حَرْث (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَرْث (به فتح حاء و سکون راء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای کاشتن و کشت است.
از اين ماده سيزده مورد در «
نهج البلاغه» آمده است.
حَرْث به معنای کاشتن و کشت، آمده است.
«
الحرث: مصدر و ما یستنبت بالبذر و النّوی و الغرس.»
مالک بن حارث اشتر رضوان الله تعالى عليه كه از خواص آن حضرت است كه نام پدرش
حارث بود و در
نامه ۱۳،
نامه ۳۸،
و
نامه ۵۳ آمده است، شرح حال مالک در «اَشْتَر» آمده است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) فرموده:
«وَ إِنَّ مِنْ أَبْغَضَ الرِّجالِ إِلَى اللهِ لَعَبْدٌ... إِنْ دُعیَ إِلَى حَرْثِ الدُّنْيا عَمِلَ أوْ إِلَى حَرْثِ الاْخِرَةِ كَسِلَ.» (مبغوضترين افراد نزد
خدا بندهاى است كه... اگر به كشتزار
دنیا خوانده شود (
اجابت مىكند) و براى آن مىكوشد و اگر به كشتزار
آخرت و نعمتهاى گوناگونش
دعوت شود، سستى مىورزد.)
منظور از
حرث اول هر كارى است كه فایده دنيوى دارد و از
حرث دوم
اعمال صالح است.
امام (علیهالسلام) در رابطه با
ملخ فرموده:
«وَ لا يَسْتَطيعونَ ذَبَّها... حَتَّى تَرِدَ الْحَرْثَ فی نَزَواتِها.» «و قادر بر دفعشان نيستند... آنها همچنان نيرومندانه پيش مىآيند تا وارد كشتزار شوند.»
حَرْث در «نهج البلاغه» فقط يک جا در كشت متعارف آمده است.
«
حارث بن حوت» مردى بود كه بعد از
جنگ جمل محضر آن حضرت آمد و گفت: گمان مىكنى كه من اصحاب جمل را در
ضلالت مىدانم (يعنى آنها را
حق مىدانم)؛ امام (صلوات الله عليه) فرمود:
«يَا حَارِث إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ فَحِرْتَ إِنَّکَ لَمْتَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَباهُ وَ لَمْ تَعْرِفِ الْباطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتاهُ.» يعنى «به پایين (رأى بد و جمود فكر) نگاه كردى و با رأى عالى و حقگرا نگاه نكردى لذا حيران شدى تو حق را نشناختهاى تا اهل حق را بشناسى و تو
باطل را ندانستهاى تا اهل باطل را بدانى.»
حارث گفت: من مانند
سعد وقّاص و
عبدالله بن عمر كنار مىروم نه با تو مىشوم و نه بر عليه تو. امام (صلوات الله عليه) فرموده:
«إِنَّ سَعيداً وَ عَبْدَاللهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ يَنْصُرا الْحَقَّ وَ لَمْ يَخْذُلا الْباطِلَ.» يعنى آن دو حق را يارى نكردند و باطل را نيز خوار ننمودند، يعنى راه آنها راه ناحقّ است، بعد از
بیعت امام، سعد وقاص از آن حضرت كنار كشيد و با گوسفندان خود بيابانگردى پيشه گرفت، عبدالله
بن عمر نيز به خواهرش
حفصه توسّل كرد و از آن حضرت كنار كشيد. آرى آن دو نمىتوانستند
عدالت و
تقوی و
ایمان ولّى ذوالجلال را تحمّل كنند.
حارث نام يكى از پسران
عبدالمطلب و عموى آن حضرت بود. پسر او
عبیدة بن حارث اولين شهيد اسلام در
جنگ بدر است كه در بدر ضربت خورد و به وقت برگشتن به
مدینه از دنيا رفت و در وادى «صفراء» مدفن
ابوذر غفاری دفن گرديد؛ نامش در
نامه ۹ آمده كه آن حضرت به
معاویه مىنويسد:
«فَقُتِلَ عُبَيْدَةُ بْنُ الْحارِثِ يَوْمَ بَدْر.» («
عبيدة بن حارث» (پسر عموى پيامبر) روز «بدر» كشته شد.)
این واژه سیزده بار در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «حرث»، ص۲۶۱-۲۶۲.