• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خوف و رجا در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



‌پاره‌ای از مفاهیم عام اخلاقی عهده‌دار تنظیم موضع نفسانی انسان نسبت به عاقبت و پایان کار خویش است. شاخص‌ترین مفاهیمی که در این باب مطرح‌اند، عبارت‌اند از: خوف، رجا، یأس و قنوط و ایمنی از مکر خداوند. چون یأس و قنوط به عنوان آفتی برای «بیم و خوف» و ایمنی از مکر خداوند آسیبی برای «امید و رجاء» محسوب می‌گردند.

فهرست مندرجات

۱ - بیم
       ۱.۱ - مفهوم و ماهیت بیم
              ۱.۱.۱ - خوف ناپسند و پسندیده
              ۱.۱.۲ - مقام خوف از دیدگاه امام خمینی
       ۱.۲ - درجات بیم
              ۱.۲.۱ - ورع
              ۱.۲.۲ - تقوا
              ۱.۲.۳ - صدق
              ۱.۲.۴ - صدیق
       ۱.۳ - ارزش بیم
              ۱.۳.۱ - نقش خوف از خدا در سعادت
              ۱.۳.۲ - منزلت خوف از خداوند
                     ۱.۳.۲.۱ - طلب رحمت و هدایت
                     ۱.۳.۲.۲ - پذیرفتن از عالمان حقیقی
                     ۱.۳.۲.۳ - از لوازم ایمان
                     ۱.۳.۲.۴ - وعده بهشت به خداترسان
       ۱.۴ - آفت بیم
              ۱.۴.۱ - گمراهی محض
              ۱.۴.۲ - شایسته کافران
۲ - امید
       ۲.۱ - مفهوم و ماهیت امید
              ۲.۱.۱ - رجا
              ۲.۱.۲ - تمنا و آرزو
              ۲.۱.۳ - غرور و حماقت
       ۲.۲ - ارزش امید
              ۲.۲.۱ - مذمت ناامیدی
              ۲.۲.۲ - تشویق به امیدواری
              ۲.۲.۳ - مغفرت فرشتگان برای مؤمنان
              ۲.۲.۴ - گذشت بی‌کران الهی
              ۲.۲.۵ - شفاعت پیامبر از امتش
       ۲.۳ - آفات امیدواری
              ۲.۳.۱ - امیدواری بدون عمل
                     ۲.۳.۱.۱ - سخنی از امام علی
              ۲.۳.۲ - احساس ایمنی از مکر خداوند
       ۲.۴ - مناسبات بیم و امید
              ۲.۴.۱ - اولاً
              ۲.۴.۲ - ثانیاً
                     ۲.۴.۲.۱ - روایتی از امام علی
۳ - پانویس
۴ - منبع


در این‌جا مباحث مربوط به موضوع بیم را بررسی می‌کنیم:

۱.۱ - مفهوم و ماهیت بیم

بیم یعنی احتمال بروز امری ناخوش‌آیند برای انسان در آینده براساس نشانه‌های قطعی یا ظنی که به طور طبیعی، دردمندی و نگرانی را در پی خواهد داشت.
[۲] فیض کاشانی، محسن، پیشین، ج۷، ص۲۴۹.
[۳] نراقی، محمدمهدی، پیشین، ج۱، ص۲۰۹.
بنابراین «خوف و بیم» با «جبن و ترس» تفاوت اساسی دارند؛ زیرا «جبن» عبارت است از خودداری نفس از دفاع و انتقام و امثال آن در جایی که اقدام به آن عقلاً و شرعاً مجاز و نیکوست.
[۴] نراقی، محمدمهدی، پیشین، ج۱، ص۲۰۹.


۱.۱.۱ - خوف ناپسند و پسندیده

عالمان اخلاق در یک تقسیم اولیه خوف را به دو نوع پسندیده و ناپسند تقسیم نموده‌اند. خوف ناپسند، همان بیمناکی از غیر خداوند است و خوف پسندیده، بیم از عذاب الهی، سرانجام بد و در واقع بیم از آثار و عواقب ناخوش‌آیند اعمال و رفتار خویش است. موضوع بحث ما در این‌جا خوف پسندیده است.

۱.۱.۲ - مقام خوف از دیدگاه امام خمینی

امام‌ خمینی خوف را ترس از حق‌تعالی می‌داند که از تجلی جلال و کبریایی حق ناشی می‌شود. امام‌ خمینی در آثار اخلاقی و عرفانی خود به تبیین روایتی درباره خوف پرداخته و با بررسی مبادی و آثار خوف و با تقسیم خوف به اخص خواص و خوف اولیا و خوف عوام و خوف خواص به تحلیل آنها پرداخته است. ایشان خوف را از فطریات مخموره انسان و از جنود عقل می‌داند که خوف از ادراک عظمت و هیبت به دست می‌آید. ایشان بر اساس حالات بندگان سه مرتبه برای خوف بیان می‌کند لکن در جای دیگر مرتبه‌ دیگری نیز می‌افزاید و آن، خوف اولیاست که از انانیت خارج شده، جلوه‌های عظمت و رحمت حق بر قلب شان ظهور یافته و رهبت و ترس بر آنها حاکم گشته است.
به اعتقاد امام‌ خمینی اختلاف مراتب خوف به‌حسب اختلاف و حالات عابدان و سالکان و مرتبه معرفت آنهاست، خوف حاصل برای انبیاء الهی و اولیاء الهی با دیگران متفاوت است؛ زیرا این خوف پس‌ از حال صحو به دست می‌آید و کامل‌ترین مرتبه خوف است. ایشان رهبت را نوعی خوف برآمده از تجلی جلال و جمال حق بر قلوب اولیای الهی می‌داند که مراتبی دارد، و در تجلیات افعالی و اسمائی به دست می‌آید. در مرتبه اخیر آن‌ که رهبت حقیقی است، پای انانیت و نفسانیت در کار نیست و مقام فنای رهبت و ازاله خوف است که در نهایت به اقتضای بعضی آیات اولیای خدا به آن می‌رسند. نقطه مقابل رهبت، جرئت است و در مقابل هر درجه از درجات رهبت، درجه‌ای از جرئت است. امام‌ خمینی بر جمع میان خوف و رجاء تاکید دارد و معتقد است خوف باید به ‌حدی باشد که به یاس منجر نشود و انسان باید پیوسته امید به رحمت حق و خوف را که توجه به فقر و قصور ذاتی خود است در کنار هم داشته باشد. ایشان دو گونه جمع میان خوف و رجاء می‌داند یکی جمع میان توجه به قصور و نقصان ذاتی و توجه به سعه رحمت حق و دیگری، مختص عارفان کامل است و آن جمع میان تجلیات لطفی که از اسمای جمال حق ناشی می‌شود و تجلیات قهری که ناشی از اسمای جلال است.
[۹] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۹۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.


۱.۲ - درجات بیم

منابع رایج اخلاق اسلامی، «ورع»، «تقوا» و «صدق» را از درجات «خوف» دانسته‌اند.

۱.۲.۱ - ورع

بدین ترتیب پایین‌ترین درجه خوف آن است که باعث شود که او از ارتکاب ممنوعات و محظورات اخلاقی خودداری نماید. این درجه از «خوف» را «ورع» می‌نامند.

۱.۲.۲ - تقوا

هرگاه بر قوت و قدرت «خوف» افزوده گردد و باعث شود که آدمی علاوه بر خودداری از محرمات، از ارتکاب شبهات هم خودداری نماید، به آن «تقوا» گفته می‌شود.

۱.۲.۳ - صدق

صدق در تقوا به آن است که حتی از انجام برخی امور مجاز و مباح بپرهیزد، تا مبادا زمینه ارتکاب حرام را فراهم کنند.

۱.۲.۴ - صدیق

و سرانجام آن‌گاه که انسان در نتیجه شدت خوف از خداوند سر تا پا آماده خدمت می‌شود و بیش از نیازش مسکنی نمی‌سازد و مالی نمی‌اندوزد و توجهی به مالی که می‌داند آن را روزی ترک خواهد نمود، نمی‌کند و هیچ نفسی از نفس‌های زندگی‌اش را در راه غیر خدا صرف نمی‌نماید، در حقیقت در وادی «صدق» قدم نهاده است و صاحب چنین مقامی را «صدیق» می‌گویند. بنابراین مقام «صدق»، تقوا و ورع را نیز در خود دارد و «تقوا» دربردارنده ورع نیز هست و البته «ورع» نیز عفت را به همراه دارد؛ زیرا عفت چیزی جز خودداری از شهوات نیست؛ ولی عکس آن صادق نیست.
[۱۰] نراقی، محمدمهدی، پیشین، ج۱، ص۲۱۹-۲۲۰.
[۱۱] فیض کاشانی، محسن، پیشین، ج۷، ص۲۷۰-۲۷۱.


۱.۳ - ارزش بیم

درباره ارزش بیم به چند مورد اشاره می‌کنیم:

۱.۳.۱ - نقش خوف از خدا در سعادت

نقش خوف از خداوند در سعادت‌آفرینی برای انسان بسیار بنیادین است؛ زیرا طبق مباحث پیش گفته، سعادت آدمی جز در ملاقات پروردگار و منزل گزیدن در جوار قرب او نیست و این امر در سایه محبت و انس الهی میسر است و آن خود در گرو معرفت الهی است. معرفت خود رهین فکر است و انس در بند محبت و ذکر. فکر و ذکر الهی جز در سایه بریدگی دل از محبت دنیا حاصل نگردد و قطع علاقه دل از محبت دنیا را جز بریدن از شهوات و لذت‌ها راهی نیست و آتش خوف خداوند سلاح کارآمدی در راه پای گذاردن بر لذت‌ها و شهوت‌هاست.
[۱۲] نراقی، محمدمهدی، پیشین، ج۱، ص۲۲۳.
در نتیجه خوف الهی سنگ بنیادین حرکت انسان به سوی مقصد است.

۱.۳.۲ - منزلت خوف از خداوند

آیات و روایات فراوانی به زبان‌های مختلف بر اهمیت و منزلت خوف از خداوند تأکید ورزیده‌اند؛ از جمله قرآن برای پرواپیشگان از خداوند، رحمت و رضوان و هدایت را وعده داده است:

۱.۳.۲.۱ - طلب رحمت و هدایت


ـ «... وَ فِي نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ»؛ «برای کسانی که از پروردگارشان بیمناک بودند، هدایت و رحمتی بود».

ـ «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ»؛ «خدا از آنان خشنود است و (آنان نیز) از او خشنودند. این (پاداش) کسی است که از پروردگارش بترسد».

۱.۳.۲.۲ - پذیرفتن از عالمان حقیقی

هم‌چنین قرآن، ادعای بیمناکی از خداوند را تنها از عالمان حقیقی می‌پذیرد:

«إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»؛ «از بندگان خدا تنها دانایان‌اند که از او می‌ترسند».

۱.۳.۲.۳ - از لوازم ایمان

در جای دیگر خوف از خداوند را از لوازم ایمان دانسته است:

ـ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»؛ « مؤمنان، همان کسانی‌اند که چون خدا یاد شود، دل‌هایشان بترسد».

ـ «إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»؛ «اين فقط شیطان است که پيروان خود را (با سخنان و شايعات بى‌اساس) مى‌ترساند. از آنها نترسيد! و تنها از من بترسيد، اگر ايمان داريد!».

۱.۳.۲.۴ - وعده بهشت به خداترسان

و سرانجام آنکه قرآن به خداترسان وعده بهشت داده است:

«وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَي النَّفْسَ عَنِ الْهَوي فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوي»؛ «و اما کسی که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید، و نفس خود را از هوس باز داشت، پس جایگاه او همان بهشت است».

در گفت‌وگوی خداوند با حضرت عیسی (علیه‌السلام) آمده است: «ای عیسی، از من بیمناک باش و بندگان مرا نسبت به من بیم ده، تا شاید گنهکاران از آن‌چه می‌کنند، دست بردارند و در نتیجه هلاک نشوند، مگر آن‌که می‌دانند».

۱.۴ - آفت بیم

بیمناکی از پروردگار به منزله تازیانه‌ای است برای سلوک بندگان در وادی قرب الهی؛ هم‌چنان که فقدان و ضعف این تازیانه، سالک کوی الهی را بی‌زاد‌و‌توشه بر راه می‌نهد، شدت و فزونی بیش از حد آن نیز فروغ امید را نسبت به امکان وصول به سرمنزل مقصود در دل او خاموش نموده توان حرکت را از او خواهد گرفت. بنابراین افراط در بیمناکی از خداوند «قنوط و یأس» (برخی ارباب لغت، قنوط را درجه شدید یأس دانسته‌اند.) از رحمت الهی است که آفت بزرگ، خوف از خداوند است و از رذیلت‌های بزرگ اخلاقی به شمار می‌آید. بر همین اساس قرآن قنوط از رحمت الهی را گمراهی محض می‌داند:

۱.۴.۱ - گمراهی محض


«... وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ»؛ «چه کسی ـ جز گمراهان ـ از رحمت پروردگارش نومید می‌شود»؟

۱.۴.۲ - شایسته کافران

و در جای دیگر نومیدی از رحمت خداوند را فقط شایسته کافران می‌انگارد:

«إِنَّهُ لا يايْئسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ»؛ «همانا جز گروه کافران، کسی از رحمت خدا نومید نمی‌شود».

در بسیاری از موارد، بیم آدمی از فرجام بد زندگی و عاقبت شوم است؛ بیم از آن‌که مبادا انسان در حال کفر و انکار خداوند یا شک و تردید از دنیا رود؛ یا در حالی دنیا را ترک کند که قلبش خالی از انس و محبت به خداوند باشد و در نتیجه از اعمال خویش شرمگین و به عذاب الهی گرفتار شود. بدیهی است که هر کس چنین بیم و هراسی در دل داشته باشد، از اکنون در پی تغییر منش و رفتار خود خواهد بود. و این همان رمز فضیلت بیم از پروردگار است.


در این‌جا مباحث مربوط به موضوع امید را بررسی می‌کنیم:

۲.۱ - مفهوم و ماهیت امید



۲.۱.۱ - رجا

«رجا» عبارت است از احساس راحتی قلب در نتیجه انتظار تحقق امری که محبوب و خوش‌آیند است؛ البته در صورتی که اکثر اسباب و موجبات آن امر محبوب، محقق باشد؛

۲.۱.۲ - تمنا و آرزو

ولی هرگاه وجود یا عدم اسباب آن معلوم نباشد، به چنین انتظاری «تمنا» و «آرزو» گفته می‌شود.

۲.۱.۳ - غرور و حماقت

اگر اسباب و علل پیدایش امر محبوب فراهم نبود و در عین حال شخص انتظار تحقق آن را دارد، به چنین انتظاری «غرور» و «حماقت» می‌گویند، و هرگز مفهوم «رجا و امید» بر آن صادق نیست. «امید» نیز همانند «بیم» در جایی مطرح می‌شود که بروز حادثه عادتاً محتمل باشد نه قطعی. بنابراین امید نسبت به طلوع و غروب خورشید که تحقق آن قطعی است، صادق نیست.
[۲۳] فیض کاشانی، محسن، پیشین، ج۷، ص۲۴۹.
[۲۴] نراقی، محمدمهدی، پیشین، ج۱، ص۲۴۴.


۲.۲ - ارزش امید

در قرآن و روایات، امید به رحمت خداوند و سرانجام نیکو، از جهات مختلف و به زبان‌های گوناگون مورد تأکید و ترغیب واقع شده است که در زیر تنها به محورهای اصلی آن اشاره می‌شود:

۲.۲.۱ - مذمت ناامیدی

آیات و روایاتی که در مذمت و محکومیت یأس و قنوط از رحمت خدا ـ که در مقابل «امید» قرار دارد ـ وارد شده است که برخی از آن‌ها بیان گردید.

۲.۲.۲ - تشویق به امیدواری

آن‌چه بندگان را صریحاً ترغیب و تشویق به امیدواری به فضل خداوند می‌نماید؛ از جمله خداوند به رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید:

عمل‌کنندگان (مؤمنان) به اعمالی که برای کسب ثواب من انجام می‌دهند، تکیه نکنند؛ چه، اگرتمام عمرشان را در عبادت من بکوشند و زحمت بکشند باز کوتاهی کرده باشند و به کنه عبادتم، که به سبب آن کرامتی را که نزد من است و نعمت‌های بهشتم را می‌جویند، نرسند، بلکه باید به رحمت من اعتماد کنند و به بخشایش من امیدوار باشند.

۲.۲.۳ - مغفرت فرشتگان برای مؤمنان

در قرآن و روایات آمده است که فرشتگان و انبیای الهی دائماً از خداوند برای مؤمنان درخواست گذشت و مغفرت می‌کنند و این خود موجب امیدواری به رحمت الهی می‌گردد. در قرآن آمده است:

«وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ»؛ «فرشتگان به سپاس پروردگارشان تسبیح می‌گویند و برای کسانی که در زمین هستند آمرزش می‌طلبند».

۲.۲.۴ - گذشت بی‌کران الهی

آیات و روایاتی که بر مغفرت و گذشت بی‌کران الهی دلالت دارد:

«وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى ظُلْمِهِمْ»؛ «و به راستی پروردگار تو نسبت به مردم ـ با وجود ستمشان ـ بخشایشگر است».

۲.۲.۵ - شفاعت پیامبر از امتش

هم‌چنین آن‌چه در باب شفاعت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نسبت به امتش وارد شده،
[۲۸] تفسیر آیه ۵، از سوره ضحی.
یا بیانگر آن است که جهنم تنها برای کافران فراهم گشته: «واتقوا النار التی اعدت للکافرین»، و یا جاودانگی مؤمنان را در آتش نفی می‌کند و هم‌چنین گناه‌کاران را به تعجیل در درخواست گذشت از خداوند فرا می‌خواند، همگی در واقع، تشویق به امیدواری به خداوند و حسن عاقبت است.
[۳۰] نراقی، محمدمهدی، پیشین، ج۱، ص۲۴۷-۲۵۴.


۲.۳ - آفات امیدواری

امید به رحمت خداوند و سرانجام نیک از دو ناحیه به شدت تهدید می‌شود که در زیر به آنها اشاره می‌شود.

۲.۳.۱ - امیدواری بدون عمل

در تعریف «امید» گفته شد که راحتی قلب در نتیجه انتظار تحقق امری خوش‌آیند، در صورتی امیدواری نامیده می‌شود که اغلب اسباب و علل آن فراهم باشد و الا انتظار سرانجامی خوش بدون تحقق اسباب آن، چیزی جز «حماقت» و «غرور» نخواهد بود.
یکی از آفات مهم امیدواری در واقع امیدهای کاذب و بی‌اساس است. در نظام اخلاقی اسلام، سعادتمندی جز از مسیر عمل صالح نمی‌گذرد؛ ولی بسیارند افرادی که بدون تلاش و علم نیک مدعی امیدواری به سرانجام نیکو هستند.

۲.۳.۱.۱ - سخنی از امام علی

امام علی (علیه‌السلام) در هشداری به این گروه می‌فرماید:

امید داری خدایت پاداش فروتنان دهد؛ در حالی که تو نزد او از گردن فرازان به شمار آیی، و طمع بسته‌ای که ثواب صدقه‌دهندگان یابی؛ در حالی که در نعمت غلتانی و آن را از بیچاره و بیوه زن دریغ می‌داری! آدمی پاداش یابد بدان‌چه کرده است و در‌آید بدا‌نچه از پیش فرستاده است.
[۳۵] حرانی، پیشین، ص۲.


۲.۳.۲ - احساس ایمنی از مکر خداوند

زیاده‌روی در امید به بخشایش خداوند، موجب احساس ایمنی از مکر او می‌گردد که یکی از رذایل اخلاقی است. ایمن پنداشتن خویش از عذاب و مکر الهی با خوف از خداوند منافات دارد و احساس ایمنی از مکر الهی سرآغاز غلتیدن در عصیان خداوند است. بر همین اساس انبیا و اولیا هرگز خویش را ایمن نمی‌پنداشتند و همواره از عذاب خداوند بیمناک بودند.
قرآن کریم در مذمت احساس ایمنی از مکر خداوند می‌فرمایند:

«أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ»؛ «آیا از مکر خدا خود را ایمن دانستند؟ (با آن‌که) جز مردم زیان‌کار (کسی) خود را از مکر خدا ایمن نمی‌داند».

۲.۴ - مناسبات بیم و امید

به این امر از دو منظر می‌توان توجه نمود: یکی از جهت و چگونگی و میزان حاکمیت هر یک بر قلب انسان، و دوم از جهت مقام و منزلت و میزان ارزشمندی آن دو در مقایسه با یک‌دیگر؛ یعنی این‌که آیا امید ارزشمندتر از بیم است، یا برعکس.

۲.۴.۱ - اولاً

بیم و امید به مفهوم پیش گفته، در اصل وجود با هم ملازم‌اند؛ زیرا «بیم» نگرانی قلبی در نتیجه انتظار وقوع امری ناخوش‌آیند و ممکن الحصول در آینده است. بنابراین همان‌طور که وقوع آن محتمل است، عدم آن نیز احتمال دارد و هم‌چنان که وقوع آن ناخوش‌آیند است، عدم آن نیز خوش‌آیند بوده و انتظار عدم آن خود مایه امید خواهد بود. در نتیجه هر امیدی در دامن خود بیمی را به همراه دارد و بالعکس. اما در پاسخ به این پرسش که میزان حاکمیت آن دو بر انسان چه مقدار باید باشد، می‌توان گفت: این نسبت باید به میزانی باشد که هیچ‌یک از آن دو از کارآمدی و حرکت و عمل‌آفرینی دیگری نکاهد؛ زیرا بیم و امید، ابزاری برای عمل صالح و تقرب به سوی خداوندند، و این هنگامی محقق خواهد شد که آن دو در حالت تعادل قرار گیرند.

۲.۴.۲ - ثانیاً

نسبت به میزان ارزشمندی آن دو در مقایسه با یک‌دیگر، به نظر می‌رسد که این قیاس را در دو سطح باید انجام داد: نسبت به تک‌تک افراد و مصادیق و با صرف نظر از مصادیق و تنها با توجه به حقیقت بیم و امید. نسبت به افراد، تقدم هر یک از آن دو وابسته به وضعیت فرد است. برخی را «امید» به حرکت درمی‌آورد و برخی را «بیم». بدیهی است که داروی متناسب برای هر یک ارزشمندتر است؛ اما با صرف نظر از اشخاص معین و با توجه به حقیقت بیم و امید، از برخی آیات و روایات برمی‌آید که عمل اگر برخاسته از امید به خداوند باشد، بر عمل ناشی از بیم او، برتری دارد.

۲.۴.۲.۱ - روایتی از امام علی

از جمله از امام علی (علیه‌السلام) نقل شده است:

امید به رحمت الهی، قوی‌تر از خوف از اوست؛ زیرا خوف تو از خداوند ناشی از گناهان تو است و امیدت به او ناشی از بخشایش او. پس بیم از تو و امید از او است.

و در دعای جوشن کبیر آمده است: «یا من سبقت رحمته غضبه».


۱. اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ قرآن، ص۱۶۱.    
۲. فیض کاشانی، محسن، پیشین، ج۷، ص۲۴۹.
۳. نراقی، محمدمهدی، پیشین، ج۱، ص۲۰۹.
۴. نراقی، محمدمهدی، پیشین، ج۱، ص۲۰۹.
۵. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۳۷-۱۳۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۶. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۷. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۲۲۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۸. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۲۶-۳۳۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۹. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۹۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۰. نراقی، محمدمهدی، پیشین، ج۱، ص۲۱۹-۲۲۰.
۱۱. فیض کاشانی، محسن، پیشین، ج۷، ص۲۷۰-۲۷۱.
۱۲. نراقی، محمدمهدی، پیشین، ج۱، ص۲۲۳.
۱۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۴.    
۱۴. بینه/سوره۹۸، آیه۸.    
۱۵. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۸.    
۱۶. انفال/سوره۸، آیه۲.    
۱۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۷۵.    
۱۸. نازعات/سوره۷۹، آیه۴۰-۴۱.    
۱۹. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۸، ص۱۳۸، ح۱۰۳.    
۲۰. عسکری، ابی‌هلال و جزایری، سید نورالدین، معجم الفروق اللغویه، ص۴۳۵ ۴۳۶.    
۲۱. حجر/سوره۱۵، آیه۵۶.    
۲۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۷.    
۲۳. فیض کاشانی، محسن، پیشین، ج۷، ص۲۴۹.
۲۴. نراقی، محمدمهدی، پیشین، ج۱، ص۲۴۴.
۲۵. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۷۱، ح۱.    
۲۶. شوری/سوره۴۲، آیه۵.    
۲۷. رعد/سوره۱۳، آیه۶.    
۲۸. تفسیر آیه ۵، از سوره ضحی.
۲۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۳۱.    
۳۰. نراقی، محمدمهدی، پیشین، ج۱، ص۲۴۷-۲۵۴.
۳۱. رضی، شریف، نهج البلاغه ت حسون، ص۶۰۵، نامه ۲۱.    
۳۲. رضی، شریف، نهج البلاغه ت حسون، ص۳۴۳، خطبه ۱۶۰.    
۳۳. رضی، شریف، نهج البلاغه ت حسون، ص۸۱۴، حکمت ۱۵۰.    
۳۴. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۶۸، ح۵.    
۳۵. حرانی، پیشین، ص۲.
۳۶. اعراف/سوره۷، آیه۹۹.    
۳۷. فصلت/سوره۴۱، آیه۲۳.    
۳۸. فتح/سوره۴۸، آیه۱۲.    
۳۹. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۱۹، ح ۶۶۶.    
۴۰. قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیح الجنان، ص۸۹.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «خوف و رجا در قرآن»، تاریه بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۲۲.    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار