جالینوس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جالینوس (معرّبِ گالینوسِ
یونانی )، آخرین نگارنده برجسته آثار پزشکی در
یونان باستان میباشد که هم به عنوان کالبدشناس و عالِم وظایفالاعضاء و هم به عنوان
پزشک ،
جراح و
داروشناس شهرت دارد.
وی را
فیلسوف نیز دانستهاند.
از برخی آثارش، فقط ترجمههای
عربی ،
عبری یا
لاتینی آنها بجامانده است.
شهرت او در سدههای سپسین به طور پیوسته افزایش یافت و سرانجام در کنار
بقراط ، اثرگذارترین پزشک دوران قدیم دانسته شد.
جالینوس در ۱۲۹ یا ۱۳۰ میلادی در
پرگامون (بَرغُمَه) در
آسیای صغیر به دنیا آمد و در حدود ۱۹۹ یا ۲۰۰ میلادی در
رُم درگذشت.
نیکن، پدر جالینوس،
معمار و هندسهدان و بسیار با فرهنگ بود و آموزش خصوصی پسرش را از اوان کودکی او آغاز کرد.
جالینوس در چهارده سالگی تعلیم
فلسفه دید که آموزههای همه مکتبها را در بر میگرفت.
در حدود شانزده سالگی طبق سنّت آن زمان، شروع به آموختن پزشکی کرد.
در همان زمان با
سوفسطائیان برخورد کرد و بعدها خود از برجستهترین نمایندگان پزشکی آنها شد.
جالینوس هنگام تحصیل در پرگامون آثار پرشماری تألیف کرد و آثار باقیمانده او مؤید آن است که در آغاز، مطالعات پزشکیاش بر کالبدشناسی متمرکز شده بوده است.
او به تثبیت
بقراط به عنوان پزشک نمونه و الگوی کمال کمک کرد و بر رسالههای بقراط شرحهای مفصّل بسیاری نوشت.
در بیست سالگی، چندی پس از درگذشت پدرش، به
ازمیر رفت تا نزد پلوپس، که او را دومین آموزگار پزشکی خود خوانده است، علم پزشکی را فرا گیرد،
و نزد آلبینوس فلسفه افلاطون را بخواند.
بعدها در اثر خود، «در باب تعالیم بقراط و
افلاطون »، پیوندی میان این دو نفر برقرار کرد.
سپس به کورنت (قورنته) و اسکندریه رفت.
او با تدوین دستاوردهای عظیم پزشکان
یونانی مآب آنها را به نسلهای بعدی منتقل کرد.
در ۲۸ سالگی به عنوان پزشک
گلادیاتورها به پرگامون بازگشت،
و تجربیاتش در این جایگاه موجب برخی کشفها، مثلاً کار برخی اعصاب و زردپِیها، شد.
جالینوس به عنوان پزشک، نظام اخلاط چهارگانه را پذیرفت و با استفاده از آن کوشید تا پزشکی را به مبنای بقراطیاش باز گرداند.
او مبنای بقراطی را مطمئنتر از همه میدانست اما برداشت خاص خود را از مبنای بقراطی داشت.
بقراط هیچگونه آشنایی با نظام
اخلاط چهارگانه موردنظر جالینوس نداشت، با این حال ساختار توجه برانگیز جالینوس قرنها معتبر دانسته شد.
مجموعه آثار جالینوس که به عربی ترجمه شد، یا به زبانی دیگر در دوره
اسلامی مورد استفاده قرار گرفت، بیش از آثار هر پزشک دیگر بر پزشکی دوره اسلامی تأثیر گذاشت، چه پزشکان یونانی که اثر یا آثاری از آنها به عربی ترجمه شد و چه تمام پزشکان دوره اسلامی.
به طورکلی جالینوس را میتوان سرچشمه تقریباً تمامی اصول و نظریهها و موازین پزشکی دوره اسلامی، در تمامی شاخههای آن، به شمار آورد.
اگرچه از بسیاری از دانشمندان، فلاسفه و پزشکان یونانی رسائلی در پزشکی به عربی ترجمه شده است، تعداد آثار ترجمه شده از جالینوس که پزشکان اسلامی از آنها استفاده میکردند، از اشخاص دیگر بیشتر است.
مثلاً از بقراط، که اثری بسیار عمیق در پیدایی و تکوین پزشکی اسلامی داشت، سی کتاب به عربی ترجمه شد که در انتساب آنها به بقراط تردیدی نیست.
و همچنین از وجود حدود بیست اثر که در انتساب آنها به بقراط تردید هست خبر داریم، اما آثار ترجمه شده جالینوس در عالم اسلام که انتساب آنها به او قطعی است، بیش از سه برابر کل آثار بقراط است.
این
میراث جالینوسی عمدتاً از دو طریق به دست پزشکان اسلامی رسید، یکی با انتقال آثار جالینوس به قلمرو اسلامی و ترجمه آنها به ویژه در جریان
نهضت ترجمه و دیگر، از طریق ترجمه آثار شانزدهگانه او که گروهی از دانشمندان یونانی آنها را تصحیح و شرح و بازنویسی کرده بودند.
این مجموعه نزد پزشکان و نویسندگان اسلامی به
جوامع اسکندرانیین مشهور شد.
بنابراین، از بخشی از آثار جالینوس دو ترجمه وجود دارد، یکی ترجمه خود آثار و دیگری ترجمه جوامع اسکندرانیین آنها.
در تمام ترجمههای عربی اسکندرانی، پیش از نام اصلی کتاب، کلمه «جوامع» آمده است.
برخی آثار جالینوس مستقیماً از یونانی و برخی از
سریانی به عربی ترجمه شدند.
بسیاری از مترجمان آثار دوره اسلامی به زبان
لاتینی ، در
قرون وسطا آثاری از جالینوس را نیز از عربی به لاتینی ترجمه کردند.
در این میان، گراردوس (ژرار) کرمونایی با ترجمه ده اثر از جالینوس به لاتینی سهم مهمی دارد.
قسطنطین افریقایی (از مردم افریقیه)، آرنالدو ویلانووایی، مارکوس تولِدویی و آکورسیوس نیز هر یک کتاب یا کتابهایی از جالینوس را از عربی به لاتینی برگرداندند.
بر طبق فهرستِ حایک
در مجموع ۲۸ اثر از این آثار جالینوس را مترجمان اروپایی در قرون وسطا به لاتینی ترجمه کردند.
دانشمندان
عبری زبان نیز برخی آثار جالینوس را از عربی به عبری ترجمه کردند.
در میان این دانشمندان،
ابن میمون (دانشمند و فیلسوف یهودی، متوفی ۶۰۱) بیش از همه از این آثار استفاده کرده و در رسالههای پزشکی خود بارها از آنها یاد نموده است.
مترجمان آثار جالینوس از عربی به عبری در زمره مشهورترین مترجمان زبان عبری به شمار میآیند که از جمله آنها، کالونیموس بن کالونیموس و ناتان هامه آتی هستند.
همچنین از ترجمةالعلل و الامراض، الحُمَّیات، کتابالبحران و چند کتاب دیگر جالینوس به عبری خبر داریم.
در برخی فهرستها و منابع، از ترجمه چند کتاب از جالینوس به زبان
فارسی یاد شده، اگرچه نام این کتابها در فهرستهایی که از آثار جالینوس تهیه شده نیامده است.
این موضوع احتمالاً به سبب آن است که این آثار نه ترجمه کتابهای جالینوس بلکه آثاری منحول و منسوب به او میباشند.
در فهرستی که
حنین بن اسحاق از کتابهای جالینوس تهیه کرده،
ترتیب ذکر شده برای گروهی از کتابها
به تصریح حنین همان است که در مدارس پزشکی
آموزش داده میشد.
این فهرست که
ابن هندو نیز آن را به همین
ترتیب ذکر کرده است، بدون هیچ تفاوتی، همان
ترتیب ذکر شده برای مجموعه جوامع اسکندرانیین به شمار میآید.
حنین بن اسحاق مفصّلترین گزارش را درباره ترجمه این آثار داده است.
حنین ذیل عنوان هر کتاب نوشته که آن را چه کسی به عربی ترجمه کرده و جاهایی را که خود در ترجمه این آثار سهم داشته ذکر کرده است.
به نوشته حنین،
او به هنگام ترجمه این آثار، هم از متن یونانی هم از متن سریانی بسیاری از این کتابها استفاده کرده و همچنین، نه تنها بسیاری از این متون را از یونانی به عربی، بلکه از یونانی به سریانی یا از سریانی به عربی ترجمه کرده است.
بر اساس نوشته خود حنین در این فهرست و با شمارش کلیه ترجمهها، روشن میگردد که او از مجموع ۱۲۹ رساله جالینوس که آنها را برشمرده و ترجمه آنها را ذکر کرده، ۳۶ رساله را به عربی و ۷۶ رساله را به سریانی ترجمه کرده و از میان ۳۶ رسالهای که به عربی ترجمه کرده، هفده رساله را به سریانی هم ترجمه نموده است.
اقدام حنین به ترجمه تعداد کثیری از آثار جالینوس به زبان سریانی و همچنین وجود ترجمههای سریانی این آثار پیش از ترجمههای حنین،
نشان میدهد که در قرون اولیه اسلامی و به ویژه در جریان نهضت ترجمه، از چنین متونی استقبال میشده است، همچنان که تنی چند از پزشکان اسلامی ترجیح میدادند از ترجمههای سریانی آثار جالینوس استفاده نمایند، نه از عربی آنها.
از جمله به نوشته مایرهوف، علی بن سهل (رَ بن) طبری، پزشک ایرانی
قرن سوم، در نقل قولهای مورد نظر خود در اثر بسیار معروف و مهمّش در پزشکی، فردوسالحکمة،
نه از ترجمههای عربی حنین و معاصرانش، بلکه از ترجمههای سریانی این متون استفاده کرده و خود، آنها را به عربی برگردانده است.
به نوشته حنین، مترجمان متعددی در ترجمه آثار جالینوس با او همکار بودند یا در زمانی نزدیک به دوره زندگی وی، تعدادی از این آثار را به عربی یا سریانی ترجمه کرده بودند.
در فهرستی که
مهدی محقق از این مترجمان تهیه کرده، نام چهارده تن از مترجمان مشهور دوره نهضت ترجمه، از جمله
ثابت بن قرّه و
ایوب رَهاوی ، آمده است.
همچنین، حنین از نوزده تن نام برده که حامی و مشوق مترجمان بودند.
اگرچه بر اساس فهرست حنین و با توجه به تعداد زیاد آثار ترجمه شده جالینوس و تعداد به نسبت زیاد دیگر مترجمان این آثار و حامیان آنها، اهمیت ترجمه آثار جالینوس برای پزشکان دوره اسلامی روشن میگردد، قرائنی وجود دارد که نشان میدهد ترجمههای حنین و معاصران او که کمابیش مطابق فهرستی است که
ابن ندیم از مترجمان آثار جالینوس تهیه کرده است، نخستین ترجمههای این آثار به عربی نیست و کتابهایی از جالینوس در موضوع پزشکی پیش از نیمه دوم قرن سوم به عربی ترجمه شده بوده است.
از جمله این قرائن ذکر عباراتی از جالینوس در آثار
جابر بن حیّان است.
نقل قولهای جابر از جالینوس
نشان میدهد که دانشمندان دوره اسلامی پیش از ترجمههای حنین و معاصرانش، با آثار جالینوس آشنا بودهاند.
قرینه دیگر، فهرستی است که
یعقوبی از آثار جالینوس تهیه کرده است.
عناوینی که یعقوبی از تعدادی از این کتابها آورده، اگرچه از لحاظ موضوع با همان کتاب در فهرست حنین تطبیق میکند، از نظر عنوان با آن فرق دارد.
این اختلاف عنوان نشان میدهد که یعقوبی به ترجمههایی غیر از ترجمههای حنین دسترسی داشته است، از جمله عنوان کتاب العناصر
که متناظر است با کتاب فی الاُسْطُقُسات علی رأی بقراط در فهرست حنین.
بر این اساس، مسلّماً آثار جالینوس در قرون اولیه اسلامی دو بار، با فاصلهای دست کم بیش از یک قرن از یکدیگر، به عربی ترجمه شدهاند.
با توجه به تعدد آثار جالینوس و شمول آنها بر تقریباً کلیه بخشهای دانش پزشکی، موارد کاربرد آنها در میان پزشکان دوره اسلامی مختلف بوده که مهمترینشان کاربرد آموزشی (استفاده از آنها در آموزش پزشکی به منزله کتاب درسی) بوده است.
به حسب میزان استقبال
مسلمانان از آثار جالینوس در طی اعصار و ترجمههای گوناگون آنها، بویژه تحت تأثیر روش جوامع اسکندرانیین، کاربرد آموزشی آنها نیز متفاوت بوده است.
بر طبق آنچه حنین در فهرست خود
آورده،
ترتیب ذکر شده برای بیست کتاب نخست فهرست بر اساس جوامع اسکندرانیین است، نه
ترتیبی که جالینوس ذکر کرده، و از کتاب بیستویکم به بعد
ترتیب ذکر شده، همان
ترتیب مورد نظر جالینوس است.
به نوشته حنین،
بر اساس
ترتیب جالینوس ابتدا باید کتاب الفرق (کتاب شماره ۳ برابر فهرست حنین) و سپس آثار مربوط به تشریح مطالعه شوند.
جالینوس کتابی در باره
ترتیب مطالعه آثار خود داشته است
که در نسخههای یونانی و لاتینی باقیمانده، اما از تنها نسخه تاکنون شناخته شده متن عربی آن جز ورقی باقی نمانده است.
دانشمند و پزشک یونانیالاصل قرن سوم،
قُسطا بن لوقا ، در کتابی که درباره
ترتیب مطالعه آثار جالینوس نوشته است (کتاب
مراتب قراءة الکتب الطبیة لجالینوس)
و البته آن را میتوان بازنویسی از کتاب فی
مراتب قراءت کتب جالینوس به شمار آورد، درباره
ترتیب و چگونگی مطالعه آثار جالینوس برای فراگیری دانش پزشکی گزارشی مفصّل آورده که برای آگاهی از چگونگی مطالعه آثار جالینوس بسیار مهم است.
قسطا در این کتاب،
مجموعه آثار جالینوس را در نُه سطح
مرتب نموده است که از فِرَقالطب و فی التجربة الطبیة در سطح اول و آشنایی با
مراتب مختلف پزشکی آغاز میشود و در سطح نهم با مطالعه آثاری درباره چگونگی بهبود یافتن بیماریها، شامل کتاب فی شفاءالامراض و حیلةالبُرْء، پایان مییابد.
در این فهرست، مجموعاً از ۴۳ اثر جالینوس یاد شده است.
پژوهشگران معاصر نیز برای بررسی موضوعی آثار جالینوس، به ویژه در زمینه پزشکی، آثار او را به روشهای گوناگون دستهبندی و به بخشهای متعدد تقسیم کردهاند.
مجموعه عربی آثار جالینوس، سبب شده است که این میراث جهانی از نابودی و گم شدن، در طول تاریخ، در امان بماند.
از مجموعه آثار جالینوس، و بر اساس فهرست حنین از میان آثاری که متن عربی آنها امروز باقیمانده، متن یونانی دوازده کتاب نابود شده و فقط متن عربی (و در بعضی موارد ترجمه لاتینی که از روی متن عربی انجام شده) باقیمانده و از کتاب فی علاجالتشریح
فقط بخشهایی از متن یونانی باقیمانده است و تنها با استناد به متن عربی، مطالب کتاب تکمیل میشود.
آثار جالینوس بسیار مورد استقبال و توجه پزشکان دوره اسلامی قرار گرفت و شرحها و حاشیههای متعددی بر آنها نوشته شد و همچنین، برگزیدهها و تلخیصهایی از آنها تهیه گردید.
برخی از مهمترین شارحان آثار عربی جالینوس این اشخاص بودهاند:
ابوالفرج عبداللّه بن طیّب ، پزشک و فیلسوف
مسیحی (متوفی ۳۴۵)، که بر بسیاری از آثار جالینوس شرح نوشت که مجموع آنها در کتابش به نام ثِمارالکتب الستة عشر لجالینوس آمده است؛
ابن ابیالاشعث ، پزشک مشهور قرن چهارم (متوفی ح۳۶۰)، که تفصیل کتاب جالینوس فی الاسطقسّات را در شرح کتاب الاسطقسات جالینوس نوشت؛
ابن رضوان ، پزشک
مصری (متوفی ۴۵۳)، که شرح الصناعة الصغیرة لجالینوس و شرح کتاب جالینوس الی أُوغْلوقُن فی التَأَنی لشفاءالامراض
را نگاشت؛
ابن ابیصادق ، پزشک مشهور
ایرانی و ملقب به بقراط ثانی (زندگی ۳۸۵ـ ۴۷۰)، که شرح منافعالاعضاء جالینوس
را نوشت.
مهمترین گزیدهها از آثار جالینوس را نیز دو تن از مشهورترین متفکران و پزشکان دوره اسلامی،
محمد بن زکریای رازی و
ابن رشد ، پدید آوردهاند.
رازی چهار کتاب از جالینوس را خلاصه کرده و چهار کتاب پدید آورده است: اختصار کتاب النبض الکبیر، اختصار کتاب حیلةالبرء، تلخیص کتاب العلل و الاعراض، و تلخیص کتاب الاعضاء الآلِمه.
ابن رشد نیز برگزیدهای از هشت کتاب از جالینوس تهیه کرده است شامل کتابهای الاسطقسات، المزاج، القُوی' الطبیعیة، الحُمَّیات، العلل و الاَعراض، اصنافالمزاج، حفظ الصحة، و حیلةالبرء.
بسیاری از محققان و پزشکان دوره اسلامی از آرای جالینوس استفاده کردهاند، به طوری که از مجموعه آثار تألیف شده در زمینه پزشکی اسلامی طی قرن چهارم تا دوازدهم (یعنی تا دوره ورود پزشکی نو و غربی به قلمرو اسلام) در کمتر کتابی به او اشاره نشده و طبیعی است که بیشترین تأثیرپذیرندگان از آرای جالینوس، پزشکان دوره اسلامی بودهاند، به خصوص محمد بن زکریای رازی در مهمترین اثر خود،
الحاوی ، بارها از جالینوس نقل قول کرده است.
تنها در پنجاه صفحه نخست جلد یکم الحاوی، رازی بیش از ۲۵ بار از جالینوس یاد کرده است.
ابن سینا نیز در
القانون فی الطب چندین بار از آرای جالینوس سخن به میان آورده است.
از میان گیاه ـ داروشناسان اسلامی،
ابن بیطار ،
گیاهشناس اندلسی (متوفی ۶۴۶)، بیش از همه از آرای جالینوس سود برده و از او نقل قول کرده است.
او در بیست صفحه نخست کتاب بیش از ۲۵ بار و در کل کتاب بیش از ۱۵۰۰ بار از جالینوس یاد کرده است.
از دیگر محققان و دانشمندان دوره اسلامی که در موضوعاتی غیر از دانش پزشکی از جالینوس یاد کردهاند، این اشخاص بودهاند:
جاحظ در کتاب الحیوان،
دَمیری در حیاةالحیوان الکبری'،
یاقوت حموی در معجم البلدان،
مسعودی در مروجالذهب
و
ابوریحان بیرونی در الجماهر فی (معرفة) الجواهر.
اشتهار جالینوس به عنوان پزشکی برجسته و صاحبنظر، باعث شده است که نویسندگان دوره اسلامی نقل قولهای بسیاری، احتمالاً منتسب به او و در زمینههای گوناگون، ذکر کنند، از جمله در پزشکی،
حکمت عملی و
اخلاق و فلسفه.
دانشمندان از آرای جالینوس انتقاد نیز کردهاند، اگرچه این انتقادها عمدتاً معطوف به جنبههای فلسفی آثارش بوده است.
مهمترین این انتقادها را رازی در الشکوک علی جالینوس
مطرح کرده است.
ابونصر فارابی و ابن میمون نیز از آرای جالینوس انتقادهایی کردهاند.
با توجه به شهرت جالینوس در جوامع اسلامی و با توجه به وسعت دامنه آثار ترجمه شده او به زبان عربی، موضوع تهیه فهرستی از آثارش از همان هنگامِ به پایان رسیدن ترجمه مجموعه آثار وی، مورد توجه دانشمندان دوره اسلامی قرار گرفت.
یعقوبی یکی از نخستین کسانی بود که فهرستی از آثار جالینوس تهیه کرد.
وی ۴۳ عنوان (بجز مجموعهای از او که در تفسیر آرای بقراط یاد کرده و تعداد بخشهای آن مجموعه را ننوشته) از آثار او را برشمرده است.
مهمترین فهرستی که از آثار ترجمه شده به عربی جالینوس تهیه شده، فهرست حنین بن اسحاق است که کهنترین فهرست در جهان اسلام به شمار میرود.
این فهرست بسیار مورد توجه قرار گرفته، بارها به
چاپ رسیده و به زبانهای دیگر ترجمه شده است.
فهرستی که ابن ندیم
و
ابن ابی اصیبعه از آثار جالینوس ذکر کردهاند، در واقع همان فهرست حنین است.
حنین در انتهای فهرست تألیفی خود
نوشته که آنچه در این کتاب گردآورده مجموعهای است که او تا ۴۸ سالگی موفق به ترجمه آنها شده و وعده داده است که پس از آن نیز به ترجمه ادامه دهد.
حنین
همچنین برای آگاهی بیشتر درباره کتابهای جالینوس، به فهرستی که خود جالینوس از آثارش تهیه کرده ارجاع داده است اما بنا بر قرائنی، آشنایی مترجمان دوره اسلامی با آثار جالینوس بیش از آنچه بوده که در این فهرست خودنوشت ذکر شده است، از جمله حنین
نوشته که این فهرست شامل همه آثاری که جالینوس تألیف کرده و خود فهرست آنها را تهیه کرده است، نیست.
حنین
از کتابی که به زبان سریانی در تکمیل فهرست خودنوشتِ جالینوس تهیه کرده، یاد نموده است.
بعدها او این فهرست را به عربی برگردانده زیرا متن عربی این فهرستِ تکمیلی، باقیمانده است.
به نوشته ابوریحان بیرونی
در فهرستی که از آثار رازی تهیه کرده، رازی نیز رسالهای داشته درباره نام کتابهای جالینوس که حنین آنها را ذکر نکرده است.
این رساله به دست ما نرسیده است.
پژوهشگران معاصر نیز فهرستهایی از آثار جالینوس تهیه کردهاند.
ریتر و والتسر و ششن و دیگران
فهرستی از آثار جالینوس در کتابخانههای
ترکیه ، محمد زُهَیْربابا فهرستی از این آثار در
پاریس ، و هرمان دیلس، مانفرد اولمان، دونالد کمبل و فؤاد سزگین فهرستی از مجموعه این آثار در نقاط مختلف دنیا ارائه کردهاند.
در این میان، فهرست سزگین، با ذکر ۱۶۳ اثر ترجمه شده از جالینوس به عربی، چه آنهایی که باقیمانده چه آنهایی که به دست ما نرسیده است، مهمترین این فهرستها به شمار میرود.
پارهای از متون عربی آثار جالینوس به چاپ رسیدهاند.
قدیمترین متن چاپی در این زمینه، که البته در انتساب آن به جالینوس نیز تردید وجود دارد، الایضاح فی اسرارالنکاح فی قوةالباه (بمبئی ۱۳۱۱) می باشد که مترجم آن داوود بن عمر انطاکی، پزشک نابینای اهل
انطاکیه (متوفی ۱۰۰۷)، دانسته شده است.
بجز این، قدیمترین چاپ اثری از جالینوس چاپِ بخشی از تشریحالکبیر با عنوان «هفت کتاب تشریح جالینوس» توسط سیمون (لایپزیگ ۱۹۰۶) است.
از دیگر چاپهای آثار اوست: کتاب جالینوس فی الاسماء الطبّیة، چاپ مایرهوف و شاخت (برلین ۱۹۳۱)؛
(رم ۱۹۳۵)؛
(آکسفورد ۱۹۴۴)؛ کتابالاخلاق، چاپ پل کراوس (لندن ۱۹۵۴) و چاپ بدوی (بیروت ۱۹۸۱).
مهمترین اقدام در این زمینه، چاپ ناقصی از مجموعه «جوامع اسکندرانیین» است که محمدسلیم سالم در ۱۹۷۸ در
قاهره منتشر کرد.
این چاپ بر اساس
ترتیبی که حنین
و ابن هندو
ذکر کردهاند، صورت گرفته است.
امروزه، مجموعه وسیعی از آثار جالینوس به زبان لاتینی و دیگر زبانهای اروپایی وجود دارد.
مفصّلترین فهرست را درباره آثار جالینوس به زبانهای اروپایی، کمبل به دست داده است.
او در این فهرست از ۲۷۲ اثر از جالینوس نام برده که از آنها نسخه یا نسخههایی باقیمانده است.
باقیماندن بعضی از آثار جالینوس به زبانهای اروپایی، مدیون ترجمه آنها از عربی به لاتینی در قرون وسطاست.
جالینوس در جهان اسلام به عنوان فیلسوف نیز شناخته شده است.
از طریق ترجمه آثار او به عربی، آرای رواقیون و شکاکان در جهان اسلام شناخته شد و شهرت کتاب تیمائوس افلاطون مدیون وی است.
جالینوس اگر چه در فلسفه به اندازه طب شهرت نداشته، به عنوان فیلسوفی قابل اعتنا به او پرداخته شده است.
او آرای فلسفی و
منطقی خود را از
افلاطونیان ،
مشائیان و حکمای رواقی گرفته و به شیوه خود، آنها را در آثارش منعکس کرده است.
موضع جالینوس در
معرفتشناسی ، ضدشکاکانه بوده است.
وی معتقد بوده است که اساس
معرفت ما را محسوسات تشکیل میدهند و در عین حال برای پرهیز از خطا باید از
استدلال بهره برد؛ از این رو، به نظر جالینوس «تئوری» (در اینجا به معنای اصول نظری مبتنی بر
عقل ) و «
تجربه » باید با یکدیگر همراه شوند زیرا هر یک بدون دیگری تهی و بیفایده است.
آنچه از طریق مشاهده به دست میآید باید در قالب مناسب نظریاش ریخته شود و اصول نظری نیز باید آزمایش و تجربه گردند.
این رأی جالینوس، در تاریخ روششناسی علمی مورد توجه بوده و راهی میان دو مکتب تجربهگرا و عقلگرا دانسته شده است.
جالینوس رویکرد دوگانهای در مسائل فلسفی داشته است؛ از یکسو معتقد بوده که از طریق عقل و استدلال در مسائلی مانند اینکه عالم حادث است یا قدیم، نمیتوان رأی قطعی صادر کرد و ادله قائلانِ هر دو وجه در اینگونه قضایا «متکافی» و بیشتر به
جدل شبیه است تا به
برهان و اغلب از جهت اثبات مدعا یکساناند، از سوی دیگر بر آن بوده که با اتکا به مشاهده و ادراک حسی، می توان احکام روشنتری به دست آورد، مثلاً، از مشاهده اینکه عالم در طول زمان تغییر نیافته و از این اصل که هر چیزِ فاسد شدنی فانی است، می توان به قِدَم عالَم معتقد شد.
محمد بن زکریای رازی (متوفی ۳۱۳) در کتاب الشکوک علی جالینوس
با استناد به اینکه قول اول جالینوس در آخرین تألیفش، ما یعتقده جالینوس رأیاً، آمده، نتیجه گرفته که او از قول دوم عدول کرده و عدم امکان برهانیکردن حدوث یا قدم عالم را پذیرفته بوده است.
برخی دیگر از فیلسوفان و
متکلمان نیز جالینوس را به توقف در امر
حدوث و قدم عالم متهم کردهاند که احتمالاً در این باب متأثر از رازی بودهاند.
به همین نحو، رازی
شواهدی از کتب جالینوس آورده که در برخی
نفس را عرض جسم و فاقد هویت مستقل دانسته و در برخی دیگر هویت جوهری برای نفس تعریف کرده و بنابراین به نظر رازی، جالینوس، مردد و متوقف در امر نفس بوده است.
فیلسوفان اسلامی ضمن بیان تردید و توقف جالینوس در امر نفس، آن را ملازم با انکار یا توقف در امر
معاد دانستهاند،
اما جالینوس را از منکران مبدأ عالم نمیتوان به شمار آورد بلکه او فردی عمیقاً مذهبی بوده چنانکه دمیورژ (خالق عالم) را میستوده است.
در عین حال دلیلی برای پیروی وی از دین
یهودی یا مسیحی وجود ندارد.
جالینوس در بحث علم النفس و اخلاق، نظریه سه بخشی بودن نفس را از افلاطون پذیرفت.
جالینوس معتقد بود که در انسان، سه نفس هست: ناطقه مَفَکِّره، غضبی حیوانی و شهوانی نباتی.
به نظر وی دو جزء اخیر باید تحت تدبیر نفس ناطقه قرار گیرند تا از حد اعتدال تجاوز نکنند.
جالینوس معنای عامی از خُلق در نظر میگیرد که شامل صفات و ویژگیهای حیوانات و اطفال نیز میشود و اساساً اخلاق را عبارت از همین ویژگیها میداند.
در عین حال، بر نقش نفس ناطقه و تعلیم و تربیت برای ایجاد و اصلاح فضائل و رذایل تأکید میکند.
بسیاری از حکمای مسلمان در علم النفس و علم اخلاق با آرا و آثار جالینوس آشنا و بعضاً از آن متأثر بودهاند.
جالینوس در منطق خود از اصول فلسفه ارسطویی و رواقی بهره برده است.
وی متأثر از رواقیون ــ که در انتقاد از نظریه جوهر
ارسطو معتقد بودند که برای بعضی امور نمیتوان ماهیت واحدی یافت و تنها میتوان آنها را توصیف کرد نه تعریف
ــ در مقابل تعریف به
حد ، تعریف به «
رسم » را افزود.
ابن سینا (متوفی ۴۲۸)
و ابن رشد (متوفی ۵۹۵)
کشف شکل چهارم در اشکال قیاس ارسطویی را به جالینوس نسبت داده اند.
برخی این انتساب را مردود دانسته و گفتهاند که این شکل قیاس تلویحاً در منطق ارسطو بوده و تئوفراستوس (ثاوفرسطس)، از شاگردان بیواسطه ارسطو، آن را قبل از جالینوس استخراج کرده است.
مواعظ و
حکمتهایی نیز از جالینوس نقل شده است.
بر طبق فهرست حنین بن اسحاق
و ابن ندیم
و ابن ابی اصیبعه
از ترجمة آثار جالینوس، برخی آثار منطقی و فلسفی جالینوس عبارتاند از: المدخل الی المنطق، فی القیاسات الوضعیّة، البرهان، فی التجربة الطبیّة (در احتجاج اصحاب تجربه و قیاس در برابر یکدیگر)، فی اَنّ المحرّک الاول لایتحرک، فی جوهر النفس ماهی، فیما یعتقده رأیاً، فی ان الطبیب الفاضل یجب ان یکون فیلسوفاً، جوامع کتب افلاطون (شامل مقالاتی از متون اصلی افلاطون و از جمله تیمائوس)، و فی الاخلاق.
بر آثار جالینوس شکوک و ردیههایی نوشته شده است.
به نقل ابن ابی اصیبعه،
اسکندر افرودیسی سه مقاله در انتقاد از جالینوس داشته است: الرد علی جالینوس فی المقالة الثامنة من کتابه فی البرهان، الرد علی جالینوس فیما طَعَن علی قول ارسطوطالیس اَنّ کلَّ ما یتحرک فانما یتحرک عن محرّکٍ، و الرد علی جالینوس فی مادة الممکن.
بنا به گفته
شهرزوری ،
اگرچه اسکندر افرودیسی به مهارت جالینوس در طب معترف بود اما اعتقاد داشت که او در حکمت به درجه والایی نرسیده است.
از دیگر شکوک بر جالینوس، شکوک محمد بن زکریای رازی است.
رازی در طب و فلسفه و اخلاق بهره های فراوانی از جالینوس برده و صریحاً جالینوس را بر ارسطو مقدّم داشته است.
با این حال، چون بر آن بوده که فلسفه و طب تقلید از استادان آن رشتهها و تسلیم در برابر گفتههای آنان را برنمیتابد، به انتقاد از جالینوس پرداخته است.
آنچه بر ارزش کتاب رازی میافزاید این است که این اثر به نوعی حاوی معرفی توصیفی (مباحث و محتویات) بسیاری از آثار جالینوس، به ویژه آثار مفقود وی، است.
فارابی (متوفی ۳۳۹) نیز در رساله الرد علی جالینوس فیما ناقَضَ فیه ارسطوطالیس لاعضاءالانسان،
از جالینوس به سبب ناتوانیاش در فهم درست آرای ارسطو انتقاد کرده است.
اشکالاتی که فارابی در این اثر مطرح کرده، بیشتر در خصوص برخی مباحث نظری علم طب درباره اعضای بدن انسان است.
موسی بن میمون (متوفی ۶۰۱)، فیلسوف و طبیب و متکلم یهودی، نیز در گفتار بیستوپنجم از کتاب الفصول خود، مشهور به فصول موسی فی الطب یا فصولالقرطبی، انتقادهای شدیدی از جالینوس کرده که در قرون وسطا بیسابقه بوده است.
وی بیش از چهل مورد را که جالینوس در آنها دچار تناقضگویی شده برشمرده و بر آرای
دینی جالینوس درباره مبدأ عالم خرده گرفته و به شکوک او بر جهانشناسی موسوی و گستاخیاش بر
موسی علیهالسلام پاسخ داده است.
به نظر او، جالینوس درباره مسائلی به اظهار نظر پرداخته، که در آنها توانایی نداشته و این امر ناشی از نوعی بیماری نفس است.
او سخنان جالینوس را، بنا بر قواعد و عقاید اهل فلسفه و
شریعت ، ناصواب دانسته است.
ابن میمون از شکوک رازی نیز یاد کرده و بر او خرده گرفته که در امور نامرتبط با صناعت طب از جالینوس اشکال گرفته است.
به نظر مهدی محقق،
طرح مباحث فلسفی مانند حدوث و قدم، کون و فساد، زمان و مکان، خلا و هیولا، در متون طبی آن روزگار معمول و متداول بوده و ابن میمون در انتقاد از رازی تندروی کرده است.
(۱) ابن ابی اصیبعه، کتاب عیون الانباء فی طبقات الاطباء، چاپ امرؤالقیس بن طحان (آوگوست مولر)، کونیگسبرگ و قاهره ۱۲۹۹/۱۸۸۲، چاپ افست انگلستان ۱۹۷۲.
(۲) ابن جلجل، طبقات الاطباء و الحکماء، چاپ فؤاد سید، قاهره ۱۹۵۵.
(۳) ابن رشد، رسائل ابن رشد الطبیة، چاپ جورج شحاته قنواتی و سعید زاید، (قاهره) ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۴) ابن سینا، القانون فی الطب، بولاق ۱۲۹۴، چاپ افست (بیروت، بی تا).
(۵) ابن ندیم، الفهرست.
(۶) ابن هندو، مفتاح الطب و منهاج الطلاب، چاپ مهدی محقق و محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۷) ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۸) ابوریحان بیرونی، فهرست کتابهای رازی و نامهای کتابهای بیرونی، تصحیح و ترجمه و تعلیق از مهدی محقق، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۹) ایرج افشار و محمدتقی دانش پژوه، فهرست نسخه های خطی کتابخانة ملی ملک، ج ۹، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۰) محمد زهیر بابا، «جالینوس: حیاته، مؤلفاته، مخطوطاته الطبیة العربیة فی المکتبةالوطنیة بباریس»، مجلة معهدالمخطوطات العربیة، ج ۳۱، ش ۱ (جمادی الاولی ـ شوال ۱۴۰۷).
(۱۱) جابر بن حیان، مختار رسائل جابر بن حیان، چاپ پ کراوس، قاهره ۱۳۵۴/۱۹۳۵.
(۱۲) عمرو بن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، چاپ عبدالسلام محمدهارون، مصر (۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۹)، چاپ افست بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۹.
(۱۳) حاجی خلیفه، سیمون حایک، تَعَرَّبَت و تَغَرَّبَت، او، نقل الحضارة العربیة الی الغرب، جونیه، لبنان ۱۹۸۷.
(۱۴) محمد بن موسی دمیری، حیاة الحیوان الکبری، قاهره ۱۳۹۰/۱۹۷۰، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش.
(۱۵) محمد بن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
(۱۶) رمضان ششن، نوادر المخطوطات العربیة فی مکتبات ترکیا، ج ۲، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۷) رمضان ششن، جمیل آقپنار، و جواد ایزگی، فهرس مخطوطات الطب الاسلامی باللغات العربیة و الترکیة و الفارسیة فی مکتبات ترکیا، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۸) علی بن سهل طبری، فردوس الحکمة فی الطب، چاپ محمدزبیر صدیقی، برلین ۱۹۲۸.
(۱۹) غلامعلی عرفانیان، فهرست کتب خطی کتابخانة مرکزی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، ج ۱۹، مشهد ۱۳۸۰ ش.
(۲۰) قسطا بن لوقا، کتاب
مراتب قراءة الکتب الطبیة لجالینوس، نسخة خطی کتابخانة ملی ملک، ش ۶/۶۱۸۸.
(۲۱) علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبارالحکماء، چاپ یولیوس لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
(۲۲) گری لایزر، «آموزش پزشکی در سرزمینهای اسلامی: از قرن اول تا هشتم هجری»، ترجمة هوشنگ اعلم، تحقیقات اسلامی، سال ۱، ش ۱ (بهارـ تابستان ۱۳۶۵).
(۲۳) مبشر بن فاتک، مختارالحکم و محاسن الکلم، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
(۲۴) مهدی محقق، «شکوک رازی بر جالینوس و مسألة قدم عالم»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ۱۵، ش ۲ـ۳ (بهمن ۱۳۴۶).
(۲۵) مهدی محقق، فیلسوف ری: محمد بن زکریای رازی، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۲۶) مسعودی، مروج (پاریس).
(۲۷) احمد منزوی، فهرستوارة کتابهای فارسی، تهران ۱۳۷۴ ش ـ.
(۲۸) نوادر فلسفیة، ترجمها اسحاق بن حنین، چاپ صلاح الدین عبداللّه، در مجلة معهد المخطوطات العربیة، ج ۴۲، ش ۲ (رجب ۱۴۱۹).
(۲۹) یاقوت حموی، معجم البلدان.
(۳۰) یعقوبی، تاریخ.
(۳۱) ابن رشد، تلخیص کتاب القیاس، چاپ محمود قاسم، قاهره ۱۹۸۳.
(۳۲) ابن سینا، الشفاء، المنطق، ج ۲، الفن الرابع: القیاس، چاپ ابراهیم مدکور و سعید زاید، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۴، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۳۴) اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳۵) جالینوس، مختصر من کتاب الاخلاق لجالینوس، در دراسات و نصوص فی الفلسفة و العلوم عندالعرب، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت: الموسسة العربیة للدراسات و النشر، ۱۹۸۱.
(۳۶) حنین بن اسحاق، آداب الفلاسفة، اختصره محمد بن علی انصاری، چاپ عبدالرحمان بدوی، کویت ۱۴۰۶/۱۹۸۵.
(۳۷) حنین بن اسحاق، رسالة حنین بن اسحق الی علی بن یحیی فی ذکر ما ترجم من کتب جالینوس، متن عربی با ترجمة فارسی، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۳۸) محمد بن زکریا رازی، رسائل فلسفیة، رسالة ۱: کتاب الطب الروحانی، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۳۹) محمد بن زکریا رازی، کتاب الشکوک علی جالینوس، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۴۰) یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج ۴، چاپ نجفقلی حبیبی، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۴۱) محمد بن محمود شهرزوری، نزهة الارواح و روضة الافراح فی تاریخ الحکماء و الفلاسفة، چاپ خورشید احمد، حیدرآباد دکن ۱۳۹۶/۱۹۷۶.
(۴۲) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
(۴۳) محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، المبدأ و المعاد، چاپ جلال الدین آشتیانی، قم ۱۳۸۰ ش.
(۴۴) محمد بن محمد غزالی، تهافت الفلاسفة، چاپ ماجد فخری، بیروت ۱۹۹۰.
(۴۵) محمد بن محمد فارابی، رسالة للفارابی فی الرد علی جالینوس فیما ناقض فیه ارسطوطالیس لاعضاءالانسان، در رسائل فلسفیة للکندی و الفارابی و ابن باجة و ابن عدی، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت: دارالاندلس، ۱۹۸۳.
(۴۶) محمد بن عمر فخررازی، کتاب الاربعین فی اصول الدین، حیدرآباد دکن ۱۳۵۳.
(۴۷) آلکساندر اوسیپوویچ ماکوولسکی، تاریخ منطق، ترجمة فریدون شایان، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۴۸) مبشر بن فاتک، مختارالحکم و محاسن الکلم، چاپ عبدالرحمان بدوی، بیروت ۱۹۸۰.
(۴۹) مهدی محقق، «رد موسی بن میمون بر جالینوس و دفاع از موسی بن عمران»، مجلة دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ۱۵، ش ۱ (مهر ۱۳۴۶).
(۵۰) احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
(۵۱) علی سامی نشار، المنطق الصوری منذ ارسطو و تطوره المعاصر، (اسکندریه) ۱۳۷۵/۱۹۵۵.
(۵۲) محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جالینوس»، شماره۴۳۴۱.