تقلید در حج (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تقلید، آویختن ریسمان،
کفش کهنه یا کمربند بر گردن
شتر،
گاو و
گوسفند به علامت
قربانی است.
تقلید مصدر باب تفعیل از ماده «قلد» و به معنای چیزی را ملازم کسی یا شخصی قرار دادن است.
در اصطلاح (فقهی) یعنی علامتی بر گردن قربانی آویختن تا معلوم شود برای قربانی در
حج است.
تقلید ریشه در عصر
جاهلیت دارد. مردمان جاهلی کفش یا قلادهای بر گردن
حیوانات آماده شده برای قربانی
حج، میانداختند یا بر
پوست و کوهان شتر جراحتی ایجاد میکردند تا راهزنان در آن
طمع نکنند و
حرمت و قداست آنها را رعایت کنند و مردم نیز بدانند که این حیوان برای قربانی
حج است.
این
احترام تا آنجا در میان مردم رایج بود که حتی در شدت گرسنگی،
دست به سوی آنها دراز نمیکردند.
حاجیان نه تنها نسبت به حیوانات بلکه گاهی در اندام خود نیز نشانهایی میگذاشتند؛ آنان در هنگام رفتن به
حج پوست درختی مخصوص و هنگام بازگشت، گردنبندی از
مو یا پوست درختان
حرم بر گردن میافکندند و بدین وسیله خود را از گزند دشمنان حفظ میکردند، زیرا به
احترام حج، کسی متعرض حال مسافران
خانه خدا نمیشد.
طبرسی از فراء نقل میکند که در دوران جاهلیت اهل
حرم با پوست درختان
حرم و دیگران با مو و پشم و غیر آن تقلید میکردند.
اشعار و تقلید از وظایف
قارن (انجام دهنده
حج قران) است.
حج قران یکی از اقسام سه گانه
حج و وظیفه کسانی است که کمتر از ۴۸
میل با
مکه فاصله دارند.
در
حج تمتع و افراد (همچنین در
عمره مفرده و تمتع)
احرام بستن فقط با
تلبیه (گفتن لبیک اللهم لبیک...) تحقق مییابد،
؛ ولی در
حج قران، حاجی باید پیش از
احرام، قربانی را همراه خود داشته باشد و
احرام بستن
قارن همان گونه که با تلبیه تحقق مییابد با اشعار یا تقلید نیز حاصل میشود.
به
شیخ طوسی و
ابن براج و
ابن حمزه نیز نسبت داده شده که
احرام با اشعار و تقلید تنها در صورتی مشروع است که انعقاد
احرام به تلبیه ممکن نباشد.
علامه نیز در
قواعد میگوید:
قارن هر کدام از اشعار و تقلید را که به همراه تلبیه انجام دهد دیگری بر او
مستحب خواهد بود.
در برابر این اقوال، بیشتر فقهای فریقین اشعار را همانند تقلید جایز میدانند، زیرا
روایات بر جواز آن دلالت دارد.
حج سه قسم است: «
تمتع» و «
قران» و «
افراد». و اوّلی بر کسی که از مکه دور است واجب میباشد و دوتای دیگر بر کسی که حاضر است یعنی دور نیست واجب میباشد. و حد دوری از هر طرف مکه بنابر اقوی چهل و هشت میل میباشد، و کسی که در سر این حد است ظاهر این است که وظیفهاش تمتع است، و اگر در اینکه منزلش داخل حد یا خارج از آن است
شک نماید، واجب است فحص نماید. و اگر متمکن از فحص نباشد باید مراعات احتیاط نماید. آنچه که گذشت نسبت به
حجةالاسلام است و اما
حج نذری و مانند آن، پس شخص حق دارد هر نوع حجّی را که میخواهد نذر نماید، و همچنین است حال هر دو عِدل آن (یعنی قسم و عهد) و اما
حج افسادی تابع حجّی است که آن را فاسد کرده است.
درباره کیفیت
احرام آمده است که: واجبات وقت
محرم شدن سه (چیز) است: اول
قصد است... دوم: از واجبات، لبّیک گفتنهای چهارگانه است و صورت آنها بنابر قول اصح این است که میگوید: «لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیْکَ» پس اگر اکتفا به این کرد،
محرم میباشد و احرامش صحیح است و احوط اولی این است که به دنبال کلمات گذشته بگوید: «انَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیْکَ» و احتیاط بیشتر این است که بعد از آن بگوید: «لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَبَّیْکَ انَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیْکَ».
احرام برای
حج قران به یکی از تلبیه گفتن و اشعار و تقلید جایز است.
امام خمینی در این رابطه در
تحریرالوسیله مینویسد: لا ینعقد
احرام عمرة التمتّع وحجّه، ولا
احرام حجّ الافراد، ولا
احرام العمرة المفردة، الّابالتلبیة. و امّا فی
حجّ القِران فیتخیّر بینها وبین الاشعار او التقلید، والاشعار مختصّ بالبدن، والتقلید مشترک بینها وبین غیرها من انواع الهدی. والاولی فی البُدن الجمع بین الاشعار و التقلید. فینعقد
احرام حجّ القران باحد هذه الامور الثلاثة، لکن الاحوط مع اختیار الاشعار و التقلید ضمّ التلبیة ایضاً.
احرام عمره تمتع و
حج تمتع و
حج افراد و عمره مفرده به جز با لبیک گفتن بسته نمیشود. و اما در
حج قران، بین لبیک گفتن و بین اشعار یا تقلید
مخیّر است و
اشعار اختصاص به شترهای قربانی دارد و
تقلید مشترک بین آنها و غیر آنها از اقسام
قربانی میباشد، و بهتر است که در شتر بین اشعار و تقلید جمع نماید، پس
احرام حج قران به یکی از این سه چیز منعقد میشود. لیکن احتیاط (مستحب) آن است که در صورت اختیار کردن اشعار و تقلید، لبیک گفتن را هم ضمیمه نماید.
گرچه انعقاد
احرام در
حج قران متوقف بر تلبیه نیست و
قارن با اشعار یا تقلید نیز میتواند
محرم شود ولی با این حال به احتیاط واجب تلبیه را هم باید بگوید. امام خمینی در این باره در تحریرالوسیله مینویسد: والاحوط وجوب التلبیة علی القارن و ان لم یتوقّف انعقاد
احرامه علیها، فهی واجبة علیه فی نفسها علی الاحوط.
و
احتیاط (واجب) آن است که لبیک گفتن بر شخصی که
حج قران به جا میآورد،
واجب است اگر چه بسته شدن احرامش متوقف بر لبیک گفتن نمیباشد؛ پس
تلبیه فی حدّ نفسه بنابر احتیاط، بر او واجب است.
•
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تقلید در حج» •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی