حسان در ادبیات فارسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حسّان در
ادبیات فارسی ، یکی از نمادهای تبحر در
شاعری ،
فصاحت و
بلاغت است.
بیشتر شاعرانِ فارسیزبان، از
رودکی تا
ایرجمیرزا و
بهار ،
به نوعی خود را در شعرگویی با حسّان مقایسه کرده و خود را از او نیز برتر شمردهاند.
بسیاری از
ابیاتی که در آن از حسّان نامی آمده است به این اشاره دارد که احسان
پیامبر صلیاللّهعلیهوآله باعث شهرت حسّان شده است.
بعضی از اشعاری که در آن شاعران خود را به حسّان تشبیه میکنند، قصایدیاند در مدح
رسولِ خدا و
امامان شیعه علیهمالسلام
و برخی دیگر
قصایدی مدحیاند که در آنها شاعر گفته که احسانِ ممدوح از وی حسّان دیگری ساخته است.
در بسیاری از ابیات نام حسّان را با سحبان وائل، که در
نثر ممتاز و برجسته است، همراه کردهاند.
در اخوانیات و مدایحی که ممدوح، اهل شعر و فضل است، وی را در شاعری به حسّان تشبیه نمودهاند.
در شعر فارسی، خاقانیشروانی مُلَقب به حسّانالعجم است و خود
بر آن است که سببِ اعطای این لقب به او، کمال شاعری اوست.
محتشم کاشانی نیز، در زمانِ خود، به حسّانالعجم معروف بود.
به نظر میرسد که انتخاب این
لقب برای محتشم بیشتر به سببِ مدحِ
پیامبر اکرم و
امامان شیعه علیهمالسلام، خصوصآ دوازده بند مشهور او درباره واقعه
کربلا و
شهادت امام حسین علیهالسلام ، بوده است نه اینکه بخاطر قدرتِ شاعری او بوده باشد.
حاذق هندی و
بیدل مازندرانی ، از شاعران
قرن سیزدهم، نیز چون بیشتر اشعارشان در مدح پیامبر اکرم و امامان شیعه علیهمالسلام بوده است، به ترتیب، به حسّانالهند
و حسّانالائمه
معروف بودهاند.
بعضی از تذکرهنویسان در توصیفِ قدرتِ شعرگویی شاعران، یا آنها را تالی حسّان یا برتر از وی ذکر کردهاند.
عدهای هم برای اینکه اثبات کنند
شعر مذموم و ناپسند نیست، استناد میکنند به اینکه پیامبر اکرم شعر حسّان را میشنید و او را به شعرگویی تشویق میکرد.
(۱) امین احمد رازی، تذکره هفت اقلیم، چاپ محمدرضا طاهری (حسرت)، تهران ۱۳۷۸ش.
(۲) محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ش.
(۳) ایرجمیرزا، تحقیق در احوال و آثار و افکار و اشعار ایرجمیرزا و خاندان و نیاگان او، به اهتمام محمدجعفر محجوب، تهران ۱۳۴۲ش.
(۴) محمدتقی بهار، دیوان، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ش.
(۵) محمد بن علی تقیالدین کاشی، خلاصة الاشعار و زبدةالافکار: بخش اصفهان، چاپ عبدالعلی ادیب برومند و محمدحسین نصیریکهنمویی، تهران ۱۳۸۶ش.
(۶) عبدالواسع بن عبدالجامع جبلی، دیوان، چاپ ذبیحاللّه صفا، تهران ۱۳۶۱ش.
(۷) حبیباللّه بن محمدهاشم حبیب خراسانی، دیوان، چاپ علی حبیب، تهران (۱۳۵۳ش).
(۸) محمدعلی بن ابیطالب حزینلاهیجی، دیوان، چاپ ذبیحاللّه صاحبکار، تهران ۱۳۷۴ش.
(۹) حسن بن محمد حسن غزنوی، دیوان، چاپ محمدتقی مدرسرضوی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۰) محمدباقر حسینی، «حسّان بن ثابت در شعر فارسی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال ۲۸، ش ۳ـ۴ (پاییز ـ زمستان ۱۳۷۴).
(۱۱) بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ش.
(۱۲) بدیل بن علی خاقانی، مثنوی تحفةالعراقین، چاپ یحیی قریب، تهران ۱۳۳۳ش.
(۱۳) محمود بن علی خواجوی کرمانی، دیوان، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۹ش.
(۱۴) احمد دیوانبیگی، حدیقةالشعراء، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۴ـ۱۳۶۶ش.
(۱۵) طاهر بن محمد ظهیرفاریابی، دیوان، تصحیح و تحقیق و توضیح امیرحسن یزدگردی، بهاهتمام اصغر دادبه، تهران ۱۳۸۱ش.
(۱۶) حسن بن احمد عنصری، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۷) عوفی.
(۱۸) علی بن احمد محتشم کاشانی، هفت دیوان محتشم کاشانی، چاپ عبدالحسین نوائی و مهدی صدری، تهران ۱۳۸۰ش.
(۱۹) محمودمیرزا قاجار، سفینة المحمود، چاپ عبدالرسول خیامپور، تبریز ۱۳۴۶ش.
(۲۰) عثمان بن عمرمختاریغزنوی، دیوان، چاپ جلالالدین همائی، تهران ۱۳۴۱ش.
(۲۱) مسعود سعد سلمان، دیوان، چاپ غلامرضا رشیدیاسمی، تهران ۱۳۳۹ش.
(۲۲) احمد بن قوص منوچهری، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.
(۲۳) ناصرخسرو، دیوان، چاپ مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران ۱۳۵۳ش.
(۲۴) سعید نفیسی، محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، تهران ۱۳۸۲ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حسان در ادبیات فارسی»، شماره۶۱۱۱.