حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت عبدالعظیم بن عبدالله حسنی (علیهالسلام) (۱۷۳-۲۵۲ ق)، معروف به عبدالعظیم حسنی، شاه عبدالعظیم و سیدالکریم، از نوادگان
امام حسن مجتبی (علیهالسلام) است که با چهار واسطه به ایشان میرسد.
طبق نقل تاریخنویسان حضرت عبدالعظیم عالم، زاهد،
عابد و از بزرگان محدثین و مورد
اعتماد شیعه در زمان خود به شمار میرود. ستایشهایی که
ائمّه معصومین (علیهمالسّلام) از وی به عمل آوردهاند، نشاندهنده شخصیّت علمی و مورد اعتمادبودن اوست. محل قبر و حرم ایشان در
شهر ری از توابع
تهران قرار دارد که مورد توجه
شیعیان است.
بر اساس آنچه در تاریخ تولد و وفات حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) نقل شده، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهلبیت (علیهمالسلام) یعنی
امام کاظم (علیهالسلام) تا
امام عسکری (علیهالسلام) را درک کرده و آنچه قطعی و مسلّم است، ایشان محضر
امام جواد (علیهالسلام) و
امام هادی (علیهالسلام) را درک نموده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده است.
مهمترین نشانه عظمت معنوی و مقامات باطنی حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) برابری فضیلت
زیارت مزار ایشان، با فضیلت زیارت
سیّدالشهداء (علیهالسلام) است.
تبار حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) با چهار واسطه، به
امام حسن مجتبی (علیهالسلام) و خاندان وحی میرسد.
احمد بن علی نجاشی (که یکی از ارکان علم رجال است (درباره نسب ایشان) مینویسد: هنگامی که جنازه او را برای
غسل برهنه میکردند، در جیب لباس وی نوشتهای یافت شد که در آن، نسبش، اینگونه ذکر شده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی
طالب هستم.
جده مادری او «لبابه» از
بنیهاشم و دختر
عبدالله بن
عباس بن
عبدالمطلب است. او در ابتدا همسر
حضرت ابوالفضل العباس (علیهالسلام) بود که از او
عبیدالله به دنیا آمد و پس از شهادت آن حضرت به همسری
زید بن امام حسن (علیهالسلام) در آمد و از آن جناب حسن الامیر به دنیا آمد پس معلوم شد که پدر حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) عبدالله قافه و مادرش دخترزاده اسماعیل بن ابراهیم و یا به گفته
منتقلة الطالبیه ام ولد بوده است، اما
ابونصر بخاری نام مادر حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) را امینه دختر اسماعیل بن ابراهیم میداند.
بر اساس نسخه مذکور از
رجال النجاشی، در نسب ایشان، میان وی و
امام حسن (علیهالسلام)، پنج نفر واسطه وجود دارد؛ لیکن در نسخههای معتبر این کتاب،
میان «زید» (یعنی جد سوم ایشان) و امام حسن (علیهالسلام)، شخص دیگری واسطه نیست. بنابراین نیاکان حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) به ترتیب، عبارت اند از:
پدر حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام)، «عبدالله» نام داشت و مادرش، «فاطمه» دختر
عقبة بن قیس بود.
عبدالله، در زمان حیات جدش «حسن بن زید» متولد شد و چون قبل از تولّدش، پدرش «علی» در زندان درگذشت، جدش
کفالت او را بهعهده گرفت.
از عبدالله، به نقلی، پنج پسر و به نقلی، نُه پسر
بر جای ماند که یکی از ایشان حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) بوده است.
نام جدّ اوّل حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام)، «علی» و لقب او «سدید»
است. وی همراه پسرعمویش
عبدالله محض و گروهی دیگر از
سادات حسینی، در دوران خلافت
ابوجعفر منصور عباسی بر ضد
عباسیان قیام کرد. جمعی از آنان و از جمله وی، دستگیر و به
بغداد منتقل شدند. او پس از مدتی در زندان وفات یافت.
جد دوم حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام)، «حسن» نام داشت. وی تنها فرزند پسر زید بود که از بزرگان عصر خودش بهشمار میرفته، و در بین بنیهاشم، به بخشش، کَرَم،
سخاوت و خدمت به محرومان، شهرت داشته است. وی از سوی منصور عبّاسی به ولایت
مدینه گمارده شد؛ ولی پس از مدتی، مورد خشم او قرار گرفت و به زندان افتاد
و در سال
۱۶۸ ق، در هشتاد سالگی از دنیا رفت.
جد سوم حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام)، زید فرزند بزرگ امام حسن مجتبی (علیهالسلام) است. ایشان متولی اوقاف
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بوده و به جلالت قدر، کرامت طبع،
عزت نفس و کثرت نیکوکاری، توصیف گردیده است. شاعران، او را ستودهاند و مردم از هر سو برای برخورداری از فضلش به وی روی میآوردهاند.
وی در یکصد سالگی، چشم از جهان فرو بست.
در
عمدة الطالب، قول ۹۰ و ۹۵ سالگی هم گفته شده است.
او در محلّی به نام «حاجز» در چند منزلی
مدینه دفن گردید.
نگاهی گذرا به زندگینامه نیاکان و خاندان حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) نشان می دهد که این خاندان، دارای دو ویژگی برجسته بودهاند:
اوّل: مبارزه و پیکار بر ضدّ
ستم و سلطه استکباریِ حاکم به جامعه اسلامی، بهگونهای که پدر حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) در زندان از دنیا رفت و ایشان پدر خود را ندید و جدّ ایشان نیز مدتی در زندان به سر برد.
دوّم: کرامت طبع، عزّت نفس و خدمت به محرومان. ملقّب شدن عبدالعظیم به حضرت «
السیّد الکریم» ریشه در این ویژگی خانوادگی این بزرگوار دارد.
از مطالعه تاریخ زندگانی حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) این
مطلب روشن میشود که او نسبت به ائمه (علیهمالسّلام) زمان خود
اخلاص و اعتقاد کاملی داشته و به محضر سه نفر از معصومین (علیهمالسّلام) رسیده و از آن بزرگواران
نقل حدیث کرده است. از اخبار منقوله بهطور وضوح استفاده میگردد که وی مورد علاقه و محل
اعتماد و اطمینان حضرات ائمه اطهار (علیهمالسّلام) بوده است. فرمایشات
حضرت امام رضا (علیهالسلام) در پیامی که توسط ایشان برای
شیعیان فرستادهاند، خود شاهدی روشن برای اثبات این موضوع و حدیث «
عرض دین» او خدمت امام هادی (علیهالسلام) و تصدیق آن حضرت اعتقادات حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) را، دلیلی بزرگ بر ایمان و قداست و عقیده ثابت او به ائمه هدی (علیهمالسّلام) و
مذهب جعفری میباشد.
حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) در زمان خود، دارای موقعیتی عظیم بود. وی با بزرگان شیعه و روات درجه اول ارتباط کامل داشته و با عده کثیری از اصحاب
حضرت امام صادق و
امام کاظم و امام رضا (علیهمالسّلام) معاصر و همنشین بود...
هشام بن حکم،
ابن ابیعمیر،
علی بن جعفر (علیهمالسّلام) ،
حسن بن محبوب، که از مشایخ او هستند، دلیل بارزی است که وی دارای مقام رفیع و ارجمندی بوده، و با اینگونه اشخاص که از خواص اصحاب حضرت امام صادق و امام موسی بن جعفر (علیهمالسّلام) بودند، مجالست داشته است. علمای رجال و فقهای بزرگ، حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) را در کتب خود آورده و او را توصیف و تمجید کردهاند و همگان او را به خلوص عقیده و صفای باطن و اعتقاد صحیح و راسخ ستوده و معرفی مینمایند.
بر اساس آنچه در تاریخ تولد و وفات حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) گذشت، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهلبیت (علیهمالسلام) (یعنی امام کاظم (علیهالسلام) تا
امام عسکری (علیهالسلام) را درک کرده است؛ اما این بِدان معنا نیست که به محضر همه آنها هم رسیده و یا از آنها سخنی نقل کرده است.
آنچه قطعی و مسلّم است، این است که ایشان محضر
امام جواد (علیهالسلام) و
امام هادی (علیهالسلام) را درک نموده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده. همچنین اگر به روایت
کتاب الاختصاص منسوب به
شیخ مفید اعتماد کنیم، حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) محضر
امام رضا (علیهالسلام) را نیز درک کرده و از ایشان روایت نموده است لیکن نمیتوان به این روایت
اعتماد کرد
و بر فرض پذیرش آن، احتمال دارد مقصود از «ابی الحسن»، امام هادی (علیهالسّلام) باشد و کلمه «الرضا» توسط راوی یا مستنسخ، افزوده شده باشد.
گفتنی است که طبق برخی از نسخههای
رجال الطوسی، حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) از اصحاب امام عسکری شمرده
و در کتاب
شرعة التسعیه میرداماد نیز آمده که ایشان محضر امام عسکری (علیهالسلام) را نیز درک کرده است؛
لیکن روایتی از آن امام، از طریق ایشان به ما نرسیده است.
ایمان، مقام علمی و فضایل اخلاقی عبدالعظیم (علیهالسّلام) از زبان ائمه معصومین (علیهالسّلام) اینطور بیان شده:
شیخ صدوق (رحمهالله) در
کتاب کمال الدین در ضمن حدیث «
عرض دین» آورده است: وقتی که حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) خدمت امام هادی (علیهالسلام) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقیقی ما هستی.
ابونصر بخاری در بیان حالات فرزندان امام حسن مجتبی (علیهالسلام) از
ابوعلی محمد بن همام (ابوعلی محمد بن ابیبکر همام بن سهیل کاتب اسکافی از بزرگان علما و محدثین جلیلالقدر بوده.
شیخ طوسی در
رجال خود این راوی را از ثقات روات و مشایخ عظیمالشان شمرده است. نجاشی نیز او را توثیق کرده و از وی به عظمت یاد میکند. علامه در قسم اول خلاصه از این محدث جلیلالقدر تجلیل زیادی بهعمل آورده است. محمد بن همام از معاصران
شیخ کلینی بوده که در سال
۳۳۲ ه ق وفات نموده است) از حضرت امام حسن عسکری (علیهالسلام) روایت کرده که در نزد آن جناب از عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) صحبت بهمیان آمد، حضرت فرمود: اگر عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) نبود، میگفتم علی بن حسن بن زید بن حسن (علیهالسلام) فرزندی از خود باقی نگذاشته است.
حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) در میان فرزندان ائمه هدی (علیهمالسّلام)، گذشته از چند تن، از همه افضل و اعلا، بلکه از اجلاء الساداة و سادة الاجلاء بوده و
شیخ صدوق (علیهالرحمه) او را چنین ستوده است: «کان عبدالعظیم الحسنی
عابداً ورعاً مرضیاً؛ حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) شخصی خداپرست، پارسا و پسندیده خدا و رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مردم بوده است». اسماعیل بن
عباد معروف به صاحب بن
عباد، که وزیر
فخرالدوله دیلمی بود، میگوید:
«عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) مردی با ورع، پارسا و پرهیزگار و
دیندار و خداپرست، معروف به
امانتداری، و دارای صداقت لهجه، و دانای به امور
دین، و گویای
توحید، و
عدل بسیار بود و در زمان خودش در علم و ادب و فضل و دانش و
تقوا بعد از امام زمانش، بر تمام معاصران خویش برتری داشته و اتکایی کامل و نهایت
توسل به معصومین (علیهمالسّلام) را دارا بود. هیچکس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعیت و تقلید از حضرات ائمه مینمود و در اولاد و احفاد حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) کسی به قدر رتبه و مقام او به منصه ظهور نرسیده است».
برای اثبات عظمت علمی حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) کافی است که بدانیم امام معصوم، مردم را برای حل مشکلات
دینی و یافتن پرسشهای اعتقادی و عملیشان، بهایشان ارجاع داده است.
صاحب بن
عَبّاد در رسالهای که در شرححال حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) نوشته، این رساله در سال
۵۱۶ ق، بهخط یکی از بنی بابویه نگارش یافته است
در توصیف علمی ایشان آوردهاند:
مؤلف کتاب
جنة النعیم یا روح و ریحان و دیگران نوشتهاند: شخصی به نام اباحماد رازی از شیعیان و موالیان شهر ریبا مشکلات آن زمان به
سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت امام علی النقی (علیهالسلام) رسید و مسائلی را پرسید. پس امام پاسخ او را چنین داد: «اما بعد یا اباحماد اذا اشکل علیک شیء من امر
دینک فاسئل عنه من عبدالعظیم الحسنی و اقراه منّی السلام».
ای اباحماد! هرگاه مشکلی از امور
دینی برایت پیش آمد، جواب مشکل خود را از عبدالعظیم حسنی بخواه و سلام مرا به او برسان».
این تعبیر، به روشنی نشان می دهد که حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) در عصر خود، مجتهد توانمندی بوده که بر اساس اصول و قواعدی که از اهلبیت (عليهمالسلام) در اختیار داشته، میتوانسته دیدگاههای اسلام ناب را در زمینههای مختلف اعتقادی و عملی، استخراج کند و به پرسشهای مردم پاسخ گوید.
بنابراین، ایشان تنها یک محدّث و راوی احادیث اهلبیت (عليهمالسلام) نبوده است؛ بلکه از علمای بزرگ خاندان رسالت بوده که پس از معصومان، توان پاسخگویی به مسائل علمی را داشته و توانمندی علمیاش مورد تأیید و تصدیق امام هادی (علیهالسلام) قرار گرفته است.
مرحوم نجاشی در کتاب رجال خود که با موضوع «مؤلّفان شیعه» تألیف شده، از حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) نام برده و کتاب
خطب امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را به وی نسبت داده است.
چه بسا
سیّد رضی (رحمةاللهعلیه) در تدوین
نهج البلاغه از این کتاب استفاده کرده باشد و این کتاب از مصادر اصلی نهج البلاغه باشد ! نجاشی در پایان شرححال حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام)، سند خودش را به روایات ایشان، از طریق استادش
ابن نوح، به حضرت عبدالعظیم میرساند.
شیخ طوسی نیز در
کتاب الفهرست خود که موضوع آن، معرفی مؤلّفان و مصنفان شیعه است از حضرت عبدالعظیم نام میبرد و میگوید: «له کتاب». سپس سند خودش را به
احمد بن ابیعبدالله برقی میرساند که او از حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) نقل حدیث میکند.
صاحب بن
عباد نیز در احوال حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام)، عبارت:«له کتاب یسمیه کتاب یوم و لیلة» را آورده است.
بخش قابل توجهی از کتابهایی که در شرححال حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) تألیف شدهاند، به روایاتی اختصاص یافته که در سلسه سند آنها قرار گرفته است، مانند: کتاب جنّات النعیم (نگارش
ملّااسماعیل فدایی کزاری (م
۱۲۶۳ ق)) شصت روایت؛ روح و ریحان (نگارش
ملامحمدباقر کجوری (م
۱۳۱۳ ق) ۵۷ روایت؛
التذکرة العظیمیه نگارش
محمّدابراهیم کلباسی (م
۱۳۶۲ ق) چهل روایت؛ عبدالعظیم الحسنی حیاته و مسنده (نگارش
عزیزالله عطاردی (معاصر)) ۷۸ روایت؛ مسند حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) (که در مجموعه آثار کنگره حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) به چاپ رسیده) یکصد و بیست روایت.
لیکن باید توجه داشت که آنچه بدان اشارت رفت، همه روایات حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) نیستند. صاحب بن
عباد، ایشان را «کثیر الحدیث و الروایة» توصیف کرده و در رساله کوتاه خود، ایشان را چنین توصیف نموده: ذو ورع و
دین،
عابد معروف بالامانة و صدق اللهجة، عالم بامور
الدین، قائل بالتوحید و العدل، کثیر الحدیث و الروایة.
عبدالعظیم، شخصی پرهیزکار و دیندار بود. اهل
عبادت بود و به آثار امانتداری و راستگویی شهرت داشت. به امور
دینی دانا بود.
توحید و
عدل را باور داشت و بسیار حدیث و روایت از
اهلبیت (علیهالسلام) نقل میکرد.
همانگونه که پیش از این اشاره شد، کتاب خطب امیرالمؤمنین و کتاب یوم و لیلة از جمله مصنفات ایشان است، و بر این اساس باید گفت: بسیاری از روایات حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) به دلایل مختلف به ما نرسیدهاند.
جزئیات مسائل مربوط به علل مهاجرت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) به
شهر ری، مشخص نیست؛ لیکن میتوان گفت که سابقه مبارزاتی خاندان آن بزرگوار از یکسو، و شخصیت علمی و جهادی و ارتباط بسیار نزدیک حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) با
اهلبیت (علیهمالسلام) از سوی دیگر، موجب شدند که ایشان در سالهای پایانی زندگی، تحت تعقیب حکومت وقت، قرار گیرد. از اینرو، برای ادامه فعالیتها و چهبسا با اشاره امام هادی (علیهالسلام)، زندگی مخفی را انتخاب کرد، و با لباس پیک و به صورت مسافری ناشناس، وطن اصلی خود را ترک کرد و شهرهای مختلفی را پشت سر گذاشت تا آنکه در شهر ری در مکانی به نام «سربان»
رحل اقامت افکند و در خانه یکی از پیروان اهلبیت (علیهمالسلام) در محلّهای (که «سکّة الموالی» نامیده می شد) سکونت یافت. روزها
روزه بود و شبها به
عبادت میپرداخت و گاه بهصورت مخفیانه از خانهای که در آن ساکن بود، خارج میشد و به زیارت قبری که هماکنون در مقابل مزار او قرار دارد، میرفت و میفرمود: این، قبر مردی از فرزندان
موسی بن جعفر (علیهالسلام) است.
معلوم نیست که حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) چند سال در شهر ری سکونت داشته است. مسلّم، این است که ایشان بهقدری در این شهر بوده که بیشتر شیعیان ری، بهتدریج با ایشان آشنا شده بودند (این
مطلب در گزارش نجاشی و صاحب بن
عبّاد آمده است)، و با در نظر گرفتن اینکه ایشان به شدت تحت تعقیب بوده و ارتباط تک تک مردم با او چهبسا مدتها طول میکشید، میتوان گفت: احتمالاً ایشان چند سال از سالهای پایانی عمر خود را در ری گذرانده است. همچنین رفت و آمد بیشتر با وی، حاکی از فعّالیتهای فرهنگی و سیاسی اوست.
علمای انساب و نویسندگان، زوجه و همسر محترمه حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) را به نام «خدیجه بنت قاسم بن حسن الامیر»
(جناب آقای اردستانی در کتاب خود، خدیجه را دختر حسن بن حسن نوشته است که یقیناً غلط میباشد، زیرا هیچیک از مورخان و علمای انساب برای حسن فرزندی به نام حسن ثبت ننمودهاند و اگر هم منظور ایشان حسن فرزند امام حسن مجتبی (علیهالسلام) بوده، وی دختری به نام خدیجه نداشته است)
که دختر عموی پدر آن حضرت بود، را ثبت نمودهاند، و در حالات قاسم نوشتهاند که وی به
زهد و ترک دنیا معروف بوده و از طرف پدر و مادر به حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) برمیگرد، زیرا که مادرش ام سلمه دختر حسین بن اثرم بن حسن بن علی بن ابی
طالب (علیهمالسّلام) میباشد.
در رابطه با فرزندان حضرت عبدالعظیم بین مورخین اختلافنظر وجود دارد. لذا ما به جهت جمع این اقوال میگوییم:
اولاً: بهطور یقین برای حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) فرزندی به نام محمد بوده، که بهجهت فرزند نداشتن محمد، عدهای از علمای انساب منجمله صاحب کتاب
تهذیب الانساب، خود عبدالعظیم (علیهالسلام) را بدون فرزند تصور مینماید که میتوان چنین توجیه نمود که چون تنها فرزند حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام)، محمد بود و او فرزند نداشت، لذا علمای انساب، خود عبدالعظیم (علیهالسلام) را بدون فرزند تصور نمودهاند.
ثانیاً: همانطوری که بیان گردید، عدهای از مورخان و علمای انساب، نسبت به نام و نسب همسر محترمه حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) اختلاف کرده و برخی زوجه حضرت عبدالعظیم را خدیجه بنت قاسم بن حسن بن زید
و برخی دیگر فاطمه بنت عقبة بن قیس الحمیری
میدانند.
باید گفت که خدیجه دختر قاسم بن حسن بن زید بهاتفاق جمیع علمای انساب و مورخان زوجه جناب حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) بوده و مؤلف کتاب
انساب مجدی به آن تصریح کرده، و هیچ جای تردید نیست، اما مؤلف کتاب «
منتقلة الطالبیه» هم، در کتابش برای آن حضرت زوجهای به نام فاطمه دختر عقبه ذکر کرده که احتمال داده میشود، هر دوی این بانوان محترمه، منکوحه جناب عبدالعظیم (علیهالسلام) بوده باشند.
اما در اینکه کدام یک از فرزندان، (محمد، خدیجه، رقیه، ام سلمه، قاسم، احمد، صفیه و فاطمه) متعلق به این بانوان باشد، اختلاف است. اما چون اکثر علما در اینکه «محمد» و «ام سلمه» از «خدیجه بنت قاسم» هستند اتفاق دارند، میتوان برای آن بانو، این دو فرزند را قائل شد.
ابن طباطبا در «منقلة الطالبیه»، خدیجه، رقیه و احمد را که اتفاق نظر در آن است، برای فاطمه دختر عقبة بن قیس محسوب نمود. و باید یادآور شد که چون قاسم و صفیه را هیچکدام از قدمای علمای انساب در تعداد فرزندان حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) برنشمردهاند، لذا این احتمال میرود که برادر زادگان آن حضرت را به او نسبت داده باشند.
عبادت و
سخاوت از ویژگیهای حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) است. در کتاب
زندگانی حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام)، تالیف آقای شیخ
محمد شریف رازی، بعد از مبحث روش آن حضرت در
مدینه و
عراق قبل از مهاجرتش به
ایران، که همراه با
تقیه و اختفا بوده است، مینویسد:
«در
عبادت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) رسیده است که در مدت عمر شریفش بیشتر روزها، بلکه غالب ایام را
روزه و شبها را به
عبادت و ستایش خداوند متعال میگذرانید». این
مطلب را صاحب بن
عباد بیان نموده که مرحوم
میرزا حسین نوری در آخر کتاب
مستدرک الوسائل خود چنین آورده:
«حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) از حکومت زمان خود در هراس و مورد تهدید بود، و بههمین دلیل وطن خود را ترک کرد و بهطور ناشناس از این شهر به آن شهر میگریخت، تا اینکه وارد «شهر ری» شد و در محله «ساربانان»، خانه یکی از شیعیان، در «کوی بردگان» ساکن گردید و به
عبادت و راز و نیاز با قاضی الحاجات و پروردگار خود مشغول شد. وی روزها را در «سرداب» خانه به سر میبرد و روزه میگرفت و شبها را به نماز و مناجات میپرداخت».
از اینرو علامه نسابه
سید جعفر اعرجی نجفی حسینی متوفای
۱۳۳۲ ه ق مینویسد؛ «اما عبدالعظیم بن عبدالله بن علی، فهو
السید الجلیل الزاهد
العابد التقی النقی، سنی الفضائل و المناقب».
عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام)
سیدی جلیل، پرهیزگار،
عابدی متقی و پاک که دارای فضایل و مناقب بیشماری است.
اما در بذل و بخشش وجود و سخاوت ایشان وارد شده است که تنها کسی که اقتدا و تبعیت از جد بزرگوار خود
امام حسن مجتبی (علیهالسلام) نمود، او بوده است یعنی همانطوی که حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، سخیترین مردم در زمان خود بود، بهگونهای که چند مرتبه تمام اموال خویش را میان فقرا و بینوایان تقسیم نموده و چیزی را برای خود نگه نداشت، همینطور فرزند ارجمند و نواده بزرگش حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) چندین مرتبه اموال خود را میان فقرا و ضعفا تقسیم نمود و بیچارگان را مدد و یاری کرد که البته باید گفت «الولد سر ابیه» کلامی است صادق: حضرت عبدالعظیم به تمام معنا فرزند آن پدر است.
درباره زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) جای شک و تردید نیست که از سوی امام معصوم (علیهالسلام) برای اصل زیارت وی توصیه شده است، لذا از وظایف اخلاقی و
دینی ما محسوب میشود که به زیارت آن بزرگوار بشتابیم و از فیض زیارت وی بیش از پیش بهرهمند گردیم.
در بیانی «مرحوم
محدث قمی (رحمةاللهعلیه)» از امام معصوم روایت میکند، پاداش زیارت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) را
بهشت معین فرموده است.
سید محمدباقر میرداماد استرآبادی (رحمةاللهعلیه) در
الرواشح السماویه فرمود احادیث بسیاری در فضیلت و زیارت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) روایت شده است که هر که زیارت کند قبر او را،
بهشت بر او
واجب میشود».
مهمترین نشانه عظمت معنوی و مقامات باطنی آستانه حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) برابری فضیلت
زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیّدالشهداء است. شیخ المحدّثین،
صدوق، از
محمد بن یحیی عطّار (که یکی از اهالی ری است) اینگونه نقل کرده که: خدمت
امام هادی (علیهالسلام) رسیدم. ایشان فرمود: «کجا بودی؟» گفتم:
حسین بن علی (علیهالسلام) را زیارت کردم. امام هادی (علیهالسلام) فرمود: أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ (علیهالسلام).
بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی (علیهالسلام) را زیارت کرده باشد.
در احادیث اهلبیت (عليهمالسلام)، فضایل، آثار و برکات فراوانی برای
زیارت امام حسین (علیهالسلام) بیان شده است، مانند: آمرزیده شدن گناهان، دعای فرشتگان، دعای اهلبیت (عليهمالسلام) طولانی شدن
عمر، افزوده شدن
روزی، زدوده شدن
اندوه، شادی دل، تبدیل شدن بدیها به خوبیها، تبدیل شدن
شقاوت به
سعادت، و برخورداری از حق
شفاعت. همچنین در شماری از احادیث، فضیلت زیارت امام حسین (علیهالسلام) بیشتر از
حج و حتی طبق برخی از احادیث، ثواب آن، بیش از هزار حج و هزار
عمره است.
مسئله این است که بر اساس حدیث یاد شده، آیا زیارت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) بهطور مطلق میتواند جایگزین زیارت امام حسین (علیهالسلام) شود و یا در شرایط خاصی، از چنین فضلیتی برخوردار است؟ در یک جمله، آیا برابری زیارت عبدالعظیم (علیهالسلام) و زیارت امام حسین (علیهالسلام) مطلق است و یا مقید؟
بی تردید، مقصود امام هادی (علیهالسلام) در حدیث یاد شده، این نیست که از فضایل زیارت امام حسین (علیهالسلام) بکاهد و یا در بیان فضیلت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) مبالغه نماید. بنابراین، در پاسخ به سؤالی که مطرح شد، می توان گفت: برابری فضیلت زیارت عبدالعظیم (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) مقیّد است به فضای سیاسی ویژهای که پیروان اهلبیت (عليهمالسلام) در آن مقطع تاریخی در آن زندگی میکردند، در زمانی که اختناق شدیدی جهان اسلام را فراگرفته بود و جامعه
تشیع در دوران زمامداری افرادی مانند:
متوکّل،
مُعتّز و
معتمد عباسی، سختترین دورانهای تاریخیِ خود را سپری میکرد. در چنین شرایطی، امام هادی (علیهالسلام) بهمنظور پیشگیری از خطرهایی که از طرف حکومتهای وقت، شیعیان را تهدید میکرد، فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم را با زیارت امام حسین (علیهالسلام) برابر دانسته است.
به تعبیری روشنتر، زیارت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) برای کسانی که آمادگی خطرپذیری برای زیارت امام حسین (علیهالسلام) را داشته باشند، پاداشی معادل زیارت آن حضرت دارد و حرم حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) شعبهای از حرم سیدالشهدا (علیهالسلام) است. و این خود، فضیلتی بزرگ و حاکی از جایگاه بلند عبدالعظیم در نزد اهلبیت (عليهمالسلام) است.
تاریخ دقیق تولد و وفات حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) مشخص نیست؛
اما در برخی از منابع متأخر، اینگونه آمده است:
حضرت شاه عبدالعظیم که کنیهاش ابوالقاسم و ابوالفتح نیز بوده، در روز پنجشنبه چهارم
ماه ربیع الآخر سنه
۱۷۳ هجری قمری، مطابق ۲۵ تیر ماه ۱۵۸ یزدگردی، در زمان
هارون الرشید در
مدینه در خانه جدش
حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) متولّد شده … و پس از مدت ۷۹ سال و شش ماه و یازده روز قمری عمر، در روز آدینه پانزدهم
شوال المکرّم سنه
۲۵۲ هجری قمری، مطابق سیزده مهر ماه قدیم سنه ۲۳۵ یزدگردی، در زمان
المعتزّ بالله عبّاسی بهسرای آخرت رحلت نمود.
همچنین در برخی از منابع متأخر مانند:
نزهة الأبرار سیدموسی بَرزنجی و
مناقب العتره احمد بن محمد بن فهد حلّی و
تاریخ نورالدین علی سمهودی نقل شده که ولادت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) پنجشنبه چهارم ربیع الثانی سال ۱۷۳ ق، در
مدینه و وفاتش در پانزدهم شوال ۲۵۲ ق، بوده است.
گفتنی است با توجه به اینکه در منابع کهن و معتبر، تاریخ تولد و وفات ایشان ذکر نشده و منابع گزارشهای پیش گفته، شناخته شده نیستند، این گزارشها فاقد اعتبارند؛ لیکن در کتاب شریف
الکافی، از حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام)، از
هشام بن حکم روایت نقل شده است.
تاریخ وفات هشام بن حکم، سال
۱۹۹ ق، یا پیش از آن است.
و مظنون، این است که حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) هنگام نقل روایت، کمتر از بیست سال نداشته است. بنابراین، تولد ایشان باید سال
۱۸۰ ق، یا پیش از آن باشد.
اما مرحوم
شیخ آغا بزرگ تهرانی (رحمهالله) با تحقیقات فراوان در کتاب خود
تاریخ تولد وفات آن حضرت را بهدست آورده است.
ایشان در کتاب بسیار پر اهمیت
الذریعه الی تصانیف الشیعه از کتابی به نام الخصائص العظیمیه در شرح زندگانی حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) نام میبرد، و نویسنده آن کتاب را شیخ
جواد بن مهدی لاریجانی متوفای سوم
جمادی الثانی ۱۳۵۵ ه ق معرفی میکند، و میگوید: این نویسنده، کتاب دیگری به نام نور الآفاق لشهاب الانهار النفاق دارد، که این کتاب در سال ۱۳۴۴ ه. ق به چاپ رسیده است، و در این کتاب از کتاب الخصائص العظیمیه نقل کرده است که ولادت آن حضرت چهارم ربیع الثانی به سال ۱۷۳ هجری
در
مدینه واقع شده، و آن بزرگوار در روز جمعه پانزدهم شوال ۲۵۲ ه. ق، در شهر ری وفات یافته است.
روی این حساب، حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) ۷۹ سال عمر کرد اما کیفیت شهادت یا وفات حضرت عبدالعظیم نیز دقیقاً معلوم نیست، و برخی از مورخان او را مسموم میدانند و بعضی دیگر میگویند که حضرت عبدالعظیم را زنده بهگور کردهاند. چنانکه در کتاب روح و ریحان
به نقل ار
فخرالدین طریحی که در منتخب خود نوشته: «و ممن دفن حیا عبدالعظیم حسنی بری... ؛ از کسانی که زنده به گوردفن شد، جناب عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) میباشد که در شهر ری دفن گردیده است».
گفتنی است که در جلسه ۶۲۸ مورخ ۱۳۸۹/۰۵/۲۶
شورای عالی انقلاب فرهنگی، چهارم ربیع الثانی، بهعنوان «روز ولادت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام)» جهت درج در تقویم رسمی کشور به تصویب رسید و در تاریخ ۱۳۸۹/۰۷/۱۸ به آستان مقدس آن حضرت ابلاغ گردید.
فخر رازی در کتاب «
الشجرة المبارکه»
مینویسد: «از فرزندان عبدالله بن علی، دو تن دارای فرزند پسر بودند که یکی از آنها عبدالعظیم مقتول در شهر ری میباشد که مشهد او معروف و مشهور است.» با وجود گفتار
طریحی و فخر رازی، مشهور چنین است که آن حضرت بر اثر بیماری از دنیا رفته است، صاحب بن
عباد هم که رسالهای درباره آن حضرت نوشته، همین قول را اختیار کرده است.
بر پایه گزارش نجاشی و صاحب بن
عبّاد، حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) در اثر بیماری و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.
هنگامی که بدن شریفش را برای غسل دادن برهنه کردند، در جیب ایشان ورقهای یافت شد که در آن، نسب ایشان تا
امیرمؤمنان (علیهالسلام) نوشته شده بود.
همچنین در کتاب المنتخب طریحی ( گفتنی است که بسیاری از گزارشهای این کتاب، ضعیف و نادرستاند و لذا منفردات آن، قابل
اعتماد نیستند) آمده: قیل: و ممن دفن حیا من الطالبین عبدالعظیم الحسنی بالری.
گفته شده از جمله کسانی که از خاندان علی بن ابی
طالب زنده به گور شده، عبدالعظیم حسنی در ری است. در گزارش دیگری به کتاب مشجّرات ابن معیه، نسبت داده شده که ایشان را با زهر، به شهادت رساندهاند.
درباره گزارشهای یاد شده، چند نکته قابل توجه است:
۱. گزارش صاحب بن
عبّاد و احمد بن علی نجاشی، معتبر و مربوط به
قرن چهارم و پنجم هجری است. بنابراین در تعارض با گزارشهای متأخّر، بر آنها تقدم دارد.
۲. گزارشهای یادشده نشان میدهند که ظاهراً تا قرن پنجم هجری، موضوع شهادت حضرت عبدالعظیم مطرح نبوده است، وگرنه در این گزارشها به آن اشاره میشد.
۳. در صورتی که بتوانیم بر گزارش کتاب الشجرة المبارکه
اعتماد کنیم، جمع میان این گزارش و گزارش مشجرات ابن معیّه و نیز گزارش منابع معتبر یاد شده، این است که ایشان در اثر مسموم شدن، بیمار شده و به شهادت رسیده است.
۴. با عنایت به پیشینه خانوادگی حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) و قیام علویان در
طبرستان، در صورتی که زمامداران فاسد بنیعبّاس از مخفیگاه ایشان در ری آگاه می شدند، قطعاً ایشان را بهشهادت میرساندند، و بعید نیست در اثر کثرت رفت و آمد با ایشان در مدت حضورشان در ری، به این موضوع پی برده باشند.
۵. تشبیه زیارت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) به زیارت امام حسین (علیهالسلام) می تواند قرینهای بر شهادت ایشان باشد.
بنابراین، هرچند دلیل قاطعی بر شهادت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) در دست نیست، لیکن دلیل محکمی بر نفی شهادت ایشان نیز وجود ندارد؛ بلکه با توجه به نکته سوم، چهارم و پنجم، پذیرفتن اصل شهادت بعید نیست.
بر پایه گزارش
صاحب بن عبّاد (
۳۲۶-
۳۸۵ ق)، (گفتنی است که این گزارش، با اندکی تفاوت در رجال النجاشی (
۳۷۲-
۴۵۰ ق) نیز آمده، و متن حاضر، برگرفته از هر دو منبع است) شب وفات حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) یکی از شیعیان ری در عالم رؤیا،
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را دید که به او فرمود: «مردی از فرزندان مرا فردا از سکة الموالی میآورند و در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب، در کنار درخت سیب، دفن خواهند کرد». آن شخص نزد صاحب باغ رفت تا آن درخت و مکان آن را بخرد. صاحب باغ به او گفت: این درخت و مکانش را برای چه میخواهی؟ او جریان رؤیای خود را بازگو کرد. صاحب باغ گفت: من همچنین خوابی دیدهام و بدینجهت، محل این درخت و همه این باغ را وقف سادات و شیعیان کردهام که اموات خود را در آن دفن کنند.
بنابراین گزارش، با عنایت به اینکه باغهای آن دوران، معمولاً بسیار بزرگ بوده، میتوان حدس زد که تا شعاع قابل توجهی در اطراف مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) وقف دفن سادات و پیروان اهلبیت (علیهمالسلام) بوده است.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام)» تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۳/۰۱ •
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهلبیت (علیهمالسلام)، زیر نظر آیتالله محمود هاشمی شاهرودی، ج۵، ص۳۱۲، برگرفته از مقاله «عبدالعظیم حسنی». •
برگرفته از کتاب «حکمتنامه حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام)» اثر محمدی ری شهری.