• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جَلْو (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





جَلْو (به فتح جیم و سکون لام) از واژگان قرآن کریم به معنای آشکار شدن است.
مشتقات جَلْو که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
یُجَلِّیها (به ضم یاء و فتح جیم) به معنای به وجود می‌آورد؛
جَلَّاها (به فتح جیم و لام) به معنای ظاهر و آشکار می‌سازد؛
تَجَلَّی‌ (به فتح تاء و جیم) به معنای آشکار شد؛
الْجَلاءَ (به فتح جیم) به معنای خروج از شهر و یا اخراج از آن است.




جَلْو به معنی آشکار شدن است.
«جَلَی‌ لِیَ الْاَمْرُ: وَضَحَ»
به صورت لازم و متعدی هر دو آمده است‌.


به مواردی از جَلْو که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - یُجَلِّیها (آیه ۱۸۷ سوره اعراف)

(قُلْ اِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها اِلَّا هُوَ.)
«بگو علم قیامت فقط نزد پروردگار من است جز او در وقتش آن را ظاهر نمی‌کند و به وجود نمی‌آورد.»


۲.۲ - جَلَّاها (آیه ۳ سوره شمس)

(وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها • وَ الْقَمَرِ اِذا تَلاها • وَ النَّهارِ اِذا جَلَّاها)
«قسم به آفتاب و روشنائیش، قسم به ماه که از پی آن بر آید. قسم به روز که آفتاب را ظاهر و آشکار می‌سازد.»
ضمیر «جَلَّاها» به‌ «الشَّمْسِ» بر می‌گردد.
مجمع البیان به ظلمت که از فحوای کلام به نظر می‌آید برگردانده است ولی حفظ ظاهر بهتر است. نور آفتاب پیوسته در فضا هست ولی آمدن روز که حرکت زمین است آفتاب را ظاهر می‌کند.


۲.۳ - تَجَلَّی‌ (آیه ۱۴۳ سوره اعراف)

(فَلَمَّا تَجَلَّی‌ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسی‌ صَعِقاً)
«چون پروردگارش بر کوه آشکار شد آن را ریز ریز کرد و موسی بی‌هوش افتاد.»
مفسّرین والا مقام در تفسیر آیه دست و پا زده‌اند. در اینکه خدا جسم و جسمانی و قابل رؤیت نیست شکی نداریم شاید مراد از تجلّی توجّه به خصوصی است که کوه طاقت آن را نیاورد و از بین رفت، ریز ریز شدن کوه و از بین رفتن آن است و بر موسی روشن شد که چون کوه با آن محکمی طاقت نیاورد او به طریق اولی طاقت نخواهد آورد.
المیزان در ذیل آیه و ما قبل آن بیانی شیرین و تحقیقی لطیف دارد.


۲.۴ - الْجَلاءَ (آیه ۳ سوره حشر)

(وَ لَوْ لا اَنْ کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ‌ الْجَلاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِی الدُّنْیا)
«اگر خدا بیرون رفتن را برای آنها ننوشته بود آنها را در دنیا جور دیگر عذاب می‌کرد.»
جلاء خروج از شهر و یا اخراج از آن است. و آن با معنای اصلی مغایرت ندارد زیرا خروج از بلد یک نوع ظهور است گوئی شخص در شهر مخفی است و با خروج آشکار می‌شود. آیه درباره بیرون راندن یهود از اطراف مدینه است.



۱. قرشی، بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۴۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۲۰۰.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۸۹.    
۴. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، ج۶، ص۲۳۰۳.    
۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۷.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۴۸۲.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۷۰.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۲۹.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۷۷.    
۱۰. شمس/سوره۹۱، آیه۳.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۹۷.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۹۶.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۱۱۴.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۵۵.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۶۹.    
۱۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۳.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۳۰۵.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۸، ص۲۳۷-۲۵۹.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۴۶.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۷۳۱.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۳۰۵.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۸، ص۲۳۷-۲۵۹.    
۲۳. حشر/سوره۵۹، آیه۳.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۰۲.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۳۵۱.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۸۸.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۳۱۴.    
۲۸. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۶، ص۲۳۰۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «جلو»، ج۲، ص۴۶-۴۷.    






جعبه ابزار