• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکم نماز (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در این مقاله آیات قرآن که احکام مرتبط با نماز را بیان می‌کنند؛ معرفی می‌شوند.

فهرست مندرجات

۱ - حکم اقامه نماز
۲ - وجوب نماز صبح
۳ - وجوب نمازهای یومیه
۴ - حکم نماز بر کافران
۵ - حکم نماز بر بنیاسرائیل
۶ - حکم نماز بر حضرت موسی
۷ - حکم نماز جماعت بر بنیاسرائیل
۸ - نماز هنگام ترس از خطر
۹ - نماز هنگام استقرار در وطن
۱۰ - ادای نماز برای خدا
۱۱ - نماز بر اهل کتاب
۱۲ - نماز در شرایط سخت
۱۳ - حکم استقبال در نماز
۱۴ - امر خانواده به نماز
۱۵ - نماز بدون ریا
۱۶ - نماز خواندن در هر حال
       ۱۶.۱ - نماز به حالت ایستاده
       ۱۶.۲ - نماز به حالت نشسته
       ۱۶.۳ - نماز خواندن به پهلو
۱۷ - ضایع کردن نماز
۱۸ - ترک نماز
۱۹ - جهر و اخفا در نماز
۲۰ - سستی در نماز
۲۱ - نهی دیگران از نماز
۲۲ - اطاعت از مخالفان نماز
۲۳ - انتظار نماز
۲۴ - بالا بردن دست‌ها در نماز
۲۵ - آراستگی هنگام نماز
۲۶ - حضور قلب در نماز
۲۷ - ترک تجارت جهت اقامه نماز
۲۸ - استعاذه در آغاز نماز
۲۹ - نماز در حال خواب‌آلودگی
۳۰ - اذان هنگام نماز
۳۱ - نماز در حال مستی
       ۳۱.۱ - دیدگاه امام خمینی
۳۲ - حکم جایز دانستن ترک نماز
۳۳ - عناوین مرتبط
۳۴ - پانویس
۳۵ - منبع


وجوب اقامه نماز:
۱. «يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا ... • وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ ...؛ اى بنى اسرائيل! به ياد آوريد؛ ... و نماز را بر پا داريد....»
۲. «وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ ... تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛و نماز را برپا داريد ... آن را نزد خدا در سراى ديگر خواهيد يافت؛ زيرا خداوند به اعمال شما بيناست.»
۳. «حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‌ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ؛در انجام به موقع و كامل همه نمازها و به خصوص نماز وسطى (نماز ظهر) كوشا باشيد و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا به پاخيزيد.»
۴. «... وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ ...؛... و نماز را برپا كنيد....»نیز--)
۵. «وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى‌ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ‌ ...؛و هنگامى كه در ميان آنها باشى، و در كنار ميدان جنگ براى آنها نماز را برپا كنى، بايد دسته‌اى از آنها با تو به نماز برخيزند، و سلاحهايشان را با خود برگيرند؛ و هنگامى كه سجده كردند (و نماز را به پايان رساندند)، بايد در پشت سر شما قرار گيرند و به ميدان بازگردند و آن دسته ديگركه نماز نخوانده‌اند (و مشغول پيكار بوده‌اند)، بيايند و با تو نماز بخوانند....»
۶. «فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً؛و هنگامى كه نماز را به پايان رسانديد، خدا را ياد كنيد؛ ايستاده، و نشسته، و در حالى كه به پهلو خوابيده‌ايد. و هرگاه آرامش يافتيد (و حالت ترس زايل گشت)، نماز را بطور معمول بر پا داريد، زيرا نماز، براى مؤمنان وظيفه‌اى است ثابت و داراى اوقات معين»
۷. «وَ أَنْ أَقِيمُوا الصَّلاةَ ...؛نماز را برپاداريد....»
۸. «وَ أَوْحَيْنا إِلى‌ مُوسى‌ وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ ...؛و به موسى و برادرش وحی كرديم كه: براى قوم خود، خانه‌هايى در سرزمين مصر آماده كنيد؛ و خانه‌هايتان را مقابل يكديگر و متمركز قراردهيد؛ و نماز را برپا داريد....»
۹. «قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا ... • وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ‌ ...؛ گفتند: اى شعیب! آيا نمازت به تو دستور مى‌دهد كه آنچه را پدرانمان مى‌پرستيدند، ترک كنيم؛ ... در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار....»
۱۰. «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ ... • رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ؛ پروردگارا! من بعضى از فرزندانم رادر سرزمين بى‌آب و علفى، در كنار خانه‌اى كه حرم توست، ساكن ساختم تا نماز را برپا دارند؛ ... پروردگارا! مرا بر پادارنده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نيز چنين فرما)، پروردگارا! دعاى مرا بپذير.»
۱۱. «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‌ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً؛نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهايت تاريكى شب (نيمه شب‌) برپادار؛ و همچنين قرآن فجر (نماز صبح‌) را؛ چرا كه قرآن فجر، مشهود فرشتگان شب و روز است.»
۱۲. «... وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي؛... و نماز رابراى ياد من بپادار.»
۱۳. «... وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ ...؛... و پيش از طلوع آفتاب، و قبل از غروب آن، تسبيح و حمد پروردگارت را به جا آور؛ و در ساعاتى از شب و اطراف روز پرورردگارت را تسبيح گوى....» مراد از آيه، نمازهای پنجگانه است.
۱۴. «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها ...؛خانواده خود را به نماز دستور ده؛ و بر انجام آن شكيبا باش....»
۱۵. «... وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ ...؛... و انجام كارهاى نيک و برپاداشتن نماز را به آنها وحى كرديم....»
۱۶. «... فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ ....»
۱۷. «... وَ أَقِمِ الصَّلاةَ ....»
۱۸. «يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ ....»
۱۹. «... وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ ....»
۲۰. «أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ ...؛آيا ترسيديد فقیر شويد كه از دادن صدقات قبل از نجوا خوددارى‌كرديد؟! اكنون كه اين كار را نكرديد و خداوند توبه شما را پذيرفت، نماز را برپا داريد....»
۲۱. «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ؛پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانی كن.» برخى گفته‌اند: مقصود از «فصلّ لربّك» نمازهاى واجب است.


وجوب و اهمّيّت نماز صبح:
«أَقِمِ الصَّلاةَ ... وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً؛نماز را برپادار ... و همچنين قرآن فجر (نماز صبح‌) را؛ چرا كه قرآن فجر، مشهود فرشتگان شب و روز است.»»


وجوب نمازهاى صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا:
۱. «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَ‌ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى‌ لِلذَّاكِرِينَ‌؛در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار؛ چرا كه حسنات، سيّئات و آثار آنها را از بين مى‌برند؛ اين تذكّرى است براى كسانى كه اهل تذكّرند.» بنابر قولى، نماز «طرفى النّهار» شامل نماز صبح، ظهر، عصر و «زلفاً من اللّيل» شامل نماز مغرب و عشا مى‌شود.
۲. «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‌ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً؛نماز را از زوال خورشيد (هنگام ظهر) تا نهايت تاريكى شب (نيمه شب‌) برپادار؛ و همچنين قرآن فجر (نماز صبح‌) را؛ چرا كه قرآن فجر، مشهود فرشتگان شب و روز است.»» آيه ياد شده، جامع نمازهاى پنجگانه است، زيرا نماز به‌ هنگام زوال خورشيد شامل نماز ظهر و عصر و «غسق اللّيل» شامل نماز مغرب و عشا مى‌شود و مقصود از «قرآن الفجر» نماز صبح است.
۳. «فَاصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضى‌؛خانواده خود را به نماز دستور ده؛ و بر انجام آن شكيبا باش؛ ما از تو روزى نمى‌خواهيم؛ بلكه ما به تو روزى مى‌دهيم؛ و عاقبت نيك در سايه تقواست.» بنابر قولى، مراد از تسبیح در آيه، نماز است.
۴. «فَسُبْحانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ‌ • وَ لَهُ الْحَمْدُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ؛ منزّه است خداوند به هنگامى كه شام مى‌كنيد و آنگاه كه صبح مى‌كنيد؛ و حمد و ستايش در آسمان‌ها و زمین مخصوص اوست، و به هنگام عصر و هنگامى كه ظهر مى‌كنيد.»
۵. «فَاصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ‌ • وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ؛ در برابر آنچه آنها مى‌گويند شكيبا باش، و پيش از طلوع آفتاب و پيش از غروب تسبيح و حمد پروردگارت را بگوى، و در بخشى از شب او را تسبيح كن، و بعد از سجده‌ها.»


وجوب نماز بر کافران:
۱. «خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ؛اين در حالى است كه چشمهايشان از شدّت شرمسارى به زير افتاده، و ذلّت خوارى وجودشان را فرا مى‌گيرد؛ آنها پيش از اين دعوت به سجود مى‌شدند در حالى كه سالم بودند. ولى امروز ديگر توانايى آن را ندارند.»
۲. «إِلَّا أَصْحابَ الْيَمِينِ‌ فِي جَنَّاتٍ • يَتَساءَلُونَ‌ عَنِ الْمُجْرِمِينَ‌ • ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ • قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ‌ • وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ؛ مگر اصحاب يمين (كه نامه اعمالشان را به دست راستشان مى‌دهند)! آنها در باغهاى بهشتى‌اند، و سؤال مى‌كنند، از مجرمان: چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! مى‌گويند: ما از نمازگزاران نبوديم، و همواره روز جزا را انكار مى‌كرديم.»
۳. «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى؛در آن روز گفته مى‌شود: او ايمان نياورد و نماز نخواند.»


وجوب نماز بر بنیاسرائیل:
۱. «يا بَنِي إِسْرائِيلَ‌ ... • وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ ...؛ اى بنى اسرائيل! ... و نماز را بر پا داريد....»
۲. «وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ‌ ... وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ ...؛و به ياد آوريد زمانى را كه از بنىاسرائيل پيمان گرفتيم كه ... و نماز را برپا داريد....»
۳. «وَ أَوْحَيْنا إِلى‌ مُوسى‌ وَ أَخِيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ؛و به موسى و برادرش وحى كرديم كه: «براى قوم خود، خانه‌هايى در سرزمين مصر آماده كنيد؛ و خانه‌هايتان را مقابل يكديگر و متمركز قراردهيد؛ و نماز را برپا داريد؛ و به مؤمنان بشارت ده (كه سرانجام پيروز مى‌شوند.)»


وجوب اقامه نماز بر موسی علیه‌السلام:
«... يا مُوسى‌ ... وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي؛ ... ای موسی! ... و نماز را براى ياد من بپادار.»


وجوب اقامه نماز جماعت بر بنىاسرائيل:
«يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ‌ ... • وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ؛ اى بنى اسرائيل! نعمتم را، كه به شما ارزانى داشتم به ياد آوريد؛ ... و نماز را بر پا داريد، و زکات را بپردازيد، و همراه ركوع‌كنندگان ركوع كنيد.»
مقصود از «واركعوا مع الراكعين» اداى نماز به جماعت است.


ترس از خطر، از موجبات رفع وجوب تمام خواندن نماز، و تبديل آن به نماز شكسته:
«وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرِينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِيناً؛هنگامى كه سفر مى‌كنيد، گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد در صورتى كه از فتنه و خطر كافران بترسيد؛ زيرا کافران، دشمن آشكارى براى شما هستند.»


وجوب تمام خواندن نماز، پس از بازگشت از سفر و استقرار در وطن:
«وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ ... • فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً؛ هنگامى كه سفر مى‌كنيد، گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد ... و هنگامى كه نماز را به پايان رسانديد، خدا را ياد كنيد؛ ايستاده، و نشسته، و در حالى كه به پهلو خوابيده‌ايد. و هرگاه آرامش يافتيد (و حالت ترس زايل گشت)، نماز را بطور معمول بر پا داريد، زيرا نماز، براى مؤمنان وظيفه‌اى است ثابت و داراى اوقات معين»


وجوب خضوع و به‌جا آوردن نماز براى خدا، از روى اطاعت و بندگى:
«حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‌ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ؛در انجام به موقع و كامل همه نمازها و به خصوص نماز وسطى (نماز ظهر) كوشا باشيد و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا به پاخيزيد.»


وجوب نماز بر اهل کتاب:
«وَ ما تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ• وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ ... وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ؛ اهل كتاب نيز پيش از اين در دين خدا اختلاف نكردند مگربعد از آن‌كه دليل روشن براى آنان آمد. و به آنها دستورى داده نشده بود جز اين‌كه خدا را بپرستند و دين خود را براى او خالص كنند و به توحيد بازگردند، و نماز را برپا دارند ... و اين است دين پايدار.»


وجوب اقامه نماز، حتّى در ميدان جنگ و شرايط سخت:
۱. «حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‌ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ‌ • فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالًا أَوْ رُكْباناً ...؛ در انجام به موقع و كامل همه نمازها و به خصوص نماز وسطى ظهر     كوشا باشيد و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا به پاخيزيد و اگر به خاطر جنگ، يا خطر ديگرى بترسيد، نماز را در حال پياده يا سواره انجام دهيد....»
۲. «وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى‌ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ‌ ...؛و هنگامى كه در ميان آنها باشى، و در كنار ميدان جنگ براى آنها نماز را برپا كنى، بايد دسته‌اى از آنها با تو به نماز برخيزند، و سلاحهايشان را با خود برگيرند؛ و هنگامى كه سجده كردند (و نماز را به پايان رساندند)، بايد در پشت سر شما قرار گيرند و به ميدان بازگردند و آن دسته ديگركه نماز نخوانده‌اند (و مشغول پيكار بوده‌اند)، بيايند و با تو نماز بخوانند؛ آنها بايد وسايل دفاعى و سلاحهايشان را در حال نماز با خود برگيرند....»


رعايت جهت مسجد الحرام (قبله)، از شرايط نماز:
۱. «قَدْ نَرى‌ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ‌ ...؛نگاه‌هاى انتظارآميز تو را به سوى آسمان براى تعيين قبله نهايى مى‌بينيم! اكنون تو را به سوى قبله‌اى كه از آن خشنود باشى، باز مى‌گردانيم. پس روى خود را به سوى مسجدالحرام كن. و هر جا باشيد، روى خود را به سوى آن بگردانيد....» «شطر» به معناى جهت است و براى كسانى كه حاضر و در حكم حاضرند و در آن جا زندگى مى‌كنند خود کعبه، قبله آنها است، ولى كسانى كه حاضر نيستند جهت قبله براى آنها مطرح است.
۲. «وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ‌ ...؛از هر سو خارج شدى، به هنگام نماز، روى خود را به جانب مسجد الحرام كن....»
۳. «وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ‌ ...؛و از هر سو خارج شدى، روى خود را به جانب مسجدالحرام كن. و هر جا بوديد، روى خود را به سوى آن كنيد....»
۴. «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ؛پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن.» طبق قولى، مقصود از «وانحر» استقبال قبله در نماز است.


لزوم امر نمودن خانواده به نماز:
«وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ ...؛خانواده خود را به نماز دستور ده....»


لزوم اقامه نماز، به دور از ریاکاری:
۱. «إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى‌ يُراؤُنَ النَّاسَ‌ ...؛منافقان به گمان خود مى‌خواهند خدا را فريب دهند؛ در حالى كه او آنها را فريب مى‌دهد؛ و هنگامى كه به نماز بر مى‌خيزند، با كسالت برمى‌خيزند؛ ودر برابر مردم ريا مى‌كنند....»
۲. «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ‌ • الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ؛ پس واى بر نمازگزاران، همان كسانى كه ريا مى‌كنند.»


وجوب به جا آوردن نماز، در هر حال ممكن:
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِهِمْ‌ ...؛همان كسانى كه خدا را ايستاده و نشسته، و در حالى كه بر پهلو خوابيده‌اند، ياد مى‌كنند....»
بنابر احتمال، مراد از «يذكرون» «يصلون» -نماز مى‌خوانند- است كه بر حسب توان آن را انجام مى‌دهند و روايات خاصّه و عامّه بر آن دلالت دارد و بر خواندن نماز در همه حال با رعايت سلسله مراتب متذكّر شده است.

۱۶.۱ - نماز به حالت ایستاده

وجوب اقامه نماز به حالت ايستاده، در صورت توان مكلّف:
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً ...؛همان كسانى كه خدا را ايستاده ياد مى‌كنند....»

۱۶.۲ - نماز به حالت نشسته

وجوب نماز به حالت نشسته، در صورت ناتوانى از ايستادن:
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً ...؛همان كسانى كه خدا را ايستاده و نشسته ياد مى‌كنند....»

۱۶.۳ - نماز خواندن به پهلو

وجوب به جا آوردن نماز به پهلو، در صورت عدم امكان ايستادن يا نشستن:
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِهِمْ‌ ...؛همان كسانى كه خدا را ايستاده و نشسته، و در حالى كه بر پهلو خوابيده‌اند، ياد مى‌كنند....»


حرمت ضايع كردن نماز و سهل انگارى در آن:
«فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا؛امّا پس از آنان، فرزندان ناشايسته‌اى جاى آنها را گرفتند كه نماز را تباه كرده، و از شهوات پيروى نمودند؛ و بزودى مجازات گمراهى خود را خواهند ديد!»


حرمت ترک نماز و سستى در آن:
«فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ‌ •الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ‌ • الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ؛پس واى بر نمازگزاران، همان كسانى كه در نمازخود سهل انگارى مى‌كنند. همان كسانى كه ريا مى‌كنند.»
از امام صادق علیه‌السلام درباره سخن خداوند «الّذين هم عن‌صلاتهم ساهون» سؤال شد، فرمود: مقصود از آن ترك نماز و كوتاهى و سستى در برگزارى آن است.


عدم جواز به جهر خواندن همه نمازها و به اخفات خواندن تمامى آنها:
«... وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا؛... و نمازت را زياد بلند، يا زياد آهسته نخوان؛ و در ميان آن دو، راهى معتدل انتخاب كن.»
طبق قولى، مقصود از آيه ياد شده اين است كه همه نمازها را نبايد به جهر خواند و همه آنها را هم نبايد به اخفات خواند، بلكه نمازهاى شب -مغرب، عشا و صبح‌- به جهر و نمازهاى روز -ظهر و عصر- به اخفات خوانده شود.


روا نبودن بى حالى و سستى، در نماز:
۱. «... وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى‌ ... • إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً؛ ... در حالى كه او آنها را فريب مى‌دهد؛ و هنگامى كه به نماز بر مى‌خيزند، با كسالت برمى‌خيزند؛ ... منافقان در پايين‌ترين دركات و طبقات دوزخ قرار دارند؛ و هرگز ياورى براى آنها نخواهى يافت. بنابراين، از طرح دوستى با دشمنان خدا، كه نشانه نفاق است، بپرهيزيد.»
۲. «وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسالى‌ ...؛هيچ چيز مانع قبول انفاقهاى آنها نشد، جز اين‌كه آنها به خدا و پيامبرش كافر شده‌اند، و نماز به جا نمى‌آورند جز با كسالت....»


حرمت نهى و بازداشتن ديگران از نماز:
«أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى‌ عَبْداً • إِذا صَلَّى‌ • كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ • ناصِيَةٍ كاذِبَةٍ خاطِئَةٍ • فَلْيَدْعُ نادِيَهُ‌ • سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ؛به من خبر ده كسى كه نهى مى‌كند، بنده‌اى را هنگامى كه نماز مى‌خواند آيا مستحق عذاب الهی نيست . چنان نيست (كه او مى‌پندارد)، اگر دست از كار خود برندارد، ناصيه‌اش (موى پيش سرش‌) را گرفته، و به سوى عذاب مى‌كشانيم. همان ناصيه دروغگوى خطاكار را! سپس يارانش را صدا زند (تا ياريش كنند). ما هم بزودى مأموران دوزخ را صدا مى‌زنيم (تا او را به دوزخ افكنند)!»


حرمت اطاعت از مخالفان نماز، در ترك آن:
«أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى‌ عَبْداً • إِذا صَلَّى‌ • كَلَّا لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ؛به من خبر ده كسى كه نهى مى‌كند، بنده‌اى را هنگامى كه نماز مى‌خواند آيا مستحق عذاب (قرآن)|عذاب الهى نيست. چنين نيست كه او مى‌پندارد او را اطاعت مكن، و سجده‌نما و به قرب خداوند درآى!»


مطلوبيّت انتظار نماز، پس از نماز:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا ...؛اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! در برابر مشكلات و هوس‌ها، استقامت كنيد؛ و در برابر دشمنان، پايدار باشيد و از مرزهاى خود، مراقبت كنيد و از مخالفت فرمان خدابپرهيزيد، شايد رستگار شويد!»
برخى مفسّران «رابطوا» را به انتظار نماز پس از نماز تفسير كرده‌اند و اين مطلب از علی علیه‌السلام نقل شده است.


مطلوبيّت بالا بردن دستها و به سمت قبله بودن آن در نماز:
۱. «وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا؛نام پروردگارت را ياد كن و تنها به او دل ببند.» مقصود از «تبتيل» در آيه بنا بر روايت نقل شده از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام بالا بردن دستها در نماز است.
۲. «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ؛پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن.» از امام صادق عليه‌السلام روايت شده كه مراد از «وانحر» بالا بردن دستها به سمت قبله، در آغاز نماز است.


استحباب آراستگی ظاهر، هنگام نماز:
«يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ ...؛اى فرزندان آدم! زينت خود را در هنگام رفتن به هر مسجدى، با خود برداريد....»
مؤيّد برداشت ياد شده روايت امام حسن مجتبی علیه‌السلام است كه حضرت وقتى به نماز مى‌ايستاد بهترين لباسش را مى‌پوشيد: به او گفته شد: يابن رسول اللّه، چرا بهترين لباست را مى‌پوشى؟ فرمود: خداى متعال جميل است و جمال را دوست مى‌دارد و من لباس زيبا را براى پروردگارم مى‌پوشم، چرا كه مى‌فرمايد: «خذوا زينتكم عند كلّ مسجد» لذا دوست دارم بهترين لباسم را بپوشم.


استحباب خشوع و حضور قلب در نماز:
۱. «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ؛از صبر و نماز يارى جوييد؛ و با شكيبايى و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نيرو بگيريد؛ و اين كار، جز براى خاشعان، دشوار وسنگين‌است.»
۲. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ‌ • الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ؛ به يقين مؤمنان رستگار شدند؛ آنها كه در نمازشان خشوع دارند.»
امام خمینی در تحریرالوسیله در این خصوص می‌نویسد: «سزاوار است که نمازگزار در سرتاسر نماز - چه در افعال و چه در اقوال - حضور قلب داشته باشد؛ زیرا که برای عبد آن مقداری از نماز او، نماز محسوب می‌شود که در آن، با حضور قلب باشد. و حضور قلب یعنی کاملًا به نماز و آنچه را که در آن می‌گوید توجه داشته باشد و به حضرت معبود جلّ جلاله کاملاً متوجه باشد و بخواهد که عظمت و جلال وهیبت او را درک کند و قلب خود را از غیر او خالی نماید، به همین جهت خود را در پیشگاه سلطان سلاطین و بزرگ بزرگان می‌بیند که او را خطاب کرده و با او مناجات‌ می‌نماید، پس وقتی که چنین حالتی را در خود بیابد در دل او هیبتی می‌افتد که او را می‌هراساند، سپس خود را در ادای حق خدای تعالی مقصّر می‌بیند و در نتیجه خوف او در دلش قرار می‌گیرد و پس از آن به رحمت واسعه حق می‌نگرد و امیدوار به پاداش نیک او می‌شود. و در نتیجه حالتی بین خوف و رجاء برایش پیدا می‌شود و این صفت «کاملین» است و این حالت بر حسب درجات عبادت کنندگان، درجات گوناگون و مراتب بیشماری دارد. و برای نمازگزار سزاوار است که دارای خضوع و خشوع و سکون و وقار بوده و با هیاتی نیکو قبل از نماز عطر زده و مسواک نموده و شانه بزند و سزاوار است مانند کسی که با نماز وداع می‌کند نماز بخواند (گویا آخرین نمازش می‌باشد و بعد از آن خواهد مرد)، پس توبه و انابه و استغفارش را تجدید نماید و سزاوار است در پیشگاه پروردگارش مانند عبد ذلیلی که در مقابل مولایش می‌ایستد، بایستد و سزاوار است در گفتن ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ «تنها تو را می‌پرستیم و فقط از تو کمک می‌جوییم» راستگو باشد و مبادا این جمله را بگوید در حالی که هوای نفس خویش را می‌پرستد و از غیر مولایش کمک می‌جوید و سزاوار است که کوشش کند تا موانع قبول نماز را از خود دور نماید مانند خودپسندی و حسد و تکبر و غیبت و ندادن زکات و سایر حقوق واجب که مانع قبول نماز می‌باشند.»


استحباب ترک كسب و كار، جهت اقامه نماز:
«رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ ...؛مردانى كه هيچ تجارت و داد و ستدى آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز غافل نمى‌كند....»
مؤيد برداشت مزبور روايت امام باقر و امام صادق عليهماالسلام است كه فرمودند: -مقصود از آيه‌- گروهى‌اند كه هنگام فرا رسيدن نماز، تجارت را ترک كرده، به سوى نماز مى‌روند.


استحباب استعاذه به خدا، در آغاز نماز:
«فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ‌؛هنگامى كه قرآن مى‌خوانى، از شرّ شیطان رانده شده (از درگاه خدا)، به خدا پناه بربر او توکل كن).»
مؤيد اين برداشت، عمل امام صادق عليه‌السلام است.


كراهت ورود به نماز، در حال خواب آلودگى:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ‌ سُكارى‌ ...؛اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! در حال مستى به نماز و جماعت در مسجد نزديك نشويد....»
امام صادق علیه‌السلام فرمودند: مقصود از آيه، مستى خواب است.


مشروعيّت اذان، هنگام نماز:
۱. «وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ‌؛هنگامى كه مردم را به نماز فرا مى‌خوانيد، آن را به مسخره و بازى مى‌گيرند؛ اين بخاطر آن است كه آنها گروهى نابخردند.» بنا بر قولى، اين آيه مى‌تواند دليل باشد بر اثبات اذان به نصّ قرآن و از ظاهر آيه استفاده مى‌شود اذان گفتن هنگام نماز از سنتهاى رايج بين مسلمانان بوده است و اين امر حداقل ظهور در استحباب دارد.
۲. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ‌ ...؛اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هنگامى كه براى نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوى ذكر خدا و نماز بشتابيد....» مقصود از «إذا نودى للصّلوة» اذان است.


بطلان نماز، در حال مستى:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‌ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ‌ ...؛اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! در حال مستى به نماز و جماعت در مسجد نزديک نشويد، تا بدانيد چه مى‌گوييد....»

۳۱.۱ - دیدگاه امام خمینی

اهل معرفت گویند باب عبادات مطلقا باب ثنای معبود است، منتها هر یک از آنها ثنای حق است به نعتی از نعوت و اسمی از اسماء مگر نماز که ثنای حق است به جمیع اسماء و صفات‌. و «ثنای معبود از فطریاتی است که جمیع سلسله بشر بر آن مخمّرند و فطرت حکم به لزوم آن می‌کند، و خاضع برای کامل و مطلق و جمیل مطلق و منعم مطلق و عظیم مطلق است. و چون کیفیت ثنای ذات مقدس را احدی نمی‌تواند کشف کند، زیرا که آن فرع معرفت به ذات و صفات و کیفیت (ارتباط) غیب به شهادت و شهادت به غیب است و این از برای کسی میسور نیست جز از طریق وحی و الهام الهی، از این جهت عبادات مطلقا توقیفی است و موظف از جانب حق است و احدی از پیش خود حق ندارد تشریعی کند و عبادتی بتراشد. و آنچه از تواضع و احترامات در پیشگاه بزرگان و سلاطین معمول و متداول است، در آن پیشگاه مقدس ارجی و قیمتی ندارد. پس‌ انسان باید گوش و چشم را باز کند و از طریق وحی و رسالت کیفیت عبادت و عبودیت را اخذ کند و خود در آن تصرفی نکند.» از همین جهت است که: نیت و اخلاص در نیت واجب شمرده شده است تا آدمی در حار نمازگزاردن بداند و ملتف باشد که چه می‌کند و در چه ساحت مقدسی ایستاده است. و «نیّت‌ عبارت است از قصد انجام کار. و در نیّت، تقرّب به خدای متعال و فرمانبری امر او معتبر است. و در نیّت، به زبان آوردن لازم نیست، زیرا نیّت کاری است مربوط به قلب، چنان که در نیّت، اخطار قلبی - یعنی آوردن عمل در فکر و حاضر کردن آن در خاطر - واجب نیست که در فکر و خزانه خیال خود، این معنی را مرتّب نماید که مثلاً، فلان نماز را جهت فرمانبری امر خدا می‌خوانم، بلکه وجود داعی و محرّک (انگیزه) کفایت می‌کند. و داعی آن است که انسان اجمالاً اراده‌ای داشته باشد که او را به صدور فعل وادار کند و این اراده و خواست قلبی ناشی از خواسته‌های درونی او است به گونه‌ای که به واسطه داشتن این داعی از اینکه ساهی (اشتباه کار) یا غافل (بی‌توجه) باشد خارج شده و کار او - همانند سایر کارهای ارادی و اختیاری - جزء کارهای فاعل مختار به شمار می‌آید و (در اینجا) انگیزه و وادار کننده انسان به عمل، امتثال امر خداوند و مانند آن می‌باشد.» بنابراین از شخص مست که هوش و اراده و اختیار از کف‌اش رفته و در وادی غفلت‌ افتاده است و نه نیتی در کار او است و نه اخلاصی، نمازی که عبادت و صحیح باشد بر نیاید؛ چه رسد به قبولی نماز و جهات کمال آن مثل حضور قلب و خشوع و خضوع.


جايز دانستن ترک نماز، موجب استحقاق قتل:
«فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌؛و هنگامى كه ماههاى حرام پايان گرفت، مشركان را هر جا يافتيد به قتل برسانيد؛ و آنها را اسير سازيد؛ و محاصره كنيد؛ و در هر كمينگاه، بر سر راه آنها بنشينيد. ولى اگر توبه كنند، و نماز را برپا دارند، و زكات را بپردازند، آنها را رها سازيد؛ زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است.»
از آيه مذكور استدلال شده بر اينكه، تارک نماز با اعتقاد به جواز آن مرتد و كشتن وى واجب است.


حکم اوقات نماز (قرآن)، حکم قضای نماز (قرآن)، حکم مبطلات نماز (قرآن)، حکم نماز جماعت (قرآن)، حکم نماز جمعه (قرآن)، حکم نماز خوف (قرآن)، حکم نماز شب (قرآن)، حکم نماز طواف (قرآن)، حکم نماز عید (قرآن)، حکم نماز مسافر (قرآن)، حکم نماز مستحبی (قرآن)، حکم نماز میت (قرآن)، حکم واجبات نماز (قرآن).


۱. بقره/سوره۲، آیه۴۰.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۴۳.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۱۱۰.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۲۳۸.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۷۷.    
۶. نور/سوره۲۴، آیه۵۶.    
۷. روم/سوره۳۰، آیه۳۱.    
۸. مزمّل/سوره۷۳، آیه۲۰.    
۹. نساء/سوره۴، آیه۱۰۲.    
۱۰. نساء/سوره۴، آیه۱۰۳.    
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۷۲.    
۱۲. یونس/سوره۱۰، آیه۸۷.    
۱۳. هود/سوره۱۱، آیه۸۷.    
۱۴. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۴.    
۱۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۷.    
۱۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۰.    
۱۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۸.    
۱۸. طه/سوره۲۰، آیه۱۴.    
۱۹. طه/سوره۲۰، آیه۱۳۰.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۵۷- ۵۸.    
۲۱. طه/سوره۲۰، آیه۱۳۲.    
۲۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۳.    
۲۳. حجّ/سوره۲۲، آیه۷۸.    
۲۴. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۵.    
۲۵. لقمان/سوره۳۱، آیه۱۷.    
۲۶. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۲۷. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۳.    
۲۸. کوثر/سوره۱۰۸، آیه۲.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۸۳۷.    
۳۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۸.    
۳۱. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۴.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۳۰۶.    
۳۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۸.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۶۷۰.    
۳۵. طه/سوره۲۰، آیه۱۳۲.    
۳۶. مقدس اردبیلی، احمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، ص ۶۰.    
۳۷. روم/سوره۳۰، آیه۱۷.    
۳۸. روم/سوره۳۰، آیه۱۸.    
۳۹. ق/سوره۵۰، آیه۳۹.    
۴۰. ق/سوره۵۰، آیه۴۰.    
۴۱. قلم/سوره۶۸، آیه۴۳.    
۴۲. مدّثر/سوره۷۴، آیات۳۹- ۴۳.    
۴۳. مدّثر/سوره۷۴، آیه۴۶.    
۴۴. قیامت/سوره۷۵، آیه۳۱.    
۴۵. بقره/سوره۲، آیه۴۰.    
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۴۳.    
۴۷. بقره/سوره۲، آیه۸۳.    
۴۸. یونس/سوره۱۰، آیه۸۷.    
۴۹. طه/سوره۲۰، آیه۱۱.    
۵۰. طه/سوره۲۰، آیه۱۴.    
۵۱. بقره/سوره۲، آیه۴۰.    
۵۲. بقره/سوره۲، آیه۴۳.    
۵۳. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج ۱، ص ۱۳۲-۱۳۳.    
۵۴. نساء/سوره۴، آیه۱۰۱.    
۵۵. نساء/سوره۴، آیه۱۰۱.    
۵۶. نساء/سوره۴، آیه۱۰۳.    
۵۷. بقره/سوره۲، آیه۲۳۸.    
۵۸. بیّنه/سوره۹۸، آیه۴.    
۵۹. بیّنه/سوره۹۸، آیه۵.    
۶۰. بقره/سوره۲، آیه۲۳۸.    
۶۱. بقره/سوره۲، آیه۲۳۹.    
۶۲. نساء/سوره۴، آیه۱۰۲.    
۶۳. بقره/سوره۲، آیه۱۴۴.    
۶۴. سیوری، مقداد بن عبدالله، کنز العرفان فی فقه القرآن، ج ۱، ص ۸۴ - ۸۵.    
۶۵. بقره/سوره۲، آیه۱۴۹.    
۶۶. بقره/سوره۲، آیه۱۵۰.    
۶۷. کوثر/سوره۱۰۸، آیه۲.    
۶۸. مقدس اردبیلی، احمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، ص ۸۹.    
۶۹. طه/سوره۲۰، آیه۱۳۲.    
۷۰. نساء/سوره۴، آیه۱۴۲.    
۷۱. ماعون/سوره۱۰۷، آیه۴.    
۷۲. ماعون/سوره۱۰۷، آیه۶.    
۷۳. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۹۱.    
۷۴. مقدس اردبیلی، احمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، ص۱۳۸.    
۷۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۹۱.    
۷۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۹۱.    
۷۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۹۱.    
۷۸. مریم/سوره۱۹، آیه۵۹.    
۷۹. ماعون/سوره۱۰۷، آیات۴-۶.    
۸۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۸۳۴.    
۸۱. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج ۵، ص ۶۷۸، ح ۸.    
۸۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۰.    
۸۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۶۸۹.    
۸۴. ابن جوزی، عبدالرحمان بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج ۳، ص ۶۱.    
۸۵. نساء/سوره۴، آیه۱۴۲.    
۸۶. نساء/سوره۴، آیه۱۴۵.    
۸۷. توبه/سوره۹، آیه۵۴.    
۸۸. علق/سوره۹۶، آیه۹.    
۸۹. علق/سوره۹۶، آیه۱۰.    
۹۰. علق/سوره۹۶، آیات۱۵-۱۸.    
۹۱. علق/سوره۹۶، آیه۹.    
۹۲. علق/سوره۹۶، آیه۱۰.    
۹۳. علق/سوره۹۶، آیه۱۹.    
۹۴. آل‌عمران/سوره۳، آیه۲۰۰.    
۹۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۹۱۸.    
۹۶. مزمّل/سوره۷۳، آیه۸.    
۹۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۵۷۱.    
۹۸. کوثر/سوره۱۰۸، آیه۲.    
۹۹. مقدس اردبیلی، احمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، ص ۸۹.    
۱۰۰. اعراف/سوره۷، آیه۳۱.    
۱۰۱. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ج ۲، ص ۱۴، ح ۲۹.    
۱۰۲. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۹، ح ۶۷.    
۱۰۳. بقره/سوره۲، آیه۴۵.    
۱۰۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱.    
۱۰۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲.    
۱۰۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۶۳، کتاب الصلاة، المقدمة السادسة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۰۷. نور/سوره۲۴، آیه۳۷.    
۱۰۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۲۲۷- ۲۲۸.    
۱۰۹. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۶۱۰، ح ۱۹۳.    
۱۱۰. نحل/سوره۱۶، آیه۹۸.    
۱۱۱. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۸۴، ح ۲۲۰.    
۱۱۲. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۸۴، ح ۲۲۱.    
۱۱۳. نساء/سوره۴، آیه۴۳.    
۱۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۳، ص ۳۷۱، ح ۱۵.    
۱۱۵. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ج ۱، ص ۲۴۲، ح ۱۳۴.    
۱۱۶. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ج ۱، ص ۲۴۲، ح ۱۳۷.    
۱۱۷. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۸۳، ح ۲۶۰.    
۱۱۸. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۸۳، ح ۲۶۱.    
۱۱۹. عروسی حویزی، عبدعلیبن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۸۳، ح ۲۶۲.    
۱۲۰. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۸۳، ح ۲۶۳.    
۱۲۱. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۸۳، ح ۲۶۴.    
۱۲۲. مائده/سوره۵، آیه۵۸.    
۱۲۳. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج ۱، ص ۶۵۰.    
۱۲۴. جمعه/سوره۶۲، آیه۹.    
۱۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۴۳۴.    
۱۲۶. زمخشری، محمود بن عمر، الکشّاف، ج ۴، ص ۵۳۲.    
۱۲۷. نساء/سوره۴، آیه۴۳.    
۱۲۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۴۶، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، ص۴۷۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۲۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۴۶، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، ص۴۷۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۳۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۶۴، کتاب الصلاة، القول فی النیة، مساله۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۳۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۶۴، کتاب الصلاة، القول فی النیة، مساله۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۳۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۶۴، کتاب الصلاة، القول فی النیة، مساله۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۳۳. توبه/سوره۹، آیه۵.    
۱۳۴. مقدس اردبیلی، احمد، زبدة البیان فی احکام القرآن، ص ۱۱۱.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۱، ص۵۸۲، برگرفته از مقاله «حکم نماز».    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار