• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حطط (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





حَطَط (به فتح حاء و طاء) و حَطّ (به فتح حاء و تشدید طاء) از واژگان قرآن کریم به معنای فرو آمدن، فرو آوردن، وضع و ترک است.
این دو کلمه فقط دوبار در قرآن استعمال شده است.



حَطَط و حَطّ به معنی فرود آمدن و فرود آوردن است.
راغب گوید: حطّ پایین آوردن چیزی از بلندی است.
نیز آن را پایین آمدن گفته‌اند: «حَطَّ الرَّجُلُ: نَزَلَ» ایضا به معنی وضع و ترک آمده است.


به مواردی از حَطَط که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - حِطَّة (آیه ۵۸ سوره بقره)

(وَ اِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیَةَ فَکُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ وَ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ‌)
(و ياد كنيد زمانى را كه گفتيم: در اين شهر (بیت‌المقدس‌) وارد شويد؛ و از نعمت‌هاى فراوان آن، از هرجا مى‌خواهيد بخوريد؛ و از در معبد بيت‌المقدس با خضوع وارد گرديد؛ و بگوييد: «خداوندا! گناهان ما را بريز.» تا خطاهاى شما را ببخشيم؛ و به نیکوکاران پاداش بيشترى خواهيم داد.)

۲.۲ - حِطَّة (آیه ۱۶۱ سوره اعراف)

(وَاِذْ قِیلَ لَهُمُ اسْکُنُوا هذِهِ الْقَرْیَةَ وَ کُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَکُمْ خَطِیئاتِکُمْ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ‌)
«و چون گفتیم در این شهر ساکن شوید و از آن در هر محل که خواستید بخورید (البته با مراعات قوانین) و بگویید این شهرنشینی فرود آمدن و محدود شدن است (یعنی این را بدانید و یقین کنید) و از باب شهر در حال خضوع وارد شوید (در حالی‌که آماده بپذیرفتن قوانین هم‌زیستی هستید) و اگر چنین کنید قهرا نیکوکار خواهید بود و آن باعث غفران گناهان شما است و نیکوکاران را وسایل مغفرت و تعیّش می‌افزاییم.»


«حِطَّةٌ» در هر دو آیه مرفوع و خبر مبتدای محذوف است و «حِطَّةٌ» نکره است و باید مراد از آن فرو آمدن به خصوصی باشد. ناگفته نماند: بنی‌اسرائیل در صحرای سینا به طور بیابان‌گردی زندگی می‌کردند و در اختیار محلّ، خور و خواب چنان‌که پیشه بیابان‌گردان است کاملا آزاد بودند ولی شهرنشینی دارای شرایط و قوانین بخصوصی است که اگر آنها مراعات نشود نظم عمومی از بین می‌رود و زندگی اجتماعی متلاشی می‌گردد.
به نظر ما مراد از هر دو آیه که به بنی‌اسرائیل دستور می‌دهد وارد فلسطین شده و شهرنشینی گردند، آن است که باید در دخول شهر، خاضع و تسلیم قوانین شهرنشینی شوند و بدانند که شهرنشینی یک‌نوع فرود آمدن و محدود شدن زندگی است و دیگر آزادی صحراگردی را نخواهند داشت.
و خلاصه مراد آن نیست که از باب مخصوصی در حال سجده وارد شوند و بگویند: گناهان ما را بیامرز بلکه مراد آن است که به شهر وارد شوند در حالی که تسلیم قوانینند و بگویند و بدانند که این ورود، فرود آمدن از آزادی مطلق و محدود شدن به شرایط شهرنشینی است.
آن‌چه گفته شد کاملا طبیعی و قابل قبول است و دیگر احتیاج به تاویلات بعیده که از امثال قتاده نقل شده، نیست. طالبان تاویلات به تفاسیر رجوع کنند.


این واژه دوبار در قرآن کریم آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۱۵۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ط دار القلم، ص۲۴۲.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۲۴۲.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ط دار القلم، ص۲۴۲.    
۵. زبیدی، مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۰، ص۲۱۶.    
۶. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۷، ص۲۷۲.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۵۸.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۹.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ص۱۸۸.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۲۴۷.    
۱۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۱.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۳۸۳.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۹۴.    
۱۴. بقره/سوره۲، آیه۵۸.    
۱۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۱.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «حطط»، ج۲، ص۱۵۲-۱۵۳.    






جعبه ابزار