• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جَلْب (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: جلب (ابهام‌زدایی).


جَلْب (به فتح جیم و سکون لام) و جَلَبَة (به فتح جیم و لام) از واژگان قرآن کریم به معنای صیحه، راندن یا سوق دادن است.
اِجْلَاب‌ به معنلای راندن با صیحه است.
از این واژه در قرآن فقط یک‌بار آمده است.



جَلْب یا جَلَبَة به معنای صیحه است.
اِجْلَاب‌ به معنای راندن با صیحه است.
راغب جلب را راندن و اجلاب را صیحه زدن با قهر گفته است‌.



به موردی از جَلْب که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - اَجْلِبْ‌ (آیه ۶۴ سوره اسراء)

(وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ اَجْلِبْ‌ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْاَمْوالِ وَ الْاَوْلادِ)
«هر که از آنان را می‌توانی با صدا و دعوتت به گناه بر خیزان و با سواران و پیادگانت بر آن‌ها صیحه بزن (برای سوق به گناه) و در اموال و اولاد با آنها شریک شو.»
استفزاز: به معنای بلند کردن به سرعت و به کاری وادار کردن به آسانی است.
رَجِل: (به فتح اوّل و کسر دوّم) جمع راجل به معنای پیادگان است.
خیل: به معنای اسبان و مجازا به سوارها اطلاق می‌شود.
آیه درباره اعطاء قدرت به شیطان از جانب خداست درباره اضلال مردم. گویا بعضی از یاران و اعوان شیطان در وسوسه خیلی سریع‌اند و بعضی کمتر از آن‌ها هستند. لذا اوّلی‌ها به سواران و دوّمی‌ها به پیادگان تشبیه شده‌اند. رجوع شود به .



واژه جَلْب فقط یک‌بار در قرآن آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۴۰.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۹۸.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۲۴.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۲۶۸.    
۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۹۸.    
۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۴.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۲۰۰.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۴۵.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۷۰.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۵۸.    
۱۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «جلب»، ج۲، ص۴۰-۴۱.    






جعبه ابزار