حقوق کودک قبل از ازدواج
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اصطلاح حقوق کودک قبل از ازدواج به اموری گفته میشود که قبل از
ازدواج در
روایات به رعایت آن توصیه شده است و علما مسامحتاٌ به آن حقوق کودک میگویند، زیرا کودکی وجود ندارد تا حقوق او محسوب گردد، امّا رعایت آنها در جهت پرورش صحیح کودک و ایجاد زمینه
سعادت وی فوقالعاده مؤثر و بسیار بااهمیت است، زیرا
امام معصوم (علیهالسّلام) که مرتبط به
عالم غیب میباشد و به اموری آگاهی دارد که انسانهای عادّی نمیتوانند با
عقل و
تجربه به آنها آگاهی داشته باشند، رعایت آنها را مایه سعادت میداند.
در روایات وارد شده از
ائمه معصومین (علیهمالسّلام) و عبارات فقها برای ازدواج مستحباتی ذکر شده است، از جمله در بیان شرایط زوجین و وظایفی که هر یک از آنها قبل از
انعقاد نطفه و بعد از آن و در زمان
بارداری زن تا زمان تولّد
کودک دارند به نکات ظریف و دقیقی اشاره شده است. در ادامه به ذکر اینگونه مستحبات که در حقیقت احکام اخلاقی مربوط به ازدواج محسوب میگردند بیان میکنیم، و با مسامحه آن را
حقوق کودک مینامیم.
خانواده محبوبترین بنیاد و بنیان اجتماعی است.
پدر و
مادر بر اساس پیوند
ازدواج در کنار هم قرار میگیرند و کانون پُر مهر و محبّت خانواده را تشکیل میدهند و کودک محصول این پیوند مقدّس خواهد بود. از دیدگاه
اسلام، حکمت تشریع ازدواج و تاکید بر آن بهعنوان یک
سنّت الهی، در پاسخگویی به نیاز فطری انسان و انس و محبّت زن و مرد نسبت به یکدیگر و همچنین بقای نسل، نهفته است.
قرآن کریم در اشاره به این واقعیّت میفرماید: «وَ مِنْ ءَایَٰتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ اَنفُسِکُمْ اَزْوَٰجاً لِّتَسْکُنُوٓا۟ اِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ اِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیٰاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛
یکی از آیات و نشانههای لطف الهی آنست که برای شما از جنس خودتان
همسرانی بیافرید، تا در کنار او
آرامش یافته و با هم انس بگیرید و میان شما
رأفت و
رحمت برقرار نمود، همانا در این امر برای مردم بافکر، ادلّه، علم، و
حکمت الهی، آشکار است.»
در این آیه، هدف از ازدواج سکونت و آرامش اعلام شده و با تعبیری پر معنی «لِتَسْکُنُوا» مسائل بسیاری را بیان مینماید. بهراستی وجود
همسران با ویژگیهایی که مورد نظر قرآن است برای انسانها مایه آرامش زندگی است و یکی از مواهب الهی محسوب میشود. این آرامش از اینجا ناشی میشود که این دو جنس مکمّل یکدیگر و مایه شکوفایی و نشاط و پرورش میباشند، بهطوری که هریک بدون دیگری ناقص است و طبیعی است که میان دو موجود که هر یک مکمّل وجود دیگری میباشند، چنین جاذبه نیرومندی وجود داشته باشد. این آرامش و سکونت از نظر جسمی و روحی، فردی و اجتماعی است. مودّت و رحمت که در این آیه به آنها اشاره شده، موجب بقای خانواده و هماهنگی و ارتباط بیشتر بین زن و مرد میباشد.
خداوند که انسان را برای زندگی اجتماعی آفرید، این پیوند و ربط ضروری را نیز در جان آنها ایجاد نموده است.
مودّت غالباً جنبه متقابل دارد، امّا رحمت یک جانبه و ایثارگرانه است، زیرا بقای خانواده گاه نیازمند خدمات متقابل است که سرچشمه آن مودّت است و گاه خدمات بدون عوض که با
ایثار و رحمت پوشش داده میشود.
آری، ازدواج، فاصله و جدایی زن و مرد را به پیوند تبدیل میکند و چنان هماهنگی و علاقهی متقابل بین آن دو برقرار میکند که به منزله یک روح در دو قالب میشوند و در پناه آن از خطرات جنسی و اخلاقی محفوظ میمانند.
به همینجهت است که
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ازدواج را تشویق و ترغیب و آنرا سنّت خود معرّفی مینماید. و فرموده است: «اَلنّکاحُ سُنَّتی فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتی فَلَیسَ مِنِّی»
ازدواج سنّت من است و کسی که از این سنّت روی گردان باشد، از من نیست.
همچنین فرموده است: «خِیَارُ اُمَّتِی الْمُتَاَهِّلُونَ وَ شِرَارُ اُمَّتِی الْعُزَّابُ».
بهترین امّت من در بین متاهلین و بدترین آنها در بین عزاب و کسانیکه به این سنّت الهی پشت پا میزنند، قرار دارند.
در روایت دیگری آمده است: «مَا بُنِیَ بِنَاءٌ فِی الْاِسْلَامِ اَحَبُّ اِلَی اللهِ تَعَالَی مِنَ التَّزْوِیجِ».
هیچ بنایی در اسلام بنیانگذاری نشده که در نزد خداوند محبوبتر از بنیان ازدواج باشد.
و نیز فرمودهاند: «مَنْ تَزَوَّجَ اَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ فَلْیَتَّقِ اللهَ فِی النِّصْفِ الْآخَرِ اَوِ الْبَاقِی».
هر کس ازدواج کند نیمی از دین خود را حفظ کرده و باید در حفظ نیمه دیگر پرهیزکاری نماید.
کوتاه سخن اینکه، از دیدگاه اسلام هدف از ازدواج تنها پاسخگویی به غریزه جنسی نیست، دستیابی به آرامش و سکون، وصول به زمینههای محبّت و
مودّت، بقای نسل و تکامل انسانی و... نیز مدّنظر است.
نخستین وظیفه
زن و
مرد برای صاحب فرزند شدن، رعایت حق کودک در داشتن
پدر و
مادر شایسته است که در نخستین گام با ازدواج قانونی و شرعی صورت میگیرد و در کانون مقدّس خانواده تجلّی مییابد.
تولّد فرزند خارج از این دایره، اوّلین تعدّی به حقوق کودک است که اسلام از آن نهی کرده است، کودکی که خود را محصول پیوندی بیهویّت و غیرمقدّس بداند در آینده دچار اختلالهای عاطفی و رفتاری خواهد شد. بسیاری از کودکان بزهکار، نابهنجاری عاطفی و رفتاری خود را از این مساله به
ارث بردهاند. بنابراین هر کودکی حق دارد خود را متعلّق به نهادی مقدّس و قانونی داند. از سوی دیگر، خانواده نخستین کانون تربیت کودک و معمار اوّلیه شخصیّت اوست. در همین مدرسه تربیتی است که فرزندان به تدریج از رفتار پدر و مادر الگوبرداری میکنند، از اینرو روش اخلاقی والدین در ساختن شخصیّت آینده فرزندان بسیار مؤثر است.
برای رسیدن به اهداف بزرگی که به آن اشاره گردید، اسلام تشکیل خانواده بر اساس محورهای دینی و قانونی را محترم و به انجام آن ترغیب و تشویق نموده و در مواردی لازم میداند.
ائمه اطهار (علیهمالسّلام) برای
انتخاب همسران بهتر و شایسته دستوراتی صادر و شرایطی بیان نمودهاند. فقیهان نیز در کتب فقهی به استحباب آن
فتوا داده و انجام آنرا محبوب و پسندیده دانستهاند.
رعایت این شرایط میتواند خانواده را برای زن و مرد با آرامش و مودّت و رحمت همراه سازد و آنها را در جهت تربیت فرزندانی که خود سالم باشند و بتوانند در جهت ساختن جامعه سالم و
مدینه فاضله که از دیر زمان خواست بشر بوده و هست، یاری دهند. بخشی از این شرایط در ادامه بیان میشود.
ابتدا لازم است یادآوری گردد، صفاتی که در
روایات ذکر شده برای
انتخاب زن و مرد هر دو میباشد، هر چند بیشتر بهعنوان صفات زنان بیان گردیده است. به تعبیری دیگر، صفات مذکور برای طبیعت انسانی که قصد ازدواج دارد بیان شده اعمّ از اینکه مرد باشد و یا زن، ولی از آنجا که
عرف و عادت، بلکه طبیعت (اینکه از قدیم الایام مردان بهعنوان خواستگاری نزد زن میرفتهاند از بزرگترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است، طبیعت، مرد را مظهر طلب و
عشق آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت، زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است و ضعف جسمانی زن را در مقابل نیرومندی جسمانی مرد با این وسیله جبران کرده است. خلاف حیثیّت و احترام زن است که بهدنبال مرد بدود. برای مرد قابل تحمّل است که از زنی خواستگاری کند و جواب ردّ بشنود ... تا بالاخره زنی رضایت خود را به
همسری با او اعلام کند، امّا برای زن که میخواهد محبوب و معشوق باشد و از قلب مرد سر درآورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند قابل تحمّل و موافق غریزه نیست که مردی را به
همسری خود دعوت کند و احیاناً جواب ردّ بشنود و سراغ مرد دیگری برود.
) چنین اقتضا دارد که غالباً مرد، زن را
انتخاب میکند و اوست که ابتدا در مورد ازدواج تصمیم میگیرد، صفات بهعنوان صفات زن مطرح گردیده است. در حالیکه ازدواج مشترک بین هر دو میباشد و اولاد نیز از زن و مرد است و هر دو مسئولیّت تربیت آنرا دارند.
دلیل این مدّعا روایاتی است که همکفو بودن زن و مرد را لازم میشمرد. مانند آنکه از پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده است که فرمودهاند: «اَنْکِحُوا الْاَکْفَاءَ وَ انْکِحُوا فِیهِمْ وَ اخْتَارُوا لِنُطَفِکُمْ»
با کفو (هماهنگی و توافق و تماثل در جسم و جان، روحیّه و اخلاق) خود ازدواج نمایید.
این احتمال نیز وجود دارد که رعایت بعضی صفات در زنان از اهمیّت بیشتری برخوردار باشد، زیرا در جای خود به اثبات رسیده است که صفات مادر از طریق شیر به فرزندان منتقل میشود.
نقش و تاثیر باورهای دینی و اخلاقی در ایجاد آرامش در زندگی خانوادگی و تربیت صحیح آنها، قابل انکار نیست. بر این اساس است که
قرآن کریم با صراحت، ازدواج با زنان و مردان
مشرک را نهی میکند و ازدواج با آنان را منوط به
ایمان آوردنشان میداند. در ضمن یادآور میشود که اگر زیبایی ظاهری یا ثروت و مکنت آنان مایه اعجاب شما گردد، باز هم
کنیز و
برده مؤمن برای ازدواج شایستهتر از مرد و زن مشرک میباشد. «وَلَا تَنکِحُوا ٱلْمُشْرِکَاتِ حَتَّیٰ یُؤْمِنَّ ۚ وَلَاَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَةٍ وَلَوْ اَعْجَبَتْکُمْ وَلَا تُنکِحُوا۟ ٱلْمُشْرِکِینَ حَتَّیٰ یُؤْمِنُوا۟ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکٍ؛
» از آنجا که ازدواج پایه اصلی تکثیر نسل و گسترش جامعه است و محیط تربیتی خانواده در سرنوشت فرزندان بسیار مؤثر میباشد و شرک مایه انواع انحرافها و در حقیت آتش سوزانی است در
دنیا و
آخرت، از اینرو قرآن اجازه نمیدهد که مسلمانان خود را در این آتش سوزان بیافکنند و تاکید میکند که باید بنیان مقدّس ازدواج بر پایه باورهای دینی و اعتقادات مذهبی بنا گذارده شود.
خداوند در آیه دیگری چنین فرموده است: «ٱلطَّیِّبَٰتُ لِلطَّیِّبِینَ وَٱلطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَٰتِ؛
زنان پاکیزه و نیکو، لایق مردانی اینچنین میباشند و مردان پاک و طیّب از آن زنانی اینچنین میباشند.»
سفارش به ملاک عمل قرار دادن دینداری در
انتخاب همسر، از نظر اسلام آنقدر با اهمیّت است که در اینباره روایات در مورد زنان و مردان هر دو وارد شده و به آنها تاکید میکند تا در وقت ازدواج رعایت گردند.
امام باقر (علیهالسّلام) نقل میکند، مردی به محضر پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرفیاب شد و در امر ازدواج
مشورت کرد، حضرت فرمود:
همسری دیندار برای خود
انتخاب کن تا بدین وسیله
خیر و
سعادت تو فراهم گردد. «انْکِحْ وَ عَلَیْکَ بِذَاتِ الدِّینِ تَرِبَتْ یَدَاکَ».
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: اگر مرد
همسر خود را فقط با معیار جمال و زیبایی و مال و مکنت
انتخاب نماید، به خود واگذار میشود (معلوم نیست از این ناحیه خیری به آنان برسد) ولی اگر ملاک
انتخاب همسر، دینداری وی باشد، خداوند متعال جمال و مال را هم به آنان خواهد داد. «وَ اِذَا تَزَوَّجَهَا لِدِینِهَا رَزَقَهُ اللهُ الْجَمَالَ وَ الْمَالَ».
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: آنگاه که خداوند بخواهد خیر دنیا و آخرت را برای فردی جمعآورد او را از چهار نعمت ذیل برخوردار میسازد، قلبی که نسبت به عظمت خداوند خاشع باشد، زبانی که ذکر خدا گوید، جسمی که بر بلا و مصیبت
صبر نماید و زن با ایمانی که اگر به او نظر افکند، شادمان گردد و ناموس خود و مال شوهر را در غیاب او حفظ نماید. «وَ زَوْجَةً مُؤْمِنَةً تَسُرُّهُ اِذَا نَظَرَ اِلَیْهَا وَ تَحْفَظُهُ اِذَا غَابَ عَنْهَا فِی نَفْسِهَا وَ مَالِهِ».
در روایت دیگری نیز آمده است، بر شما باد ازدواج با دینداران. «فَعَلَیْکُمْ بِذَاتِ الدِّینِ».
بشار واسطی میگوید: به امام باقر (علیهالسّلام) نامهای نوشتم و در مورد ازدواج دخترم و اینکه شوهر آینده او دارای چه صفاتی باشد، مشورت کردم. آن حضرت در پاسخ من نوشت، اگر جوانی از دختر شما
خواستگاری کرد، و از اعتقادات دینی و
امانتداری وی رضایت داشتید دخترت را به ازدواج با او ترغیب کن، زیرا دختران اگر شوهر مناسب، آنها را خواستگاری کند و به ازدواج با او رضایت ندهند، این امر موجب
فتنه و
فساد بزرگ خواهد شد. «فَکَتَبَ اِلَیَّ مَنْ خَطَبَ اِلَیْکُمْ فَرَضِیتُمْ دِینَهُ وَ اَمَانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ اِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الْاَرْضِ وَ فَسادٌ کَبِیرٌ».
شبیه این مضمون در دو روایت دیگر از آن حضرت نقل شده است.
امام صادق (علیهالسّلام) از پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که فرموده است: از سعادت مرد است که زنی درست کردار داشته باشد. «مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الزَّوْجَةُ الصَّالِحَةُ»
از
امام رضا (علیهالسّلام) نقل شده که فرموده است، هیچ فایدهای برای بنده خدا بهتر از این نیست که زنی صالح و نیکو رفتار داشته باشد. زنی که هرگاه شوهر، او را ببیند مسرور گردد و در غیاب شوهر مال وی و ناموس خود را حفظ نماید. «مَا اَفَادَ عَبْدٌ فَائِدَةً خَیْراً مِنْ زَوْجَةٍ صَالِحَةٍ اِذَا رَآهَا سَرَّتْهُ وَ اِذَا غَابَ عَنْهَا حَفِظَتْهُ فِی نَفْسِهَا وَ مَالِهِ».
به همین مضمون روایت دیگری نیز نقل شده است.
همچنین امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: پنج خصلت است که اگر انسان یکی از آنها را نداشته باشد، در زندگی احساس کمبود میکند، فکر ناراحت است و بهخوبی نمیتوان از آن استفاده کرد، و آن پنج چیز عبارتند از:
سلامتی جسمانی،
امنیّت، گشایش در
روزی، انیس موافق. از ایشان سؤال شد، مقصود از انیس موافق کیست؟ فرمودند: زن صالحِ (نیک رفتار) و فرزند صالح «الزَّوْجَةُ الصَّالِحَةُ وَ الْوَلَدُ الصَّالِحُ».
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است: از گیاهانی که در لجنزار و مزبله میروید اجتناب کنید، از ایشان سؤال شد، این گیاهی که بر مزبله میروید چیست؟ فرمود: زن زیبایی که در خانواده پست و فرومایه که دارای سوء سابقه میباشند، پرورش یابد. «اِیَّاکُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ قِیلَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ قَالَ الْمَرْاَةُ الْحَسْنَاءُ فِی مَنْبِتِ السَّوْءِ».
بعضی از فقها فرمودهاند: «مقصود از اصالت خانوادگی اینست که، پدر و مادر
همسر،
مسلمان،
مؤمن و پرهیزگار باشند».
همچنین از آن حضرت نقل شده که فرمودهاند: از خانوادههای با اصل و شایسته
همسر برگزینید، زیرا ریشهها سرایت کنندهاند. «تَزَوَّجُوا فِی الْحُجْزِ الصَّالِح فَانَّ العِرْقَ دَسَّاسٌ».
شخصی به نام ابراهیم کرخی میگوید، به امام صادق (علیهالسّلام) عرض کردم، زنم فوت کرده از شخصی خواستگاری نمودم، او موافقت کرده است و تصمیم به ازدواج دارم، حضرت (علیهالسّلام) فرمود: خوب فکر کن با چه کسی همبستر میشوی و چه کسی را در اموال خود شریک قرار میدهی و بر دین و اسرار درونی خویش مطّلع میسازی؟ اگر نیاز به زن داری، دختر باکرهای که منتسب به خانوادهای که اهل خیر و خوش خُلق باشند،
انتخاب کن. «انْظُرْ اَیْنَ تَضَعُ نَفْسَکَ وَ مَنْ تُشْرِکُهُ فِی مَالِکَ وَ تُطْلِعُهُ عَلَی دِینِکَ وَ سِرِّکَ فَاِنْ کُنْتَ لَا بُدَّ فَاعِلًا فَبِکْراً تُنْسَبُ اِلَی الْخَیْرِ وَ اِلَی حُسْنِ الْخُلُقِ».
بهنظر میرسد عامل وراثت، روشنترین دلیل این توصیهها است، کسانی که به آینده فرزندان خویش میاندیشند و میخواهند فرزندانی سالم، زیبا، خوش خلق و دیندار داشته باشند، باید قبل از ازدواج در موضوع اصالت خانوادگی و محیط رشد و نموّ
همسر آینده خود دقّت کنند. مرد باید به هنگام
انتخاب همسر دقّت کند که برای نطفه خود چه جایگاهی را
انتخاب میکند و سرنوشت فرزند آیندهاش را بهدست چگونه زنی میسپارد، زیرا
همسری که از خانواده اصیل و نجیب باشد، بهتر میتواند کودکان را تربیت کند. همچنانکه لازم است زن نیز دقّت نماید ناموس خود را در اختیار چگونه مردی قرار میدهد و نطفه چه پدری را در رحم خود پذیرا میگردد و آیا این پدر خواهد توانست حقوق پدری را برای فرزندش ادا نماید و به شایستگی او را سرپرستی کند.
از جمله صفات پسندیده که در
انتخاب همسر به آن تاکید شده و فقیهان
شیعه و
اهلسنّت به استحباب آن تاکید نمودهاند، این است که
همسر، پاکدامن و
عفیف باشد و از آلودگی و عدم عفّت پرهیز داشته باشد و بتواند صاحب فرزند شود. (عقیم و نازا نباشد).
جابر بن عبدالله انصاری میگوید از
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که فرمود: بهترین زنهای شما آنانی هستند که میتوانند بارور شوند، عفیف و پاکدامنند، با نزدیکان خود با عزّت زندگی میکنند، در مقابل شوهر خاضع و فروتن باشند، برای شوهر، خود را زیبا قرار میدهند، ولی از دید غیرشوهر، خود را مستور نگه میدارند... «اِنَّ خَیْرَ نِسَائِکُمُ الْوَلُودُ الْوَدُودُ الْعَفِیفَةُ الْعَزِیزَةُ فِی اَهْلِهَا الذَّلِیلَةُ مَعَ بَعْلِهَا...».
حکمت سفارش به این شرط معلوم است، زیرا با فرزند، نسل انسان باقی میماند. فرزندان، مونس و امید آینده والدین میباشند و بههمین دلیل است که
حضرت زکریّا (علیهالسّلام) از خداوند درخواست فرزند میکند تا او را از تنهایی برهاند و عرضه میدارد: «رَبِّ لاَ تَذَرْنِی فَرْداً وَ اَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ؛
پروردگارا مرا تنها و بی وارث مگذار و تویی بهترین وارث.»
همچنین از آن حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که خطاب به
ابن عباس فرموده است: «یَا ابْنَ عباس بَیْتٌ لاَ صِبیْانَ فِیهِ لاَ بَرَکَةَ فِیهِ».
خانهای که در آن کودکی نباشد، خیر و برکت ندارد. و نیز فرموده است: فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است. «الْوَلَدُ الصَّالِحُ رَیْحَانَةٌ مِنْ رَیَاحِینِ الْجَنَّةِ».
هر چند عدم سلامت جسم و روان، موجب تحریم ازدواج نیست، ولی با توجّه به توصیههایی که از سوی ائمه اطهار (علیهمالسّلام) نسبت به این موضوع در
انتخاب همسر شده است، میتوان آنرا از جمله عوامل مؤثر در امر ازدواج و سرنوشت فرزندان دانست. به همینجهت است که برای شناخت سلامتی و تندرستی، اسلام به زن و مرد اجازه میدهد که قبل از ازدواج همدیگر را ببینند.
در روایات بسیاری توصیه شده است که با کسانی ازدواج کنید که از لحاظ بدنی نیرومند، چهارشانه و قوی باشند. رعایت این امور در سلامتی فرزندان و شکل ظاهری، تاثیر غیر قابل انکار دارد. در ذیل به بعضی از روایاتی که در این زمینه صادر شده، اشاره میگردد:
۱. از
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نقل شده که فرمودهاند: با دخترانی ازدواج کنید که از نظر چهره متوسط بین سفید پوست و سیاه پوست، هیکل قوی، چشم مشکی و گشاده، و قد او نیز متوسط بین طویل و قصیر باشد، و بهطور کلّی از نظر جسمانی، سالم و از نظر قیافه و شکل ظاهری زیبا باشد. قال: «تَزَوَّجُوا سَمْرَاءَ عَیْنَاءَ عَجْزَاءَ مَرْبُوعَةً...».
۲. از
امام رضا (علیهالسّلام) نقل شده که فرمودهاند: از سعادت مرد است که با زن سفید چهره ازدواج کند و نقاب از روی او بردارد. «مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ اَنْ یَکْشِفَ الثَّوْبَ عَنِ امْرَاَةٍ بَیْضَاءَ».
۳. در روایتی
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: زن زیبا بلغم (مقصود از بلغم، اخلاط جسد است. این کلمه اشاره به یکی از طبایع چهارگانه جسم است که بر اساس طبّ قدیم از آن بحث میشود.
) را از بین میبرد. «الْمَرْاَةُ الْجَمِیلَةُ تَقْطَعُ الْبَلْغَمَ».
۴. همچنین بر طبق حدیث دیگری فرموده است: آنگاه که خواستید با فردی ازدواج کنید از موهای او نیز سؤال کنید، همانگونه که از صورت ظاهری او سؤال میکنید. زیرا مو، یکی از دو زیبایی است. «اِذَا اَرَادَ اَحَدُکُمْ اَنْ یَتَزَوَّجَ فَلْیَسْاَلْ عَنْ شَعْرِهَا کَمَا یَسْاَلُ عَنْ وَجْهِهَا فَاِنَّ الشَّعْرَ اَحَدُ الْجَمَالَیْنِ».
ناگفته نماند هر چند باید جمال و زیبایی ظاهری
همسر در وقت ازدواج مورد توجّه قرار گیرد و این امر برای دختر و پسر با اهمیّت است، ولی همانگونه که در ذیل عناوین قبل توضیح داده شد، نباید تنها به این جنبه بسنده شود و ابعاد دیگر نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد. در
روایت صحیح،
هشام بن حکم از امام صادق (علیهالسّلام) نقل میکند که فرمود: اگر مرد بهخاطر جمال و مال دختری، اقدام به ازدواج با او نماید به خودش واگذار میشود (نه مالی بهدست میآورد و نه جمال و زیبایی باقی میماند) ولی اگر در ازدواج جنبه دینداری
همسر مورد توجّه قرار گیرد، خداوند زیبایی و مال را نیز عطا میفرماید.
در روایات بر سلامتی روانی
همسر تاکید فراوان شده و به دختر و پسر توصیه شده است در وقت ازدواج علاوه بر مورد توجّه قرار دادن ظاهر و جسم، به صفات روحی نیز دقّت کنند.
شیخ کلینی در کتاب شریف
اصول کافی، بابی را با عنوان بهترین زنها آورده و در آن روایاتی جمعآوری نموده است. در این روایات از صفاتی سخن به میان آمده و به آن سفارش شده که اگر
همسر آنها را دارا باشد، دلیل بر سلامت روحی اوست و زمینه را برای توافق اخلاقی زوجین و آرامش خانواده فراهم مینماید، مانند:
۱.
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: بهترین زنهای شما، آنهایی هستند که پاکیزه غذا طبخ کنند، بوی پاکیزه از آنها استشمام شود، اگر مالی را
انفاق کند در راه خیر و معروف باشد، و اگر سکوت کند سکوتش پسندیده و مناسب است، چنین زنی کردارش مورد رضایت خدا و کارگزار اوست و کسی که کارگزار خدا و به فرمان اوست، ناامید و محروم نمیگردد. «خَیْرُ نِسَائِکُمُ الطَّیِّبَةُ الطَّعَامِ، الطَّیِّبَةُ الرِّیحِ، الَّتِی اِنْ اَنْفَقَتْ اَنْفَقَتْ بِمَعْرُوفٍ، وَ اِنْ اَمْسَکَتْ اَمْسَکَتْ بِمَعْرُوفٍ، فَتِلْکَ عَامِلٌ مِنْ عُمَّالِ اللهِ وَ عَامِلُ اللهِ لاَ یَخِیبُ».
همین مضمون از امام صادق (علیهالسّلام) نیز روایت شده است.
بوی پاکیزه در این روایت هر چند ظهور در بوی گل و گلاب و ریاحین دارد، در کنار طبخ غذا قرار گرفتن نیز قرینه بر اراده همین معنی است، ولی حمل آن بر
اخلاق نیک نیز بعید بهنظر نمیرسد، چرا که اخلاق نیک نیز فضای خانواده را معطّر میکند و موجب سکون و آرامش میگردد و در روحیّه و تربیت فرزندان، تاثیر فزاینده دارد. جملههای بعد هم قرینه برای معنی اخیر است. سکوت بجا و مناسب، عبارت دیگری از اخلاق، صبر و متانت و فهم برخورد در خانواده میباشد.
۲. امام صادق (علیهالسّلام) از پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که فرموده است: برای مرد مسلمان، بعد از
اسلام هیچ فایدهای بیشتر از این نیست که دارای زن مسلمانی باشد، با این ویژگیها، که چون به او نظر افکند مسرور گردد، اوامر شوهر را اطاعت کند، در غیاب شوهر ناموس خود را حفظ نماید. «مَا اسْتَفَادَ امْرُؤٌ مُسْلِمٌ فَائِدَةً بَعْدَ الْاِسْلَامِ اَفْضَلَ مِنْ زَوْجَةٍ مُسْلِمَةٍ تَسُرُّهُ اِذَا نَظَرَ اِلَیْهَا وَ تُطِیعُهُ اِذَا اَمَرَهَا وَ تَحْفَظُهُ اِذَا غَابَ عَنْهَا فِی نَفْسِهَا وَ مَالِهِ».
بیتردید لازمه اطاعت از شوهر و حفظ عفاف و دامن در غیاب وی، توافق اخلاقی و پاکی و قداست معنوی است.
مستحب است
همسر آشنا به تکالیف و وظایف خویش باشد. در روایتی امام صادق (علیهالسّلام) از پیغمبر اکرم (علیهالسّلام) نقل میکند که فرموده است: با زنانی ازدواج کنید که تیزبین و از فهم بالا برخوردارند و نسبت به وظایف همسرداری آشنایند.
ازدواج با چنین زنهایی، مایه
برکت و خوشبختی است. «تَزَوَّجُوا الزُّرْقَ (زُرق بضم زاء و فتح راء مشدد، به معنی تیزبین و فهم بالاست.
) فَاِنَّ فِیهِنَّ الْیُمْنَ».
در روایت دیگری آمده است، ازدواج با چنین زنهایی دارای برکت است. «فَاِنَّ فِیهِنَّ الْبَرَکَةَ».
آنچه تاکنون ذکر شد، صفاتی است که فقها رعایت آنرا در ازدواج مستحبّ دانستهاند، در مقابل بعضی از صفات است که اگر زوجین یا یکی از آنها، دارا باشند ازدواج،
مکروه و مورد نکوهش شمرده شده است. برخی از این صفات در ذیل بیان میگردد:
اخلاق نیکو اساس پرورش نسل سالم است و این امر چه در دوران جنین و شیرخوارگی و چه در دوران تربیت کودک و چه در ایجاد فضای مناسب، برای رشد تمامی اعضای خانواده تاثیر قابل ملاحظهای دارد. ازدواج با فرد بد اخلاق چه زن و چه مرد زندگی را تلخ و فرزندان آن
خانواده را دچار آسیبهای روانی و جسمانی میکند. این امر در روایات مورد تاکید فراوان قرار گرفته است. مانند:
۱. فردی به نام بشار میگوید، در نامهای از
امام رضا (علیهالسّلام) سؤال کردم، فامیلی دارم که به خواستگاری دخترم آمده ولی اخلاقش بد است، امام فرمودند: اگر بد اخلاق است دخترت را به ازدواج او در نیاور. «کَتَبْتُ اِلَی اَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیهالسّلام) اَنَّ لِی قَرَابَةً قَدْ خَطَبَ اِلَیَّ وَ فِی خُلُقِهِ شَیْءٌ فَقَالَ لَا تُزَوِّجْهُ اِنْ کَانَ سَیِّئَ الْخُلُقِ».
۲. همچنین مفهوم روایتی که پیشتر از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل گردید بر این معنی دلالت دارد. آن حضرت فرموده است: اگر فردی که دارای اخلاق پسندیده و مورد رضایت شماست، از دختر و یا دیگر بستگان شما خواستگاری نمود، با ازدواج او موافقت کنید. «اِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ».
مفهوم روایت چنین میشود، اگر اخلاق مرد ناپسند و مورد رضایت نبود، سزاوار نیست زن به عقد او در آید.
بسیاری از فقیهان بر این باورند که ازدواج زن پرهیزکار با مرد فاسق و گناهکار مکروه است،
زیرا زن، روش و آداب زندگی را از مرد میآموزد، مفهوم روایتی که در ذیل عنوان قبل از پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل گردید، بر این معنی دلالت دارد. از آن روایت استفاده میشود اگر دینِ مرد مورد رضایت نبود با او ازدواج نکنید و فاسق چنین است.
زیرا باید از فاسق دوری گزید و نباید مورد
احترام قرار بگیرد در حالی که ازدواج نوعی
اکرام،
مودّت و
محبّت است. و نیز ازدواج با
فاسق ایمن از اضرار به زن نیست دستکم احتمال آن وجود دارد. بهعلاوه این احتمال وجود دارد که زن نیککردار، به فسق و
گناه و تبهکاری روی آورد و به آن متمایل شود.
در مقابل، برخی از فقها از استدلالهایی که ذکر شد جواب داده و معتقدند تمام گناهان موجب کراهت تزویج نمیگردد،
بلکه ازدواج با بعضی از گناهکاران مانند:
شرابخوار،
زناکار،
قاتل و مرتکب گناهانی از این قبیل، مکروه است.
۱. پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: کسی که شرب خمر نماید (بعد از آنکه خداوند آنرا به زبان من
حرام نموده است) شایسته نیست به او زن داده شود. «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ بَعْدَ مَا حَرَّمَهَا اللهُ عَلَی لِسَانِی فَلَیْسَ بِاَهْلٍ اَنْ یُزَوَّجَ اِذَا خَطَبَ».
۲. امام صادق (علیهالسّلام) نیز میفرماید: کسی که دختر معصوم و مؤمن خود را به ازدواج شرابخوار درآورد، در حقیقت
قطع رحم نموده است و او را از خود دور ساخته است. «مَنْ زَوَّجَ کَرِیمَتَهُ مِنْ شَارِبِ الْخَمْرِ فَقَدْ قَطَعَ رَحِمَهَا».
در روایتی از امام صادق (علیهالسّلام) سؤال شده است که آیا میتوان با ولد الزنا ازدواج کرد؟ حضرت فرمود: منعی ندارد لیکن مکروه است، زیرا مردم ازدواج با او را زشت و نازیبا میدانند و این زشتی به فرزند وی نیز سرایت خواهدکرد. «قَالَ لَا بَاْسَ اِنَّمَا یُکْرَهُ ذَلِکَ مَخَافَةَ الْعَارِ وَ اِنَّمَا الْوَلَدُ لِلصُّلْبِ».
شبیه این عبارت در روایات
دیگری نیز آمده است.
فقیهان ازدواج با زنانی که به زنا و ارتباط غیرمشروع مشهور میباشند را قبل از
توبه و پشیمانی از عمل ناپسند خود، مکروه دانستهاند.
زیرا در روایات از آن نهی شده است. از امام صادق (علیهالسّلام) در مورد آیه شریفه «ٱلزَّانِی لَا یَنکِحُ اِلَّا زَانِیَةً اَوْ مُشْرِکَةًۭ وَٱلزَّانِیَةُ لَا یَنکِحُهَآ اِلَّا زَانٍ اَوْ مُشْرِکٌ؛
» سؤال شد؟ حضرت فرمودند: مقصود زنان و مردانی است که به زنا مشهور میباشند. و در ادامه فرمود: کسی که حدّ زنا بر او جاری شده و یا متهم به زنا است، ازدواج با او سزاوار نیست، مگر اینکه توبه کرده باشد. «قَالَ هُنَّ نِسَاءٌ مَشْهُورَاتٌ بِالزِّنَا وَ رِجَالٌ مَشْهُورُونَ بِالزِّنَا شُهِرُوا وَ عُرِفُوا بِهِ وَ النَّاسُ الْیَوْمَ بِذَلِکَ الْمَنْزِلِ فَمَنْ اُقِیمَ عَلَیْهِ حَدُّ الزِّنَا اَوْ مُتَّهَمٌ بِالزِّنَا لَمْ یَنْبَغِ لِاَحَدٍ اَنْ یُنَاکِحَهُ حَتَّی یَعْرِفَ مِنْهُ التَّوْبَةَ».
این مضمون در روایات دیگری
نیز آمده است.
لازم به یادآوری است، این حکم شامل دختران و پسرانی که به صورت نامشروع با یکدیگر ارتباط جنسی دارند نیز میگردد. بهویژه اینکه در روایت، متهم به زنا ذکر شده است.
در
روایت صحیح از
امام باقر (علیهالسّلام) سؤال شده است که آیا مرد مسلمان میتواند با زن زیبایی که دیوانه است ازدواج نماید؟ حضرت فرمود: نمیتواند. «عَنِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ تُعْجِبُهُ الْمَرْاَةُ الْحَسْنَاءُ اَ یَصْلُحُ لَهُ اَنْ یَتَزَوَّجَهَا وَ هِیَ مَجْنُونَةٌ قَالَ: لَا».
البته نهی در این روایت حمل بر کراهت شده است.
امام صادق (علیهالسّلام) از
امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) نقل میکند که فرموده است: از ازدواج با زن احمق (کودن) اجتناب کنید، زیرا مصاحبت با چنین زنی بلا است و فرزندانش نیز ضایع خواهند شد. «اِیَّاکُمْ وَ تَزْوِیجَ الْحَمْقَاءِ فَاِنَّ صُحْبَتَهَا بَلَاءٌ وَ وُلْدَهَا ضِیَاعٌ».
امام رضا (علیهالسّلام) از پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که آن حضرت خطاب به مردی فرموده است: با زن سیاه چهرهای که میتواند صاحب فرزند شود ازدواج کن، ولی با زن زیبایی که عقیم و نازا است، ازدواج مکن، زیرا من به امّت خود در
روز قیامت در مقابل دیگر امّتها مباهات خواهم نمود. «تَزَوَّجْهَا سَوْداءَ وَلُوداً وَلا تَزَوَّجْهَا جَمِیلَةً حَسْنَاءَ عَاقِراً فَاِنِّی مُبَاهٍ بِکُمُ الْاُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
چنانکه ملاحظه میشود در روایتها و توصیههایی که ذکر شد، نتیجه امر ازدواج که تولّد فرزند میباشد مورد توجّه قرار گرفته و برای برخورداری فرزند از سلامت جسم و روان و اینکه تربیت او در آینده دچار اشکال نگردد، این توصیهها به عمل آمده است. به تعبیری دیگر، از دیدگاه اسلام، نگاه تک هدفی به ازدواج قابل قبول نیست، بلکه مجموعه اهدافی مانند
آسایش و
آرامش، ارضای
غریزه جنسی، مشارکت در حیات مادّی و معنوی، بقای نسل و تربیت فرزندان را تعقیب مینماید که شاید مهمترین آنها دو هدف اخیر است.
قرآن کریم در آیهای از
همسر بهعنوان کشتزار یاد کرده است و میفرماید: «نِسَآؤُکُمْ حَرْثٌۭ لَّکُمْ فَاْتُوا۟ حَرْثَکُمْ اَنَّیٰ شِئْتُمْ؛
زنان شما کشتزار شما هستند، پس از هر جا و هرگونه که خواهید به کشتزار خود در آیید.»
سیّدقطب در تفسیر این آیه مینویسد:
آیات قرآن رابطه زوجیّت را با تعابیری گوناگون در آیات مختلف بیان کرده است؛ گاه تعبیر «لباس»، گاه عنوان «سکونت و مودّت» و گاه عبارت «حرث» را بهکار گرفته است. تعبیر حرث، نشان دهنده جانبی از علاقه زوجیّت است، یعنی
تولید مثل و
تکثیر نسل، و از اینجا به ژرفنگری اسلام پی میبریم که انسان را با همه میلها و نیازمندیها پذیرفته است و تنها بخشی از نیازهای او را منظور نکرده است.
احادیثی نیز این مطلب را تایید میکند. امام باقر (علیهالسّلام) از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل نموده که فرموده است: چه مانع میشود مؤمن را، از آنکه
همسری انتخاب کند، شاید خداوند نسلی به وی عطا کند که زمین را با ذکر لاَ اِلَهَ اِلاَّ اللهُ سنگین نماید. «مَا یَمْنَعُ الْمُؤْمِنَ اَنْ یَتَّخِذَ اَهْلًا لَعَلَّ اللهَ اَنْ یَرْزُقُهُ نَسَمَةً تُثْقِلُ الْاَرْضَ بِلاَ اِلَهَ اِلاَّ اللهُ».
ممکن است کسی بگوید حق ازدواج برای همه است، زن، مرد، عاقل، دیوانه، سالم و مریض و نمیتوان جلوی حق مسلّم فرد را به نفع کودکی که هنوز تولّد نیافته است، گرفت؟
در پاسخ باید گفت: عدم سلامت بدن، و یا ضعف اعتقادات دینی و اخلاقی و ناتوانیهای ذهنی چنانکه بیان گردید از دیدگاه فقهی موجب تحریم ازدواج نیست، ولی خواسته یا ناخواسته در تداوم زندگی مشترک تاثیر منفی خواهد داشت. در مورد ویژگیهای جسمانی و ظاهری نیز اصل بر این است که مرد و زن همدیگر را با شرایط موجود بپذیرند و جنبههایی همچون ترحّم، مددکاری و دلسوزی سبب ازدواج نگردد. نازایی، ناتوانی جسمی و جنسی و سالخوردگی مانع ازدواج نخواهند بود، به شرط اینکه طرفین بدان آگاه و راضی باشند و
تدلیس در میان نباشد.
همچنین ناتوانیهای ذهنی و اختلالات روانی و نیز ضعف اعتقادات (در مورد اعتقادات مذهبی و دینی، فقها مباحثی مطرح نمودهاند. مانند اینکه ازدواج زن مؤمنه (
شیعه) با مرد غیرشیعی مکروه و یا
حرام دانسته شده و نیز در مورد
ازدواج دائم مرد شیعی با زنان اهل کتاب (
یهودی و
نصرانی).) دینی و اخلاقی، هر چند مانع ازدواج نیستند، ولی نادیده گرفتن این موارد در حقیقت تن دادن به یک خطر است، زیرا چنین خانوادهای همواره در پرتگاه متلاشی شدن و تباه گردیدن است. امّا این ادّعا که حق مسلّم ازدواج را به سبب کودکی که هنوز توّلد نیافته است، نمیتوان نادیده گرفت صحیح نیست. زیرا این توصیهها از باب پیشگیری و علاج واقعه قبل از وقوع است، و بهطور قطع اگر در این موارد
احتیاط رعایت نشود، حقوق فرزندان در آینده تضییع خواهد شد. در آن صورت کار هم بر پدران و مادران و هم بر فرزندان مشکل خواهد شد. و چه بسا که والدین بهدلیل عدم توجّه، در نزد خداوند مؤاخذه شوند.
در ابتدای این بحث ذکر دو مطلب لازم به نظر میرسد:
۱. بیشک،
اسلام و دیگر
ادیان الهی در بیان احکام، از اموری خبر دادهاند که انسان بهطور عادی قادر به اطّلاع از آنها نیست و نمیتواند با
تجربه و تفحّص بدان دست یابد. این امور از چیزهایی است که در اصطلاح قرآن و روایات، سرّ غیب (پنهان) و یا
علم به غیب نامیده شده است.
قرآن کریم در اینباره میفرماید: خداوند هیچگاه شما را از اسرار پنهانی آگاه نمیکند و علم غیب را در اختیار شما نخواهد گذاشت. لیکن برای این مقام از پیغمبران خود، هر کس را که بخواهد، برمیگزیند. «وَمَا کَانَ ٱللهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی ٱلْغَیْبِ وَلَٰکِنَّ ٱللهَ یَجْتَبِی مِن رُّسُلِهِۦ مَن یَشَآءُ؛
» (آگاهی بر اسرار نهانی (عکس آنچه بسیاری خیال میکنند) مشکلی را برای مردم حلّ نمیکند، بلکه در بسیاری از موارد، هرج و مرج و از هم پاشیدن پیوندهای اجتماعی و خاموش شدن شعلههای امید و از بین رفتن تلاش و کوشش در میان توده مردم میگردد. قرآن در این آیه،
پیامبران الهی را از این حکم استثناء نموده و میگوید خداوند گوشهای از علم غیب بیپایان خود و اسرار درون مردم را که شناخت آن برای تکمیل رهبری آنها لازم است، در اختیار آنان قرار میدهد.
)
علامه طباطبایی (قدّسسرّه) در تفسیر این آیه مینویسد: «علم غیب و اسرار عالم از اموری است که خداوند آگاهی از آن را به خود اختصاص داده است و انسانهای عادی از آن اطّلاعی ندارند، مگر پیامبران الهی که بهواسطه
وحی از آن مطّلع میشوند».
به هر صورت، پیامبر و اوصیای معصومین آن حضرت (علیهالسّلام) میتوانند از غیب و اسرار عالم خلقت خبر دهند و اینکه بعضی امور در بعضی دیگر تاثیر مثبت یا منفی میگذارد. خبر دادن آنها به تاثیر بعضی از امور در
سعادت و
حسن خُلق فرزندان و بعضی دیگر در گناهکاری و سوء خُلق آنان و اینکه ستمگران را یاری خواهند نمود، از جمله این امورند. خلاصه اینکه
ائمه معصومین (علیهمالسّلام) با استفاده از علم غیب، از تاثیر بعضی امور در سعادت و شقاوت فرزندان خبر دادهاند.
۲ـ از آنجا که کیفیّت انعقاد نطفه و شرایط زمانی و مکانی و حالات روانی پدر و مادر بر روی
نطفه و در نهایت کودک، آثار و عوارض مثبت یا منفی دارد، از اینرو کیفیّت و شرایط انعقاد نطفه در راستای حقوق کودک، قابل ملاحظه و دقّت است. از نظر
اسلام، تربیت و پرورش فرزندان از پیش از تولّد شروع میشود که
انتخاب همسر شایسته و صالح، نخستین گام و مرحله بعد انعقاد نطفه و دوران بارداری است. بدانجهت در متون روایی برای وقت ازدواج و تشکیل خانواده، زمان آمیزش و انعقاد نطفه و دیگر امور که در این خصوص مؤثر میباشد، با عناوین
حرام،
واجب،
مکروه و
مستحب، توصیهها و سفارشهای متعدّدی شده است. در ادامه برخی از آنها ذکر میگردد:
۱. فقها فرمودهاند: واقع ساختن ازدواج در زمانی که قمر در برج عقرب (یعنی زمانی که قمر تحت شعاع خورشید قرار میگیرد.
) است، مکروه است.
از
امام صادق (علیهالسّلام)، روایت شده که فرموده است: مردی که در ایّام قمر در عقرب ازدواج نماید، نیکی نمیبیند و یا از آن زن نیکی نمیبیند، «لَمْ یَرَ الْحُسْنَی».
در روایت دیگری آمده است، آماده سقط فرزند خود باشد. «فَلْیُسَلِّمْ لِسِقْطِ الْوَلَدِ».
۲. همچنین ازدواج در ساعاتی که هوا گرم است، مکروه
است. امام باقر (علیهالسّلام) میفرماید: نمیبینم در چنین ازدواجی زن و شوهر با یکدیگر توافق داشته باشند و ممکن است از هم جدا شوند، «مَا اَرَاهُمَا یَتَّفِقَانِ فَافْتَرَقَا».
پس از مرحله
انتخاب همسر مناسب و شایسته و اجرای عقد ازدواج با روش مذهبی و الهی، زن و شوهر باید اطمینان یابند که آمادگی لازم برای مسئولیت فرزندآوری و فرزندپروری را دارند و میتوانند در جهت مراعات حقوق فرزندان خویش گام بردارند. بعد از حصول چنین اطمینان خاطری است که میتوانند اقدام به انعقاد نطفه نمایند. این آمادگی باید از نظر جسمی و روحی حاصل شود. در این مساله نیز اسلام دستوراتی دارد.
اسلام دینی است که هم طبیعت انسان را بهسوی
کمال هدایت میکند هم
فطرت او را، از اینرو دستوراتی که در بردارنده هماهنگی بسیار لطیفی بین طبیعت و فطرت انسان است، را به مسلمانان داده است. اسلام بهمنظور پاسخگویی به نیاز جنسی و تامین عفّت و پاکی در جامعه و ایجاد آرامش و سکون و تولید نسل ازدواج را مورد توصیه و تاکید فراوان قرار داده است.
در ضمن برای اینکه از همین امر طبیعی، راهی بسوی تکامل انسان بگشاید و او را از خاک، متوجّه آسمان کند، آن را با مفاهیمی چون «بسم الله» و
نماز و
دعا گره میزند. ذکر مبارک «بسم الله» شعار توحیدی و تعیینکننده سَمت و سوی حرکت بنده است. بسم الله، رمز اینمطلب است که خداوند انگیزه و هدف است، نه هوسهای زودگذر و نشان از آن دارد که در اوج لذّتهای دنیوی نیز خدا را فراموش نمیکنیم. با توجّه به این اصل، موارد ذیل برای بهبود روابط زناشویی مورد تاکید قرار گرفته است:
۱.
امام صادق (علیهالسّلام) از جدّش
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نقل میکند که فرموده است: در وقت
آمیزش بگویید بسم الله و بالله، آنگاه بگویید: خدایا
شیطان را از من و آنچه روزی من میفرمایید دور گردان. سپس حضرت فرمودند: اگر خداوند فرزندی به آنان عطا فرمود، شیطان به او ضرر نمیرساند.
۲. در روایت دیگری وارد شده، در وقت آمیزش چنین دعا بخوانید، خدایا اگر با آمیزش امشب بنا است فرزندی بما عطا فرمایی برای شیطان در او بهره و نصیب قرار مده و او را
مؤمن و خالی از مکر و ناپاکی او قرار بده. «اللَّهُمَّ اِنْ قَضَیْتَ مِنِّی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ خَلِیفَةً فَلا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ شِرْکاً وَ لا نَصِیباً وَ لا حَظّاً وَ اجْعَلْهُ مُؤْمِناً مُخْلِصاً».
۳. مستحب است در وقت آمیزش، زن و مرد با
وضو و
طهارت باشند و در
شب زفاف بعد از خواندن دو رکعت نماز و دعا، آمیزش انجام شود.
امام باقر (علیهالسّلام) خطاب به مردی که شب زفاف در پیش داشت، فرمود: آنگاه که قصد آمیزش داشتی به
همسر خویش، دستور بده وضو بگیرد، خود نیز وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و حمد و ثنای الهی انجام بده و بر پیغمبر و آل او درود بفرست، سپس دعا بخوان و از افرادی که حضور دارند درخواست کن آمین بگویند و در دعای خود چنین بگو، خداوندا، الفت و انس و همدلی و رضایت همسرم را روزی من گردان و مرا به او راضی و خشنود ساز و میان من و او به نیکوترین وجه ارتباط برقرار کن با بهترین انس و الفت. زیرا تو
حلال را دوست میداری و از
حرام ناخشنودی. «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی اِلْفَهَا وَ وُدَّهَا وَ رِضَاهَا وَ ارضِنِی بِهَا وَ اجْمَعْ بَیْنَنَا بِاَحْسَنِ اجْتِمَاعٍ وَ آنَسَ ائْتِلَافٍ فَاِنَّکَ تُحِبُّ الْحَلَالَ وَ تَکْرَهُ الْحَرَامَ».
۴. بر طبق حدیث دیگری، پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خطاب به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمود: هنگامی که
همسرت حامله است با او آمیزش مکن، مگر اینکه با وضو باشی، در غیر این صورت ممکن است فرزند شما تاریک دل و بخیل گردد. «فَلَا تُجَامِعْهَا اِلَّا وَ اَنْتَ عَلَی وُضُوءٍ فَاِنَّهُ اِنْ قُضِیَ بَیْنَکُمَا وَلَدٌ یَکُونُ اَعْمَی الْقَلْبِ بَخِیلَ الْیَدِ».
از روایت سوم و روایات دیگری با این مضمون، استفاده میشود، اسلام آگاهیهای ارزنده و نکات ظریف و دقیقی را در ارتباط با روابط زناشویی زن و مرد ارائه میدهد و هر یک از
همسران را توصیه میکند که تامین رضایت دیگری را بر رضایت خود مقدّم دارد و شرایط را برای کامیابی جسمی و آرامش روانی هم مهیّا سازند، توجّه به این سفارشها موجب حفظ پاکدامنی، انس و الفت و پایبندی به زندگی میگردد. در نظام خانواده اسلامی توصیه شده است که برای ایجاد روابط در بین زوجین باید آمادگی باشد و از نتیجه آن طرفین راضی باشند، این آمادگی از ناحیه زن، با
زینت و
آرایش و
نظافت و
بهداشت اعلام میشود، همچنانکه مردان نیز به نرمی و لطافت در برخورد و تحریک و اظهار محبّت سفارش شدهاند.
اسلام با این سفارشها میخواهد در ورای این روابط ظاهری، امتزاج روحی و روانی دو
همسر را فراهم کند که هیچیک از آنها تصوّر نکند ابزار کامجویی دیگری قرار گرفته یا مجبور به این روابط بوده است، اعلام رضایت از هم و بیان اینکه آرامش و راحتی یکدیگر را موجب شدهاند، تصوّری مطلوب برای مراحل بعدی در ذهن و ضمیر ایجاد میکند.
مستحب است آمیزش در شبهای دوشنبه، سهشنبه، پنجشنبه و جمعه و در روز پنجشنبه در وقت زوال و روز جمعه بعد از عصر انجام شود.
طبق حدیثی رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خطاب به امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میفرماید: «اگر آمیزش در شب دوشنبه صورت پذیرد و خداوند فرزند عطا فرماید،
حافظ قرآن کریم و راضی به آنچه خداوند به او رزق میدهد، خواهد شد. فرزند حاصل از آمیزش در شب سهشنبه، ضمن داشتن اعتقادات صحیح، افتخار شهادت در راه خدا به او نصیب میگردد، چنین فرزندی در قلب، مهربان، دارای
سخاوت و زبانی پاک و طاهر میگردد. فرزند حاصل از آمیزش در شب پنجشنبه،
عالم و حاکم خواهد شد و در روز پنجشنبه، در وقت زوال،
شیطان بر او مسلّط نمیگردد و خداوند سلامت در
دین و
دنیا را به او نصیب خواهد فرمود.
و در شب جمعه، خطیب سخنور و استاد سخن میگردد. همچنین فرمود: فرزند حاصل از آمیزش در روز جمعه بعد از عصر، از علما و دانشمندان بزرگ و صاحب نام میگردد».
همانگونه که در روایات مواردی بهعنوان عامل بهبود روابط زناشویی مورد تاکید قرار گرفته است، از شرایط و حالاتی نیز سخن بهمیان آمده که در آنها ارتباط زناشویی ناپسند (مکروه) شمرده شده یا از آن منع گردیده است. بهعنوان نمونه:
۱. آمیزش در زمان
عصبانیّت و
بیماری، وقوع
زلزله،
خسوف (ماه گرفتگی) و
کسوف (خورشید گرفتگی)
امام باقر (علیهالسّلام) قسم یاد میکند، آمیزش در اوقات یادشده که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از آن نهی نموده است برای کسی که این خبر به او برسد، حاصل آن فرزندی خواهد شد که هماهنگ با آنچه پدر و مادر دوست میدارند، نیست. «وَ ایْمُ اللهِ لَا یُجَامِعُ اَحَدٌ فِی هَذِهِ الْاَوْقَاتِ الَّتِی نَهَی رَسُولُ اللهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عَنْهَا وَ قَدِ انْتَهَی اِلَیْهِ الْخَبَرُ فَیُرْزَقُ وَلَداً فَیَرَی فِی وَلَدِهِ ذَلِکَ مَا لا یُحِبُّ».
۲. سخن گفتن در وقت آمیزش، زیرا حاصل آن فرزندی خواهد شد که در معرض کری است. «لا تَتَکَلَّمْ عِنْدَ الْجِمَاعِ فَاِنَّهُ اِنْ قُضِیَ بَیْنَکُمَا وَلَدٌ لَا یُؤْمَنُ اَنْ یَکُونَ اَخْرَسَ».
در روایات دیگری آمده است، سخن گفتن، موجب کری میشود. «فَاِنَّهُ یُورِثُ الْخَرَسَ».
البته ذکر خدا استثنا شده است.
۳. آمیزش در شب اوّل، آخر و وسط
ماههای قمری، به استثنای شب اول
ماه رمضان. امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: آمیزش در این ایّام ممکن است به سقط فرزند منجر شود و اگر تام الخلقه به دنیا آید، دیوانه گردد. آنگاه حضرت فرمود: آیا نمیبینید مرض دیوانگان در اوّل، وسط و آخر ماه، شدّت بیشتری دارد. «فَاِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَلْیُسَلِّمْ لِسِقْطِ الْوَلَدِ فَاِنْ تَمَّ اَوْشَکَ اَنْ یَکُونَ مَجْنُوناً اَلَا تَرَی اَنَّ الْمَجْنُونَ اَکْثَرُ مَا یُصْرَعُ فِی اَوَّلِ الشَّهْرِ وَ وَسَطِهِ وَ آخِرِهِ».
بههمین مضمون از پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز روایت شده است.
ولی باید افزود که آمیزش در شب اول ماه رمضان مستحب است.
۴. در محاق هر ماه قمری (دو شب یا سه شب آخر هر ماه که قمر در غروب و صبحگاهان دیده نمیشود)
امام کاظم (علیهالسّلام) میفرماید: آمیزش در این ایّام ممکن است موجب سقط فرزند شود.
در روایت دیگری آمده است، حاصل آمیزش در چنین ایّامی، فرزندی میشود که
ظالم را یاری میدهد، از مردم بهزور پول میگیرد و آنها را به هلاکت میرساند.
۵. آمیزش بعد از ظهر، زیرا ممکن است فرزند، احول (چپ چشم) گردد.
۶. در خانهای که فرزندان بیدارند و پدر و مادر و عورتین آنها را میبینند و کلام آنها را میشنوند. پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قسم یاد میکند که با این روش، فرزندان هرگز رستگار نخواهند شد و اگر بیننده پسر است، زانی و اگر دختر است، زانیه میشود.
در روایت دیگری امام باقر (علیهالسّلام) فرموده است: از آمیزش در جایی که فرزندان میبینند و توانایی بیان و توصیف آنرا دارند، بپرهیزید، راوی میگوید سؤال کردم، بهجهت اینکه انجام آن زشت است؟ حضرت فرمود: اگر از این آمیزش فرزندی متولّد شود در فسق و فجور و تبهکاری شهرت مییابد. «قَالَ: لا فَاِنَّکَ اِنْ رُزِقْتَ وَلَداً کَانَ شُهْرَةً عَلَماً فِی الْفِسْقِ وَ الْفُجُورِ».
بدینجهت
امام سجّاد (علیهالسّلام) میفرماید: هرگاه قصد آمیزش داشتید، درب را ببندید، پرده را بینداز و خدمتگزاران را از خانه بیرون کنید.
دستورات حیات بخش اسلام را میتوان با آنچه در اجتماع به اصطلاح متمدّن غربی امروز رایج است مقایسه کرد. که متاسفانه خود باختگان و غرب زدههای جامعه آنرا آزادی و تمدّن میشمرند.
۷. آمیزش رو به
قبله و پشت به قبله.
۸. آمیزش در
غروب آفتاب و
طلوع فجر تا
طلوع آفتاب.
۹. تکرار آمیزش قبل از
غسل. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: ممکن است حاصل چنین آمیزشی فرزند مجنون باشد، در این صورت مرد فقط خودش را سرزنش نماید. «فَاِنْ فَعَلَ وَ خَرَجَ الْوَلَدُ مَجْنُوناً فَلَا یَلُومَنَّ اِلَّا نَفْسَهُ».
۱۰. در حالت برهنگی، هر چند بینندهای نباشد. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: در وقت آمیزش، زن و مرد خود را برهنه نکنند، این روش آمیزش دو الاغ است و
ملائکه از بین آنها خارج میگردد. «فَلَا یَتَعَرَّیَانِ فِعْلَ الْحِمَارَیْنِ فَاِنَّ الْمَلَائِکَةَ تَخْرُجُ مِنْ بَیْنِهِمَا اِذَا فَعَلَا ذَلِکَ».
در عبارات فقیهان که ظاهراً برگرفته از روایات است، آمده است، حاصل چنین آمیزشی فرزندی جلّاد (بیرحم) خواهد شد.
۱۱.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نقل میکند، پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمیزش در شبی که فردای آن روز قصد مسافرت داشت را مکروه میدانست و میفرمود: اگر فرزند متولّد شود، پُر سفر میگردد. «اِنْ رُزِقَ وَلَداً کَانَ جَوَّالَةً».
در روایت دیگری نیز آمده است، فرزند حاصل از این آمیزش، اموال خود را در راه غیر حق مصرف مینماید. «یُنْفِقُ مَالَهُ فِی غَیْرِ حَقٍّ».
۱۲. آمیزش در حالی که زن و مرد موهای خود را با حنا رنگآمیزی نموده باشند. زیرا ممکن است فرزند حاصل از آن، مخنّث (به مردی که خود را به شکل و حالت زنان در آورد و مانند آنان سخن بگوید و از خود نرمش نشان دهد، مخنّث گویند.
) شود. «اِنْ رُزِقْتَ وَلَداً کَانَ مُخَنَّثاً».
۱۳. هرگاه مرد با قصد ریبه و شهوت به زن نامحرم نگاه کند و سپس با زن خود آمیزش نماید. پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است: فرزند حاصل از چنین آمیزشی ممکن است مخنّث یا مؤنث و یا مخبّل (دیوانه) گردد.
۱۴. آمیزش در حالت ایستاده، زیرا فرزند، به تعبیر روایت بوّال میشود، یعنی شب ادراری پیدا میکند. همچنین از آمیزش در زیر درختی که دارای ثمره و میوه است و در ساعات اولیّه شب و در زیر نور خورشید، بدون آنکه زن و مرد مستور باشند، مذمّت گردیده است، زیرا چه بسا فرزند، جلّاد، آدمکش، جهنّمی یا ساحر میگردد و
دنیا را به جای
آخرت برمیگزیند.
۱۵. آمیزش در حالی که مرد به عورت زن نگاه میکند. پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ممکن است فرزند چنین آمیزشی کور شود. «فَاِنَّ النَّظَرَ اِلَی الْفَرْجِ یُورِثُ الْعَمَی فِی الْوَلَدِ».
برای مرد جایز نیست در ایّام عادت ماهانه و
حیض زن، آمیزش نماید و اگر با
عمد و
علم انجام دهد،
فاسق میشود. همچنین بر زن
حرام است در مقابل شوهر تمکین نماید، مگر اینکه پاک شود. این حکم، اجماعی و مورد توافق فقها، اعمّ از
شیعه و
اهلسنّت است.
قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «وَیَسْـَٔلُونَکَ عَنِ ٱلْمَحِیضِ ۖ قُلْ هُوَ اَذًۭی فَٱعْتَزِلُوا۟ ٱلنِّسَآءَ فِی ٱلْمَحِیضِ ۖ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّیٰ یَطْهُرْنَ؛
از تو درباره خون حیض سؤال میکنند. بگو: زیانبار و آلوده است. از اینرو در حالت قاعدگی، از زنان کنارهگیری کنید و با آنها آمیزش ننمایید، تا پاک شوند.
«مَحیض» به معنی عادت ماهیانه و «فَاعْتَزِلوُا» به معنی اجتناب از آمیزش است.
بنابراین جمله «فَٱعْتَزِلُوا۟ ٱلنِّسَآءَ فِی ٱلْمَحِیضِ» اینچنین معنا میشود: از آمیزش با زنان در ایّام عادت ماهیانه خودداری کنید.
محقّق کرکی مینویسد: «علمای اسلام بر این مساله،
اجماع و توافق نظر دارند».
این حکم در
روایات نیز با صراحت بیان گردیده است. شخصی به نام فضل هاشمی میگوید: از
امام کاظم (علیهالسّلام) سؤال کردم، مردی با زنش در ایام عادت، مجامعت نموده است. فرمود: به درگاه خدا توبه نموده و تکرار ننماید، گفتم آیا باید تادیب شود؟ فرمود: حاکم اسلامی میتواند تا بیست و پنج ضربه تازیانه (یک چهارم حدّ زانی) او را تادیب نماید. «قَالَ یَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ لَا یَعُودُ قُلْتُ فَعَلَیْهِ اَدَبٌ قَالَ نَعَمْ خَمْسَةُ وَ عِشْرُونَ سَوْطاً رُبُعُ حَدِّ الزَّانِی».
در روایات دیگری
امام صادق (علیهالسّلام) از اجداد گرامیاش نقل میکند که فرمودهاند: باید مرد از آمیزش در ایام
عادت ماهیانه پرهیز نماید و اگر مجامعت نمود و حاصل آن فرزندی شد که مبتلا به مرض
جذام یا
برص (نوعی بیماری پوستی)
است، کسی غیر از خود را ملامت ننماید. این جمله کنایه از این است که مرد مقصر است. «فَاِنْ غَشِیَهَا فَخَرَجَ الْوَلَدُ مَجْذُوماً اَوْ اَبْرَصَ فَلَا یَلُومَنَّ اِلَّا نَفْسَهُ».
آثار منفی آمیزش در ایّام عادت بر طفل، از امور مسلّم و معروف و زبانزد در میان مردم است و نمونههایی در تاریخ ذکر شده است.
نقل شده، فرزندی سیاه چهره را به حضور
خلیفه دوّم آوردند که پدرش او را از خود نفی مینمود و مدعّی بود از او نیست. عُمر تصمیم گرفت پدر را به جهت اتّهام بر مادر طفل،
تعزیر نماید. در این هنگام
حضرت علی (علیهالسّلام) از آن مرد سؤال کرد آیا با مادر کودک در ایّام حیض مجامعت نمودی؟ آن مرد گفت: آری. حضرت فرمود: بدانجهت، فرزند، سیاه چهره شده. «قَالَ (علیهالسّلام) لِذَلِکَ سَوَّدَهُ اللهُ فَقَالَ عُمَرُ لَوْ لَا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَرُ».
مشهور است،
هارون الرشید خلیفه عباسی، با
کنیز خود در ایّام حیض آمیزش نمود
و از آن فرزندی متولّد شد به نام عبدالله ملقّب به مامون که خبث باطنی و روح پلید او سبب گردید تا
امام علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) را به
شهادت رساند.
کوتاه سخن اینکه، آمیزش در ایّام حیض در
قرآن با عنوان «اذیً» (چیز آلوده و زیان آور) معرّفی شده است و در حقیقت با این عبارت، فلسفه حکم اجتناب از آمیزش جنسی زنان در این حالت، بیان گردیده است.
برای زوجین و فرزند احتمالی آنها ضررهای غیر قابل جبران دارد که طبّ امروز نیز آنرا اثبات کرده است، از جمله، احتمال عقیم شدن مرد و زن و ایجاد یک محیط مساعد برای پرورش میکروب و ابتلای به بیماریهای آمیزشی. از اینرو، پزشکان آمیزش جنسی با چنین زنانی را ممنوع اعلام میکنند.
در تمام سفارشها و توصیههایی که از منبع پر فیض و بیکران علم امامان معصوم (علیهمالسّلام) بیان شده است، چه در قالب
مستحبّ و
واجب و چه در عنوان
مکروه و
حرام، آینده کودکی که به دنیا میآید، بسیار موردنظر و عنایت است.
توجّه به جهان پر رمز و راز علّتها و معلولها، ما را به تعبّد و تقیّد بیشتر نسبت به دستورها و آموزههای با حکمت
شرع، دعوت میکند. آنچه در روایات به آنها اشاره شده است، ریشه در مصلحتهای انسان دارد که گاه بر ما پوشیدهاند، ولی هر روز که میگذرد برخی از اسرار آنها آشکار میگردد.
به هر حال، این دستورها از
وحی الهی سر چشمه میگیرند و
حکمت و
علم الهی پشتوانه آنها میباشد. بنابراین متضمّن امور دنیوی و سعادت اخروی بیشتر خواهند بود و با پیشرفت علم و عقیم ماندن بسیاری از مکاتب بشری، چهره واقعی این توصیهها و دستورها بیش از پیش بر همه جهانیان آشکار خواهد شد.
انصاری، قدرتالله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۱، ص۱۶۳-۱۹۳، برگرفته از بخش «فصل سوم مستحبات ازدواج یا رعایت حقوق کودک قبل از ولادت و در دوران حمل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۸/۲.