حکم صبر (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صبر در
لغت به معنای
حبس و
امساک است
و در
اصطلاح خویشتن دارى و حبس
نفس است بر چیزی كه
شرع و
عقل تقاضا میكند، یا از چیزی كه شرع و عقل از آن
نهی میكند.
مسلم است كه در همه كارهاى اجتماعى مخصوصا در برنامه
امر به معروف و نهی از منکر، مشكلات فراوانى وجود دارد، و سود پرستان سلطهجو، و گنهكاران آلوده و خودخواه، به آسانى
تسلیم نمىشوند، و حتى در مقام
اذیت و
آزار، و
متهم ساختن آمران به معروف و ناهیان از منكر بر مىآیند كه بدون صبر و
استقامت و شكیبایى هرگز نمىتوان بر این مشكلات پیروز شد.
قرآن کریم در
سوره لقمان آیه ۱۷ می فرماید:
• «یـبنی... واصبر علی ما اصابک ان ذلک من عزم الامور؛
اى
پسر عزیزم،
نماز را برپا دار و به معروف (هر كار پسندیده در نزد
عقل و
شرع)
امر كن، و از منكر (هر كار زشت و ناپسند) بازدار و بر آنچه به تو رسد (از سختىهاى حوادث و در مقام انجام وظایف خلقى و خالقى) صبر كن، كه اینها از
واجبات امور و مهمّات كارهاست.»
• «الذین اذا اصـبتهم مصیبة قالوا انا لله وانا الیه رجعون؛
همان كسانى كه چون مصیبتى بر آنها وارد شود گویند: همانا ما از آن خداییم (ملك حقیقى اوییم به ملاك آنكه خلق و حفظ و تدبیر امور و اعدام ما به دست اوست) و همانا به سوى او باز خواهیم گشت.»بدیهى است منظور از گفتن جمله إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ تنها ذكر زبانى آن نیست، بلكه توجه به حقیقت و
روح آن است كه یك دنیا
توحید و ایمان در عمق آن نهفته است.
در آیاتی از
قرآن کریم خداوند با تعبیری صریح فرموده است: «در برابر سخنان ناروایی که دشمن به شما نسبت می دهد صبر کنید.» البته از بعضی آیات دیگر نیز می توان غیرمستقیم همین سفارش را برداشت کرد.
«واصبر علی مایقولون و اهجرهم هجراً جمیلا؛
و بر آنچه مىگویند (از نسبتهاى ناروا) صبر كن و از آنها به وجهى نیكو (به صبر و مدارا و عدم درگیرى، تا آن گاه كه مأمور به جهاد شوى) دورى گزین.» این
آیه دلالت مىكند كه مبلغین اسلام، و دعوت كنندگان به سوى قرآن، باید در مقابل ناملائمات شكیبایى پیشه كنند، و با حسن خلق، و مدارا، با
مردم معاشرت نمایند، تا سخنان آنها زودتر پذیرفته شود.
• «فاصبر علی ما یقولون..؛
پس بر آنچه مىگویند صبر كن، و پروردگارت را پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب آن توأم با
ستایش او
تسبیح كن (
نماز صبح و ظهر و عصر و یا اذكار دیگر بخوان)، و از ساعتهاى
شب (با خواندن
نماز مغرب و عشا یا ذكرهاى دیگر) و در جوانب روز (با
نوافل و غیره) او را تسبیح و تقدیس كن، باشد كه (به شمول الطاف خدا) خشنود شوى.» در این آیه، خداوند متعال
رسول گرامى خود را دستور مىدهد تا در برابر گفتههاى كفار صبر كند.
• «اصبر علی ما یقولون..؛
بر آنچه مىگویند صبر كن، و بنده ما داود را كه داراى
قدرت و نیرو بود (قدرت علمى و جسمى و سلطنتى) به یاد آر، زیرا او بسیار بازگشتكننده (به سوى ما) بود.»
• «... ولنصبرن علی ما ءاذیتمونا وعلی الله فلیتوکل المتوکلون؛
و ما را چیست كه بر خدا توكل نكنیم در حالى كه ما را به راههاى (كمالات دنیا و آخرت) خودمان هدایت نموده؟! و یقینا بر اذیت و آزارى كه بر ما روا مىدارید صبر خواهیم نمود، و توكل كنندگان باید تنها بر خدا توكل كنند.»در جمله (وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا) صبر در برابر آزار و اذيت
امت را، فرع بر
وجوب توکل بر خدا قرار داده است و معنايش اين است كه: حال كه واجب شد بر او توكلكنيم، و حال كه ما به او ايمان داريم، و حال كه مىبينيم او ما را به راههايمان
دلالت و
رهبری فرموده است، جا دارد كه در راه دعوت شما به سوى او، در برابر آزار شما صبر كنيم، تا او به آنچه كه مىخواهد حكم فرمايد و هر چه مىخواهد بكند، بدون اينكه ما به حول و قوه خيالى خودمان اعتمادى بكنيم.
ابلاغ و اجرای
احکام و تعالیم اسلام و
دین حق در
جامعه به طور طبیعی با منافع بسیاری در
تضاد است؛ از این رو عمل به دستورهای الهی نیازمند
صبر و استقامت و پافشاری زیاد و تحمل کردن دشواری ها است.
• «واصبر وما صبرک الا بالله ولا تحزن علیهم ولا تک فی ضیق مما یمکرون؛
و (بر ابلاغ
رسالت) صبر كن و صبرت جز به (توفیق و یارى) خدا نیست و بر (عدم ایمان) آنها یا سختى و فشار مؤمنان اندوه مخور، و از مكرى كه انجام مىدهند دلتنگ مشو.»خداوند متعال در این آیه به
پیامبر اسلام توصیه میکند که هر گاه تمام زحمات در زمینه تبلیغ و دعوت به سوى خدا و در زمینه عفو و گذشت و شكیبایى كارگر نیفتاد باز نباید
مایوس و دلسرد شد، و یا بیتابى و
جزع نمود، بلكه باید با حوصله و خونسردى هر چه بیشتر هم چنان به تبلیغ ادامه داد.
• «تلک من انباء الغیب نوحیها الیک ما کنت تعلمها انت و لا قومک من قبل هذا فاصبر ان العاقبة للمتقین؛
اینها از خبرهاى غیبى است كه به تو
وحی مىكنیم، نه تو آنها را پیش از این مىدانستى و نه قوم تو؛ پس (در ابلاغ رسالت خود) صبر كن كه همانا عاقبت (نیك) از آن پرهیزگاران است.»
• «ولربک فاصبر؛
و براى پروردگارت شكیبایى كن.» در این آیه با
مفهوم گستردهاى از صبر و استقامت و شكیبایى برخورد مىكنیم كه همه چیز را شامل مىشود. یعنى در طریق اداى این رسالت بزرگ شكیبایى كن، و در برابر آزار
مشرکان و دشمنان
جاهل و نادان صابر باش، در طریق عبودیت
اطاعت فرمان خدا استقامت نما، و در
جهاد با
نفس و در میدان جهاد با دشمن شكیبا باش.
• «فاصبر لحکم ربک ولا تطع منهم ءاثمـا او کفورا؛
پس براى فرمان پروردگارت (در عمل و ابلاغ و پیاده كردن آن در جامعه) صبر كن، و از هیچ گنهكار یا كفرورزنده و كفرانكنندهاى از آنان اطاعت مكن.»
• «واصبر لحکم ربک فانک باعیننا..؛
و بر (عمل و ابلاغ) حكم پروردگارت صبر كن، زیرا تو در مقابل دیدگان (حفظ و عنایت) ما هستى، و هنگامى كه (نزدیك
ظهر از خواب یا از كار) برمىخیزى پروردگارت را همراه
حمد و ثنا تسبیح گوى (
نماز ظهر و عصر بخوان).»
• «و اتبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله و هو خیر الحاکمین؛
و از آنچه به سوى تو وحى مىشود پیروى كن و (در انجام وظیفه دعوت) صبر كن تا خداوند (میان تو و منكرانت)
داوری كند و او بهترین داوران است.»
در قرآن کریم به صبر در عبادت سفارش فراوان شده است.
• «و اطیعوا الله و رسوله ...و اصبروا ان الله مع الصابرین ؛
و از خدا و فرستاده او (در فرامین مولوى آنها) فرمان برید و با هم
نزاع و ستیزه مكنید كه سست و بیمناك مىگردید و تسلط و حكومتتان از میان مىرود، و نسیم پیروزى بر شما نمىوزد. و شكیبایى كنید، كه همانا خدا با شكیبایان است.»
• «و اقم الصلاة...•و اصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین ؛
و
نماز را در دو طرف
روز و اوایل شب كه نزدیك روز است برپا دار...•و صبر و شكیبایى كن، كه همانا خداوند پاداش نیكوكاران را ضایع نمىكند.»
• «فاعبده و اصطبر لعبادته؛
او را
عبادت کن و در عبادت او شکیبایی پیشه کن»
• «وامر اهلک بالصلاه و اصطبر علیها...؛
و خانواده خود را به نماز امر كن و خود (نیز) با همه نیرو بر (مراعات) آن شكیبایى كن،...»
یکی از احکام الهی که اجرای آن مستلزم تمسک به صبر است و بدون صبر انجام آن امکان پذیر نیست موضوع جهاد است.
• «یا ایها النبی حرض المؤمنین علی القتال ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مائتین و ان یکن منکم مائة یغلبوا الفا من الذین کفروا بانهم قوم لا یفقهون؛
اى پیامبر، مؤمنان را به جهاد ترغیب كن، كه اگر از شما بیست نفر شكیبا باشند بر دویست نفر غلبه مىكنند، و اگر از شما یك صد تن باشند بر هزار تن از كسانى كه
کفر ورزیدهاند پیروز مىگردند، زیرا آنها گروهى هستند كه نمىفهمند (فهم عمیقى از توحید كه سبب تقویت صفات روحى چون
شجاعت و غیره باشد ندارند).»
• «فلما فصل طالوت بالجنود قال ان الله مبتلیکم بنهر فمن شرب منه فلیس منی و من لم یطعمه فانه منی الا من اغترف غرفة بیده فشربوا منه الا قلیلا منهم فلما جاوزه هو و الذین آمنوا معه قالوا لا طاقة لنا الیوم بجالوت و جنوده قال الذین یظنون انهم ملاقوا الله کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله و الله مع الصابرین؛
پس چون
طالوت با سپاهیان (به قصد
جنگ با
عمالقه از مقرّشان) فاصله گرفتند، گفت: همانا خداوند شما را به واسطه
نهر آبى
آزمایش خواهد كرد، پس هر كه از آن (سیر) بنوشد از من نیست و هر كه از آن نخورد از من است مگر آن كس كه كف آبى به دستش برگیرد (كه او هم از من است). پس جز اندكى از آنان همگى از آن آشامیدند. و چون او با كسانى كه با وى
ایمان آورده بودند از نهر گذشتند (عدهاى از آنان) گفتند: ما را امروز توان مقابله با
جالوت و سپاهیانش نیست. (امّا) كسانى كه باور داشتند كه دیداركننده خدایند (مؤمنان به
آخرت) گفتند: بسا گروه اندكى كه به توفیق خدا بر گروه بسیارى پیروز شدند، و خدا با صابران است.»تعبیر ( و الله مع الصابرین) برای تقویت کردن قلوب کسانی است که می گفتند: «لاطاقه لنا الیوم بجالوت و جنوده» و معنای آن این استكه نباید به
کمیت جمعیت نگاه كرد، بلكه باید
کیفیت را در نظر گرفت، زیرا بسیار شده كه جمعیت كم از نظر نفرات، اما با كیفیتى بالا، از جهت ایمان و
اراده و تصمیم و متكى به
عنایات الهى به
اذن اللَّه بر جمعیتهاى انبوه پیروز شدند.
قرآن کریم مسئله صبر در طلب علم را داستان حضرت موسی و خضر را به طور مفصل در
سوره کهف بیان فرموده است.
• «قال انک لن تستطیع معی صبرا؛
گفت: بىشك تو هرگز در كنار من طاقت نخواهى آورد.»
• «و کیف تصبر علی ما لم تحط به خبرا؛
و چگونه طاقت آورى بر چیزى كه (ظاهرش زشت و غیر عقلانى است و تو) احاطه علمى بر (
باطن و مصالح واقعى) آن ندارى.»
حضرت خضر (علیهالسّلام) در پاسخ
حضرت موسی (علیهالسّلام) به صورت موکد مىگوید: تو نمىتوانى آنچه را كه در طریق
تعلیم از من مىبینى تحمل كنى و
دلیل بر این تاكید چند چیز است، اول
کلمه ان. دوم آوردن كلمه صبر است به صورت
نکره در
سیاق نفی، چون نكره در سیاق نفى، افاده عمومیت مىكند. سوم اینكه گفت: تو استطاعت و توانایى صبر را ندارى و نفرمود نسبت به آنچه كه تو را تعلیم دهم صبر ندارى. چهارم اینكه قدرت بر صبر را با نفى سبب قدرت كه عبارت است از احاطه و
علم به حقیقت و تاویل واقع نفى مىكند پس در حقیقت فعل را با نفى یكى از اسبابش نفى كرده، و لذا مىبینیم موسى در هنگامى كه آن عالم معنا و تاویل كردههاى خود را بیان كرد تغیرى نكرد، بلكه در هنگام دیدن آن كردهها در مسیر تعلیم بر او تغیر كرد، و وقتى برایش معنا كرد قانع شد. آرى، علم حكمى دارد و مظاهر علم حكمى دیگر.
صبر در برابر مشکلات اقتصادی و جسمی و ...:
• «لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من آمن بالله و الیوم الآخر و الملائکة و الکتاب و النبیین و آتی المال علی حبه ذوی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل و السائلین و فی الرقاب و اقام الصلاة و آتی الزکاة و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرین فی الباساء و الضراء و حین الباس اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون؛
تنها این كه روىهاى خود را (براى عبادت) به سوى
مشرق و
مغرب بگردانید نیكى نیست، و لكن نیكى حقیقى (ایمان و رفتار) كسى است كه به خداوند و روز
آخرت و
فرشتگان و
کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورد (به
مبدأ و
معاد و
اصول اعتقادی میان آن دو ایمان آورد) و مال خود را با آنكه آن را دوست (و بدان نیاز) دارد روى محبت خدا به خویشان و
یتیمان و
فقیران و در راه ماندگان و سائلان و در (راه آزادى) بردگان بدهد و نماز را برپا دارد و
زکات بپردازد، و (وفاى) وفاداران به
پیمان خویش آن گاه كه پیمان بندند و به ویژه (استقامت) شكیبایان در سختى مالى و ضرر جسمى و هنگام جهاد است. آنها هستند كه راست گفتهاند و آنها هستند كه پرهیزكارند.»
در
آیه ۱۷۷
سوره بقره، صفاتی برای نیکان ذکر شده است. بخشی از این صفات، اعتقادی و قسمی دیگر، مربوط به احکام عملی اسلام و دسته دیگر صفات اخلاقی است. آخرین علامت و صفت اخلاقی که در پایان آیه شریفه ذکر شده مربوط به «صبر» است. در پایان آیه به عنوان جمعبندى و تاكید بر شش صفت عالى گذشته مىگوید: اینها كسانى هستند كه راست مىگویند و اینها پرهیزگارانند (أُولئِكَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ). راستگویى آنها از اینجا روشن مىشود كه اعمال و رفتارشان از هر نظر با اعتقاد و ایمانشان هماهنگ است، و
تقوا و پرهیزگاریشان از اینجا معلوم مىشود كه آنها هم وظیفه خود را در برابر اللَّه و هم در برابر نیازمندان و محرومان و كل جامعه انسانى و هم در برابر خویشتن خویش انجام مىدهند.
• «ولنبلونکم بشیء من الخوف والجوع ونقص من الامول والانفس والثمرت وبشر الصـبرین؛
و حتما شما را به اندكى از
ترس و
گرسنگی و كاهشى از مالها و جانها و محصولات (درختان، یا ثمرات زندگى از
زن و
فرزند) آزمایش خواهیم نمود؛ و شكیبایان را مژده ده.»
• «والذین صبروا ابتغاء وجه ربهم... اولـئک لهم عقبی الدار؛
و كسانى كه براى جلب رضاى پروردگارشان (در شداید و انجام وظائف) صبر كردند و نماز را برپا داشتند و از آنچه به آنها
روزی كردیم (از مال و منال) در نهان و آشكار
انفاق نمودند و با كار نیك خود گناهان را (یا با برخورد نیك خود بدرفتارى دیگران را) دور مىسازند؛ آنهایند كه برایشان عاقبت (نیك) این سراى است (به تمام شدن این دنیا
بهشت است).»این آیه شریفه، بر ترغیب به صبر دلالت دارد.
در آیاتی از قرآن کریم، خداوند مؤمنان را امر می کند که از «صبر» استمداد جسته و کمک بگیرند:
• «واستعینوا بالصبر والصلوة وانها لکبیرة الا علی الخـشعین؛
و (در كارهایتان) از
صبر (
روزه) و
نماز یارى طلبید، و البته
استعانت و نماز (هر دو) دشوار و گران است مگر بر فروتنان.»
• «یـایها الذین ءامنوا استعینوا بالصبر والصلوة ان الله مع الصـبرین؛
اى كسانى كه ایمان آوردهاید از صبر و نماز كمك بجویید، كه همانا خداوند با صابران است.»
مرحوم
علامه طباطبایی می فرماید:كلمه استعانت بمعناى طلب كمك است، و اين در وقتى صورت مىگيرد كه نيروى
انسان به تنهايى نمىتواند مهم و يا حادثهاى را كه پيش آمده بر وفق
مصلحت خود بر طرف سازد، و اينكه فرموده: از صبر و نماز براى مهمات و حوادث خود كمك بگيريد، براى اينست كه در حقيقت ياورى بجز خداى
سبحان نيست، در مهمات ياور انسان مقاومت و خويشتن دارى آدمى است، به اينكه استقامت به خرج داده، ارتباط خود را با خدا وصل نموده، از صميم دل متوجه او شود، و بسوى او روى آورد، و اين همان صبر و نماز است، و اين دو بهترين وسيله براى پيروزى است، چون صبر هر بلا و يا حادثه عظيمى را كوچك و ناچيز مىكند، و نماز كه اقبال بخدا، و
التجاء باو است،
روح ايمان را
زنده مىسازد، و به آدمى مىفهماند: كه بجايى تكيه دارد كه انهدام پذير نيست، و به سببى دست زده كه پاره شدنى نيست.
• «قال موسی لقومه استعینوا بالله واصبروا..؛
موسى به قوم خود گفت: از خداوند یارى بجویید و صبر نمایید، مسلّما
زمین از آن خداست (ایجادش، حفظش و اداره ساكنانش تحت
اراده اوست) به هر كس بخواهد به
میراث مىدهد و سرانجام (نیك) از آن پرهیزگاران است.»
• «وجاءو علی قمیصه بدم کذب قال بل سولت لکم انفسکم امرا فصبر جمیل والله المستعان علی ما تصفون؛
و بر روى پیراهن وى خونى دروغین آوردند. (پدر) گفت: (چنین نیست كه مىگویید؛ چگونه یوسف را خورده كه پیراهنش را ندریده؟) بلكه نفستان كارى (زشت) را در نظرتان آراسته است؛ پس صبر و شكیبایى نیكو بایدم كرد، و خداست كه باید بر آنچه توصیف مىكنید از او یارى جست.»
• «قال بل سولت لکم انفسکم امرا فصبر جمیل..؛
یعقوب گفت: (چنین نیست كه شما بىگناه باشید) بلكه نفستان بر شما امرى را به باطل آراسته (كه به آنها اطلاع دادید جزاى
دزد در
مذهب ما استخدام اوست و
بنیامین را گرفتار كردید) پس صبر نیكو بایدم كرد، امید است كه خدا همه آنها را (آن دو نفر كه در مصرند و
یوسف را) به من بازگرداند كه او همان دانا و صاحب
حکمت است.»
شكيبايى در برابر حوادث سخت و طوفانهاى سنگين نشانه
شخصیت و وسعت
روح آدمى است، آن چنان وسعتى كه حوادث بزرگ را در خود جاى مىدهد و لرزان نمىگردد. يك نسيم ملايم مىتواند
آب استخر كوچكى را به حركت در آورد، اما اقيانوسهاى بزرگ همچون اقيانوس آرام، بزرگترين طوفانها را هم در خود مىپذيرند، و آرامش آنها بر هم نمىخورد.گاه انسان ظاهرا شكيبايى مىكند ولى چهره اين شكيبايى را با گفتن سخنان زننده كه نشانه ناسپاسى و عدم تحمل حادثهاست زشت و بد نما مىسازد. اما افراد باايمان و قوى الاراده و پرظرفيت كسانى هستند كه در اين گونه حوادث هرگز پيمانه صبرشان لبريز نمىگردد، و سخنى كه نشان دهنده ناسپاسى و كفران و بىتابى و
جزع باشد بر زبان جارى نمىسازند، صبر آنها، صبر زيبا و
صبر جمیل است.
• «فاصبر ان وعد الله حق ولا یستخفنک الذین لا یوقنون؛
پس (در مقابل
تهدید و نیرنگ آنان) صبر كن، كه مسلما
وعده خداوند (به پیروزى امت و رواج كتاب و جهان شمولى و ابدیت دینت) حق است، و مبادا كسانى كه
یقین (به وعدههاى خدا) ندارند تو را به سبكى و اضطراب وادارند!»
• «فاصبر ان وعد الله حق..؛
پس شكیبایى كن كه حتما وعده خدا (بر پیروزیت و رواج دینت) حقّ است، و از گناهت
آمرزش طلب، و همراه توصیف پروردگارت او را در شامگاه و صبحگاه
تسبیح و
تقدیس گو.»
• «فاصبر ان وعد الله حق..؛
پس صبر كن، البته وعده خداوند (به شكست و عذاب آنها) حقّ است، و اگر برخى از آنچه را كه به آنها وعده مىدهیم به تو نشان دهیم یا تو را (پیش از آن)
قبض روح نماییم، همه آنان به سوى ما بازگردانده مىشوند (و كیفرشان را در آخرت خواهى دید).»
• «فاصبر کما صبر اولوا العزم من الرسل ولا تستعجل لهم..؛
پس صبر كن همانگونه كه صاحبان عزم راسخ از فرستادگان خدا (صاحبان شرایع چهارگانه:
نوح و
ابراهیم و
موسی و
عیسی) صبر كردند، و براى (هلاكت) آنها شتاب مكن. روزى كه آنها آنچه را كه وعده داده مىشوند (حضور در صحنه
محشر) ببینند (به
خیال خودشان) گویى جز ساعتى از روز (در دنیا یا در برزخ) درنگ نكردهاند.»
وجوب دعوت مؤمنان از یکدیگر به صبر و شکیبایی:
• «یـایها الذین ءامنوا اصبروا وصابروا..؛
اى كسانى كه ایمان آوردهاید، شكیبایى ورزید و دیگران را نیز به شكیبایى وادارید و در برابر دشمن پایدارى كنید، و
مرزدارى نمایید، و از خدا پروا كنید شاید رستگار گردید.»
• «ثم کان من الذین ءامنوا وتواصوا بالصبر وتواصوا بالمرحمة؛
علاوه بر اینها از كسانى باشد كه ایمان آورده و یكدیگر را به صبر و مهربانى و
بخشش توصیه كردهاند.»
• «اولــئک اصحـب المیمنة؛
آنها
اصحاب یمن و سعادتند.»
• «الا الذین ءامنوا وعملوا الصــلحـت وتواصوا بالحق وتواصوا بالصبر؛
مگر كسانى كه ایمان آورده و عملهاى شایسته كردهاند و یكدیگر را به حق (به آنچه ثابت و مسلم است از عقاید و اعمال) توصیه كرده و یكدیگر را به صبر (در انجام وظایف) سفارش نمودهاند.»
• «وان کان طـائفة منکم ءامنوا بالذی ارسلت به وطـائفة لم یؤمنوا فاصبروا..؛
و اگر گروهى از شما به آنچه من بدان ارسال شدهام
ایمان آوردند و گروهى ایمان نیاوردند، پس صبر كنید (به مبارزه برنخیزید) تا خداوند میان ما
داوری كند و او بهترین داوران است.»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم صبر».