• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حق و باطل (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





حق و باطل: (يَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْباطِلَ)
حَقّ به معنی ثابت و ضدّ باطل است. راغب گوید: اصل حقّ به معنی مطابقت و موافقت است. در قاموس ضدّ باطل، صدق، وجود ثابت و غیره گفته است. در مجمع البیان ذیل «آیه ۷ از سوره انفال» گوید: حقّ آن است که شی‌ء در موقع خود واقع شود.
از آنجا كه روش قرآن، به عنوان يک كتاب تعلیم و تربیت، متكى به مسائل عينى است، براى نزديک ساختن مفاهيم پيچيده به ذهن انگشت روى مثلهاى حسى و جالب و زيبا در زندگى روزمره مردم مى‌گذارد. آيه مورد بحث براى مجسم ساختن حقايقى پيرامون توحید و شرک، ایمان و کفر و حق و باطل مثل بسيار رسايى بيان مى‌كند که در ادامه به توضیح آن پراخته خواهد شد.



به موردی از کاربرد حق و باطل در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - حق و باطل (آیه ۱۷ سوره رعد)

(أَنزَلَ مِنَ السَّماء ماء فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رّابِيًا وَ مِمّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ في النّارِ ابْتِغاء حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاء وَ أَمّا ما يَنفَعُ النّاسَ فَيَمْكُثُ في الأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثالَ) «خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانه‌اى به اندازه آنها سيلابى جارى شد؛ سپس سيلاب بر روى خود كفى حمل كرد؛ و همچنين از آنچه در كوره‌ها، براى به دست آوردن زينت آلات يا وسايل زندگى، آتش بر آن مى‌افروزند، كفهايى مانند آن به وجود مى‌آيد -خداوند براى، حق و باطل چنين مثالى مى‌زند- سرانجام كفها به بيرون پرتاب مى‌شوند، ولى آنچه به مردم سود مى‌رساند (آب يا فلزّ خالص‌) در زمين مى‌ماند؛ خداوند اينچنين مثال مى‌زند»

۱.۲ - حق و باطل در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: آيه كريمه مورد بحث از آيات برجسته قرآنى است كه در باره طبیعت حق و باطل بحث نموده، و بدو تکوّن و كيفيت ظهور و آثار خاصه هر يک از آن دو را خاطرنشان مى‌سازد و سنت خداى سبحان را كه در وصفش فرموده: (فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْديلًا وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْويلًا) در خصوص حق و باطل بيان مى‌كند. خداى تعالى اين بيان را در ضمن مثلى مى‌آورد -و البته مثل مزبور يک مثل است نه دو مثل كه بعضى گمان كرده‌اند، و نه سه مثل كه بعضى ديگر پنداشته‌اند- آرى يک مثل است كه به چند مثل منحل مى‌شود، و آن اين است كه فرموده: (أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً) و اينكه فرموده انزل فعلى است كه فاعلش خداى سبحان است، و به خاطر وضوح، اسم نبرده. و كلمه ماء: آبى اگر بطور نكره و بدون الف و لام آمده، براى اين است كه بر نوع دلالت كند، كه عبارت است از آبى خالص و صاف، يعنى خود آب، بدون اينكه با چيزى مخلوط و يا دچار دگرگونى شده باشد.
و اگر اودية را هم نكره آورده براى اين است كه بر اختلاف آن وادى‌ها، از نظر بزرگى و كوچكى، بلندى و كوتاهى، و كمى و زيادى ظرفيت آنها دلالت كند. و اگر جريان را به خود واديها نسبت داده با اينكه آب جارى مى‌شود نه وادى، از باب مجاز در اسناد است، نظير اينكه مى‌گوييم ناودان جارى شد. و اگر زبد را به كلمه رابى توصيف نموده، بدين جهت است كه رابى به معناى گردنده است، و كف همواره بر روى سيل مى‌چرخد و بالا مى‌آيد، و همه اينها كه گفتيم سیاق دلالت بر آن دارد. و اگر به سيل مثل زده بدين جهت است كه كف انداختن، در سيل روشن‌تر است از آبهاى معمولى.

۱.۳ - حق و باطل در تفسیر نمونه

با توجه به مثال پرمعنى ذکر شده در این آیه كه با الفاظ و عبارات موزونى ادا شده و منظرۀ «حق و باطل» را به عالى‌ترين صورتى ترسيم كرده، مى‌بينيم كه حقايق فراوانى در آن نهفته است. در اين جا به قسمتى از آن اشاره مى‌كنيم:
شناخت حق و باطل كه همان شناخت واقعيتها از پندارهاست، گاهى براى انسان چنان مشكل و پيچيده مى‌شود كه حتما بايد به سراغ نشانه رفت و از نشانه‌ها، حقايق را از اوهام و حق را از باطل شناخت. قرآن در مثال بالا اين نشانه‌ها را چنين بيان كرده است:
الف) «حق» هميشه مفيد و سودمند است، همچون آب زلال كه مايه حیات و زندگى است، اما «باطل» بى‌فايده و بيهوده است، همواره مستکبر، بالانشين، پرسروصدا و در عين حال تو خالى و بى‌محتواست و به عكس، «حق» متواضع، كم‌سروصدا، اهل عمل و پرمحتوا و سنگين‌وزن است.
ب) «حق» هميشه متكى به نفس است، اما «باطل» از آبروى حق مدد مى‌گيرد و سعى مى‌كند خود را به لباس او در آورد و از حيثيت او استفاده كند، همان گونه كه «هر دروغى از راست فروغ مى‌گيرد» كه اگر سخن راستى در جهان نبود، كسى هرگز دروغى را باور نمى‌كرد، و اگر جنس خالصى در جهان نبود، كسى فريب جنس قلابى را نمى‌خورد، بنابراين حتى فروغ زودگذر باطل و نيز آبرو و حيثيت موقت او به برکت حق است، اما حق همه جا متكى به خويشتن است و آبرو و اثر خويش است.


۱. رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۷.    
۲. ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغة، ج۲، ص۱۵.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۱۴۸.    
۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ط دار القلم، ص۲۴۶.    
۵. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۳، ص۲۲۱.    
۶. انفال/سوره۸، آیه۷.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۴۲۹.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌ ط-دار الکتب الاسلامیه، ج ۱۰، ص ۱۶۴.    
۹. رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۷.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص ۲۵۱.    
۱۱. فاطر/سوره ۳۵، آیه ۴۳.    
۱۲. رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۷.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج ۱۱، ص ۴۵۹.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج ۱۱، ص ۳۳۵.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج ۱۳، ص ۴۶.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۴۱.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌ ط-دار الکتب الاسلامیه، ج ۱۰، ص ۱۶۴.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله « حق و باطل »، ص ۵۴۹.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره رعد | لغات قرآن




جعبه ابزار