• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خصایص قصص قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در قرآن بعضی از سوره‌ها و آیات را به صورت داستان بیان کرده که این قصص دارای ویژگی‌هایی می‌باشد.





۱.۱ - ویژگی اول

از مهم‌ترین ویژگی‌های قصه‌های قرآن « صادق بودن» آن‌ها و «مطابقتشان با واقعیت» است؛ برخلاف بسیاری از قصه‌های ادبی که عنصر خیال در آن‌ها تاثیر بسزایی دارد و هرچه این عنصر نفوذ بیش تری در ساختار داشته باشد، تاثیر آن در شنونده افزایش می‌یابد قصه‌های قرآن نه تنها با واقعیت مطابقت دارند، بلکه مهم‌ترین و حساس‌ترین وقایع تاریخی انسان هستند.

۱.۲ - ویژگی دوم

از دیگر ویژگی‌های داستانهای قرآن جنبه «اعجاز داستانی» قرآن کریم است. قرآن کریم تنها از آن جهت معجزه نیست که شنیدنی‌ترین و نیکوترین داستان‌ها را در اوج فصاحت و حسن معانی و الفاظی شیوا و عباراتی هم ساز و مقاطع و فواصلی هم شکل بیان کرده است؛ بلکه از جهت ذکر رویدادهای گذشته و آینده و بیان معارف و منافع مؤثر در سعادت بندگان نیز با بهترین شیوه ممکن و نیکوترین نظم و ترتیب، معجزه است.


در ادامه برخی از نکات و ویژگی‌های قصص قرآنی بیان می‌شود:

۲.۱ - وجود ۲۰۸ قطعه داستانی

بنا به تحقیق، ۲۰۸ قطعه داستانی در قرآن مجید آمده است که برخی ادامه برخی دیگر می‌باشند و بعضی از آن‌ها نیز کامل و مستقل می‌باشند.

۲.۲ - ۶۳سوره حاوی قصص

۶۳ سوره از ۱۱۴ سوره قرآن کریم، حاوی قصه و حکایتی است و این یعنی آن که بیش از نیمی از سوره‌های قرآن، با هنر قصه پردازی به انتقال پیام خود پرداخته‌اند.

۲.۳ - نکته بعد

بیشترین قصه‌های قرآن ابتدا در سوره اعراف و پس از آن در سوره بقره می‌باشند و سوره آل عمران در رتبه سوم قرار دارد.

۲.۴ - نکته چهارم

بیشتر داستان‌ها درباره حضرت موسی علیه‌السّلام و قوم بنی اسرائیل و فرعونیان است. پس از آن، بالاترین آمار متعلق به داستانهای حضرت ابراهیم علیه‌السّلام و حضرت عیسی علیه‌السّلام و مادرش حضرت مریم علیه‌السّلام است.

۲.۵ - حقیقی بودن داستان‌ها

از دیگر ویژگی‌های قصص قرآنی، حقیقی بودن داستان‌ها است. هیچ یک از قصص قرآن براساس خیال پردازی یا شخصیت‌های فرضی نیست و همه آن‌ها واقعیت داشته‌اند و در واقع، روایتی الهی از یک رویداد حقیقی می‌باشند.
قرآن قسمت‌هایی از داستان را که اتفاقاتی در آن افتاده را برای درس گرفتن دیگران نقل می‌کند، در این کتاب آسمانی به بهانه هدایت انسان‌ها به نقل داستانهای بی اساس و تخیلی توجهی نشده است، چرا که این گونه قصه‌ها در شان چنین کتابی نمی‌باشد.

۲.۶ - اشکال به این ویژگی‌ها

البته عده‌ای به این ویژگی داستانهای قرآنی نیز اشکال گرفته‌اند که چرا در قرآن از داستانهای معروف بین مردم و یا اهل کتاب استفاده نشده، هر چند که اطمینانی به درستی یا نا درستی آن‌ها نباشد و یا حتی اگر آن داستان‌ها افسانه یا خیالی باشند؟

۲.۷ - پاسخ به اشکال

پاسخ این اشکال را علامه طباطبایی چنین فرموده‌اند:
این سخن خود خطای بزرگی است، البته هر چند هنر داستان نویسی خیال پردازانه خوب و صحیح باشد؛ اما هیچ ربطی به قرآن ندارد، چرا که قرآن کتاب تاریخ و رمان نیست، بلکه کتاب عزیزی است که نه در آن باطلی است و نه دست دسیسه بازان می‌تواند باطلی در آن راه بدهد. با این حال چگونه کسی به خود اجازه می‌دهد که بگوید قرآن به منظور هدایت از راه باطل و داستانهای دروغین و خرافات و تخیلات نیز استفاده کرده است!!

۲.۸ - آغاز با استفهام تقدیری

بخشی از داستانهای قرآن با استفهام تقدیری آغاز می‌شوند. این نوع استفهام، یکی از صنایع ادبی در فن داستان نویسی است که مخاطب را تشویق می‌کند تا قصه را پی گیری نماید، مانند: آیه ۹ در سوره طه و آیه ۲۰ در سوره ص. در این روش معمولا داستان با این مقدمه آغاز می‌شود: «آیا این خبر را شنیده‌اید که...» .

۲.۹ - آغاز با روش نوین

بخشی از داستانهای قرآن نیز با روش نوین (چکیده نویسی) آغاز می‌شود؛ یعنی قبل از شروع متن اصلی داستان، در جملات کوتاهی چکیده و هدف اصلی داستان می‌آید و سپس از ایجاد آمادگی ذهنی، به اصل مطلب پرداخته می‌شود. به عنوان نمونه، به آیات ۱۰ تا ۲۰ سوره اعراف - داستان آفرینش - مراجعه نمایید.

۲.۱۰ - استفاده از روش معکوس

گاهی از همین روش به صورت معکوس استفاده شده است؛ یعنی ابتدا داستان اصلی آورده شده، سپس به بیان خلاصه و چکیده آن پرداخته شده است تا در جمع بندی به خواننده کمک نماید، مانند آیه ۵۹ سوره آل عمران

۲.۱۱ - بیان قصه‌های عاشقانه

شیوه قرآن در بیان قصه‌های عاشقانه بسیار لطیف و عبرت انگیز است. در قرآن کریم سعی شده است تا با مسائل عشقی به صورت سمبلیک و اشاره وار برخورد شود و از ارائه جزئیات یا به زبان آوردن صریح و زننده، خودداری شود. با خواندن داستان یوسف و زلیخا ، این نکته روشن می‌شود.
به بیانی کلی، پرهیز از بدآموزی از شاخص‌های مهم داستانهای قرآنی است. بسیاری از کتاب‌های داستان‌ها با وجود داشتن مطالب مفید و آموزنده، داستان به گونه‌ای نقل شده که به طور مستقیم یا غیر مستقیم جنبه بد آموزی داشته و راه‌های فساد را به خواننده القا می‌کند. اما در قرآن که حق است و هیچ باطلی در آن راه ندارد، داستان‌ها به گونه‌ای نقل گردیده که هیچ بد آموزی در آن نیست.

۲.۱۲ - شکسته شدن حصار زمان

یک نکته جالب در داستانهای قرآنی شکسته شدن حصار زمان است. گاهی حتی یک داستان در دل داستان دیگر آورده می‌شود؛ در حالی که در زمان‌های مختلف رخ داده‌اند. این خصوصیت قرآن، باعث می‌شود تا انسان با دقت و موشکافی، سعی در چیدن صحیح قطعات مختلف این داستان‌ها نماید و تمرکز بیش تری پیداکند.

۲.۱۳ - جایگاه خاص زنان

نکته زیبای دیگر در قصه‌های قرآن جایگاه خاص زنان و نقش تعیین کننده و محوری آنان در اغلب داستان هاست، مانند آیه ۱۰ و ۱۱ سوره تحریم . زنان در قصص قرآن به وضوح معرفی می‌شوند و شخصیتی مستقل دارند.

۲.۱۴ - استفاده از کلمات عامی

قرآن در جاهایی که در صدد ارائه الگویی عمومی است و یا قصد دارد اندرزی فراگیر در قصه‌های خود مطرح کند، از کلمات عامی مانند مردی از خاندان فرعون یا زن لوط و زن نوح استفاده می‌کند.

۲.۱۵ - هدفمندی در نقل داستان

هدفمندی در نقل داستان از ویژگی‌های مهم قصص قرآنی است. چراکه هدف قرآن از بازگو نمودن قصه و داستان، فقط نقل تاریخ و به تصویر کشیدن زندگی قهرمان اصلی داستان نیست؛ بلکه غرض اصلی این است که با نقل بخش‌های عبرت آمیز از زندگی پیشینیان، آن را مایه آگاهی و چراغ هدایتی برای بشر قرار دهد تا از نکته‌های آموزنده زندگی گذشتگان درس عبرت گرفته و خود را از افتادن در مسیر گمراهی نگاه دارد، و نیز یکی از عواملی را که باعث موفقیت پیشنیان قرار گرفته را بشناسد.

۲.۱۶ - اشاره خود قرآن به موضوع

خود قرآن در سوره اعراف آیه ۱۷۶ به این هدفمندی قرآن در قصه هایش اشاره دارد به این ترتیب که پس از بیان سرگذشت بنی اسرائیل ، اصحاب سبت و داستان بلعم باعورا می‌فرماید: این مثل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند، این داستان‌ها را بازگو کن تا شاید بیندیشند یا در سوره یوسف آیه ۱۱۱ می‌فرماید: در سرگذشت آنان درس عبرتی برای صاحبان اندیشه است.
در راستای همین هدفمندی است که مشاهده می‌شود داستانهای قرآن شرح کامل و مفصل جریان نیست بلکه، در هر سوره‌ای با توجه به هدف مورد نظر، بخشی از داستان یا شخص یا گروهی را ذکر کرده و با بیان همان بخش، نکته‌های آموزنده را نیز فروگذار نکرده و از آوردن مطالبی که پیام هدایتی ندارد، خوداری شده است. از این روی، در قرآن معمولا به زمان حادثه توجهی نمی‌شود، چرا که نقشی در پیام داستان ندارد، برای نمونه در داستان اصحاب کهف ، به سن آن‌ها، محل غار و نحوه فرار آنان توجهی نشده چرا که پیام هدایتی خاصی را نداشته است.

۲.۱۷ - همراه بودن با پندها

داستانهای قرآنی با پندهای اخلاقی و مواعظ الهی همراه است به گونه‌ای که در کنار هر قسمت از داستان، نکته زیبایی را یادآور می‌شود، به همین علت است که از هر داستان قرآنی، در زمینه‌های مختلف می‌توان بهره‌های زیادی برد، برای نمونه داستان آدم و حوا را می‌توان مثال زد، این داستان در سوره‌های متعدد قرآن ( بقره آیات ۳۰-۳۹؛ اعراف آیات ۱۰-۲۵؛ حجر آیات ۲۸-۴۴؛ اسراء آیات ۶۱-۶۵؛ طه آیات ۱۱۵-۱۲۴) ذکر شده و در هر مورد به بعضی از زوایای زندگی حضرت آدم و حوا اشاره گردیده که حاوی بهترین نصایح اخلاقی است. نصیحت‌هایی که اساس اخلاق را تشکیل می‌دهد، همچون: توجه به دشمنی که بسیار نیرنگ باز و خطرناک است و پیوسته در کمین انسان است، آن دشمنی که از راه‌های مختلف و با حیله‌های گوناگون، وارد می‌گردد؛ گاهی به پند و اندرز انسان می‌پردازد و گاهی با قسم او را می‌فریبد و زمانی نیز به طور آشکار دشمنی خود را ابراز می‌دارد و همچنین یادآوری ظرفیت فوق العاده تکاملی انسان، تشویق به توبه بعد از لغزش و گناه و... است.
و یا داستان حضرت یوسف که یک سوره را به خود اختصاص داده و از بخش‌های مختلفی تشکیل یافته و در هر فرازی، به انسان‌ها پند و اندرز می‌دهد: در جائی انسان را متوجه شر حسودان می‌نماید، در جائی از نقشه‌های شیطانی نفس در پوشاندن بدی‌ها سخن می‌راند، در فرازی انسان را از افتادن در مسیر شهوت باز می‌دارد و الگوی مناسبی برایش معرافی می‌نماید و افزون بر این‌ها، انسان را متوجه تدبیر الهی در به عزت رساندن افراد متقی می‌نماید. و یا سوره قصص که غرض اصلیش داستان پیامبری حضرت موسی است، اما دارای نکات و پندهای اخلاقی نیز می‌باشد، مانند: ستودن حیای زنان ، تمجید کردن انابه به بارگاه الهی، تقبیح نمودن دلبستگی به دنیا، و بیان این حقیقت که کسانی به سعادت می‌رسند که به دنبال فساد در زمین نباشند.

۲.۱۸ - نکته پایانی

یکی دیگر از شاخصه‌های قصه‌های قرآنی این است که قوانین کلی سعادتمندی بشر را در اختیار او می‌گذارد. بدین سان، قرآن هر چند به بیان داستانهای جزئی و مشخصی می‌پردازد؛ اما آن‌ها را به عنوان آئینه‌ای برای انعکاس حقایق مطرح کرده و موارد جزئی را به شکلی کلی بیان می‌کند و می‌فهماند که اگر در مورد خاصی خداوند عنایتی کرده و یا در جایی عده‌ای را به هلاکت رسانده یک قضیه شخصی و انتقام گیری شخصی نیست تا دیگران فقط برای مطالعه و سرگرمی آن را بخوانند، بلکه برای این است که درس بگیرند و بفهمند قوانین الهی، کلی است و شامل همه افراد بشر می‌گردد؛ چنانکه در آیه ۲۲ سوره یوسف به این اصل اشاره داردکه و هنگامی که به بلوغ و قوت رسید ما حکم و علم را به وی دادیم و اینچنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم و یا در آیه ۸۸ سوره انبیاء در جریان استغاثه حضرت یونس به درگاه خداوند و قبولی توبه اش می‌فرماید: ما دعای او را اجابت کردیم و از آن اندوه نجاتش دادیم و این گونه مومنان را نجات می‌دهیم.


پس از بیان ویژگی‌های منحصر بفرد قصص قرآنی یک سوال به ذهن می‌رسد و آن این است که همانگونه که داستانهای قرآنی با قصه‌های غیر قرآنی تفاوت‌های زیادی دارد با قصه‌های طرح شده در تورات نیز متفاوت است؟
بد نیست، دانسته شود که وجود قصه‌های پیامبران در تورات و قرآن در عده‌ای این توهم را به وجود آورده که منبع قرآن در ذکر داستانهای پیامبران پیشین تورات می‌باشد، و پیامبر با کم و زیاد کردن آن داستان‌ها، آن‌ها را در کتابش آورده است. اما بررسی داستانهای این دو کتاب، هر ناظر منصفی را به تفاوت‌های اساسی بین داستانهای مطرح شده در این دو کتاب می‌رساند، و این توهم را از بین می‌برد. از جمله این تفاوت‌ها این است که: قرآن در داستانهای خود مقام عزت و پاکی را از آن خدا دانسته و شرک و جهل و نقص را از خدا بدور می‌داند و همچنین پیامبران را انسان‌های صاحب مقام بلند در پیشگاه الهی و بندگان برگزیده درگاه خداوند معرفی کرده که از هر گونه بدی دور می‌باشند و دستورات اخلاقی و تعلیمات پیامبران الهی را ذکر کرده و آن‌ها را از ظلم و جهل و... به دور دانسته، و ایشان را پرچمداران توحید و متصفان به کمالات انسانی معرفی نموده است.
این در حالی است که در جاهای مختلفی از تورات فعلی (تورات تحریف شده) جهل و فرآموشی و ظلم را به خدا نسبت داده و در موارد فرآوانی پیامبران الهی را تحقیر کرده و نسبت‌هایی به پیامبران داده که انتساب چنین نسبت‌هایی به انسان‌های معمولی نیز دور از انصاف است.
[۱۸] خرمشاهی، بهاء الدین، دانش نامه قرآن وقرآن پژوهی، ج۲، ص(۱۷۶۶-۱۷۶۸).
[۱۹] خرمشاهی، بهاء الدین ، دانش نامه قرآن وقرآن پژوهی، ج۲، ص۱۷۶۳.



۱. طه/سوره۲۰، آیه۹.    
۲. ص/سوره۳۸، آیه۲۰.    
۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۰-۲۰.    
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۵۹.    
۵. تحریم/سوره۶۶، آیه۱۰.    
۶. تحریم/سوره۶۶، آیه۱۱.    
۷. مؤمن/سوره۴۰، آیه۲۸.    
۸. تحریم/سوره۶۶، آیه۱۰.    
۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۶.    
۱۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۱۱.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۳۰-۳۹.    
۱۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۰-۲۵.    
۱۳. حجر/سوره۱۵، آیه۲۸-۴۴.    
۱۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۱-۶۵.    
۱۵. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۵-۱۲۴.    
۱۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۲۲.    
۱۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۸.    
۱۸. خرمشاهی، بهاء الدین، دانش نامه قرآن وقرآن پژوهی، ج۲، ص(۱۷۶۶-۱۷۶۸).
۱۹. خرمشاهی، بهاء الدین ، دانش نامه قرآن وقرآن پژوهی، ج۲، ص۱۷۶۳.



فرهنگ نامه فارسی علوم قرآنی،برگرفته از مقاله«خصایص قصص قرآن»    




جعبه ابزار