• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جن (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




جِن (به کسر جیم) از واژگان قرآن کریم و از اصطلاحات قرآنی، به موجودی با شعور و اراده اطلاق می‌شود که به اقتضای طبیعتش از حواسّ بشر پوشیده است و مانند انسان مکلّف، مبعوث در آخرت و می‌تواند مطیع، عاصی، مؤمن، مشرک و... باشد. تنها فرق جن با انسان آن است که انسان محسوس و جنّ غیر محسوس است و شاید بعضی فرق‌های مختصر هم داشته باشند. این کلمه ۲۲ بار در قرآن مجید آمده است.



جنّة به معنی جنّ است‌. «مِنَ‌ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ‌» در صحاح و قاموس طائفة من الجنّ نیز گفته است.


نگارنده در کتاب سیری در اسلام بحث مفصّلی درباره جنّ نگاشته‌ است و مطلبی از روزنامه اطلاعات درباره جهان ضدّ مادّه نقل کرده‌ است، اینک مقداری از آن، در اینجا بیان می‌شود.

۲.۱ - ثقلان

جنّ و انس دو موجود پر ارزش «ثقلان» روی زمین‌اند، تامّل در آیات سوره الرحمن که بیشتر از سی بار به صورت‌ (فَبِاَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ‌) جنّ و انس را مخاطب قرار داده این مطلب را روشن‌تر می‌کند و در آن سوره که بارها بعد از ذکر نعمت‌ها و عذاب‌های دنیا و آخرت آیه فوق تکرار شده مبیّن آنست که دنیا و آخرت برای هر دو است در این‌باره به آن سوره و معانیش توجّه فرمائید و یک سوره در قرآن به نام سوره جنّ است و کاملا قابل دقّت می‌باشد.

۲.۲ - خلقت جن از آتش

جنّ از آتش (نیرو و حرارت مخصوص) آفریده شده هم‌چنان که انس به تدریج از خاک. (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَاٍ مَسْنُونٍ. وَ الْجَانَ‌ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ‌) «انسان را از گل خشک، از گل سیاه بدبو و کهنه آفریدیم و جنّ را پیشتر، از آتش نافذ آفریده‌ایم.» «سموم» به معنی نافذ است و جنّ پیشتر از انسان بوجود آمده است در آیه دیگر هست‌ (وَ خَلَقَ‌ الْجَانَ‌ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ) «جنّ‌ را از مخلوطی از آتش آفرید.» «مرج» به معنی خلط است. گرچه حقیقت جنّ را نمی‌دانیم ولی از آیات می‌فهمیم که فی الجمله از نیرو و آتشی مجهول آفریده شده است.

۲.۳ - مکلف بودن جن

جنّ مانند انسان مکلف به اعمال است‌. (وَ ما خَلَقْتُ‌ الْجِنَ‌ وَ الْاِنْسَ اِلَّا لِیَعْبُدُونِ‌) (من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اين‌كه مرا پرستش كنند...)
روز قیامت به جنّ و انس گفته می‌شود آیا پیامبران نیامدند؟ آیا شما را از این روز بیم ندادند هر دو بر کفر خود گواهی دهند. (یا مَعْشَرَ الْجِنِ‌ وَ الْاِنْسِ اَ لَمْ یَاْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتِی وَ یُنْذِرُونَکُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلی‌ اَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ شَهِدُوا عَلی‌ اَنْفُسِهِمْ اَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ‌) (در آن روز به آنها مى‌گويد: اى گروه جنّ و انس! آيا پيامبرانى از خودتان به سوى شما نيامدند كه آيات مرا برايتان بيان مى‌كردند، و شما را از ملاقات چنين روزى بيم مى‌دادند؟! آنها مى‌گويند: «آرى ما بد كرديم و بر زيان خود گواهى مى‌دهيم» و زندگى پر زرق و برق دنيا آنها را فريب داد؛ و به زيان خود گواهى مى‌دهند كه كافر بودند.) آیه صریح است در اینکه جنّ مکلف و در پیش خدا مسئول‌اند و همچون انسان کافر می‌شوند و پیامبرانی از خود دارند «رُسُلٌ مِنْکُمْ‌» از مراجعه به سوره جنّ و آیات ۲۹- ۳۲ احقاف و از آیات دیگر بدست می‌آید و خواهیم گفت که حضرت رسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآ‌له) نیز برای آنها پیامبر است.

۲.۴ - بهشت و جهنم برای جن

گناهکاران و کفّار جنّ همچون انسان‌ها اهل جهنّم‌اند و در عذاب خواهند بود.
(وَ لَقَدْ ذَرَاْنا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ‌ الْجِنِ‌ وَ الْاِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها... اُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ‌) (به يقين، گروه بسيارى از جنّ و انس را براى دوزخ آفريديم؛ آنها دل‌ها (عقل‌هايى) دارند كه با آن انديشه نمى‌كنند، و نمى‌فهمند... اينان همان غافلانند...) و نظیر آن است دو آیه ذیل‌... (لَاَمْلَاَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ‌ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ اَجْمَعِینَ‌) (...دوزخ را از همه سركشان و طاغيان جنّ و انس پُر خواهم كرد.) (حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَاَمْلَاَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ‌ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ اَجْمَعِینَ‌.) (...سخن و وعده‌ام حق است كه دوزخ را از افراد بى‌ايمان و گنهكار از جنّ و انس همگى پر كنم.)

۲.۵ - مرگ و میر جن

جنّ همچون انسان می‌میرد و از بین می‌رود و گروهی جای گروهی را می‌گیرند. (حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی اُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ‌ الْجِنِ‌ وَ الْاِنْسِ اِنَّهُمْ کانُوا خاسِرِینَ‌) (...و فرمان الهى درباره آنان تحقّق يافت و به سرنوشت اقوام گمراهى از جنّ و انس كه قبل از آنها بودند گرفتار شدند؛ به يقين آنها زيانكار بودند.) کلمه‌ «قَدْ خَلَتْ» مبیّن آن است که امّت‌های جنّ مانند گروه‌های آدمی از بین رفته‌اند، نظیر این آیه است آیه‌ (اُولئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی اُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ‌ الْجِنِ‌ وَ الْاِنْسِ‌) (آنها كسانى هستند كه فرمان عذاب درباره آنان همراه اقوام كافرى كه پيش از آنان از جنّ و انس بودند تحقّق يافته...) همچنین است آیه ۳۸ از سوره اعراف.

۲.۶ - نامحسوس بودن جن

جنّیان ما را می‌بینند ولی ما آنها را نمی‌بینیم درباره بر حذر داشتن بنی آدم از شیطان و اتباع او آمده است‌. (اِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ‌) «او و همجنسانش شما را از جائی می‌بینند که شما آنها را نمی‌بینید.» و به حکم آیه‌ (فَسَجَدُوا اِلَّا اِبْلِیسَ کانَ مِنَ‌ الْجِنِ‌ فَفَسَقَ عَنْ اَمْرِ رَبِّهِ‌) (...همگى سجده كردند جز ابليس- كه از جنّ بود- و از فرمان پروردگارش بيرون شد...) ابلیس از جنّ است و جنس بخصوصی نیست. رجوع به .

۲.۷ - کار و تلاش جن

آنها مانند آدمیان کار می‌کنند و قدرت کار دارند حضرت سلیمان که آنها را به امر خدا مسخّر کرده بود برای او کار می‌کردند کاخ‌ها، تمثال‌ها، و کاسه‌های بزرگ می‌ساختند. (وَ مِنَ‌ الْجِنِ‌ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِاِذْنِ رَبِّهِ‌... یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ وَ جِفانٍ کَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِیاتٍ اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً) (...و گروهى از جنّ پيش روى او به فرمان پروردگارش كار مى‌كردند... آنها هر چه سليمان مى‌خواست برايش مى‌ساختند: معبدها، تمثال‌ها، ظروف بزرگ غذا به اندازه حوض‌ها، و ديگ‌هاى ثابت كه از بزرگى قابل حمل و نقل نبود؛ و به آنان گفتيم: اى خاندان داود! شكر اين همه نعمت را به جا آوريد...) در سوره نمل آیه ۱۷ تا ۳۹ لشگرکشی حضرت سلیمان به مملکت سباء نقل شده و در آنجا هست که عدّه‌ای از جنّ جزء لشگریان او بودند و عفریتی از جنّ به وی گفت: «من تخت ملکه را پیش از آنکه از جای خود حرکت کنی نزد تو می‌آورم.» در سوره انبیاء آیه ۸۲ نیز این مطلب آمده است.
در اصول کافی بابی تحت عنوان (جنّ به محضر ائمه (علیهم‌السّلام) می‌آیند و مسائل دینی خود را می‌پرسند...) منعقد است و در آن باره هفت حدیث نقل شده از جمله از سدیر صیرفی نقل می‌کند که امام باقر (علیه‌السّلام) در مدینه به من سفارش‌هائی فرمود.
از مدینه بیرون رفتم، در میان راه روحا (محلی است چهل یا سی میلی مدینه) بودم که مردی با لباس خود به من اشاره کرد، به سوی او برگشتم و خیال کردم که تشنه است ظرف آب را به او دادم گفت: به آبم نیاز نیست، نامه‌ای به من داد که مرکّب مهر آن خشک نشده بود، ملاحظه کردم مهر امام باقر (علیه‌السّلام) بود گفتم: این نامه را کی به تو داد؟ گفت: الآن. در نامه دستورهائی بود، چون متوجّه آن مرد شدم دیدم کسی نیست، بعد از آن ابو جعفر (علیه‌السّلام) (به مکّه) آمدند به حضرتش عرض کردم فدایت شوم مردی نامه شما را آورد که مهرش خشک نشده بود فرمود: ‌ای سدیر ما خدمتکارانی از جنّ داریم چون خواهیم کاری به فوریت انجام پذیرد آنها را می‌فرستیم.

۲.۸ - تکثیر جن

در چند آیه درباره وصف حوریان بهشتی هست‌. (لَمْ یَطْمِثْهُنَّ اِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌ‌) «حوریان بهشتی را قبل از شوهرانشان نه آدمی دست زده و نه جنّ.» از این آیه می‌توان حدس زد که تکثیر جنّ به وسیله مقاربت نر و ماده بوده باشد. درباره شیطان هست‌ (کانَ مِنَ‌ الْجِنِ‌ فَفَسَقَ عَنْ اَمْرِ رَبِّهِ اَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ اَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی‌... ما اَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ‌) آیه صریح است در اینکه ابلیس از جنّ است و همچنین ذریّه دارد و خدا در خلقت آسمان‌ها و زمین آنها را حاضر نکرده است، آیا ذرّیّه او به واسطه توالد و تناسل است؟

۲.۹ - ایمان جن به رسول خدا

جنّ به رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) ایمان آوردند و چون ما سخن می‌گویند و یکدیگر را به نیکوکاری دعوت کرده و از عذاب خدا می‌ترسانند به آیات زیر و ترجمه آنها توجّه فرمائید: (وَ اِذْ صَرَفْنا اِلَیْکَ نَفَراً مِنَ‌ الْجِنِ‌ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا اَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا اِلی‌ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ، قالُوا یا قَوْمَنا اِنَّا سَمِعْنا کِتاباً اُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی‌ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدِی اِلَی الْحَقِّ وَ اِلی‌ طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ یا قَوْمَنا اَجِیبُوا داعِیَ اللَّهِ وَ آمِنُوا بِهِ یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ یُجِرْکُمْ مِنْ عَذابٍ اَلِیمٍ‌) «چون تنی چند از جنّ را سوی تو آوردیم که قرآن را بشنوند و چون نزد پیغمبر حضور یافتند، به همدیگر گفتند: گوش فرا دهید، و چون قرآن خوانده شد سوی قومشان بازگشتند در حالی که انذار کننده بودند، گفتند: ‌ای قوم جنّ ما کتابی استماع کردیم که بعد از موسی نازل شده و مصدّق کتاب‌های پیش است، بحقّ و راه راست هدایت می‌کند، ‌ای قوم: داعی خدا را اجابت کنید و به دو ایمان بیاورید تا گناهانتان را بیامرزد و از عذاب دردناک شما را برهاند.»
(قُلْ اُوحِیَ اِلَیَّ اَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ‌ الْجِنِ‌ فَقالُوا اِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً یَهْدِی اِلَی الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِکَ بِرَبِّنا اَحَداً... وَ اَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِکَ کُنَّا طَرائِقَ قِدَداً... وَ اَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدی‌ آمَنَّا بِهِ فَمَنْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا یَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً وَ اَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ اَسْلَمَ فَاُولئِکَ تَحَرَّوْا رَشَداً وَ اَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً) «بگو به من وحی آمده که گروهی از جنّ استماع قرآن کردند و گفتند: ما قرآنی شگفت‌آور شنیدیم که به کمال دعوت می‌کند و به دان ایمان آوردیم و هرگز کسی را به خدای خود شریک قرار نمی‌دهیم... گروهی از ما شایستگانند و گروهی پست از آنها و ما فرقه‌های مختلفیم... و ما چون هدایت را شنیدیم بدان مؤمن شدیم هر که به پروردگارش ایمان آورد آنها قصد هدایت شدن داشته‌اند امّا ستمگران هیزم جهنّم‌اند.»
از این آیات بدست می‌آید که جنّ قرآن را شنیده و بدان ایمان آورده‌اند و آنها از حیث ایمان و کفر و غیره مثل ما هستند و حضرت رسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) بر آنها نیز پیغمبر است در گذشته از کلمه‌ «رُسُلٌ مِنْکُمْ» استظهار کردیم که آنها از جنس خود پیغمبر دارند، شاید هم از خود دارند و هم آن حضرت پیامبر آنهاست و در این‌باره روایات داریم و قبلا اشاره کردیم که پیش امامان اهل بیت نیز می‌آمدند و مسائل می‌پرسیدند، و اینکه میان خود گفتند: این کتاب بعد از موسی نازل شده قهرا به موسی نیز اعتقاد داشته‌اند ولی چرا بعد از عیسی‌ نگفته‌اند آیا آنها یهودی بوده‌اند؟ و یا اینکه انجیل تتمّه تورات است لذا از آن نام نبرده‌اند. احتمال دوّم بهتر است.

۲.۱۰ - سوره رحمن

در سوره رحمن که پیشتر اشاره شد سی و یک دفعه به جنّ و انس به لفظ (فَبِاَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ‌) خطاب شده است و در خصوص هر دو آمده‌ (کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ‌ و سَنَفْرُغُ لَکُمْ اَیُّهَ الثَّقَلانِ‌) آقای محمدامین رضوی سلدوزی احتمال داده که مراد از تثنیه آوردن‌ رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ‌ شاید شرق و غرب جنّ و انس بوده باشد، همچنین بهشت‌ها و چشمه‌ها دو تا دو تا آمده است و آنها همه قابل دقّت می‌باشد.

۲.۱۱ - نر و ماده بودن جن

درباره نر و ماده بودن جنّ آیات زیر قابل دقّت است‌. (سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْاَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْاَرْضُ وَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ‌) یعنی «منزّه است آنکه همه جفت‌ها را بیافرید از آنچه زمین می‌رویاند و همچنین از انسان‌ها و از چیزهائی که نمی‌دانند.»
آیه می‌گوید نبات و انسان‌ها نر و ماده دارند و نیز چیزهائی‌که ما آنها را نمی‌دانیم نر و ماده دارند جمله‌ «وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ» جنّ را نیز شامل است و می‌شود گفت: نر و ماده دارند ولی ما کیفیّت آن را نمی‌دانیم، این در صورتی است که مراد از «الازواج» در آیه اصناف نباشد. رجوع شود به
روشن‌تر از این آیه، آیه‌ (وَ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ‌) است. یعنی «و از هر چيز يک جفت آفريديم، و اينها همه براى آن است كه شايد متذكّر شويد.» این آیه صریح است در اینکه نر و مادگی در تمام اشیاء عمومیّت دارد و جمله‌ «کُلِّ شَیْ‌ءٍ» بطور حتم جنیّان را نیز شامل است.
و در سوره جنّ از قول آنها نقل شده که می‌گفتند (وَ اَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْاِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ‌ الْجِنِ‌) یعنی «مردانی از آدمیان به مردانی از جنّ پناه می‌بردند.» «رجالٌ من الجنّ» مبیّن آنست که جنیّان مردانی دارند.

۲.۱۲ - تجسم و دیده شدن

درباره تجسّم و دیده شدن جنّ از قرآن چیزی بدست نیاوردیم ممکن است از قصّه سلیمان بدست آورد که مجسّم می‌شوند زیرا در آن هست‌ (قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ‌ الْجِنِ‌ اَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ اَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ‌) (فرد نيرومندى از جنّ گفت: «من آن را نزد تو مى‌آورم پيش از آن‌كه از جايگاهت برخيزى و من نسبت به اين امر، توانا و امينم.) و ظهور آن در تجسّم است و اینکه برای سلیمان کار و غوّاصی می‌کردند، ظاهر آنست که مجسّم شده و آن کارها را می‌کرده‌اند.
ولی تجسّم ملک و به صورت بشر در آمدنش در قرآن مجید صریح است مثل تجسّم ملک بر مریم که مریم پنداشت جوانی است و می‌خواهد به او دست‌ اندازد. (فَاَرْسَلْنا اِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا) (...در اين هنگام، ما روح و فرشته مقرب خود را به سوى او فرستاديم؛ و او در شكل‌ انسانى بى‌عيب و نقص، بر مريم ظاهر شد.) و مثل آمدن ملک‌ها پیش ابراهیم و لوط در قضیّه بشارت به اسحق و عذاب قوم لوط.
از لحاظ اخبار، جنّ به طور حتم مجسّم و دیده می‌شود. در کافی هست که سعد اسکاف آنها را بصورت مردانی زاهد دید و امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: آنها جنیّان‌اند و نیز ابن جبل به صورت هندی‌ها و دیگران به صور دیگر دیده‌اند و در این‌باره روایات و نقل‌ها زیاد است.


رانده شدن جنّ از آسمان نیز یکی از مطالب قابل دقّت قرآن است. ما ابتدا آیات آن را نقل و سپس خلاصه آن را خواهیم گفت.
باید دانست که در این مسئله جنّ و شیاطین هر دو یکی است چنانکه از آیات روشن خواهد شد و تنها فرقی که می‌توان قائل شد این است که شیاطین متمردان جنّ‌اند و جنّ بطور اطلاق هر دو را شامل است اینک آیات:

۳.۱ - سوره جن

۱- (وَاَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً وَ اَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً. وَ اَنَّا لا نَدْرِی‌ اَ شَرٌّ اُرِیدَ بِمَنْ فِی الْاَرْضِ اَمْ اَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً) (و اين‌كه ما آسمان را جستجو كرديم و آن را پر از محافظان قوى و تيرهاى شهاب يافتيم، و اين‌كه ما پيش از اين به استراق سمع در آسمان‌ها مى‌نشستيم؛ امّا اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند، شهابى را در كمين خود مى‌يابد، و اين‌كه با اين اوضاع ما نمى‌دانيم آيا اراده شرّى درباره اهل زمين شده يا پروردگارشان خواسته است آنان را هدايت كند؟!)
این آیات صریح‌اند در اینکه جنّ قبلا محل‌هائی در آسمان برای استراق سمع داشته‌اند و سپس دیده‌اند که آسمان پر از نگهبان و شهاب است و شهاب در کمین آنها است که استراق سمع می‌کنند پیش خود گفتند: نمی‌دانیم آیا خداوند در اثر این تحوّل رشد و کمالی برای اهل زمین اراده کرده و یا بلائی به آنها خواهد رسید.
در روایات اهل بیت (علیهم‌السّلام) منقول است که این تحوّل بعد از ولادت رسول اکرم (صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) اتفاق افتاد و از اهل سنت آن را در وقت بعثت آن حضرت گفته‌اند و آن را در مجمع ذیل آیه ۱۸ سوره حجر از ابن عباس و در سوره جن از بلخی نقل کرده است. در صافی در سوره جن از احتجاج از حضرت صادق (علیه‌السّلام) نقل شده: این ممنوعیت برای آن بود که در زمین چیزی مانند وحی از خبر آسمان نباشد و آنچه از جانب خدا آمده ملتبس نگردد...
ناگفته نماند: این آیات دالّ بر آنند که در آسمان محلّی برای دانستن اسرار خلقت و کارهای آینده روی زمین وجود دارد که جنّ بآنجاها نزدیک میشده‌اند آیا مراد شنیدن کلمات ملائکه بود؟! آیا سخن گفتن ملائکه مثل ماها میباشد؟!

۳.۲ - سوره صافات

۲- (اِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْکَواکِبِ. وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ. لا یَسَّمَّعُونَ اِلَی الْمَلَاِ الْاَعْلی‌ وَ یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ اِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَاَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ‌) (ما آسمان نزديک [پايين‌] را با زيور ستارگان آراستيم، تا آن را از هر شيطان متمرّدى حفظ كنيم. آنها نمى‌توانند به سخنان فرشتگان عالم بالا گوش فرا دهند، و هر گاه چنين كنند از هر سو هدف قرار مى‌گيرند. آنها بشدّت به عقب رانده مى‌شوند؛ و براى آنان مجازاتى دائم است. مگر آنها كه در لحظه‌اى كوتاه به آسمان نزديک شوند و استراق سمع كنند، كه «شهابى ثاقب» آنها را تعقيب مى‌كند.) «حِفْظاً» چنانکه در مجمع فرموده مفعول فعل مقدّر است یعنی «حفظناها حفظا» و معنی آیه چنین می‌شود: ما آسمان نزدیک را با زینتی که کواکب باشد زینت دادیم و از هر شیطان متمرد و بی فایده محفوظش نمودیم. علی هذا کواکب فقط زینت‌اند نه موجب‌ حفظ. یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ‌ روشن می‌کند که حفظ بوسیله قذف است که حقیقت و کیفیّت آن شناخته نیست. و ظهور آیه‌ (زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ‌) (و اِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ) می‌رساند که متخلفین به وسیله تیرهای شهاب طرد می‌شوند آنها هم مصابیح‌اند و هم رجوم. (وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِینَ وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجِیمٍ، اِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَاَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِینٌ‌)
ظاهرا مراد از کواکب، سیارات منظومه شمسی و مراد از السَّماءَ الدُّنْیا در آن آیات نزدیکترین آسمان‌های عالم به زمین است که آسمان منظومه شمسی باشد و مراد از آن در آیه ۵ سوره ملک نزدیکترین آسمان‌های هفتگانه زمین است یعنی اوّلین طبقه جوّ. چنانکه در «» بند هفتم توضیح داده شده است و نیز در «» بطور تفصیل آمده است.
(لا یَسَّمَّعُونَ اِلَی الْمَلَاِ الْاَعْلی‌) نشان می‌دهد که شیاطین نمی‌توانند به ملاء اعلی گوش بدهند (و اِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ...) مبیّن آن است که اگر کسی از آنها تخلف کرده و به ملاء اعلی نزدیک شود فورا شعله‌ای آشکار و نورانی او را تعقیب می‌کند. ولی با وجود این ممکن است جسته و گریخته چیزهائی بشنوند زیرا در آیات دیگر آمده‌ (وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیاطِینُ وَ ما یَنْبَغِی لَهُمْ وَ ما یَسْتَطِیعُونَ اِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ‌... هَلْ اُنَبِّئُکُمْ عَلی‌ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ تَنَزَّلُ عَلی‌ کُلِّ اَفَّاکٍ اَثِیمٍ. یُلْقُونَ السَّمْعَ وَ اَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ‌)
در این آیات ابتدا فرموده قرآن را شیاطین نازل نکرده‌اند... که آنها از سماع (ظاهرا شنیدن گفتگوی ملاء اعلی) معزول‌اند... سپس فرموده: آنها بر هر دروغگوی مجرم نازل شده و مسموع خویش را القا می‌کنند و بیشترشان دروغگواند. این سخن می‌رساند: با وجود تعقیب تیرهای شهاب باز بعضی از آنها جان بدر برده و چیزهائی می‌آورند. و بر دروغگویان القا می‌کنند.

۳.۳ - نقش ملائکه در حوادث

آیات گذشته روشن می‌کنند حوادث آینده روی زمین در آسمان و در اختیار ملائکه است و شاید اسرار خلقت نیز، و شیاطین قدرت ورود به آنجاها ندارند (وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجِیمٍ‌-... وَ یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ‌) ولی پیش از ولادت یا بعثت آن حضرت به جاهائی از آسمان می‌رفتند و از آنجا سرقت سمع می‌کردند نه اینکه به خود آن مجمع وارد شوند که گفته‌اند (وَ اَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ) با ولادت یا بعثت آن حضرت از آن هم محروم شدند.
این است ظهور آیات گذشته و خدا به واقع داناتر است. بعضی از بزرگان رانده شدن با شهاب و غیره را حمل بر تشبیه عالم واقع به محسوسات فرموده که کلامش در نقل و بررسی شده است.
در زیر عنوان (موجودات زنده در آسمان) مشروحا بیان شده که در آسمان موجودات زنده غیر از ملائکه وجود دارند و آیات آن بررسی شده است.


عدّه‌ای از دانشمندان مسلّم گرفته‌اند که پیام‌های مرموزی بطور مرتّب و موج‌های منظم از آسمان به زمین ارسال می‌گردد و آن را (بی سیم کیهانی) نام گذاشته‌اند کارل جانسکی به سال ۱۹۳۲ میلادی ۸ ماه مراقب گرفتن این پیام‌ها با بی‌سیم خود شد و دید هر شب چهار دقیقه از شب قبلی زودتر ارسال می‌گردند و آن بواسطه این بود که گردش زمین بدور خورشید موجب می‌شود غروب و طلوع ستارگان هر روز چهار دقیقه زودتر از روز قبل باشد.
در پایان سال ۱۹۳۳ میلادی سمیناری از متخصصین این علم منعقد شد. جانسکی در این سمینار طیّ بیانیّه‌ای از مشاهدات خود پرده‌ برداشت و متذکّر شد که در ستارگان موجوداتی می‌باشند که قادر به تکلّم هستند و این پیام‌های آسمانی که با تلسکوب‌های بی سیم قابل دریافت هستند انسان را در شناخت هر چه بیشتر جهان کمک می‌کند... در فوریّه سال ۱۹۴۲ دلائلی بر صحت نظر جانسکی اضافه شد، زیرا دیده شد که یک سلسله پیام‌های فضائی کار جهت‌یابی راداری را که در انگلستان بکار گذاشته شده بود متوقّف کرد. دانشمندان پس از کوشش فراوان بالاخره دریافتند که این وقفه در اثر یک سری پیام‌های تلگرافی است که از یک سوی ناشناخته از ماورای افق بوده است.
[۱۲۰] نوفل عبدالرزاق، قرآن بر فراز اعصار، ترجمه بهرام پور و شکیب، ص۱۰.

فعلا این مطلب را دانشمندان تقریبا مسلّم گرفته‌اند ولی از نظر قرآن مجید چنان‌که در سابق اشاره شد این مطلب مسلّم و حتمی است.
نویسنده کتاب فوق عقیده دارد که جنّ برای شنیدن چنین اصواتی به آسمان نزدیک می‌شدند نه برای شنیدن وحی زیرا وحی را جز کسی که به او وحی می‌شود کسی نمی‌شنود. و «ملاء اعلی» همان‌هاست نه مجمع ملائکه، ولی آیات گذشته مخصوصا (اِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ‌) با ملاحظه ما قبل و ما بعد آن، خلاف این مطلب را می‌رساند. و خلاصه آیات گذشته روشن می‌کند که جنیّان می‌کوشیدند تا آسمان را رصد کنند و اسرار آن را بدست آورند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده مطلع شوند.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۶۱-۷۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۲۰۴.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۲۲۶.    
۴. جوهری، ابونصر، صحاح تاج اللغة، ج۵، ص۲۰۹۴.    
۵. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۴، ص۲۱۰.    
۶. رحمن/سوره۵۵، آیه۱۳.    
۷. حجر/سوره۱۵، آیه۲۷.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۵۱.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۲۲۳.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۱۶.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۸۳.    
۱۲. رحمن/سوره۵۵، آیه۱۵.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۹۹.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۶۶.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۰۴.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۷۵.    
۱۷. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۶.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۳.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۸۶.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۷۹.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۴۳.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۳۳۱.    
۲۳. انعام/سوره۶، آیه۱۳۰.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۴۴.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۵۴.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۴۸۷.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۵۶۶.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۲۷۷.    
۲۹. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۹-۳۲.    
۳۰. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۹.    
۳۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۷۴.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۳۴.    
۳۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۴۳۶.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۷۲.    
۳۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۲۰.    
۳۶. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۹.    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۳۵.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۶۴.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۵۵.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۳۱۲.    
۴۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۱۵۰.    
۴۲. سجده/سوره۳۲، آیه۱۳.    
۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۶.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۵۳.    
۴۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۷۹.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۱۵.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۲۱۸.    
۴۸. فصلت/سوره۴۱، آیه۲۵.    
۴۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۹.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۸۵.    
۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۸۵.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۳۲.    
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۱۰۰.    
۵۴. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۸.    
۵۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۰۴.    
۵۶. اعراف/سوره۷، آیه۳۸.    
۵۷. اعراف/سوره۷، آیه۲۷.    
۵۸. کهف/سوره۱۸، آیه۵۰.    
۵۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۹.    
۶۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۳۲۵.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۴۵۲.    
۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۳۴.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۸۰.    
۶۴. قرشی بنابی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۳۲.    
۶۵. سبا/سوره۳۴، آیه۱۲- ۱۳.    
۶۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲۹.    
۶۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۶۳.    
۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۵۴۷.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۹۸.    
۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۲۲۶.    
۷۱. نمل/سوره۲۷، آیه۱۷-۳۹.    
۷۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۲.    
۷۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱ ص۳۹۴.    
۷۴. رحمن/سوره۵۵، آیه۵۶.    
۷۵. رحمن/سوره۵۵، آیه۷۴.    
۷۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۱۰.    
۷۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۸۵.    
۷۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۱۵.    
۷۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۱۱۱.    
۸۰. کهف/سوره۱۸، آیه۵۰.    
۸۱. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۹- ۳۱.    
۸۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۲۱۶.    
۸۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۳۲۸.    
۸۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۳۹.    
۸۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۱۹.    
۸۶. جن/سوره۷۲، آیه۱- ۱۵.    
۸۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۸.    
۸۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۵۹.    
۸۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۴.    
۹۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۳۶۵.    
۹۱. یس/سوره۳۶، آیه۳۶.    
۹۲. ذاریات/سوره۵۱، آیه۴۹.    
۹۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۲.    
۹۴. جن/سوره۷۲، آیه۶.    
۹۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۹.    
۹۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۰.    
۹۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۵.    
۹۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۳۷۳.    
۹۹. نمل/سوره۲۷، آیه۳۹.    
۱۰۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۸۰.    
۱۰۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۶۲.    
۱۰۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۵۱۶.    
۱۰۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۸.    
۱۰۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۱۳.    
۱۰۵. مریم/سوره۱۹، آیه۱۷.    
۱۰۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۶.    
۱۰۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۹۴.    
۱۰۸. جن/سوره۷۲، آیه۸- ۱۰.    
۱۰۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۲.    
۱۱۰. حجر/سوره۱۵، آیه۱۸.    
۱۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۵۱۰.    
۱۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۶.    
۱۱۳. فیض کاشانی، محسن، الصافی، ج۷، ص.۳۱۱    
۱۱۴. صافات/سوره۳۷، آیه۶- ۱۰.    
۱۱۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۶.    
۱۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۶۸۳.    
۱۱۷. ملک/سوره۶۷، آیه۵.    
۱۱۸. حجر/سوره۱۵، آیه۱۶- ۱۸.    
۱۱۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۰- ۲۲۳.    
۱۲۰. نوفل عبدالرزاق، قرآن بر فراز اعصار، ترجمه بهرام پور و شکیب، ص۱۰.



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «جن»، ج۲، ص۶۱-۷۲.    






جعبه ابزار