• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خاندان اسکندری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از خاندان‌های معروف کشور که جایگاه ویژه‌ای در حکومت داشتند، می‌توان خاندان مشهور اسکندری را نام برد که دارای پست و مقام‌های مهمی‌ در دولت بودند. مشهورترین افراد این خاندان، عبارت‌اند از: سلیمان میرزا، عباس، ایرج، محترم و یحیی اسکندری.

فهرست مندرجات

۱ - سلیمان محسن اسکندری
       ۱.۱ - اشتغال در شهربانی
       ۱.۲ - دوره دوم مجلس
       ۱.۳ - تبعید به قم
       ۱.۴ - دوره سوم مجلس
       ۱.۵ - استیضاح عین‌الدوله
       ۱.۶ - تشکیل کمیته دفاع ملی
       ۱.۷ - سقوط کابینه قوام
       ۱.۸ - درگیری با مدرس
       ۱.۹ - دوره پنجم مجلس
       ۱.۱۰ - تأسیس حزب توده
       ۱.۱۱ - وفات
۲ - ایرج اسکندری
       ۲.۱ - سال ۱۳۲۲
       ۲.۲ - سال ۱۳۲۵
       ۲.۳ - وفات
۳ - محترم اسکندری
       ۳.۱ - تأسیس انجمن ادمیت
       ۳.۲ - مدیر مدرسه ۳۵
       ۳.۳ - جمعیت نسوان وطن‌خواه
       ۳.۴ - مجله نسوان وطن‌خواه
       ۳.۵ - مبارزات محترم
       ۳.۶ - وفات
۴ - عباس اسکندری
       ۴.۱ - عضو کمیته مرکزی
       ۴.۲ - سِمت فرمان‌داری
       ۴.۳ - وکالت مجلس
       ۴.۴ - وفات
۵ - یحیی اسکندری
       ۵.۱ - ریاست گمرک
       ۵.۲ - ریاست صندوق مالیه
       ۵.۳ - عضو کانون جامع آدمیت
       ۵.۴ - نشر هفته‌نامه حقوق
       ۵.۵ - مبارزه ضد شاه
       ۵.۶ - وفات
۶ - پانویس
۷ - منبع


سلیمان محسن در سال ۱۲۵۶ در تهران متولد شد.
[۱] یغمایی، اقبال، وزیران علوم و فرهنگ ایران، ص۲۴۵، چاپ مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵.
پدرش شاهزاده محسن میرزا کفیل‌الدوله
[۲] قاسمی‌پویا، اقبال، مدارس جدید دوره قاجاریه، ص۳۱۶، چاپ مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۷.
از مالکین و کارمندان عالی‌رتبه دولت و از نوادگان محمد‌طاهر میرزا مترجم برخی از آثار آلکساندر دوما (پدر) از قبیل «کنت دومونت کریستو» بود.
[۳] نجمی، ناصر، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، ص۴۷.


۱.۱ - اشتغال در شهربانی

وی پس از اتمام تحصیلات مقدماتی و معمولی دوره خود و آموختن زبان فرانسه در دستگاه دولتی استخدام شد و مدتی در اداره شهربانی و مدتی نیز در اداره کل گمرک مشغول به کار شد.
[۴] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۲۰، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.


۱.۲ - دوره دوم مجلس

در دوره دوم مجلس پس از فوت برادرش یحیی اسکندری که نماینده مجلس بود،
[۵] نجمی، ناصر، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، ص۴۷.
به جای او از طرف نمایندگان مجلس به وکالت انتخاب، و جزء حزب دموکرات گردید.
[۶] بهار، محمدعلی، احزاب سیاسی ایران، ص۱۰، چاپ‌خانه سپهر، ۱۳۲۱.


۱.۳ - تبعید به قم

در سال ۱۲۹۰ که مجلس دوم در اثر التیماتوم دولت روسیه منحل گردید، به دستور ناصرالملک نائب‌السلطنه دستگیر، و به قم تبعید شد.
[۷] شیبانی، عبدالحسین، خاطرات مهاجرت، ص۲۳، چاپ اول، ۱۳۷۸.
چند وقتی در قم بوده و بعد به تهران بازگشت. پس از مدتی مدیر کل امور مرکز وزارت کشور شد.
[۸] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۲۱، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.


۱.۴ - دوره سوم مجلس

در انتخابات دوره سوم، نماینده مردم اصفهان شد و در عین حال رهبر حزب دموکرات در مجلس بود و مدتی نیز نائب‌رئیس مجلس به شمار می‌رفت.

۱.۵ - استیضاح عین‌الدوله

سلیمان محسن در آن زمان در دو دوره متوالی، عین‌الدوله را استیضاح کرد که وی به ناچار استعفای خود را اعلام کرد.

۱.۶ - تشکیل کمیته دفاع ملی

در جنگ بین‌الملل اول و اشغال ایران توسط قوای نظامی ‌روسیه و انگلیس و عثمانی، احمدشاه تصمیم به تغییر پایتخت گرفت و این نیت را با نمایندگان در میان گذاشت که با موافقت سلیمان محسن اسکندری و حزب دموکرات مواجه شد و آنان «کمیته دفاع ملی» را تشکیل دادند که ریاست این کمیته را اسکندری به عهده گرفت. آنان به شهرهای مختلف رفته، برای خرید اسلحه، اعانه جمع می‌کردند. در همان زمان رضاقلی‌خان نظام‌السلطنه با وزیر مختار آلمان به کرمان‌شاه رفتند و در آن‌جا حکومت موقتی ایجاد کرده و کابینه‌ای تشکیل داد
[۹] یغمایی، اقبال، وزیران علوم و فرهنگ ایران، ص۲۴۹، چاپ مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵.
و سلیمان محسن اسکندری را وزیر داخلی معرفی کرد.
[۱۰] قاسمی‌پویا، اقبال، مدارس جدید دوره قاجاریه، ص۳۰۶، چاپ مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۷.


۱.۷ - سقوط کابینه قوام

در سال ۱۳۰۰ به هنگام نخست وزیری احمد قوام، اسکندری موجب سقوط کابینه قوام شد. در سال ۱۳۰۱ که مصادف بود با دوره دوم نخست وزیری قوام، سلیمان محسن او را استیضاح کرد و با جلب نظر عده‌ای از اعضا و نمایندگان بی‌طرف، اقلیت خود را به اکثریت تبدیل کرد و با این کار، کابینه قوام برای دومین بار شکست خورد.
[۱۱] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۲۲، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.


۱.۸ - درگیری با مدرس

اسکندری پس از شکست قوام، مستوفی‌الممالک را به رئیس‌الوزرایی رسانید؛ در حالی که خودش لیدر اکثریت بود و دفاع از پروگرام دولت را بر عهده داشت. در این میان سیدحسین مدرس رهبر اقلیت بود و با کابینه مستوفی به مخالفت برخاسته، کابینه را استیضاح کرد. این اتفاق باعث شد که در تمام دوران حکومت مستوفی، درگیری سنگینی بین مدرس و اسکندری در مجلس در جریان باشد. پس از مدتی اسکندری در کابینه سردار سپه به پست وزارت فرهنگ منصوب شد.
[۱۲] یغمایی، اقبال، وزیران علوم و فرهنگ ایران، ص۲۵۵، چاپ مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵.


۱.۹ - دوره پنجم مجلس

وی در انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی، به وکالت مجلس تهران انتخاب شد و در این مجلس یکی از طرف‌داران جمهوری بود که طرح تبدیل رژیم سلطنتی را به جمهوری امضا کرد.
[۱۳] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۲۳، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.


۱.۱۰ - تأسیس حزب توده

پس از اتمام دوره پنجم، اسکندری خود را از انجام هرگونه کار دولتی معاف کرد تا این‌که در سال ۱۳۲۰ فعالیت‌های سیاسی او دوباره آغاز شد. وی از مؤسسین اولیه حزب توده به شمار می‌رود. این حزب در مهرماه سال ۱۳۲۰ به رهبری سلیمان محسن تأسیس شد؛
[۱۴] چپ در ایران به روایت اسناد ساواک دبیر اول حزب توده، ص۶۰، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، سال ۱۳۸۲، شماره سند: ۳۰۳۰، ۵/۱۱/۴۵.
ولی به دلیل کهولت سن اغلب کار‌های حزب را برادرزاده‌اش ایرج اسکندری بر عهده داشت.

۱.۱۱ - وفات

وی در سال ۱۳۲۲ در سن ۷۷ سالگی درگذشت و بنا بر قولی در سن ۸۰ سالگی فوت کرده است.
[۱۵] نجمی، ناصر، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، ص۴۸.

در کنگره‌ای که حزب توده در سال ۱۳۳۰ برگزار کرد، دو صندلی خالی به نام سلیمان محسن اسکندری و دکتر تقی ارانی به عنوان مؤسسین حزب خالی گذاشته بودند.
[۱۶] چپ در ایران به روایت اسناد ساواک دبیر اول حزب توده، ص۱۶، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، سال ۱۳۸۲، شماره سند: نامعلوم تاریخ ۱۵/۱۱/۱۳۳۰.



ایرج اسکندری در سال ۱۲۸۶ در تهران متولد شد. در سال ۱۳۰۴ برای ادامه تحصیل به فرانسه و شهر گرونیل رفت.
[۱۷] طبری، احسان، گژراهه، ص۲۷۳، چاپخانه‌ سپهر تهران، ۱۳۶۶.


۲.۱ - سال ۱۳۲۲

در سال ۱۳۲۲ از طرف حزب توده ایران، کاندیدای انتخابات مجلس شورای ملی شده و به نمایندگی مردم ساری در دوره چهاردهم منصوب شد و در مجلس نیز عضو فراکسیون حزب توده بود.
[۱۸] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۱۹، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.


۲.۲ - سال ۱۳۲۵

در سال ۱۳۲۵ در کابینه ائتلافی احمد قوام به وزارت بازرگانی و پیشه و هنر منصوب شد.
[۱۹] اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۲۰۰، انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران، ۱۳۷۲.


۱.۱۱ - وفات

در سال ۱۳۶۳ در آلمان شرقی درگذشت.
[۲۰] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۲۰، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.
(برای اطلاعات بیشتر به مقاله وی مراجعه شود).


محترم اسکندری دختر شاهزاده علی‌خان «محمدعلی میرزا اسکندری» در سال ۱۲۷۴ متولد شد.
[۲۱] بامداد، بدرالملوک، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سپید، ص۴۶، چاپ‌خانه بانک بازرگانی، ۱۳۴۷.
نزد پدرش علوم مختلف را آموخت.
مدتی نیز در محضر میرزا علی محمدخان محققی به تکمیل زبان فرانسه و ادبیات و تاریخ پرداخت. چند سال به همین منوال گذشت تا این‌که میرزا علی محققی دل‌بسته محترم اسکندری شده، از او خواستگاری کرد و با هم ازدواج کردند.
[۲۲] شیخ الاسلامی، پری، زنان روزنامه‌نگار و‌اندیشمند ایران، ص۱۴۴، چاپ‌خانه مازگرافیک.


۳.۱ - تأسیس انجمن ادمیت

پدر محترم اسکندری از آزادی‌خواهان مبارز بود که سال‌ها قبل از انقلاب مشروطیت با سایر روشن‌فکران «انجمن آدمیت» را تأسیس کرده بود.
وی از کودکی با دوستان و اطرافیان پدرش درباره محرومیت‌های زنان بحث و مجادله می‌کرد و در کل روحیه ناآرام و طوفانی داشت.
[۲۳] بامداد، بدرالملوک، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سپید، ص۴۷، چاپ‌خانه بانک بازرگانی، ۱۳۴۷.


۳.۲ - مدیر مدرسه ۳۵

بعد از انقلاب مشروطیت خانم اسکندری با وجود انتظار زیادی که از این حرکت انقلابی برای احقاق حقوق زنان داشت، به خواسته قلبی خود نرسید؛ لذا قدم در میدان مبارزه گذاشت. محترم اسکندری مدیر مدرسه شماره ۳۵ دولتی در ناحیه قنات‌آباد بود.
[۲۴] اسنادی از مدارس دختران از مشروطیت تا پهلوی، ص۱۰۸، سازمان اسناد ملی ایران، تهران، سال ۱۳۷۸، سری ب {۷ (۱۵۴) – ۵۱۰۰۲۷}.


۳.۳ - جمعیت نسوان وطن‌خواه

او در روز ۱۰ بهمن ۱۳۰۱
[۲۵] بهشتی‌پور، مهدی، تاریخ جرائد و مجلات ایران، ص۴۷، چاپ ارمغان، ۱۳۷۶.
تعدادی از خانم‌های روشن‌فکر را برای حضور در جلسه امتحانات شاگردان مدرسه دعوت کرد. پس از حضور آنان و اتمام امتحان، سخنرانی پرشوری راجع به پیشرفت‌ها و اختراعات حیرت‌انگیز علمی ‌اروپاییان ایراد نمود و با چشمان گریان پیشرفت‌های زنان دنیا را با زنان ایرانی مقایسه کرده و از بی‌حسی و عدم شناخت زن‌ها و خطراتی که برای آینده ملت و مملکت در پیش است، توضیحاتی را اعلام داشت. زنان حاضر در همان جلسه، دست دوستی و اتحاد به او داده و با او عهد و پیمان بستند که برای پیشرفت مقاصدش او را کمک کنند و در همان زمان جمعیت «نسوان وطن‌خواه» را تشکیل دادند.

۳.۴ - مجله نسوان وطن‌خواه

محترم اسکندری با کمک همین افراد مجله «نسوان وطن‌خواه» را تأسیس کرد و اولین شماره آن در ۲۶ صفحه در سال ۱۳۰۲ منتشر شد. مطالب درج‌شده در مجله غالباً مربوط به زنان و فرهنگ خانوادگی و اجتماعی و اصلاحات شخصیتی زنان و مخصوصاً در مورد مسائل زناشویی و ازدواج بود. این مجله تا سال ۱۳۰۵ منتشر شد.

۳.۵ - مبارزات محترم

اثر مبارزات محترم اسکندری در مورد مسائل زنان و آزادی‌های آنان در آن روزها آن‌قدر عمیق و مهم بود که بر منابر و تکیه‌ها هم صحبت از اقدامات وی می‌شد و بعضاً دشنام‌های بسیار زشتی به او می‌دادند؛ به عنوان مثال روزی یکی از روحانیون روی منبر گفت: این جمعیت می‌خواهند چادر از سر زنان بردارند! همین حرف باعث شد که مردم، محترم اسکندری را سنگسار کنند. محترم اسکندری انرژی زیادی برای مبارزه با این‌گونه محدودیت‌ها و کوته‌فکری‌ها صرف کرد و هر روز مطالب مجله را بهتر و ناب‌تر می‌کرد؛ به عنوان مثال، در قسمت ادبی مجله از زنان شاعر مشهور جهان مطالب جالبی می‌نوشت. خانم اسکندری در تمام جلسات جمعیت بانوان شرکت می‌کرده، آن‌ها را به ترویج معارف تشویق می‌کرد.

۱.۱۱ - وفات

در سال ۱۳۰۲عمل جراحی روی استخوان پشت انجام داد
[۲۶] بامداد، بدرالملوک، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سپید، ص۴۹، چاپ‌خانه بانک بازرگانی، ۱۳۴۷.
و در تیرماه سال ۱۳۰۴ در تهران درگذشت.
پس از فوت محترم اسکندری عمل‌کرد جمعیت بانوان کمرنگ شد؛ به طوری که یک سال بعد از فوت وی مجله نیز چاپ نمی‌شد.


عباس اسکندری سال ۱۲۷۶ در تهران متولد شد و برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و در همان جا لیسانسش را در رشته حقوق دریافت کرد.
[۲۷] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۲۰، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.


۴.۱ - عضو کمیته مرکزی

به دعوت خواهرزاده‌اش ایرج اسکندری عضو کمیته مرکزی حزب توده شد. روزنامه سیاست که عباس اسکندری صاحب امتیاز آن بود، ارگان حزب توده بود.
[۲۸] چپ در ایران به روایت اسناد ساواک دبیر اول حزب توده، ص۶۰، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، سال ۱۳۸۲، شماره سند: ۳۰۳۰، ۵/۱۱/۴۵.


۴.۲ - سِمت فرمان‌داری

در سال ۱۳۲۴ که قوام بر سر کار آمد، به فرمان‌داری تهران منصوب گردید.
[۲۹] نجمی، ناصر، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، ص۵۲.


۴.۳ - وکالت مجلس

در انتخابات دوره پانزدهم خود را کاندیدای شهر همدان کرد و از آن شهر به وکالت مجلس منتخب گردید.
[۳۰] میرزا صالح، غلام‌حسین، خاطرات سیاسی احمد آرامش، ص۲۴۴، انتشارات جی نشر، ۱۳۶۹.


۱.۱۱ - وفات

بعد از مجلس پانزدهم دیگر به مجلس راه نیافت و در سال ۱۳۳۴ درگذشت.
[۳۱] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۲۴، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.
(برای اطلاعات بیشتر به مقاله وی مراجعه شود).


شاهزاده یحیی میرزا اسکندری سال ۱۲۹۶ در تهران متولد شد. پدرش محسن میرزا کفیل‌الدوله از رجال و کارگزاران دولت بود. وی به تحصیل علوم مختلف علاقه بسیار داشت؛ به همین دلیل هر روز به کتاب‌خانه شخصی پدربزرگش می‌رفت و در مورد تاریخ عمومی ‌ایران و جهان و خیلی مسائل دیگر مطالعه می‌کرد.

۵.۱ - ریاست گمرک

پس از چند سال که از دارالفنون فارغ‌التحصیل شد، به عنوان مترجم اداره گمرک به کردستان رفت؛ پس از چندی رئیس گمرک شد و مدت دو سال در همین پست باقی ماند.

۵.۲ - ریاست صندوق مالیه

بعد از آن مفتش گمرک کردستان و کرمان‌شاه شد. با تأسیس صندوق مالیه، به ریاست صندوق مالیه و نظارت امور صندوق‌های لرستان و کردستان رسید. از آن‌جا به شیراز رفته، رئیس صندوق مالیه شد.

۵.۳ - عضو کانون جامع آدمیت

با به سلطنت رسیدن محمدعلی شاه و در پی آن برچیده شدن صندوق مالیه، اسکندری به تهران احضار شد و به ریاست تفتیش کل محاسبات گمرک ایران منصوب شد. در همان زمان عضو کانون «جامع آدمیت» شد.
[۳۲] آدمیت، فریدون، فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت، ص۲۲۲، نشر سخن، ۱۳۴۰.


۵.۴ - نشر هفته‌نامه حقوق

وی با کمک سلیمان‌میرزا و میرزا محمد خراسانی، هفته‌نامه حقوق را منتشر کردند که در انتشار افکار کانون سهیم بود.
[۳۳] براون، ادوارد گرانویل، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت، ج۲، ص۳۵۰، ترجمه محمد عباسی، نشر معرفت، تهران، ۱۳۳۷ش.


۵.۵ - مبارزه ضد شاه

کوشش‌های وی علیه شاه و کارگزاران از طریق روزنامه‌نگاری و سخن‌رانی ادامه داشت. وی موجبات نگرانی شاه را فراهم کرد.
[۳۴] دولت آبادی، یحیی، حیات یحیی، ج۲، ص۲۸۰، انتشارات عطار، تهران، ۱۳۷۱ش.

پس از به توپ بسته شدن مجلس در ۲۵ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ه، یحیی دستگیر، و به باغ شاه منتقل شد
[۳۵] اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۴۹۹، انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران، ۱۳۷۲.
و پس از مدتی آزاد شد و به گمرک آستارا برده شد.
[۳۶] کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، ص۶۶۶، انتشارات امیر کبیر، تهران، چاپ سیزدهم


۱.۱۱ - وفات

پس از فتح تهران، به پایتخت بازگشت و با شرکت در انتخابات مجلس، نماینده تهران شد؛ اما پیش از افتتاح مجلس، در روز جمعه ۱۴ شوال ۱۳۲۷ه درگذشت.


۱. یغمایی، اقبال، وزیران علوم و فرهنگ ایران، ص۲۴۵، چاپ مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵.
۲. قاسمی‌پویا، اقبال، مدارس جدید دوره قاجاریه، ص۳۱۶، چاپ مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۷.
۳. نجمی، ناصر، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، ص۴۷.
۴. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۲۰، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.
۵. نجمی، ناصر، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، ص۴۷.
۶. بهار، محمدعلی، احزاب سیاسی ایران، ص۱۰، چاپ‌خانه سپهر، ۱۳۲۱.
۷. شیبانی، عبدالحسین، خاطرات مهاجرت، ص۲۳، چاپ اول، ۱۳۷۸.
۸. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۲۱، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.
۹. یغمایی، اقبال، وزیران علوم و فرهنگ ایران، ص۲۴۹، چاپ مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵.
۱۰. قاسمی‌پویا، اقبال، مدارس جدید دوره قاجاریه، ص۳۰۶، چاپ مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۷.
۱۱. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۲۲، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.
۱۲. یغمایی، اقبال، وزیران علوم و فرهنگ ایران، ص۲۵۵، چاپ مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵.
۱۳. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۲۳، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.
۱۴. چپ در ایران به روایت اسناد ساواک دبیر اول حزب توده، ص۶۰، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، سال ۱۳۸۲، شماره سند: ۳۰۳۰، ۵/۱۱/۴۵.
۱۵. نجمی، ناصر، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، ص۴۸.
۱۶. چپ در ایران به روایت اسناد ساواک دبیر اول حزب توده، ص۱۶، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، سال ۱۳۸۲، شماره سند: نامعلوم تاریخ ۱۵/۱۱/۱۳۳۰.
۱۷. طبری، احسان، گژراهه، ص۲۷۳، چاپخانه‌ سپهر تهران، ۱۳۶۶.
۱۸. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۱۹، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.
۱۹. اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۲۰۰، انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران، ۱۳۷۲.
۲۰. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۲۰، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.
۲۱. بامداد، بدرالملوک، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سپید، ص۴۶، چاپ‌خانه بانک بازرگانی، ۱۳۴۷.
۲۲. شیخ الاسلامی، پری، زنان روزنامه‌نگار و‌اندیشمند ایران، ص۱۴۴، چاپ‌خانه مازگرافیک.
۲۳. بامداد، بدرالملوک، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سپید، ص۴۷، چاپ‌خانه بانک بازرگانی، ۱۳۴۷.
۲۴. اسنادی از مدارس دختران از مشروطیت تا پهلوی، ص۱۰۸، سازمان اسناد ملی ایران، تهران، سال ۱۳۷۸، سری ب {۷ (۱۵۴) – ۵۱۰۰۲۷}.
۲۵. بهشتی‌پور، مهدی، تاریخ جرائد و مجلات ایران، ص۴۷، چاپ ارمغان، ۱۳۷۶.
۲۶. بامداد، بدرالملوک، زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سپید، ص۴۹، چاپ‌خانه بانک بازرگانی، ۱۳۴۷.
۲۷. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۲۰، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.
۲۸. چپ در ایران به روایت اسناد ساواک دبیر اول حزب توده، ص۶۰، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، سال ۱۳۸۲، شماره سند: ۳۰۳۰، ۵/۱۱/۴۵.
۲۹. نجمی، ناصر، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، ص۵۲.
۳۰. میرزا صالح، غلام‌حسین، خاطرات سیاسی احمد آرامش، ص۲۴۴، انتشارات جی نشر، ۱۳۶۹.
۳۱. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۱، ص۱۲۴، نشر گفتار و نشر قلم، چاپ نخست، پاییز ۱۳۸۰.
۳۲. آدمیت، فریدون، فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت، ص۲۲۲، نشر سخن، ۱۳۴۰.
۳۳. براون، ادوارد گرانویل، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت، ج۲، ص۳۵۰، ترجمه محمد عباسی، نشر معرفت، تهران، ۱۳۳۷ش.
۳۴. دولت آبادی، یحیی، حیات یحیی، ج۲، ص۲۸۰، انتشارات عطار، تهران، ۱۳۷۱ش.
۳۵. اسکندری، ایرج، خاطرات، ص۴۹۹، انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران، ۱۳۷۲.
۳۶. کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، ص۶۶۶، انتشارات امیر کبیر، تهران، چاپ سیزدهم



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خاندان اسکندری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۳۰.    






جعبه ابزار