تقیه (شبهات)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تقیه یعنی مخفی کردن حق از دیگران و یا اظهار خلاف آن، برای در امان ماندن از شرّ دشمنان و یا به جهت مصلحتی که ارزشش بیشتر از اظهار
حق باشد.
از طرف
وهابیت اشکالاتی بر تقیه و مسلک
شیعه وارد شده است و در مقابل علمای شیعه ادله متعددی از آیات شریفه
قرآن کریم و وقایع تاریخی زمان
پیامبر اکرم و
صحابه بر مشرعیت تقیه بیان کردهاند.
در لغت از «تقی یتقی» به معنای پرهیز کردن و جانب
احتیاط را رعایت کردن میآید
ولی در اصطلاح فقهی یعنی شخصی برای حفظ جان یا مال یا آبروی خود یا دیگران مجبور به همراهی با طرف ظالم خود باشد.
از جمله مواردی که در بین اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بعد از آن حضرت مورد
تحریف واقع شد و ماهیت شرعی آن در ظاهر به مسئلهای خلاف شرع تبدیل شد و در بین
اهلسنت به عملی زشت و بین
وهابیت به عملی منافقگونه شهرت یافت و باعث انواع تهمتها بر دیگر فرق مسلمین گردید مسئله
تقیه بود، همین مسئله بود که یکی از اختلافات اساسی بین
فرق اسلامی را به وجود آورد. ولی چون نوشتار در رابطه با وهابیت است به این مسئله بیشتر از دیدگاه وهابیان میپردازیم.
محمدبن عبدالوهاب که موسس رسمی وهابیت به شمار میرود در این رابطه با صراحت اعلام میکند که :
«از واجبات مذهب
شیعیان تقیه است و نسبت میدهند به
جعفر صادق (رضیاللهعنه) که گفت: تقیه
دین من و دین آباء من است و عدهای «ان اکرمکم عند الله اتقاکم»؛
(گرامیترین شما نزد
خداوند با تقواترین شماست) را اینگونه
تفسیر میکنند که هر کس از شما که تقیهاش بیشتر باشد نزد خدا مقربتر است و قطعا پیامبر اسلام فرمودند هر کس که به میل و رای خود
قرآن را تفسیر کند
کافر شده است»
در اینجا به دلیل این
روایت میخواهد کفر شیعیان را ثابت کند.
ابنتیمیه مغز متفکر وهابیت آن را نشانه
نفاق شیعیان دانسته و میگوید:
شیعیان مانند منافقین اند، زیرا مذهب آنها تقیه است.
وهابیها برای این مطلب به سه دلیل تمسک کردهاند:
۱.
آلوسی میگوید: برخی از اهل سنت به
آیه شریفه «فلا تخشوهم و اخشونی» برای حرام بودن تقیهای که شیعیان بدان قائلند تمسک نمودهاند که تحقیق این مطلب در جای خود خواهد آمد.
۲. محمدبن عبدالوهاب میگوید: اقتضای تقیه، عدم
وثوق به اعمال و اقوال اهلبیت است زیرا ممکن است آنها این کارها را از روی تقیه کرده باشند و این سخنان را از روی تقیه گفته باشند پس هیچ یک از سخنان و اعمال آنها
حجت نمیباشد.
۳. محمدبن عبدالوهاب میگوید: تقیه در واقع مخالفت امر خدا است و مخالفت امر خدا به خاطر ترس از مردم موجب این میشود که انسان به
نبی و
پیامبر اعتماد نداشته باشد و این از مقام آنها دور است و هر کسی که چنین چیزی را بر پیامبر جایز بداند آنها را ناقص دانسته و ناقص دانستن
انبیا کفر است.
شیعه و
امامیه در مقابل این مطلب و استدلالهای آنها اینگونه پاسخ دادهاند که:
اولا: محمدبن عبدالوهاب آیه «ان اکرمکم عند الله اتقاکم» را بنابر رای خودش از قول شیعه معنا و تفسیر کرد در حالیکه هیچ یک از مفسرین شیعی آن را اینگونه تفسیر نکردهاند و معلوم نیست آقای محمدبن عبدالوهاب چقدر با تفاسیر شیعی آشنا بوده و این را از کجا آورده است. بلکه مفسرین شیعه معمولا بدین مضمون که «اشدکم خوفا من الله» (
متقین کسانی هستند که بیشتر از خدا ترس و
خوف دارند) تفسیر کردهاند نه خوفا من الناس (ترس از مردم).
ثانیا : در مورد دلیلی که آلوسی میآورد باید گفت: شیعه همه جا تقیه را جایز نمیدارند بلکه در مواردی تقیه را
حرام دانسته و امر به عدم تقیه میکند. مثلا آنجا که
حق تهدید بشود و تفکر اسلامی از بین برود به طوری که اگر معرفی نشود، مردم اساس
اسلام را به شکل دیگری تصور کنند، مثلا
حجر بن عدی تقیه نکرد و
شهید شد. شهادتش
معاویه را متزلزل کرد. به طوری که حتی
عایشه به او عتاب کرد و یا تقیه نکردن
میثم تمار و
شهادت وی و از همه مهمتر تقیه نکردن
امام حسین (علیهالسّلام) و شهادت آن حضرت و متزلزل کردن حکومت
بنیامیه که از شواهد بزرگ عدم تقیه است.
ثالثا: در مورد دلیل محمدبن عبدالوهاب باید گفت که خود شیعه در علوم حدیث راههایی برای شناخت مواضع تقیه از غیر تقیه داشته و این مسئله را به راحتی مرتفع مینماید.
و در مورد دلیل دیگر
محمدبن عبدالوهاب باید گفت که وی در کلمات خود تقیه را مخالفت امر خدا قلمداد کرده در حالیکه تقیه عین
اطاعت از امر خداست. زیرا ما در آیات و روایات ادلهای داریم که بر تقیه دلالت دارند مثل آیه:
«و قال رجل مؤمن من آل فرعون یکتم ایمانه ا تقتلون رجلا ان یقول ربی الله
؛ و مرد مؤمنی از
آل فرعون که
ایمان خود را پنهان میداشت گفت: آیا میخواهید مردی را بکشید به خاطر اینکه میگوید:
پروردگار من
الله است.»
در این آیه تصریح شده است «مرد مومنی که ایمانش را مخفی میکرد.» آیا این جز تقیه است؟
در روایات شیعه و اهل سنت نسبت به این مسئله تصریح شده است و تایید آن از نبی مکرم اسلام صادر شده است و روایت اینگونه است که:
زمانی مشرکین
عمار را گرفتند و آنقدر اذیتش کردند تا اینکه به نبی مکرم اسلام
فحش داده و از بتها به خوبی یاد کرد. سپس، اندوهگین خدمت نبی مکرم اسلام رسید. حضرت فرمود: در قلب تو چه میگذرد؟ عمار گفت قلبم مطمئن به ایمان است. حضرت فرمودند: هر وقت دوباره تو را اذیت کردند تو چنان کن و آیه نازل شد که «الا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان»
علاوه بر اینکه خود بزرگان اهل سنت نیز بر جواز تقیه فتوا دادهاند. مثلا:
ابن عباس میگوید: انما
التقیه باللسان.
و یا در جای دیگری میگویند که مروان از عوف از حسن برای ما گفت که تقیه جایز است برای
مومن تا روز
قیامت ولی او در
قتل تقیه را جایز نمیدانست.
درباره
تقیه شبهاتی مطرح است که مهم ترین آنها عبارتاند از:
تقیه نوعی دروغگویی است، زیرا تقیه کننده برخلاف
عقیده باطنی خود سخن میگوید و تردیدی نیست که
دروغ گفتن قبیح و
حرام است.
در پاسخ گفته شده: اولاً گاه تقیه در قالب رفتارهایی مانند
توریه صورت میگیرد که دروغگویی به شمار نمیرود. ثانیاً حتی بر فرض توأم بودن تقیه با دروغ، از آنجا که در اینگونه موارد مصلحت دروغ گفتن بیش از
راستگویی است و موجب نجات جان یا
دین مؤمنان میشود، قبیح و حرام نیست،
چنانکه
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) گفتار دروغ
عمار برای حفظ جان خود را تأیید فرمود.
گفتار و کردار تقیه کننده بر خلاف عقیده باطنی اوست و چنین حالتی
نفاق است: «یَقولونَ بِاَلسِنَتِهِم ما لَیسَ فی قُلوبِهِم».
پاسخ این اشکال در گرو توجه به تفاوت اصولی تقیه با نفاق است و آن اینکه نفاق پنهان کردن
کفر و آشکار ساختن
ایمان با هدف دستیابی به مقاصد و منافع دنیوی است؛
ولی تقیه کتمان ایمان و اظهار کفر است.
افزون براین،
قرآن تقیه کنندگان را با آنکه ایمان خود را پنهان کرده و برخلاف آن رفتار میکنند، تمجید کرده و از آنان به عنوان مؤمن یاد میکند: «و قالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِن ءالِ فِرعَونَ یَکتُمُ ایمـنَهُ»،
در حالی که
منافقان را نکوهیده و به مؤمن نبودن آنها تصریح کرده است: «و مِنَ النّاسِ مَن یَقولُ ءامَنّا بِاللّهِ وبِالیَومِ الأخِرِ و ما هُم بِمُؤمِنین»:
تقیه با آیاتی از قرآن که
مسلمانان را به
تبلیغ احکام و
معارف الهی و پنهان نکردن آنها فرمان داده
تعارض دارد؛
مانند آیه ۴۵
سوره عنکبوت و ۹۴ حجر
و ۱۵۹
و ۱۷۴
سوره بقره ؛ همچنین ۶۷
سوره مائده که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را به
ابلاغ آنچه بر او نازل شده امر کرده است و آیه ۳۹
سوره احزاب که مؤمنان را چنین وصف میکند که در تبلیغ رسالات الهی از هیچکس نمیهراسند: «اَلَّذینَ یُبَلِّغونَ رِســلـتِ اللّهِ و یَخشَونَهُ و لایَخشَونَ اَحَدًا اِلاّ اللّهَ».
در پاسخ گفته شده: تقیه بهطور مطلق و در همه موارد جایز نیست تا با این آیات تعارض داشته باشد، بلکه هنگام عمل کردن به تقیه همواره مصالح مهمتر
اسلام و
مسلمانان در نظر گرفته میشوند؛
به تعبیر دیگر، تقیه در مواردی جایز یا واجب است که کاربرد آن
مصلحت بیشتری نسبت به تبلیغ معارف الهی داشته باشد و در غیر این صورت تقیه لازم نیست و حتی حرام است، بر همین اساس،
فقها تقیه را در مواردی مانند خطر تخریب خانه
کعبه، تخریب
مشاهد مشرفه، تحریف احکام الهی و
تحریف اصول دین و
مذهب، جایز ندانسته اند.
احادیث نیز تقیهای را که به
فساد در
دین یا ریخته شدن
خون بیگناهی بینجامد،
ممنوع دانستهاند. افزون بر این، حکم تقیه نسبت به افراد مختلف، متفاوت است و ممکن است به لحاظ موقعیتهای گوناگون افراد، برای برخی جایز و نسبت به دیگران حرام باشد.
تقیه از آنرو که در پیش گرفتن آن سبب
سوء ظن و عدم اعتماد مسلمانان به گفتار و کردار یکدیگر میشود، مانع تحقق وحدت جامعه اسلامی است.
پاسخ این است که اصولاً از مهمترین
اغراض تقیه که چهبسا آن را ضروری میسازد، پیشگیری از اختلاف و تشتّت در جامعه اسلامی و تضمین وحدت راهبردیِ آن است. تقیه نه تنها مانع وحدت نیست، بلکه خود بهترین عامل وحدت اجتماعی و سیاسی
جامعه است. گواه آن، سیره عملی
اهل بیت (علیهمالسلام) به ویژه رفتار
حضرت علی(علیهالسلام) با دستگاه
خلافت زمان خود است، زیرا اگر آنها یا پیروانشان تقیه نمیکردند و به
معارضه آشکار با
خلفا برمیخاستند، اختلافات و درگیریهای فرقهای پدید آمده و اساس اسلام را در معرض خطر قرار میداد.
شیعیان به سبب التزام عملی بیشتر نسبت به رویه تقیه، گاه با این اتهام مواجهاند که در کاربرد تقیه زیاده روی میکنند تا آنجا که آن را از
اصول دین به شمار آوردهاند.
در پاسخ گفته شده: اولاً تقیه یکی از احکام دین در تمامی
شرایع الهی و همه
مذاهب اسلامی است و به
مذهب شیعه اختصاص ندارد. گواه آن گزارش منابع حدیثی و فقهی]]
اهل سنت از موارد پرشماری از کاربرد تقیه در
سیره پیامبر اکرم و بسیاری از
صحابیان و
تابعین و فقهای متقدم است. ثانیاً راز اینکه شیعیان نسبت به سایر
فرق اسلامی بیشتر ناگزیر از تقیه بودهاند، در این واقعیت تلخ تاریخی نهفته است که شیعه در طول حیات پرفراز و نشیب خود از جنبههای گوناگون اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، سخت در تنگنا و فشار بوده است. در
عهد معاویه حضرت علی (علیهالسلام) را بر فراز
منابر دشنام میدادند.
پس از وی
امویان و
عباسیان نیز با شیعیان رفتاری خشونتآمیز داشتند. حادثه
عاشورا در سال ۶۱ هجری،
واقعه حَرّه و کشتار مردم مدینه از جمله ۷۰۰ نفر از
اصحاب پیامبر،
شهادت
زید بن علی در زمان
هشام بن عبدالملک،
کشته شدن بسیاری از شیعیان در
واقعه فخ و دوران وحشتانگیز حاکمیت
حجاج و سختگیری شدید او نسبت به
شیعه،
گواه و نمونههایی از این رفتارند. بر این اساس، امامان شیعه برای حفظ جان خود و شیعیان و جلوگیری از پراکندگی و نابودی جامعه شیعه و ایجاد شقاق و
تفرقه در جامعه اسلامی، تقیه را ضروری دانسته، گاه پیروان خود را بدان فرا میخواندند، نتیجه آنکه رفتار تقیهای شیعیان و تأکید آنان بر این آموزه دینی بیشتر ناشی از ضرورتهای تاریخی و اوضاع و احوال واقعی بوده که از خارج بر آنان تحمیل شده است و تقیه در مذهب شیعه هرگز یک اصل مهم اعتقادی بسان
اصول دین به شمار نمیرود.
(۱) سید عبدالحسین شرف الدین (م ۱۳۷۷ ق)، اجوبة مسائل، صیدا، مطبعة العرفان، ۱۳۷۳ ق.
(۲) جصاص، ابوبکر، احکام القرآن، به کوشش عبدالسلام محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق.
(۳) ابن حجر العسقلانی (م ۸۵۲ ق)، الاصابه، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق.
(۴) آل کاشف الغطاء (م ۱۳۷۳ ق)، اصل الشیعه و اصولها، به کوشش علاء آل جعفر، قم، مؤسسه امام علی (علیهالسلام)، ۱۴۱۵ ق.
(۵) السبحانی، اضواء علی عقائد الشیعه، مؤسسة الامام الصادق (علیهالسلام)، ۱۴۲۱ ق.
(۶) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، الامالی، قم، دارالثقافة، ۱۴۱۴ ق.
(۷) عبدالحلیم الجندی، الامام جعفر الصادق (علیهالسلام)، قاهرة، ۱۳۹۷ ق.
(۸) ابنقتیبة دینوری، عبدالله بن مسلم، (م ۲۷۶ ق)، الامامة و السیاسه، به کوشش علی شیری، بیروت، شریف رضی، ۱۴۱۳ ق.
(۹) المجلسی (م ۱۱۱۰ ق)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
(۱۰) ابن کثیر (م ۷۷۴ ق)، البدایة والنهایه، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق.
(۱۱) الزبیدی (م ۱۲۰۵ ق)، تاج العروس، بیروت، مکتبة الحیات.
(۱۲) الطبری (م ۳۱۰ ق)، تاریخ الامم والملوک، به کوشش گروهی از علماء، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ ق.
(۱۳) ابن عساکر (م ۵۷۱ ق)، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق.
(۱۴) احمد بن یعقوب (م ۲۹۲ ق)، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، ۱۴۱۵ ق.
(۱۵) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، التبیان، به کوشش احمد حبیب العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۶) علی الکورانی، تدوین القرآن، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ ق.
(۱۷) شمس الدین الذهبی (م ۷۴۸ ق)، تذکرة الحفّاظ، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۸) المفید (م ۴۱۳ ق)، تصحیح اعتقادات الامامیه، به کوشش درگاهی، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ ق.
(۱۹) الفیض کاشانی (م ۱۰۹۱ ق)، تفسیر الصافی، بیروت، نشر اعلمی، ۱۴۰۲ ق.
(۲۰) العیاشی (م ۳۲۰ ق)، تفسیر العیاشی، به کوشش رسولی محلاّتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیة.
(۲۱) ابن کثیر (م ۷۷۴ ق)، تفسیر القرآن العظیم، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ ق.
(۲۲) سید مصطفی خمینی (م ۱۳۵۶ ش)، تفسیر القرآن الکریم، نشر آثار الامام (قدس سره)، ۱۴۱۸ ق.
(۲۳) القمی (م ۳۰۷ ق)، تفسیر القمی، به کوشش الجزائری، قم، دارالکتاب، ۱۴۰۴ ق.
(۲۴) الفخر الرازی (م ۶۰۶ ق)، التفسیر الکبیر، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق.
(۲۵) رشید رضا (م ۱۳۵۴ ق)، تفسیر المنار، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق.
(۲۶) التفسیر المنسوب الی الامام العسکری (علیهالسلام)، به کوشش ابطحی، قم، مدرسه امام مهدی (عج)، ۱۴۰۹ ق.
(۲۷) مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.
(۲۸) العروسی الحویزی (م ۱۱۱۲ ق)، تفسیر نورالثقلین، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.
(۲۹) مرتضی الانصاری (م ۱۲۸۱ ق)،
التقیه، به کوشش فارس الحسون، قم، مؤسسة قائم آل محمد (عج)، ۱۴۱۲ ق.
(۳۰) مصطفی قیصر العاملی،
التقیة عند اهل البیت (علیهمالسلام)، المجمع العالمی لاهل البیت (علیهمالسلام)، ۱۴۱۵ ق.
(۳۱) محمد علی صالح،
التقیة فی فقه اهل البیت (علیهمالسلام)، بهمن، ۱۴۱۸ ق.
(۳۲) عميدي، ثامر هاشم،
التقیه فی الفکر الاسلامی، مرکز الرسالة، قم، مرکز الرسالة، ۱۴۱۹ ق.
(۳۳) میرزا علی تبریزی، التنقیح فی شرح العروة الوثقی، تقریرات البحث الخوئی (م ۱۴۱۳ ق)، قم، انصاریان، ۱۴۱۷ ق.
(۳۴) الطوسی (م ۴۶۰ ق)، تهذیب الاحکام، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۵ ش.
(۳۵) اسماعیل معزی ملایری، جامع احادیث الشیعه، قم، مطبعة العلمیة، ۱۳۹۹ ق.
(۳۶) طبرى، محمد بن جرير، جامع البیان، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق.
(۳۷) انصاری قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، (م ۶۷۱ ق)، الجامع لأحکام القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ ق.
(۳۸) یوسف البحرانی (م ۱۱۸۶ق)، الحدائق الناضره، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ ش.
(۳۹) غلام رضا کاردان، الرد علی شبهات الوهابیه.
(۴۰) امام خمینی (قدس سره)، الرسائل، به کوشش تهرانی، اسماعیلیان، ۱۳۸۵ ق.
(۴۱) الانصاری (م ۱۲۸۱ ق)، رسائل فقهیه، به کوشش لجنة تحقیق تراث الشیخ الاعظم، قم، مؤسسة الکلام، ۱۴۱۴ ق.
(۴۲) الآلوسی (م ۱۲۷۰ ق)، روح المعانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۴۳) ابوالفتوح رازی (م ۵۵۴ ق)، روض الجنان، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ ش.
(۴۴) ابن الجوزی (م ۵۹۷ ق)، زادالمسیر، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۷ ق.
(۴۵) الترمذی (م ۲۷۹ ق)، سنن الترمذی، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ق.
(۴۶) البیهقی (م ۴۵۸ ق)، السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق.
(۴۷) ابن ابيالحديد، عبدالحميد، (م ۶۵۶ ق)، شرح نهج البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ ق.
(۴۸) مغنیه، (م ۱۴۰۰ ق)، الشیعة فی المیزان، قاهرة، دارالشروق، ۱۳۹۹ ق.
(۴۹) الجوهری (م ۳۹۳ ق)، الصحاح، به کوشش عبدالغفور العطاری، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ ق.
(۵۰) البخاری (م ۲۵۶ ق)، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ ق.
(۵۱) مسلم (م ۲۶۱ ق)، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر.
(۵۲) سید نور الله التستری (م ۱۰۱۹ ق)، الصوارم المهرقه، به کوشش سیدجلال الدین محدث، تهران، نهضت، ۱۳۶۷ ش.
(۵۳) ابنسعد، الطبقات الکبرى (م ۲۳۰ ق)، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر؛ عقائد الامامیه، المظفر (م ۱۳۸۱ ق)، قم، انصاریان
(۵۴) السبحانی، العقیدة الاسلامیه، قم، مؤسسه امام صادق (علیهالسلام)، ۱۴۱۹ ق.
(۵۵) الصدوق (م ۳۸۱ ق)، علل الشرایع، به کوشش بحرالعلوم، نجف، مکتبة الحیدری، ۱۳۸۵ ق.
(۵۶) ابن ابی جمهور (م ۸۸۰ ق)، عوالی اللئالی، به کوشش عراقی، قم، سیدالشهداء، ۱۴۰۳ ق.
(۵۷) ابراهیم الثقفی الکوفی (م ۲۸۳ ق)، الغارات، به کوشش سید جلال الدین المحدث، بهمن، ۱۳۵۵ ش.
(۵۸) سید محمد صادق روحانی، فقه ا لصادق (علیهالسلام)، قم، دارالکتاب، ۱۴۱۳ ق.
(۵۹) علی محمد فتح الدین، فلک النجاه، به کوشش اصغر علی، دارالسلام، ۱۴۱۸ ق.
(۶۰) سید محمد حسن بجنوردی، القواعد الفقهیه، به کوشش مهریزی و درایتی، قم، هادی، ۱۴۱۹ ق.
(۶۱) مکارم شیرازی، القواعد الفقهیه، مدرسة الامام امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، ۱۴۱۱ ق.
(۶۲) العاملی الشهید الاول (م ۷۸۶ ق)، القواعد والفوائد، به کوشش سید عبدالهادی، قم، مکتبة المفید.
(۶۳) الکلینی (م ۳۲۹ ق)، الکافی، به کوشش غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ ش.
(۶۴) ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م ۶۳۰ ق)، الکامل فی التاریخ، به کوشش عبدالله القاضی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۷ ق.
(۶۵) امام خمینی (قدس سره) (م۱۳۶۸ش)، کتاب البیع، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ ق.
(۶۶) الانصاری (م ۱۲۸۱ ق)، الکتاب الطهاره، قم، لجنة تحقیق تراث الشیخ، المؤتمر العالمی لمیلاد الشیخ الانصاری، ۱۴۱۵ ق.
(۶۷) محمد امین زین الدین، کلمة التقوی (فتاوی)، قم، مهر، ۱۴۱۳ ق.
(۶۸) المتقی الهندی (م ۹۷۵ ق)، کنزالعمال، به کوشش صفوة السقاء، بیروت، الرسالة، ۱۴۱۳ ق.
(۶۹) السرخسی (م ۴۸۳ ق)، المبسوط، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق.
(۷۰) الطبرسی (م ۵۴۸ ق)، مجمع البیان، به کوشش گروهی از علماء، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ ق.
(۷۱) الهیثمی (م ۸۰۷ ق)، مجمع الزوائد، به کوشش العراقی و ابن حجر، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۲ ق.
(۷۲) لطف الله صافی گلپایگانی، مجموعة الرسائل، قم، مؤسسة الامام المهدی (عج)، ۱۴۰۴ ق.
(۷۳) ابن خالد البرقی (م ۲۷۴ ق)، المحاسن، به کوشش حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۲۶ ش.
(۷۴) فیاضی، محاضرات فی اصول الفقه، تقریرات بحث الخوئی (م ۱۴۱۳ ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ ق.
(۷۵) السبحانی، محاضرات فی الالهیات، تلخیص علی ربانی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ ق.
(۷۶) مالک بن انس (م ۱۷۹ق)، المدونة الکبری، مصر، مطبعة السعاده.
(۷۷) سید مرتضی، مسائل الناصریات، کوشش مرکز البحوث والدراسات، تهران، رابطة الثقافة والعلاقات الاسلامیة، ۱۴۱۷ ق.
(۷۸) الشهید الثانی (م ۹۶۵ ق)، مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ ق.
(۷۹)
النوری (م ۱۳۲۰ ق)، مستدرک الوسائل، بیروت، آل البیت (علیهمالسلام) لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ ق.
(۸۰) احمدبن حنبل (م ۲۴۱ ق)، مسند احمد، بیروت، دار صادر.
(۸۱) الطبرسی (م قرن ۷)، مشکاة الانوار، به کوشش هوشمند، دارالحدیث.
(۸۲) توحیدی، مصباح الفقاهه، تقریرات بحث الخوئی (م ۱۴۱۳ ق)، قم، مکتبة داوری.
(۸۳) الفیومی (م ۷۷۰ ق)، المصباح المنیر، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۵ ق.
(۸۴) الصدوق (م ۳۸۱ ق)، معانی الاخبار، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ ش.
(۸۵) الانصاری (م ۱۲۸۱ ق)، المکاسب، به کوشش لجنة التحقیق، المؤتمر العالمی، ۱۴۲۰ ق.
(۸۶) امام خمینی (قدس سره)، المکاسب المحرمه، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۰ ق.
(۸۷) الشهرستانی (م ۵۴۸ ق)، الملل والنحل، به کوشش سید گیلانی، بیروت، دارالمعرفة.
(۸۸) العلامة الحلی (م ۷۲۶ ق)، منتهی المطلب، چاپ سنگی.
(۸۹) السبحانی، منشور عقاید الامامیه، مؤسسة امام صادق (علیهالسلام).
(۹۰) ابنبابویه قمی، محمد بن علی، (م ۳۸۱ ق)، من لا یحضره الفقیه، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ ق.
(۹۱) احمدی میانجی، مواقف الشیعه، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ ق.
(۹۲) ابنتيمية حراني، احمد بن عبدالحليم، منهاج السنة النبوية، مصر، المطبعة الکبری الامیریة، ۱۳۲۱ ق.
(۹۳) ری شهری، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، ۱۴۱۶ ق.
(۹۴) الطباطبایی (م ۱۴۰۲ ق)، المیزان، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق.
(۹۵) السید محمد بن عقیل (م ۱۳۵۰ ق)، النصائح الکافیه، قم، دارالثقافة، ۱۴۱۲ ق.
(۹۶) المقداد السیوری (م ۸۲۶ ق)، نضد القواعد الفقهیه، به کوشش کوه کمری، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۳ ق.
(۹۷) نعمت الله صفری، نقش تقیه در استنباط، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۸۱ ش.
(۹۸) سید نعمت الله الجزائری (م ۱۱۱۲ ق)، نور البراهین، به کوشش رجائی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۷ ق.
(۹۹) صبحی صالح، نهج البلاغه، تهران، دارالاسوة، ۱۴۱۵ ق.
(۱۰۰) الحر العاملی (م۱۱۰۴ ق)، وسائل الشیعه، قم، آل البیت (علیهمالسلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق.
(۱۰۱) احمد الوائلی، هویة التشیع، بیروت، دارالصفوة، ۱۴۱۴ ق.
(۱۰۲) بستانی، فواد افرام، منجد الطلاب، مترجم محمد، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۰.
(۱۰۳) انصاری، مرتضی، المکاسب المحرمه، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۲۴ه ق، چاپ هشتم.
(۱۰۴) تمیمی، محمدبن عبدالوهاب، رسالة فی الرد علی الرافضة، تحقیق : تحقیق الدکتور ناصر بن سعد الرشید، عربستان، مطابع الریاض، چاپ اول.
(۱۰۵) ابنتیمیة حرانی، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویة، تحقیق : د. محمد رشاد سالم، مصر، مؤسسة قرطبة - ۱۴۰۶، چاپ اول.
(۱۰۶) حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق : مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۱هـ - ۱۹۹۰م، چاپ اول.
(۱۰۷) بیهقی، احمد بن حسین، سنن البیهقی الکبری، تحقیق : محمد عبد القادر عطا، عربستان، مکتبة دار الباز، ۱۴۱۴ - ۱۹۹۴.
(۱۰۸) خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دار الکتب العلمیة.
(۱۰۹) ابناثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت/ لبنان، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۷ هـ - ۱۹۹۶ م، چاپ اول.
(۱۱۰) سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر.
(۱۱۱) ابن ابیشیبة کوفی، عبدالله بن محمد، الکتاب المصنف فی الاحادیث والآثار، تحقیق : کمال یوسف الحوت، عربستان، مکتبة الرشد، ۱۴۰۹، چاپ اول.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تقیه از نگاه شیعه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۲۶. دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸، برگرفته از مقاله «تقیه».