حوزه علمیه مشهد معاصر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حوزه علمیه مشهد از قرون اولیه اسلامی عملا تأسیس شد و رفته رفته بر رونق آن افزوده شد.
حوزه علمیه مشهد قدیم، قبل از
صفویه تا دوره
مشروطه را شامل میشود و بعد از آن را اصطلاحا حوزه علمیه مشهد معاصر مینامیم.
حوزه علمیه مشهد در مقطع زمانی پس از
انقلاب مشروطه یعنی ۱۲۸۵ ش تا ۱۳۱۴ ش که
واقعه گوهرشاد رخ داد، و خاصه پس از مهاجرت دو روحانی دانشمند به
مشهد، حاجآقا
محمد نجفی معروف به
آقازاده خراسانی (متوفی ۱۳۱۶ ش)، فرزند
آخوند خراسانی، و
حاجآقا حسین قمی (متوفی ۱۳۲۶ ش) که هر دو درس خوانده
نجف بودند، و نیز شیخ
مرتضی آشتیانی، به ویژه از حیث
دروس خارج فقه و اصول بیش از پیش رونق گرفت.
در این مقطع برخی از علمای درجه اول مشهد عبارت بودند از:
میرزا سید علی یزدی حائری معروف به خانی که صاحب
فتوا و مقدّم بر دیگران بود و درس خارج میگفت
شیخ
حسنعلی تهرانی که مقبول عام و خاص بود؛
میرزا حبیبِ خراسانی که از حیث وجاهت عمومی و نفوذ کلمه در درجه اول قرار داشت؛
ملا محمدعلی معروف به
حاجی فاضل (ادامه مقاله)؛
محمدتقی بجنوردی و
سید علی سیستانی (متوفی ۱۳۴۰) که از شاگردان
سید اسماعیل صدر و
میرزا محمدحسن شیرازی بود و در مشهد به
تدریس فقه و
اصول اشتغال داشت.
حضور آقازاده خراسانی که به دنبال درخواست مردم و
علمای مشهد از آخوند خراسانی، به مشهد رهسپار شد، از جهت سیاسی و به دلیل انتسابش به آخوند خراسانی، مایه تقویت مشروطهخواهان در
خراسان گردید.
او در ۱۳۲۵ یعنی یک سال پس از پیروزی مشروطه در شرایطی وارد مشهد شد که بین
علما و اهل علم مشهد، همچون دیگر شهرها، بر سر تأیید یا رد مشروطیت شکاف افتاده بود.
برخی چون سید علی سیستانی و
محمدحسین نجفی از نظر فقهی منتقد
مشروطه بودند و با جدّیت در مقابل مشروطهخواهان ایستادند، و کسانی دیگر از جمله شیخ
ذبیحاللّه قوچانی، از شاگردان
میرزای شیرازی و آخوند خراسانی و از مروجان اندیشههای آخوند خراسانی، به حمایت جدّی از مشروطه برخاستند.
روحانیان طرفدار مشروطه به جز فعالیت در انجمنها، در انتخابات مجلس هم به کوشش پرداختند و این تلاشها به برگزیده شدن
میرزا علی آقا مجتهد تبریزی از علمای درجه اول مشهد به عنوان یکی از نمایندگان مشهد در مجلس شورای ملی انجامید.
عالمانی همچون
میرزا حبیب خراسانی هم بودند که راه میانه را در پیش گرفته بودند (برای تفصیل به این منبع رجوع کنید
).
از سوی دیگر، حضور آقازاده
حوزه مشهد را از حیث علمی قوت بخشید و درس او بر دیگر درسها ترجیح یافت.
درس خارج وی در این برهه یکی از مهمترین و پرمایهترین درسهای حوزه مشهد بود که مبنای آن
کفایة الاصول پدرش بود.
وی چند سالی در
مسجد گوهرشاد تدریس میکرد و در اواخر عمر در اثر فشار
حکومت رضا شاه در منزل درس میگفت.
شمار شاگردان درس او سیصد تن گفته شده است.
آقازاده در مدت اقامت خود در مشهد، عملا ریاست
حوزه علمیه این شهر را بر عهده داشت.
اهمیت درس وی به اندازهای بود که چه بسا
طلابی هم از
نجف برای استفاده به مشهد میآمدند.
حاجآقا حسین قمی هم مرجعی بود که در رونق بخشیدن به دروس عالی فقه و اصول در این برهه از تاریخ مشهد سهم اساسی داشت.
وی در
تهران نزد استادانی چون
میرزا ابوالحسن جلوه،
آقا علی مدرس نوری،
میرزا حسن کرمانشاهی،
میرزا محمود قمی،
محمدحسن آشتیانی و شیخ
فضلاللّه نوری فلسفه و
عرفان و
ریاضیات و فقه و اصول خوانده و در نجف و
سامرا مراحل عالی فقه و اصول را نزد آخوند خراسانی و
میرزا محمدتقی شیرازی و
سید محمدکاظم طباطبائی یزدی و دیگران گذرانده بود.
قمی در پی دعوت و درخواست علما و طبقات مختلف مردم مشهد از
میرزا محمدتقی شیرازی مبنی بر گسیل داشتن وی به این شهر، در ۱۳۳۱ به توصیه
میرزای شیرازی عازم مشهد شد و در مدت بیش از دو
دهه اقامت در این شهر به تدریس فقه و اصول مشغول گردید و در بین عوام و خواص
مرجعیت عام یافت.
وی که از نظر علمی در زمان خود عالم درجه اول خراسان محسوب میگردید، متجاوز از سیصد شاگرد زبده تربیت کرد که بیشتر آنان جزو استادان و مدرّسان حوزه مشهد و برخی از شهرهای دیگر شدند و شماری از آنان نیز خود به مرتبه
مرجعیت رسیدند.
مدت حضور
قمی در مشهد را میتوان به دو مقطع تقسیم کرد، در مقطع اول وی به دور از قضایای سیاسی به صورت تمام وقت به تدریس و تربیت شاگرد میپرداخت، اما در مقطع دوم در کنار رسیدگی به امور علمی و دینی در موارد لزوم در امور سیاسی دخالت میکرد.
بدینگونه در اثر مساعی
قمی حوزه علمیه مشهد حوزهای نیرومند و خود بسنده شد
و به لحاظ تدریس همه ردههای
علوم دینی در آن، از مقدمات تا خارج، حتی با
حوزه نجف رقابت میکرد.
در زمان اجرای قانون متحدالشکل کردن لباس در سال ۱۳۰۸ ش، مقرر شد
روحانیان برای در برداشتن
لباس مخصوص اهل علم از نظر صلاحیت علمی امتحان شوند و فقط تعدادی از روحانیان در مشهد از این امر مستثنا گردیدند
(برای گزارشی دیگر از این ماجرا به این منبع رجوع کنید
).
دو ویژگی عمده حوزه علمیه مشهد در این زمان، یکی توجه جدّی به
ادبیات عرب و دیگری تدریس
علوم عقلی خصوصاً فلسفه بود،
استادانی چون
عبدالجواد نیشابوری معروف به ادیب اول در
ادبیات عربی و
فارسی و حکیم آقابزرگ شهیدی و فرزندش
میرزا مهدی و حاجی فاضل خراسانی و شیخ اسداللّه یزدی در تدریس علوم عقلی و عرفان مشهور بودند.
در این دوره، حلقه درسی
ادیب نیشابوری (متوفی ۱۳۰۵ ش) به دلیل دانش وسیع ادبی و تسلط و مهارت خاصی که وی در تدریس متون ادب عربی داشت از دیگر دروس ممتاز بود.
ویژگی عمده شیوه تدریس ادیب در این بود که وی از آغاز تا پایان جلسه درس به روش خطابی سخن میگفت و در اثنای تدریسش اجازه سخن گفتن و اشکال کردن به هیچکدام از شاگردان نمیداد و خود با مهارت کامل تمامی اشکالات احتمالی و ابهامات درس را به دقت بیان میکرد.
در درس ادیب بیش از سیصد
طالب علم شرکت میکردند.
طلاب علاقهمند پس از خواندن
جامع المقدمات و
شرح قَطْر النَّدی از
ابن هشام و شرح
جامی بر
کافیه ابن حاجب و
الفیه ابن مالک و شرح
سیوطی بر آن و شرح
نظّام نیشابوری بر کتاب ابن حاجب و
مغنی اللبیب ابن هشام و
مطول تفتازانی، در مرحله عالی ادبیات به خواندن
معلقات سبع و مقامات
بدیع الزمان همدانی و
مقامات حریری میپرداختند،
و بعد به خواندن دواوین
شاعران عرب از قبیل
بُحْتُری و
متنّبی و
فرزدق و حماسه
ابوتمّام و آثار منثور عربی چون البیان و التبیین و دیگر کتابهای جاحظ و رسائل خوارزمی و اطواق الذهب زمخشری و المستطرف ابشیهی و یتیمة الدهر ثعالبی و الاغانی و امثال آنها مبادرت میورزیدند.
غالب علمایی که به این مرحله میرسیدند، به توصیه استادان مطالعه متون ادبی فارسی اعم از موزون و منثور و کتابهای لغت را شروع میکردند.
تدریس فلسفه و عرفان، بیش و کم در همه ادوار حیات حوزه علمیه مشهد رواج داشته است (بخشهای قبلی مقاله)، اما در این دوره و با حضور شاگردان حاج
ملا هادی سبزواری همچون
ملا غلامحسین شیخ الاسلام (متوفی ۱۳۱۹ ش)
در مشهد این امر رونق بیسابقهای یافت.
حکیم آقابزرگ شهیدی (متوفی ۱۳۵۵) که در تهران نزد
میرزا ابوالحسن جلوه و
میرزا ابراهیم گیلانی اشکوری به تحصیل علوم عقلی و فلسفه پرداخته و فقه و اصول را در نجف نزد آخوند خراسانی خوانده بود،
از ۱۳۳۳ تا پایان عمر به مدت ۲۳ سال در حوزه مشهد به تدریس تمام کتب کلامی و فلسفی از قبیل
شرح تجرید قوشجی و
شرح اشارات خواجه نصیرالدین طوسی و
شوارق الالهام و
شواهد الربوبیة و المبدأ و المعاد و
شرح الهدایة الاثیریة ملاصدرا و
شرح منظومه اشتغال داشت
و شاگردان بسیاری پرورد، نظیر حسینعلی راشد و محمود شهابی و
مهدی الهی قمشهای و سید حسن بجنوردی (برای فهرست کامل شاگردان وی به این منابع رجوع کنید
).
وی با آنکه آثار ملاصدرا را هم تدریس میکرد، در فلسفه بیشتر گرایش
مشائی داشت.
ملا محمدعلی فاضل مشهور به حاجی فاضل خراسانی (متوفی ۱۳۴۲) از مشاهیر فلاسفه معاصر است که فلسفه را نزد حاج ملا هادی سبزواری و ملا غلامحسین شیخ الاسلام و آقا
میرزا محمد سروقدی آموخته و در نجف و سامرا نزد
میرزا حبیباللّه رشتی و
میرزای بزرگ شیرازی، فقه و اصول تحصیل کرده بود و کسانی چون سید حسن بجنوردی و صدرالدین بادکوبهای و شیخ اسداللّه یزدی در مشهد نزد وی فلسفه خواندند.
وی در
علوم معقول و
منقول از مدرّسان نامی زمان خود بود.
در اواخر دوره رضا شاه با وجود کثرت روحانیان در مشهد، سیاست
خلع لباس روحانیت به نحوی اجرا شد که بنا بر مشهور به جز چند تن از روحانیان سرشناس و معتبر کس دیگری مجاز به برسر نهادن
عمامه نبود.
بر اساس قرائن و مدارک ناقص موجود وضع مالی و معیشتی حوزه علمیه مشهد در دوره ریاست آقازاده خراسانی و حاجآقا حسین
قمی چندان مناسب نبوده است.
مثلا حقوق ماهیانه ادیب، استاد یگانه ادبیات عرب در حوزه مشهد، از محل موقوفات مدرسه نواب ۱۵۰ ریال
و به قولی دیگر سالیانه بین سی تا پنجاه تومان بود و سالیانه ۳۶ تومان هم از بابت حق التدریس از
آستان قدس دریافت میکرد.
حوزه علمیه مشهد تحت زعامت علمای بزرگی چون حاجآقا حسین
قمی و آقازاده خراسانی در دوره پهلوی اول در موارد متعدد به علمکردهای گوناگون سیاسی و اجتماعی حکومت که با شئونات دینی جامعه منافات داشت واکنش نشان داد.
از جمله در ۱۳۰۶ ش، طی تلگرامی به دولت وقت، که به امضای عمده علمای وقت مشهد رسید، به ابلاغیه دولت مبنی بر منع
امر به معروف و نهی از منکر اعتراض کردند.
مورد دیگر اعتراض آنان به قضیه جمهوریخواهی رضا خان بود (برای آگاهی بیشتر به این منبع رجوع کنید.
اما مهمترین اقدام علمای مشهد در این باب اعتراض به قضیه
کشفِ حجاب بود که در مقابله با آن بسیاری از
علمای مشهد زندانی و
تبعید شدند.
از علمای درجه اول مشهد هم حاجآقا محمد آقازاده دستگیر شد و به تهران انتقال یافت و در این شهر محبوس ماند و در ۱۳۱۶ ش درگذشت
و حاجآقا حسین
قمی که برای پیشگیری از اجرای
قانون منع حجاب راهی تهران شده بود تا با
شاه دیدار کند و او را از این اقدام باز دارد، در محل اقامت خود در حضرت
عبدالعظیم تحت نظر و ممنوع الملاقات شد و در پی
قیام گوهرشاد به
کربلا تبعید شد
و بدینگونه حوزه مشهد از هم پاشید و تقریبآ به حال تعطیل درآمد (ادامه مقاله).
حوزه علمیه مشهد پس از شهریور ۱۳۲۰ وارد دوره ویژهای از حیات خود شد.
احیای دوباره حوزه علمیه مشهد پس از سقوط رضا شاه بهطور خاص مرهون کوششهای سه شخصیت علمی برجسته یعنی
میرزا احمد کفایی و شیخ
مرتضی آشتیانی و
میرزا مهدی اصفهانی بود.
کفایی فرزند آخوند
محمدکاظم خراسانی بود که نزد وی و دیگر استادان
حوزه نجف درس خوانده و سپس به مشهد، که برادر بزرگترش
میرزا محمد آقازاده
زعامت حوزه علمیه و
ریاست دینی آن را سالها بر عهده داشت، مهاجرت و خود سالها در آنجا تدریس کرده بود.
وی در شرایطی که از یک سو حوزه علمیه مشهد در اثر رخدادهای پس از واقعه گوهرشاد و ممنوعیت پوشیدن لباس روحانیت، تقریباً خالی از استادان و
طلاب شده و به حالت تعطیل درآمده بود،
و از سوی دیگر تبلیغات ضدمذهبی
تودهایها در فضای آزاد اوایل سلطنت پهلوی دوم فضای دینی و سیاسی مشهد را تحت تأثیر قرار داده بود، با تکیه بر جایگاه و پشتوانه دینی، علمی و خانوادگی خود و با جلب اطمینان حکومت، مدارس و موقوفات آنها را از دولت پس گرفت و تمام موقوفات این مدارس را اجارهبندی کرد و برای مدارس متصدی تعیین نمود و از طریق اجاره این موقوفات برای مخارج مدارس و
طلاب و استادان عایداتی فراهم ساخت.
در نتیجه بسیاری از استادان و
طلاب به حوزه بازگشتند.
وی همچنین برای احیای حوزه مشهد، برخی از علمای دیگر شهرها نظیر
آقابزرگ اشرفی شاهرودی، از شاگردان برجسته
میرزا محمدحسین نائینی، را به مشهد دعوت کرد.
میرزا مهدی اصفهانی (متوفی ۱۳۲۵ ش) هم که از دانشآموختگان نجف و مسلط بر مبانی فقهی و اصولی مکتبهای نجف و
سامرا و از شاگردان نامبردار نائینی بود و از حدود ۱۳۰۰ ش در مشهد سکونت و تدریس داشت و در این شرایط با تشویق پارهای از
طلاب با تصرف حجرات مدرسه نواب که تحت تصرف
دولت بود
بار دیگر درس خارج فقه و اصول خود را، که در اواخر دوره رضا شاه در منزل برگزار میکرد، بهطور علنی در مدرسه نواب آغاز کرد.
وی نخستین عالمی بود که مبانی اصولی استاد خود نائینی را در مشهد مطرح کرد.
به جز ارائه موفقیتآمیز
درس خارج، آنچه که اصفهانی را از دیگران ممتاز میساخت، ارائه
معارف و
عقاید شیعی به شیوهای خاص بود، شیوهای که بعدها به «
مکتب معارفی خراسان» شهرت یافت و مدعای اصلی آن عدم آمیختگی
عقاید دینی با هرگونه فراورده فکر بشری و مشخصاً
فلسفه و
عرفان است.
اصفهانی در ارائه آرا و عقاید خود چنان موفق بود که بسیاری از
طلاب و استادان مبرِّز
حوزه مشهد که برخی از آنان هم اهل فلسفه بودند به
مکتب وی گرویدند.
آنچه اصفهانی پیریزی کرد به وسیله شاگردانش خاصه شیخ
مجتبی قزوینی (متوفی ۱۳۴۶ ش) تحکیم و تفصیل داده شد و پس از او چنان گسترش یافت که به عنوان ویژگی اصلی حوزه علمیه مشهد در چند دهه اخیر شناخته شد.
آشتیانی هم که از مجتهدان برجستهای بود که در نزد پدر خود
محمدحسن آشتیانی در تهران و
آخوند خراسانی در نجف، تحصیلات عالی را به انجام رسانده و در دوره رضا شاه به
مشهد آمده بود و سالها در این شهر تدریس کرده و پس از
ماجرای گوهرشاد به
تهران تبعید شده بود، در این دوره به مشهد بازگشت و ارائه درس خارج را آغاز کرد.
در کنار این دو تن، استادان دیگری چون کفایی و شیخ هاشم قزوینی و شیخ مجتبی قزوینی، بهطور محدودتری درس خارج میگفتند.
دروس ادبیات و سطوح مقدماتی و عالی هم به قوت خود باقی بود و استادان برجستهای چون
میرزا احمد مدرس یزدی و شیخ کاظم دامغانی و
میرزا محمدتقی ادیب نیشابوری در این مقاطع تدریس میکردند.
از دیگر علمای این دوره سید یونس اردبیلی (متوفی ۱۳۳۷ ش) است که پیش از واقعه گوهرشاد در مشهد به تدریس و فعالیت علمی و دینی اشتغال داشت، سپس از مشهد تبعید شد و پس از سقوط پهلوی اول به این شهر بازگشت و فعالیت علمی خود را از سرگرفت
همچنین شیخ غلامحسین مجتهد تبریزی (متوفی ۱۳۵۹ ش) از دوره پهلوی اول در مشهد به تدریس و اقامه جماعت اشتغال داشت و اقدامات سیاسی و فعالیتهای اجتماعی او مشهور است.
از جمله عواملی که در آغاز راهاندازی دوباره حوزه علمیه مشهد پس از شهریور ۱۳۲۰، مایه تقویت آن گردید و نفوذ و اقتدار دینی
حوزههای علمیه را نیز بهطور کلی و حوزه علمیه مشهد را بهطور خاص در آنچه با سیاست و اجتماع مرتبط است نشان داد، بازگشت مقتدرانه حاجآقا حسین
قمی در ۱۳۲۲ ش از
عراق به
ایران بود که در همه شهرهای واقع در مسیر او تا مشهد با استقبال گسترده علما و مردم مواجه شد.
وی در واقع در این سفر چندین هدف داشت که یکی از مهمترین آنها رفع مشکل
حجاب برای بانوان بود.
از اینرو وی در ۱۴ مرداد ۱۳۲۲ طی مکتوبی از نخست وزیر وقت تحقق اموری را خواستار شد که مهمترین آنها از این قرار است: دولت طی اعلامیهای رسمی
قانون منع حجاب را در سراسر کشور لغو کند، همه
موقوفاتی که دولت تصرف کرده، خصوصآ
موقوفات مدارس دینی به حالت قبلی آن برگردد، مدارس مختلط که در دوره پهلوی اول ایجاد شده بود منحل گردد، تعلیم
قرآن و شرعیات جزو برنامه درسی مدارس جدید باشد، و مشکلات مربوط به ارزاق عمومی بهطور اطمینان بخشی اصلاح شود.
با پیگیری مکرر این درخواستها دولت به اجرای این موارد گردن نهاد و
قمی پس از درنگ کوتاه در مشهد، به
کربلا بازگشت.
از جمله عواملی که در حدود نیمه اول دهه ۱۳۲۰ ش تقویت حوزه علمیه مشهد را موجب شد حضور کوتاه مدت آیتاللّه حاجآقا
حسین بروجردی در مشهد بود.
وی پس از مهاجرت به قم در ۱۳۲۳ ش و استقرار در این شهر در مقام
مرجع تقلید، در تیر ۱۳۲۴ عازم مشهد شد و سه ماه
رجب و
شعبان و
رمضان را در این شهر سپری کرد.
حضور وی در مشهد، دیدارهایش با علما و
طلاب و هیئتهای مذهبی و نیز رسیدگیش به امور
مدارس علمیه، حوزه علمیه مشهد را جان تازهای بخشید.
در این برهه شهریه درخوری به
طلاب حوزه علمیه مشهد پرداخت نمیشد.
مقدار این
شهریه گوناگون ذکر شده است.
مثلا گفته شده که شیخ علی اکبر نهاوندی برای مدت کوتاهی ماهیانه پنج تومان به
طلاب پرداخت میکرده است،
یا اینکه در مدرسه سلیمان خان به هر یک از
طلاب ماهیانه ۲۵ ریال از درآمد موقوفه پرداخت میشده است.
در همین سالها
سید ابوالحسن اصفهانی که
مرجعیت شیعه را بر عهده داشت مقرر کرد تا مقلدانش در خراسان وجوهاتشان را به نجف نفرستند و در همان مشهد پرداخت کنند، از این رهگذر مبالغی پول نزد نهاوندی و کفایی گرد آمد و میان
طلاب مدارس بهطور مساوی ماهیانه بین پنج قران تا سه تومان توزیع گردید.
در سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۵ ش،
میرزا محمدتقی ادیب نیشابوری برای درس سیوطی ماهیانه دو تومان و برای درس مطول سه تومان از شاگردان خود دریافت میکرد.
در اثر مساعی
میرزا احمد کفایی و تلاش دیگر مقامات علمی و استادان، شمار مجموع
طالب علمان این حوزه در سال ۱۳۲۷ ش به هفتصد تن رسید.
با بهبود یافتن اوضاع، شمار
طلاب علوم دینی در سالهای بعد، هرچند به کندی، رو به ازدیاد نهاد.
در اوایل دهه ۱۳۳۰ ش درآمد حاصل از موقوفات که صرف هزینههای جاری مدارس و
طلاب و مدرّسان میشد به این قرار بود: مدرسه نواب ۰۰۰، ۵۵۰ ریال، مدرسه
میرزا جعفر ۶۰، ۰۰۰ ریال، مدرسه خیرات خان ۹۶، ۰۰۰ ریال، مدرسه عباسقلی خان ۰۰۰، ۱۱۷ ریال، مدرسه باقریه ۰۰۰، ۲۰۴ ریال، مدرسه بالاسر ۰۰۰، ۱۳ ریال، مدرسه دودر ۰۰۰، ۴۸ ریال، مدرسه پریزاد ۰۰۰، ۱۷ریال، مدرسه بهزادیه: ۰۰۰، ۵ ریال، مدرسه سلیمان خان ۰۰۰، ۱۹۵ ریال، مدرسه ابدال خان ۰۰۰، ۱۴۲ریال، و مدرسه رضوان ۵۰۰، ۱۸ ریال.
حوزه علمیه مشهد پس از گذراندن مرحله تجدید حیات و سپس تثبیت در دهه ۱۳۲۰ ش، در دهه ۱۳۳۰ ش
تحول و جهش درخور توجهی را آغاز کرد.
سبب اصلی و عمده این تحول و جهش که جایگاه علمی و دینی این حوزه را بیش از پیش استوار کرد و ارتقا بخشید، مهاجرت آیتاللّه
سید محمدهادی میلانی (متوفی ۱۳۵۴ ش) به مشهد و استقرار وی بیش از دو دهه در این شهر بود.
در ۱۳۳۲ ش علمای برجسته مشهد در جهت تقویت
حوزه و جلوگیری از مهاجرت
طلابِ بااستعداد و مدرّسان مشهد به شهرهایی چون قم و نجف، با امضای
طوماری از سید محمدهادی میلانی، از نامورترین استادان حوزه نجف که در آن زمان در کربلا به سر میبرد، درخواست مهاجرت به مشهد و اقامت و تدریس در این شهر کردند.
میلانی در ۱۳۳۳ ش به مشهد وارد شد و به دعوت و اصرار علمای بزرگ این شهر در مشهد ماند و در مدت ۲۲ سال در عمل ریاست حوزه علمیه مشهد را بر عهده گرفت و علاوه بر قرار گرفتن در جایگاه مرجعیت، به ویژه پس از درگذشت آیتاللّه بروجردی، با تأسیس مدارسی به سبک جدید و ساماندهی برنامههای آموزشی و پژوهشی حوزه گامهای مؤثری در ارتقای کیفی حوزه برداشت.
محور درس خارج اصول میلانی مبانی متخذ از استادان اصلیش شیخ
محمدحسین اصفهانی و
میرزای نائینی بود.
در درس او نزدیک به چهارصد
طالب علم قریب الاجتهاد شرکت میکردند.
میلانی در جهت ساماندهی حوزه دست به تأسیس چهار مدرسه زد: مدرسهای برای دروس مقدماتی و متوسطه، که خاص آموزش
خط و
انشا و
املا و اندکی ریاضیات و
صرف و
نحو و
منطق بود و آموزش در آن شش سال طول میکشید.
در ادامه آن شاگردان به مدرسه متون عالی میرفتند.
در این مدرسه
طلاب تحت تعلیم و نظارت استادان به آموختن متون عالی
فقه و
اصول و
کلام میپرداختند و در کنار این دروس، دروس جنبی
تفسیر و
حدیث و
نهج البلاغه و
صحیفه سجادیه و تاریخ ادیان گنجانده شده بود.
این دوره هم پنج سال طول میکشید.
طلاب، این مرحله را در چهارده دوره آموزشی میگذراندند و پارهای از دروس اصلی خود یعنی
زبان عربی و فقه و اصول را نیز بر اساس کتابهای تازه تألیفی که خواندن آنها قبلا در حوزه مشهد مرسوم نبود، مثل کتابهای عربی آسان و اصول الفقه
مظفر، به درس میخواندند.
اولین مدرسه که خاص این مرحله بود تحت عنوان مدرسه آیتاللّه میلانی در ۱۳۴۵ ش تأسیس شد.
طلاب پس از گذراندن دورههای آموزشی این مدرسه برای مراحل بالاتر تحصیل مخیر بودند که بهطور تخصصی به فقه و اصول بپردازند یا به تحصیل در دیگر
علوم اسلامی و نیز زبان خارجی، که تخصص در آنها برای یک مبلّغ اسلامی ضرورت دارد، مشغول شوند.
برای این مرحله دو
مدرسه در نظر گرفته شده بود.
یکی مدرسه امام صادق علیهالسلام که در ۱۳۴۹ ش تأسیس شد و به صورت تخصصی به فقه و اصول میپرداخت و
طلاب آن لازم بود در پایان هر سال درسی رسالهای در موضوعاتی که خوانده بودند ارائه کنند؛ دوره این مدرسه چهار سال بود.
دیگری مدرسه عالی حسینی بود که آن هم در ۱۳۴۹ ش تأسیس شد و
طلاب آن به صورت تخصصی به تحصیل در علومی از قبیل حدیث و تفسیر و کلام و فلسفه و
تاریخ و
تاریخ ادیان میپرداختند و در کنار این دروس ضمن یادگیری یک زبان خارجی در زمینه
سخنرانی و
مناظره هم تخصص مییافتند، طول این دوره هم چهار سال بود.
این مدرسه تحت اشراف گروهی متشکل از برخی مدرّسان برجسته حوزه و بعضی از استادان دانشگاه اداره میشد.
در برنامه درسی این مدارس موادی گنجانده شده بود که پیش از آن دستکم در حوزه مشهد سابقه نداشت.
به نظر میرسد مدارس تأسیس شده زیر نظر آیتاللّه میلانی اولین مدارس حوزوی مشهد بودند که در آنها بهطور رسمی امتحان برگزار گردید، هرچند این کار در سنّت حوزوی چندان شناخته شده نبود.
میلانی همچنین به امر
تبلیغ دینی اهمیت زیادی میداد، از اینرو شمار فراوانی از روحانیان به همین منظور تحت اشراف وی ساماندهی و در اوقات مشخصی به نقاط مختلف ایران اعزام میشدند و بدون تبلیغات ظاهری در جهت تقویت بنیه دینی مردم شهرها و روستاها و آگاه کردن آنان از تبلیغات ضددینی و ضداسلامی فعالیت میکردند.
از دیگر اقدامات آیتاللّه میلانی پشتیبانی از مؤسسات و تشکلهای دینی غیرحوزویِ مروّج معارف اسلامی، همچون کانون نشر حقایق اسلامی، بود.
این کانون را محمدتقی شریعتی با همکاری تنی چند از روحانیان مشهد تأسیس کرد.
کانون نشر حقایق اسلامی در ترویج تفکر نواندیشانه اسلامی و به ویژه پاسخگویی به شبهات جریانهای ضددینی در بین
جوانان و تحصیلکردههای دانشگاهی مشهد، در دهههای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۰ ش، سهم عمده داشت.
حوزه علمیه مشهد در اوایل دهه چهل شمسی از جهت مالی مجموعآ نسبت به دهههای قبل وضع مناسبتری پیدا کرد.
اما در اواخر این دهه حوزه مشهد وضع مالی
مطلوبی نداشت.
شمار
طلاب مجموع مدارس مشهد در اواسط دهه پنجاه شمسی به حدود ۲۵۰۰ تن رسید.
پس از فوت میلانی با وجود علمای برجستهای که در آن وقت در حوزه مشهد، به تدریس اشتغال داشتند (از جمله شیخ محمدکاظم دامغانی، متوفی ۱۳۶۰ ش)، زعامت علمی این
حوزه عملا بر عهده دو تن قرار گرفت: یکی شاگرد خاص و برجسته میلانی،
سید ابراهیم علمالهدی سبزواری (متوفی ۱۳۷۸ ش) (برای شرح حال وی به این منبع رجوع کنید
) و دیگری
میرزا علی فلسفی (متوفی ۱۳۸۴ ش) (برای شرح حال وی به این منبع رجوع کنید
)، شاگرد برجسته آیتاللّه خوئی که از مدتی قبل به دعوت میلانی و به منظور تقویت بنیه علمی حوزه مشهد، در این شهر ساکن و به تدریس مشغول شده بود.
حوزه علمیه مشهد به نوبه خود در پارهای از جنبشهای اجتماعی دهههای سی، چهل و پنجاه شمسی بیش و کم نقش داشته است.
در
جنبش ملی کردن صنعت نفت، با وجود برخی فعالیتهای سیاسی پارهای از گروهها و جمعیتهای مذهبی و غیرمذهبی در مشهد،
حوزه علمیه که مراحل نضجگیری دوباره پس از تعطیل دوره پهلوی اول را تجربه میکرد، فعالیت گسترده و متشکلی ارائه نکرد.
با اینهمه، چند تن از علما نظیر سید یونس اردبیلی و
میرزا حسین سبزواری و حاجآقا حسن
قمی طرف مشورت احزاب و گروههای سیاسی قرار میگرفتند و در موارد مقتضی تلگرامی صادر میکردند.
فعالترین روحانی مشهد در جریان نهضت ملی نفت که نماینده
طلاب تلقی میشد شیخ محمود حلبی از خطبا و مدرّسان مبرّز مشهد بود.
در آستانه شکلگیری
قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، در حوزه علمیه مشهد چهار جناح حضور فعال داشتند: طرفداران سید محمدهادی میلانی که در واقع ریاست علمی حوزه مشهد را بر عهده داشت؛ طرفداران حاجآقا حسن
قمی فرزند مبارز حاجآقا حسین
قمی و از مراجع مشهد که در مخالفت با رژیم پهلوی بیپروا عمل میکرد؛ طرفداران شیخ
مجتبی قزوینی از مهمترین شاگردان
میرزا مهدی اصفهانی و استاد برجسته فقه و نیز معارف و دارای مشرب مخالف با
فلسفه، که در جریان نهضت
امام خمینی از ایشان حمایت میکرد و طرفداران
میرزا احمد کفایی و
میرزا حسین فقیه سبزواری که در واقع در جهت خدمت به مردم و حوزه با رژیم پهلوی مماشات میکردند، هرچند در چشم مردم، وابسته به رژیم تلقی میشدند.
در این قضایا بیشترین فعالیت سیاسی از آنِ میلانی و
قمی بود.
این دو، رسمآ با لایحه جدید انجمنهای ایالتی و ولایتی مخالفت کردند، در مسئله اصلاحات ارضی موضع صریح گرفتند و در مقابله با همهپرسی لوایح شش گانه دولت معروف به
انقلاب سفید فعالیت جدّی کردند (برای آگاهی بیشتر به این منابع رجوع کنید
).
در پی همین مواجهات صریح بود که پس از قیام ۱۵ خرداد، آیتاللّه حاجآقا حسن
قمی، همزمان با امام خمینی در
قم و آیتاللّه محلاتی در شیراز، دستگیر و به
زندان تهران منتقل شد.
از اینرو، آیتاللّه میلانی، هماهنگ با شماری دیگر از
مراجع قم و علمای بزرگ برخی شهرهای ایران، در اعتراض به دستگیری این سه
مرجع تقلید راهی
تهران شدند و پس از اطمینان کامل از مصونیت جانی آنان، به شهرهای خود بازگشتند.
پس از دستگیری مجدد امام خمینی در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ و
تبعید ایشان به ترکیه نیز حوزه علمیه مشهد واکنش تندی نشان داد و با پیشگامی میلانی و
قمی، تلگرامهایی در جهت اعلام همبستگی با اهداف امام خمینی برای
علمای قم ارسال شد.
در
انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ ش روحانیان مشهد شرکت فعال داشتند و منازل علمایی چون سید عبداللّه شیرازی و حاجآقا حسن
قمی، که در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ از تبعید و اقامت دوازده سالهاش در کرج به مشهد بازگشت،
کانون تصمیمگیری و پناهگاه مردم بود و پیگیری و اجرای توصیههای رهبران نهضت و در رأس آنان امام خمینی و اداره راهپیماییها توسط علما و روحانیان مبارزی چون
میرزا جوادآقا تهرانی، شیخ ابوالحسن شیرازی، سید کاظم مرعشی،
سید علی خامنهای، شیخ عباس واعظ طبسی و
سید عبدالکریم هاشمینژاد صورت میگرفت.
شروع حرکت سیاسی مردم مشهد را در این سال باید
تشییع جنازه واعظ معروف تهران، شیخ
احمد کافی در ۳۱ تیر ۱۳۵۷ دانست که در جریان آن مدرسه نواب مورد هجوم و
غارت نظامیان قرار گرفت.
برگزاری مراسم چهلم واقعه مدرسه نواب در ۹ شهریور ۱۳۵۷ نیز که موجب بازگشایی آن مدرسه پس از چهل روز شد و در آن سید عبدالکریم هاشمینژاد سخنرانی کرد و علمای مهمی چون سید عبداللّه شیرازی شرکت کردند به
راهپیمایی بزرگ و تأثیرگذاری انجامید.
در واقع در این سال مدرسه نواب همواره موقعیتی مرکزی برای ساماندهی مبارزات و راهپیماییهای مردم مشهد داشت.
بدین ترتیب، روحانیان مشهد که معرف
حوزه این شهر بودند، تا پیروزی انقلاب رهبری مبارزات مردمی را بر عهده گرفتند.
طی سه دهه اخیر، همزمان با تحولات عمیق اجتماعی، دگرگونیهای عمدهای در حوزه علمیه مشهد رخ داده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی حوزه علمیه مشهد در مسیر آرمانهای آن بازسازی شد.
عباس واعظ طبسی، از روحانیان فعال سیاسی که در مبارزات پیش از انقلاب در مشهد سهم مؤثری داشت، از سوی امام خمینی به ریاست
حوزه علمیه خراسان بهطور عام و حوزه علمیه مشهد بهطور خاص گمارده شد.
وی در آغاز با تشکیل هیئت بررسی حوزه علمیه خراسان در ۱۳۶۲ ش،
که در سالهای اخیر به
مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان تغییر عنوان داده و از تشکیلات و اختیارات گستردهای برخوردار شده است (ادامه مقاله)، مرکّب از برخی مدرّسان و کادر اداری، به ساماندهی امور علمی و معیشتی
حوزه مشهد همت گمارد.
در دوره پس از
انقلاب، مدارس فراوانی با گرایشهای مختلف فکری بر مدارس پیشین افزوده شد.
برخی از مدارس قدیم مشهد بازسازی شد، از جمله مدرسه
میرزا جعفر (این مدرسه در سالهای پیش از انقلاب، ظاهراً به قصد تعمیرات، بسته شده بود) و مدرسه خیرات خان که هماینک در ضمن مجموعه
دانشگاه علوم اسلامی رضوی (برای آگاهی بیشتر به این منبع رجوع کنید
) مورد استفاده
طلاب قرار میگیرند و برخی دیگر مثل مدرسههای پریزاد و دو در، که هرچند به نحو
مطلوبی بازسازی شدهاند، اینک دروس حوزه در آنها تدریس نمیشود و به دلیل واقع شدن در مجموعه
حرم رضوی، عمدتاً کاربری تبلیغی و ترویجی برای زائران یافتهاند.
برخی از مدارس قدیم هم، عمدتاً به سبب گسترش و نوسازی محیط و ابنیه اطراف
حرم امام رضا علیهالسلام تخریب شدهاند، نظیرِ مدرسه بالاسر که رواق دارالولایه بر جای آن ساخته شده است.
مدرسه نواب نیز در همین طرح نوسازی تخریب و بر جای آن مدرسه جدیدی بنا شده است که به مدرسه عالی نواب شهرت دارد و از مهمترین مدارس مشهد برای ارائه دروس عالی محسوب میشود (برای آگاهی بیشتر به این منبع رجوع کنید
).
مدرسه سلیمان خان یا سلیمانیه نیز تخریب شده و در زمان تألیف این مقاله (۱۳۸۸ ش) به جای آن در جای دیگری مدرسهای به همین عنوان در حال ساخت است.
مهمترین مدرسه عالی مشهد که اینک دروس سطح عالی و خارج در آن عرضه میشود مدرسه آیتاللّه خوئی است که در واقع یک مجتمع بزرگ آموزش
علوم اسلامی است و در آستانه پیروزی انقلاب و به عنوان جایگزین مدارسِ تخریب شده در طرح نوسازی محیط اطراف
حرم امام رضا، در ساختمانی قدیمی افتتاح شد و پس از انقلاب ساختمان اصلی آن به تدریج طی سه دهه بنا و تکمیل گردید (برای آگاهی بیشتر به این منبع رجوع کنید
).
بر اساس اطلاعات موجود در مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان در سال تحصیلی ۱۳۸۷ـ۱۳۸۸ ش در حوزه علمیه مشهد ۳۱ مدرسه سطح یک، و سه مدرسه سطح دو و سه و بر اساس آمار سال تحصیلی ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷ ش، پنج مدرسه خوابگاهی وجود دارد.
همچنین اینک در حوزه علمیه مشهد دوازده
مدرسه علمیه ویژه خواهران مشغول به کار است.
در مجموع در شهرهای سه استان خراسان رضوی، خراسان شمالی و خراسان جنوبی غیر از مشهد هم ۴۶
مدرسه وجود دارد.
بر طبق آمار رسمی موجود در کارنمای عملکرد سال ۱۳۸۶ مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان که در فروردین ۱۳۸۷ منتشر شده، تعداد
طلاب سطح یک مشهد ۲، ۴۱۰، سطح دو و سه ۹۰۱، ۳، و شرکت کنندگان در امتحانات خارج فقه ۷۳۰ و شرکت کنندگان در امتحانات خارج اصول ۲۸۳ تن بوده است.
تعداد مدرّسان دارای پرونده سطح یک ۲۳۶، و بدون پرونده ۱۲۱، کل استادان سطح دو و سه ۱۱۳، استادان دروس عمومی ۸۶ و استادان دروس خارج فقه و اصول ۲۰ تن بوده است.
بر اساس اطلاعات مندرج در جدیدترین خبرنامه روابط عمومی مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان هماینک در حوزه علمیه مشهد گذشته از دروس مقدماتی، و علاوه بر ارائه دهها درس
رسائل و
مکاسب و
کفایه، حدود هجده درس خارج فقه و پانزده درس خارج اصول به توسط استادان ماهر و بعضاً صاحبنظر و مشهور و عمدتآ در مدرسه آیتاللّه خوئی و مدرسه عالی نواب عرضه میگردد.
در سالهای اخیر،
طلاب حوزههای علمیه به رسم دانشگاهیان در مدارج مختلف تحصیلی مدرک دریافت میدارند.
در حوزه علمیه مشهد این مدارک را که پس از ارزیابی
طلاب ارائه میشود، مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان صادر میکند.
مثلا بر اساس آمار رسمی، این مرکز در ۱۳۸۶ ش تعداد ۲۴۲ مدرک رسمی برای
طلاب صادر کرده است.
اداره و برنامهریزی برای مجموع مدراس حوزه علمیه خراسان اینک بر عهده تشکیلاتی است تحت عنوان «مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان» که متشکل از بخشهای زیر است:
۱) کمیسیونهای تهذیب و اخلاق، پژوهش، آموزش، اجتماعی و ارتباطات، و معیشت و رفاه، ۲) مدیر اجرایی، ۳) پذیرش، ۴) آموزش و پژوهش، ۵) فرهنگی سیاسی، ۶) مرکز مشاوره، ۷) دفتر امور خواهران، ۸) اهل سنّت.
در دوران پس از انقلاب اسلامی، مکتب معارفی خراسان معروف به
مکتب تفکیک (درباره این اصطلاح به این منبع رجوع کنید
)، با اتکا بر شخصیتهای عمدهای نظیر آیتاللّه
حسنعلی مروارید (متوفی ۱۳۸۳ ش) و
میرزا جوادآقا تهرانی (متوفی ۱۳۶۸ ش) و خاصه سید جعفر سیدان به حیات خود ادامه داده و تا حد زیادی غلبه خود را به عنوان جریان فکریِ ناقد تفکر فلسفی از منظر آموزههای دینی، و در برابر، ارائه کننده نظامی معرفتی مبتنی بر
قرآن و
حدیث، حفظ کرده است.
با این همه تفکر فلسفی و تدریس متون
فلسفه اسلامی نیز در این سالها در حوزه مشهد رواج پیدا کرده است.
در دو دهه اخیر
دفتر تبلیغات اسلامی خراسان در این زمینه البته سهم بسیار مؤثری داشته است، نه تنها در ترویج فلسفه و
کلام اسلامی بلکه همچنین در آشناسازی
طلاب با
فلسفه غرب و بهطور کلی دینپژوهی با روشها و رویکردهای جدید، از طریق برگزاری دورههای متعدد درسی؛ حتی دروسی چون
نهایة الحکمه و
اسفار، در کنار تفسیر و عقاید جزو دروس رسمی
حوزه علمیه قرار گرفته است.
گفتنی است که دفتر تبلیغات اسلامی خراسان نهادی است که در عمر بیش از دو دهه فعالیت خود در مشهد با برقرار کردن ارتباط نزدیک با بدنه حوزه، و از رهگذر تأسیس رشتهها و برگزاری دورهها و تکدرسهای مختلف مورد نیاز حوزه که در دروس رسمی بهطور جدّی جایی برای آنها در نظر گرفته نشده و نیز انتشار مجلات و ارائه دیگر خدمات آموزشی و پژوهشی، عملا بیشترین تأثیر را بر مجموعه
حوزه علمیه مشهد گذاشته است و توجه
طلاب را به آموختن و پژوهیدن دیگر علوم اسلامی از جمله
علوم قرآنی و
تفسیر و حدیث و فلسفه و کلام و نیز پارهای از
علوم انسانی جلب کرده است.
(۱) محمدعلی بن صادق آزاد کشمیری، نجوم السماء فی تراجم العلماء: شرح حال علمای شیعه قرنهای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم هجری قمری، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۸۲ ش.
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: احیاء الداثر من القرن العاشر، چاپ علینقی منزوی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۴) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، قسم ۱ـ۴، ۱۴۰۴.
(۵) ابن ابی جمهور، کشف البراهین فی شرح رسالة زاد المسافرین، چاپ وجیه بن محمد مسبِّح، بیروت ۱۴۲۲.
(۶) ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران (۱۳۲۰ ش).
(۷) ابن بابویه، امالی الصدوق، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۸) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۹) ابن حمزه، الثاقب فی المناقب، چاپ نبیل رضا علوان، قم ۱۴۱۲.
(۱۰) ابن شهر آشوب، معالم العلماء، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱.
(۱۱) ابن عساکر، معجم الشیوخ، چاپ وفاء تقی الدین، دمشق ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۱۲) عبدالجواد ادیب نیشابوری، زندگی و اشعار ادیب نیشابوری، چاپ یداللّه جلالی پندری، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۱۳) اسکندر منشی.
(۱۴) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، مطلع الشمس، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۱ـ۱۳۰۳، چاپ تیمور برهان لیمودهی، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۳ ش.
(۱۵) عبداللّه بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
(۱۶) عبدالرضا امیرشیبانی، «سیمای وقف خراسان در گفتگو با عبدالرضا امیر شیبانی: مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان خراسان»، وقف: میراث جاویدان، سال ۹، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۸۰).
(۱۷) مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۱۸) حسین بدلا، «مصاحبه با حجة الاسلام و المسلمین سید حسین بدلا»، حوزه، سال ۸، ش ۱ و ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
(۱۹) علی بن زید بیهقی، تاریخ بیهق، چاپ احمد بهمنیار، (تهران ۱۳۶۱ ش).
(۲۰) محمد بن حسین بیهقی نیشابوری کیدری، حدائق الحقائق فی شرح نهج البلاغة، چاپ عزیزاللّه عطاردی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۲۱) محمد پروین گنابادی، «مدارس قدیم مشهد و شیوه تدریس آنها»، سخن، دوره ۲۴، ش ۲ (بهمن ۱۳۵۳).
(۲۲) محمود پسندیده، حوزه علمیه خراسان، ج ۱، مشهد ۱۳۸۵ ش.
(۲۳) تبصرة العوام فی معرفة مقالات الأنام، منسوب به سید مرتضی بن داعی حسنی رازی، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران: اساطیر، ۱۳۶۴ ش.
(۲۴) عبدالسلام تربتی، اندیشه شهاب: گزیدهای از آثار منظوم و منثور عالم وارسته حاج شیخ عبدالسلام (شهابالدین) تربتی قدس سرّه، چاپ علیاکبر شهابی، (تهران ۱۳۵۷ ش).
(۲۵) عبداللّه بن نورالدین جزایری، الاجازة الکبیرة، چاپ محمد سمامی حائری، قم ۱۴۰۹.
(۲۶) رسول جعفریان، برگهایی از تاریخ حوزه علمیه قم، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۲۷) غلامرضا جلالی، تقویم تاریخ خراسان از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۲۸) غلامرضا جلالی، مشهد در بامداد نهضت امام خمینی (ره)، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۲۹) غلامرضا جلالی، «نهضت مشروطه و سرنوشت سه رویکرد سیاسی علمای مشهد»، در روحانیت و مشروطه، تهیه و تدوین مجله حوزه، قم: بوستان کتاب، ۱۳۸۵ ش.
(۳۰) فاطمه جهانپور، تاریخچه مکتبخانهها و مدارس قدیم آستان قدس رضوی با تکیه بر اسناد (صفویه تا قاجاریه)، مشهد ۱۳۸۷ ش.
(۳۱) محمد بن حسن حرّ عاملی، املالآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد (۱۳۸۵)، چاپ افست قم ۱۳۶۲ ش.
(۳۲) محمد بن حسن حرّ عاملی، الرجال، چاپ علی فاضلی، قم ۱۳۸۵ ش.
(۳۳) محمد بن حسن حرّ عاملی، الفوائد الطوسیة، چاپ مهدی لاجوردی حسینی و محمد درودی، قم ۱۴۰۳.
(۳۴) ابوالفضل حسنآبادی، سادات رضوی در مشهد از آغاز تا پایان قاجاریه، مشهد ۱۳۸۷ ش.
(۳۵) محمدعلی حسینی میلانی، علم و جهاد: حیاة آیةاللّه العظمی السید محمدهادی الحسینی المیلانی قدس سرّه، ج ۱، قم ۱۴۲۷.
(۳۶) محمدرضا حکیمی، مکتب تفکیک، قم ۱۳۸۳ ش.
(۳۷) علی خامنهای، گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه عملیه مشهد، مشهد ۱۳۶۵ ش.
(۳۸) خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء.
(۳۹) علی دوانی، مفاخر اسلام، ج ۱۱، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۴۰) محمدباقر بن اسماعیل رضوی، شجره طیّبه در انساب سلسله سادات علویه رضویه، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، مشهد ۱۳۸۴ ش.
(۴۱) غلامرضا ریاضی، دانشوران خراسان، مشهد ۱۳۳۶ ش.
(۴۲) غلامرضا ریاضی، راهنمای مشهد، مشهد ۱۳۳۴ ش.
(۴۳) محمدحسن بن عبدالرسول زنوزی، ریاض الجنة، روضه ۴، قسم ۴، چاپ علی رفیعی، قم ۱۳۸۶ ش.
(۴۴) عبدالکریم بن محمد سمعانی، التحبیر فی المعجم الکبیر، چاپ منیره ناجی سالم، بغداد ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۴۵) مهدی سیدی، تاریخ شهر مشهد: از آغاز تا مشروطه، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۴۶) رمضانعلی شاکری، انقلاب اسلامی مردم مشهد از آغاز تا استقرار جمهوری اسلامی، مشهد ۱۳۵۹ ش.
(۴۷) محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، تهران ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ ش.
(۴۸) حسین شمس، «گفتوگو با آیةاللّه سید حسین شمس»، پژوهش و حوزه، سال ۲، ش ۸ (زمستان ۱۳۸۰).
(۴۹) علاءالملک بن نوراللّه شوشتری، فردوس در تاریخ شوشتر و برخی از مشاهیر آن، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۵۰) محمدعلی شوشتری، خاطرات سیاسی سید محمدعلی شوشتری: خفیهنویس رضاشاه پهلوی، چاپ غلامحسین
میرزا صالح، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۵۱) حسن صالحی، «نیم قرن تکاپو: خاطرات آیتاللّه سید
میرزا حسن صالحی»، به کوشش غلامرضا جلالی، در مدرّس صالح: نکوداشت نیم قرن تکاپوی علمی آیتاللّه سید
میرزا حسن صالحی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۸۵ ش.
(۵۲) محمد بن حسن طوسی، الرسائل العشر، قم (۱۴۰۳).
(۵۳) رضا ظریف، «مدارس قدیمه مشهد»، پایاننامه لیسانس، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۳ ش.
(۵۴) عزیزاللّه عطاردی قوچانی، فرهنگ خراسان: بخش طوس، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۵۵) محمدعلی فاضل خراسانی، شرح دعاء عرفة، چاپ جلالالدین آشتیانی، مشهد ۱۳۸۱ ش.
(۵۶) عبدالنبی بن محمدتقی قزوینی، تتمیم املالآمل، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷.
(۵۷) عبدالرضا کفایی، «مصاحبه با حجة الاسلام و المسلمین عبدالرضا کفایی (نوه مرحوم آخوند خراسانی)»، در حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی: مجموعه گفتار، به کوشش محسن دریابیگی، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۶ ش.
(۵۸) گزارشی از شورای برنامهریزی مدیریت حوزه علمیه خراسان، اندیشه حوزه، سال ۱، ش ۲ (پاییز ۱۳۷۴).
(۵۹) گزیده اسناد، فرمانها و رقمهای آستان قدس رضوی از دوره صفویه تا قاجاریه، به کوشش ربابه معتقدی، مشهد: سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، ۱۳۸۷ ش.
(۶۰) علی اکبر گلشن آزادی، صد سال شعر خراسان، به کوشش احمد کمالپور، مشهد ۱۳۷۳ ش.
(۶۱) مجتهدی، «گفتگو با آقای مجتهدی (داماد مرحوم آیتاللّه آقازاده)»، در سینا واحد، قیام گوهرشاد، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۶۲) مجلسی، بحارالانوار.
(۶۳) عبدالرحمان بن نصراللّه مدرس، تاریخ علماء خراسان، چاپ محمدباقر ساعدی خراسانی، مشهد ۱۳۴۱ ش.
(۶۴) مرتضی مدرس گیلانی، منتخب معجم الحکماء، چاپ منوچهر صدوقی سها، تهران ۱۳۸۴ ش.
(۶۵) کاظم مدیرشانهچی، پژوهشی درباره حدیث و فقه: مصاحبه و مجموعه مقالات، مشهد ۱۳۸۰ ش.
(۶۶) مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست: اسناد و گزارشهایی از آیات عظام نائینی، اصفهانی،
قمی، حائری و بروجردی، ۱۲۹۲ تا ۱۳۳۹ شمسی، به کوشش محمدحسین منظورالاجداد، تهران: شیرازه، ۱۳۷۹ ش.
(۶۷) مرحوم آیةاللّه العظمی حاجآقا حسین
قمی، نورعلم، دوره ۲، ش ۱ (دی ۱۳۶۴).
(۶۸) مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان، کارنمای عملکرد سال ۱۳۸۶ مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان، مشهد ۱۳۸۷ ش.
(۶۹) حسنعلی مروارید، «گفتگو با آیتاللّه مروارید»، در سینا واحد، مشهد ۱۳۸۷ ش.
(۷۰) مشاهیر مدفون در حرم رضوی، (تدوین) ابراهیم زنگنه و دیگران، مشهد: بن یاد پژوهشهای اسلامی، ۱۳۸۲ ش.
(۷۱) علی بن عبیداللّه منتجبالدین رازی، فهرست اسماء علماء الشیعة و مصنفیهم، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۷۲) جلالالدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ سیفاللّه وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۷۳) عبدالحمید مولوی، «مدرسه قدیمه دینیه نواب»، نامه آستان قدس، سال ۶، ش ۲ و ۳ (بهمن ۱۳۴۴).
(۷۴) محمدهادی میلانی، دیدگاههای علمی آیةاللّه العظمی سید محمدهادی میلانی قدسسرّه: پاسخ به پرسشهای فقهی، کلامی، فلسفی، عرفانی، تفسیری و تاریخی، به کوشش غلامرضا جلالی، مشهد ۱۳۸۴ ش.
(۷۵) عبدالواسع بن جمالالدین نظامی باخرزی، منشأ الانشاء، (تدوین) ابوالقاسم شهابالدین احمد خوافی، چاپ رکنالدین همایونفرخ، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۷۶) محمد واعظزاده خراسانی، «مصاحبه با حجة الاسلام و المسلمین محمد واعظزاده خراسانی»، حوزه، سال ۸، ش ۱ و ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰).
(۷۷) حسین وحدتی، «کانون نشر حقایق اسلامی از آغاز تا انجام»، در مجموعه آثار همایش استاد محمدتقی شریعتی: مجموعه مقالات، تهران: مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۵ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حوزه علمیه مشهد»، شماره۶۶۴۳.