حکم ارتداد (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ارتداد از «ردد» در
لغت به معنای بازگشت و در اصطلاح، بازگشت از دین حق و
اسلام، به سوی
کفر و
شرک است. ارتداد از جمله
گناهان بزرگ است، و باید با
مرتد برخورد شدید کرد.
برخورد شدید با
مرتد لازم است.
«یحلفون بالله ما قالوا ولقد قالوا کلمة الکفر وکفروا بعد اسلـمهم وهموا بما لم ینالوا وما نقموا الا ان اغنـهم الله ورسوله من فضله فان یتوبوا یک خیرا لهم وان یتولوا یعذبهم الله عذابـا الیمـا فی الدنیا والاخرة وما لهم فی الارض من ولی ولا نصیر؛
به
خدا سوگند میخورند که (در غیاب پیامبر، سخنان نادرست) نگفته اند در حالی که قطعا سخنان کفرآمیز گفته اند و پس از
اسلام آوردنشان،
کافر شدهاند و تصمیم (به کار خطرناکی) گرفتند، که به آن نرسیدند. آنها فقط از این انتقام میگیرند که
خداوند و رسولش، آنان را به
فضل (و کرم) خود، بی نیاز ساختند! (با این حال،) اگر
توبه کنند، برای آنها بهتر است و اگر روی گردانند، خداوند آنها را در
دنیا و
آخرت، به
مجازات دردناکی
کیفر خواهد داد و در سراسر
زمین، نه ولی و حامی دارند، و نه یاوری!»
این
آیه به مرتدان هشدار میدهد که اگر به روش خود ادامه دهند، و از توبه روی برگردانند، خداوند در دنیا و آخرت آنان را به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد (و ان یتولوا یعذبهم الله عذابا الیما فی الدنیا و الآخرة).
و اگر میپندارند کسی در برابر
مجازات الهی ممکن است به کمک آنان بشتابد سخت در اشتباهند، زیرا" آنها در سراسر روی زمین نه
ولی و سرپرستی خواهند داشت و نه یار و یاوری" (و ما لهم فی الارض من ولی و لا نصیر). البته مجازاتهای آنها در آخرت روشن است، اما عذابهای دنیای آنها همان
رسوایی و بیآبرویی و خواری و بدبختی و مانند آن است.
ارتداد و رویگردانی از
ایمان به
شرک حرام است.
«واذ وعدنا موسی اربعین لیلة ثم اتخذتم العجل من بعده وانتم ظــلمون• ثم عفونا عنکم من بعد ذلک لعلکم تشکرون• واذ قال موسی لقومه یـقوم انکم ظـلمتم انفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم فتاب علیکم انه هو التواب الرحیم؛
و (به یاد آورید) هنگامی را که با
موسی (علیه السلام) چهل
شب وعده گذاردیم (و او، برای گرفتن فرمانهای الهی، به میعادگاه آمد) سپس شما
گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نمودید در حالی که ستمکار بودید. • سپس شما را بعد از آن بخشیدیم شاید شکر (این
نعمت را) بجا آورید. • .... . • و زمانی را که موسی به
قوم خود گفت: ای قوم من! شما با انتخاب گوساله (برای
پرستش) به خود
ستم کردید! پس توبه کنید و به سوی
خالق خود باز گردید! و خود را (یکدیگر را) به
قتل برسانید! این کار، برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است. سپس خداوند توبه شما را پذیرفت زیرا که او توبه پذیر و
رحیم است.»
«..ولا یزالون یقـتلونکم حتی یردوکم عن دینکم ان استطـعوا ومن یرتدد منکم عن دینه فیمت وهو کافر فاولـئک حبطت اعمــلهم فی الدنیا والاخرة واولـئک اصحـب النار هم فیها خــلدون؛
از تو، درباره
جنگ کردن در
ماه حرام، سؤال میکنند بگو: جنگ در آن، (گناهی) بزرگ است ولی جلوگیری از راه
خدا (و گرایش مردم به
آیین حق) و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک احترام
مسجد الحرام، و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است و ایجاد
فتنه، (و محیط نامساعد، که مردم را به کفر، تشویق و از ایمان بازمیدارد) حتی از قتل بالاتر است. و مشرکان، پیوسته با شما میجنگند، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند ولی کسی که از آیینش برگردد، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، بر باد میرود و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.»
«واذ اخذ الله میثـق النبیین لما ءاتیتکم من کتـب وحکمة ثم جاءکم رسول مصدق لما معکم لتؤمنن به ولتنصرنه قال ءاقررتم واخذتم علی ذلکم اصری قالوا اقررنا قال فاشهدوا وانا معکم من الشـهدین• فمن تولی بعد ذلک فاولـئک هم الفـسقون• افغیر دین الله یبغون وله اسلم من فی السمـوت والارض طوعـا وکرهـا والیه یرجعون؛
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خداوند، از
پیامبران (و پیروان آنها)، پیمان مؤکد گرفت، که هر گاه کتاب و
دانش به شما دادم، سپس پیامبری به سوی شما آمد که آنچه را با شماست تصدیق میکند، به او ایمان بیاورید و او را یاری کنید! سپس (خداوند) به آنها گفت: آیا به این موضوع، اقرار دارید؟ و بر آن، پیمان مؤکد بستید؟ گفتند: (آری) اقرار داریم! (خداوند به آنها) گفت: پس گواه باشید! و من نیز با شما از گواهانم. • پس کسی که بعد از این (پیمان محکم)، روی گرداند، فاسق است. • آیا آنها غیر از آیین
خدا میطلبند؟! (آیین او همین اسلام است) و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از روی اختیار یا از روی اجبار، در برابر (فرمان) او تسلیمند، و همه به سوی او بازگردانده میشوند.»
«کیف یهدی الله قومـا کفروا بعدایمـنهم وشهدوا ان الرسول حق وجاءهم البینـت والله لا یهدی القوم الظــلمین• اولـئک جزاؤهم ان علیهم لعنة الله والملـئکة والناس اجمعین• خــلدین فیها لا یخفف عنهم العذاب ولا هم ینظرون؛
چگونه خداوند جمعیتی را هدایت میکند که بعد از ایمان و گواهی به حقانیت رسول و آمدن نشانه های روشن برای آنها، کافر شدند؟! و
خدا، جمعیت ستمکاران را هدایت نخواهد کرد! • کیفر آنها، این است که
لعن (و طرد) خداوند و
فرشتگان و مردم همگی بر آنهاست. • همواره در این لعن (و طرد و نفرین) میمانند مجازاتشان تخفیف نمییابد و به آنها مهلت داده نمیشود.»
«ان الذین کفروا بعدایمـنهم ثم ازدادوا کفرا لن تقبل توبتهم واولـئک هم الضالون؛
کسانی که پس از ایمان کافر شدند و سپس بر کفر (خود) افزودند، (و در این راه اصرار ورزیدند،) هیچ گاه توبه آنان، (که از روی ناچاری یا در آستانه مرگ صورت میگیرد،) قبول نمیشود و آنها گمراهان (واقعی) اند (چرا که هم راه
خدا را گم کردهاند، و هم راه توبه را!).»
«..فاما الذین اسودت وجوههم اکفرتم بعدایمـنکم فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون؛
(آن عذاب عظیم) روزی خواهد بود که چهره هایی سفید، و چهره هایی سیاه میگردد، اما آنها که صورتهایشان سیاه شده، (به آنها گفته میشود:) آیا بعد از ایمان، و (اخوت و برادری در سایه آن،) کافر شدید؟! پس بچشید عذاب را، به سبب آنچه
کفر میورزیدید.»
«ان الذین اشتروا الکفر بالایمـن لن یضروا الله شیــا ولهم عذاب الیم؛
(آری،) کسانی که ایمان را دادند و کفر را خریداری کردند، هرگز به
خدا زیانی نمیرسانند و برای آنها، مجازات دردناکی است!»
«ومن یشاقق الرسول من بعد ما تبین له الهدی ویتبع غیر سبیل المؤمنین نوله ما تولی ونصله جهنم وساءت مصیرا؛
کسی که بعد از آشکار شدن حق، با پیامبر مخالفت کند، و از راهی جز راه
مؤمنان پیروی نماید، ما او را به همان راه که میرود میبریم و به
دوزخ داخل میکنیم و جایگاه بدی دارد.»
(آیه در مورد «ابن ابی ابیرق» که
مرتد و کافر شد، نازل گردید.)
مشاقه و شقاق این است که تو در یک شقی قرار بگیری، و طرف مقابلت در شق دیگر. و این کنایه است از مخالفت و طرفیت.
و بنا بر این، مشاقه کردن با رسول
خدا، آن هم بعد از آنکه راه هدایت روشن و مشخص شده. معنایی جز مخالفت کردن با رسول، و از اطاعتش سر پیچی کردن ندارد.
«ان الذین ءامنوا ثم کفروا ثم ءامنوا ثم کفروا ثم ازدادوا کفرا لم یکن الله لیغفر لهم ولا لیهدیهم سبیلا• بشر المنـفقین بان لهم عذابـا الیمـا؛
کسانی که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ایمان آوردند، و دیگربار کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند،
خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید، و آنها را به راه (راست) هدایت نخواهد کرد. • به
منافقان بشارت ده که مجازات دردناکی در انتظار آنهاست.»
«لا تعتذروا قد کفرتم بعدایمـنکم ان نعف عن طـائفة منکم نعذب طـائفة بانهم کانوا مجرمین؛
(بگو:) عذر خواهی نکنید (که بیهوده است چرا که) شما پس از ایمان آوردن، کافر شدید! اگر گروهی از شما را (بخاطر توبه) مورد عفو قرار دهیم، گروه دیگری را عذاب خواهیم کرد زیرا مجرم بودند!»
«یحلفون بالله ما قالوا ولقد قالوا کلمة الکفر وکفروا بعد اسلـمهم وهموا بما لم ینالوا... فان یتوبوا یک خیرا لهم وان یتولوا یعذبهم الله عذابـا الیمـا فی الدنیا والاخرة وما لهم فی الارض من ولی ولا نصیر؛
به
خدا سوگند میخورند که (در غیاب پیامبر، سخنان نادرست) نگفته اند در حالی که قطعا سخنان کفرآمیز گفتهاند و پس از اسلام آوردنشان، کافر شده اند و تصمیم (به کار خطرناکی) گرفتند، که به آن نرسیدند. آنها فقط از این انتقام میگیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و کرم) خود، بی نیاز ساختند! (با این حال،) اگر توبه کنند، برای آنها بهتر است و اگر روی گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت، به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد و در سراسر زمین، نه ولی و حامیدارند، و نه یاوری!»
«من کفر بالله من بعدایمـنه الا من اکره وقلبه مطمـئن بالایمـن ولـکن من شرح بالکفر صدرا فعلیهم غضب من الله ولهم عذاب عظیم؛
کسانی که بعد از ایمان کافر شوند- بجز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است- آری، آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشوده اند،
غضب خدا بر آنهاست و عذاب عظیمی در انتظارشان.»
«قال فانا قد فتنا قومک من بعدک واضلهم السامری• فرجع موسی الی قومه غضبـن اسفـا قال یـقوم الم یعدکم ربکم وعدا حسنـا افطال علیکم العهدام اردتم ان یحل علیکم غضب من ربکم فاخلفتم موعدی؛
فرمود: ما
قوم تو را بعد از تو، آزمودیم و
سامری آنها را گمراه ساخت! • موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت و گفت: ای قوم من! مگر پروردگارتان وعده نیکویی به شما نداد؟! آیا مدت جدایی من از شما به طول انجامید، یا میخواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کردید؟»
وقتی حضرت موسی (علیهالسّلام) از
کوه طور برگشت متوجه شد که قومش مرتد شده است.
«ومن الناس من یعبدالله علی حرف فان اصابه خیر اطمان به وان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا والاخرة ذلک هو الخسران المبین؛
بعضی از مردم
خدا را تنها با
زبان میپرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است) همین که (
دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیری به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا میکنند اما اگر مصیبتی برای امتحان به آنها برسد، دگرگون میشوند (و به کفر رومیآورند)! (به این ترتیب) هم دنیا را از دست داده اند، و هم آخرت را و این همان خسران و زیان آشکار است.»
آنها دین و
ایمان را به عنوان یک وسیله نیل به مادیات پذیرفتهاند که اگر این هدف تامین شد
دین را حق میدانند و گر نه بی اساس! "
ابن عباس" و جمعی دیگر از
مفسران پیشین در
شان نزول این آیه چنین نقل کردهاند که گاهی گروهی از بادیه نشینان خدمت پیامبر میآمدند، اگر حال جسمانی آنها خوب میشد، اسب آنها بچه خوبی میآورد،
زن آنها
پسر میزائید و
اموال و چهارپایان آنان فزونی میگرفت خشنود میشدند و به اسلام و
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عقیده پیدا میکردند!، اما اگر
بیمار میشدند، همسرشان
دختر میآورد و اموالشان رو به نقصان میگذاشت وسوسههای شیطانی قلبشان را فرا میگرفت و به آنها میگفت تمام این بدبختیها بخاطر این آئینی است که پذیرفته ای و آنها هم روی گردان میشدند.
«وعد الله الذین ءامنوا منکم وعملوا الصــلحـت... ومن کفر بعد ذلک فاولـئک هم الفـسقون؛
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعا آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به
امنیت و آرامش مبدل میکند، آن چنان که تنها مرا میپرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.»
کلمه "ذلک" در جمله "و من کفر بعد ذلک" به طوری که سیاق
شهادت میدهد اشاره است به موعود، بنا بر این، مناسب تر آن است که کلمه "کفر" را به معنای کفران، و در مقابل شکر بدانیم، و چنین معنا کنیم که: و هر کس کفران کند و
خدا را
شکر نگوید، و بعد از تحقق این وعده عوض شکر با کفر و
نفاق و سایر گناهان مهلکه،
کفران نعمت کند، چنین کسانی کاملا در فسقند و فسق هم عبارت است از بیرون شدن از زی
بندگی.
«ومن الناس من یقول ءامنا بالله فاذا اوذی فی الله جعل فتنة الناس کعذاب الله... • وقال الذین کفروا للذین ءامنوااتبعوا سبیلنا ولنحمل خطـیـکم وما هم بحـملین من خطـیـهم من شیء انهم لکـذبون؛
و از مردم کسانی هستند که میگویند: به
خدا ایمان آوردهایم! اما هنگامی که در راه
خدا شکنجه و آزار میبینند،
آزار مردم را همچون عذاب الهی میشمارند (و از آن سخت وحشت میکنند) ولی هنگامیکه پیروزی از سوی پروردگارت (برای شما) بیاید، میگویند: ما هم با شما بودیم (و در این پیروزی شریکیم)! ! آیا خداوند به آنچه در سینه های جهانیان است آگاه تر نیست؟ • ...... • و کافران به
مؤمنان گفتند: شما از راه ما پیروی کنید، (و اگر گناهی دارد) ما گناهانتان را بر عهده خواهیم گرفت! آنان هرگز چیزی از گناهان اینها را بر دوش نخواهند گرفت آنان به یقین دروغگو هستند!»
«ویـقوم ما لی ادعوکم الی النجوة وتدعوننی الی النار• تدعوننی لاکفر بالله واشرک به ما لیس لی به علم..؛
ای قوم من! چرا من شما را به سوی نجات دعوت میکنم، اما شما مرا بسوی
آتش فرا میخوانید؟! • مرا دعوت میکنید که به خداوند یگانه کافر شوم و همتایی که به آن
علم ندارم برای او قرار دهم، در حالی که من شما را بسوی خداوند عزیز غفار دعوت میکنم.»
«ان الذین ارتدوا علی ادبـرهم من بعد ما تبین لهم الهدی الشیطـن سول لهم واملی لهم• فکیف اذا توفتهم الملـئکة یضربون وجوههم وادبـرهم• ذلک بانهم اتبعوا ما اسخط الله وکرهوا رضونه فاحبط اعمــلهم؛
کسانی که بعد از روشن شدن هدایت برای آنها، پشت به حق کردند،
شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است. • .... . • حال آنها چگونه خواهد بود هنگامی که فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنان میزنند و جانشان را میگیرند؟! • این بخاطر آن است که آنها از آنچه خداوند را به
خشم میآورد پیروی کردند، و آنچه را موجب خشنودی اوست
کراهت داشتند از این رو (خداوند) اعمالشان را نابود کرد.»
«واذ قال موسی لقومه یـقوم لم تؤذوننی وقد تعلمون انی رسول الله الیکم فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم والله لا یهدی القوم الفـسقین؛
(به یاد آورید) هنگامیرا که موسی به قومش گفت: ای قوم من! چرا مرا آزار میدهید با اینکه میدانید من فرستاده
خدا به سوی شما هستم؟! هنگامیکه آنها از حق منحرف شدند، خداوند قلوبشان را منحرف ساخت و
خدا فاسقان را هدایت نمیکند!»
(مقصود از «زاغوا» انحراف از ایمان به کفر است.)
در جمله "و اذ قال موسی لقومه" اشارهای است به
نهی مسلمانان از
ایذای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ، به زبان و عمل، با علم به اینکه رسول
خدا است. هم چنان که ذیل
آیه هم که سخن از انحراف قلوب دارد، نوعی تخویف و تهدید
مسلمین است به اینکه
ایذای رسول
خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فسقی است که چه بسا به انحراف دلها بینجامد.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم ارتداد».