جایگاه عبادت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از مهمترین سؤالاتی که هر کس از خود میکند این است که «ما برای چه آفریده شدهایم؟» و «
هدف آفرینش انسانها و آمدن به این
جهان چیست؟»
قال الله تبارک و تعالی: «وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون»
«من
جن و
انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این طریق تکامل یابند و به من نزدیک شوند».
آیات فوق به این سئوال مهم و همگانی با تعبیرات فشرده و پرمحتوایی پاسخ میگوید و میفرماید: «من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند.»
«وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون»
آیات مورد بحث تنها روی مساله ی عبودیت و
بندگی تکیه میکند، و با صراحت تمام آن را به عنوان هدف نهایی آفرینش جن و انس معرفی مینماید.
هدف اصلی همان «عبودیت» است که در آیات مورد بحث به آن اشاره شده، و مساله ی «
علم و
دانش» و «
امتحان و آزمایش» اهدافی هستند که در مسیر عبودیت قرار میگیرند، و «رحمت واسعه ی خداوند» نتیجه ی این عبودیت است.
به این ترتیب روشن میشود که ما همه برای عبادت پروردگار آفریده شدهایم، اما مهم این است که بدانیم
حقیقت «عبادت» چیست؟
آیا تنها انجام مراسمی مانند
رکوع و
سجود و قیام و
قعود و
نماز و
روزه منظور است؟ یا
حقیقتی است ماورای اینها؟ هر چند عبادات رسمی نیز همگی واجد اهمیتند.
امام خمینی نیز اسرار عبادت را حقایق باطنی عبادت میداند که نتیجه آن رسیدن به ذلت
عبودیت و عزت
ربوبیت است و حرکات و اقوال ظاهری عبادات، مظاهر آن اسرار محسوب میشوند.
به اعتقاد امام خمینی عبادات، مناسک دینی و ریاضات شرعیه، آثار و کارکردهای راز گونهای دارند که سبب میشوند روح قوت گرفته، شخص صاحب عزم شود؛ همچنین ملکوت نفس بر جهت ملکی و قوای طبیعی او چیره شده، بدن و قوای طبیعی تابع و مطیع روح گردند تا آنجا که روح بدون مشقت و تکلف، قوای طبیعی را به کاری میبرد
از سوی دیگر، به اعتقاد امام خمینی ازآنرو که عبادات در شریعت، شامل حقایق باطنیاند، توقیفی بوده،
خدا برای انسان تعین ساخته است. بنابراین انسان نمیتواند از نزد خود عبادتی را تشریع کند یا در آن تصرفی نماید؛ زیرا بر تمام حقایق و باطن عبادات آگاهی ندارد و تنها از طریق وحی و رسالت میتواند چگونگی عبادت و عبودیت را اخذ کند. ایشان نورانیت و مراتب کمال عبادت را وابسته به حضور قلب و مراتب آن میداند و آن را به دو مرتبه اجمالی یا تفصیلی تقسیم میکند. در حضور قلب اجمالی، انسان در عین اشتغال به عبادت بهاجمال میداند ثنای معبود میگوید: هرچند خود نمیداند. در این مرتبه، انسان از اسرار عبادت و ارتباط آنها با اسما و چگونگی ثنای حق بیخبر است؛ اما به ایناندازه میداند که هر عبادت، ثنایی از معبود مطلق است که ذات مقدس او خود را ثنا فرموده و
بندگان را نیز بدان امر کرده است.
امام خمینی دستیابی به نتایج اسرار عبادات را بدون تفکر و حضور قلب در عبادت میسر نمیداند. ایشان معتقد است توجه قلب هنگام عبادت برای رسیدن به
حقیقت عبادت ضروری است و غفلت مانع دستیابی به باطن و
ملکوت عبادت میشود، ایشان رساندن معنای قرآن و اذکار به قلب را از آداب قلبی عبادات میشمارد که بدون آن شخص از اسرار عبادت بهره نمیبرد و نتیجه آن گشوده شدن زبان قلب به ذکر است که در این صورت قلب بدون رنج و زحمت به ذکر میپردازند؛ همچنین ایشان تکرار عبادت و ذکر را برای سالک لازم میداند تا قلب با روح عبادت متحد گردد و آن اذکار و افعال به باطن نفس سرایت کند.
برای یافتن پاسخ این سئوال باید روی واژه ی «
عبد» و «
عبودیت» تکیه کرد و به تحلیل آنها پرداخت.
«عبد» از نظر
لغت عرب به انسانی میگویند که سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، اراده اش تابع اراده ی او، و خواستش تابع خواست او است. در برابر او مالک چیزی نیست، و در اطاعت او هرگز سستی به خود راه نمیدهد. و به تعبیر دیگر «عبودیت» ـ اظهار آخرین درجه ی
خضوع در برابر معبود است، و به همین دلیل تنها کسی میتواند معبود باشد که نهایت
انعام و اکرام را کرده است و او کسی جز
خدا نیست. بنابراین عبودیت نهایت اوج و تکامل یک انسان و قرب او به
خدا است. عبودیت نهایت تسلیم در برابر
ذات پاک او است.
عبودیت اطاعت بی قید و شرط و فرمان برداری در تمام زمینه هاست و بالاخره عبودیت کامل آن است که انسان جز به معبود واقعی یعنی کمال مطلق نیندیشد جز در راه او گام برندارد، و هر چه غیر او است فراموش کند حتی خویشتن را!
«یا ایها الذین آمنوا ارکعوا واسجدوا واعبدوا ربکم وافعلوا الخیر لعلکم تفلحون»
«ای کسانی که ایمان آوردهاید رکوع کنید و سجود بجا آورید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید تا رستگار شوید.» ابتداء
آیه خطاب به افراد با ایمان است.
یک سلسله دستورات کلی و جامع را که حافظ دین و دنیا و پیروزی آنها در تمام صحنهها است برای مؤمنین بیان میکند.
نخست به چهار دستور مهم اشاره کرده میگوید: ای کسانی که ایمان آوردهاید ۱ـ رکوع کنید، ۲ـ
سجده بجا آورید، ۳ـ پروردگارتان را عبادت کنید، ۴ـ کار نیک انجام دهید تا
رستگار شوید.
بیان دو رکن رکوع و سجود از میان تمام ارکان نماز به خاطر اهمیت فوق العاده آنها در این عبادت بزرگ است.
دستور عبودیت به طور مطلق که بعد از این دو بیان شده هر گونه عبادت و
بندگی خدا را شامل میشود.
تعبیر به «ربکم» (پروردگار شما) در
حقیقت اشارهای است به شایستگی او برای عبودیت و عدم شایستگی غیر او، زیرا تنها مالک و
صاحب و تربیت کننده او است.
دستور به فعل خیرات هر گونه کار نیکی را بدون هیچ قید و شرط شامل میشود.
«ان الذین عند ربک لا یستکبرون عن عبادته ویسبحونه وله یسجدون»
«آنها که (در مقام قرب) نزد پروردگار تواند هیچ گاه از عبادتش
تکبر نمیورزند و او را
تسبیح میگویند و برایش سجده میکنند.»
این آیه اشاره دارد به این که نه تنها شما باید در همه حال به یاد
خدا باشید، فرشتگان مقرب پروردگار و آنها که در مقام قرب نزد پروردگار تواند هیچگاه از عبادت او تکبر نمیورزند و همواره تسبیح او میگویند و ذات پاکش را از آنچه شایسته مقام او نیست منزه میشمارند و در پیشگاه او سجده مینمایند «ان الذین عند ربک لا یستکبرون عن عبادته ویسبحونه وله یسجدون».
کلمه ی «عند ربک» (آنها که نزد پروردگار تواند) به معنی قرب مکانی نیست زیرا خداوند مکانی ندارد بلکه اشاره به قرب مقامی است یعنی آنها با آن همه موقعیت و مقام، باز در
بندگی و یاد
خدا و سجده و تسبیح کوتاهی ندارند شما هم باید کوتاهی نکنید. به هنگام تلاوت آیه ی فوق سجده کردن مستحب است ولی بعضی از اهل تسنن مانند پیروان «
ابو حنیفه» آن را
واجب میشمارند.
«وما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء ویقیموا الصلاة ویؤتوا الزکاة وذلک دین القیمة»
«در حالی که به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه
خدا را پرستش کنند با کمال اخلاص، و از
شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند، و زکات را ادا کنند، و این است آئین مستقیم و صحیح و پایدار.»
«
اهل کتاب» و به تبع آنها «مشرکان» را مورد ملامت قرار داده میگوید: چرا در این آیین جدید اختلاف کردند، بعضی مؤمن و بعضی
کافر شدند «در حالی که در این آیین دستوری به آنها داده نشده است جز اینکه
خدا را پرسش کنند، و عبادت او را از عبادت غیر او خالص سازند، و از هر گونه شرک باز گردند و متمایل به
توحید شوند. نماز را برپا دارند و
زکات را ادا کنند.»
سپس میافزاید: «و این است
آیین مستقیم و پایدار» (وذلک دین القیمة). در این که منظور از «و ما امروا». .. در اینجا چیست جمعی گفتهاند منظور این است که اهل کتاب در آیین خودشان مساله ی توحید و نماز و زکات وجود داشته و اینها مسائلی است ثابت، ولی آنها به دستورات نیز وفادار نماندهاند.
دیگر اینکه در آیین اسلام دستوری جز توحید خالص و نماز و زکات و مانند آن نیامده. و اینها اموری هستند شناخته شده چرا از قبول آن سرباز میزنند و در پذیرش آن اختلاف میکنند.
معنی دوم نزدیک تر به نظر میرسد، زیرا به دنبال آیه ی قبل که سخن از اختلاف آنها در پذیرش آیین جدید میگفت مناسب همین است که «امروا» ناظر به آیین جدید باشد. از این گذشته معنی اول تنها درباره ی اهل کتاب
صادق است و مشرکان را شامل نمیشود در حالی که معنی دوم همگان را شامل میشود.
منظور از «دین» که باید آن را برای
خدا خالص کنند به عقیده بعضی از مفسران همان «عبادت» است، و جمله «الا لیعبدوا الله» که قبل از آن ذکرشده نیز همین معنی را تایید میکند.
ولی این احتمال وجود دارد که منظور مجموعه دین و شریعت میباشد، یعنی آنها مامور شده بودند که
خدا را پرستش کنند و دین و آیین خود را در تمام جهات خالص گردانند این معنی با گستردگی مفهوم «دین» سازگارتر است و جمله ی بعد «وذلک دین القیمة» که دین را به معنی وسیع مطرح کرده همین معنی را تایید میکند.
جمله ی «وذلک دین القیمة» اشاره به آن است که این اصول یعنی توحید خالص و نماز توجه به خالق و زکات (توجه به
خلق) از اصول ثابت و پا بر جای همه ی ادیان است. بلکه میتوان گفت اینها در متن
فطرت آدمی قرار دارد.
خداوند متعال دستور به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میدهد که دست از عبادت پروردگارت در تمام
عمر بر مدار «و همواره او را
بندگی کن تا یقین فرا رسد» «و اعبد ربک حتی یاتیک الیقین»
معروف و مشهور در میان مفسران این است که منظور از «
یقین» در اینجا
مرگ است و به این جهت مرگ، یقین نامیده شده که یک امر مسلم است، در هر چیز
شک کند در مرگ نمیتواند تردید به خود راه دهد.
و یا اینکه به هنگام مرگ پردهها کنار میرود و حقایق در برابر
چشم آشکار میشود و حالت یقین برای او پیدا میگردد. در
سوره مدثر آیه ی (۴۶-۴۷)
از قول دوزخیان میخوانیم:
«وکنا نکذب بیوم الدین حتی اتانا الیقین » «ما همواره روز رستاخیز را تکذیب میکردیم تا اینکه یقین (مرگ ما) فرا رسید.»
از اینجا روشن میشود که آنچه از بعضی از صوفیه نقل شده که آیه ی فوق را دستاویزی برای ترک عبادت قرار دادهاند و گفتهاند: «آیه میگوید: عبادت کن تا زمانی که یقین فرا رسد، بنابراین بعد از حصول یقین نیازی به عبادت نیست»! گفتار بی اساس و بی پایهای است، چرا که اولا: به
شهادت بعضی از آیات قرآن که در بالا اشاره کردیم یقین به معنی مرگ است، که هم برای مؤمنان و هم برای دوزخیان، برای همه خواهد بود.
ثانیا: مخاطب به این سخن، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، و مقام یقین پیامبر بر همه محرز است آیا کسی میتواند ادعا کند که دارای مقام یقین از نظر
ایمان نبوده است.
و ثالثا: تواریخ متواتر نشان میدهد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تا آخر ساعات عمرش عبادت را ترک نگفت و علی (علیهالسّلام) در
محراب عبادت کشته شد، و همچنین سایر امامان.
«والذین اجتنبوا الطاغوت ان یعبدوها وانابوا الی الله لهم البشری فبشر عبادی»
«کسانی که از عبادت
طاغوت اجتناب کردند و به سوی خداوند بازگشتند بشارت از آن آنها است، بنابراین
بندگان مرا بشارت ده.»
در این آیات قرآن سخن از
بندگان خاص و
حقیقت جوی پروردگار به میان آورده، میگوید: «بشارت باد بر کسانی که از عبادت (طاغوت) اجتناب کردند و به سوی
خدا بازگشتند.» (والذین اجتنبوا الطاغوت ان یعبدوها وانابوا الی الله لهم البشری).
با توجه به اینکه «
بشری» در اینجا مطلق است همه گونه بشارت بر نعمتهای الهی اعم از مادی و معنوی را شامل میشود، اما این بشارت وسیع و گسترده مخصوص کسانی است که از پرستش طاغوت اجتناب ورزند، و به سوی
خدا باز آیند که مجموع ایمان و اعمال صالح در همین جمله جمع است.
زیرا «طاغوت» در اصل از ماده ی «
طغیان» به معنی تعدی و تجاوز از حد و مرز است، و لذا این کلمه بر هر متجاوز، و هر معبودی جز
خدا، مانند شیطان و حکام جبار
اطلاق میشود (این کلمه در واحد و در
جمع هر دو به کار میرود).
بنابراین «اجتناب از طاغوت» با این معنی وسیع و گسترده، دوری از هر گونه شرک و بت پرستی و هوا پرستی و شیطان پرستی و تسلیم در برابر حاکمان جبار و سلطه گران ستمکار را فرا میگیرد، «انابه الی الله» جامع
روح تقوی و پرهیزگاری و ایمان است، والبته چنین کسانی در خور بشارتند.
این نکته نیز قابل توجه است که عبادت طاغوت تنها به معنی رکوع و سجود نیست، بلکه هر گونه اطاعت را نیز شامل میشود، چنان که در حدیثی از
امام صادق (علیهالسّلام) میخوانیم: من اطاع جبارا فقد عبده. «کسی که اطاعت زمامدار ستمگری کند او را پرستش کرده است.»
سپس برای معرفی این
بندگان ویژه میگوید: «
بندگان خاص مرا بشارت ده» «فبشر عباد»(«عباد» در اصل «عبادی» بوده، «یاء» حذف شده و
کسره به جای آن است)
«فاعبده و توکل علیه»
«او (
خدا) را پرستش کن و بر او
توکل نما.
در آیه ی فوق دلیل لطیفی بر اختصاص پرستش به
خدا بیان شده است، و آن اینکه اگر پرستش به خاطر عظمت و صفات جمال و جلال باشد، این صفات بیش از همه در
خدا است، و دیگران در برابر او ناچیزند، بزرگترین نشانه ی عظمت.
علم نامحدود و قدرت بی پایان است که آیه ی فوق میگوید هر دو مخصوص او است.
و اگر پرستش به خاطر پناه بردن در حل مشکلات به معبود باشد، چنین کاری در مورد کسی شایسته است که از همه ی نیازها و احتیاجهای
بندگان و از
اسرار غیب و نهان آنها با خبر است و توانائی بر اجابت دعوت و انجام خواستهها دارد، و به همین دلیل
توحید صفات. سبب توحید عبادت میگردد (دقت کنید).
بعضی از مفسران گفتهاند که تمام سیر انسان در طریق عبودیت پروردگار در دو جمله در آیه ی فوق خلاصه شده: «فاعبده و توکل علیه» چرا که عبادت خواه ـ عبادت جسمانی باشد مانند عبادات معمولی و یا عبادت روحانی باشد مانند تفکر در
عالم آفرینش و نظام اسرار هستی ـ آغاز این سیر است.
و توکل یعنی واگذاری مطلق به
خدا و سپردن همه چیز به دست او که یک نوع «فناء فی الله» محسوب میشود، آخرین نقطه ی این سیر میباشد.
در تمام این مسیر از آغاز تا انتها توجه به
حقیقت توحید صفات، رهروان این راه را یاری میدهد، و به تلاش و تکاپوی آمیخته با عشق وا میدارد.
«لکل امة جعلنا منسکا هم ناسکوه»
«برای هر امتی عبادتی قرار دادیم تا آن عبادت را (در پیشگاه
خدا) انجام دهند».
در این آیه ی مورد بحث میفرماید برای هر امتی عبادتی قرار دادیم تا
خدا را با آن پرستش کنند.
مناسک: چنانکه قبلا هم گفتهایم جمع «منسک» به معنی مطلق عبادت است. و در اینجا ممکن است تمام برنامههای دینی و الهی را شامل شود، بنابراین آیه گویای این
حقیقت است که امتهای پیشین هر کدام برنامهای مخصوص به خود داشتند که در آن شرایط خاص از نظر زمان و مکان و جهات دیگر کاملترین برنامه بوده است، ولی مسلما با دگرگون شدن آن شرایط، لازم بود احکام تازه تری جانشین آنها شود.
«فاسجدوا لله واعبدوا »
«برای
خدا سجده کنید و او را پرستش نمائید.»
اگر میخواهید در صراط مستقیم حق گام بردارید تنها برای او که تمام خطوط عالم هستی به ذات پاکش منتهی میگردد سجده کنید، و اگر میخواهید به سرنوشت دردناک اقوام پیشین که بر اثر شرک و
کفر و ظلم و ستم در چنگال عذاب الهی گرفتار شدند گرفتار نشوید تنها او را عبادت کنید.
جالب توجه اینکه در روایات زیادی نقل شده است که وقتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هنگام تلاوت این سوره به این آیه رسید همه ی مؤمنان و کافرانی که آن را شنیدند به سجده افتادند، طبق روایتی تنها کسی که سجده نکرد «ولید بن مغیره» بود که (شاید نمیتوانست برای سجده کردن خم شود) کفی از
خاک برداشت و پیشانی را بر آن گذاشت و اینگونه سجده کرد!
این تعجب ندارد که حتی
بت پرستان به سجده افتاده باشند چرا که لحن گیرای این
سوره از یک سو، محتوای هیجان انگیز آن از سوی دیگر، و تهدیدهای وحشتناک نسبت به مشرکان از سوی سوم، و خارج شدن این آیات مبارک از
دهان پیغمبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در نخستین مرحله ی نزول وحی از سوی چهارم، آن چنان گیرا و مؤثر و پرنفوذ بود که هر دلی را بی اختیار تحت تاثیر خود قرار داد، و حجابهای عناد و لجاج و تعصب و خودخواهی را هر چند موقت کنار زد، و نور توحید را در قلوب، پرتو افکن کرد.
اگر خود ما نیز این سوره را با دقت و تامل، و با حضور
قلب و توجه تلاوت کنیم، و خود را در برابر پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و در جو
نزول آیات بنگاریم، میبینیم قطع نظر از عقائد خاص اسلامی چارهای جز این نداریم که وقتی به آخرین آیه برسیم به سجده بیفتیم و در پیشگاه حق سر تعظیم فرود آوریم.
آیه ی فوق از آیاتی است که به هنگام تلاوت آن سجده بر همه واجب است. لحن آیه که از
صیغه امر در آن استفاده شد و امر دلیل بر وجوب است، نیز گواه این معنی است و به این ترتیب بعد از سوره «الم سجده» و «حم سجده» این سومین سورهای است که مشتمل بر سجده واجب است، هر چند طبق بعضی از روایات از نظر
تاریخ نزول اولین سورهای که آیه سجده واجب در آن نازل شده همین سوره بوده است.
«وله من فی السماوات والارض ومن عنده لا یستکبرون عن عبادته ولا یستحسرون یسبحون اللیل والنهار لا یفترون »
«و برای اوست آنچه در آسمانها و
زمین است، و آنها که نزد او هستند هیچ گاه از عبادتش استکبار نمیکنند و هرگز خسته نمیشوند. ـ شب و روز
تسبیح میگویند و ضعف و سستی به خود راه نمیدهند.»
و از آنجا که ممکن است این توهم به وجود آید که
خدا چه نیازی به ایمان و عبادت ما دارد؟ آیات مورد بحث نخست به پاسخ این میپردازد و میگوید: «تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند از آن اویند» (وله من فی السماوات والارض)
«و فرشتگانی که در محضر قرب پروردگار هستند هیچگاه از پرستش او تکبر ندارند و هرگز خسته نمیشوند.» «ومن عنده لا یستکبرون عن عبادته ولا یستحسرون»(«یستحسرون» از ماده ی «
حسر» در اصل به معنی باز گشودن چیز پوشیده و کنار زدن پرده است، سپس به معنی خستگی و ضعف به کار رفته گویی نیروهای انسان در چنین حالتی همگی آشکار و مصرف میگردد و چیزی از آنها در
بدن او مکتوم نمیماند)
«دائما
شب و
روز تسبیح میگویند و کمترین ضعف و سستی به خود راه نمیدهند.» (یسبحون اللیل والنهار لا یفترون).
با این حال او چه نیازی به طاعت و عبادت شما دارد، این همه فرشتگان بزرگ، شب و روز مشغول تسبیحند، او حتی نیاز به عبادت آنها هم ندارد، پس اگر دستور ایمان و عمل صالح و
بندگی و عبودیت به شما داده،
سود و فایده اش متوجه خود شما است.
این نکته نیز جالب توجه است که در نظام
بندگان و موالی ظاهری هر قدر بندهای به مولا نزدیک تر باشد، خضوعش در برابر او کمتر است، چرا که خصوصیت بیشتری دارد و مولا نسبت به او نیاز فزون تر!
اما در نظام عبودیت «خلق» و «خالق» قضیه بر عکس است، هر قدر فرشتگان و اولیای
خدا به او نزدیک تر میشوند، مقام عبودیت شان بیشتر میگردد.
«قل افغیر الله تامرونی اعبد ایها الجاهلون »
«آیا به من دستور میدهید که غیر
خدا را عبادت کنمای جاهلان.»
توحید در عبادت یک
حقیقت غیر قابل انکار است تا آنجا که هیچ انسان فهمیده و عاقلی نباید به خود اجازه دهد که در برابر بتها سجده کند. لذا به دنبال آن با لحنی قاطع و تشدیدآمیز میگوید: «بگو: آیا به من
دستور میدهید که غیر
خدا را عبادت کنمای جاهلان.»
«واعبدوه واشکروا له»
«او را
پرستش کنید و
شکر او را به جای آورید.»
یکی از انگیزههای عبادت، حس شکرگذاری است در مقابل منعم
حقیقی، شما میدانید منعم
حقیقی خدا است پس شکر و عبادت نیز مخصوص
ذات پاک
خدا است.
عبادت؛
عبادت در قرآن؛
توحید در عبادت؛
حضور قلب در عبادت؛
آلات عبادت؛
توحید عبادت.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «جایگاه عبادت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۲۲. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.