حسین غفاری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیتالله شهید حسین غفاری (۱۲۹۳ - ۱۳۵۳ ه.ش)، از علمای
شیعه ایران و از علمای مبارز علیه حکومت
رژیم پهلوی بود. او تحصیلات خود را در زادگاهش شروع کرد و دروس
علوم دینی را در
حوزه علمیه تبریز و
حوزه علمیه قم نزد آیات
عظام همچون
امام خمینی،
سیدمحمد حجت کوه کمرهای،
سیدشهابالدین مرعشی نجفی،
علامه طباطبایی،
سیداحمد خوانساری و دیگران فرا گرفت.
ایشان در زمان تحصیل و تدریس به فعالیتهای تبلیغی، خدمات اجتماعی، فعالیتهای سیاسی و مبارزه علیه حکومت پلهوی نیز اشتغال داشت. به توصیه امام خمینی به
تهران رفته و مبارزات خود را با شدت بیشتری علیه رژیم و حمایت از امام خمینی ادامه داد. او در طول مبارزات بارها به زندان افتاده و شکنجه شدند و پس از ۱۳ سال تحمل زجر شکنجه، در زندان به
شهادت رسید و در
قبرستان دارالسلام قم دفن شد.
آذربایجان یکی از شهرهای شمال غربی ایران است.
آذرشهر از شهرهای آذربایجان در ساحل
دریاچه ارومیه قرار دارد و مردمانی مهربان، صمیمی و عاشق
اهلبیت (علیهمالسلام) دارد. عالمانی چون شیخ حسن و
شیخ عبدالله مامقانی (صاحب
تنقیح المقال) آیتالله
حاج مقدس آقا و شهید محراب
آیتالله سید اسدالله مدنی و شهید آیتالله شیخ حسین غفاری از این شهر برخاستهاند.
حسین غفاری تابستان سال ۱۳۳۵ ق. برابر با ۱۲۹۳ ش. در روستای دهخوارقان آذرشهر متولد شد. پدرش به خاطر ارادت قلبی که به
حضرت امام حسین (علیهالسلام) داشت نام او را حسین نهاد. نام پدر وی عباس و کشاورز بود.
حسین در سایه پدر و مادر مومن و متقی و دوستدار اهلبیت (علیهمالسلام) تربیت شد.
حسین غفاری فرزند حاج عباس و از نوادگان حاج ملامحسن است. حاج ملامحسن از شخصیتهای برجسته منطقه و روحانی عالیمقام و
نجف رفتهای بود که در مبارزه با استعمارگران، سرش توسط روسها از بدن جدا شد و
شهید گردید.
هفت نفر از اجداد مادری شیخ حسین غفاری در مبارزه با اجانب و بیگانگان به شهادت رسیده و مسجد حسنلوی آذرشهر مدفن آنها و زیارتگاه است.
حاج
ملااحمد امین العلما از دیگر نیاکان شهید غفاری است.
حسین یک و نیم سال بیشتر نداشت که پدرش حاج عباس را از دست داد و سرپرستیاش را برادرش
حاج حسن آقا عباسپور بر عهده گرفت.
حاج حسن آقا نقل کرده است: که روزی در آذرشهر به اتفاق آیتالله حاج ملااحمد امین العلما از باغ به منزل برمیگشتیم وقتی جلوی مسجد محله قاضی رسیدیم مشاهده کردیم شیخ حسین - که چند سال بیش نداشت - در ایوان مسجد رو به قبله ایستاده، دست به
دعا برداشته، در حالی که
گریه و زاری میکرد با خدای خود
راز و نیاز داشت؛ مرحوم حاج ملااحمد امین العلما تا این صحنه را دید گفت: اوضاع عجیبی است، در نجف اشرف همین صحنهها را در خواب دیدم او در زندان پادشاه شهید خواهد شد.
حسین غفاری از شش سالگی تحصیل را آغاز نمود. مقدمات دروس را در زادگاهش آذرشهر در محضر حجتالاسلام و المسلمین میرزا
محمدحسن منطقی دهخوارقانی فرا گرفت، آنگاه وارد حوزه علمیه تبریز شد و در این حوزه از جلسه درس بزرگان، کسب دانش نمود و تلاش و کوشش فراوان برای فراگیری علوم دینی از خود نشان میداد و بعضی مواقع شبها تا صبح مطالعه میکرد. او در حوزه علمیه تبریز برجستگی خاصی از خود نشان داد تا آنجا که زبانزد همدرسان و هم بحثهایش شده بود و اساتید وی نیز از تلاش و فعالیت او اظهار رضایت میکردند.
شهید غفاری آنگاه مصمم شد تحصیلات خود را در کنار
حرم حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام)
کریمه اهل بیت ادامه دهد، لذا برای بهرهگیری از جلسات درسی اساتید
قم، از
تبریز به قم مشرف شد و در این حوزه
فقه و
اصول و مراحل عالی را از محضر بزرگانی چون آیات
عظام فیض قمی ـ
بروجردی و خوانساری فرا گرفت.
شهید غفاری در طول حیات خود از اساتیدی بهره گرفته است، مانند:
۱. امام خمینی (رحمةاللهعلیه).
۲.
آیتالله سیدمحمد حجت کوه کمرهای (رحمةاللهعلیه).
۳.
آیتالله سیدشهابالدین نجفی مرعشی (رحمةاللهعلیه).
۴.
علامه طباطبایی (رحمةاللهعلیه) صاحب
تفسیر المیزان.
۵.
آیتالله سید احمد خوانساری (رحمةاللهعلیه).
۶. آیتالله آقا
سیدمحسن میرغفاری آذرشهری.
۷. آیتالله حاج میرزا علی مقدس (مشهور به حاج مقدس آقا).
۸. آیتالله حاج
شیخ علی پیشنماز دهخوارقانی، مشهور به (توتونچیان).
۹. آیتالله آمیرزا
محمدحسن منطقی دهخوارقانی.
آیتالله غفاری از بعد علمی دارای ویژگیهایی بود. او از همان اوایل طلبگی با جدیت تمام در حوزههای درسی اساتید حاضر میشد و با تلاش و مطالعه مضاعف یافتههای خود را به سایر دوستان و همدرسانش انتقال میداد.
آیتالله زاده
سیدعلی میرغفاری در اینباره میفرمایند: ایشان (شهید غفاری) در جلسات درسی
فقه و
اصول والدم مرحوم آیتالله
سیدمحسن غفاری شرکت میکردند و با آمادگی قبلی در درس حضور مییافتند و خیلی وقتها از استاد جلو بودند. شهید غفاری
رسائل و
مکاسب را نزد پدرم فرا گرفتند.
استفاده از محضر اساتیدی چون امام خمینی و آیتالله
العظمی نجفی مرعشی (رحمةاللهعلیه) و سایر اساتید
عظیمالقدر، بیانگر مقام عالی ایشان است.
مقام علمی ایشان عاملی بود تا آیتالله حاج
میرزا علی مقدس تبریزی - که از فقهای بزرگوار و نامدار
آذربایجان بود - صبیه خود را به عقد این شخصیت بزرگوار در بیاورد.
آیتالله غفاری در هنگام تحصیل با آیتالله میرزا علی مقدس تبریزی آشنا شدند و با صبیه ایشان
ازدواج نمودند.
آیتالله مقدس تبریزی از علمای سیاسی
تبریز بود که کتاب «
الدین و السیاسه توامان» را نوشته بود که درباره همراهی و ارتباط کامل
دین و
سیاست نگارش یافته است؛ همچنین ایشان صاحب امتیاز هفتهنامه «الدین و الحیات» بود که مقالههایی درباره نهضتها و قیامهای دینی در برابر
استبداد در آن نشریه چاپ و نشر مییافت که پس از هشت ماه انتشار توقیف شد.
آیتالله غفاری در آن زمان
فقیر و تنگدست بودند و همین
فقر و تنگدستی مانعی برای اظهار
خواستگاری ایشان از دختر آیتالله مقدس تبریزی بود، ولی میل و علاقه آیتالله مقدس تبریزی به ایشان موجب شد که خود آیتالله مقدس تبریزی پیشنهاد ازدواج را به ایشان بدهند و زمینه ازدواج آنها را فراهم سازند. بدینصورت زمینه ازدواج ایشان با دختر آیتالله مقدس تبریزی فراهم شده و این ازدواج صورت گرفت.
پس از ازدواج ایشان به همراه خانوادهشان به قم آمدند و در محله فقیرنشین باغ پنبه ساکن شدند.
ثمره وصلت آیتالله غفاری با دختر آیتالله مقدس تبریزی، دو پسر و یک دختر شد که فرزند ارشد ایشان حضرت حجةالاسلام و المسلمین
هادی غفاری از مفاخر انقلابیون کشور ایران است.
آیتالله غفاری از اول طلبگی همزمان با تحصیل
علوم دینی کار تدریس را نیز انجام میداد در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۳ در مکتب زینبیه آذرشهر تدریس میکرد. در این مکتب دانشپژوهان دینی حضور مییافتند. در جلسات درس شهید غفاری
ابواب الجنان و
جامع عباسی و دیگر کتب فقهی و اخلاقی و قرآنی نیز تدریس میشد. آیةالله غفاری جزوهای را تهیه کرده که مخصوص بحثهای قرآنی بود و قریب به ۳۰ نفر در این درس شرکت مینمودند.
آیتالله غفاری پس از مدتی محل تدریس خود را تغییر داد. در بالای مسجد حاج کاظم آذرشهر قریب به سه ماه جلسات درس و بحث داشتند و آنگاه به قم عزیمت نمودند.
جلسات شهید غفاری در قم و
تهران در مساجد الهادی و خاتم الاوصیاء ادامه داشت. در مسجد الهادی تهران دانشجویان و طلاب بسیاری به طور مرتب و منظم در جلسات بحث گرد هم میآمدند و از بحثهای و صحبتهای صریح و انقلابی شهید غفاری استفاده میکردند.
آیتالله غفاری در زمان تعطیلی دروس حوزه در ماههای
محرم و
صفر و همچنین دیگر ایام تعطیلی برای
تبلیغ و
ارشاد مردم به روستاهای شمال غرب کشور (مانند روستاهای شهرهای
خوی، ماکو و
ارومیه) هجرت میکرد و مردم آنجا را با مسائل دینی و معنوی و همچنین سیاسی آشنا مینمود.
وی در سخنرانیهای خود با تبیین سیره
امامان معصوم و مبارزات آنها با دستگاههای
ظلم و ستم، به افشای ستمهای اربابان و خانها به مردم محروم و مظلوم
روستا میپرداخت و مردم را به ظلمهای آنان آگاه مینمود. بنابراین سفرهای تبلیغی وی کاملا سیاسی بوده است.
در یک سفر تبلیغی در
ماه مبارک رمضان که به دور افتادهترین روستاهای
آذربایجان غربی رفته بود، به خاطر خانقاهی که پولداران و افراد پستی در آنجا جمع میشدند تا مسجد را تعطیل کنند، با فرماندار و شهردار شهر درگیر شد و با آنها مقابله نمود.
۱ - آیتالله
العظمی سید احمد خوانساری.
۲ -
آیتالله ربانی شیرازی.
۳ -
آیتالله سیدمحمود طالقانی.
۴ -
شهید محراب آیتالله قاضی طباطبایی.
۵ - شهید محراب
آیتالله سیداسدالله مدنی.
۶ -
آیتالله سید محمدصادق لواسانی.
۷ -
شهید آیتالله قدوسی.
۸ -
شهید آیتالله مرتضی مطهری.
۹ -
آیتالله آخوند ملا علی معصومی همدانی.
آیتالله غفاری چون نیاکان شهیدش با هر نوع استبداد مبارزه میکرد. زبان حقگوی او در اوج خفقان رژیم شاهی رسواگر و افشاگر
باطل بود.
وی زمانی به مبارزات خود شدت بخشید و بر
رژیم شاه حمله برد که روشنفکران و کمونیستها از رژیم شاه تجلیل میکردند. ایشان با بیاعتنا به گروهکهای چپ و راست علیه شاه میتاخت.
همزمان با قیام تاریخی امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در سال ۱۳۴۲ ش. آیتالله غفاری پشت سر امام از آرمانهای والای او پشتیبانی نمود و دوران رنج و محنت و زندان و حبس را سپری نمود.
در طول تحصیل در قم نیز هرگاه فرصتی مییافت به روستاها و شهرهای اطراف میرفت و به مبارزات پیگیر با استبداد، همچنین به اشاعه فرهنگ
اسلام میپرداخت و اذهان روستائیان را از نیرنگهای رژیم مستبد شاه آگاه میکرد.
آیتالله غفاری رژیم شاه را غاصب میدانست و اعتقاد داشت رژیم پهلوی با
کودتا بر سر کار آمده و باطل است؛ لذا با اصل رژیم مخالفت میکرد. ایشان پس از مهاجرت به تهران در سال ۱۳۳۹ ش. رسماً در جریان کار مبارزات سیاسی کشور قرار گرفت. البته آن زمان طبیعی بود که مبارزه با رژیم مستبد محمدرضاخان روحیهای خاص را طلب میکرد و آیتالله غفاری این روحیه والای مبارزه با استبداد را داشت و از هر لحظه و هر زمان و مکانی نهایت بهرهبرداری را میکرد و علیه رژیم ستمشاهی سخن میگفت؛ عوامل استبداد نیز از او
ترس و واهمهای فوقالعاده داشتند.
آیتالله غفاری در حدود سال ۱۳۳۷ش به توصیه امام خمینی و به جهت مبارزه با رژیم پهلوی به تهران آمدند و مبارزات سیاسی خود را با این رژیم آغاز نمودند و به صف مجاهدان آن دوران پیوستند.
ایشان در طول زندگی در تهران در مسجد الهادی و مسجد خاتمالاوصیاء (که امامت جماعت آنجا را بر عهده داشتند) و همچنین مساجد دیگر با سخنرانیهایی که نمود، به یکی از اصلیترین و مهمترین کانونهای مبارزه با شاه تبدیل گشت و از سوی این رژیم بارها به
زندان افتاد.
در زمانی که آیتالله غفاری در مسجد خاتم الاوصیاء پیشنماز بودند، در همسایگی
مسجد شخص شروری زندگی میکرد، به نام احمد شارق که محله آنجا به همین خاطر به محله شارق معروف بود.
این شخص با اینکه شغل و مقام بالایی نداشت، اما به جهت رفاقت و دوستی نزدیکی که با
اسدالله علم نخستوزیر داشت، صاحب اعتبار و نفوذ شده بود.
این شخص باغی در نزدیکی مسجد داشت که در آن مجالس
قمار و
فحشا برقرار میکرد.
آیتالله غفاری تصمیم داشت که این مکان را تعطیل نماید. به همین جهت شبی برخی نمازگزاران محل را جمع نمود و به آن باغ حمله کرد. پس از حمله نمازگزاران به آنجا، تمام افراد داخل در آنجا که مست بودند، با وضعیتی خاص از آنجا فرار کردند که از جمله این افراد، خود اسدالله علم بود که در آن مهمانی شبانه نیز حضور داشت. به هر حال گرچه به خاطر آن ماجرا نیروهای شهربانی شهید غفاری را دستگیر مینمایند، ولی دیگر مجالس قمار و فحشا در آن باغ برگزار نگردید.
در شانزدهم مهر ۱۳۴۰ش، اسدالله علم نخست وزیر وقت لایحهای را تصویب مینماید که به
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی موسوم شد.
با تصویب این لایحه آیتالله غفاری همسو با بسیاری از علما ضد این لایحه سخنرانی نموده و مردم را از این لایحه و عواقب آن و همچنین نقش استعمارگران بیگانه در این لایحه آگاه نمودند. همچنین وی به همراه علمای تهران اعلامیههایی را در جهت مخالفت با این طرح در تهران امضا و سپس پخش نمود.
در سال ۱۳۴۱ش،
محمدرضا پهلوی با اعلام طرح «
انقلاب سفید» اصلاحات خود را اعلام کرد که در آن با مبانی مذهبی فراوانی مخالفت شده بود.
علما و مراجع به رهبری امام خمینی
عید نوروز سال ۱۳۴۲ش را تحریم نمودند. همچنین علمای تهران اعلامیهای را در حمایت از این تحریم صادر نمودند که آیتالله غفاری از جمله امضاکنندگان این اعلامیه بود.
در اوایل سال ۱۳۴۲ش گروهی از ماموران
ساواک و عمال شاه پهلوی به
مدرسه فیضیه قم هجوم آورده و بسیاری از طلبههای ساکن در آنجا را به شهادت رساندند.
آیتالله غفاری در واکنش به این اقدام ساواک و همچنین ماجرای مدرسه طالبیه تبریز، در فروردین ماه سال ۱۳۴۲ سخنرانیهای شدیداللحنی را در مسجد الهادی تهران ایراد نمود. در هنگام سخنرانیهای ایشان، گروهی از ماموران ساواک نیز حاضر میشدند تا ایشان را بترسانند و از ادامه جلسات بازدارند، اما شهید غفاری با مأموران ساواک برخورد نموده و به سخنرانیهای خود ادامه میدادند.
پس از سخنرانی امام خمینی در عصر
عاشورای حسینی برابر با سیزدهم خرداد ۱۳۴۲ ه.ش نیروهای گارد در نیمهشب پانزدهم خرداد به منزل امام خمینی حمله کرده و پس از دستگیری ایشان به سمت تهران روانه شدند؛ مردم قم با خبریافتن از دستگیری امام، روز پانزدهم خرداد به خیابانها ریخته و
شعار «یا مرگ یا خمینی» را سر دادند که با حمله دژخیمان رژیم به مردم بسیاری از مردم به شهادت رسیدند.
همزمان با دستگیری امام خمینی علمای دیگری نیز دستگیر میشوند که از آن جمله شهید غفاری بود؛ در همان شب پانزده خرداد هنگامی که ایشان از سخنرانی برمیگشت، مأمورین رژیم به خانهاش ریخته و او را دستگیر و زندانی کردند. این بازداشت همراه با دستگیری دیگر روحانیان مبارز تهران و شهرستانها بود. رژیم قصد داشت با دستگیری بیش از ۸۰ نفر از
علما و روحانیون، قیام مردم را متوقف کند. در زندان کمیته شهربانی، آیتالله غفاری مورد بازجویی و
شکنجه قرار گرفت.
آیتالله غفاری با روحیه قوی در بازجوییهای انجام شده، سعی مینمود که مبانی دین را بیان کند و حتی اصل
ولایت فقیه را روشن سازد.
آیتالله غفاری پس از تحمل ۴۰ روز زندان با صدور قرار منع پیگرد به سبب عدم ادله کافی از زندان آزاد شد. ایشان پس از آزادی دوباره به فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و انقلابی خود ادامه داده و در مسجد خاتمالاوصیاء نسبت به برنامههای
آمریکا در
ایران و ظلمهای رژیم پهلوی افشاگری مینمود.
پس از خروج امام خمینی از ایران به دلیل مخالفت با لایحه
کاپیتولاسیون و
تبعید ایشان به کشورهای
ترکیه و
عراق، نوبت یاران امام بود تا با اقدامات خود مردم را به سمت انقلابی برای براندازی رژیم شاهنشاهی رهنمون سازند و آیتالله غفاری از جمله روحانیون مبارزی بود که با سخنرانیهای خود برای رژیم مشکلاتی را به وجود میآوردند.
آیتالله غفاری در آبان ماه سال ۱۳۴۳ه.ش درباره قانون اصلاحات ارضی سخنرانی نموده و به مردم درباره این قانون و تاثیرات آن هشدار میدهد و مردم را به مخالفت با آن فرا میخواند.
دو روز پس از سخنرانی در مسجد خاتمالوصیا توسط مأموران شهربانی دستگیر و زندانی شد. همچنین در سخنرانی دیگری هرگونه بیاحترامی و
توهین به امام را
کفر میخواند.
در رابطه با محتوای سخنرانی ایشان در بخشی از گزارش ساواک آمده است: «وی به
منبر رفته و گفته یکی از نمایندگان به پیشوای ما آیتالله خمینی
اهانت نموده است، هر کس به علمای روحانیون توهین کند،
بتپرست محض است».
در این دوران نیز آیتالله غفاری به ۵/۲ ماه در زندان میماند و سپس با تبدیل قرار بازداشت ایشان به التزام عدم خروج از حوزة قضایی تهران از زندان آزاد شد.
پس از آزادی از دومین زندان خود طی تلگرافی به
نجف اشرف ورود امام خمینی را به نجف تبریک گفت و از این طریق مقاومت، سرسختی و خستگیناپذیری خود را نشان میدهد.
تلگراف آیتالله غفاری که در اسناد ساواک آمده است به این شرح است:
«حضرت آیتالله
العظمی آقای حاج روحالله خمینی مقدم مبارک را به عالم روحانیت و
اسلام تبریک عرض مینماید.»
این موضوع حاکی از علاقه فراوان آیتالله غفاری به امام بود. همچنین پس از آزادی از زندان همچنان در خانه خود نیز جلساتی تشکیل میداد و درباره اوضاع روز بحث و تحلیل مینمود.
رژیم شاه پس از جان سالم بدر بردن شاه از واقعه تیراندازی در کاخ مرمر توسط
رضا شمسآبادی از مردم خواست تا در مساجد، مجالس شکرگزاری برگزار کنند. همچنین به مأموران خود دستور داد تا زمینه این کار را در مساجد فراهم آورند.
به همین منظور در مسجد خاتمالاوصیاء نیز قرار بود که مجلسی برگزار شود؛ در این رابطه آیتالله غفاری به همراه چند تن از اهالی محل با زیرکی دو روز قبل از روز مراسم شکرگذاری فرشهای مسجد را جمع نمودند و به فرششویی برای شستن تحویل دادند؛ همین موضوع مانع برگزاری مراسم در این مسجد شد.
تمام دوران زندگی آیتالله غفاری با
حکومت پهلوی و همراه با رنج و محنت بود. مشاهده اوضاع نابسامان، مخالفت رژیم با
روحانیت اصیل، محدود کردن مبارزان
مسلمان، ترغیب و تشویق مردم به بیدینی و
کشف حجاب، آزادی عمل
فرقه ضاله بهائیت، و ریشههای افکار انحرافی همه و همه موجب میشد که او لب به اعتراض گشاید و در هر موقعیتی افشاگری نماید و رنجها و دردهایی در این راه متحمل شد.
آیتالله غفاری خودش بارها دستگیر و زندانی، اما دستگیری و حبس فرزندانش، همسرش و برادرش رنج و درد او را مضاعف، بلکه چند برابر میکرد. لکن همانند
حضرت امام موسی کاظم (علیهالسلام) چون کوه استوار و با صلابت ایستادگی میکرد و آنچه که عوامل
طاغوت و ساواک را آزار میداد، روحیه مقاوم و استوار ایشان بود. بهطور کلی حبسهای شهید غفاری از سال ۱۳۴۰ آغاز و تا دی ماه ۱۳۵۳ ش. ادامه داشت ۱۳ سال آخر عمر شریفش سراسر مبارزه و جانفشانی در راه آرمانهای مقدس امام خمینی بود. در سال ۱۳۴۱ سخنرانیهایش عموماً به افشارگری مواضع غیر اسلامی رژیم اختصاص داشت و چندین بار مستقیماً با دستگاه رژیم پهلوی درگیر شد.
در شب ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ ش. مأمورین شاه به خانهاش هجوم آوردند و با لباس منزل او را به کمیته شهربانی بردند. در طول مدت بازداشت و در بازجوییها اراده قاطع و شجاعت بینظیر آیتالله غفاری تمامی مأموران را به حیرت واداشته بود؛ چراکه بازداشتها، بازجوییها و حبسها و شکنجههای بیرحمانه تنها کوچکترین اثر منفی در روح بزرگ و مقاوم او نداشت؛ بلکه پس از هر باز زندانی شدن با روحیهای قویتر و شجاعتی بیشتر به مبارزه ادامه میداد موقعی که زجر و شکنجه به سختی آزارش میداد نام مبارک امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) را بر زبان میراند و دیگر زندانیان را به
استقامت و پایداری و
صبر دعوت میکرد.
حجتالسلام هادی غفاری در مصاحبهاش با روزنامه اطلاعات در ۷ دی سال ۱۳۶۱ گفت: پس از جریان دستگیری پدرم آیتالله غفاری نوشتهای را به ما مرقوم فرمودند که بدین قرار است:
علت این همه گرفتاریها، زندانیشدنها، مبارزات با دولت جنایتکار خائن به
دین اسلام و دخالت بیمورد او در مقدسات مذهبی و اجرای برنامههای ضد دینی دستگاه حاکمه است.
اما اندیشه ناب سیاسی آیتالله غفاری را در بازجویی و متن بازجویی ساواک میتوان دریافت وقتی که از وی سوال شد:
نظر شما نسبت به (آیتالله) خمینی چیست؟
جواب داد: «من فکر میکنم تنها کسی که میتواند
ایران را نجات دهد آیتالله خمینی است».
و جمله شجاعانه و قهرمانانه او که فرمود: «دشمن خمینی
کافر است». کمر استبداد شاهی را شکست.
متن آخرین بازجویی که عیناً در روزنامه جمهوری اسلامی چهارشنبه ۷ دی ۱۳۶۲ ش. نیز به چاپ رسیده و توسط ساواک انجام شده بود، به شرح زیر است:
س: چرا به زندان آورده شدید؟
ج: نمیدانم.
س: آیا قبلاً به زندان آمدهاید؟
ج: نیامدهام؛ آوردهاند.
س: نظر شما راجع به شاهنشاه آریامهر چیست؟
ج: ایشان با کودتای پدرشان سرکار آمدهاند و غاصباند.
س: نظر شما راجع به
حزب رستاخیز چیست؟
ج: این حزب را شاه ساخته است و به مردم هیچ ربطی ندارد.
و در پایان بازجویی این جمله را نوشت:
«والراد علیهم کالراد علینا و الراد علینا کالراد علی الله و هو فی حد الشرک. هم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم.»
سخنرانیها و فعالیتهای سیاسی آیتالله غفاری روزبهروز شدت مییافت و جلسات خانگی ایشان نیز برپا بود.
به همین جهت مأموران رژیم شاه با دستگیری و انتقال ایشان به بازداشتگاه، پس از بازجوییهای فراوان به جرم اقدام علیه امنیت عمومی و همچنین نگهداری از اعلامیههای حضرت امامخمینی به زندان افتاد.
در گزارش ماموران شاه آمده است:
«اطلاع واصله حاکی بود که یاده شده (آیتالله غفاری) به اتفاق فرزندش هادی غفاری در منابر مختلف مطالبی علیه مصالح کشور ایراد و ضمن سخنرانی در مساجد و شهرستانها ضمن طرفداری از
روحانیون مخالف دولت، اصلاحات کنونی کشور را با زمان
معاویه مقایسه نموده و چنین نتیجه گرفته که در حال حاضر وضع فعلی حکومت ایران با زمان معاویه تفاوتی ننموده و احتیاج است که جوانان چون
امام حسین (علیهالسلام) به پا خاسته و وضع و امور کشور را به دست گیرند. بر مبنای اظهارات یادشده، نامبرده دستگیر و ضمن بازرسی از منزلش تعداید اعلامیه مضره کشف میگردد که بر مبنای اوراق مکشوفه مشارالیه با صدور قرار مورخ ۱۳۵۳/۰۴/۱۸ شعبه ۵ بازپرسی دادستانی ارتش بازداشت و پس از رؤیت قرار به آن اعتراض ننموده است.»
شهید غفاری در دادگاهی که برای وی در پنجم آبان ۱۳۵۳ تشکیل یافته بود، به هشت ماه زندان محکوم شدند.
آیتالله غفاری در طول زندان به مطالعه کتب و تدریس میپرداخت و از فرصت بهدست آمده نهایت استفاده را میبرد. فرزند ایشان در خاطرات خود از دوران زندان ایشان مینویسد:
«سعی میکرد ۸ ساعت مطالعه کند و به اضافه چهار ساعت هم
نهجالبلاغه و
قرآن و فقه و تاریخی فقه به برادران درس میداد. حتی در داخل زندان شبی نبود که
دعای افتتاح را نخواند و در پایان جمله «خدایا!
شهادت را نصیب من کن» نخواند. بعد به او میگفتم مگر دعای افتتاح چه دارد؟ میگفت دعای افتتاح در تکه آخرش شهادت میخواهد و معمولاً حتی در شبهایی که شلاق سخت خورده بود،
نماز شب را رها نمیکرد.»
از دیگر اقدامات ایشان مبارزه با اشخاصی بود که به نام
کمونیست و
مجاهدین خلق در زندان بودند و سعی در تغییر افکار مذهبی جوانان مبارز داشتند.
شهید آیتالله غفاری منشأ خیرات و خدمات بسیاری در زمینههای اجتماعی بود و در سه دوره متفاوت در طول زندگی از جمله نوجوانی در
آذرشهر بین سالهای ۳۰ - ۳۵ در قم و از سال ۳۵ تا ۵۳ در تهران اقدامات فراوان و مفیدی به حال جامعه داشت؛ از جمله:
الف: احداث و تکمیل مساجد خاتم الاوصیاء - الهادی - شیخ فضل الله نوری در تهران.
ب: رسیدگی به محرومان و مستضعفان در
تبریز -
تهران و
آذرشهر و....
ج: برپایی مجالس بحث و گفتوگو در موضوعات علمی و فقهی. او عاشق خدمت به خلق خدا بود و از هر فرصت ممکن و به دست آمده بهرهها میبرد و در راه رضای معبود قدم برمیداشت.
در مجالس
وعظ و سخنرانی او، طبقات مختلف جامعه مخصوصاً روشنفکران مذهبی، دانشجویان و طلاب جوان دورش حلقه میزدند و از
دانش و
تربیت وی بهره میبردند.
امروز نتیجه تلاش و کوشش آیتالله غفاری را در شکوه و
عظمت مسجد بزرگ شیخ فضلالله نوری در تهران و پایگاه و حوزه علمیه مسجد بزرگ خاتم الاوصیاء میتوان دید؛ اماکن مقدسی که روزگاری مرکز هجوم و حمله به رژیم ستمشاهی و مأوی و پناهگاه مظلومان و انقلابیون و مستضعفان بود و همه آنها در سایه خدمات صادقانه و تلاشهای خالصانه آن شهید است.
شهید غفاری مظفر بسیاری از جلوههای زیبای معنویت و
اخلاق حسنه بود. او متخلق به
اخلاق الهی شده بود. روح
خداترسی بر او حاکم بود و
عشق سرشاری به حضرت سبحان داشت؛ حتی در شبهای سخت زندان با دست و پای مجروح و تن تبدار با زحمت زیاد وضو میگرفت و نماز شب را با حالی خاص اقامه میکرد.
وی در سنین کودکی در مسجد محراب (قاضی) آذرشهر به
نماز میایستاد و با خدا
راز و نیاز میکرد. قناعتپیشه، مهماننواز، اهل بخشش بود. از اینکه مردم در حضورش باشند و وقتشان را بگیرند خسته نمیشد. برای جوانان ارزش و احترامی خاص قایل بود در خانه با بچهها بازی میکرد. علیرغم روح پرخاشگری در مقابل ظالمان، عاطفهای حساس و روحی لطیف نسبت به همسر و فرزندانش داشت. او عارف انقلابی و زاهد جوانمرد بود و بالاخره نمونه و الگویی برای عاشقان شهادت است.
آیتالله غفاری نه تنها در جبهه مبارزه با
طاغوت پیشتاز بود و زندانهای مخوف شاه او را از حرکت و شتاب باز نمیداشت بلکه هر روز پرشورتر از روز قبل به مبارزه بیامان ادامه میداد، بلکه همواره همراه با مبارزه پیگیر با طاغوت، فعالیتها و تلاشهای علمی و عملی و ادبی و قلمی نیز داشت.
از جمله آثار قلمی آن بزرگوار، حاشیه مفصلی بر
عروة الوثقی نوشته است. نوشتهها و آثار خطی گوناگون دیگری
معظمله داشته که در هجوم ساواک به منزلشان در چندین نوبت از بین رفته است. بعضی نوارهای سخنرانی و دست نوشتههایی نیز از آن بزرگوار مانده است.
و از جمله آثار علمی و ادبی قطعاتی است که منتسب به شهید آیتالله غفاری است و از مصادیق آنها سروده ذیل میباشد.
عاشق چو رو به
کعبه صدق و صفا کند ••• احرام خود ز کسوت
صبر و
رضا کند
در پیش راه بادیهگیر غریب وار ••• ترک عشیره و بلد و اقربا کند
از صدق چون قدم بنهند در فنای
عشق ••• اول به پای دوست سر و جان را فدا کند
آنجا که موقف
عرفات محبت است ••• برجای سنگریزه سر از کف رها کند
آنگاه دست و روی نشوید زخون خویش ••• برخیزد و نماز شهادت ادا کند
لازم به یادآوری است که اشعار و سرودههای فوق از میان نوشتهجات دوران زندان به دست آمده است.
شهید غفاری اعتقاد داشت که: «شهادت تحفهای است از جانب
خداوند متعال که به بندگانش هدیه میشود.»
به عقیده صاحب نظران، شهادت آیتالله حسین غفاری در زندان مخوف ساواک ضربهای کمرشکن بر رژیم فساد شاهنشاهی بود.
شهید غفاری پس از سالها تلاش، مجاهدات، استقامت صبر و پایداری زندان و شکنجه عاقبت دعایش مستجاب شد و در غروب ششم دی ماه سال ۱۳۵۳ ش. در زندان، با دست و پای شکسته و دندانهای خرد شده و محاسن زخمی خونین به شهادت رسید.
ساواک شبانه پیکر مطهر او را به
قم فرستاد تا دفن شود،
ولی طلاب و مردم قم از موضوع با خبر شدند و در
تشییع جنازه با شکوه ایشان در صبح روز ۷ دی ماه ۱۳۵۳ ش. شرکت کردند و با فریاد غفاری ما کشته شد به خون خود آغشته شد، پیکر مطهر این اسوه مقاومت را از
حرم حضرت معصومه (علیهالسلام) تا
قبرستان دارالسلام قم تشییع کردند و در مراسم تدفین این شهید، همرزمش شهید آیتالله قدوسی حاضر شد و
تلقین خواندند. لازم به تذکر است که در جریان تشییع، تعدادی از تشییعکنندگان و فامیل شهید غفاری دستگیر و زندانی شدند.
همزمان با شهادت شهید غفاری در زندان ستمشاهی و دفن ایشان در قم پیامها و اطلاعیههای مختلفی از طرف گروههای انقلابی در داخل و خارج از کشور منتشر شد؛ از جمله:
دانشجویان مسلمان خارج از کشور با پخش تصاویر - پوستر و صدور اعلامیههایی شهادت این شهید والامقام را به ملت
ایران و امام بزرگوار امت تسلیت گفتند و جنایات شاه و دارودسته او را محکوم کردند.
پس از پیروزی
انقلاب اسلامی ایران و در سالگرد شهادت شهید غفاری
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم -
جامعه روحانیت مبارز تهران -
حزب جمهوری اسلامی -
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی -
جمعیت موتلفه اسلامی -
فداییان اسلام دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران و شخصیتهای مختلف کشوری و سیاسی پیامهای جداگانهای منتشر نمودند.
(۱) ربانی گلپایگانی، علی، شهدای روحانیت شیعه در یکصد سال اخیر، قم، چاپ اول، ۱۴۰۲ ه.ق.
(۲) مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله غفاری، انتشارات وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۱.
(۳) غفاری، هادی، خاطرات هادی غفاری، تهران، حوزه هنری دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۴.
(۴) مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، چاپ اول.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حسین غفاری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۸/۲۸. •
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «آیتالله غفاری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۵/۲۹.