خطّ ثلث
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خط ثُلْث، از خطوط ششگانه (اقلام ستّه) اسلامی است.
درباره مصطلح شدن ثلث در خوشنویسی، حدسهای گوناگونی زدهاند.
برخی
به سبب آنکه یک سوم آن دَوْر و دو سوم آن سطح است و برخی به اعتبار آنکه
مساحت سرقلمِ ثلث، یک سوم مساحت
قلم طومار (قلمی درشت مخصوص نوشتن طومارها و نامهها) است، آن را ثلث نامیدهاند.
بر اساس نظری دیگر، این نامگذاری به سبب ارتباط میان خط ثلث با
نسخ یا محقق است، با این توضیح که لازمه تبحر یافتن در نوشتن خط ثلث، تسلط بر نسخ یا محقق و در واقع تسلط بر دست کم دو خط از خطوط شش گانه (= یک سوم) است؛ نیز گفته شده که این نامگذاری به علت ارتباط میان لقبِ خط ثلث، یعنی «ام الخطوط»، با آیه ۱۱ سوره نساء «فَلِاُمِّهِ الثُّلُث»، بوده است.
اما باید این نظرها را که کمتر رهیافتی تاریخی به
هنر داشتهاند، با احتیاط تلقی کرد.
ثلث از خطوط مستدیر (دارای حرکت منحنی) و از لحاظ قواعد و اصول، از دشوارترین و کامل ترین و زیباترین خطوط اسلامی است.
انتهای حروف، منتهی به دنبالهها و رشتههای باریک و نازکی (تشمیرات) است که به شکل پیچیده یا رها شده (ارسال)، یا به صورت قوسها و دایرههای گود هستند.
نسبت دور یا حرکتهای منحنی به سطح یا حرکتهای مستقیم (تقویر و بسط)، دو به یک و نسبت قَــطِّ (برش مورب) قلم به منظور ایجاد تشمیرات، در حد تحریف و میل کامل است (قطّ محرف = بین ۳۵ یا ۴۵ درجه)، اما برخی، نظیر سراج شیرازی
و سبزواری،
قطّ آن را متوسط (بین ۱۵ تا ۲۵ درجه) دانستهاند.
در ثلث، حروف و کلمات، درشت ولی جمع و جورتر از محققاند و حلقهها و گرهها باز و در برخی موارد بسته میگردنـد.
وجود سَرَک یا تَرْویس (زائدهای تقریباً مثلثی شکل که به ابتدای حروف میچسبد)
در حروفِ الف منفرد، جیم، طا، کاف، لام مفرد و اول و دندانههای بلندی که در ابتدای حروف قرار میگیرد لازم است.
گره های صاد، ضاد، طا، ظا، عین، فا، قاف، میم، ها، واو و لامِ الف محققه (لا)، باز است و طَمْسْ (گرفتگی و تنگی چشمه حروف) در آنها جایز نیست.
تنوع نگارش حروف در این خط، به گونهای است که ناآشنایان به قواعدِ آن، در تشخیص برخی حروف و حتی کلمات به
اشتباه میافتند.
در سطربندی نیز با رعایتِ تمام حرکات (فتحه، کسره، ضمه، سکون و تنوین)، ضوابط (تشدید، مدّ، قطع و وصل)، تزئینات و حروف خفیفه صغیره گاهی با فاصله، گاهی کم فاصله و گاهی پیچیده و تودرتو نوشته میشود.
تزئینات و حروف خفیفه، به منظور یکنواخت ساختن خط و زمینه، برقراری نسبت میان سیاهی خط و سفیدی داخل حلقههای حروف (
تعادل سواد و بیاض ) و
آراستن حروف و کلمات به کار میروند.
برای گذاشتن اعراب، از قلمی ظریفتر (قلم حرکت)، که اندازه آن ۱۳ یا ۱۴ قلم ثلث است، استفاده میشود، با این حال برای گذاشتن
فتحه و گاه
ضمه و
تنوین ، قلم ثلث به کار میرود.
این خط با وجود برخی شباهتها با خطوط محقق و نسخ و
توقیع ، در مفردات و مرکّبات، با آنها تفاوتهایی دارد از جمله در طول الف، قطّ قلم، دور و سطح، فتح و طمس، مدّات (کششها) و نحوه پیوستگی و ارتباط کلمات با یکدیگر.
در گذشته بنا به تقسیمبندی
قلقشندی ،
خط ثلث به دو نوع ثقیل و خفیف تقسیم میشد.
در ثلثِ ثقیل یا ثقیل ثلث، طول منتَصَبات (حروف راست، مانند الف، لام، کاف، و دنباله میم) و مبسوطات (حروف کشیده، مانند ب، ت، س، ش)، هفت نقطه و قطّ قلم نزدیک به مستوی (صفر تا دَه درجه) بود.
در ثلث خفیف، قطّ قلم، محرّف کامل و منتصبات و مبسوطات آن پنج نقطه بود.
چنانچه اندکی از مقدار ثلث خفیف کاسته میشد، خط دیگری به نام لؤلؤی به دست میآمد.
بعدها خطوطی چون توقیع، رقاع، اجازه (توقیع)، غبار (رقاع، خط) و مسلسل (خطی که تمام حروف آن به هم پیوسته و متصل بود)، از ثلث به وجود آمدند که هیچیک از آنها امروزه رواج ندارند و فقط از باب تفنن به کار میروند.
پیشینه خط ثلث به خط جلیل، (خطاطی) که خود منبعث از خطوط نبطی و مُسْنَد بود، باز میگردد.
ابن مُقْله (متوفی ۳۲۸) ضمن ارائه فهرستی از انواع خطوط اسلامی شناخته شده زمان خویش، پیشینه ثلث را به صورت ثلثین (ثقیل طومار، نصف، ریاسی، ثلث) آورده
و
ابن ندیم آن را به صورت جلیل (دیباج، طومار کبیر، نصف الثّقیل (ثقیل النصف)، ثلث کبیر)
ضبط کرده است
و هر دو، موارد کاربرد و خطوط فرعی منبعث از هریک از این خطوط را بر شمردهاند.
قلقشندی
نیز این زنجیره را به صورت طومار کامل (مختصر طومار، ثلث) ضبط کرده است.
با این حال فضائلی
با استناد به اقلامی که ابن مُقْله برشمرده و مقایسه آنها با فهرست ابن ندیم، مراحل تکامل ثلث را به صورت جلیل (دیباج، طومار، ثلثین) و مختصر طومار (نصف، ثلث، خفیف) ثلث آورده است.
درباره نخستین واضع خط ثلث، اتفاق نظر وجود ندارد.
ابن ندیم،
قُطْبه مُحَرِّر، کاتب معروف اواخر
عصر اموی ، را واضع خط ثلث دانسته است.
قلقشندی
بر آن است که واضع ثلث،
ابراهیم شجری (شِحْری، سِجْزی، سگزی)، خطاط مشهور دوره
مأمون عباسی ، بود که آن را از ثلثین اخذ کرد.
بعدها، نویسندگان کتب آداب الخط ، غالباً
ابن مقله و گاه
ابن بوّاب (متوفی ۴۱۳) یا
یاقوتِ مُستَعصَمی (متوفی ۶۹۸) را واضع خط ثلث معرفی کردهاند.
این
ابهام امروزه نیز در میان محققان باقی است، ولی بیشتر بر این باورند که ابن مقله، به عنوان نخستین کسی که خطوط ششگانه اسلامی را قاعدهمند کرد، در تکامل اولیه این خطوط و بویژه ثلث، تأثیر بسزایی داشته و پس از وی ابن بوّاب و یاقوت مستعصمی بیشترین سهم را به خود اختصاص دادهاند.
یاقوت، بویژه تأثیر بسیاری در تکامل این خط داشته است.
به اعتقاد یکی از صاحب نظران یاقوت سبکهای شناخته شده این خط تا آن روزگار (ثلث ابن مقله، ثلث ابن بوّاب، ثلث
عثمان بن حسین غزنوی (
قرن پنجم) و ثلث
ابوالبرکات محمد رازی ( قرن پنجم)) را تکامل بخشید و در شکل گیری نوآوریهای آتی در خط ثلث نیز تأثیر مستقیم نهاد.
مهمترین نوآوران ثلث، پس از یاقوت،
عبداللّه صیرفی (متوفی ۷۴۲)،
بایسنغر میرزا (متوفی ۸۳۷)،
عبداللّه طبّاخِ هروی (متوفی ۸۶۲ یا ۸۸۵) و
ملاعلاءبیگ (علاءالدین تبریزی، سده دهم) بودند که موجب رونق و تکامل و گسترش بیش از پیش ثلث تا اواخر
سده دهم شدند.
شیوه عبداللّه صیرفی را شاگردش
خیرالدین مرعشی (متوفی ۸۷۶) به قلمرو
عثمانی بُرد و شاگرد برجستهای چون حمداللّه آماسی (متوفی ۹۲۶) را
پرورش داد.
احمد قره حصاری (متوفی ۹۶۳)، دیگر ثلث نویس برجسته عثمانی، که بعدها شیوه جدیدی در ثلث
ابداع کرد، نیز پرورش یافته اسداللّه کرمانی (متوفی ۸۹۲)
بود.
ثلث نویسان و کتیبه نگاران بزرگ صفوی و عثمانی، این خط را به اوج تکامل رساندند.
دوره شکوفایی خط ثلث در ایران، پس از عصر صفوی، بنا به دلایلی چون رونق
خط نستعلیق و هرج و مرجهای طولانی سیاسی و اجتماعی ، سیر نزولی یافت آنچنانکه تا پایان عصر قاجار ، فقط یک ثلث نویس برجسته (محمدباقر شریف شیرازی) مجال ظهور یافت.
اما در عثمانی، اهمیت خط ثلث سیر صعودی یافت و آن دیار بتدریج به کانون ثلث نویسی مبدل گشت.
ظهور جمع کثیری از ثلث نویسان برجسته در عثمانی، طی قرون نهم تا چهاردهم و کثرت آثار بهجا مانده از آنان، که با ابداع شیوههای متنوع هنری در نگارش ثلث همراه بود، گویای چنین موقعیت ممتازی است.
در قرن اخیر، خط ثلث در
ایران ،
عراق ،
ترکیه ،
سوریه ،
لبنان و
مصر از اقبال نسبی برخوردار بوده و استادان برجستهای قدم به عرصه نهادهاند.
شیوههای رایج ثلث در این نواحی، به رغم برخی تفاوتها، همان شیوههای دوره
صفوی و عثمانی است.
در گذشته برای نوشتن قطعات (صفحه ای که مطلبی به قلم درشت بر آن نوشته شده باشد)، پشت جلد، عناوین، سرلوحهها و تقسیمات کتابها، الواح سردر
خانهها و
مغازهها ، کتابت قرآنهای جامع، حکاکی سنگها و مهرهای قیمتی و نشانها از خط ثلث استفاده میشد.
اما عمدهترین و مهمترین کاربرد این خط کتیبه نویسی
محرابها ،
قبهها و سر در ورودی
مساجد ، توأم با طرحهای
اسلیمی و
ختایی ، است که رواج آن، به سبب هماهنگی خط ثلث با طرحها و
رنگها و
کاشی کاری مساجد است؛
از این رو، همواره جمع کثیری از ثلث نویسان در زمره کتیبه نویسان نیز بودهاند.
از ثلث نویسان و کتیبه نگاران برجسته ایرانی در دوران
معاصر ، احمد نجفی زنجانی (متوفی ۱۳۶۱ ش)، عبدالحمید ملک الکلامی (متوفی ۱۳۲۸ ش)، محمدعلی غروی کاتب (تولد ۱۲۸۸ ش)، حبیب اللّه فضائلی (متوفی ۱۳۷۶ ش)، سید مرتضی نجومی، عباس مصباح زاده، محمد موحد حسینی، قنبری و صمدیاند.
برخی از ثلث نویسان و کتیبه نویسان برجسته سایر سرزمینهای اسلامی از این قرارند:
عثمانی (ترکیه) : حمداللّه آماسی ( متوفی ۹۲۶)، احمد قره حصاری (متوفی ۹۶۳)، حسن چلبی (متوفی ۱۰۰۲)، حافظ عثمان (متوفی ۱۱۱۰)، مصطفی راقم (متوفی ۱۲۴۱)، اسماعیل زهدی (قرن دوازدهم)، محمود جلال الدین (متوفی ۱۲۴۵)، مصطفی عزّت (متوفی ۱۲۹۳)، محمد شفیق بک (متوفی ۱۲۹۷)، راسم افندی (متوفی ۱۳۰۲)، سامی افندی (متوفی ۱۳۱۳)، احمد کامل (متوفی ۱۳۶۰)، اسماعیل حقّی (متوفی ۱۳۶۵)، محمود یازَر (متوفی ۱۳۷۲)، مصطفی حلیم (متوفی ۱۳۴۳ ش ۱۹۶۴)، حامد آمدی (متوفی ۱۴۰۳).
سوریه و لبنان: ابراهیم الرفاعی (متوفی ۱۴۰۳)، کامل البابا (متوفی ۱۴۱۲)، نسیب مکارم.
مصر: محمد مونس (متوفی ۱۳۱۸)، محمدعلی مکّاوی، محمد حُسْنی، محمود شحّات، علی بدوی (متوفی ۱۳۵۳)، سیدابراهیم (متوفی ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴)، نجیب هواوینی.
عراق: هاشم محمد بغدادی (متوفی ۱۳۵۲ ش /۱۹۷۳)، محمد صبری هلالی (متوفی ۱۳۷۲)، عبدالغنی عبدالعزیز، مهدی جبوری.
افغانستان: عزیزالدین وکیلی فوفَلْزایی.
(۱) نزار اباظه و محمد ریاض مالح، اتمام الاعلام: ذیل لکتاب الاعلام لخیرالدین الزرکلی، بیروت ۱۹۹۹.
(۲) ابن ندیم، الفهرست، ترجمه محمدرضا تجدد، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۳) ولید اعظمی، تراجم خطاطین بغدادالمعاصرین، بیروت ۱۹۷۷.
(۴) کامل بابا، روح الخط العربی، بیروت ۱۹۸۸.
(۵) درویش محمد بن دوست محمد بخاری، فوائدالخطوط، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
(۶) عفیف بهنسی، معجم مصطلحات الخط العربی و الخطاطین، بیروت ۱۹۹۵.
(۷) مهدی بیانی، احوال و آثار خوش نویسان، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۸) مهدی بیانی، «نظر اجمالی به تحول خط در ایران اسلامی»، سخن، دوره ۴، ش ۹ (شهریور ۱۳۳۲).
(۹) سهیله یاسین جبوری، الخط العربی و تطوره فی العصور العباسیه فی العراق، بغداد ۱۳۸۱/۱۹۶۲.
(۱۰) یحیی وهیب جبوری، الخط و الکتابة فی الحضارة العربیة، بیروت ۱۹۹۴.
(۱۱) حبیب اصفهانی، تذکره خطّ و خطّاطان، ترجمه رحیم چاوش اکبری، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۲) بدیع اللّه دبیری نژاد، «احوال خطوط اسلامی در آغاز قرن چهارم هجری و ظهور ابن مقله»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی اصفهان، سال ۴، ش ۵ (۱۳۴۷ ـ۱۳۴۸ ش).
(۱۳) محمد خیر رمضان یوسف، تتمه الاعلام للزرکلی، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
(۱۴) زکی صالح، الخط العربی، مصر ۱۹۸۳.
(۱۵) فتح اللّه بن احمد سبزواری، اصول و قواعد خطوط ستّه، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
(۱۶) یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفه المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۱۷) عبداللّه بن محمود صیرفی، آداب خط، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
(۱۸) مصطفی بن احمد عالی، مناقب هنروران، ترجمه و تحشیه توفیقه، سبحانی، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۹) فصلنامه هنر، ش ۱ (پاییز ۱۳۶۱).
(۲۰) حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، اصفهان ۱۳۵۰ ش.
(۲۱) حبیب اللّه فضائلی، تعلیم خط، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۲۲) حبیب اللّه فضائلی، «کتیبه نگاری»، فصلنامه چلیپا، سال ۱، ش ۳ (بهار ۱۳۷۱).
(۲۳) قطب الدین محمد قصه خوان، دیباچه قطب الدین محمد قصّه خوان، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
(۲۴) قلقشندی، صبح الأعشی فی کتابة الانشاء.
(۲۵) مجنون رفیقی هروی، خط و سواد، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
(۲۶) محمود بن محمد، قوانین الخطوط، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدّن اسلامی، مشهد ۱۳۷۲ ش.
(۲۷) صلاح الدین منجّد، «یاقوت مستعصمی»، ترجمه محمد آصف فکرت، مشکوه، ش ۳۰ (بهار ۱۳۷۰).
(۲۸) احمد بن حسین منشی قمی، گلستان هنر، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۲۹) میرعلی بن میرباقر هروی، مداد الخطوط، در رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، چاپ حمیدرضا قلیچ خانی، تهران: روزنه، ۱۳۷۳ ش.
(۳۰) هنر و مردم، ش ۵۳ و ۵۴ (اسفند ۱۳۴۵ و فروردین ۱۳۴۶).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «خط ثلث»، شماره۴۲۶۶.