تمثیل به پشه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پشه ، حشرهای از راسته دو بالان، جزو رده بندپاییان که دارای اقسام و گونههای متعدد است.
در این مدخل از واژه «بعوضه» استفاده شده است.
پشه در
زبان عربی اغلب،
بَعوضَه خوانده میشود. بعوضه را در
لغت و به سبب کوچک بودن جثه آن، برگرفته از «
بَعْض» دانستهاند.
بَقّ ،
جِرْجِس،
قِرْقِس ،
خَمُوش ،
ابوالیَسَع ،
رُمْد و
طَیْثار .
بعوضه در
زبان فارسی به پشه ریز،
سارشک،
سارخک و
سپیدپر ترجمه شده است.
خداوند از تمثیل به پشه یا حشرهای کوچک تر یا بزرگ تر از آن، در
تبیین حقیقت پروا نداشتند.
«ان الله لایستحی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها...»؛ خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمیکند. (در این میان) آنان که
ایمان آوردهاند، میدانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه
کفر را پیمودهاند، (این موضوع را بهانه کرده) میگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آری،) خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت میکند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه میسازد!
تمثیل به حشرهای مانند پشه برای تبیین حقیقت، امری ناروا در پندار
مشرکان بود.
ان الله لایستحی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها... و اما الذین کفروا فیقولون ماذا اراد الله بهـذا مثلا...
مثل زدن خداوند به پشه و امثال آن، نوعی
امتحان الهی است.
ان الله لایستحی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها فاما الذین ءامنوا فیعلمون انه الحق من ربهم و اما الذین کفروا فیقولون ماذا اراد الله بهـذا مثلا یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا...
شأن نزول آیه مورد
اختلاف است:
ابنعباس و
ابنمسعود نزول آیه را در پاسخ به
منافقان میدانند. بنا بر این دیدگاه هنگامی که خداوند منافقان را به سبب ترجیح دادن ضلالت برهدایت
با
آیاتِ «مَثَلُهُم کَمَثَلِ الَّذِی استَوقَدَ نارًا فَلَمّا اَضاءَت ما حَولَهُ... • اَو کَصَیِّب مِنَالسَّماءِ فیهِ ظُلُمتٌ و رَعدٌ...»
وصف کرد، آنان با این سخن که شأن خداوند برتر از آن است که همانند
آدمیان به چنین تمثیلهایی بپردازد، بر
قرآن خرده گرفته، در وحیانی بودن آن تردید افکنی کردند.
آمدن آیه۲۶ در ادامه آیات یاد شده، مؤید این دیدگاه دانسته شده است.
دیدگاه دوم به پیروی از
قتاده، آیه را پاسخ به
مشرکان و یهود میداند. براساس این دیدگاه، زمانی که خدا در بیان ناتوانی
خدایان دروغین، آنان را حتی از
آفرینش یک
مگس نیز عاجز خواند
یا پذیرش ولایت غیر خدا را در سستی و ناپایداری به تنیدن تار
عنکبوت همانند ساخت،
مشرکان و یهود چنین تمثیلهایی را بر
قرآن خرده گرفتند و اینکه چگونه ممکن است خداوندی با آن بزرگی و قدرت به چنین موجودات خرد و ناتوانی مثال بزند
، از اینرو در پاسخ آنان نازل شد که خداوند برای بیان حقایق و معانی از تشبیه به موجودات به ظاهر کوچکی چون پشه که نماد ناتوانی و کوچکی است ابایی ندارد.
مفسران در ابطال پندار
مخالفان مبنى بر اينكه عظمت و بزرگى هر موجودى در گرو حجم ظاهرى آن است و در تبيين درستى
تمثیلهای قرآن به موجوداتى كوچك مطالبى گفتهاند؛ از جمله اينكه در تمثيل بايد تناسب میان مثال و معنای مورد نظر رعایت شود، زیرا در موردی که هدف بیان ناتوانی و سستی چیزی یا کسی است
بلاغت ایجاب میکند از موجودی خرد و ناتوان برای تشبیه استفاده شود
یا اینکه پشه هر چند به ظاهر کوچک و ناتوان است؛ اما دنیایی از شگفتی و
عظمت در آن نهفته است که مخالفان از شناخت آن بیبهره بودهاند.
تفسیر «فما فَوقَها» نیز مورد اختلاف است؛
برخی آن را به معنای مافوق پشه در بزرگی دانستهاند؛ یعنی خداوند از
تمثیل به موجود کوچکی چون پشه و بزرگتر از آن ابایی ندارد.
گروهى نيز با استناد به اينكه آيه در مقام بيان ايراد نداشتن تمثيل به موجودات كوچك است، آن را به معناى «مادونها»گرفتهاند؛ یعنی خداوند از تمثیل به پشه و کوچکتر از آن هم ابایی ندارد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۲۶، برگرفته از مقاله «تمثیل به پشه».