جمعه در فرهنگ اسلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صرفنظر از آنچه به اشاره در
قرآن یا به تفصیل و گاه جزءپردازیهای اغراقآمیز در
روایات ، در باره
روز جمعه آمده است،
مهمترین مشخصه و در عین حال کارکرد این
روز ، نقش آن در نظام
تقسیم روزهای ماه به واحدهای هفتتایی (
هفته ) به عنوان روز پایانی یا تعطیل هفتگی بوده است.
از همان اوایل شکلگیری جامعه مسلمانان در
مدینه ، علاوه بر جنبههای عبادی و کارکرد دینی ـ اجتماعی
جمعه ، نقشها و ظرفیتهای غیردینی (سیاسی، رسانهای و اقتصادی) نیز در شمار مشخصههای هویتی این روز در آمد.
جمعه، برخلاف
شنبه (
سبت /
شَباط )
یهودیان ، هرگز
تعطیل مطلق و روز خودداری از کار کردن یا روز استراحتِ کامل به پیروی از
استراحت خداوند پس از فراغت از کار
خلقت نبوده است،
چه این حقیقت را به منزله اصالت و ابداعی بودنِ مفهوم جمعه در
فرهنگ اسلامی بدانیم، چه آن را حاصل تمایل پررنگ
مسلمانان صدر اسلام به متمایز بودن یا دست کم احساس نیازِ هویتجویانه آنان به متمایز بودن از یهودیان و
مسیحیان بینگاریم و چه حتی آن را ناشی از
حزم و
دوراندیشی بنیانگذاران سنّتِ اسلامی برای در امان ماندن از مایههای استهزای مفهوم یهودیِ «استراحت خداوند پس از شش روز
آفرینش»
تلقی کنیم.
گویتین
و شاکد، دو محقق
یهودی که هر دو ــ البته با تبیینی متفاوت جمعه مسلمانان را پدیداری دست دوم و
اقتباسی از سنن پیش از اسلام دانستهاند، تفاوتهای جمعه اسلامی را با
سبت یهودی یا روزهای گردهمایی
عرب جاهلی انکار نکردهاند، گو اینکه تبیین فرآیند
اخذ و اقتباس جمعه از
یوم هاکنستِ عبری (به معنی روز گردهمایی و روز
بازار هفتگی) یا
عروبتای آرامی از ریشه RB ـ (به معنی باهم آمیختن) و یا
آدینه فارسی (اگر اصلاً از ریشه y a به معنی آمدن باشد)، بسیار دشوار است.
تعطیلی جمعه در
اسلام ، در اصل به منظور فراهم ساختن فرصتی برای برگزاری
شعائر عبادی (
نماز جمعه و اجزای تابع آن) بود که
هویت دینی اجتماع نوپای مسلمانان را به واسطه ساز و کار تکرار، تحکیم و تثبیت میکرد و به تبعِ آن بود که این تعطیلی به مجموعهای از رفتارهای رایج در همه فرصتهای گردهمایی تسری یافت: رفتارهای جشنی، تفریحی، بازسازی و بازیابی که اینها نیز به نوبه خود، مجدداً به تقویت مفهوم اجتماع اسلامی مساعدت میکردند.
ازاینرو، تعطیلیِ جمعه، تعطیلی فعالیتهای رسمیِ روزمره و بهویژه فعالیتهای کاری بود تا
مردم برای
عبادت جمعه که به نسبت وقت زیادی میگرفت، فرصت داشته باشند وگرنه،
حرکت و پویایی
جامعه مسلمانان در روزهای جمعه، کمتر از روزهای دیگر
هفته نبوده است.
تعطیلی رسمی روز جمعه، تقریباً از
صدر اسلام برقرار بود ولی علاوه بر
مهدی عباسی (حک :۱۵۸ـ۱۶۹) که
پنجشنبه را هم روز استراحت
دیوانیان اعلام کرد
و این قانون در زمان
معتصم (حک: ۲۱۸ـ ۲۲۷) لغو شد،
در زمان معتضد عباسی (حک: ۲۷۹ـ۲۸۹) روز
سهشنبه هم تعطیل اعلام شد چرا که به زعم وی، تعطیلی جمعهها بیشتر صرف عبادت میشد و برای استراحت و
تفریح کفایت نمیکرد.
به دستور او به عوضِ تعطیلی امور رسمی در سهشنبهها، در روزهای جمعه باید یک نفر برای رسیدگی به مظالم عامه و یکی هم برای رسیدگی به مظالم خاصه به
مجلس مینشست.
عمومیت تعطیلی جمعه که شامل فرقههای منشعب از اسلام مثل
یزیدیه یا گاه غیرمسلمانان، مثل
زردشتیان هم میشد، هرگز با سختگیریهایی از نوع آنچه در
فرهنگ یهود رواج داشت قابل مقایسه نبوده است چنانکه علاوه بر مواردی از نقض تعطیلی جمعه و جابهجایی آن با روزهای دیگر هفته در نزد برخی فرق مخالف با
خلافت سنّی (مثلاً تعطیلی
دوشنبه به جای جمعه نزد
قرمطیان )، در اواخر
دوره عباسی نیز ظاهراً بر اثر نفوذ
یهود ، مسلمانان شنبهها بازارها را تعطیل میکردند و
روز را به تفریح میگذراندند و در عوض، جمعهها
دکانهای خود را دایر میداشتند،
هر چند،
ابوشجاع روذراوری وزیر (متوفی ۴۸۸) به
ابن خرقی محتسب دستور داد، کسانی ــ از جمله
بزازان را که در این کار به یهود
تشبه جسته بودند
تنبیه کند.
صرفنظر از این موارد، معمول آن بود که
بازارها و مراکز خرید و
فروش را جمعهها، پس از برگزاری
نماز جمعه ، دایر کنند تا مردم خریدهای هفتگی خود را انجام دهند (ادامه مقاله)، چنانکه
قصابان معمولاً
حیوانات را در این روز
ذبح و برای
فروش آماده میکردند
و زنان، جمعهها را به پختن
نان مورد نیاز در دیگر ایام هفته صرف میکردند.
بهطور کلی، جمعهها بهسبب آن که معمولاً برای طبقه مزدبگیر، روز دریافت
اجرت و برای
علمای دین و
پرهیزگاران روز عبادت بود و نیز برای
کودکان ، روز تعطیلی
مکتبخانهها ، سخت مورد توجه بود (برای نمونههایی از ذکر محبوبیت جمعه و تعطیلی آن نزد مردم و بهویژه کودکان و
کراهت از شنبه که به معنی پایان فرصت هفتگی استراحت و تفریح بود به این منابع رجوع کنید
برای نمونهای از گردهمایی علمی
علما در شبهای جمعه به این منابع رجوع کنید
).
اما اگر گزارشهایی که بر اساس آنها، در مواردی مردم جمعه را گم کرده بودند (در باره مردم
منصوره و
بحرین به این منبع رجوع کنید
در باره مردم
عثمانی به این منبع رجوع کنید
) پذیرفتنی باشد، باید آنها را محدود به همین موارد استثنایی در مناطق دورافتاده دانست.
هنوز در بسیاری از
کشورهای اسلامی ، جمعه روز تعطیل هفتگی است (برای فهرستی از کشورهای عضو
کنفرانس اسلامی که جمعه را روز تعطیل رسمی خود اعلام کردند د. ا. د. ترک، ج ۱۵، ص ۱۳۲، جدول مراجعه کنید).
در برخی کشورها چون
عربستان و
ایران بر حفظ هویت جمعه تأکید بیشتری صورت میگیرد ولی در برخی کشورهای اسلامی که در آنها
یکشنبه رسماً تعطیل است، روز جمعه به صورت نیمه تعطیل و بیشتر یک تعطیلیِ دینی تلقی میشود.
دولت غیر دینی ترکیه نیز از ۱۳۱۴ ش/ ۱۹۳۵، رسماً تعطیلی هفتگی جمعه را لغو کرده و آن را به یکشنبه انتقال داده است.
نماز جمعه ــ مهمترین فعالیت عبادی
روز جمعه بهویژه بهسبب
خطبههایش ، برای
حاکمان مسلمان ، فرصتی مناسب فراهم میساخت تا ضمن برقراری
ارتباط با مردم، از امکانات رسانهای این روز نیز به خوبی استفاده کنند.
اعلام تغییر
خلیفه ،
سلطان یا حاکمان ردههای پایینتر،
ولایتعهدی ، اخذ
بیعت از مردم، اعلام
براندازی ،
شورش یا
استقلال و
خودمختاری ،
عزل و
نصب کارگزاران ارشد، اعلام فرمانهای حکومتی،
ضرب سکه جدید،
لعن مخالفان، معرفی مدرّسان جدید
مدرسههای بزرگ و... معمولاً قبل یا بعد از ادای نماز جمعه یا در ضمن ایراد خطبه این
نماز انجام میگرفت.
نماز جمعه همچون
نمازهای عید ، برای نمایش
قدرت و
شکوه حکومت ، فرصتی غیرقابل چشمپوشی تلقی میشد.
حضور خلیفه یا سلطان برای ملاقات عمومی با مردم و شنیدن
تظلم آنان در نماز جمعه ــ همچون سلام یا بارعامهای جمعه مخصوصاً از این حیث که علاوه بر اتباع خود او، شماری از بیگانگان و نمایندگان دولتهای دیگر نیز از نزدیک از زنده و به سلامت بودن وی اطمینان مییافتند، حائز اهمیت بود و به
شایعاتی که میتوانستند دردسرساز شوند، خاتمه میداد
گاه با تلفیق موقعیت زمانی جمعه با موقعیت مکانی
مساجد جامع در شهرهای بزرگ، برای رسیدگی تقریباً مستقیم به
مسائل شرعی و مشکلات مردم فرصتی تدارک میشد.
مثلاً عالِم
مُفتی یا
قاضی شهر، جمعهها در
مسجد مینشست و مردم در مسائل مختلف از او
استفتا میکردند.
در سرزمینهای عثمانی، در این روز دیوانی به نام
دیوانِ جمعه /
جمعه دیوانی /
حضور مرافعهسی به ریاست
وزیر اعظم ، هم به
امور شرعی و هم به مسائل عرفی مردم رسیدگی میکرد.
وزیر اعظم، تظلم مردم را بیواسطه میشنید و امور را بر حَسَبِ مراتب به قاضی
عسکر یا کارگزاران دیگر چون
عسسباشی ،
سوباشی و
چاووشباشی که در دیوان جمعه عضو بودند ارجاع میداد.
ظاهراً فرمانها و اسناد رسمی را نیز در روزهای جمعه
مُهر میکردند
از پرداخت مبالغی با عنوانِ
جمعگی در روزهای جمعه به فقرای شهر در عصر سلطان سکندر لودی (حک: ۸۹۴ـ۹۲۳) در
هند نیز گزارشهایی در دست است.
پس از ادای
نماز جمعه و انجام متعلقات آن (همچون دعاها و شعارهای سیاسی و لعن مخالفان حکومت و...)، فرصت باقی مانده از روز جمعه، معمولاً صرف برخی رفتارهای جشنی میشد چرا که
مسلمانان بنا بر سنّت ــ بیآنکه در
قرآن تصریحی بدان شده باشد جمعه را
عید میدانستهاند و علاوه بر رعایت
مستحباتِ توصیه شده برای این روز، برای
شب یا روز جمعه، خوراک ویژه تدارک میدیدند،
جشنهای
عروسی یا بخشهایی از آن را در این روز برپا میداشتند،
گاه
نوزادان متولد این روز را تبرکاً عید یا جمعه مینامیدند،
در مساجد یا مکانهای تجمع دیگر همچون قهوهخانهها به قصهگویی و شعرخوانی،
ترانهخوانی، استماع
موسیقی ،
رقص و
پایکوبی میپرداختند
جشن
ختنه کودکان را با ساز و آواز و راهپیمایی در خیابانها میگرفتند چنانکه گاه سر و صدای آنان مانع استماع صدای
خطیب جمعه میگردید،
برای سیر و سیاحت به تفرجگاهها یا میدانهای شهر میرفتند و مسابقات ورزشی از جمله
تیراندازی ،
دو ،
اسبدوانی ،
چوگانبازی برگزار میکردند یا در
زورخانهها برای تماشای
ورزشهای پهلوانی جمع میشدند یا در کوی و برزن
جنگ خروس به راه میانداختند،
به زیارت مکانهای مقدّس یا
فاتحه اهل قبور یا ملاقاتِ
زندانیان میرفتند،
فقیران و
یتیمان را مینواختند.
در برخی موارد برای برقراری بهتر نظم در شهرها در روز جمعه، مقررات ویژه اعلام میگردید؛ مثلاً در برخی شهرها و قلعهها،
دروازه شهر را تا هنگام
عصر نمیگشودند،
از ورود گلههای
اسب به داخل
شهر ممانعت میکردند
و سر و صدا و طبلکوبی و
جشن در این روز را ممنوع میساختند.
با آن که برای روز جمعه در
تمدن اسلامی ، لباس ویژهای توصیه نشده بود، برخی مثلاً
خلفای عباسی در این روز، همچون
اعیاد دیگر، جامههای
سیاه رنگ در بر میکردند
یا بعضی از
صحابه ،
عمامه سیاه بر سر مینهادند.
معمولاً در شهرهایی که در آنها نماز جمعه برگزار میگردید چنانکه اشاره شد،
جمعه بازاری نیز برپا میشد که غالباً بیش از روزْ بازارهای دیگر ایام هفته مورد استقبال قرار میگرفت زیرا
روستاییان و ساکنان اطراف شهرها، در این روز، هم به عبادتشان میرسیدند و هم خریدهای هفتگی خود را انجام میدادند از همینرو، بنا کردن
اسواق در کنار
مساجد جمعه یک تدبیر تجاری کارآمد به شمار میرفت
)، گو اینکه در شهرهای کوچک و روستاها نیز برپایی جمعه بازارهای محدودتر به عنوان نیازی هفتگی، معمول بوده است.
علاوه بر این جنبههای عمومی، جمعهها برای بعضی گروهها یا در موقعیتهای زمانی خاص نیز محمل برگزاری برخی آداب و آیینها بود.
برای نمونه گروهی از
شیعیان که معتقد بودند
امام زمان ، در روز جمعهای از
سردابی در جامع
سامرا ظهور خواهد کرد، هر جمعه بعد از نماز، اسبی
ابلق را با
زین مُطلّا بر در جامع میبردند تا
مرکب امام باشد.
هنوز
زنان کربلایی هر عصر جمعه در زیارتگاهی موسوم به
مقام المهدی در کنار
نهرالحسینیه جمع میشوند،
نذورات میپردازند،
شمع میافروزند و
عریضههای خود را بر
کاغذی نوشته، در گلولهای گِلین نهاده به داخل
نهر میاندازند و مردان نیز صبحهای جمعه در آنجا
دعای ندبه میخوانند.
برگزاری مجالس
روضهخوانی یا ذکر
مناقب امامان شیعه در روزها یا شبهای جمعه در مساجد،
حسینیهها ،
تکایا یا منازل اشخاص (که در
افغانستان اختصاصاً
جمعهخوانی نامیده میشود) نیز در میان شیعیان مرسوم است.
در برخی مناطق، در
شب جمعه آخر سال،
سفره حضرت خضر میچیدند؛ در
آذربایجان و
همدان ، شب جمعه
ایام چارچار (چهار روز آخر
چله بزرگ و چهار روز اول
چله کوچک زمستان)، به نام
شب خِدِر نبی بسیار محترم شمرده میشده است، برای این شب
قاووتی از
آرد گندم برشته و
آرد نخودچی و
عدسی بو داده تهیه میشد که به اعتقاد عوام،
خضر با نشان گذاشتن بر روی این قاووت آن را متبرک میساخت
برای
جمعه خضر در
عراق به این منبع رجوع کنید
).
معمولاً در نخستین جمعه پاییز یعنی یک هفته پیش از
مراسم قالیشویان در
امامزاده سلطانعلی اردهال ، مراسم اعلام تاریخ برگزاری
قالیشویان با عنوان
جمعه جار در
فین و
کاشان برپا میشود، در دومین جمعه
پاییز ،
جمعه قالی ــ مراسم اصلی قالیشویان برگزار میشود و در جمعه سوم ــ
جمعه نِشَلگیها یا جمعه هفته قالی مردم
دهکده نشلگ عزاداری میکنند.
در برخی مناطق، آخرین جمعه
ماه رمضان ــ
جمعة الوداع با انبوهی از آداب عامیانه دینی چون تهیه
چل بسماللّه ،
دعانویسی برای رفع
سیاه سرفه ، دفع
سترونی ،
عملیات بختگشایی ،
حلواپزان و جز آنها همراه بوده است (در
ایران در عراق.
).
برخی مکانهای مقدّس یا زیارتگاهها تنها در شبها یا روزهای جمعه به روی مردم باز میشد؛ نماز گزاردن در درون
کعبه ،
انتقال
منبر شریف
پیامبر به کنار
دیوار کعبه ـ میان
حجر الاسود و
رکن عراقی به همراه پارهای رفتارهای آیینی،
بازکردن درهای
مسجد امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در
بصره صرفاً در روزهای جمعه،
زیارت
مصحف شریفی که
عثمان به
شام فرستاده بود و در خزانه
مسجد دمشق نگهداری میشده و
قسم خوردنِ اصحاب دعوا به این
قرآن ،
زیارت خرقه شریف نبوی در عثمانی
معمولاً در روزهای جمعه صورت میگرفت (برای نمونهای از
زیارتگاههای جمعگی در ایران به این منبع رجوع کنید.
).
جمعه نزد
صوفیان نیز بسیار ارجمند بود و به تعبیری
سالک باید محصول اعمال صالحه خود را که در طول
ایام هفته انجام داده بود در
روز جمعه میدروید.
از
مجالس ذکر جمعگی صوفیان که معمولاً «
حضرت » نامیده میشود یا
مجالس ذکر دیگر گروههای مذهبی پس از نماز جمعه،
سماع مولویه پس از برگزاری نماز جمعه در
استانبول و
قاهره ،
مثنویخوانی در
خانقاههای قونیه ،
دعاخوانی جمعیِ صوفیان برای سلامتی
پادشاه و
حاکم و جز اینها گزارشهای بسیار هست.
برخی
زهاد و
عباد ــ
صوفی یا غیرصوفی نیز در طول ایام هفته در منازل یا خلوتخانههای خود
انزوا پیشه میکردند و تنها در جمعهها برای ادای نماز جمعه به میان مردم میآمدند.
در معرفتِ اربابِ ساعات، باور بر این بوده که
سیاره زهره ،
رب روز جمعه است.
بنا بر سنّت، در کتابهای
علوم غریبه اسلامی که به
اخبار و
روایاتِ منقول از قول
پیامبر و
امامان ، بسیار وابستهاند، مجموعهای از تفألهای خیر برای این روز یاد شده است:
عقد و
تزویج ،
خرید و
فروش گاو و
گوسفند و
استر ، نوبریدن و نوپوشیدن،
حجامت و
دارو خوردن و...
با این حال طبیعی است که
باورهای عامیانه دینی مسلمانان در چارچوب روایات صحیح محدود نمانده است.
جمعه در
فرهنگ عوام نیز موضوعِ باورهای مختلف و در بسیاری موارد، مغایر با این دسته از روایات شده است؛ مثلاً برخلاف احادیثی که در آنها جمعه سخت مبارک دانسته و گفته شده که در این روز، ساعتی
سعد هست که در آن هر
دعای خیری برآورده خواهد شد
برخی عوام معتقدند در روز جمعه ساعتی
نحس هست و ازاینرو هیچ کار مهمی را نباید در این روز آغاز کرد.
جندی در مقالهای که در
رد این
باور نوشته، منشأ آن را در باور
مسیحیان به این که
عیسی در روز جمعه به
صلیب کشیده شده، دانسته است.
نمونههایی از تَشاؤمها و هشدارهای عوام در باره جمعه اینهاست: جمعه «سنگین» است و کارها در این روز به کندی به انجام میرسند،
در روز جمعه نباید حجامت کرد و
کَرِه گرفت، جمعه برای آغاز
مسافرت یا عزیمت
مهمان از خانه میزبان،
شگون ندارد،
نگه داشتن
جسد میت در روز جمعه تا دفن آن در روز بعد، نامیمون است،
اصلاح کردن و
آرایش ، رخت شستن،
تقسیم گله ، چیدن
پشم گوسفندان و تشکیل جلسه در این روز،
بدشگون است
(برای نمونههایی از نبایدهای روز جمعه که بیشتر جنبه اخلاقی داشتهاند، مثلاً
کراهت خوردن
پیاز در شبِ جمعه به این منابع رجوع کنید.
).
همچنین برخی
عوام ،
گناه کردن در
شب جمعه را مستوجب
کیفری مضاعف میدانستند.
نمونههایی از خوشبینیهای مردم در باره روز جمعه نیز اینهاست: چیدنِ ناخنها در روز جمعه
بیماری را دور میدارد و
ثروت میآورد،
بچهای که نطفهاش در شب جمعه بسته شود،
خطیب میشود،
مولود روز جمعه، عمری دراز خواهد یافت و مبارک قدم خواهد بود،
در شب جمعه،
گرگ به گله نمیزند و مال را
دزد نمیبرد،
و ارواح مردگان شبهای جمعه آزاد میشوند و به خانوادههایشان سر میزنند.
برخی دیگر از باورهای عامیانه در باره جمعه، با عملیات ویژه حاجتخواهی همراهاند؛ در
تهران قدیم ،
زنان و
دختران برای
بختگشایی و
نذر ، شبهای جمعه به سراغ
توپ مروارید رفته بر آن دخیل میبستند.
(برای موارد دیگری از عملیات بختگشایی در جمعهها در
اصفهان و
یزد به این منبع رجوع کنید
).
چیدنِ
سفره حضرت رقیه در سه شب جمعه متوالی و تهیه و
نذر آجیل مشکلگشا در سه، پنج یا
هفت شب جمعه آخر
ماه و نذرِ چهل صبح جمعه
زیارت حضرت عبدالعظیم در
ری برای حصول حاجات، بسیار سودمند دانسته میشد.
در
علم تعبیر خواب ، باور بر آن بود که اگر کسی جمعه را به
خواب ببیند یا ببیند که نماز جمعه میخواند، تعبیرش آن است که امورش اصلاح گردد و
برکت یابد و کار او از سختی به آسانی گراید یا به سفری پر برکت برود.
همچنین
اعتقاد بر این بود که جمعه در
قیامت ، برای کسانی که آن را ارج مینهند به صورتِ
جوانی زیبا متجسم خواهد شد.
برای نمونههایی از حضور جمعه در
تعاویذ ،
طلسمات و عملیات
جادویی و در
هواشناسی عامیانه،
و در
ضربالمثلها به این منابع رجوع کنید
برای برخی باورهای دیگر به این منابع رجوع کنید.
(۷۱) جلال آل
احمد، اورازان، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۷۲) ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، چاپ نزار رضا، بیروت ۱۹۶۵.
(۷۳) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۷۴) ابن بسطام (حسین بن بسطام) و ابن بسطام (عبداللّه بن بسطام)، طبالائمّة، چاپ محسن عقیل، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۷۵) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، چاپ
محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۷۶) ابن جوزی، المنتظم فی تاریخالملوک و الامم، چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۷۷) ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، چاپ علی
محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۷۸) ابن خرداذبه.
(۷۹) ابن سیرین، تفسیر الاحلامالکبیر، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۸۰) ابن شعبه، تحف العقول عن آلالرسول، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
(۸۱) ابن صاحب الصلاة، المنّ بالامامة: تاریخ بلاد المغرب و الاندلس فی عهد الموحدین، چاپ عبدالهادی تازی، بیروت ۱۹۸۷.
(۸۲) ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب.
(۸۳) ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۸۴) ابوالفرج اصفهانی.
(۸۵) علی بن
محمد ابوحیان توحیدی و
احمد بن علی مسکویه، الهوامل و الشوامل، چاپ
احمد امین و
احمد صقر، قاهره ۱۳۷۰/۱۹۵۱.
(۸۶) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود، چاپ
محمد محییالدین عبدالحمید،) قاهره، بی تا (، چاپ افست) بیروت، بی تا (.
(۸۷) ابوریحان بیرونی، کتابالبیرونی فی تحقیق ماللهند، حیدرآباد دکن ۱۳۷۷/۱۹۵۸.
(۸۸)
احمد بن عبداللّه ابونعیم، کتاب ذکر اخبار اصبهان، چاپ سون ددرینگ، لیدن ۱۹۳۱ـ۱۹۳۴، چاپ افست تهران) بی تا (.
(۸۹) اخوانالصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، بیروت: دارصادر،) بی تا (.
(۹۰)
محمد بن
محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیة،) بی تا (.
(۹۱)
محمد اسدیان خرمآبادی، محمدحسین باجلان فرخی، و منصور کیائی، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران ۱۳۵۸ ش.
(۹۲) یحیی بن
احمد باخرزی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج ۲: فصوص الآداب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۸ ش.
(۹۳) محمدابراهیم باستانی پاریزی، در شهرنی سواران، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۹۴) محمدابراهیم باستانی پاریزی، شمعی در طوفان، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۹۵) محمدابراهیم باستانی پاریزی، کلاه گوشه نوشین روان مغ، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۹۶) باقر بن عثمان بخاری، جواهرالاولیا، تصحیح و تحشیه و مقدمه غلام سرور، اسلامآباد ۱۳۵۵ ش.
(۹۷) علی بلوکباشی، قالیشویان: مناسک نمادین قالیشویی در مشهد اردهال، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۹۸) یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۹۹) عبدالملک بن
محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۳۸۱/۱۹۶۱.
(۱۰۰) عمرو بن بحر جاحظ، البخلاء، چاپ طه حاجری، قاهره) ۱۹۷۱ (.
(۱۰۱) عمرو بن بحر جاحظ، رسائل الجاحظ، چاپ حسن سندوبی،) قاهره (۱۳۵۲/۱۹۳۳.
(۱۰۲) عبدالرحمان جبرتی، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم و الاخبار، بیروت: دارالجیل،) بی تا (.
(۱۰۳) جووانی فرانچسکو جملی کارری، سفرنامه کارری، ترجمه عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ،) تبریز (۱۳۴۸ ش.
(۱۰۴) نینا جمیل، الطعام فی الثقافة العربیة، لندن ۱۹۹۴.
(۱۰۵) علی جندی، «یومالجمعة: یوم سعد و یمن و عید»، مجلة الازهر، سال ۴۷، ش ۱۱ (محرّم ۱۳۹۵).
(۱۰۶)
محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، چاپ عبداللّه اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
(۱۰۷) جورج حبیب، «خضرالیاس»، التراث الشعبی، سال ۱، ش ۱۱ (ربیعالآخر ـ جمادی الاولی ۱۳۹۰).
(۱۰۸) عبدالرزاق حسنی، «الاعیاد الدینیة لدی الطائفة الیزیدیة»، همان، سال ۴، ش ۷ (۱۹۷۳).
(۱۰۹) لحد خاطر، العادات و التقالید اللبنانیة، بیروت ۲۰۰۲.
(۱۱۰) علی بن
محمد دخیلاللّه، التّجانیّة، ریاض) ۱۴۰۱ (.
(۱۱۱) گاسپار دروویل، سفر در ایران، ترجمه منوچهر اعتماد مقدّم، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۱۱۲) دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، چاپ
محمد رمضانی، تهران ۱۳۳۸ ش.
(۱۱۳) علی اکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۱۴) جمال رضائی، بیرجندنامه: بیرجند در آغاز سده چهاردهم خورشیدی، به اهتمام
محمود رفیعی، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۱۱۵)
محمود روحالامینی، آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۱۱۶) حبیب زیات، «ایام السبوت بدمشق فی عهدالعباسیین»، المشرق، سال ۳۶ (اذار ۱۹۳۸).
(۱۱۷) عبدالوهاب بن علی سبکی، طبقاتالشافعیة الکبری، چاپ
محمود محمد طناحی و عبدالفتاح
محمد حلو، قاهره۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
(۱۱۸) عمر بن
محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۲۰) گارسیا د سیلوا ای فیگروا، سفرنامه دن گارسیا دسیلوا فیگوئروآ سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول، ترجمه غلامرضا سمیعی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۲۱)
احمد شاملو، کتاب کوچه، حرف ج، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۱۲۲) آنتونی شرلی و ربرت شرلی، سفرنامه برادران شرلی، ترجمه آوانس، چاپ علی دهباشی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۲۳) ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۲۴) جعفر شهری باف، طهران قدیم، تهران ۱۳۸۱ ش.
(۱۲۵) هلال بن محسن صابی، الوزراء، او، تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء، چاپ عبدالستار
احمد فراج، قاهره ۱۹۵۸.
(۱۲۶) محمدعلی صائب، دیوان، چاپ
محمد قهرمان، تهران ۱۳۶۴ـ۱۳۷۰ ش.
(۱۲۷) طبری، تاریخ طبری (بیروت).
(۱۲۸) سلمان هادی طعمه، کربلا فی الذاکره، بغداد ۱۹۸۸.
(۱۲۹) ابوالفضل بن مبارک علامی، اکبرنامه، چاپ آغا احمدعلی، کلکته ۱۸۷۷ـ۱۸۸۶.
(۱۳۰) جابر عناصری، «بهمن، مظهر عقل اول و امشاسپند آشتی و نیکاندیشی»، چیستا، سال ۲، ش ۶ (بهمن ۱۳۶۱).
(۱۳۱) کیکاوس بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوسنامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۳۲) میخائیل عواد، «العطلة الاسبوعیة فی الدولة العباسیة»، مجلة المجمع العلمی العربی، ج ۱۸، ش ۱ و ۲ (ذیحجه ۱۳۶۱ و محرّم ۱۳۶۲).
(۱۳۳) ویلیام فرانکلین، مشاهدات سفر از بن گال به ایران در سالهای ۱۷۸۷ـ ۱۷۸۶ میلادی، ترجمه محسن جاویدان، تهران ۱۳۵۸ ش.
(۱۳۴)
محمد قاسم بن غلامعلی
فرشته، تاریخ
فرشته (گلشن ابراهیمی)،) لکهنو (: مطبع منشی نولکشور،) بی تا (.
(۱۳۵) محمدحسین فرهنگ، جامعهشناسی و مردمشناسی شیعیان افغانستان، قم ۱۳۸۰ ش.
(۱۳۶) زکریا بن
محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرایب الموجودات (تحریر فارسی)، چاپ نصراللّه سبوحی،) تهران (۱۳۶۱ ش.
(۱۳۷) سعید بن هبة اللّه قطب راوندی، قصص انبیاء، چاپ غلامرضا عرفانیان یزدی، مشهد ۱۴۰۹.
(۱۳۸) قلقشندی.
(۱۳۹) کتاب جامعالدعوات، چاپ عبداللّه طهرانی، بمبئی: مطبع نادری، ۱۳۴۱.
(۱۴۰)
محمود کتیرائی، از خشت تا خشت، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۱۴۱) کلیات مجمع الدعوات کبیر،) بمبئی ۱۳۷۶ (، چاپ افست تهران ۱۳۳۵ ش.
(۱۴۲) مردان فرخ، چهار باب از کتاب شکندگمانی ویچار: گزارش گمان شکنی، چاپ صادق هدایت، تهران ۱۹۴۳.
(۱۴۳) مظفرالدین قاجار، شاه ایران، دومین سفرنامه مظفرالدین شاه به فرنگ، به تحریر فخرالملک، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۴۴)
محمد بن
احمد مقدسی.
(۱۴۵) مطهر بن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
(۱۴۶)
احمد بن
محمد مقّری، نفحالطیب، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
(۱۴۷) میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، چاپ
محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۴۸) عبدالغنی بن اسماعیل نابلسی، تعطیر الانام فی تعبیرالمنام، چاپ افست قم ۱۳۷۸.
(۱۴۹) محمدرفیع واعظ قزوینی، دیوان، چاپ حسن سادات ناصری،) تهران (۱۳۵۹ ش.
(۱۵۰)
احمد وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ج ۱، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۱۵۱) صادق هدایت، نیرنگستان، تهران ۱۳۴۲ ش.
(۱۵۲) فریده یوسفی، فرهنگ و آداب و رسوم سوادکوه،) ساری) ۱۳۸۰ ش.
(۱۵۳) دانشنامه اسلام؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جمعه در فرهنگ اسلامی»، شماره۴۸۶۴.