حسن بن محمد صاغانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صاغانی، حسن بن محمد، صاغانی، حسن بن محمد، کنیه اش ابوالفضائل و لقّبش رضی الدین، لغوی و محدّث قرن ششم و هفتم میباشد.
وی در
صفر ۵۷۷ در شهر لوهور (
لاهور )
هند به دنیا آمد.
از این رو، با اختلاف در کتابت، لُهَوری یا لَوهوری خوانده شده است.
گفتهاند که نَسَب وی به
عمر بن خطاب میرسد.
صاغانی
خود نیز به این مطلب اشاره کرده و خود را «العُمَری» معرفی کرده است. انتساب او به تیرۀ عَدیّ از
قبیله قریش به واسطه نسبت جدّ اعلایش، عمر، با این طایفه است.
به گفته ابنابیالوفاء،
صاغانی انتساب تبار وی به آن منطقه است. صاغانی را، به اختلاف، منسوب به منطقه صاغان روستایی در
مرو و صَغانیان (معرّب چغانیان) در
ماوراء النهر نزدیکی تِرمذ
دانستهاند. اما چون او را صغانی
و صاغانی
خواندهاند، به احتمال بیشتر تبار وی از منطقه صغانیان بوده، چرا که به گفته
سمعانی و
یاقوت حموی وجه انتساب به منطقه صغانیان به دو صورت مذکوربوده است. یاقوت حموی
و
صفدی نیز صاغان را از مناطق ماوراء النهر دانستهاند. صاغانی در آثارش
خود را صغانی معرفی کرده است.
از کودکی و نوجوانی صاغانی اطلاع چندانی در دست نیست، جز آنکه پیش از مرگ پدرش در ۵۹۰ به همراه او به
غزنه رفت
و در آنجا نشو و نما کرد.
وی
مطلبی را که از پدرش در دهه هشتاد سدۀ ششم در غزنه شنیده گزارش کرده است که نشان میدهد او در دهه نخست زندگیاش، در این شهر بوده است. ظاهراً وی
قرآن و مقدمات
علم حدیث و
فقه را در همین شهر فرا گرفت و در ۵۹۵ غزنه را به قصد
بغداد ترک کرد.
صاغانی پس از اقامت در
عراق ، به
حج رفت و در ۶۱۰ وارد
عدن یمن شد.
ظاهراً در اثنای حج در مکه از عالمانی چون ابوالفتوح نصربن ابی الفرج حُصری (متوفی ۶۱۹) سماع حدیث کرده است.
وی در ۶۰۹ کتاب
معالم السنن خطابی را بر حصری قرائت کرد.
او در عدن در
مسجد ابن بصری، یکی از تاجران آنجا، ساکن شد و به تدریس پرداخت. عده ای از فضلا از او بهره بردند و از جمله کتاب معالم السنن خطابی را نزد او خواندند.
وی شاگردانش را
تشویق میکرد تا کتاب
غریب الحدیث ابوعبید قاسم بن سَلاّم را به ذهن بسپارند و برای حفظ آن هزار
دینار جایزه تعیین کرد.
وی سپس در ۶۱۳ به
مکه رفت و به خود «الملتجئ إلی حرمالله» لقب داد.
صاغانی در مقدمه آثارش
خود را با همین لقب نیز معرفی کرده است. به نظرمی رسد که کتبی
نیز از همین رو، وی را با لقب جارالله خوانده است.
به گفته خود صاغانی،
او در
رجب سال ۶۱۳ در مکه قباله
کعبه را بر استادش، ابوالفتوح حُصری، قرائت کرد.
به گفته صاغانی،
او تا ۶۱۴ در مکه بوده است. وی در صفر ۶۱۵ به بغداد رفت.
به گفته خود او،
این
سفر نخستین ورودش به این شهر بوده است. او در این زمان به عنوان عالم دینی مطرح بود، به طوری که مردم نزدش میآمدند و از او بهرۀ علمی میبردند. قاضی
شهاب الدین محمد بن احمد زنجانی او را تحسین کرده و به وی مقام علمی داده است.
خلیفه عباسی،
الناصر لدینالله ، او را در ۶۱۷ به سفارت نزد ایلتتمش، پادشاه هندوستان، روانه کرد.
او در شهر کوئِل اقامت کرد و نیابت
مشرف را عهده دار شد
. وی مدتی طولانی در هند ماند و در ۶۲۴، در عهد خلافت
مستنصر بالله عباسی، بازگشت.
سپس در
شعبان همان سال بار دیگر، به عنوان فرستادۀ خلیفه، به هند رفت و در ۶۳۷ به بغداد بازگشت.
در منابع دربارۀ زندگانی علمی او در هند به همین بسنده شده که در آنجا از عالمانی چون خَلَف بن محمد کَردَری و محمد بن حسن مَرغینانی سماع حدیث کرده است.
پس از بازگشت از هند، وی شیخ رباط مَرزُبانیه شد و تا پایان دوران مستنصر در ۶۴۰ در این سمت باقی ماند.
صاغانی سپس متوجه شد که شرط ادامه کار در آنجا آن است که شیخ و استاد،
شافعی باشد و چون شافعی نبود، کناره گرفت و مدرّس مدرسه تُتُشیّه شد.
به گفته رمزی بعلبکی،
مستعصم عباسی او را وارد این مدرسه کرد و صاغانی در این دوران دو کتاب خود، مشارقالأنوار و العُبابالزاخر، را نوشت. در این مدت، وی پیوسته به خانه وزیر مؤیدالدین ابوطالب محمد بن احمد، معروف به ابنعَلقَمی، می رفت و به آموزش فرزند او، عزالدین محمد، میپرداخت. عزالدین محمد بسیاری از دیوانهای عرب و دو اثر صاغانی، شرح الأخبار المولویة و الآثار المرضیة و النکت الأدبیة، را نزد وی قرائت کرد.
مذهب فقهی صاغانی
حنفی بوده است، از این رو برخی طبقاتنگاران حنفی
شرح حال او را در کتابهای خود آوردهاند. توصیف وی به فقیه،
نشان دهندۀ جایگاه او در فقه حنفی بوده است. سه کتاب الفرائض، مناسک الحج و الأحکام جزو تألیفات فقهی وی معرفی شده اند.
عالمان بسیاری از جهان اسلام، از جمله از
عراق و
یمن و هند و سند، از صاغانی بهرۀ علمی برده اند.
او شاگردان متعددی داشته است که معروفترین آنان عبارت بودهاند از: پسرش علاءالدین ابوالبرکات محمد،
حافظ
شرف الدین عبدالمؤمن بن خَلف
دمیاطی (متوفی ۷۰۵
)، یاقوت حموی
و ابوالفضل عبدالرزاق بن احمد شیبانی معروف به
ابنفوطی (متوفی ۷۲۳
). از شماری عالمان شیعی نیز در میان شاگردان صاغانی یاد شده است، مانند محمد بن حسن بن طاووس حلی (متوفی ۶۵۶) و جمال الدین احمد بن موسی بن طاووس (متوفی ۶۷۳).
به گفته خوانساری،
صاغانی روایت همه مسموعات و تألیفات خود را به جمال الدین احمد بن موسی بن طاووس و فرزندش عبدالکریم (متوفی ۶۹۳) اجازه داده بود و به خط
شهید اول دیده شده که
علامه حلی از او به
اجازه ، روایت کرده است. اما مدرس تبریزی،
با توجه به تاریخ درگذشت صاغانی و ولادت علامه حلی در ۶۴۸، با این گزارش مخالفت کرده است.
صاغانی در عصر خود شهرت بسیاری داشت و ذکر فضایلش در همه جا شایع بود.
او شیخ زمان و نفر اول در علم لغت و فن ادب عصر خود بود.
در سرودن
شعر نیز خوش ذوق بود و اشعاری از او برجای مانده است (دربارۀ برخی اشعار وی به این منابع رجوع کنید
).
صاغانی در سال ۶۵۰ درگذشت. روز و ماه درگذشت او را، به اختلاف، شب ۱۹
شعبان ،
۱۹ شعبان،
۲۶ شعبان
و در
ماه رمضان ذکر کرده اند. بنا بربیشتر منابع، وی در بغداد درگذشت. ابتدا در خانه خود در محله طاهری، منسوب به طاهر بن حسین بن مصعب بن زریق، دفن شد و سپس بنا بر وصیّتش جسد او را به مکه منتقل کردند و در کنار مدفن
فضیل بن عیاض به
خاک سپردند
گزارش مشهور را نقل کرده است).
صاغانی در لغت، ادبیات، فقه، حدیث و رجال حدود پنجاه اثر داشته است.
به گفته ابنفوطی،
او پس از بازگشت از دومین سفرش از هندوستان به بغداد در ۶۳۷ نگارش آثارش را آغاز کرد. البته این زمان با تاریخ تألیف برخی آثار صاغانی مخالف است.
از جمله آثار وی در لغت، التکملة والذیل والصلة است، که به نوشته خود صاغانی
تکملهای بر کتاب تاج اللغة و صحاح العربیة جوهری به شمار میرود و از خود آن کتاب حجیمتر است. به گفته صاغانی،
وی تألیف این اثر را در
صفر ۶۳۵ به پایان رساند. علاوه بر آن، حاشیهای بر کتاب جوهری نوشت که آن را به همراه اثر جوهری و التکملة خود در کتابی با عنوان مجمع البحرین تدوین نمود.
اثر دیگر وی در حوزۀ لغت، کتاب مابنته العرب علی فَعال است. عزة حسن
از اینکه در مقدمه این کتاب
صاغانی خود را با لقب «الملجئ إلی حرم الله» معرفی کرده، احتمال فراوان داده است که وی آن را در دوران حضورش در مکه نوشته باشد، اما با توجه به کاربرد این لقب در دیگر آثارش،
این احتمال بعید مینماید.
نَقعَة الصَدْیان فیما جاء علی فَعَلان (ریاض ۱۴۰۲/۱۹۸۲) اثر دیگر صاغانی است که در آن افعال عربی را که مصدر آنها بر وزن فَعَلان بوده گردآورده است. احمدخان
موضوع کتاب نقعة الصدیان را، بنا بر گزارش
دمیاطی، حدیث دانسته است، اما اثر چاپ شده به خوبی نشان میدهد که این کتاب در دانش لغت است.
الشوارد یا ما تفرّد به بعض أئمة اللغة اثر دیگر صاغانی است که در آن به متفردات برخی لغتشناسان، در چهار فصل، پرداخته است. فصل نخست این کتاب
به شواذ قرائات
آیات قرآن ، به ترتیب سوره ها، اختصاص دارد.
از مهمترین کتابهای او در لغت، عرب العُباب الزاخر و اللُباب الفاخر است که به گفته خود صاغانی
آن را برای
ابنعلقمی ، وزیر مستعصم بالله، نوشته است. وی برای تألیف این اثر نفیس از بیش از صد کتاب لغوی و غیرلغوی بهره برده و اسامی آنها را آورده است.
صاغانی پیش از اتمام تألیف این اثر درگذشت.
اثر دیگر صاغانی، المُرتجل فی شرح القلادة السَمطیّة فی توشیح الدُرَیدیّة (ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹) است، در شرح قصیدۀ
محمد بن حسن ازدی مشهور به
ابندُرید (متوفی ۳۲۱).
صاغانی دربارۀ حدیث و رجال نیز تألیفاتی دارد. دو کتاب مَشارق الانوار النبویة علی صحاح الأخبارالمصطفویة و مصباح الدُجی فی الحدیث المصطفی او گردآوری احادیث است.
مشارق الانوار النبویة (بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹) شامل احادیث
صحیح بخاری و
صحیح مسلم حجاج نیشابوری به همراه احادیث صحیح کتاب مسند الشهاب قضاعی و کتاب النجم اقلیشی است. این کتاب به فارسی، اردو و هندی ترجمه و شروحی نیز بر آن نوشته شده است..
صاغانی
بر
نهج البلاغه شرحی با عنوان تفویف النسج فی شرح النهج و نیز شرحی مختصر بر صحیح بخاری نوشته بوده است.
او دربارۀ احادیث جعلی دو کتاب دارد: کتاب الأحادیث الموضوعة (قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۰)، و اثری مبسوطتر به نام الدر الملتقط فی تبیین الغلط (بغداد ۱۹۷۲؛ بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵). بر روش صاغانی دربارۀ احادیث جعلی نقدهایی شده است، به طوری که برخی
او را از جمله متشدّدین (سختگیران) به شمار آورده و حکم او به مجعول بودن را در احادیث بسیاری صحیح ندانستهاند.
صاغانی در رجال نیز آثاری دارد، از جمله دَرّ السحابة فی بیان مواضع وفیات الصحابة (قاهره، چاپ طارق طنطاوی) که به ترتیب حروف الفباست، و کتاب فیه أسامی شیوخ ابی عبدالله البخاری (مکه ۱۴۱۹) که دربردارندۀ اسامی مشایخ بخاری در کتاب الجامع الصحیح است که آنها را بر اساس حروف الفبا مرتب کرده و شرح حال مختصری دربارۀ هرکدام (شامل کنیه، نسب، تاریخ وفات) و کسانی که از آنها روایت کرده و نیز بابی را که بخاری از او روایت کرده آورده و مقدمه ای نیز در فضایل بخاری نوشته است.
(۱) عبدالقادر بن محمد ابنابیالوفاء قرشی حنفی، الجواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة، چاپ عبدالفتاح محمد الحلو، جیزه ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۲) عبدالرزاق بن احمد ابنفُوَطی شیبانی، الحوادث الجامعة و التجارب النافعة فی المائةالسابعة، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت ۱۹۹۷.
(۳) عبدالرزاق بن احمد ابنفُوَطی شیبانی، مجمعالآداب فی معجمالألقاب، چاپ محمد کاظم، تهران ۱۴۱۶.
(۴) زینالدین قاسم بن قطلوبغا، تاج التراجم، چاپ محمد خیر رمضان یوسف، دمشق ـ بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
(۵) عبدالله طیب بن عبدالله ابو مخرمه، تاریخ ثغر عدن، لیدن ۱۹۳۶.
(۶) احمد بن محمد بن عبدالرحمن حسینی، صلةالتکملة لوفیات النقلة، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۸/۲۰۰۷.
(۷) محمدباقر موسوی خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، اختصارات.
(۸) شمسالدین محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، اختصارات.
(۹) عبدالکریم بن محمد سمعانی، الأنساب، اختصارات.
(۱۰) حسن بن محمد صاغانی، التکملة و الذیل و الصلة لکتاب تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ عبدالعلیم طحاوی، قاهره ۱۹۷۰.
(۱۱) حسن بن محمد صاغانی، الشوارد أو ما تفرد به بعض أهل اللغة، چاپ مصطفی حجازی، قاهره ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۲) حسن بن محمد صاغانی، العُباب الزاخر و اللباب الفاخر، چاپ فیر محمد حسن، مطبعة المجامع العلمی العراقی ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۱۳) حسن بن محمد صاغانی، المُرتجل فی شرح القلادة السَمطیّة فی توشیح الدُرَیدیّة، چاپ احمد خان، ریاض ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۱۴) حسن بن محمد صاغانی، مابنته العربُ علی فَعال، چاپ عزة حسن، دمشق ۱۳۸۳/۱۹۶۴.
(۱۵) صفدی، الوافی بالوفیات، اختصارات.
(۱۶) عبدالحی حسینی، الإعلام بمن فی تاریخ الهند من الاعلام المسمی بـ نزهةالخواطر و بهجةالمسامع و النواظر، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۱۷) ملک
الاشرف غسانی، العسجد المسبوک و الجوهر المحکوک فی طبقات الخلفاء و الملوک، چاپ شاکر محمود عبدالمنعم، بغداد ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
(۱۸) تقیالدین محمد بن احمد حسنی فاسی مکی، العقد الثمین فی تاریخ البلد الأمین، چاپ محمد عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
(۱۹) کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ترجمه محمود فهمی حجازی، مصر ۱۹۹۵.
(۲۰) محمد بن جعفر کتانی، الرسالةالمستطرفة لبیان مشهور کتب السنةالمشرفة، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۲۱) محمد بن شاکر کتبی، عیونالتواریخ، چاپ فیصل سامر و نبیلة عبدالمنعم داود، بغداد ۱۹۸۰.
(۲۲) محمد عبدالحی لکنوی، الفوائد البهیة فی تراجم الحنفیة، چاپ محمد بدرالدین ابو فراس نعسانی، بیروت.
(۲۳) مدرس تبریزی، ریحانة الادب، اختصارات.
(۲۴) یاقوت حموی، معجمالأدباء، چاپ احسان عباس، بیروت۱۹۹۳.
(۲۵) یاقوت حموی، معجمالبلدان، اختصارات.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «صاغانی»، ج۱۶،شماره ۷۳۰۲.