقربای خویش میفرستاد.
در کتاب تاریخ طبرستان آمده است: « محمدبن زید اقدام به تشکیل حکومت نکرد بلکه وی زمانی که گروهی از بزرگان دیلم نزد وی رفتند از پذیرش حکومت خودداری ورزید وحسن بن زید معروف به «حالب الحجاره» را که درری ساکن بود معرفی کرد و نمایندگان مردم نزد وی در ری رفتند و حسنبن زید دعوت آنان را پذیرفت ودر ۲۵ ماه رمضان سال ۲۵۰ ه. ق به دعوت مردم رویانوکلای، عازم طبرستان شد. ساداتآن دیار و بزرگان شهر، مقدمش را گرامی داشتند و به استقبال وی شتافتند و بر اساس کتاب خداوسنت رسول اللهوامر به معروفونهی از منکر با وی بیعت کردند.»
علامه مجلسیدربحارالانوار حدیثی از امام علی ـ علیه السلام ـ نقل میکند که بر اساس آن، حضرت خبرِ به حکومت رسیدن آل دیالمه را داده است. حضرت میفرماید: «یخرج من دیلمان بنو الصیاد... ثم استوی امرُهُم حتی یملکوا الزوراء و یخلموا الخلفاء»
از دیلم پسران ماهیگیر، خروجوظهور میکنند سپس حکومت آنها برقرار میگردد و تا سرزمین زوراء (بغداد) درتسخیرآنها در میآید وخلفای عباسی بر کنار میشوند.
شخصی پرسید: آنها چهقدر حکومت میکنند؟ امام فرمود: صد و اندی سال.
باید به اجمال گفت آنان با دستگاه خلافت سنی مدارا میکردند و از همین رویکرد نیز سودی به حال آلبویه میرسید، زیرا کلیه مسلمانان سلطنت آلبویه را بر مسلمین میپذیرفتند.
برگزاری مراسم عید غدیروعاشورای حسینی که مختص شیعیان اثنی عشری است، در زمان حکومت آل بویه گویای شیعه بودن آنان است.
در برخی منابع آمده است که معزالدوله در سال ۳۵۲ ه. ق دربغداد مقر خلافت عباسی مراسم عاشورا برگزار کرد و مورد استقبال شیعیان قرار گرفت.
به اعتراف برخی مورخان، در زمان حکومت آلبویه درایرانو عراق شعارهای شیعی آشکارا رواج یافت و میتوان گفت که درایران مرحله بسیار مهمی برای مذهب تشیع به وجود آمد که تا آن زمان سابقه نداشت. ابن اثیر مینویسد:
در سال ۳۵۱ ه. ق به دستور معزالدوله بر درمساجد تحت حاکمیت آل بویه نوشتند: «خداوند لعنت کند معاویه پسر ابیسفیان را ولعنت کند کسی را که فدک را از فاطمه غصب کرد و کسی را که مانع از دفن حسندر کنار قبر جدش شد و کسی که ابوذر غفاری را تبعید کرد و... »
با تشکیل دولت آلبویه و تسلط آنان بر خلیفه ومقر خلافت، امنیت نسبی برای شیعیان در سرزمینهای تحت حاکمیت آلبویه به وجود آمد و آنان با استفاده از این فرصت در صدد ترویج شیعه برآمدند؛ به گونهای که طی حکومت ۱۲۶ ساله عقاید شیعی به شیوههای مختلف رواج پیدا کرد وعلمای بزرگ شیعه مانند ثقه الاسلام کلینی، شیخ صدوق، شیخ مفید، با استفاده از تمام امکانات به وجود آمده با قلموبیان به نشر مذهب تشیع پرداختند.
با گذشت زمان، حاکمان ایلخانی با فرهنگ اسلام آشنا شدند واسلام را پذیرفتند، هرچند گفته میشود هلاکوخان بر مذهب شرک خود از دنیا رفت. آنها که اسلام را پذیرفتند سعی کردند موضع میانهای نسبت به دو گرایش شیعهواهلسنت داشته باشند.
غازان خان که از سال ۶۹۴ تا ۷۰۹ حکومت مغولان را در اختیار داشت متمایل به مذهب تشیع بود و اجمالاً مورخان پذیرفتند که دوستدار اهلبیت بود. برخی از نویسندگان نیز معتقدند مذهب تشیع را به نوعی درآن زمان رسمیت داده است.
قبل از استقرار مغولان، مناظرهومباحثه میان فرقههاومذاهب اسلامی آغاز شده بود. سلطان هم که شاهد این مناظرات مخصوصاً بین شیعه و سنی بود نمیتوانست از این مباحث نتیجهای بگیرد تا اینکه خوابی درعظمت علی ـ علیه السلام ـ میبیند و بعد از بیدار شدن میگوید: دانستم که حال چیست ویقین پیدا کردم که مذهب شیعه بر دیگر مذاهب غالب است ودرآن هیچ شکوشبههای نیست، دانسته و با تحقیق این مذهب را اختیار کردم تا ناجیورستگار باشم و دیگر مذاهب را رد کردم تا هالکوزیانکار نباشم.
علاقه سلطان محمد خدابنده به تشیعو همینطور به دست آوردن اطلاعات بیشتر از این آیین، موجب شد علمای شیعه را از عراق به ایران فراخواند و موجبات رشد این مذهب را فراهم آورد.
پس از آن که سلطان مغول مذهب شیعه را پذیرفت، خبر گرویدن وی در سراسر ممالک اسلامی انتشار یافت و تلاش شد مردم نیز به این آیین درآیند ودر صورت سرپیچی تأدیب شوند. در بعضی از شهرها سلطان با مقاومت مردم مواجه شد. به نظر میرسد، مقاومت در برابر گسترش تشیع درتمام شهرها بوده است به گونهای که سلطان محمد خدابنده در پایان رساله خود، شیعه شدن را امری اختیاری میداند و نسبت به کسانی که این مذهب را اختیار نکنند، اجبار روا نمیدارد. او مینویسد: هرکه نیکبخت باشد قبول کند و هر که نخواهد بر وی حکمی وزوری نیست....
در قسمتی از خراسانو حوالی شهر سبزوار، سلسلهای در سال ۷۳۸ ه. ق با تصرف شهر سبزوار دولتی تشکیل دادند که از شرق تا نیشابورو از غرب تا دامغانوگرگان پیش رفت.
امرای سربدار سیاست مذهبی خود را طرفداری از طریقت حق که همان مذهب شیعه است اعلام کردند و سبزوار را که از قدیم مردم آن به تشیع اشتهار داشتند، مرکز حکومت خود قرار دادند.
آنان با دراویشو مردانی که به دوستی با آل علی مشهور بودند، رابطه برقرار کردند. شعرا را به مدیحه سرایی اهلبیت تشویق کردند و با برخی علمای شیعه در خارج از ایران، به خصوص درجبل عامل لبنان که مرکز مهم تشیع بود، باب مکاتبهومراوده را گشودند و از آنان دعوت کردند جهت هدایتو اجرای شعائر مذهب تشیع به خراسان بیایند. بر اثر همین دعوتها بود که فقیه اهلبیت «شهید اول» کتاب مشهور خود «اللمعه الدمشقیه» را با نام خواجه علی مؤید سربداری تألیف کرد و به خراسان فرستاد تا شیعیان بر طبق [[|فتواهای]] او عمل کنند.
هرچند درباره شیعه امامی بودن این سلسله بحث و گفتگوها زیاد است. ولی اجمالاً میتوان گفت که گرایش شیعی در آنان قوی بود و به عنوان مبلِّغ شیعه نیز شناخته شدهاند.
همزمان با اواخر دوره تیموریان، حکومتهایی در قسمت غربی و شمال غربی ایران توسط قراقویونلوها بنا شد. این حکومت کوتاه مدت در محدوده مکانی آذربایجانوعراق، میتواند درتاریخ تشیع ایران نقطه مثبتی تلقی شود.
آنان با داشتن تمایلات، باورها واعتقادات شیعی، زمینه باروری و ظهور مذهب تشیع را به منزله مذهب رسمی حکومت صفویه فراهم ساختند.
تبریز که در زمان «اولجایتو» مرکز حکومت ایلخانی محسوب میشد، با تصمیم وی به رسمی کردن مذهب تشیع، آمادگی یافت تا در زمانهای بعد نیز مهد تشیع ایران باشد. حضور قراقویونلوها در آذربایجان و تبریز، محیط مناسبی برای پذیرش شیعه فراهم ساخت.
«قرایوسف» (۸۱۰ ـ ۸۲۳ ه. ق) بنیانگذار حکومت قراقویونلوها به داشتن تمایلات شیعی معروف بود و نفوذ تشیعدر زمان او که حکومتش همزمان با شاهرخ تیموری بود، در عدم اطاعت مردم تبریز وساوهو پیروی از قراقویونلوها در قالب سیاسی تجلی یافت. در زمان «جهانشاه قراقویونلو» شهرتشان در داشتن تمایلات شیعی چنان بود که وقتی تیمور به جانب ساوه وقم تاخت مردم این شهرها به اینها التجا نمودند وترکمانان این دو شهر را به سلطه گرفتند.
[۱۸]پروین ترکمنی آذر، تاریخ سیاسی شیعیان درایران، ص۲۳۱.
تشکیل دولت صفویدر اوایل قرن دهم ه. ق از رویدادهای مهم تاریخ تشیع ایران است. پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازهای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست، موجب استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع وسازمان اداری نسبتاً متمرکز شد.
قبل از ظهور صفویان گروهها و اقوام مختلفی درایران حکومت میکردند و هیچگونه تمرکز اداری بهعنوان دولت ملی وجود نداشت. ایجاد دولت صفوی نقطه اوج نهضتهایی بود که طرفداری از تشیع علیه حکومتهای بنیامیهوبنیعباسو قدرتهای همسوی آنان صورت گرفت.
بروز اختلاف بین حکام سلسلههای آققویونلووقراقویونلوو موقعیت خانقاه در این کشمکش موجب شد طریقت صفوی علاوه بر ارشاد و تبلیغ به جریانهای سیاسی و نظامی وقت کشانده شود. مبارزه شیوخ طریقت صفوی با حاکمان وقت ادامه داشت تا اینکه شاه اسماعیلدر سال ۹۰۵ ه. ق در حالی که تنها دوازده سال داشت، نهضت خود را آغاز کرد ودر سال بعد شهر تبریز را فتحو دولت صفوی را تأسیس کرد.
[۱۹]هنیس والتر، تشکیل دولت ملی درایران، ترجمه کیکاوس جهانداری.
پیدایش دولت صفوی و ایستادگی آندر برابر دولت سنی عثمانی سبب برافروخته شدن آتش منازعات مذهبی شد. صفویان پس از استقرار در مبارزه با اهلسنت به نوعی دست به انتقامجویی زدند زیرا قبل از آناعدام شیعیان در قلمرو حاکمیت اهلسنت و عثمانی امری رایج بود.
سیاست صفویان به رهبری شاه اسماعیل در رسمیت دادن به تشیع اثنیعشری، با مقاومت چندانی روبرو نشد. حال این مسأله به خاطر برخورد تند شاه با مخالفان بود، یا زمینههای فراوانی برای تشیع وجود داشت، چندان تأثیری در نتیجه کار نداشت، زیرا مردم ایران به هر دلیل، مذهب تشیع را به راحتی پذیرفتند. التبه تشیع مردم در زمان صفویه به صورت تدریجی به تکامل رسید. این روند از زمان شاه اسماعیل آغاز شد و زمان شاه عباس نیز این حرکت تدریجی ادامه داشت بهطوری که در دو منطقه سرخه سمنان سنگ نوشتههایی از شاه عباس بر جای مانده که اگر کسی شیعه شود از مالیات معاف خواهد بود.
صفویان برای تثبیت آموزههای شیعی در شعائر و مراسم مذهبی از خلفای نخستین با مذمت یاد میکردند.
در این دوره زیارتگاه صوفیان تخریب و زیارتگاه ساداتوامامزادگان جای آنها را گرفت.
مراسم سوگواری بهصورت دسته جمعی شامل زنجیرزنی، شبیهخوانیوروضهخوانی، همگی گویای اقدامات صفویان در راستای تثبیت اعتقادی شیعی دوازده امامی است.
بعد از دولت صفوی تشیع بهعنوان یک مذهب رسمیدر چارچوب یک نظام سیاسی مورد قبولدرجهان مطرح شد و با استمرار حکومتهای مختلف مثل زندیه، افشاریه، قاجاریهو... که همگی تشیع را بهعنوان یک اصل مسلمو حیاتی برای قدرت خود میدیدند همراه بهعنوان یک نظام سیاسی مطرح بوده و تاکنون حضور جدی در جهان داشته است.