جَنّ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَنّ: (فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ) «جَنّ» از مادّه «
جَنّ» (بر وزن فنّ) به معنای پوشانیدن چیزی است و در آیه مورد بحث، معنای جمله این است که هنگامی که
شب، چهره موجودات را از
ابراهیم (علیهالسّلام) پوشانید... و این که به
دیوانه مجنون گفته میشود به خاطر این است که گویا پردهای بر
عقل او کشیده شده است. اطلاق جِنّ بر موجود ناپیدا نیز به همین ملاحظه است. جنین نیز به خاطر پوشیده بودن در درون
رحم مادر است. اطلاق جنت بر
بهشت و بر باغ به خاطر آن است که زمینش زیر درختان پوشیده است. و
قلب را جَنان (بر وزن زمان) میگویند، چون در میان سینه نهفته است و یا این که اسرار
انسان را نهفته میدارد.
«جنّ» در اصل به معنای چیزی است که از حس انسان پوشیده باشد؛ مثلًا میگوئیم: «جَنَّهُ الْلَّیْل» - یا- «فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ الْلَّیْلُ» یعنی هنگامی که پرده سیاه شب او را پوشاند و به همین جهت «مجنون» به کسی که عقلش پوشیده و «جَنین» به طفلی که در رحم مادر پوشانده شده و «جَنَّت» به باغی که زمینش را درختان پوشاندهاند، و «جَنان» به قلب که در درون سینه پوشانده شده و «جُنَّة» به معنای سپر که انسان را از ضربات دشمن میپوشاند، آمده است.
البته از
آیات قرآن استفاده میشود که «جنّ» یک نوع موجود عاقلی است که از حس انسان پوشیده شده،
و آفرینش آن در اصل، از آتش یا شعلههای صاف آتش است، و «
ابلیس» نیز از همین گروه است.
بعضی از دانشمندان از آنها تعبیر به نوعی از «ارواح عاقله» میکنند که مجرد از ماده میباشد، (البته پیدا است تجرد کامل ندارد زیرا که چیزی که از ماده آفریده شده است مادی است، ولی نیمه تجردی دارد، چرا که با حواس ما درک نمیشود، و به تعبیر دیگر یک نوع جسم لطیف است). و نیز از آیات
قرآن بر میآید که آنها
مؤمن و
کافر دارند، مطیع و سرکش دارند و آنها نیز دارای
تکلیف و مسئولیتند.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با جَنّ:
(فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ) (هنگامی که تاریکی شب او را فرا گرفت، ستارهای را مشاهده کرد؛ گفت: «این پروردگار من است؟!» امّا هنگامی که غروب کرد، گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَای کَوْکَباً...) راغب در
مفردات خود گفته است: جن - بفتح جیم- در اصل لغت به معنی مستور بودن از حواس است، گفته میشود: جنه اللیل و یا اجنه اللیل و یا
(جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ) یعنی شب آن را پوشانید و معنای اجنه این است که چیزی را پرده و پوشش آن قرار داد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَيَوْمَ يِحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الإِنسِ وَقَالَ أَوْلِيَآؤُهُم مِّنَ الإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِيَ أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَليمٌ) (در آن روز که
خدا همه آنها را جمع و محشور میسازد، میگوید: ای گروه
جنیان و
شیاطین! شما افراد زیادی از انسانها را گمراه ساختید! دوستان و پیروان آنها از میان انسانها میگویند: «پروردگارا! هر یک از ما دو گروه [
پیشوایان و پیروان گمراه
] از دیگری بهره بردیم؛ ما به لذات زود گذر رسیدیم و آنها به حکومت بر ما و به پایان مهلتی که برای ما مقرّر داشته بودی رسیدیم.» خداوند میگوید: «آتش جایگاه شماست؛ جاودانه در آن خواهید ماند، مگر آنچه خدا بخواهد».
پروردگار تو
حکیم و داناست.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: وقتی در لغت عرب گفته میشود: اکثر من الشیء و یا اکثر من الفعل و یا استکثر منه معنایش این است که فلانی از فلان چیز زیاد آورده و یا فلان کار را بسیار انجام داده، و اینکه در آیه مورد بحث میفرماید: شما ای گروه جن زیاد از انسانها آوردهاید، معنایش این نیست که افراد زیادی را آوردهاید برای اینکه آورنده انسانها در
دنیا و مبعوث کننده آنان در
قیامت خود خدای تعالی است، بلکه معنایش این است که شما ای گروه شیاطین زیاد در انسانها اثر سوء گذاشتید و خیلی آنان را اغوا کردید. و این اغوا کردن شیطانها همانطوری که قبلا هم گفته شد به طور اجبار نیست. خلاصه اینکه، ولایت شیطانها بر آدمیان ولایت اجبار نیست بلکه از قبیل معامله طرفینی است، به این معنا که اگر انسانها شیطانها را متابعت میکنند به خاطر منافع و فوایدی است که در این کار تصور میکنند، و اگر شیطانها هم آنان را میفریبند بخاطر منافعی است که در ولایت بر آنان و اداره کردن شؤون ایشان میپندارند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ) (و جنّ را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: اصل کلمه جن به معنای پوشاندن است، و همین معنا در همه مشتقات کلمه جریان دارد
نظیر جن، چون از نظر پوشیده است، و مجنة و
جنة (سپر) چون آدمی را از شمشیر دشمن میپوشاند، و
جنین، و جنان- به فتح جیم (قلب)، چون از نظرها پنهان است و همچنین در این جمله
قرآن:
(جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ) و مشتقات دیگر آن، این معنا جریان دارد.
جن طایفهای از موجوداتند که بالطبع از حواس ما پنهانند، و مانند خود ما شعور و اراده دارند، و در
قرآن کریم بسیار اسمشان برده شده، و کارهای عجیب و غریب و حرکات سریع از قبیل کارهایی که در داستانهای
سلیمان انجام دادند به ایشان نسبت داده شده، و نیز مانند ما مکلف به تکالیفند، و چون ما زندگی و
مرگ و
حشر دارند و همه اینها از بسیاری از آیات متفرق
قرآنی استفاده میشود.
و اما جان و اینکه آیا جان هم همان جن است و یا به گفته
ابن عباس پدر جن است همانطور که
آدم پدر بشر میباشد، و یا به گفته حسن
همان ابلیس است، و یا به گفته راغب
نسل جنی ابلیس و یا نوع مخصوصی از جن است، اقوال مختلفی است که بیشترش بی دلیل است.
آنچه که تدبر در آیات
قرآن کریم به دست میدهد این است که در دو آیه مورد بحث جان را مقابل انس گرفته و آن دو را دو نوع گرفته، و همین دو نوع گرفتن آن دو دلیل و یا حد اقل اشاره دارد بر اینکه یک نوع ارتباطی در خلقت آن دو هست، و نظیر دو آیه مورد بحث، آیه
(خَلَقَ الْاِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ کَالْفَخَّارِ وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ) است.
سیاق آیات مورد بحث هم خالی از دلالت بر این معنا نیست که ابلیس از جنس جن بوده، وگرنه جمله
(وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ...) لغو میشد. در جای دیگر از کلام خود هم فرموده که ابلیس از جن بود، و آن آیه
(کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ اَمْرِ رَبِّهِ) است، از این آیه به خوبی بر میآید که جان (در آیه مورد بحث) همان جن بوده، و یا یک نوعی از انواع آن بوده، در غیر این دو آیه دیگر اسمی از جان برده نشده، و هر جا بحثی از موجود مقابل انسان اسمی رفته به عنوان جن بوده، حتی در مواردی که عمومیت کلام، ابلیس و همجنسان او را هم میگرفته- مانند آیه
(شَیاطِینَ الْاِنْسِ وَ الْجِنِّ) و آیه
(وَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی اُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْاِنْسِ) و آیه
(سَنَفْرُغُ لَکُمْ اَیُّهَ الثَّقَلانِ) و آیه
(یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْاِنْسِ اِنِ اسْتَطَعْتُمْ اَنْ تَنْفُذُوا مِنْ اَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ فَانْفُذُوا)- به لفظ جن تعبیر شده است.
و ظاهر این آیات با در نظر گرفتن اینکه میان انسان و جان در یکی، و انسان و جن در دیگری مقابله افتاده این است که جن و جان هر دو یکی باشد و تنها تعبیر دو تا است. و نیز ظاهر مقابلهای که میان جمله
(وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ...) و جمله
(وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ...) برقرار شده این است که همانطور که جمله اولی در صدد بیان اصل
خلقت بشر است، جمله دومی هم در مقام بیان همین معنا باشد. پس نتیجه این میشود که خلقت جان در آغاز از آتشی زهرآگین بوده است.
حال آیا
نسلهای بعدی جان هم مانند فرد اولشان از نار سموم بوده، بخلاف آدمی که فرد اولش از
صلصال و افراد بعدش از
نطفه او، و یا جن هم مانند بشر است، از کلام خدای سبحان نمیتوان استفاده کرد، زیرا کلام خدا از بیان این جهت خالی است. تنها چیزی که در آن به چشم میخورد و میتوان از آن استشمام پاسخی از این سؤال نمود، این است که یک جا برای شیطان
ذریه سراغ داده و فرموده:
(اَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ اَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی) و جای دیگر هم نسبت مرگ و میر به آنها داده و فرموده:
(قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْاِنْسِ) و از این دو نشانی میتوان فهمید که
تناسل در میان جن نیز جاری است، زیرا معهود و مالوف از هر جانداری که ذریه و مرگ و میر دارد، این است که
تناسل هم داشته باشد، چیزی که هست این سؤال بدون جواب میماند که آیا
تناسل جن هم مانند انس و سایر جانداران با عمل آمیزش انجام مییابد و یا به وسیله دیگری؟.
در جمله
(خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ) اضافه قطع شده و تقدیر: من قبل خلق الانسان بوده، و چون قرینه مقابله دو خلقت در کار بوده از ذکر مضاف الیه صرف نظر شده است. و اگر در آیه مورد بحث مبدا خلقت جن از نار سموم دانسته شده، با آیه
سوره الرحمن که آن را مارجی از نار نامیده و فرموده:
(وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ) منافات ندارد، زیرا مارج از آتش، شعلهایست که همراه دود باشد، پس دو آیه در مجموع مبدا خلقت جن را باد سمومی معرفی میکند که مشتعل گشته و به صورت مارجی از آتش در آمده.
پس معنای دو آیه این میشود:
سوگند میخوریم که ما خلقت نوع آدمی را از گلی خشکیده که قبلا گلی روان و متغیر و متعفن بود آغاز کردیم، و نوع جن را از بادی بسیار داغ خلق کردیم که از شدت داغی مشتعل گشته و آتش شده بود.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ) (آنها سوگندهایشان را پوششی قرار دادند تا مردم را از راه خدا باز دارند، و چه بد است آنچه انجام میدادند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه جنة - به ضمه جيم- به معناى سپر است، و منظور از سپر معناى مجازى آن است، يعنى هر چيزى كه انسان با آن حفظ شود.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «جَنّ»، ص۱۶۶.