توکّل (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
توکّل: (تَوَکَّلُوا اِنْ کُنْتُمْ مُّسْلِمِینَ) «توکّل» در اصل از مادّه «
وکالت»
به معنای انتخاب وکیل است و این را میدانیم که یک
وکیل خوب کسی است که حداقل دارای چهار صفت باشد: آگاهی کافی،
امانت، قدرت و دلسوزی. حقیقت «توکّل»، واگذاری کار به دیگری و انتخاب او به وکالت است. مفهوم «توکّل»، این نیست که انسان دست از تلاش و کوشش بردارد، و به گوشه انزوا بخزد و بگوید که تکیهگاه من
خدا است، بلکه مفهوم آن این است که هرگاه نهایت تلاش و کوشش خود را به کار زد، و نتوانست مشکل را حل کند، و موانع را از سر راه خود کنار زند، وحشتی به خود راه ندهد، و با اتکاء به لطف
پروردگار و استمداد از ذات پاک و قدرت بیپایان او، ایستادگی به خرج دهد، و به
جهاد پیگیر خود همچنان ادامه دهد. حتی در جایی که توانایی دارد نیز خود را بینیاز از لطف خدا نداند؛ چرا که هر قدرتی هست، بالاخره از ناحیه او است. این است مفهوم «توکّل»، که از
ایمان و
اسلام نمیتواند جدا باشد؛ چرا که یک فرد
مؤمن و
تسلیم در برابر فرمان پروردگار، او را بر هر چیز قادر و توانا، و هر مشکلی را در برابر اراده او سهل و آسان میداند، و به وعدههای پیروزی او اعتقاد دارد.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با
توکّل:(وَ قَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ) (
موسی گفت: «اى قوم من! اگر شما به خدا ايمان آوردهايد، و تسليم فرمان او هستيد، تنها بر او توكل كنيد.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: از آنجا كه ايمان به خدا، مؤمن را به مقام پروردگارش هر چند به طور اجمال آشنا مىسازد، و مؤمن عالم به اين معنا مىشود كه خداى تعالى سببى است فوق همه اسباب، سببى است كه سببيت همه اسباب به او منتهى مىشود، و نيز او را آگاه مىكند به اينكه تدبير همه امور به دست خداست، و لذا ايمان، مؤمن را وا مىدارد به اينكه امور را تسليم به خدا كند و هرگز به ظاهر چيزهايى كه از نظر ديگران سبب مستقل است اعتماد نكند، زيرا اعتماد به اين سببهاى ظاهرى جهل محض است. و لازمه اين كار آن است كه مؤمن همه امور را به خدا ارجاع داده و همه توكلش بر خدا شود، و لذا مىبينيم در آيه مورد بحث هم كه مؤمنين صاحب تسليم را امر به توكل بر خدا كرده نخست اين امر خود را مشروط به شرطى كرده و آن داشتن ايمان است، و سپس كلام را با شرطى ديگر تمام كرده كه آن اسلام است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَ لَكِنَّ اللّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ مَا كَانَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ علَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ) (پيامبرانشان به آنها گفتند: «درست است كه ما بشرى همانند شما هستيم، ولى خداوند بر هر كس از بندگانش بخواهد (و شايسته باشد)،
نعمت مىبخشد (و مقام
رسالت عطا مىكند)؛ و براى ما ممكن نيست جز به فرمان خدا معجزهاى بياوريم؛ و از تهديدهاى شما نمىهراسيم؛ مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: بعد از آنكه مؤمنين معتقد شدند كه معبود آنها خدايى است كه تمامى عالم از او مبدأ گرفته و به او منتهى مىشود، و قوام هر چيزى به وجود او است، بايد معتقد گردند كه تنها او رب تمامى موجودات و مالك
تدبیر آنها است، و هيچ موجودى مالك چيزى بدون اذن و
عنایت او نيست، پس او وكيل هر چيز، و قيوم تمامى امور مربوط به آن است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «توکّل»، ص۱۴۷.