• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تکریم علمای دین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تکریم به معنی حرمت نگه داشتن و ارج نهادن می‌باشد. حال با توجّه به عظمت مقام عالمان ربّانی، لزوم تکریم ایشان امری بدیهی و اجتناب‌ناپذیر است و تکریم ایشان تکریم حضرت حق (جل و علی)، انبیاء الهی و ائمه است.



در مکتب تابناک اسلام علما و دانشمندان از مقامی بس عظیم برخوردار و با اوصافی متعالی ستوده شده‌اند که بعد از پیامبران و امامان (علیهم‌السّلام) کسی را یاری بر‌ابری در شان و مرتبه با‌ آنان نیست، که البته مراد دانشمندانی هستند که وجودشان سرشار از عشق به پروردگار‌، خدمت به بشریت و هدایت مردم است و عمل به علم را سرلوحه کار خود قرارداده‌اند.


آیات نورانی قرآن و روایات معصومین گویای صادق بر این مدعاست. خداوند در قرآن می‌فرماید: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ؛ خداوند کسانی از شما را که ایمان آورده‌اند و دانشمندان را درجاتی برتری دهد.»
«هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ؛ آیا صاحبان علم و دانش با آنان که نمی‌دانند یکسان هستند»
«اِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ؛ از بندگان خدا تنها علماء هستند که از خدا می‌ترسند‌.»


امام صادق (علیه‌السّلام) در مورد مقام عالمان دین فرمودند: «ملائکه بال‌های خود را برای طالب علم می‌گسترانند و موجودات زمین و آسمان، حتیّ ماهیان دریا برای او استغفار می‌کنند، فضیلت عالم بر عابد همانند ماه شب چهارده بر بقيه ستارگان است و «انّما العلماء ورثة ‌الانبیاء؛ و به تحقیق دانشمندان وارثان انبیاء الهی هستند».


حال با توجّه به عظمت مقام عالمان ربّانی، لزوم تکریم ایشان امری بدیهی و اجتناب ناپذیر است و تکریم ایشان تکریم حضرت حق (جل و علی)، انبیاء الهی و ائمه است.

۴.۱ - روایات تکریم عالم

امیرمومنان (علیه‌السّلام) فرمودند: ‌ «مَن وقَّرَ عالمِاً وَقَّرَ رَبَّه»
[۵] آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص۴۷، حدیث۲۱۸، دفتر تبلیغات اسلا می‌چاپ اول.
«کسی که عالمی را گرامی بدارد و تعظیم نماید، پروردگارش را گرامی و بزرگ داشته است.
از همین رو در روایات اهل بیت (علیهم‌السّلام) بر احترام بر عالمان دین و احتراز از تحقیر و توهین به ایشان تاکید فراوان شده است.
امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «تواضَعُوا لِمَن طلبتم منه العلم؛ نسبت به کسی که از او علم می‌آموزید فروتن باشید.»
و در حدیثی دیگر امیرالمومنین علی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «اذا رایتَ عالماً فکُن لَهُ خادماً؛
[۷] آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص۴۷، حدیث۲۱۷، دفتر تبلیغات اسلا می‌چاپ اول.
زمانی که به عالمی برخوردی خدمتگذار او باش»
و در بیان دیگری امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) فرمودند: «از تحقیر و کوچک کردن علماء بپرهیزید که این عمل موجب خوار شدن انسان و کوچک شدن در چشم دیگران و گمان بد بردن نسبت به شخص خواهد شد.»
[۸] آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص۴۷، حدیث۲۱۶، دفتر تبلیغات اسلا می‌چاپ اول.

سیره عملی بزرگان نیز بر احترام و تکریم علماء و دانشمندان بوده که بر آن اصرار فراوان داشته و پیوسته به طلّاب نیز سفارش می‌نمودند چرا که از اسباب مهمّ توفیق، تکریم بزرگان و به خصوص اساتید است.

۴.۲ - تکریم عالم در کلام بزرگان

با نگریستن به کلام علما می‌توان به ارزش و مقام علم و عالم پی برد.

۴.۲.۱ - آیتالله بهاری‌همدانی

آیتالله شیخ محمّد بهاری همدانی (رحمة‌الله‌علیه) می فرمودند: از برای طالب علم شروطٌ لابدّ من مراعاتها... وان یکونَ معظِّماً لِلعلمِ والعلماء (یکی از آن شروط اینکه؛ دانش و دانشمندان را بزرگ بدارد) خدا را حقیر نشمارد، اوّل عیبی که سالک پیدا کند، آن است که علماء ظاهر پیش او حقیر و کوچک گردند.
[۹] بهاری همدانی، محمد، تذکرة المتقین، ص۱۲۷، انتشارات نهاوندی، ۱۳۷۶، چاپ دوّم.


۴.۲.۲ - علامه شعرانی

علامه میرزا ابوالحسن شعرانی (رحمة‌الله‌علیه) در شرح کتاب تبصرة المتعلمین می‌نویسد: «... و آخرین نصیحت آن که علم بی‌تقوی و ورع را به چیزی نشمرند و سخن علمای دین را پست نگیرند و تعظیم آنان را چه مرده و چه زنده موجب مزید توفیق دانند.»
[۱۰] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۶۳، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۴.۲.۳ - شهید دستغیب

آیتالله شهید دستغیب (رحمة‌الله‌علیه) در کتاب گناهان کبیره اینگونه آورده است:
برای کفران نعمتِ وجودِ علماء ‌عقوبت‌های شدیدی وعده داده شده است، از آن جمله پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: زمانی بیاید که مردم از علماء فرار می‌کنند مانند فرار کردن گوسفندان از گرگ، در نتیجه خداوند آنها را به سه بلا مبتلا می‌فرماید؛
برکت را از دارائی‌شان بر می‌دارد، سلطان ظالمی را برای آنها مسلّط می‌فرماید و بی ایمان از دنیا می‌روند.
ناگفته نماند که طلاب علوم دینی چون در طریق رسیدن به مقام شامخ نیابتند، وجودشان نیز نعمت و گرامی داشتن‌شان بر همه لازم و کفران وجود ایشان به هتک و بی‌احترامی حرام می‌باشد.
[۱۱] دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، ج۲، ص۳۳۵ و ۳۳۶، تهران، کانون ابلاغ‌اندیشه‌های اسلامی، ۱۳۶۱.


۴.۲.۴ - شهید ثانی

شهید ثانی (رحمة‌الله‌علیه) در بحث آداب تعلیم و تعلّم و لزوم تکریم استاد اینگونه می‌نویسد:
شاگرد و دانشجو باید با دیده تکریم و احترام به استاد خویش بنگرد و از عیوب او چشم پوشی کند... او باید فزون‌تر از آنچه که مامور به تواضع و فروتنی نسبت به علما و دانشمندان و دیگر اصناف مردم است، در برابر استاد خود، متواضع و فروتن باشد.
او باید در برابر مقام علم و دانش نیز اظهار خاکساری کند تا در سایه این فروتنی که خود نوعی عزّت و سرافرازی است، به علم و معرفت دست یابد... .
[۱۲] حجتی، محمدباقر، آداب تعلیم و تعلم در اسلام، ص۳۲۳، ۳۲۴، ترجمه کتاب منیة المرید شهید ثانی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، خرداد ۱۳۵۹.


۴.۳ - تکریم عالم در سیره بزرگان

از جمله اموری که قابل استناد و تمسک برای عمل است رفتار و عمل بزرگان می‌باشد.

۴.۳.۱ - امام خمینی

حضرت امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه): آیتالله مظاهری در مورد این خصلت امام می‌فرمایند:
خصلت احترام به علمای اسلام همیشه در امام جلوه‌ای خاص داشت، نه فقط به مثل شیخ طوسی‌ها، صاحب جواهرها، شیخ انصاری‌ها... احترام خاص می‌نهادند و با تجلیل از آنان یاد می‌کردند بلکه درباره مثل مؤسس حوزه علمیه قم شیخنا العلّام و درباره مثل آیتالله العظمی بروجردی بارها می‌فرمودند: «در سر حّد کرامت است یک پیرمرد به این خوبی حوزه علمیه را بلکه عالم تشیّع را اداره می‌کند.
[۱۳] شعرباف، رضا، سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام خمینی (رحمه الله)، ج۵، ص۱۶۵، انتشارات پیام آزادی، هشتم، ۱۳۷۴.

حضرت امام (رحمة‌الله‌علیه) نسبت به اهانت به علماء و غیبت بزرگان معاصرین خودشان شدیداً موضع می‌گرفتند. به طوری که حرام کرده بودند کسی در بیت ایشان بیاید و پشت سر علماء چیزی بگوید.
و وقتی شنیده بودند برخی حرف ملاصدرا را نفهمیده به ایشان جسارت کرده‌اند، شدیداً در سر درس موضع گرفته می‌فرمایند: و ما ادراک ما ملاصدرا؟ مسائلی که بوعلی از حلّ آنها عاجز مانده، ملاصدرا حل کرده، چرا ما مواظب زبانمان نیستیم؟!
[۱۴] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۵۲، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۴.۳.۲ - آیتالله وحید بهبهانی

از آیتالله وحید بهبهانی (رحمة‌الله‌علیه) احیاگر علم اصول پرسیدند چگونه به این مقام علمی و عزت و شرف و مقبولیت رسیده‌ای؟
در جواب نوشتند: من ابداً خود را چیزی نمی‌دانم و در ردیف علمای موجود به شمار نمی‌آورم و آنچه ممکن است مرا به این مقام رسانده باشد این است که هیچ‌گاه از تعظیم و بزرگداشت علماء و نام آنان را به نیکی بردن خودداری ننمودم و هیچ وقت اشتغال به تحصیل را تا آنجا که مقدورم بود ترک نکرده، آن را بر تمام کارها مقدم داشتم.
[۱۵] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۵۳، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۴.۳.۳ - خواجه نصیرالدین طوسی

هر گاه در مجلس درس خواجه نصیرالدین طوسی (رحمة‌الله‌علیه) نامی از مرحوم سیدمرتضی (رحمة‌الله‌علیه) به میان می‌آمد، خواجه می‌گفت «صلوات الله علیه» و رو به مدرسین و قضاتی که در درسش حاضر بودند، می‌فرمود: «کیف لایُصَلّی علی المرتضی؟» چگونه بر سیدمرتضی با آن مقام بلند علمی و تقوائی درود فرستاده نشود؟
[۱۶] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۶۳، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۴.۳.۴ - حاجی کلباسی

آورده‌اند که مرحوم حاجی کلباسی (رحمة‌الله‌علیه) از علماء بزرگ اصفهان وقتی به قم آمد و به مزار آن شهر رفت، پا برهنه راه را می‌پیمود و می‌فرمود: این مزار پر است از علماء و راویان احادیث؛ از این رو برای ادب نمی‌خواهم با کفش روی قبورشان بروم.
وقتی حاکم اصفهان به ایشان جسارت و بی‌احترامی کرد، مرحوم کلباسی (رحمة‌الله‌علیه) او را نفرین کرد. چیزی نگذشت که آن حاکم برکنار و بدبخت و بیچاره شد. شیخ کلباسی نامه‌ای به حاکم بیچاره و معزول نوشت و در آن نامه این بیت را آورد:دیدی که خون ناحق پروانه شمع را چندان امان نداد که شب را سحر کند.
[۱۷] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۶۰، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۴.۳.۵ - شیخ اعظم

در کتاب لمعات درباره شیخ مرتضی انصاری (رحمة‌الله‌علیه) آمده است: «ایشان نسبت به علماء بسیار تعظیم و توقیر می‌نمود و بعد از ذکر اسامی آنها از آنها تجلیل می‌کرد.
وقتی صاحب جواهر (رحمة‌الله‌علیه) از دنیا رفت و پسرش شیخ عبدالحسین جواهری در درس شیخ انصاری حاضر می‌شد، ایشان به خاطر بزرگداشت صاحب جواهر به وی احترام می‌گذاشت و حتی اگر در بین درس می‌آمد، از بالای منبر از وی تجلیل نموده و بلند می‌شد.»
[۱۸] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۶۱، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۴.۳.۶ - آیتالله حائری یزدی

فرزند آیتالله العظمی حائری یزدی (رحمة‌الله‌علیه) از پدرش نقل کرده که فرمود: «توفیقاتی که در زندگی نصیب من شد و در پرتو آنها توانستم حوزه را تشکیل بدهم، همه مرهون خدماتی است که به استادم، مرحوم سیدمحمد فشارکی (رحمة‌الله‌علیه) کرده‌ام. زمانی ایشان به شدّت بیمار شدند و کار بدان جا کشید که من مدّت شش ماه، برای قضای حاجت ایشان، ‌ طشت مهیّا و بدین عمل افتخار می‌کردم.»
[۱۹] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۶۹، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.


۴.۳.۷ - آیتالله بهاء الدینی

روش و منش آیتالله العظمی بهاءالدینی (رحمة‌الله‌علیه) احترام به علماء و تعظیم بزرگان و به خصوص اساتیدشان بود.
این فقیه فرزانه با وجود اینکه خودشان از لحاظ فقاهت در سطح بالائی بودند به طوری که در سنّ ۲۵ سالگی اجازه اجتهاد گرفتند و از ابتدای طلبگی هم‌درس و هم‌حجره امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) بودند، ولی همیشه از ایشان با احترام و عظمت نام می‌بردند و دیگران را در امر تقلید به ایشان ارجاع می‌دادند.
از جمله اینکه در مورد ایشان می‌فرمود: اعتقاد ما این است که مثل امام خمینی در زمان فعلی نداریم. وی فهم معصوم را پیدا کرده، درک او فوق درک‌ها و شجاعت او فوق شجاعت‌هاست. پای خود را جای پای معصوم گذارده است... مثل ایشان در تاریخ شیعه در حد نایاب است.
[۲۰] آ لقمانی، احمد و سیدحسن شفیعی، آیت بصیرت، ص۱۴۰، (حاج آقا رضا بهاءالدینی.


۴.۳.۸ - آیتالله گلپایگانی

آیتالله العظمی گلپایگانی (رحمة‌الله‌علیه) به علماء بزرگ احترام خاصّی می‌نهادند، مقیّد بودند که همیشه قبل از درس به روح استادشان آیتالله العظمی حائری یزدی (رحمة‌الله‌علیه) فاتحه بفرستد و اگر در ابتدا فراموش می‌کردند، در وسط درس فاتحه می‌خواندند.
و بعد از زیارت حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) همیشه بر سر قبر ایشان حاضر می‌شدند و تجلیل می‌کردند.
این عالم ربانی در زمان حضرت امام (رحمة‌الله‌علیه) با اینکه خود از مراجع بودند و مقلّدین بسیاری داشتند، دائماً به مردم، مسئولین و اطرافیان خود سفارش حضرت امام (رحمة‌الله‌علیه) ‌را می‌کردند و می‌فرمودند: ایشان را تقویت کنید.
و وقتی حضرت امام (رحمة‌الله‌علیه) از دنیا رفتند، پیام عجیبی در تجلیل از ایشان صادر کردند: شخصیتی دعوت حق را لبیک گفت که با مجاهدت بزرگ و فداکار‌ی‌ها و رهبری‌های قاطع و محکم خود اسلام را در عالم معاصر زنده‌ کرد...
فقیهی بزرگ و مرجعی مسلّم به جهان باقی شتافت که در زهد و عبادت و شب زنده داری و خوف از خدا و حق‌گوئی و حقیقت طلبی و صفات ممتازه دیگر از آیات الهی بود.
[۲۱] انصاری قمی، ناصرالدین، فروغ فقاهت، ص۵۷، سازمان تبلیغات اسلامی، بهار ۳۷۳، چاپ اوّل.
[۲۲] انصاری قمی، ناصرالدین، فروغ فقاهت، ص۸۸، سازمان تبلیغات اسلامی، بهار ۳۷۳، چاپ اوّل.
[۲۳] انصاری قمی، ناصرالدین، فروغ فقاهت، ص۹۴، سازمان تبلیغات اسلامی، بهار ۳۷۳، چاپ اوّل.



حضرت امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) وقتی در آثارشان نامی از استاد خود مرحوم آیتالله شاه آبادی می‌آورد، می‌نویسد: شیخ عارف کامل «روحی فداه».
و شهید مطهری (رحمة‌الله‌علیه) نیز وقتی از علامه طباطبائی (رحمة‌الله‌علیه) نام می‌برد اینگونه می‌نگارد: «حضرت استاد علّامه طباطبائی روحی فداه» و برخی از بزرگان دیگر نیز با عباراتی مشابه از مقام اساتید و بزرگان خویش تجلیل می‌نمودند.
[۲۴] مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۶۸، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.

حال، وقتی استوانه‌های علم و معرفت و تقوی، اینگونه نسبت به عالمان دین و اساتید خویش اظهار کوچکی نموده و از آنها با احترام یاد می‌کنند و تمام پیشرفت خود را مدیون آنها می‌دانند، تکلیف طالبان معرفت و پویندگان راه کمال واضح و روشن خواهد بود.


۱. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۱.    
۲. زمر/سوره۳۹، آیه۹.    
۳. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۵.    
۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۱، ص۳۴، حد‌یث ۱ باب ثواب العالم و المتعلم.    
۵. آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص۴۷، حدیث۲۱۸، دفتر تبلیغات اسلا می‌چاپ اول.
۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۱، ص۳۶، حد‌یث ۱ باب ثواب العالم. از کتاب فضل العلم، باب صفة العلماء.    
۷. آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص۴۷، حدیث۲۱۷، دفتر تبلیغات اسلا می‌چاپ اول.
۸. آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص۴۷، حدیث۲۱۶، دفتر تبلیغات اسلا می‌چاپ اول.
۹. بهاری همدانی، محمد، تذکرة المتقین، ص۱۲۷، انتشارات نهاوندی، ۱۳۷۶، چاپ دوّم.
۱۰. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۶۳، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۱. دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، ج۲، ص۳۳۵ و ۳۳۶، تهران، کانون ابلاغ‌اندیشه‌های اسلامی، ۱۳۶۱.
۱۲. حجتی، محمدباقر، آداب تعلیم و تعلم در اسلام، ص۳۲۳، ۳۲۴، ترجمه کتاب منیة المرید شهید ثانی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، خرداد ۱۳۵۹.
۱۳. شعرباف، رضا، سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام خمینی (رحمه الله)، ج۵، ص۱۶۵، انتشارات پیام آزادی، هشتم، ۱۳۷۴.
۱۴. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۵۲، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۵. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۵۳، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۶. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۶۳، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۷. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۶۰، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۸. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۶۱، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۱۹. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۶۹، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.
۲۰. آ لقمانی، احمد و سیدحسن شفیعی، آیت بصیرت، ص۱۴۰، (حاج آقا رضا بهاءالدینی.
۲۱. انصاری قمی، ناصرالدین، فروغ فقاهت، ص۵۷، سازمان تبلیغات اسلامی، بهار ۳۷۳، چاپ اوّل.
۲۲. انصاری قمی، ناصرالدین، فروغ فقاهت، ص۸۸، سازمان تبلیغات اسلامی، بهار ۳۷۳، چاپ اوّل.
۲۳. انصاری قمی، ناصرالدین، فروغ فقاهت، ص۹۴، سازمان تبلیغات اسلامی، بهار ۳۷۳، چاپ اوّل.
۲۴. مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۲۶۸، دفتر تبلیغات اسلامی حوزة قم، ۱۳۷۴، چاپ هشتم.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تکریم علمای دین»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۵/۱۰    






جعبه ابزار