• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم کفارات‌ (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کفاره به معنای پوشاندن می‌باشد و شأن کفاره، پوشاندن خطیئه است. کفاره در شرع مقدس به عبادت خاصی اطلاق می‌شود که برای عقوبت افراد، سقوط عقوبت یا تخفیف در آن تعیین شده است.



سه روز روزه یا صدقه به شش مسکین یا قربانی یک گوسفند کفاره حلق در حج، قبل از قربانی از سوی بیمار و شخص مبتلا به ناراحتی، در ناحیه سر است.
«واتموا الحج والعمرة لله... ولا تحلقوا رءوسکم حتی یبلغ الهدی محله فمن کان منکم مریضـا او به اذی من راسه ففدیة من صیام او صدقة او نسک...؛ و حج و عمره را برای خدا به اتمام برسانید! و اگر محصور شدید، (و مانعی مانند ترس از دشمن یا بیماری، اجازه نداد که پس از احرام‌بستن، وارد مکه شوید،) آنچه از قربانی فراهم شود (ذبح کنید، و از احرام خارج شوید)! و سرهای خود را نتراشید، تا قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود)! و اگر کسی از شما بیمار بود، و یا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) باید فدیه و کفّاره‌ای از قبیل روزه یا صدقه یا گوسفندی بدهد! و هنگامی که (از بیماری و دشمن) در امان بودید، هر کس با ختم عمره، حج را آغاز کند، آنچه از قربانی برای او میسّر است (ذبح کند)! و هر که نیافت، سه روز در ایام حج، و هفت روز هنگامی که باز می‌گردید، روزه بدارد! این، ده روز کامل است. (البته) این برای کسی است که خانواده او، نزد مسجد الحرام نباشد (اهل مکّه و اطرافِ آن نباشد). و از خدا بپرهیزید! و بدانید که او، سخت‌کیفر است!». ( امام صادق (علیه السلام): روزه سه روز، صدقه به شش مسکین (هر مسکینی دو مد طعام) و «نسک» قربانی کردن یک گوسفند است. ) "فدیه" در اصل به معنای این است که چیزی مقابل و در عوض چیز دیگری قرار گیرد و آیه شریفه گویای این معناست که حاجی به علت تعجیل در تراشیدن سر، باید عوضی بدهد. و این عوض سه چیز می‌تواند باشد: روزه، صدقه یا نُسُک (ذبیحه). البته برای "نُسُک" معنای عبادت را نیز ذکر کرده‌اند. اینکه "حج" در آیه شریفه، ظرف برای روزه قرار داده شده، به این اعتبار است که عمل حج و روزه در یک مکان و زمان انجام پذیرد و اینکه عدد هفت مکمل عدد ده خوانده شد، به این دلیل است که بفهماند هر یک از سه روز و هفت روز، دارای حکمی مستقل‌اند.

۱.۱ - کفاره صید

کفاراتی برای صید در حال احرام بیان شده که در ذیل به آن اشاره می‌شود.

۱.۱.۱ - قربانی حیوان

کفاره صید در حال احرام، قربانی حیوان همسان با صید می‌باشد.
«یـایها الذین ءامنوا لا تقتلوا الصید وانتم حرم ومن قتله منکم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم یحکم به ذوا عدل منکم هدیـا بــلغ الکعبة او کفـرة طعام مسـکین او عدل ذلک صیامـا لیذوق وبال امره...؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال احرام، شکار نکنید، و هر کس از شما عمداً آن را به قتل برساند، باید کفاره‌ای معادل آن از چهارپایان بدهد؛ کفاره‌ای که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند؛ و به صورت قربانی به (حریم) کعبه برسد؛ یا (به جای قربانی،) اطعام مستمندان کند؛ یا معادل آن، روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو کرده، ولی هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام می‌گیرد؛ و خداوند، توانا و صاحب انتقام است». در باب حج براى حرمت صید حیوان وحشى غیر دریایى در حال احرام و وجوب کفاره آن، مورد استدلال قرار گرفته است.

۱.۱.۲ - اطعام مساکین

کفاره صید در حال احرام اطعام مساکین در صورت ناتوانی از قربانی حیوان همسان با صید است.
«یـایها الذین ءامنوا لا تقتلوا الصید وانتم حرم ومن قتله منکم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم یحکم به ذوا عدل منکم هدیـا بــلغ الکعبة او کفـرة طعام مسـکین...؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال احرام، شکار نکنید، و هر کس از شما عمداً آن را به قتل برساند، باید کفاره‌ای معادل آن از چهارپایان بدهد؛ کفاره‌ای که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند؛ و به صورت قربانی به (حریم) کعبه برسد؛ یا (به جای قربانی،) اطعام مستمندان کند؛ یا معادل آن، روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو کرده، ولی هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام می‌گیرد؛ و خداوند، توانا و صاحب انتقام است». ("وَ أَنْتُمْ حُرُم" جمله‌ای عام و شامل حج تمتع و حج عمره بوده است. )

۱.۱.۳ - روزه کفاره صید

کفاره صید در حال احرام در صورت ناتوانی از قربانی حیوان همسان با صید و اطعام مساکین روزه است.
«یـایها الذین ءامنوا لا تقتلوا الصید وانتم حرم ومن قتله منکم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم یحکم به ذوا عدل منکم هدیـا بــلغ الکعبة او کفـرة طعام مسـکین او عدل ذلک صیامـا لیذوق وبال امره...؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال احرام، شکار نکنید، و هر کس از شما عمداً آن را به قتل برساند، باید کفاره‌ای معادل آن از چهارپایان بدهد؛ کفاره‌ای که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند؛ و به صورت قربانی به (حریم) کعبه برسد؛ یا (به جای قربانی،) اطعام مستمندان کند؛ یا معادل آن، روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو کرده، ولی هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام می‌گیرد؛ و خداوند، توانا و صاحب انتقام است». مراد از "صید" حیوانات وحشی حلال گوشت و حرام گوشت است؛ و مراد صید خشکی است نه دریایی که آیه‌ی بعدی گویای آن است.
پس کسی در حال احرام صیدی را کشت، باید مانند آنچه که کشته از "نَعَم" (شتر، گاو و گوسفند) کفاره بدهد.

۱.۱.۴ - کفاره مُحرم

شتر، کفاره شکار شتر مرغ و گاو، کفاره شکار الاغ وحشی و گاو (وحشی) و گوسفند کفاره شکار آهو برای مُحرم می‌باشد.
«یـایها الذین ءامنوا لا تقتلوا الصید وانتم حرم ومن قتله منکم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم...؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال احرام، شکار نکنید، و هر کس از شما عمداً آن را به قتل برساند، باید کفاره‌ای معادل آن از چهارپایان بدهد؛ کفاره‌ای که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند؛ و به صورت قربانی به (حریم) کعبه برسد؛ یا (به جای قربانی،) اطعام مستمندان کند؛ یا معادل آن، روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو کرده، ولی هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام می‌گیرد؛ و خداوند، توانا و صاحب انتقام است». (برداشت بر اساس روایت امام صادق(علیه‌السّلام) در توضیح آیه مزبور می‌باشد.
[۱۹] شیخ طوسی، التهذیب، ج۵، ص۳۴۱، ح ۹۴.
) "وبال" عقوبت کاری است که انجام شده؛ یعنی این کفاره به سبب جزاء گناهی است که فرد آن را مرتکب شده و در حال احرام صید کرده است.

۱.۱.۵ - روزه به اندازه قیمت حیوان

روزه به اندازه قیمت حیوان صید شده (هر یک مد طعام، یک روز روزه، حداکثر تا ۶۰ مد) کفاره شکار در حال احرام است.
«یـایها الذین ءامنوا لا تقتلوا الصید وانتم حرم ومن قتله منکم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم یحکم به ذوا عدل منکم هدیـا بــلغ الکعبة او کفـرة طعام مسـکین او عدل ذلک صیامـا لیذوق وبال امره...؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال احرام، شکار نکنید، و هر کس از شما عمداً آن را به قتل برساند، باید کفاره‌ای معادل آن از چهارپایان بدهد؛ کفاره‌ای که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند؛ و به صورت قربانی به (حریم) کعبه برسد؛ یا (به جای قربانی،) اطعام مستمندان کند؛ یا معادل آن، روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو کرده، ولی هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام می‌گیرد؛ و خداوند، توانا و صاحب انتقام است». (برداشت بر اساس روایت امام صادق (علیه‌السّلام) در توضیح آیه یاد شده است. )

۱.۱.۶ - وجوب برابری اطعام با قیمت حیوان صید شده

برابری اطعام مسکینان در کفاره کشتن عمدی شکار به دست محرم، با قیمت حیوان صید شده واجب می‌باشد.
«یـایها الذین ءامنوا لا تقتلوا الصید وانتم حرم ومن قتله منکم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم یحکم به ذوا عدل منکم هدیـا بــلغ الکعبة او کفـرة طعام مسـکین او عدل ذلک صیامـا...؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال احرام ، شکار نکنید، و هر کس از شما عمداً آن را به قتل برساند، باید کفاره‌ای معادل آن از چهارپایان بدهد؛ کفاره‌ای که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند؛ و به صورت قربانی به (حریم) کعبه برسد؛ یا (به جای قربانی،) اطعام مستمندان کند؛ یا معادل آن، روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو کرده، ولی هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام می‌گیرد؛ و خداوند، توانا و صاحب انتقام است». («او کفارة» عطف بر «فجزاء» است و مقدار طعام، موکول به حکمین است. برخی گفته‌اند: ابتدائا باید حیوان مشابه حیوان شکار شده قیمت گذاری شود، سپس با قیمت طعام سنجیده شود و باید تعداد مساکین به تعداد مد طعام باشد. روایتی از امام صادق (علیه‌السّلام) مؤید همین مطلب است. )

۱.۱.۷ - محل ذبح کفاره شکار

اطراف کعبه، محل ذبح کفاره شکار، در حال احرام است.
«یـایها الذین ءامنوا لا تقتلوا الصید وانتم حرم ومن قتله منکم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم یحکم به ذوا عدل منکم هدیـا بــلغ الکعبة...؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال احرام، شکار نکنید، و هر کس از شما عمداً آن را به قتل برساند، باید کفاره‌ای معادل آن از چهارپایان بدهد؛ کفاره‌ای که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند؛ و به صورت قربانی به (حریم) کعبه برسد؛ یا (به جای قربانی،) اطعام مستمندان کند؛ یا معادل آن، روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو کرده، ولی هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام می‌گیرد؛ و خداوند، توانا و صاحب انتقام است». (فقهای امامیه گفته‌اند: اگر صید در حال احرام عمره بود کفاره اش در مکه و در آستانه و روبه روی کعبه ذبح و نحر شود و اگر احرام حج صید کرد محل ذبح و نحر کفاره منی است. )


اطعام به مسکین (فدیه) در صورت طاقت فرسا بودن روزه ماه رمضان واجب است.
«یـایها الذین ءامنوا کتب علیکم الصیام... • ایامـا معدودت... وعلی الذین یطیقونه فدیة طعام مسکین...؛ ای افرادی که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید• چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد) و بر کسانی که روزه برای آنها طاقت‌فرساست؛ (همچون بیماران مزمن، و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است کفّاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند؛ و کسی که کارِ خیری انجام دهد، برای او بهتر است؛ و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید!». (امام صادق (علیه السلام) فرمودند: مراد از "الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ" کسانی هستند که به سن پیری رسیده و یا عطش فوق‌العاده دارند؛ اینها حق دارند روزه نگیرند و در برابر هر روز، یک مد طعام بدهند. مراد از یک مد طعام تقریباً ۷۵۰ گرم (یک چارک) است.


برای ظهار کفاراتی بیان شده که به آن اشاره می‌کنیم.

۳.۱ - آزاد کردن یک بنده

آزاد کردن یک بنده، کفاره ظهار، قبل از آمیزش با زن ظهار شده است.
«والذین یظـهرون من نسائهم ثم یعودون لما قالوا فتحریر رقبة من قبل ان یتماسا...؛ کسانی که همسران خود را «ظِهار» می‌کنند، سپس از گفته خود بازمی‌گردند، باید پیش از آمیزش جنسی با هم، برده‌ای را آزاد کنند؛ این دستوری است که به آن اندرز داده می‌شوید؛ و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است!».

۳.۲ - دو ماه روزه

دو ماه روزه گرفتن، کفاره ظهار، قبل از آمیزش، در صورت ناتوانی از آزاد کردن بنده می‌باشد.
«والذین یظـهرون من نسائهم ثم یعودون لما قالوا فتحریر رقبة من قبل ان یتماسا... • فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین من قبل ان یتماسا...؛ کسانی که همسران خود را «ظِهار» می‌کنند، سپس از گفته خود بازمی‌گردند، باید پیش از آمیزش جنسی با هم، برده‌ای را آزاد کنند؛ این دستوری است که به آن اندرز داده می‌شوید؛ و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است!• و کسی که توانایی (آزاد کردن برده‌ای) نداشته باشد، دو ماه پیاپی قبل از آمیزش روزه بگیرد؛ و کسی که این را هم نتواند، شصت مسکین را اطعام کند؛ این برای آن است که به خدا و رسولش ایمان بیاورید؛ اینها مرزهای الهی است؛ و کسانی که با آن مخالفت کنند، عذاب دردناکی دارند!». (مراد از بازگشت با توجه به آیه بعد، پشیمانی از عملی است که انجام داده، هر چند برخی این بازگشت را به معنی تکرار ظهار، یا بازگشت به سنت جاهلیت ذکر کرده‌اند؛ و بیان آیات نفی حکم ظهار است که نزد اعراب جاهلی معروف و مرسوم بود و از آنجا که این نوع طلاق هیچگونه شباهتی میان همسر و مادر ایجاد نمی‌کند، تحریم ابدی آن نیز برداشته شده و با پرداخت کفاره، بازگشت از این عمل غیر اخلاقی امکان‌پذیر است؛
یعنی باید بنده‌ای را آزاد کند، اگر ممکن نبود، دو ماه روزه بگیرد و اگر نتوانست، شصت مسکین را طعام بدهد.
ظاهر آیه این است که شصت روز روزه، باید پی‌درپی باشد؛ اما در روایات اهل بیت (سلام‌الله‌علیهم) وارد شده اگر سی و یک روز متوالی باشد، پی‌درپی بودن دو ماه صدق می‌کند.

۳.۳ - اطعام شصت مسکین

اطعام شصت مسکین، کفاره ظهار، در صورت ناتوانی از آزاد کردن بنده یا دو ماه پی در پی روزه گرفتن است.
«والذین یظـهرون من نسائهم ثم یعودون لما قالوا فتحریر رقبة... • فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین من قبل ان یتماسا فمن لم یستطع فاطعام ستین مسکینـا...؛ کسانی که همسران خود را «ظِهار» می‌کنند، سپس از گفته خود بازمی‌گردند، باید پیش از آمیزش جنسی با هم، برده‌ای را آزاد کنند؛ این دستوری است که به آن اندرز داده می‌شوید؛ و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است!• و کسی که توانایی (آزاد کردن برده‌ای) نداشته باشد، دو ماه پیاپی قبل از آمیزش روزه بگیرد؛ و کسی که این را هم نتواند، شصت مسکین را اطعام کند؛ این برای آن است که به خدا و رسولش ایمان بیاورید؛ اینها مرزهای الهی است؛ و کسانی که با آن مخالفت کنند، عذاب دردناکی دارند!».


برای قتل کفاراتی بیان شده که به آن اشاره می‌شود.

۴.۱ - کفاره قتل خطایی مؤمن

آزادسازی برده‌ای مؤمن، کفاره قتل خطایی مؤمن، حتی در صورت دشمنی قوم او با مسلمانان است.
«وما کان لمؤمن ان یقتل مؤمنـا الا خطــا ومن قتل مؤمنـا خطــا... فان کان من قوم عدو لکم وهو مؤمن فتحریر رقبة مؤمنة...؛ هیچ فرد باایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند؛ (و در عین حال،) کسی که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایی به کسان او بپردازد؛ مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهی باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند)، ولی مقتول باایمان بوده، (تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از جمعیّتی باشد که میان شما و آنها پیمانی برقرار است، باید خونبهای او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پی در پی روزه می‌گیرد. این، (یک نوع تخفیف، و) توبه الهی است. و خداوند، دانا و حکیم است». (یعنی خداوند برای بنده‌ای که به اشتباه، کسی را به قتل رسانده، کفاره را وضع نموده که این کفاره، توبه و عنایت خداوند به بندگان باشد. )

۴.۲ - وجوب آزاد کردن برده مؤمن

آزاد کردن برده مؤمن، برای کفاره قتل خطایی فردی از هم پیمانان مسلمانان واجب می‌باشد.
«وما کان لمؤمن ان یقتل مؤمنـا الا خطــا ومن قتل مؤمنـا خطــا... وان کان من قوم بینکم وبینهم میثـق فدیة مسلمة الی اهله وتحریر رقبة مؤمنة...؛ هیچ فرد باایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند؛ (و در عین حال،) کسی که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایی به کسان او بپردازد؛ مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهی باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند)، ولی مقتول باایمان بوده، (تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از جمعیّتی باشد که میان شما و آنها پیمانی برقرار است، باید خونبهای او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پی در پی روزه می‌گیرد. این، (یک نوع تخفیف، و) توبه الهی است. و خداوند، دانا و حکیم است».

۴.۳ - وجوب دو ماه روزه متوالی

دو ماه روزه متوالی برای کفاره قتل خطایی، در صورت عدم توانایی بر آزادسازی برده مؤمن واجب است.
«وما کان لمؤمن ان یقتل مؤمنـا الا خطــا ومن قتل مؤمنـا خطــا... وان کان من قوم بینکم وبینهم میثـق فدیة مسلمة الی اهله وتحریر رقبة مؤمنة فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین...؛ هیچ فرد باایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند؛ (و در عین حال،) کسی که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایی به کسان او بپردازد؛ مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهی باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند)، ولی مقتول باایمان بوده، (تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از جمعیّتی باشد که میان شما و آنها پیمانی برقرار است، باید خونبهای او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پی در پی روزه می‌گیرد. این، (یک نوع تخفیف، و) توبه الهی است. و خداوند، دانا و حکیم است».

۴.۴ - کافی نبودن آزادسازی کودک برده

آزادسازی کودک برده برای کفاره کشتن مؤمن، از روی خطا کافی نمی‌باشد.
«وما کان لمؤمن ان یقتل مؤمنـا الا خطــا ومن قتل مؤمنـا خطــا فتحریر رقبة مؤمنة...؛ هیچ فرد باایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند؛ (و در عین حال،) کسی که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایی به کسان او بپردازد؛ مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهی باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند)، ولی مقتول باایمان بوده، (تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از جمعیّتی باشد که میان شما و آنها پیمانی برقرار است، باید خونبهای او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پی در پی روزه می‌گیرد. این، (یک نوع تخفیف، و) توبه الهی است. و خداوند، دانا و حکیم است». (امام صادق (علیه‌السّلام) در پاسخ سؤال از جواز آزاد نمودن کودک برده در کفاره فرمود: در آزاد کردن برده برای کفاره، برده کودک کافی است، مگر در کفاره قتل، زیرا خدای ـ عزوجل ـ می‌فرماید: «فتحریر رقبة مؤمنة» و مقصود از مؤمنه این است که (به ایمان) اقرار کرده، به حد بلوغ رسیده باشد.
[۵۰] کلینی، محمد بن يعقوب، الکافی، ج۷، ص۶۴۳، ح۱۵.
)


برای نقض قسم کفاراتی بیان شده که به شرح ذیل است.

۵.۱ - جواز نقض سوگند

نقض سوگند، با پرداخت کفاره آن جایز است.
«قد فرض الله لکم تحلة‌ایمـنکم...؛ خداوند راه گشودن سوگندهایتان را (در این گونه موارد) روشن ساخته؛ و خداوند مولای شماست و او دانا و حکیم است». (گفته شده است: مقصود از «قد فرض الله...» بیان کفاره قسم یا فرض آن از سوی خداوند است. ) در روایات وارد شده که خداوند به وسیله کفاره دادن، راه بازگشت از سوگند را باز گذاشته است.

۵.۲ - کفاره شکستن سوگند

اطعام به ده مسکین و یا تهیه پوشاک برای آنان و یا آزاد کردن یک برده، کفاره شکستن سوگند است.
«لا یؤاخذکم الله باللغو فی‌ایمـنکم ولـکن یؤاخذکم بما عقدتم الایمـن فکفـرته اطعام عشرة مسـکین من اوسط ما تطعمون اهلیکم او کسوتهم او تحریر رقبة فمن لم یجد فصیام ثلـثة ایام ذلک کفـرة‌ایمـنکم اذا حلفتم...؛ خداوند شما را بخاطر سوگندهای بیهوده (و خالی از اراده،) مؤاخذه نمی‌کند؛ ولی در برابر سوگندهایی که (از روی اراده) محکم کرده‌اید، مؤاخذه می‌نماید. کفاره این‌گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهای معمولی است که به خانواده خود می‌دهید؛ یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر؛ و یا آزاد کردن یک برده؛ و کسی که هیچ کدام از اینها را نیابد، سه روز روزه می‌گیرد؛ این، کفاره سوگندهای شماست به هنگامی که سوگند یاد می‌کنید (و مخالفت می‌نمایید). و سوگندهای خود را حفظ کنید (و نشکنید!) خداوند آیات خود را این چنین برای شما بیان می‌کند، شاید شکر او را بجا آورید!». ذیل جمله «من اوسط ما تطعمون» روایاتی وجود دارد که در برخی از آن‌ها جمله مزبور را اشاره به کمیت و در برخی اشاره به کیفیت دانسته‌اند.

۵.۳ - وجوب اطعام به مساکین

اطعام به مساکین در کفاره شکستن قسم به نحو متوسط و متعارف از خوراک خانواده واجب می‌باشد.
«لا یؤاخذکم الله باللغو فی‌ایمـنکم ولـکن یؤاخذکم بما عقدتم الایمـن فکفـرته اطعام عشرة مسـکین من اوسط ما تطعمون اهلیکم او کسوتهم او تحریر رقبة فمن لم یجد فصیام ثلـثة ایام ذلک کفـرة‌ایمـنکم اذا حلفتم...؛ خداوند شما را بخاطر سوگندهای بیهوده (و خالی از اراده،) مؤاخذه نمی‌کند؛ ولی در برابر سوگندهایی که (از روی اراده) محکم کرده‌اید، مؤاخذه می‌نماید. کفاره این‌گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهای معمولی است که به خانواده خود می‌دهید؛ یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر؛ و یا آزاد کردن یک برده؛ و کسی که هیچ کدام از اینها را نیابد، سه روز روزه می‌گیرد؛ این، کفاره سوگندهای شماست به هنگامی که سوگند یاد می‌کنید (و مخالفت می‌نمایید). و سوگندهای خود را حفظ کنید (و نشکنید!) خداوند آیات خود را این چنین برای شما بیان می‌کند، شاید شکر او را بجا آورید!». (کفاره‌ای که در آیه بیان شده، به یک اعتبار از متفرعات سوگند بوده و تقدیر آن شکستن سوگند است؛ چون کفاره مربوط به گناهی است که صورت گرفته (شکستن قسم)، نه خود آن که اگر خود "قسم" معصیت بود، معنا ندارد در آخر آیه، أمر به حفظ سوگند بکند (وَأحْفَظُوا أَیْمَانَکُم)؛ همچنانکه مؤاخذه در اول آیه، بر شکستن سوگند است نه خود آن (وَ لَکِنْ یؤَاخِذُکُمْ...).
لازم به ذکر است که فرد مخیّر در انجام اطعام یا پوشاندن ده مسکین یا آزاد کردن یک بنده است، هر چند تفاوت قیمت میان آن سه زیاد باشد؛ اما حکم چهارم منوط به عدم قدرت بر انجام موارد سه‌گانه می‌باشد.

۵.۴ - سه روز روزه

سه روز روزه، کفاره شکستن سوگند، در صورت ناتوانی از اطعام مسکین یا تهیه پوشاک برای آنان و یا آزاد کردن برده است.
«لا یؤاخذکم الله باللغو فی‌ایمـنکم ولـکن یؤاخذکم بما عقدتم الایمـن فکفـرته اطعام عشرة مسـکین من اوسط ما تطعمون اهلیکم او کسوتهم او تحریر رقبة فمن لم یجد فصیام ثلـثة ایام ذلک کفـرة‌ایمـنکم اذا حلفتم...؛ خداوند شما را بخاطر سوگندهای بیهوده (و خالی از اراده،) مؤاخذه نمی‌کند؛ ولی در برابر سوگندهایی که (از روی اراده) محکم کرده‌اید، مؤاخذه می‌نماید. کفاره این‌گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهای معمولی است که به خانواده خود می‌دهید؛ یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر؛ و یا آزاد کردن یک برده؛ و کسی که هیچ کدام از اینها را نیابد، سه روز روزه می‌گیرد؛ این، کفاره سوگندهای شماست به هنگامی که سوگند یاد می‌کنید (و مخالفت می‌نمایید). و سوگندهای خود را حفظ کنید (و نشکنید!) خداوند آیات خود را این چنین برای شما بیان می‌کند، شاید شکر او را بجا آورید!».


۱. بقره/سوره۲، آیه۱۹۶.    
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۵۸، ح۲.    
۳. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۱۸۷، ح۶۶۴.    
۴. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۱۸۷، ح۶۶۶.    
۵. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۹، ص۴۱-۴۲.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۱۹۳.    
۷. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۵، ص۳۱۴.    
۸. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۴، ص۱۶۱۲.    
۹. طباطبائی، سید محمد‌حسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۷۷.    
۱۰. مائده/سوره۵، آیه۹۵.    
۱۱. اردبیلی، احمد بن محمد‌، زبدة البیان، ج۱، ص۲۹۰.    
۱۲. مائده/سوره۵، آیه۹۵.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۵۳۳.    
۱۴. مائده/سوره۵، آیه۹۵.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۵۳۳.    
۱۶. طباطبائی، سید محمد‌حسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۳۹.    
۱۷. طباطبائی، سید محمد‌حسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۳۹.    
۱۸. مائده/سوره۵، آیه۹۵.    
۱۹. شیخ طوسی، التهذیب، ج۵، ص۳۴۱، ح ۹۴.
۲۰. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۶۷۳، ح۳۶۷.    
۲۱. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۷.    
۲۲. قطب راوندی، سعید بن هبه‌الله، فقه القرآن، ج۱، ص۳۱۴.    
۲۳. مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۳۲۲.    
۲۴. مائده/سوره۵، آیه۹۵.    
۲۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۳۸۶، ح۳.    
۲۶. مائده/سوره۵، آیه۹۵.    
۲۷. ابن عاشور، محمد‌طاهر، تفسیر التحریروالتنویر، ج۷، ص۴۸.    
۲۸. مغربی، ابو حنیفه، نعمان بن محمد تمیمی‌، دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۰۷.    
۲۹. مائده/سوره۵، آیه۹۵.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳ - ۴، ص۴۲۰.    
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۱۸۳.    
۳۲. بقره/سوره۲، آیه۱۸۴.    
۳۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۱۱۶.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۶۲۵.    
۳۵. مجادله/سوره۵۸، آیه۳.    
۳۶. مجادله/سوره۵۸، آیه۳.    
۳۷. مجادله/سوره۵۸، آیه۴.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۴۱۲.    
۳۹. طباطبائی، سید محمد‌حسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۷۷.    
۴۰. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۵۴۱.    
۴۱. طباطبائی، سید محمد‌حسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۷۷.    
۴۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۱۳۸.    
۴۳. مجادله/سوره۵۸، آیه۳.    
۴۴. مجادله/سوره۵۸، آیه۴.    
۴۵. نساء/سوره۴، آیه۹۲.    
۴۶. طباطبائی، سید محمد‌حسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۴۰.    
۴۷. نساء/سوره۴، آیه۹۲.    
۴۸. نساء/سوره۴، آیه۹۲.    
۴۹. نساء/سوره۴، آیه۹۲.    
۵۰. کلینی، محمد بن يعقوب، الکافی، ج۷، ص۶۴۳، ح۱۵.
۵۱. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۵۳۱، ح۴۸۳.    
۵۲. تحریم/سوره۶۶، آیه۲.    
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹ - ۱۰، ص۵۸.    
۵۴. قمی، علی بن ابراهیم‌، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۷۶.    
۵۵. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر صافی، ج۵، ص۱۹۳.    
۵۶. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۳۶۸.    
۵۷. مائده/سوره۵، آیه۸۹.    
۵۸. حویزی، عبدعلی بن جمعه، نورالثقلین، ج۱، ص۶۶۷.    
۵۹. مائده/سوره۵، آیه۸۹.    
۶۰. طباطبائی، سید محمد‌حسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۱۰-۱۱۱.    
۶۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۶۶.    
۶۲. مائده/سوره۵، آیه۸۹.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم کفارات»    


رده‌های این صفحه : آیات الاحکام | کفارات | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار