دریای خزر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خزر، دریا، بزرگترین
دریاچه کره زمین، در شمال
ایران، این دریاچه که به علت بزرگی در منابع قدیم و حتی جدید تسامحآ
دریا هم خوانده شده، در واقع از نوع دریای بسته و بزرگترین نمونه آن است.
دریاچه خزر از جنوب به ایران، از مغرب به جمهوری آذربایجان، از شمالغربی به فدراسیون روسیه، از شمالشرقی به قزاقستان و از مشرق به ترکمنستان محدود است
این دریاچه تقریبآ بین ْ۳۷ و ْ۴۷ عرضشمالی و ْ۴۶ و ْ۵۴ طول شرقی قرار گرفته است «اطلس تایمز، نقشه ۴۱».
این مقاله مشتمل است بر :
۱) جغرافیای
طبیعی۲) جغرافیای تاریخی
۳) فعالیتهای اقتصادی
۴) محیط زیست
۵) نظام حقوقی
دریای خزر از نظر شکل جغرافیایی،
آب و
هوا و وضع آبنگاری از شمال به جنوب به حوضههای شمالی به وسعت ۹۴۲، ۹۱کیلومترمربع، مرکزی به وسعت ۸۱۲، ۱۳۷ کیلومترمربع و جنوبی به وسعت ۶۴۸، ۱۴۸ کیلومترمربع تقسیم میشود. حد فاصل حوضه شمالی که کمعمقترین منطقه آبهای خزر است، و حوضه مرکزی، خطی فرضی به طول ۲۲۵ کیلومتر است که از جزیره چچن در مغرب تا دماغه تیوب ـ قراگان در مشرق کشیده میشود. رودهای بزرگی مانند اِمبا، اورال، ولگا، کوما و تِرِک در حوضه مرکزی به خزر میریزند. این حوضه زمستانهای بسیار سرد و یخبندان و تابستانهای بسیار گرم دارد. حد فاصل حوضه مرکزی و حوضه جنوبی خطی فرضی به طول ۳۰۳ کیلومتر میان جزیره ژیلویی در مغرب و دماغه کولی ـ مایاک در مشرق است. ژرفای متوسط حوضه مرکزی ۶ر۱۷۵ متر و عمیقترین نقطه آن هشتصد متر است. رودهای سولَک و سمور در این حوضه وارد خزر میشوند.
حوضه جنوبی چهارگوشه است و حدود صد رود در آن جریان دارد که مهمترین آنها ارس،
سفیدرود،
گرگان و اترک است. آب و هوای آن معتدل و ژرفای متوسط آن ۳۲۵ متر و حداکثر ژرفای آن ۰۲۵، ۱متر است
بیشترین طول دریای خزر ۲۰۴، ۱کیلومتر، بین خلیج بوگاتینسکی در شمال و سواحل
مازندران در جنوب است. عرض متوسط آن ۳۲۰ کیلومتر «از ۲۰۳ تا ۵۵۵ کیلومتر» و طول خط ساحلی آن۵۰۰، ۶ کیلومتر است. از این مقدار، ۹۰۰، ۱ کیلومتر متعلق به ساحل قزاقستان، ۷۶۸، ۱کیلومتر متعلق به ساحل ترکمنستان، ۳۵۵، ۱کیلومتر متعلق به ساحل فدراسیون روسیه، ۸۲۰ کیلومتر مربوط به ساحل جمهوری آذربایجان و ۶۵۷ کیلومتر متعلق به ساحل
ایران است. براساس محاسبات ۱۳۶۵ش/ ۱۹۸۶، سطح دریاچه ۴۰۰، ۳۷۸ کیلومترمربع و حجم آن ۶۰۰، ۷۸کیلومتر مکعب تخمین زده شده است
دریای خزر تقریبآ
جذر و مد ندارد.
درجه حرارت
آب دریای خزر، در نقاط مختلف آن، بسیار متفاوت است. در شمال، در زمستان میانگین درجه حرارت آب به ْ۱۲- و در تابستان به ْ۲۵ میرسد. در جنوب، میانگین درجه حرارت در زمستان ْ۶ و در تابستان ْ۲۸ است.
ارتفاع سطح آب دریای خزر دائمآ در حال تغییر است. تغییرات کوتاهمدت از حدود ده دقیقه تا چهار ساعت طول میکشد و دامنه نوساناتی در حدود سه تا بیست سانتیمتر دارد. در دریای خزر، تغییرات وابسته به فشار بارومتری نیز دیده میشود. در مناطق فشار بالا، سطح آب پایین میآید و در مناطق فشار پایین، سطح آب بالا میرود. در برابر یک میلیمتر تغییر فشار، در حدود ۵ر۱۳ میلیمتر اختلاف سطح آب دیده میشود. بادها نیز بر سطح دریا اثر میگذارند. بادهایی که از جانب خشکی میوزند باعث پایین رفتن سطح آب و بادهایی که از سمت دریا به خشکی میوزند، باعث بالارفتن سطح آب میشوند.
بهعلاوه، سطح آب دریای خزر دستخوش تغییرات سالیانهای است که ناشی از نزولات، مقدار آبی که از رودخانهها به آن وارد میشود، تبخیر و تغییرات فصلی است.
ارتفاع سطح دریای خزر نسبت به دریاهای آزاد در ادوار مختلف زمینشناسی نوسان داشته است. در سالهای ۱۲۷۹ـ ۱۳۰۸ش/۱۹۰۰ـ۱۹۲۹، سطح خزر دوران نسبتآ آرامی را پشت سر گذاشته و ۶ر۲۵ الی ۶ر۲۶ متر پایینتر از سطح آبهای آزاد بوده است. در سالهای ۱۳۰۸ـ۱۳۵۶ش/ ۱۹۲۹ـ ۱۹۷۷، سطح آب افت شدیدی داشته و از ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۴ش/ ۱۹۷۸ـ۱۹۹۵، سطح آب خزر به اندازه ۵ر۲ متر بالا آمده است. متوسط سالیانه افزایش
آب دریا چهارده سانتیمتر است و این میزان در بعضی سالها تا ۵ر۲ برابر افزایش یافته است. طبق محاسبات انجامشده، آب دریای خزر تا سالهای ۱۳۹۹ـ ۱۴۰۴ش/ ۲۰۲۰ـ۲۰۲۵ بهطور میانگین در حدود ۲۷ متر بالا میآید و سپس پایین خواهد رفت.
در دریای خزر ۵۷۵ گونه
گیاه شمارش شده است که در بین آنها پنجگونه گیاه آلی و ۲۸۵ گونه
جلبک وجود دارد.
برخی
جانوران آبزی پراهمیت از نظر
تجارت و
شیلات بهفراوانی در این دریا زندگی میکنند. تعداد جانوران آبزی بومی بیش از سیصدگونه است. بیش از صدگونه ماهی دارد که تعدادی از آنها برای تخمریزی از دریای خزر به رودخانهها
مهاجرت میکنند. بهترین این ماهیان، ششگونه و زیرگونه از ماهیهای خاویاریاند. فُک دریای خزر یکی از تنها دوگونه فک آب شیرین در
جهان است.
هیئتهای علمی ماهیشناسی متعددی درباره ماهیهای خزر مطالعه کردهاند، از جمله هیئت علمی ماهیشناسی دریای مازندران در۱۳۱۲ش.
مهمترین ماهیهای دریای خزر عبارتاند از: آزاد، اردکماهی، اِسبِلِه، ارنکه، استرالیا، اوزونبرون یا دراکول، بلوکا یا فیلماهی، تاسماهی، سسماهی، سفید، سوف، سیم، شکماهی، شیب، کپور، کفال، کلمه یا تلاجی، کولی و گاوماهی. ماهی خاویار دریاچه خزر شهرت جهانی دارد.
برخی دریای خزر را تنها مجموعه آبهای جهان میدانند که دارای دو منبع ارزشمند یعنی
نفت و
خاویار است.
عمدهترین رودهایی که به دریای خزر میریزند، عبارتاند از: ۱. اِمبا، که از قزاقستان غربی سرچشمه میگیرد و از شمالشرقی به خزر میریزد. ۲. اورال یا ایک، که از رشته کوههای اورال جنوبی شروع و از سوی شمال وارد خزر میشود. ۳. ولگا یا اتل، که از ارتفاعات والدای در استان توِر سرچشمه میگیرد و از شمال غربی به خزر میپیوندد. ۴. کوما، که سرچشمه آن در دامنه شمالی کوههای البروس و مصب آن در مغرب دریاست. ۵. تِرِک، از جنوبغربی دامنه کوههای کازبک یا قبق در قفقاز سرچشمه میگیرد و از مغرب به خزر میریزد. ۶. سمور، که سرچشمههای آن در کوهساران قفقاز و داغستان است و از مغرب وارد خزر میشود. ۷. ارس یا آراکس
، از کوه هزاربر در جنوب ارزروم ترکیه سرچشمه میگیرد و از جنوب غربی وارد خزر میشود. ۸. سفیدرود یا آماردی یا قزلاوزن، از بلندیهای چهلچشمه کردستان آغاز میشود و در کرانه جنوبی خزر پایان میپذیرد. ۹. چالوس/ شالوس، از کندوان شروع و در کرانه جنوبی دریا به آن میپیوندد. ۱۰. هراز، که از دره لار در شمال
تهران شروع میشود و در کرانه جنوبی به دریا میریزد. ۱۱. بابُل، که از کوههای سوادکوه سرچشمه میگیرد و در کنار بندر بابلسر یا مشهدسر وارد دریا میشود. ۱۲. تِجِن، از کوههای هزارجریب شروع میگردد و در کرانه جنوبی به خزر میپیوندد. ۱۳. نکا/ نیکا، سرچشمههای آن در شاهکوه و کوههای هزارجریب است و در کرانه جنوبی به دریا میریزد. ۱۴. گرگان، از کوههای آلاداغ در نزدیکی بجنورد شروع میشود و در کرانههای جنوبشرقی به خزر میریزد. ۱۵. اترک، از هزارمسجد سرچشمه میگیرد و در خلیج حسینقلی به دریا میریزد. ۱۶. جیحون یا آمودریا، از کوههای هندوکش سرچشمه میگیرد، که گاهی به آرال و گاهی به خزر میریخت و اکنون به آرال میریزد.
جزایر مهم خزر از نظر امکان دریانوردی، معادن،
صید ماهی یا
شکار سگ آبی عبارتاند از: جزیره چتیریخ بورگونی یا چهارتپه که از نظر کشتیرانی بسیار مهم است، به درازای یک کیلومتر و پهنای ۷۵۰ متر در جنوب دلتای رود ولگا؛ جزایر بوئینسک، کیرل و لبیاژی در قسمت شرقی بخش شمالی؛ جزایر تیولن یا سگ آبی، از جمله کولالی به طول ۳۲ کیلومتر و عرض شرقی ـ غربی دو کیلومتر در نزدیکی شبهجزیره منقشلاق؛ چلکن یا جزیره نفت به وسعت پانصد کیلومتر مربع، جزو ترکمنستان و دارای بزرگترین معادن نفتی و مومیایی «زوکریت» ترکمنستان؛ اگورچینسک به طول ۳۶ کیلومتر و عرض ۲ کیلومتر در جنوب چگن؛ آشوراده بزرگ و متوسط و کوچک در مشرق شبهجزیره میانکاله که در حال حاضر هرسه به هم متصل و به شبهجزیره پیوستهاند؛ ژیلویی یا سهیلان «تنها جزیره مسکون»؛ و ساری/سارا «دارای آب شیرین» به طول ۸ کیلومتر و عرض ۵ر۱ کیلومتردر نزدیکی لنکران.
شبهجزیرههای مهم آن نیز عبارتاند از: بوزاچ در شمالشرقی؛ منقشلاق یا سیاهکوه در کرانه شرقی؛ میانکاله در کرانه جنوبی، در
خاک ایران؛ و آبشرون در کرانه غربی که
شهر و بندر باکو در کرانه جنوبی آن واقع است.
شهرهای ساحلی و بندرهای عمده خزر اینها هستند: آستاراخان/ حاجی طرخان/ هشترخان در شمال دریا در دلتای رود ولگا؛ گورو در دلتای رود اورال؛ الکساندروسک یا فورتاوریسک در کرانه شبهجزیره منقشلاق؛ حسینقلی در کنار خلیج حسینقلی؛ در کرانههای ایران: گمیشان یا گمشتپه، خواجه نَفَس، بندرترکمن، نوشهر، چالوس، رامسر، انزلی و آستارا؛ بندرهای جمهوری آذربایجان و روسیه: لنکران، بادکوبه/ باکو، دربند یا بابالابواب، و ماخاچ قلعه.
در ابتدای دوره سوم زمینشناسی و ماقبل آن، به جای دریای سیاه و دریاچه خزر و دریاچه آرال فعلی، دریای عظیمی به نام اقیانوس تتیس وجود داشته که از مغرب با اقیانوس اطلس، از جنوب با اقیانوس هند و از شمال از طریق دشتهای سیبری شرقی با اقیانوس منجمد شمالی مرتبط بودهاست. در اواسط دوره میوسن، این اقیانوس تجزیه شد و در پایان دوره پلیاوسن، این دریا شکل کنونی خود را گرفت.
به هنگام یخبندان بزرگ، سطح دریای خزر هشتاد متر از سطح کنونیاش بالاتر بود. این میزان در
قرن چهارم پیش از میلاد به ۸۱۲ر۱۹ متر بالای سطح
دریای سیاه رسید. در آغاز قرن اول میلادی، آب دریای خزر همسطح آبهای آزاد بود و این کاهش تا قرن ششم/ دوازدهم ادامه داشت. حداکثر کاهش سطح آب دریای خزر در ۵۲۹ بوده که ۹ر۳۰ متر پایینتر از سطح
اقیانوس بوده است. سطح آب دریا در ۷۰۶ دوباره بالا آمد و به ۵۰ر۱۴- رسید. ارتفاع متوسط سطح این دریا در ۱۳۲۹ش در
بندر انزلی نسبت به دریای سیاه ۹۴۷ر۲۸- متر بوده است.
دریای خزر برای اولینبار در ۱۱۳۲/ ۱۷۱۹ به فرمان پترکبیر نقشهبرداری شد. از ۱۱۵۵ تا ۱۱۵۷/ ۱۷۴۲ تا ۱۷۴۴ نیز دو انگلیسی به امر
نادرشاه در این دریا به اکتشافات و تحقیقات مشغول شدند. نخستینبار در ۱۱۷۶/ ۱۷۶۲ از کرانههای جنوبی و در ۱۱۷۸ـ۱۱۷۹/ ۱۷۶۴ـ۱۷۶۵ از کرانه خاوری آن نقشهبرداری شد. در ۱۲۴۸/۱۸۳۲، اطلس مفصّل دریای خزر در روسیه انتشار یافت. در ۱۲۴۱/ ۱۸۲۵ برای اولینبار بخشی از کرانههایشرقی آن مورد مطالعه قرار گرفت و در ۱۲۴۸ و ۱۲۵۰ و ۱۲۵۲/ ۱۸۳۲ و ۱۹۳۴ و ۱۸۳۶، تمام کرانههای شرقی آن را تا استرآباد مطالعه و بررسی کردند. بالاخره در ۱۲۸۷/ ۱۸۷۰، نقشه عمومی و تفصیلی دریای خزر و اطلس قسمتهای مختلف آن با تعیین اعماق نقاط مختلف تهیه و در ۱۲۹۴/ ۱۸۷۷ در روسیه منتشر شد.
این دریا به سبب حضور اقوام ساکن در سرزمینها و شهرهای اطرافش، در طول
تاریخ بیش از ۳۶ نام گرفته است، از جمله بحر خراسانی، بحر جرجان، بحر قزوین، کاسپین، بحر طبرستان، آبْسکون، مازندران، دیلم، ساری، جیلان/ گیلان، مغان، بابالابواب «دربند»، شیروان و بحرالجبال. نام خزر که در آثار جغرافیایی
عربی و
فارسی دیده میشود، از قوم خزر گرفته شده که در قرن اول یا دوم هجری یک چند سواحل غربی این دریا را در تصرف خود داشتند
این تعدد نامها گاه به اشتباه نیز منجر شده، چنانکه
حمداللّه مستوفی اطلاق نام قلزم «دریای سرخ» را بر این دریا اشتباه دانسته است.
پیش از
فتح ایران به دست
مسلمانان، دریای خزر کمتر شناخته شده بود
براساس یک گزارش از هرودوت،
برای طی این دریا از جنوب به شمال پانزده روز و از مشرق به مغرب، از وسیع ترین قسمت آن، هشت
روز وقت لازم بوده است.
ابنخرداذبه در قرن سوم این دریا را بحرِ جیلان، بحرِ جرجان
و بحرالخزر
نامیده است. در این قرن، او و خوارزمی و ابنرسته و ابنفقیه اشارهای به بسته بودن این دریا نکردهاند.
یعقوبی آن را بحرالدیلم نامیده و نوشته است که این دریا به اقیانوس راه دارد.
در قرن چهارم، مؤلف ناشناخته
حدودالعالم حدود این دریا را شرح داده و درازا و پهنای آن را ۴۰۰×۴۰۰ فرسنگ دانسته، اما درباره بسته بودن آن چیزی نگفته است.
اصطخری و
ابنحوقل دریای خزر را دریایی بسته دانستهاند.
مسعودی به ارتباط این دریا با دریای سیاه از طریق رود خزر اشاره کردهاست.
بکری از آن با عنوان بحرالخزری یا بحرالخزر نامبرده و آن را یکی از پنج دریای بزرگ به شمار آورده است.
در قرن هشتم، حمداللّه مستوفی
دریای خزر را دریایی با آبهای تیره وصف کرده که اعماقش قابل دیدن نیست. امواج آن از دریاهای دیگر بلندتر است و گردابهای عظیمی دارد که کشتیها را در خود فرو میبرد. او
طول دریا را ۲۶۰ و عرض آن را ۲۰۰ فرسنگ و محیطش را تقریبآ هزار فرسنگ ذکر کردهاست.
پیشینه
تجارت در دریای خزر به قرن سوم بازمیگردد.
جغرافیدانان
مسلمان در قرن سوم نوشتهاند که تجار روس با عبور از عرض دریای خزر،
پوست خز،
پوست روباه و
شمشیر به بندرهای موردنظر خود حمل میکردند.
در سالهای پایانی قرن سوم، روسها بارها، از جمله در زمان حسنبن زیدبن محمد، بنیانگذار سلسله علویان طبرستان، به بندرهای ایران در سواحل خزر حمله کردند،
که این امر مناسبات تجاری را تحتتأثیر قرار داد. به نوشته ابنحوقل،
آبسکون و بابالابواب «دربند» از بندرهای اصلی تجاری در ساحل دریای خزر و مرکز تجارت
ابریشم و پوشاک
کتان بودند. خزرها در
شهر اتل،
برده،
موم،
عسل و پوست خز از روسیه و بلغار وارد میکردند. استادکاران مسلمان در گرگان و طبرستان پوشاک تولید میکردند.
تجارت دریایی میان بندرهای گیلان و دیلم و آمل رونق داشت و باکو مرکز تجارت
نفت سفید بود.
به نوشته اصطخری،
در ناحیه دَهستان، در پنجاه فرسنگی آبسکون، مردم برای صید ماهی گرد میآمدند. ماهیگیری پررونق بود و موجب تمرکز جمعیت در دَهستان شده بود و بخش انبوهی از غذای ساکنان این ناحیه را تشکیل میداد.
در دَهستان، حواصیل و
باز نیز
شکار میشد.
به نوشته مسعودی،
در جزایر مقابل ساحل گرگان نیز باز سفید صید میشد.
حاکمیت مغولان در قرن هفتم، دریای خزر را دستکم برای مدتی، از سلطه روسها خارج ساخت. این اوضاع به گسترش تجارت دریایی در خزر انجامید. دریانوردان جنووایی کشتیهای خود را به دریای خزر بردند و در آنجا به تجارت پرداختند. در قرن یازدهم تا سیزدهم، ابریشم گیلان به صورت کالای تجارت جهانی درآمد.
تجار آسیای مرکزی و
هند از طریق دریای سیاه به اروپا میرفتند و دریای خزر به حلقه اتصال این مسیر تجاری بزرگ بدل شد. در این دوره، کالاهایی از هند به آستاراخان وارد میشد و سپس از راه خشکی به بندر تانا «آزوف» حمل میگردید. در حدود یک قرن بعد، اروپاییها با دریای خزر آشناتر شدند و در منابع اروپایی بارها از این دریا به اسامی گوناگون نامبرده شد.
در ۷۹۸، تیمور آستاراخان را ویران کرد و تجارت دریایی در دریای خزر آسیب جدّی دید.
با این همه، در پایان قرن نهم هنوز تجارت عمدهای بین دربند و آستاراخان وجود داشت
در ۹۶۰، بریتانیا با اجازه تزار روسیه، شرکت تجاری مسکوی را برای تجارت روسیه با سرزمینهای مشرق و جنوب دریای خزر تأسیس کرد. روسها در دوره صفوی از راه ولگا و دریای خزر، خز،
چرم خام، پارچه کتانی و چیت، ماهوت،
مس،
شکر ، عسل، خاویار و
ماهی به ایران صادر میکردند. از ایران نیز پارچههای اطلس، مخمل، ابریشم،
مروارید،
فیروزه و خشکبار به روسیه صادر میشد.
در دوره صفوی، بارها هیئتهایی از ایران و
روسیه از طریق دریای خزر رفت وآمد کردند. در ۱۰۱۱، امپراتور آلمان هیئتی به دربار
شاه عباس فرستاد، که پس از ۳۱ روز دریانوردی در دریای خزر به
شهر لنگرود وارد شد.
آدام اولئاریوس، جهانگرد آلمانی که در ۱۰۵۶ به منطقه سفر کرد، نوشته است که ایرانیها، تاتارها و روسها در تابستان با کشتیهای بادبانی در دریای خزر کشتیرانی میکنند، اما از آنجا که کشتیهای آنان مجهز نیست و به خوبی از آنها مراقبت نمیکنند، همواره برابر باد میرانند و جرأت کشتیرانی در میان دریا را ندارند و در نزدیکی ساحل کشتیرانی میکنند.
در این دوره به دلیل ضعف نظامی کشتیهای ایرانی، مهاجمان قزاق بارها به سواحل ایران حمله میبردند، از جمله در ۱۰۷۷ که قزاقان روس در حمله به فرحآباد مازندران، ناوگان ایرانی را که برای دفاع تجهیز شده بود، نابود کردند.
در ۱۱۳۴ و ۱۱۴۸، که روسها دربند، باکو و بخشی از گیلان را اشغال کردند، ناخداهای روسی فرصت آشنایی با سواحل جنوبی دریای خزر را به دست آوردند و تنها کشتیرانان این دریا بودند
در زمان
نادرشاه و براساس گزارش گمرکی بندر حاجی طرخان «آستاراخان»، بازرگانان از ملیتهای گوناگون، از جمله روسی، ایرانی، ارمنی، هندی و بازرگانان خیوه و بخارا و ترکیه کالاهای خود را از طریق دریای مازندران به حاجی طرخان یا باکو و بندرانزلی حملونقل میکردند.
چارلز فرانسیس مکنزی، نخستین کنسول انگلیس در
رشت، از حمل و نقل کالا در بندرهای دریای خزر، از جمله واردات نفت، فلزات، ظروف سفالین و پارچه از روسیه،
نمک از ترکستان و
برنج از
مازندران یاد کرده است.
در ۱۱۵۴/۱۷۴۱، جان التون «بازرگان انگلیسی»، به خدمت نادرشاه درآمد و مأمور ساختن کشتیهایی مانند کشتیهای اروپایی شد. نادرشاه وی را مباشر سواحل دریای خزر و ملقب به جمالبیگ کرد. التون در نزدیکی لنگرود به ساختن کشتی پرداخت و از جمله ناوی مجهز به دو توپ ساخت.
دریای خزر اگرچه دریایی بسته است، اما شبکه راههای آبی آن از طریق رودها و آبراهههای آبی واقع در روسیه، با دریای آزوف، دریای سیاه، دریای سفید و دریای بالتیک ارتباط دارد. این شبکه عظیم حملونقل آبی که سرزمینها و مناطق مختلف را به هم مرتبط میسازد، نشاندهنده اهمیت کشتیرانی در این دریاست.
در قرن سیزدهم/ نوزدهم، براساس عهدنامههای گلستان و ترکمانچای، کشتیهای تجاری ایران و روس
حق تردد در دریای خزر را داشتند، اما امتیاز کشتیرانی کشتیهای جنگی منحصر به دولت روسیه بود. این عهدنامهها مانع بزرگی در ایجاد خط کشتیرانی از سوی دولت ایران بود. محرومیت دولت ایران از داشتن نیروهای دریایی جنگی در دریای خزر به حملات ترکمنها به مناطق ساحلی منجر شد. بهعلاوه روسها نیز به بهانه این تجاوزات، کشتیهای جنگی خود را در سواحل استرآباد و آشوراده مستقر کردند و لنگرگاههایی برای کشتیهای جنگی در این مناطق ساختند.
مکنزی
از گزارشهایی درباره وجود سی کشتی روسی در ۱۲۵۹/۱۸۴۳ در دریای خزر خبر داده است. در ۱۲۶۲، دولت ایران به کشتیهای جنگی روسیه اجازه داد به مرداب انزلی وارد شوند.
در ۱۲۷۸/ ۱۸۶۱، شرکت کشتیرانی ققفاز مرکوری، تحت حمایت دولت روسیه، کار حملونقل مسافر و کالا را در دریای خزر آغاز کرد. مسافرانی که رهسپار عثمانی، مصر و حتی مکه بودند، از راه دریا به باکو میرفتند و سپس از طریق راهآهن و نیز دریای سیاه راه خود را ادامه میدادند. این شرکت پنج خط کشتیرانی برای بندرهای ایران تأسیس کرد.
امیرکبیر در دوره صدارت خود، حدود ۲۵ تا ۳۵ کشتی بادبانی را در دریای خزر به کار انداخت و برای هدایت آنها از ملوانان روسی استفاده کرد.
ناصرالدین شاه که در
فکر ایجاد نیروی دریایی در دریای خزر بود، سرانجام یک کشتی تفریحی خرید که در سواحل شمالی ایران و کرانههای جنوبی دریای خزر تردد میکرد.
وضع کشتیرانی در دریای خزر تا زمان
انقلاب اکتبر روسیه، ۱۹۱۷/ ۱۲۹۶ش، به همین صورت بود. دولت شوروی ممنوعیت کشتیرانی ایران در دریای خزر را لغو کرد. در اوایل سلطنت
خاندان پهلوی، نیروی دریایی و نگهبان ساحلی در دریای خزر تأسیس گردید و به این ترتیب، نخستین گام در راه تشکیل خطوط کشتیرانی در این دریا برداشته شد، هرچند تا ۱۳۶۸ش، توفیقی در این امر حاصل نشد. در این سال، کشتی «ایران بشیر» و سپس کشتیهای دیگر از راه آبراهه ولگا ـ دن وارد آبهای خزر شدند.
شبکه راههای دریایی بین بندرهای مهم این دریا مانند باکو، لنکران، ماهان قلعه، آستاراخان، نوشهر و انزلی برقرار است.
راه آبی دریای خزر در فعالیتهای اقتصادی و حملونقل کالا اهمیت بسیار دارد، به طوری که در دهه ۱۳۶۰ش، حدود هشتاد درصد واردات ایران از شوروی، از مرزهای آبی انجام گرفته است.
بندرهای انزلی، نوشهر و نکا اصلیترین بندرهای تجاری در سواحل جنوبی دریای خزر به شمار میروند که با بیش از یازده پُست اسکله به طول حدود ۱۴۰۰ متر، سالیانه حدود یکهزار فروند شناور را پذیرا هستند.
صید ماهی یکی از مهمترین راههای گذران زندگی در میان ساکنان سواحل دریای خزر است، هرچند صید ماهی در بخش ایرانی دریا، در مقایسه با بخش روسها، کمتر بوده که یکی از مهمترین دلایل آن تجهیزات و تخصص پیشرفتهتر روسها در ماهیگیری بوده است. بهعلاوه اغلب اوقات، اتباع روس اجاره بهای بیشتری به حکام نواحی شمالی میدادند و اتباع ایران نمیتوانستند با آنها رقابت کنند.
در قرن یازدهم، تجارت ماهی در دست ایرانیان بود
شاهعباس دوم صفوی رودخانههای منتهی به دریای خزر را از مهر تا فروردین، برای ماهیگیری به ماهیگیران اجاره میداد و باقی سال ماهیگیری آزاد بود.
از زمان انعقاد عهدنامه ترکمانچای، روسها موجب توسعه خرید و فروش و صید ماهی در رودخانهها و سواحل ایران شدند. حاجیمیرزا آقاسی با اجاره دادن شیلات دریای خزر به روسها مخالف بود، اما نتوانست مانع آن شود و سرانجام نیز امتیاز بهرهبرداری از ماهیان سواحل خزر به یکی از اتباع روس واگذار گردید.
به نوشته ویلیام ریچارد هولمز، که در حدود ۱۲۵۹ «در دوره قاجار» به ایران
سفر کرد، مسئول شیلات ایران میرابوطالبخان بود که به علت نبود تأمین مالی و جانی، تبعه روس شده بود.
ملگونوف
ضمن نام بردن از انواع ماهیهایی که در دریای خزر صید میشد، نوشته است که شیلات در اجاره حکمران رشت بود. مکنزی نیز در ۱۲۷۵ به اجاره ماهیگیری در مناطق مختلف شهرهای ساحلی اشاره کرده است.
او
نوشته است که شخصی به نام سهرابخان امتیاز ماهیگیری از تنکابن تا گرگان را در اختیار دارد، انواع ماهیهای حلال را صید میکند و ماهی خاویار را برای مصرف بازار روسیه نگه میدارد و سالیانه ۲۳۵۰ تومان به حاکم گیلان میپردازد.
امیرکبیر، که درصدد جلوگیری از نفوذ روسها بود، شیلات را به مدت چهار سال به میرابراهیمخان دریابیگی، تبعه ایران، اجاره داد، اما چون خویشان میرابراهیم تابع دولت روسیه بودند، برای ممانعت از دخالت مأموران روسیه در امور شیلات، به بهانه تأخیر میرابراهیم در پرداخت اجارهبها، اجارهنامه وی را
فسخ کرد.
در ۱۲۹۳، محمدحسینخان سپهسالار، صدراعظم، شیلات و
حق صید انواع ماهی در دریای خزر را به مبلغ ۳۱، ۰۰۰ تومان از ناصرالدین شاه قاجار
اجاره کرد و سپس به لیانازوف، سرمایهدار روس، اجاره داد. تمام آبهای قابل صیادی ایران به مدت حدود سی سال در اجاره خاندان لیانازوف بود.
پس از آن نیز، این امتیاز در اختیار شرکت شیلات شرقی قفقاز گذاشته شد که بعضی رودخانهها را به خانهای محلی، و آنان نیز به مردم اجاره داده بودند.
پس از انقلاب شوروی، قراردادی برای صیدماهی بین دولت ایران و شوروی بسته شد که براساس آن، روسها تجهیزات و امکانات لازم برای توسعه شیلات را در اختیار ایران میگذاشتند. بدینترتیب، شرکت مختلط ماهی ایران و شوروی در ۱۳۰۷ش/ ۱۹۲۸ تأسیس شد.
در ۱۲ بهمن ۱۳۳۱، شیلات ملی شد و صید در دریای خزر تحت نظارت شرکت سهامی شیلات ایران قرار گرفت.
پس از
انقلاب اسلامی ایران «۱۳۵۷ش»، که احتمال میرفت صید ماهی اوزونبرون بهسبب
حرام بودنِ استفاده از آن منع شود، صید این نوع ماهی به شدت کاهش یافت. این محدودیتهای دینی یکی از دلایلی بود که در قرن سیزدهم و نیمه اول قرن چهاردهم، فروش خاویار ایرانی را در انحصار روسها قرار داد. در ۱۳۶۱ش، براساس
فتوای امام خمینی، به استناد
شهادت کارشناسان درباره
فَلس داشتن ماهی اوزونبرون، این ماهی حلال شناخته شد و ایرانیان به صید این نوع ماهی مجاز شدند.
با تشکیل کشورهای جدید در ساحل دریای خزر و شکلگیری ابتدایی روابط بازار که با نابودی دستگاه مدیریت صید همراه بود، صید بیرویه و
قاچاق در رودخانهها و دریای خزر آغاز شد و بازار سیاه استروژن توسعه یافت که نسل این ماهی را با خطر نابودی روبهرو ساخته است.
دریای خزر ظرفیت تأمین حدود پانصد هزار تن ماهی را دارد. صید ماهی در این دریا در ۱۳۴۸ش حدود ۰۰۰، ۵۳۰تُن بود که در ۱۳۵۹ش به دلیل آلودگی دریا، به ۰۰۰، ۳۸۷تُن کاهش یافت. از ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵ش، صید ماهی سالیانه در کشورهای ساحلی خزر از ۰۰۰، ۱۹۰تُن به ۰۰۰، ۲۵۰تُن و صید ماهی استروژن از ۶۰۰۰ تُن به ۰۰۰، ۱۱تن رسید
میزان بهرهدهی صید در دریای خزر حدود چهارده کیلوگرم در هکتار است و حدود هشتاد درصد خاویار جهان از ماهی استروژن دریای خزر تأمین میشود.
در سواحل جنوبی دریای خزر، بیش از یازده هزار صیاد با استفاده از حدود هزار شناور کوچک و بزرگ با صید منابع آبزی آبهای جنوبی خزر، معیشت خود را تأمین میکنند. صید ماهی در ۱۳۷۸ش در ایران ۰۰۰، ۱۱۰تُن بود، شامل هزار تُن ماهی خاویاری، ۰۰۰، ۹۵تُن ماهی کیلکا و ۰۰۰، ۱۴تُن ماهیان دیگر. در همین سال، حدود صد تُن خاویار تولید شد.
اکتشافات گسترده و ارزیابیهای حاصل از حفاری در مناطق گوناگون خزر، ذخیره نفت دستیافتنی قطعی و انباشتهشده دریای خزر را حدود ۱۸ تا ۲۰ میلیارد بشکه برآورد میکند. ذخیره احتمالی نفت دریای خزر حدود پنجاه میلیارد بشکه تخمین زده میشود. براساس ارزیابیهای زمینشناسی و ناکامی حاصل از حفاری در مناطق جنوبی دریای خزر، عمده حجم این ذخایر در حوضه شمالی این دریا انباشته شدهاست. در حال حاضر تقریبآ تمامی کشورهای اروپایی در جمهوری آذربایجان سرمایهگذاری کردهاند. کنسرسیوم بینالمللی نفت جمهوری آذربایجان نخستین کنسرسیومی بود که فعالیت در منطقه را آغاز کرد.
سه کشور آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان در خشکی محصورند و هزینه انتقال نفت به بازارهای بینالمللی برایشان سنگین است. به علاوه، امنیت خطوط انتقال نفت نیز اهمیت دارد. این عوامل، مسیر ایران را برای انتقال نفت این کشورها به بازارهای جهانی به مناسبترین مسیر بدل میسازد. شبکهای از خطوط ارتباطی در شمال، بندرهای در حال توسعه در ساحل جنوبی خزر، راهآهن سراسری شمال به جنوب و بندرهای تجاری بزرگ در سواحل خلیجفارس و
دریای عمان، ایران را به پل ارتباطی جمهوریهای آسیای مرکزی با نقاط دیگر بدل کرده است.
در حال حاضر، تنها خطوط لوله برای صدور نفت آذربایجان خطوط لوله باکو ـ نوروسیسک و باکو ـ سوپساست که نفت آذربایجان را به دریای سیاه میرساند و ایران در دریای خزر نفت یا
گاز تولید نمیکند. توجه ایران به نفت دریای خزر، به طرح موضوع نفت تَهاتُری «پایاپای» انجامید. براساس این طرح، دولتهای حوضه دریای خزر میتوانند در شمال، برای مصرف داخلی به پالایشگاههای ایران نفت بدهند و در مقابل به همان میزان، از پایانههای نفت ایران در خلیجفارس به بازارهای جهانی نفت صادر کنند. تا اوایل خرداد ۱۳۸۳/ پایان مه ۲۰۰۴، حدود ۰۰۰، ۱۳۰بشکه در روز از نفت روسیه، ترکمنستان و قزاقستان با کشتی به بندر نکا حمل شد و از آنجا با خط لوله نکا ـ تهران به
تهران انتقال یافت.
بندرهای انزلی، نوشهر و نکا در دریافت منابع نفتی فعالاند. فراوردههای نفتی در دریای خزر به دلیل مشکلات اقتصادی کشورهای ذینفع به صورت خام صادر میشود.
دریای خزر به علت داشتن اکوسیستم ویژه دارای اهمیت زیستمحیطی است.
مهمترین منابع آلودگی دریای خزر عبارتاند از: الف) آلودگیهای ناشی از خشکی و دریا. دریای خزر که در خشکی محصور است، ظرفیت تحمل محدودتری نسبت به دریاهای دیگر دارد و آلودگیهای واردشده به آن یا دچار تغییرات زیست ـ ژئوشیمیایی میشوند یا سالها در دریا باقی میمانند. ب) منابع نفت و گاز. با افزایش تولید نفت و حمل و نقل دریایی آن، آلودگیها در دریای خزر افزایش یافته است. به علاوه، حفاری، نشت لوله، سکوهای نفتی و نشت
طبیعی نفت، از منابع مهم آلودگی در این دریاست. ج) عوامل انسانی. این عوامل عبارتاند از: گسترش شهری و توسعه صنعتی و
کشاورزی، دفع مواد زائد به دریا، ورود گونههای مهاجم مانند برخی ماهیها و جلبکها به صورت عمدی یا ناخواسته. د) نوسانهای سطح آب دریا. این نوسانها عمدتآ به سبب عوامل
طبیعی به وجود میآیند و بر تأسیسات، تسهیلات و بناهای ساحلی تأثیر منفی دارند. فعالیتهای انسانی از قبیل سدسازی و انحراف مسیر رودخانهها و ورود مواد آلاینده به دریا نیز در نوسان سطح آب دریا مؤثر است.
برای
مبارزه با این مشکلات زیست محیطی، ایران و شوروی در ۱۳۵۱ش تفاهمنامهای امضا کردند که براساس آن، طرفین ملزم به حفظ محیط زیست و همکاریهای اطلاعاتی، علمی و تخصصی در این زمینه شدند. دو طرف در ۱۳۵۲ش نیز برای جلوگیری از آلودگی آب خزر موافقتنامهای امضا کردند که مبنای برخی مطالعات زیست محیطی، تحت عنوان مدیریت پاکسازی
آب، از ۱۳۵۵ش در دریای خزر بوده است.
پس از فروپاشی شوروی، برنامه محیطزیست دریای خزر را پنج کشور ساحلی آن به اجرا درمیآورند. برنامه محیط زیست خزر، برنامهای بین دولتی است، میان کشورهای حاشیه خزر درباره حفظ محیطزیست این دریا. این برنامه را در ۱۳۷۷ش/ ۱۹۹۸، کشورهای منطقه ساحلی دریای خزر «آذربایجان، ایران، ترکمنستان، روسیه و قزاقستان» با همکاری سازمانهای ذیربط بینالمللی، نظیر برنامه توسعه سازمان ملل «UNDP»، محیط زیست سازمان ملل «UNEP»، بانک جهانی و
اتحادیه اروپا، در
رامسر راهاندازی کردند.
یکی از بزرگترین دستاوردهای این برنامه، کنوانسیون «چارچوب حفاظت از محیط زیست دریای خزر» معروف به کنوانسیون تهران است. برای تهیه متن این کنوانسیون، هفت گردهمایی کارشناسی با شرکت کشورهای ساحلی و سازمانهای تخصصی وابسته به سازمان ملل از ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۱ش/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۲ تشکیل شد. این متن در ۱۳ آبان ۱۳۸۲ در تهران به امضای کشورهای ساحلی دریای خزر رسید و در ۲۱ مرداد ۱۳۸۵ با تصویب مراجع قانونگذار کشورهای عضو، بهطور رسمی لازمالاجرا شد. کنوانسیون تهران با ۳۷ مادّه، دو هدف عمده دارد: جلوگیری، کاهش و مهار آلودگی.
دریاچه خزر تا فروپاشی شوروی و استقلال کشورهای مجاور این دریا متعلق به ایران و روسیه «و سپس شوروی» بود. برخی مواد قراردادهای گلستان «۱۲۲۸» و ترکمانچای «۱۲۴۳» به نحوه استفاده ایران و روسیه از این
دریاچه اشاره دارد. براساس این قراردادها، روسیه
حق داشت در دریای خزر ناوگان نظامی داشته باشد و رفتوآمد کشتیهای تجاری دو کشور در پهنه این دریا آزاد اعلام شده بود. پس از قراردادهای ۱۳۰۰ش/۱۹۲۱ و ۱۳۱۹ش/۱۹۴۰، شرایط یکسان دریانوردی برای هر دو کشور برقرار شد و خزر دریای دو کشور ایران و شوروی به شمار آمد.
با فروپاشی شوروی و اعلام استقلال کشورهای ساحلی «جمهوریهای آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان و فدراسیون روسیه»، جغرافیای سیاسی حوضه خزر تغییر کرد و این قراردادها مورد مناقشه قرار گرفت.
به سبب درآمدهای نفتی و منابع انرژی نفت و گاز در این دریا، به تدریج برخی از کشورهای تازه استقلال یافته قراردادهایی با شرکتهای نفتی بستند. در ۱۳۷۳ش/۱۹۹۴، ایران و روسیه به انعقاد یک جانبه این قراردادها اعتراض کردند. در اجلاس ۱۳۷۵ش/ ۱۹۹۶ عشقآباد، بر ضرورت اتفاق آرای کشورهای ساحلی دریای خزر تأکید شد، اما به تدریج مذاکرات دوجانبه و سهجانبه انجام گرفت، از جمله در قرارداد ۱۳۷۷ش/ ۱۹۹۸ روسیه و قزاقستان، مناطق شمالی دریای خزر بر مبنای خط میانه دو کشور تقسیم شد.
جمهوری آذربایجان نیز قسمتهای وسیعی از کف دریا را «بخش آذربایجانی دریای خزر» اعلام کرد و برای بهرهبرداری از منابع انرژی دریای خزر، قراردادهای یکجانبه با شرکتهای بینالمللی منعقد نمود. به این سبب، تاکنون توافقی کلی درباره نظام حقوقی این دریا به دست نیامدهاست.
ایران با اعتراض به تدابیر یک جانبه کشورهای ساحلی، این قراردادها را با موافقتنامه ۱۳۷۵ش/۱۹۹۶ مغایر دانسته است.
منابع :
(۱)ابناسفنديار، تاريخ طبرستان، چاپ عباس اقبال آشتيانى، تهران ۱۳۲۰ش؛
(۲) ابنحوقل، صوره الارض؛
(۳) ابنخرداذبه، المسالك والممالک؛
(۴) ابنفقيه؛
(۵) بهناز اسدیکیا، «آيا خزر قربانى نفت خود مىشود؟»، مطالعات آسياى مركزى و قفقاز، ش ۲۲ (تابستان ۱۳۷۷)؛
(۶) بهناز اسدیکیا، «
حق ترانزيت و دسترسى كشورهاى محاط آسياى مركزى و قفقاز به بنادر دريايى و شبكه راههاى بينالمللى»، همان، ش ۱۰ (تابستان ۱۳۷۴)؛
(۷) اصطخرى، المسالک والممالک؛
(۸) رويا امام و مريم رسولى، «محيط زيست درياى خزر: چالشها و راهكارها»، بندر و دريا، دوره جديد، ش ۱۵ (خرداد و تير ۱۳۸۷)؛
(۹) بهرام اميراحمديان، «ايران و درياى خزر در چشماندازى ژئوپلتيك»، مطالعات آسياى مركزى و قفقاز، ش ۳۵ (پاييز ۱۳۸۰)؛
(۱۰) بهرام اميراحمديان، «جغرافياى درياى خزر»، ش ۱۴ (تابستان ۱۳۷۵)؛
(۱۱) اوستا، ونديداد، ترجمه هاشم رضى، تهران ۱۳۷۶ش؛
(۱۲) آدام اولئاريوس، سفرنامه آدام اولئاريوس: بخش ايران، ترجمه احمد بهپور، تهران ۱۳۶۳ش؛
(۱۳) واسيلى ولاديميروويچ بارتولد، جايگاه مناطق اطراف درياى خزر در تاريخ جهان اسلام، ترجمه ليلا رُبنشه، تهران ۱۳۷۵ش؛
(۱۴) مارسل بازن، طالش: منطقهاى قومى در شمال ايران، ترجمه مظفر امين فرشچيان، مشهد ۱۳۶۷ش؛
(۱۵) احمد بريمانى، درياى مازنداران، تهران ۱۳۵۵ش؛
(۱۶) عبداللّهبن عبدالعزيز بكرى، كتابالمسالك و الممالك، چاپ ادريان فانليوفن و اندرىفرى، تونس ۱۹۹۲؛
(۱۷) بوداغ بوداغاف، «خزر درياست يا درياچه؟»، مطالعات آسياى مركزى و قفقاز، ش ۱۰ (تابستان ۱۳۷۴)؛
(۱۸) محمد پوركاظمى، «درياى خزر: تاريخ صنعت خاويار»، همان، ش ۳۶ (زمستان ۱۳۸۰)؛
(۱۹) ابراهيم تيمورى، عصر بىخبرى، يا، ۵۰ سال استبداد در ايران تاريخ امتيازات در ايران، تهران ۱۳۵۷ش؛
(۲۰) حدودالعالم؛
(۲۱) محمدسعيد حسينى، «درياى خزر و چالشهاى زيستمحيطى موجود»، در محيط زيست و درياى خزر: الزامات كنوانسيون تهران، دستاوردها و چالشها، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام: مركز تحقيقات استراتژيك، ۱۳۸۵ش؛
(۲۲) حمداللّه مستوفى، نزهةالقلوب؛
(۲۳) افشين دانهكار، «محيط زيست درياى خزر: بيمها و اميدها در آغاز هزاره سوم»، مطالعات آسياى مركزى و قفقاز، ش ۳۵ (پاييز ۱۳۸۰)؛
(۲۴) درياى خزر: رژيم حقوقى، مواضع كشورهاى ساحلى و حضور آمريكا، گفتوگوهاى ناصر قبادزاده با هوشنگ حسن يارى و ديگران، تهران: فرهنگ گفتمان، ۱۳۸۳ش؛
(۲۵) جليل روشندل، «نظاميگرى در درياى خزر، گرايشى برخاسته از فقدان رژيم حقوقى، مطالعات آسياى مركزى و قفقاز، ش ۲۲ (تابستان ۱۳۷۷)؛
(۲۶) كاكيمبيگ ساليكوف، «درياچهاى با سرنوشت دريايى»، همان، ش ۱۰ (تابستان ۱۳۷۴)؛
(۲۷) شناخت درياى مازندران و پيرامون آن، پديدآورندگان: فردوسى و ديگران، زيرنظر كمال محمودزاده، تهران: وزارت جنگ، ۱۳۵۰ش؛
(۲۸) حميدرضا غفارزاده، «نقش برنامه محيط زيست خزر (CEP) در شكلگيرى كنوانسيون تهران»، در محيط زيست درياى خزر، همان منبع؛
(۲۹) احمد كاظمى، وضعيت حقوقى درياى خزر: چالشهاى فراروى ايران، تهران ۱۳۸۱ش؛
(۳۰) على ماجدى، «منابع انرژى و انتقال آن از حوزه درياى خزر»، مطالعات آسياى مركزى و قفقاز، ش ۲۱ (بهار ۱۳۷۷)؛
(۳۱) بهرام مستقيمى، حفظ محيط زيست درياى خزر: راهكارهاى ديپلماتيك، تهران ۱۳۸۴ش؛
(۳۲) مسعودى، مروج (پاريس)؛
(۳۳) لطفاللّه مفخّم پايان، درياى خزر، ترجمه و تحقيق جعفر خمامىزاده، رشت ۱۳۷۵ش؛
(۳۴) چارلز فرانسيس مكنزى، سفرنامه شمال، ترجمه منصوره اتحاديه (نظام مافى)، تهران ۱۳۵۹ش؛
(۳۵) قاسم ملكى، «ملاحظات استراتژيك در بهرهبردارى از منابع انرژى خزر»، مطالعات آسياى مركزى و قفقاز، ش ۳۶ (زمستان ۱۳۸۰)؛
(۳۶) گريگورى والريانوويچ ملگونف، سفرنامه ملگونف به سواحل جنوبى درياى خزر (۱۸۵۸ و ۱۸۶۰م)، تصحيح، تكميل و ترجمه مسعود گلزارى، تهران ۱۳۶۴ش؛
(۳۷) جمشيد ممتاز و سعيد ميرزايى ينگجه، «رژيم حقوقى درياى خزر: ديدگاههاى ايران»، ترجمه اميرمسعود اجتهادى، مطالعات آسياى مركزى و قفقاز، ش ۳۵ (پاييز ۱۳۸۰)؛
(۳۸) ياقوت حموى، معجم البلدان؛
(۳۹) يعقوبى، البلدان؛
(۴۰) EIr.s.v. "Caspian Sea" (by Xavier de Planhol).
(۴۱) EI۲. s.v. "Bahral-Khazar " (by D. M. Dunlop).
(۴۲)Herodotus, The history of Herodotus, tr. George Rawlinson, Chicago ۱۹۵۲.
(۴۳) William Richard Holmes, Sketches on the shores of the Caspian, London ۱۸۴۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «دریای خزر»، شماره۷۰۳۵.