• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خطّ ثلث

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خط ثُلْث، از خطوط شش‌گانه (اقلام ستّه) اسلامی است.



درباره مصطلح شدن ثلث در خوش‌نویسی، حدس‌های گوناگونی زده‌اند.
برخی
[۱] قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۱۱.
[۲] قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۵۸.
[۳] میرعلی بن میرباقر هروی، مداد الخطوط، ص ۶، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
[۴] محمود بن محمد، قوانین الخطوط، ص ۳۰۰، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
[۵] مجنون رفیقی هروی، خط و سواد، ج۱، ص۲۵۷، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
[۶] احمد بن حسین منشی قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۱۶ـ۱۷، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۵۹ ش.
به سبب آن‌که یک سوم آن دَوْر و دو سوم آن سطح است و برخی به اعتبار آن‌که مساحت سرقلمِ ثلث، یک سوم مساحت قلم طومار (قلمی درشت مخصوص نوشتن طومارها و نامه‌ها) است، آن را ثلث نامیده‌اند.
[۷] قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۵۸.
بر اساس نظری دیگر، این نامگذاری به سبب ارتباط میان خط ثلث با نسخ یا محقق است، با این توضیح که لازمه تبحر یافتن در نوشتن خط ثلث، تسلط بر نسخ یا محقق و در واقع تسلط بر دست کم دو خط از خطوط شش گانه (= یک سوم) است؛ نیز گفته شده که این نامگذاری به علت ارتباط میان لقبِ خط ثلث، یعنی «ام الخطوط»، با آیه ۱۱ سوره نساء «فَلِاُمِّهِ الثُّلُث»، بوده است.
[۸] عبداللّه بن محمود صیرفی، آداب خط، ج۱، ص۲۰، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
[۹] یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفه المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۳۷، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۱۰] درویش محمد بن دوست محمد بخاری، فوائدالخطوط، ج۱، ص۳۲۷، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
اما باید این نظرها را که کمتر رهیافتی تاریخی به هنر داشته‌اند، با احتیاط تلقی کرد.


ثلث از خطوط مستدیر (دارای حرکت منحنی) و از لحاظ قواعد و اصول، از دشوارترین و کامل ‌ترین و زیباترین خطوط اسلامی است.
انتهای حروف، منتهی به دنباله‌ها و رشته‌های باریک و نازکی (تشمیرات) است که به شکل پیچیده یا رها شده (ارسال)، یا به صورت قوسها و دایره‌های گود هستند.
نسبت دور یا حرکتهای منحنی به سطح یا حرکتهای مستقیم (تقویر و بسط)، دو به یک و نسبت قَــطِّ (برش مورب) قلم به منظور ایجاد تشمیرات، در حد تحریف و میل کامل است (قطّ محرف = بین ۳۵ یا ۴۵ درجه)، اما برخی، نظیر سراج شیرازی
[۱۱] یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفه المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص ۸۳، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ ش.
و سبزواری،
[۱۲] فتح اللّه بن احمد سبزواری، اصول و قواعد خطوط ستّه، ج۱، ص ۲۳۳، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
قطّ آن را متوسط (بین ۱۵ تا ۲۵ درجه) دانسته‌اند.
در ثلث، حروف و کلمات، درشت ولی جمع و جورتر از محقق‌اند و حلقه‌ها و گره‌ها باز و در برخی موارد بسته می‌گردنـد.
[۱۳] قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۵۸.
[۱۴] حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۶۳، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
وجود سَرَک یا تَرْویس (زائده‌ای تقریباً مثلثی شکل که به ابتدای حروف می‌چسبد)
در حروفِ الف منفرد، جیم، طا، کاف، لام مفرد و اول و دندانه‌های بلندی که در ابتدای حروف قرار می‌گیرد لازم است.
گره های صاد، ضاد، طا، ظا، عین، فا، قاف، میم، ها، واو و لامِ الف محققه (لا)، باز است و طَمْسْ (گرفتگی و تنگی چشمه حروف) در آن‌ها جایز نیست.
[۱۵] قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۵۸.



تنوع نگارش حروف در این خط، به گونه‌ای است که ناآشنایان به قواعدِ آن، در تشخیص برخی حروف و حتی کلمات به اشتباه می‌افتند.
در سطربندی نیز با رعایتِ تمام حرکات (فتحه، کسره، ضمه، سکون و تنوین)، ضوابط (تشدید، مدّ، قطع و وصل)، تزئینات و حروف خفیفه صغیره گاهی با فاصله، گاهی کم فاصله و گاهی پیچیده و تودرتو نوشته می‌شود.
تزئینات و حروف خفیفه، به منظور یکنواخت ساختن خط و زمینه، برقراری نسبت میان سیاهی خط و سفیدی داخل حلقه‌های حروف ( تعادل سواد و بیاض ) و آراستن حروف و کلمات به کار می‌روند.
[۱۶] حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۶۳ـ۲۶۴، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
[۱۷] حبیب اللّه فضائلی، «کتیبه نگاری»، ج۱، ص۱۰۰، فصلنامه چلیپا، سال ۱، ش ۳ (بهار ۱۳۷۱).



برای گذاشتن اعراب، از قلمی ظریف‌تر (قلم حرکت)، که اندازه آن ۱۳ یا ۱۴ قلم ثلث است، استفاده می‌شود، با این حال برای گذاشتن فتحه و گاه ضمه و تنوین ، قلم ثلث به کار می‌رود.
[۱۸] حبیب اللّه فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۱۲۶، تهران ۱۳۷۶ ش.
این خط با وجود برخی شباهتها با خطوط محقق و نسخ و توقیع ، در مفردات و مرکّبات، با آن‌ها تفاوت‌هایی دارد از جمله در طول الف، قطّ قلم، دور و سطح، فتح و طمس، مدّات (کشش‌ها) و نحوه پیوستگی و ارتباط کلمات با یکدیگر.
[۱۹] حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۲۶، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
[۲۰] حبیب اللّه فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۲۹۲، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۲۱] حبیب اللّه فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۲۹۶ـ۲۹۷، تهران ۱۳۷۶ ش.



در گذشته بنا به تقسیم‌بندی قلقشندی ،
[۲۲] قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۵۸.
[۲۳] قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۱۰۰.
خط ثلث به دو نوع ثقیل و خفیف تقسیم می‌شد.
در ثلثِ ثقیل یا ثقیل ثلث، طول منتَصَبات (حروف راست، مانند الف، لام، کاف، و دنباله میم) و مبسوطات (حروف کشیده، مانند ب، ت، س، ش)، هفت نقطه و قطّ قلم نزدیک به مستوی (صفر تا دَه درجه) بود.
در ثلث خفیف، قطّ قلم، محرّف کامل و منتصبات و مبسوطات آن پنج نقطه بود.
چنانچه اندکی از مقدار ثلث خفیف کاسته می‌شد، خط دیگری به نام لؤلؤی به دست می‌آمد.
بعدها خطوطی چون توقیع، رقاع، اجازه (توقیع)، غبار (رقاع، خط) و مسلسل (خطی که تمام حروف آن به هم پیوسته و متصل بود)، از ثلث به وجود آمدند که هیچ‌یک از آن‌ها امروزه رواج ندارند و فقط از باب تفنن به کار می‌روند.
[۲۴] حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۶۵، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
[۲۵] حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۷۴ـ۲۷۵، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
[۲۶] حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۸۲، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
[۲۷] حبیب اللّه فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۲۸۷، تهران ۱۳۷۶ ش.



پیشینه خط ثلث به خط جلیل، (خطاطی) که خود منبعث از خطوط نبطی و مُسْنَد بود، باز می‌گردد.
ابن مُقْله (متوفی ۳۲۸) ضمن ارائه فهرستی از انواع خطوط اسلامی شناخته شده زمان خویش، پیشینه ثلث را به صورت ثلثین (ثقیل طومار، نصف، ریاسی، ثلث) آورده
[۲۸] حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۲۶، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
و ابن ندیم آن را به صورت جلیل (دیباج، طومار کبیر، نصف الثّقیل (ثقیل النصف)، ثلث کبیر) ضبط کرده است
[۲۹] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۳ـ۱۴، ترجمه محمدرضا تجدد، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۳۰] حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۲۳، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
و هر دو، موارد کاربرد و خطوط فرعی منبعث از هریک از این خطوط را بر شمرده‌اند.
[۳۱] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۳ـ۱۴، ترجمه محمدرضا تجدد، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۳۲] حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۲۶، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
قلقشندی
[۳۳] قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۴۹ـ ۵۸.
نیز این زنجیره را به صورت طومار کامل (مختصر طومار، ثلث) ضبط کرده است.
با این حال فضائلی
[۳۴] حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۲۷، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
با استناد به اقلامی که ابن مُقْله برشمرده و مقایسه آن‌ها با فهرست ابن ندیم، مراحل تکامل ثلث را به صورت جلیل (دیباج، طومار، ثلثین) و مختصر طومار (نصف، ثلث، خفیف) ثلث آورده است.


درباره نخستین واضع خط ثلث، اتفاق نظر وجود ندارد.
ابن ندیم،
[۳۵] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۲، ترجمه محمدرضا تجدد، تهران ۱۳۶۶ ش.
قُطْبه مُحَرِّر، کاتب معروف اواخر عصر اموی ، را واضع خط ثلث دانسته است.
قلقشندی
[۳۶] قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۱۲.
بر آن است که واضع ثلث، ابراهیم شجری (شِحْری، سِجْزی، سگزی)، خطاط مشهور دوره مأمون عباسی ، بود که آن را از ثلثین اخذ کرد.
بعدها، نویسندگان کتب آداب الخط ، غالباً ابن مقله
[۳۷] میرعلی بن میرباقر هروی، مداد الخطوط، ص ۶، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
[۳۸] درویش محمد بن دوست محمد بخاری، فوائدالخطوط، ج۱، ص۳۲۷، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
[۳۹] قطب الدین محمد قصه خوان، دیباچه قطب الدین محمد قصّه خوان، ج۱، ص۲۸۱، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
[۴۰] احمد بن حسین منشی قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۱۶، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۵۹ ش.
[۴۱] مجنون رفیقی هروی، خط و سواد، ج۱، ص۲۵۷، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
و گاه ابن بوّاب (متوفی ۴۱۳) یا یاقوتِ مُستَعصَمی (متوفی ۶۹۸) را واضع خط ثلث معرفی کرده‌اند.
[۴۲] یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفه المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۲۵، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۴۳] یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفه المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۳۳، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۴۴] محمود بن محمد، قوانین الخطوط، ج۱، ص۲۹۸، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
این ابهام امروزه نیز در میان محققان باقی است، ولی بیش‌تر بر این باورند که ابن مقله، به عنوان نخستین کسی که خطوط شش‌گانه اسلامی را قاعده‌مند کرد، در تکامل اولیه این خطوط و بویژه ثلث، تأثیر بسزایی داشته و پس از وی ابن بوّاب و یاقوت مستعصمی بیشترین سهم را به خود اختصاص داده‌اند.
[۴۵] مهدی بیانی، «نظر اجمالی به تحول خط در ایران اسلامی»، ج۱، ص۶۹۲، سخن، دوره ۴، ش ۹ (شهریور ۱۳۳۲).
[۴۶] مهدی بیانی، «نظر اجمالی به تحول خط در ایران اسلامی»، ج۱، ص۶۹۵، سخن، دوره ۴، ش ۹ (شهریور ۱۳۳۲).
[۴۷] بدیع اللّه دبیری نژاد، «احوال خطوط اسلامی در آغاز قرن چهارم هجری و ظهور ابن مقله»، ج۱، ص۹۶ـ۹۷، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی اصفهان، سال ۴، ش ۵ ۱۳۴۷) ـ۱۳۴۸ ش).
[۴۸] حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۴۲، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
[۴۹] حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۶۱ـ۲۶۲، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
[۵۰] سهیله یاسین جبوری، الخط العربی و تطوره فی العصور العباسیه فی العراق، ج۱، ص۵۲، بغداد ۱۳۸۱/۱۹۶۲.
[۵۱] یحیی وهیب جبوری، الخط و الکتابة فی الحضارة العربیة، ج۱، ص۱۳۰، بیروت ۱۹۹۴.
[۵۲] عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، ذیل «الثلث»، بیروت ۱۹۹۵.
یاقوت، بویژه تأثیر بسیاری در تکامل این خط داشته است.
[۵۳] صلاح الدین منجّد، «یاقوت مستعصمی»، ج۱، ص۱۱۸، ترجمه محمد آصف فکرت، مشکوه، ش ۳۰ (بهار ۱۳۷۰).
[۵۴] حبیب اصفهانی، تذکره خطّ و خطّاطان، ج۱، ص۲۰۹، ترجمه رحیم چاوش اکبری، تهران ۱۳۶۹ ش.



به اعتقاد یکی از صاحب نظران یاقوت سبکهای شناخته شده این خط تا آن روزگار (ثلث ابن مقله، ثلث ابن بوّاب، ثلث عثمان بن حسین غزنوی ( قرن پنجم) و ثلث ابوالبرکات محمد رازی ( قرن پنجم)) را تکامل بخشید و در شکل گیری نوآوریهای آتی در خط ثلث نیز تأثیر مستقیم نهاد.
مهم‌ترین نوآوران ثلث، پس از یاقوت، عبداللّه صیرفی (متوفی ۷۴۲)، بایسنغر میرزا (متوفی ۸۳۷)، عبداللّه طبّاخِ هروی (متوفی ۸۶۲ یا ۸۸۵) و ملاعلاءبیگ (علاءالدین تبریزی، سده دهم) بودند که موجب رونق و تکامل و گسترش بیش از پیش ثلث تا اواخر سده دهم شدند.
شیوه عبداللّه صیرفی را شاگردش خیرالدین مرعشی (متوفی ۸۷۶) به قلمرو عثمانی بُرد و شاگرد برجسته‌ای چون حمداللّه آماسی (متوفی ۹۲۶) را پرورش داد.
احمد قره حصاری (متوفی ۹۶۳)، دیگر ثلث نویس برجسته عثمانی، که بعدها شیوه جدیدی در ثلث ابداع کرد، نیز پرورش یافته اسداللّه کرمانی (متوفی ۸۹۲)
بود.
[۵۵] حبیب اصفهانی، تذکره خطّ و خطّاطان، ج۱، ص۷۲، ترجمه رحیم چاوش اکبری، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۵۶] مصطفی بن احمد عالی، مناقب هنروران، ج۱، ص۴۴، ترجمه و تحشیه توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۵۷] مهدی بیانی، احوال و آثار خوش نویسان، ج۴، ص۱۰۲۷ـ ۱۰۲۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۵۸] مهدی بیانی، احوال و آثار خوش نویسان، ج۴، ص۱۰۶۴، تهران ۱۳۶۳ ش.

ثلث نویسان و کتیبه نگاران بزرگ صفوی و عثمانی، این خط را به اوج تکامل رساندند.


دوره شکوفایی خط ثلث در ایران، پس از عصر صفوی، بنا به دلایلی چون رونق خط نستعلیق و هرج و مرج‌های طولانی سیاسی و اجتماعی ، سیر نزولی یافت آنچنانکه تا پایان عصر قاجار ، فقط یک ثلث نویس برجسته (محمدباقر شریف شیرازی) مجال ظهور یافت.
اما در عثمانی، اهمیت خط ثلث سیر صعودی یافت و آن دیار بتدریج به کانون ثلث نویسی مبدل گشت.
ظهور جمع کثیری از ثلث نویسان برجسته در عثمانی، طی قرون نهم تا چهاردهم و کثرت آثار به‌جا مانده از آنان، که با ابداع شیوه‌های متنوع هنری در نگارش ثلث همراه بود، گویای چنین موقعیت ممتازی است.
در قرن اخیر، خط ثلث در ایران ، عراق ، ترکیه ، سوریه ، لبنان و مصر از اقبال نسبی برخوردار بوده و استادان برجسته‌ای قدم به عرصه نهاده‌اند.
شیوه‌های رایج ثلث در این نواحی، به رغم برخی تفاوتها، همان شیوه‌های دوره صفوی و عثمانی است.


در گذشته برای نوشتن قطعات (صفحه ای که مطلبی به قلم درشت بر آن نوشته شده باشد)، پشت جلد، عناوین، سرلوحه‌ها و تقسیمات کتابها، الواح سردر خانه‌ها و مغازه‌ها ، کتابت قرآن‌های جامع، حکاکی سنگ‌ها و مهرهای قیمتی و نشان‌ها از خط ثلث استفاده می‌شد.
[۵۹] حبیب اللّه فضائلی، «کتیبه نگاری»، ج۱، ص۹۵، فصلنامه چلیپا، سال ۱، ش ۳ (بهار ۱۳۷۱).
[۶۰] سهیله یاسین جبوری، الخط العربی و تطوره فی العصور العباسیه فی العراق، ج۱، ص۵۲، بغداد ۱۳۸۱/۱۹۶۲.
[۶۱] زکی صالح، الخط العربی، ج۱، ص۱۲۳، مصر ۱۹۸۳.
اما عمده‌ترین و مهم‌ترین کاربرد این خط کتیبه نویسی محرابها ، قبه‌ها و سر در ورودی مساجد ، توأم با طرحهای اسلیمی و ختایی ، است که رواج آن، به سبب هماهنگی خط ثلث با طرحها و رنگها و کاشی کاری مساجد است؛
[۶۲] حبیب اللّه فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۱۳۰ـ۱۳۱، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۶۳] حبیب اللّه فضائلی، «کتیبه نگاری»، ج۱، ص۹۵، فصلنامه چلیپا، سال ۱، ش ۳ (بهار ۱۳۷۱).
از این رو، همواره جمع کثیری از ثلث نویسان در زمره کتیبه نویسان نیز بوده‌اند.
از ثلث نویسان و کتیبه نگاران برجسته ایرانی در دوران معاصر ، احمد نجفی زنجانی (متوفی ۱۳۶۱ ش)، عبدالحمید ملک الکلامی (متوفی ۱۳۲۸ ش)، محمدعلی غروی کاتب (تولد ۱۲۸۸ ش)، حبیب اللّه فضائلی (متوفی ۱۳۷۶ ش)، سید مرتضی نجومی، عباس مصباح زاده، محمد موحد حسینی، قنبری و صمدی‌اند.
[۶۴] مهدی بیانی، احوال و آثار خوش نویسان، ج۱ـ۲، ص۳۷۱ـ۳۷۶، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۶۵] فصلنامه هنر، ش ۱ (پاییز ۱۳۶۱)، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۷.
[۶۶] هنر و مردم، ش ۵۳ و ۵۴ (اسفند ۱۳۴۵ و فروردین ۱۳۴۶)، ج۱، ص۳۱.



برخی از ثلث نویسان و کتیبه نویسان برجسته سایر سرزمینهای اسلامی از این قرارند:
عثمانی (ترکیه) : حمداللّه آماسی ( متوفی ۹۲۶)، احمد قره حصاری (متوفی ۹۶۳)، حسن چلبی (متوفی ۱۰۰۲)، حافظ عثمان (متوفی ۱۱۱۰)، مصطفی راقم (متوفی ۱۲۴۱)، اسماعیل زهدی (قرن دوازدهم)، محمود جلال الدین (متوفی ۱۲۴۵)، مصطفی عزّت (متوفی ۱۲۹۳)، محمد شفیق بک (متوفی ۱۲۹۷)، راسم افندی (متوفی ۱۳۰۲)، سامی افندی (متوفی ۱۳۱۳)، احمد کامل (متوفی ۱۳۶۰)، اسماعیل حقّی (متوفی ۱۳۶۵)، محمود یازَر (متوفی ۱۳۷۲)، مصطفی حلیم (متوفی ۱۳۴۳ ش ۱۹۶۴)، حامد آمدی (متوفی ۱۴۰۳).
سوریه و لبنان: ابراهیم الرفاعی (متوفی ۱۴۰۳)، کامل البابا (متوفی ۱۴۱۲)، نسیب مکارم.
مصر: محمد مونس (متوفی ۱۳۱۸)، محمدعلی مکّاوی، محمد حُسْنی، محمود شحّات، علی بدوی (متوفی ۱۳۵۳)، سیدابراهیم (متوفی ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴)، نجیب هواوینی.
عراق: هاشم محمد بغدادی (متوفی ۱۳۵۲ ش /۱۹۷۳)، محمد صبری هلالی (متوفی ۱۳۷۲)، عبدالغنی عبدالعزیز، مهدی جبوری.
افغانستان: عزیزالدین وکیلی فوفَلْزایی.
[۶۷] محمد خیر رمضان یوسف، تتمه الاعلام للزرکلی، ج۱، ص۱۳، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
[۶۸] نزار اباظه و محمد ریاض مالح، اتمام الاعلام: ذیل لکتاب الاعلام لخیرالدین الزرکلی، ج۱، ص۱۱۵، بیروت ۱۹۹۹.
[۶۹] نزار اباظه و محمد ریاض مالح، اتمام الاعلام: ذیل لکتاب الاعلام لخیرالدین الزرکلی، ج۱، ص۲۱۰ـ ۲۱۱، بیروت ۱۹۹۹.
[۷۰] نزار اباظه و محمد ریاض مالح، اتمام الاعلام: ذیل لکتاب الاعلام لخیرالدین الزرکلی، ج۱، ص۲۹۱، بیروت ۱۹۹۹.
[۷۱] کامل بابا، روح الخط العربی، ج۱، ص۲۷۹، بیروت ۱۹۸۸.
[۷۲] حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۴۶ـ ۲۵۸، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
[۷۳] ولید اعظمی، تراجم خطاطین بغدادالمعاصرین، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۱۴، بیروت ۱۹۷۷.
[۷۴] ولید اعظمی، تراجم خطاطین بغدادالمعاصرین، ج۱، ص۲۵۴ـ۲۹۶، بیروت ۱۹۷۷.
[۷۵] عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، ج۱، ص۳۹، بیروت ۱۹۹۵.
[۷۶] عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، ج۱، ص۷۹، بیروت ۱۹۹۵.
[۷۷] عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، ج۱، ص۱۳۷، بیروت ۱۹۹۵.
[۷۸] عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، ج۱، ص۱۴۲، بیروت ۱۹۹۵.
[۷۹] عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، ج۱، ص۱۵۷، بیروت ۱۹۹۵.



(۱) نزار اباظه و محمد ریاض مالح، اتمام الاعلام: ذیل لکتاب الاعلام لخیرالدین الزرکلی، بیروت ۱۹۹۹.
(۲) ابن ندیم، الفهرست، ترجمه محمدرضا تجدد، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۳) ولید اعظمی، تراجم خطاطین بغدادالمعاصرین، بیروت ۱۹۷۷.
(۴) کامل بابا، روح الخط العربی، بیروت ۱۹۸۸.
(۵) درویش محمد بن دوست محمد بخاری، فوائدالخطوط، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
(۶) عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، بیروت ۱۹۹۵.
(۷) مهدی بیانی، احوال و آثار خوش نویسان، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۸) مهدی بیانی، «نظر اجمالی به تحول خط در ایران اسلامی»، سخن، دوره ۴، ش ۹ (شهریور ۱۳۳۲).
(۹) سهیله یاسین جبوری، الخط العربی و تطوره فی العصور العباسیه فی العراق، بغداد ۱۳۸۱/۱۹۶۲.
(۱۰) یحیی وهیب جبوری، الخط و الکتابة فی الحضارة العربیة، بیروت ۱۹۹۴.
(۱۱) حبیب اصفهانی، تذکره خطّ و خطّاطان، ترجمه رحیم چاوش اکبری، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۲) بدیع اللّه دبیری نژاد، «احوال خطوط اسلامی در آغاز قرن چهارم هجری و ظهور ابن مقله»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی اصفهان، سال ۴، ش ۵ (۱۳۴۷ ـ۱۳۴۸ ش).
(۱۳) محمد خیر رمضان یوسف، تتمه الاعلام للزرکلی، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
(۱۴) زکی صالح، الخط العربی، مصر ۱۹۸۳.
(۱۵) فتح اللّه بن احمد سبزواری، اصول و قواعد خطوط ستّه، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
(۱۶) یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفه المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۱۷) عبداللّه بن محمود صیرفی، آداب خط، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
(۱۸) مصطفی بن احمد عالی، مناقب هنروران، ترجمه و تحشیه توفیقه، سبحانی، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۹) فصلنامه هنر، ش ۱ (پاییز ۱۳۶۱).
(۲۰) حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
(۲۱) حبیب اللّه فضائلی، تعلیم خط، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۲۲) حبیب اللّه فضائلی، «کتیبه نگاری»، فصلنامه چلیپا، سال ۱، ش ۳ (بهار ۱۳۷۱).
(۲۳) قطب الدین محمد قصه خوان، دیباچه قطب الدین محمد قصّه خوان، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
(۲۴) قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء.
(۲۵) مجنون رفیقی هروی، خط و سواد، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
(۲۶) محمود بن محمد، قوانین الخطوط، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
(۲۷) صلاح الدین منجّد، «یاقوت مستعصمی»، ترجمه محمد آصف فکرت، مشکوه، ش ۳۰ (بهار ۱۳۷۰).
(۲۸) احمد بن حسین منشی قمی، گلستان هنر، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۲۹) میرعلی بن میرباقر هروی، مداد الخطوط، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
(۳۰) هنر و مردم، ش ۵۳ و ۵۴ (اسفند ۱۳۴۵ و فروردین ۱۳۴۶).


۱. قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۱۱.
۲. قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۵۸.
۳. میرعلی بن میرباقر هروی، مداد الخطوط، ص ۶، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
۴. محمود بن محمد، قوانین الخطوط، ص ۳۰۰، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
۵. مجنون رفیقی هروی، خط و سواد، ج۱، ص۲۵۷، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
۶. احمد بن حسین منشی قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۱۶ـ۱۷، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۵۹ ش.
۷. قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۵۸.
۸. عبداللّه بن محمود صیرفی، آداب خط، ج۱، ص۲۰، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
۹. یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفه المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۳۷، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ ش.
۱۰. درویش محمد بن دوست محمد بخاری، فوائدالخطوط، ج۱، ص۳۲۷، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
۱۱. یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفه المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص ۸۳، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ ش.
۱۲. فتح اللّه بن احمد سبزواری، اصول و قواعد خطوط ستّه، ج۱، ص ۲۳۳، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
۱۳. قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۵۸.
۱۴. حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۶۳، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
۱۵. قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۵۸.
۱۶. حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۶۳ـ۲۶۴، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
۱۷. حبیب اللّه فضائلی، «کتیبه نگاری»، ج۱، ص۱۰۰، فصلنامه چلیپا، سال ۱، ش ۳ (بهار ۱۳۷۱).
۱۸. حبیب اللّه فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۱۲۶، تهران ۱۳۷۶ ش.
۱۹. حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۲۶، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
۲۰. حبیب اللّه فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۲۹۲، تهران ۱۳۷۶ ش.
۲۱. حبیب اللّه فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۲۹۶ـ۲۹۷، تهران ۱۳۷۶ ش.
۲۲. قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۵۸.
۲۳. قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۱۰۰.
۲۴. حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۶۵، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
۲۵. حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۷۴ـ۲۷۵، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
۲۶. حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۸۲، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
۲۷. حبیب اللّه فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۲۸۷، تهران ۱۳۷۶ ش.
۲۸. حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۲۶، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
۲۹. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۳ـ۱۴، ترجمه محمدرضا تجدد، تهران ۱۳۶۶ ش.
۳۰. حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۲۳، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
۳۱. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۳ـ۱۴، ترجمه محمدرضا تجدد، تهران ۱۳۶۶ ش.
۳۲. حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۲۶، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
۳۳. قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۴۹ـ ۵۸.
۳۴. حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۲۷، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
۳۵. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۱۲، ترجمه محمدرضا تجدد، تهران ۱۳۶۶ ش.
۳۶. قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء، ج۳، ص۱۲.
۳۷. میرعلی بن میرباقر هروی، مداد الخطوط، ص ۶، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
۳۸. درویش محمد بن دوست محمد بخاری، فوائدالخطوط، ج۱، ص۳۲۷، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
۳۹. قطب الدین محمد قصه خوان، دیباچه قطب الدین محمد قصّه خوان، ج۱، ص۲۸۱، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
۴۰. احمد بن حسین منشی قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۱۶، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۵۹ ش.
۴۱. مجنون رفیقی هروی، خط و سواد، ج۱، ص۲۵۷، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
۴۲. یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفه المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۲۵، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ ش.
۴۳. یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفه المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۱۳۳، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ ش.
۴۴. محمود بن محمد، قوانین الخطوط، ج۱، ص۲۹۸، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
۴۵. مهدی بیانی، «نظر اجمالی به تحول خط در ایران اسلامی»، ج۱، ص۶۹۲، سخن، دوره ۴، ش ۹ (شهریور ۱۳۳۲).
۴۶. مهدی بیانی، «نظر اجمالی به تحول خط در ایران اسلامی»، ج۱، ص۶۹۵، سخن، دوره ۴، ش ۹ (شهریور ۱۳۳۲).
۴۷. بدیع اللّه دبیری نژاد، «احوال خطوط اسلامی در آغاز قرن چهارم هجری و ظهور ابن مقله»، ج۱، ص۹۶ـ۹۷، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی اصفهان، سال ۴، ش ۵ ۱۳۴۷) ـ۱۳۴۸ ش).
۴۸. حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۴۲، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
۴۹. حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۶۱ـ۲۶۲، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
۵۰. سهیله یاسین جبوری، الخط العربی و تطوره فی العصور العباسیه فی العراق، ج۱، ص۵۲، بغداد ۱۳۸۱/۱۹۶۲.
۵۱. یحیی وهیب جبوری، الخط و الکتابة فی الحضارة العربیة، ج۱، ص۱۳۰، بیروت ۱۹۹۴.
۵۲. عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، ذیل «الثلث»، بیروت ۱۹۹۵.
۵۳. صلاح الدین منجّد، «یاقوت مستعصمی»، ج۱، ص۱۱۸، ترجمه محمد آصف فکرت، مشکوه، ش ۳۰ (بهار ۱۳۷۰).
۵۴. حبیب اصفهانی، تذکره خطّ و خطّاطان، ج۱، ص۲۰۹، ترجمه رحیم چاوش اکبری، تهران ۱۳۶۹ ش.
۵۵. حبیب اصفهانی، تذکره خطّ و خطّاطان، ج۱، ص۷۲، ترجمه رحیم چاوش اکبری، تهران ۱۳۶۹ ش.
۵۶. مصطفی بن احمد عالی، مناقب هنروران، ج۱، ص۴۴، ترجمه و تحشیه توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۶۹ ش.
۵۷. مهدی بیانی، احوال و آثار خوش نویسان، ج۴، ص۱۰۲۷ـ ۱۰۲۸، تهران ۱۳۶۳ ش.
۵۸. مهدی بیانی، احوال و آثار خوش نویسان، ج۴، ص۱۰۶۴، تهران ۱۳۶۳ ش.
۵۹. حبیب اللّه فضائلی، «کتیبه نگاری»، ج۱، ص۹۵، فصلنامه چلیپا، سال ۱، ش ۳ (بهار ۱۳۷۱).
۶۰. سهیله یاسین جبوری، الخط العربی و تطوره فی العصور العباسیه فی العراق، ج۱، ص۵۲، بغداد ۱۳۸۱/۱۹۶۲.
۶۱. زکی صالح، الخط العربی، ج۱، ص۱۲۳، مصر ۱۹۸۳.
۶۲. حبیب اللّه فضائلی، تعلیم خط، ج۱، ص۱۳۰ـ۱۳۱، تهران ۱۳۷۶ ش.
۶۳. حبیب اللّه فضائلی، «کتیبه نگاری»، ج۱، ص۹۵، فصلنامه چلیپا، سال ۱، ش ۳ (بهار ۱۳۷۱).
۶۴. مهدی بیانی، احوال و آثار خوش نویسان، ج۱ـ۲، ص۳۷۱ـ۳۷۶، تهران ۱۳۶۳ ش.
۶۵. فصلنامه هنر، ش ۱ (پاییز ۱۳۶۱)، ج۱، ص۱۸۳ـ۱۸۷.
۶۶. هنر و مردم، ش ۵۳ و ۵۴ (اسفند ۱۳۴۵ و فروردین ۱۳۴۶)، ج۱، ص۳۱.
۶۷. محمد خیر رمضان یوسف، تتمه الاعلام للزرکلی، ج۱، ص۱۳، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
۶۸. نزار اباظه و محمد ریاض مالح، اتمام الاعلام: ذیل لکتاب الاعلام لخیرالدین الزرکلی، ج۱، ص۱۱۵، بیروت ۱۹۹۹.
۶۹. نزار اباظه و محمد ریاض مالح، اتمام الاعلام: ذیل لکتاب الاعلام لخیرالدین الزرکلی، ج۱، ص۲۱۰ـ ۲۱۱، بیروت ۱۹۹۹.
۷۰. نزار اباظه و محمد ریاض مالح، اتمام الاعلام: ذیل لکتاب الاعلام لخیرالدین الزرکلی، ج۱، ص۲۹۱، بیروت ۱۹۹۹.
۷۱. کامل بابا، روح الخط العربی، ج۱، ص۲۷۹، بیروت ۱۹۸۸.
۷۲. حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۲۴۶ـ ۲۵۸، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
۷۳. ولید اعظمی، تراجم خطاطین بغدادالمعاصرین، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۱۴، بیروت ۱۹۷۷.
۷۴. ولید اعظمی، تراجم خطاطین بغدادالمعاصرین، ج۱، ص۲۵۴ـ۲۹۶، بیروت ۱۹۷۷.
۷۵. عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، ج۱، ص۳۹، بیروت ۱۹۹۵.
۷۶. عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، ج۱، ص۷۹، بیروت ۱۹۹۵.
۷۷. عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، ج۱، ص۱۳۷، بیروت ۱۹۹۵.
۷۸. عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، ج۱، ص۱۴۲، بیروت ۱۹۹۵.
۷۹. عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، ج۱، ص۱۵۷، بیروت ۱۹۹۵.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خط ثلث»، شماره۴۲۶۶.    




جعبه ابزار