حنیفة بن لجیم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حنیفة
بن لجیم نام یکی از قبیلههای
کهن عرب بود.
حَنیفة
بن لُجَیْم،
قبیله کهن عرب و شاخهای از قبیله بزرگ
عدنانی بکر بن وائل. حنیفة
بن لجیم، که بنوحنیفه نیز خوانده شدهاند، مانند دیگر قبیلههایی که نسبشان به بکر
بن وائل میرسد، از طریق بکر به
ربیعة بن نزار و سپس عدنان نسب میرسانند.
از اینرو از آنان با عنوان قبایل ربیعه نام برده میشود.
قبیله حنیفة
بن لجیم گرچه از قبایل مهم و عمده بود، اما اصلیترین قبایل ربیعه یا بکر
بن وائل محسوب نمیشد.
این قبیله دارای چند
طایفه اصلی بود، بدینقرار: دُول، عَدی، عامر، زیدمَناة، حُجْر و عبد عَمرو
طایفه دول دارای
ثروت و کثرت
جمعیت بودند. از تیرههای مهم حنیفة
بن لجیم،
بن یسُحَیْم بودند.
گفته شده است که قبیله حنیفة
بن لجیم از
حجاز به
یمامه، که
فرهنگ و
تمدن دیرین آن نابود شده بود، به
قصد یافتن
مرتع و
آب کوچیدند.
گروهی از ایشان به
ریاست عُبَید بن ثعلبه، از
نسل دول بن حنیفه، به جایی که حَجر نامیده شد و حاصلخیز، رفتند و در کاخها و خانههایی که در آنجا بر جای مانده بود،
منزل گزیدند.
سپس گروه دیگری از قبیله حنیفه به
ریاست زید بن یربوع، عموی عبید
بن ثعلبه، که
بادیهنشین بودند، با دیگر افراد
بکر بن وائل به
یمامه رفتند و در نواحی اطراف
حجر، در خیمهها جای گرفتند و همه به
کاشت نخل پرداختند.
بنابراین، بخشی از
بنوحنیفه کوچ نشین و
بیابان گرد و بخشی دیگر یکجانشین و
کشاورز بودند.
همچنین گروهی از آنها
مسیحی و گروه دیگر
مشرک بودند.
شهر حجر مرکز
یمامه و منزلگاه امرا بود.
در
شهر جَوّ - که بعدآ خِضْرَمه خوانده شدــ نیز تعداد زیادی از افراد
قبیله حنیفة
بن لجیم زندگی میکردند.
از دیگر قرا و مکانهایی که به قبیله حنیفة
بن لجیم تعلق داشت،
وادی العِرض، کِرش، عَوقَه، مُهَشمه، عِماریه، فَیشان، اُباض، هَدّار، قُرّان، نَقب، تَلعة
بن عطاء و دژ مَنصِف بود.
قبیله حنیفة
بن لجیم پس از استقرار در یمامه، از
مشرق با
بحرین که سکونتگاه
تمیم بود، از
مغرب با مرزهای یمن و
حجاز، از
جنوب با
نجران و از
شمال با
سرزمین نجد همسایه شدند و بدینگونه مملکتی در یمامه بنیان کردند که با
دولت ایران (
ساسانیان) و دودمان و
امارت لخمیان حیره مناسبات داشتند.
در اواخر
جنگ بسوس، که میان دو
قبیله بزرگ
بکر بن وائل و تَغْلِب روی داد و چهل
سال به درازا کشید،
بنو حنیفه از گروه اصلی خود، بکر
بن وائل، جدا شدند و از اینرو، در مهمترین پیکار بکر
بن وائل با
لشکر ایران، یعنی
جنگ ذوقار، که با پیروزی بکر
بن وائل پایان یافت، شرکت نداشتند.
غیبت حنیفة
بن لجیم در جنگ ذوقار ممکن است به اینسبب باشد که آنان سلطه
لخمیان حیره را پذیرفته و رهبری کاروانهای ایرانی از
یمن به
عراق را عهدهدار شده بودند.
بنوحنیفه، برای گسترش
نفوذ و
قدرت خود در منطقه میان
یمامه تا عراق، چندین بار با
قبیله تمیم جنگیدند.
در حدود
سال ۶۰۰ میلادی،
هَوذة بن علی، به جای
قتادة بن مسلمه، رئیس قبیله
بنو حنیفه شد.
چون کاروانی از نفایس
یمن که برای
خسرو انوشروان فرستاده شده بود، در سرزمین
بن یتمیم ــ که با قبایل بکر و حنیفه دشمنی
خونی داشتندــ
غارت شد،
هوذة بن علی کاروانیان را اکرام نمود و با ایشان نزد انوشروان رفت.
انوشروان
هوذه را گرامی داشت و
رشته مرواریدی بر
سر او بست؛ از اینرو، به وی
هوذه تاجدار گفتند.
پس از آن،
حاکم ایرانی
بحرین به دستور انوشروان، با یاری
هوذه،
بنی تمیم را
سرکوب کرد.
از اشعاری که
اعشی،
شاعر مشهور، به این مناسبت سروده
معلوم میشود که
هوذه مسیحی بوده است.
پس از
صلح حدیبیه (سال ششم هجرت)، که
رسولخدا سفیرانی برای
دعوت رؤسای قبایل بزرگ و
پادشاهان کشورهای مجاور فرستاد، نامهای نیز برای
هوذة بن علی به
یمامه فرستاد و مردم آنجا را به
اسلام فراخواند.
هوذه فرستاده
پیامبر را گرامی داشت، اما
مسلمان نشد.
هوذه پس از
فتح مکه درگذشت
بعدآ
بنو حنیفه هیئتی را به سرپرستی
سَلمی بن حَنْظَله به
مدینه نزد
رسول خدا فرستادند و
اسلام آوردند و چون به
یمامه بازگشتند، به دستور رسول خدا
معبد خود را خراب کردند و به جای آن
مسجد ساختند.
کمی بعد،
مُسَیلمه در یمامه ادعای پیامبری کرد و بنو حنیفه و بسیاری از مردم یمامه به
پیروی از او از اسلام برگشتند.
از آن میان،
ثُمامة بن اُثال ــکه احتمالا جانشین
هوذة بن علی در
یمامه بوده است و در حملهای به
اسارت مسلمانان درآمده و در حضور
پیامبر به
اسلام گرویده بودــ همراه شماری از افراد قبیله بنو حنیفه به اسلام وفادار ماند و مردم یمامه را از پیروی
مسیلمه نهی کرد.
از حنیفة
بن لجیم در گزارش
حوادث پیشروی مسلمانان در
همدان، و قبل از
فتح نهاوند، یاد شده است.
(۱) ابنحائک، صفة جزیرةالعرب، چاپ محمد
بن علی اکوع، بغداد ۱۹۸۹.
(۲) ابن حزم، جمهرة انساب العرب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳) ابنسعد، الطبقات الکبرى (بیروت).
(۴) ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ
علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۵) ابن کلبی، جَمْهَرةالنسب، ج۱، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۶) ابن کلبی، نسب مَعَدّ و الیمن الکبیر، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۷) میمون
بن قیس اعشی، دیوان الاعشی الکبیر، چاپ محمد احمد قاسم، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
(۸) توفیق برّو، تاریخالعرب القدیم، دمشق ۱۹۸۸.
(۹) عبدالله
بن عبدالعزیز بکری، معجم مااستعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقّا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۰) بلاذری (لیدن).
(۱۱) سعد زغلول عبدالحمید، فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶.
(۱۲) طبری، تاریخ (بیروت).
(۱۳) احمدبن محمد میدانی، مجمع الامثال، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۴) یاقوت حموی.
(۱۵) یعقوبی، تاریخ.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حنیفة بن لجیم»، شماره۶۶۱۳.