• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جمع قرآن (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




تالیف قرآن، قرآن در عهد رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) به‌صورتی‌ که امروز هست، تالیف شده بود. پس از رحلت آن حضرت، اولین کسی‌که به انزوا پرداخته قرآن را به ترتیب‌ نزول در یک مصحف جمع‌آوری کرد علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) بود. اولین چیزی‌که به رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) نازل شد (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ• اقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّکَ... ) تا آخر و آخرین سوره که نازل شد (اِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ‌) بود. آخرین آیه قرآن آیه ۲۸۱ بقره است و چون نازل گردید جبرئیل گفت: آن را در راس آیه ۲۸۰ بقره بگذار. باید دانست ترکیب سوره‌های قرآن به دستور رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) بوده است، همانطور که اکثر سور قرآنی پیش از رحلت در میان مسلمانان دائر و معروف بودند.



قُرْآن: اين لفظ در اصل مصدر به معنى خواندن است.


در زمان پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) بعضی از صحابه تمام قرآن را جمع کرده و بعضی مقداری از آن را جمع و بعد از وفات آن حضرت تالیف نمودند.
محمد بن اسحق در فهرست می‌گوید جمع کنندگان قرآن در دوره رسول اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) عبارت بودند از: امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب، سعد بن عبید، ابوالدرداء، معاذ بن جبل بن اوس، ثابت بن زید بن نعمان، ابی بن کعب، و زید بن ثابت. در تاریخ قرآن بعد از نقل این سخن چند روایت از بخاری و اتقان سیوطی و از بیهقی و مناقب خوارزمی و غیره در این زمینه نقل کرده است.
ناگفته نماند: آنچه نباید تردید کرد این است که در زمان رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) قرآن بدانگونه که گفته شد جمع گردید و حتی یک نسخه از آن در منزل آن حضرت بود که به علی (علیه‌السّلام) سفارش آن را کرد، قطع نظر از حافظان‌ قرآن که آنها را قرّاء می‌گفتند و از آن گروه بود که چهل یا هفتاد نفر در واقعه بئر معونه یکجا شهید شدند.
در مجمع البیان از سید مرتضی علم الهدی نقل می‌کند: قرآن در عهد رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) به‌صورتی‌که امروز هست تالیف شده بود، به دلیل آنکه:
قرآن در آن روز درس خوانده می‌شد و همه‌اش را حفظ می‌کردند و آن را به رسول خدا نشان می‌دادند و بر وی می‌خواندند و عدّه‌ای مانند عبداللّه بن مسعود و ابی بن کعب و دیگران آن را چندین بار بر پیغمبر خواندند.
در تاریخ قرآن آمده: آمدی در کتاب أبکار الأفکار می‌نویسد: قرآن‌های مشهور در دوره صحابه قرائت و بر پیغمبر عرض شده بود و مصحف عثمان بن عفّان آخرین قرآن است که بر حضرت عرض شد... پیغمبر جمعی از قرّاء را برای یاد دادن قرآن به مدینه فرستاد.
[۹] آمدی، سیف الدین، أبكار الأفكار، ج۴، ص۹۵.
بخاری به اسناد خود از برّاء روایت کرده که گفت: اول کسی‌که از یاران پیغمبر پیش ما آمد مصعب بن عمیر و ابن امّ مکتوم بود، آنها آمده شروع کردند که قرآن را به ما یاد بدهند پس از آن عمّار و بلال آمدند، وقتی‌که پیغمبر مکّه را فتح نمود معاذ بن جبل را برای تعلیم قرآن در آنجا گذاشت.
[۱۱] زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، ص۴۲.

نگارنده گوید: در اینکه رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در کار تدوین و تعلیم قرآن دقّت می‌فرمودند شکّی نیست و نمایندگانی که برای تعلیم قرآن اعزام و منصوب می‌شدند هر یک آنچه از قرآن تا آن‌وقت نازل شده بود و یا مقداری از آن را می‌دانستند، ولی ظاهرا جمع همه قرآن در یک پارچه و یا پوست‌ها به‌صورت کتاب بعد از رحلت آن حضرت صورت گرفته و پیش از آن به‌صورت الواح و صحف در نزد کاتبان وحی و یک نسخه هم نزد خود آن حضرت بود.


پس از رحلت آن حضرت اولین کسی‌که به انزوا پرداخته قرآن را به ترتیب‌ نزول در یک مصحف جمع‌آوری کرد علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) بود و هنوز شش ماه از رحلت نگذشته بود که از نوشتن آن فراغت یافت.
این مطلب در گذشته از وافی نقل گردید و در تاریخ قرآن از اتقان سیوطی و شرح کافی ملا صالح قزوینی و در کتاب قرآن در اسلام از اتقان و مصحف سجستانی نقل شده است.
[۱۳] طباطبایی، سیدمحمدحسین، قرآن در اسلام، ص۱۴۷.
ابن ابی‌الحدید در مقدمه شرح نهج البلاغه در حالات علی (علیه‌السّلام) گوید: «و هو اوّل من جمع‌ الْقُرْآنَ‌».
پس از یک سال و خرده‌ای که از رحلت می‌گذشت جنگ یمامه اتفاق افتاد که در آن هزار و دویست نفر از مسلمین از جمله هفتصد تن از قرّاء قرآن کشته شدند. در کتاب «قرآن در اسلام» عدّه آنها را هفتاد تن نقل کرده ولی جرجی زیدان در تاریخ آداب اللغة العربیّه و تاریخ تمدن اسلام آنها را هفتصد نفر از مجموع ۱۲۰۰ تن نقل کرده است.
[۱۵] زیدان، جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۱، ص۲۲۸.

به هر حال مقام خلافت از کشته شدن قرّاء به وحشت افتاده، به فکر جمع قرآن افتاد. زید بن ثابت را مامور این کار کردند که عدّه‌ای از صحابه تحت تصدّی او سور و آیات قرآن را از الواح و شاخه‌های نخله خرما و قطعات سفید سنگ‌ها و از آنچه در خانه پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و در نزد صحابه بود جمع کرده و در یک مصحف قرار دادند. جرجی زیدان در دو کتاب فوق و ابن اثیر در تاریخ کامل وقایع سال ۳۰ هجری گوید: آن نسخه نزد ابوبکر بود، پس از وی به عمر رسید و پس از عمر دخترش حفصه آن را نزد خود نگاه داشت، ولی در «قرآن در اسلام» فرموده: نسخه‌هائی از آن به اطراف و اکناف فرستاده شد.
[۱۶] طباطبایی، سیدمحمدحسین، قرآن در اسلام، ص۱۱۴.

در خلافت عثمان بن عفّان به وی خبر دادند که مردم قرآن را با قرائت‌های مختلف می‌خوانند و با همان اختلاف استنساخ می‌کنند؛ اهل دمشق و حمص از مقداد، اهل کوفه از عبد اللّه مسعود و دیگران از دیگران قرائت‌های خویش را نقل می‌کنند. حذیفة بن یمان که در جنگ ارمنیه و آذربایجان شرکت کرده بود دید میان مسلمین اختلاف قرائات زیاد شده چون به مدینه برگشت دستگاه خلافت را از این خطر مطّلع ساخت.
خلیفه دستور داد قرآنی را که به دستور ابوبکر نوشته بودند و نزد حفصه دختر عمر بود به امانت گرفتند، پنج نفر از قرّاء را که یکی زید بن ثابت بود ماموریت داد تا نسخه‌هائی از آن بردارند تا اصل سایر نسخه‌ها قرار گیرد، چندین نسخه از روی آن نوشته شد، یکی در مدینه ماند، یکی را به مکّه، یکی را به شام، یکی را به کوفه، یکی را به بصره و به قولی یکی را به یمن و یکی به بحرین فرستادند و این نسخه‌ها را مصحف امام می‌خواندند که اصل سایر نسخه‌ها بود؛ آنگاه عثمان دستور داد سایر قرآن‌ها را که به‌دست مردم در ولایات بود جمع آوری کرده و هر چه به مدینه رسید سوزاندند.
در تاریخ قرآن هست: عثمان مصحف عبداللّه بن مسعود و سالم مولی ابی حذیفه را گرفت و به آب شست و نیز نقل می‌کند که ۱۲ نفر از صحابه در مجلس مشورت این کار شرکت داشته‌اند و نیز نقل می‌کند که ابی بن کعب و عبداللّه بن مسعود و سالم با این کار مخالفت کردند ولی عثمان به رای علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) این کار را کرد.
[۱۸] زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، ص۴۲.

نگارنده گوید در تاریخ کامل ضمن حوادث سال ۳۰ هجری نقل شده: چون امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در زمان خلافت وارد کوفه شد مردی برخاست و از عثمان انتقاد کرد که مردم را بر یک مصحف وادار کرد؛ امام (علیه‌السّلام) صدا زد: ساکت شو در حضور ما و با رای ما آن کار کرد، اگر به جای عثمان بودم من نیز همان کار را می‌کردم، معلوم می‌شود که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) به صلاحیت این عمل رای داده و حق هم همان بوده است.
[۲۰] زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، ص۴۲.



در مقدمه تفسیر برهان از کلینی به اسنادش از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده که فرمود: اولین چیزی‌که به رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) نازل شد (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ• اقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّکَ... ) تا آخر و آخرین سوره که نازل شد (اِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ‌) بود. همین حدیث را از صدوق با سندش از حضرت رضا (علیه‌السّلام) نیز نقل کرده و فقط در آن «الی آخره» ندارد.
واحدی در مقدّمه اسباب النزول در حدود پنج حدیث نقل کرده که اولین نازل شده سوره‌ (اقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّکَ‌) است در بعضی‌ها تا آیه پنجم که‌ (عَلَّمَ الْاِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ‌) است.
در مجمع در تفسیر سوره علق فرموده: اکثر مفسّران قائل‌اند که اولین چیزی‌که نازل شد پنج آیه از اول سوره علق است و به قولی سوره مدّثر و به قولی سوره حمد است.
ناگفته نماند: سوره نصر بنا بر آنکه نقل شد آخرین سوره تمام است که نازل شده نه آخرین آیه و گرنه رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) بعد از نزول آن دو سال زندگی کرده است.
المیزان نیز اول ما نزل را سوره علق دانسته و بعید نمی‌داند که همه‌اش یکجا نازل شده باشد و در تفسیر سوره مدثر گفته: آیات سوره، تکذیب می‌کند که اولین سوره باشد زیرا آیات صریح‌اند در اینکه قبل از این آن حضرت آیاتی بر مردم خوانده بود که تکذیب کرده بودند، به عقیده اهل سنت ظاهرا آخرین سوره نازل شده سوره برائت است چنان‌که واحدی در مقدمه اسباب النزول گفته و از بخاری نیز نقل کرده است.


اهل سنّت به روایت براء بن عازب آخرین آیه نازل شده را آیه‌ (یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فِی الْکَلالَةِ... )(از تو درباره حكم ارث خواهران و برادران سؤال مى‌كنند، بگو: «خداوند، حكم ارث خواهر و برادر را براى شما بيان مى‌كند...») به روایت ابن عباس‌ (وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ اِلَی اللَّهِ... )(و از روزى بپرهيزيد و بترسيد كه در آن روز، به سوى خدا باز گردانده مى‌شويد) و به روایت ابیّ بن کعب‌ (لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ... )(به يقين، پيامبرى از ميان شما به سويتان آمد كه رنج‌هاى شما بر او سخت است)می‌دانند چنانکه واحدی در مقدمه اسباب النزول نقل کرده است.
در مجمع ذیل آیه‌ (وَ اتَّقُوا یَوْماً... ) از ابن عباس و سدّی نقل کرده که آخرین آیه قرآن این آیه است و چون نازل گردید جبرئیل گفت: آن را در راس آیه ۲۸۰ بقره بگذار، آنگاه از مفسّران نقل کرده که این آخرین آیه نازل شده است. رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) پس از آن بیست و یک روز و به قول ابن جریح نه روز و به قول دیگران هفت شب در دنیا ماند.
در تفسیر برهان آن را از واحدی نقل کرده که آن حضرت بعد از نزول آیه، ۲۱ روز در دنیا ماندند، المیزان آن را از درّ المنثور نقل و پسندیده است. در کشّاف نیز از ابن عباس نقل کرده و گوید: جبرئیل به آن حضرت گفت: آن را در راس آیه ۲۸۰ بقره بگذار. ابن کثیر نیز آن را در تفسیر خود آورده است.


باید دانست ترکیب سوره‌های قرآن به دستور رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) بوده است چنانکه از مجمع و کشّاف نقل شده که فرمود آیه‌ (وَ اتَّقُوا یَوْماً... ) را آیه ۲۸۱ سوره بقره گردانید، حال آنکه بقره در اوائل هجرت نازل شده؛ در مجمع گوید همه‌اش مدنی است مگر آیه ۲۸۱ (وَ اتَّقُوا یَوْماً... ) که در حجة الوداع نازل شد و اینکه قرآن فرموده‌ (فَاْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ‌-... فَاْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ‌) روشن می‌کند که سوره‌ها مفروض و جدا از هم بودند. علامه طباطبائی فرموده: نمی‌شود انکار کرد که اکثر سور قرآنی پیش از رحلت در میان مسلمانان دائر و معروف بودند، در ده‌ها و صدها حدیث. همچنین در وصف نمازهائی‌ که خوانده و سیرتی که در تلاوت قرآن داشتند نام این سوره‌ها آمده است و همچنین نام‌هائی که برای گروه گروه این سوره‌ها در صدر اسلام دائر بوده، مانند سور طوال و مئین و مثانی و مفصّلات، در احادیثی که از زمان حیات پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) حکایت می‌کنند به چشم می‌خورد.
[۵۴] طباطبایی، سیدمحمدحسین، قرآن در اسلام، ص.

شیخ طوسی در امالی نقل کرده: عبداللّه بن مسعود هفتاد سوره از رسول اکرم و باقی را از علی بن ابی‌طالب یاد گرفته. بخاری از سلمه نقل نموده که گفت: عبداللّه بن مسعود بر ما خطبه خواند و بعد گفت: به خدا قسم که من از دهان پیغمبر هفتاد و چند سوره گرفتم.
[۵۷] زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، ص۳۶.

ابن عباس گوید: رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) تمام شدن سوره را نمی‌دانست تا آنکه‌ (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ) نازل می‌شد. ابن مسعود گوید میان دو سوره را آن‌وقت می‌دانستیم که‌ (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ) نازل می‌شد.
نتیجه اینکه ترکیب سوره‌ها و تعیین اول و آخر آنها به راهنمائی حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) انجام می‌گرفت و کاتبان وحی ترکیب آنها را حفظ می‌کردند لذا می‌بینیم بعضی از سوره‌ها آخر آیاتشان با نون، بعضی‌ها با الف، بعضی‌ها با میم و غیره ختم می‌شوند، بیشتر سوره‌های قرآن همه یک بار نازل می‌شد و اگر هم در نزول فاصله داشت حضرت جای آنها را معیّن می‌فرمود، چنانکه در آیه ۲۸۱ سوره بقره دیدیم، حال آنکه آن آیه با خود سوره از حیث نزول شاید ۹ سال فاصله داشته است.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۲۶۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۶۸.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۳۳۷.    
۴. ابن ندیم، ابوالفرج، الفهرست، ص۴۵.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۳۲.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۲۴۳.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۴۳.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۲۷-۲۸.    
۹. آمدی، سیف الدین، أبكار الأفكار، ج۴، ص۹۵.
۱۰. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۵، ص۶۵.    
۱۱. زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، ص۴۲.
۱۲. سیوطی، جلال الدین، اتقان، ج۱، ص۲۰۴.    
۱۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، قرآن در اسلام، ص۱۴۷.
۱۴. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۷.    
۱۵. زیدان، جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۱، ص۲۲۸.
۱۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، قرآن در اسلام، ص۱۱۴.
۱۷. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۱۲.    
۱۸. زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، ص۴۲.
۱۹. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۱۲.    
۲۰. زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، ص۴۲.
۲۱. حسینی بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۹، ح۲۱۹، ۲۲۰.    
۲۲. واحدی، ابوالحسن، اسباب النزول، ص۱۰-۱۷.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۸۰.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۱۷۸.    
۲۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۷۷-۳۷۸.    
۲۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۵۳.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۴۴.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۳۲۹.    
۲۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۲۲.    
۳۰. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۵۴۶.    
۳۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۷۹.    
۳۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۱۲۳.    
۳۳. واحدی، ابوالحسن، اسباب النزول، ص۱۴.    
۳۴. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۶،.ص۶۴    
۳۵. نساء/سوره۴، آیه ۱۷۶.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۰۶.    
۳۷. بقره/سوره۲، آیه۲۸۱.    
۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷.    
۳۹. توبه/سوره۹، آیه۱۲۸.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۷.    
۴۱. واحدی، ابوالحسن، اسباب النزول، ص۱۴.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۷۶.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۱۹۵.    
۴۴. واحدی، ابوالحسن، اسباب النزول، ص۱۳.    
۴۵. حسینی بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۶۱.    
۴۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۴۲۷.    
۴۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۲، ص۶۵۵.    
۴۸. سیوطی، جلال الدین، در المنثور، ج۲، ص۱۱۶.    
۴۹. زمخشری، کشاف، ج۱، ص۳۲۳.    
۵۰. ابن کثیر، ابوالفداء، تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۴۱.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۷۶-۶۷۷.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۱۹۵.    
۵۳. زمخشری، کشاف، ج۱، ص۳۲۳.    
۵۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، قرآن در اسلام، ص.
۵۵. شیخ طوسی، محمد بن الحسن، امالی، ص۶۰۶.    
۵۶. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۶، ص۱۸۶.    
۵۷. زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، ص۳۶.
۵۸. واحدی، ابوالحسن، اسباب النزول، ص۱۷.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "قرآن‌"، ج۵، ص۲۷۶.    






جعبه ابزار