تقسیم قرآن بر اساس تلاوت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تقسیمبندی
قرآن از جهات مختلف و از منظرهای گوناگون را
تقسیمات قرآن میگویند. یکی از این تقسیمات
قرآن، تقسیم بر اساس
تلاوت و برای تسهیل تلاوت میباشد. از این نظر، سورههای
قرآن به
اجزاء،
احزاب،
اعشار،
اخماس و
رکوعات بخشبندی میشوند.
تقسیم قرآن به
اجزاء و
احزاب برای تسهیل
تلاوت و
حفظ بوده و در ادوار مختلف به گونههای مختلف انجام میگرفته است. از برخی
روایات استفاده میشود در اواخر زمان
رسول خدا (صلیالله
علیهوآله)
قرآن را به ۷ حزب تقسیم کرده بودند که از آنها به اجزاء یا احزاب یا
منازل القرآن یاد میکردهاند: حزب اوّل شامل سه سوره اول
قرآن یعنی
حمد،
بقره و
آل عمران و حزبهای بعدی به ترتیب ۵، ۷، ۱۱ و ۱۳ سوره طبق ترتیب کنونی
مصحف بوده است و حزب هفتم که حزب مفصل نام داشته از سوره «
ق» تا سوره «
ناس» بوده است.
برخی این تقسیمبندی را فردی میدانند و معتقدند
مسلمانان برای اینکه در طول هفته
قرآن را
ختم کنند آن را به ۷ جزء تقسیم کرده بودند و مقدار اجزاء نزد همه افراد یکسان نبوده است.
این
روایت همواره از ادله کسانی بوده است که ترتیب کنونی
قرآن را توقیفی و از رسول خدا (صلیالله
علیهوآله) میدانند.
بنا به نقلی
پیامبر (صلیالله
علیهوآله) هر شب یک حزب از حزبهای هفتگانه
قرآن را تلاوت میکردند.
روایت شده
امام صادق (
علیه
السلام)
قرآنی در اختیار داشتهاند که ۱۴ جزء داشته است،
به هر روی این تجزیه دیگر رایج نیست و امروزه مقصود از اجزاء همان چیزی است که در میان نویسندههای
قرآن مرسوم بوده است که در حاشیه صفحات آن رمزهایی را برای اشاره به اجزای سیگانه و احزاب و
ارباع آن قرار میدادند،
زیرا در آغاز،
مصحفهای عثمانی از هرگونه تجزیه و علایم مخصوص آن تهی بوده است؛ ولی به مرور برحسب نیاز، قاریان و حافظان،
قرآن را به شیوههای گوناگون تقسیمبندی کردند. عدّهای
قرآن را به ۳۰ قسمت تقسیم کردند و به هر قسمت «جزء» میگفتند و نیز هر جزء را به دو قسمت تقسیم و به آن «حزب» میگفتند و حزبها را نیز به ۴ قسمت تقسیم و به هر قسمت «رُبع» میگفتند.
البته اجزاء و احزاب و ارباع چنانکه امروزه مرسوم است در برخی
قرآنها علامتگذاری شده بود.
این روش اکنون در بسیاری از
قرآنها از جمله
قرآنهای خط عثمان طه متداول است.
اجزای
قرآن به آیه یا سوره آغازین آنها نامگذاری شدهاند؛ برای نمونه از جزء سوم چون با آیه «تِلکَ الرُسُل» شروع شده به «جزء تلک» و از جزء ۲۶ چون با
سوره احقاف شروع شده به «جزء احقاف» یاد میشود.
برخی منشأ تقسیم
قرآن به ۳۰ جزء را روایتی از رسول خدا (صلیالله
علیهوآله) میدانند که در آن به خواندن
قرآن در یک ماه سفارش شده است.
احتمالا ختم
قرآن در
ماه رمضان نیز در این خصوص نقش داشته است.
روش دیگری که در برخی مصاحف امروزه متداول است تقسیم اجزای سی گانه به ۴ حزب است.
سخاوی مینویسد: تقسیم
قرآن به ۱۲۰ حزب برای قاریان
مساجد قرار داده شده بود،
به هر روی زمان دقیق این تقسیمات به خوبی روشن نیست. برخی احتمال دادهاند اجزای سی گانه در زمان
حَجّاج انجام گرفته باشد
که البته نقلهای تاریخی این احتمال را تأیید نمیکنند، زیرا در زمان وی فقط نصفها تا اعشار
قرآن تعیین گردید.
برخی معتقدند تقسیم
قرآن به اجزاء، احزاب و ارباع در زمان
تابعان پایان یافته است.
نقل است که منصور به عمرو بن عُبید (م. ۱۴۴ ق.) گفت: میخواهم
قرآن را حفظ کنم. عمرو بن عبید هر جزء از اجزای سی گانه
قرآن را به ۱۲ بخش قسمت کرد و به منصور پیشنهاد داد هر قسمت را یک روز و در نتیجه همه
قرآن را در یک سال حفظ کند.
از این گزارش معلوم میشود در آن زمان اجزای سی گانه
قرآن متداول بوده است.
ابوبکر بن عیاش (م. ۱۹۳ ق.) کتابی با عنوان اجزاء ثلاثین داشته است که معلوم میشود
تجزیه قرآن به اجزای سی گانه در زمان وی انجام گرفته است.
سخاوی نقل میکند: در
مصر قرآنهایی ۶۰ جزوی متداول بوده که اجزای شصت گانه آن را ۴ قسمت کرده بودند و هر ۴ روز یک بخش آن را میخواندند.
البته اجزای شصت گانهای که سخاوی آورده در برخی موارد با حزبهای کنونی
قرآنهای عثمان طه تفاوت دارد. (مقایسه کنید حزبهای مصحف را با این منبع
).
زمان نشانهگذاری اجزاء و احزاب و ارباع
قرآن نیز به خوبی روشن نیست؛ گفته شده است: این کار در زمان
مأمون یا حجّاج انجام گرفته است؛
ولی برخی معتقدند وضع این علایم تا اواسط
قرن چهارم شهرت نداشته است، زیرا مصاحفی که از قرن اول تا سوم به دست آمدهاند از این علایم تهیاند.
البته نبود علایم در تعداد معدودی از مصاحف بر جای مانده در آن روزگار نمیتواند دلیل بر عدم تجزیه یا عدم شهرت آن در آن زمان باشد.
شایان ذکر است که اجزاء، احزاب و ارباع مصحفهای کنونی از کتاب غیث النفع سَفَاقُسّی، ناظمة الزهر شاطبی و شرح آن، تحقیق البیان محمد متولّی و ارشاد القراء والکاتبین ابوعید رضوان مخلّلاتی گرفته شده است.
در این تقسیم انسجام معنای
آیات در نظر گرفته نشده و بر این اساس رعایت آن در ابتدا و انتهای
تلاوت قرآن توصیه نشده است،
از این رو اخیراً برخی
قرآن پژوهان با انتقاد از این شیوه در تجزیه
قرآن به سبب عدم مراعات هماهنگی محتوای آیات در بسیاری موارد تجزیه
قرآن را به روش نو پیشنهاد داده که از نظر وی انسجام معنای آیات نیز در آن مراعات شده است.
اصطلاح اجزای مصحف کاربرد دیگری نیز داشته و دارد و آن اینکه اجزای مختلف
قرآن برای سهل الوصول بودن در جلساتی که
قرآن دسته جمعی تلاوت میشود و برای آنکه به آسانی در اختیار نوآموزان قرار گیرد به صورت جزوههایی مستقل در ۳۰ پاره یا بیشتر منتشر میکردهاند و به مجموع جزوهها که همه ۳۰ جزء
قرآن را در برداشت «رَبْعة» میگفتند.
تقسیم قرآن به ۶ یا ۷ قسمت و انتشار آن در ۶ یا ۷ جزوه نیز معمول بوده است.
برخی فقها این کار را به دلیل نو بودن (
بدعت) و پاره پاره شدن
قرآن جایز نمیدانستند و با آن مخالفت میکردند؛ ولی عدّهای آن را جایز شمرده، حتّی به
استحباب آن
فتوا دادهاند.
یکی از کارهایی که در قرن نخست هجری در
تقسیمات قرآن مورد توجه
مسلمانان قرار گرفت تعیین انصاف، اثلاث، ارباع، اخماس، اسداس، اسباع، اثمان، اتساع و اعشار بود که نتایج آن در آثاری که از
قرآنپژوهان بر جای مانده ثبت شدهاند. نقل شده که حَجّاج قاریان، حافظان و
کاتبان قرآن را گرد آورد و فرمان داد تا افزون بر شمار کلمات و حروف آن، موارد یاد شده را نیز معیّن کنند،
هر چند برای این کار در زمان خودش شاید ارزش چندانی جز تفنّن و هنرنمایی متصوّر نبود؛ ولی اهتمام مسلمانان به امور ریز مربوط به
قرآن نظیر شمار کلمات و یکایک حروف معجم به کار برده شده در آن و حتی نقطههای آن و حفظ آمار آن
بهترین گواه بر بطلان ادّعای
تحریف قرآن است.
یکی از تقسیمات
قرآن که در قدیم رواج داشته و اکنون بر اثر شمارهگذاری آیات کمتر به آن توجه میشود، نشانهگذاری پنج پنج
آیه و ده ده آیه بوده است که به آن «
تخمیس» و «
تعشیر» میگفتند. برای تخمیس ابتداء، در پایان هر ۵ آیه نقطه و بعدها کلمه «خَمْس» یا حرف «خ» و برای تعشیر نیز آغاز، در پایان هر ۱۰ آیه نقطه و سپس کلمه «عَشر» یا حرف «ع» میگذاشتند
و سرّ این کار این بود که قاریان هر روز ۵ یا ۱۰ آیه به شاگردان خود میآموختند.
دانشمندان سرآغاز تعشیر مصحف را به
سیره رسول خدا (صلیالله
علیهوآله) در آموزش ۱۰ آیه ۱۰
آیه قرآن به
اصحاب نسبت دادهاند.
توصیه به آموزش ۵ آیه ۵ آیه نیز از برخی نقلها استفاده میشود که شاید منشأ تخمیس بوده است.
به نظر ابو عمرو دانی
تعشیر و
تخمیس قرآن عمل
صحابه بوده و در زمان آنها رواج داشته است. وی روایاتی را که حاکی از مخالفت برخی صحابه و تابعان است، دلیل این دیدگاه میداند.
از
ابن مسعود نقل شده است که علایم تخمیس و تعشیر را از مصاحف پاک میکرد. جمعی از تابعان نیز این کار را جایز نمیدانستند.
مالک تعشیر و تخمیس مصاحف را با مرکّب مشکی جایز میدانست؛ اما انجام این کار را با رنگ قرمز
مکروه میدانست.
محمد بن وراق میگوید:
قرآنی را که اعشار و ختم سورههایش با
طلا نشانهگذاری شده بود بر
امام صادق (
علیه
السلام) عرضه کردم. آن حضرت بر آن ایرادی نگرفت و تنها فرمودند: خوش ندارم
قرآن با طلا نوشته شود و دوست دارم
قرآن مانند دوره نخستین با مرکّب سیاه نوشته شود.
یکی دیگر از تقسیمات
قرآن که بر خلاف سایر تقسیمبندیهای آن، طول و اندازه مساوی و معیّن ندارد
رکوعات است. هر رکوع متشکل از چند آیه است که درباره یک موضوع سخن میگوید. رکوعات بیشتر در سورههای بزرگ
قرآناند؛ برای نمونه
سوره بقره ۴۰ رکوع دارد؛ اما سورههای کوچک که درباره یک موضوع سخن میگویند یک
رکوع دارند؛ مانند سورههای
عبس تا ناس. به رکوعات
قرآن رکوع گفتهاند، چون هر رکوع بر اساس
مبانی فقهی اهل سنت بعد از قرائت
حمد در یک
رکعت خوانده میشود.
رکوعات
قرآن ریشه در
نماز تراویح دارد که
اهل سنت در شبهای
ماه رمضان از زمان
خلیفه دوم آن را به
جماعت میخوانند.
این نماز که در
فقه اهل سنت ۶۰۰ رکعت است در هر شبی از شبهای ماه رمضان ۲۰ رکعت آن خوانده میشود
و اهل سنّت خواندن یک
ختم قرآن را در این
نماز مستحب میدانند،
از این رو
قرآن را به رکوعات تقسیم کردهاند.
در شمار دقیق رکوعات اختلاف است؛ مشهور آن را ۵۴۰ میدانند.
سرخسی در این باره از مشایخ بخاری نقل میکند که
قرآن را ۵۴۰ رکوع کردند تا در شب بیست و هفتم ماه رمضان ختم گردد و این فضیلت در این شب که طبق برخی روایات
شب قدر است درک شود.
دانی در همین راستا اجزای بیست و هفت گانه برای
قرآن نقل میکند که در نماز تراویح خوانده میشدهاند.
در برخی
قرآنها در بالای «بسم الله» هر
سوره افزون بر شمار کلمات و حروف شمار رکوعات آن را نیز مینوشتند؛
همچنین در حاشیه بعضی از
قرآنها رکوعات را با حرف «ع» نشانهگذاری میکردند.
(۲) اشهر المصطلحات فی الاداء، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۲ ق.
(۳) اضواء علی الصحیحین، محمد صادق النجمی، ترجمه:کمالی، قم، المعارف الاسلامیة، ۱۴۱۹ ق.
(۷) البرهان فی علوم
القرآن، الزرکشی (م. ۷۹۴ ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۵ ق.
(۹) البیان فی عد آی
القرآن، ابو عمرو الدانی (م. ۴۴۴ ق.)، به کوشش غانم قدوری، کویت، مرکز المخطوطات و التراث والوثاق، ۱۴۱۴ ق.
(۱۵) تاریخ
القرآن و غرائب رسمه و حکمه، محمد طاهر الکردی، مصر، مصطفی البابی، ۱۳۷۲ ق.
(۲۴) تفسیر
القرآن العظیم، ابن کثیر (م. ۷۷۴ ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۹ ق.
(۳۳) جامع الخلاف والوفاق، علی بن محمد القمی السبزواری (م. قرن ۷)، به کوشش حسنی بیرجندی، قم، زمینهسازان ظهور امام عصر (عج)، ۱۳۷۹ ش.
(۳۴) الجامع لأحکام
القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق.
(۳۵) جمال القراء و کمال الاقراء، علی بن محمد السخاوی (م. ۶۴۳ ق.)، به کوشش الزبیدی، بیروت، دارالبلاغة، ۱۴۱۳ ق.
(۴۱) دانستنیهایی از
قرآن، محمد مظفری، قم، علمیه، ۱۴۱۰ ق.
(۴۲) دانشنامه
قرآن و
قرآنپژوهی، خرمشاهی، تهران، دوستان، ۱۳۷۷ ش.
(۴۳) در آستانه
قرآن، رژی بلاشر، ترجمه:رامیار، فرهنگ
اسلامی، ۱۳۷۶ ش.
(۴۴) دعوة لاعادة النظر، ماجد الحمومی، سوریه، داراقراء، ۱۴۲۳ ق.
(۴۵) الرسم العثمانی لمصحف الشریف، حسن سری، مرکز الاسکندریة للکتاب، ۱۴۱۸ ق.
(۵۳) صحیح البخاری، البخاری (م. ۲۵۶ ق.)، به کوشش بن باز، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۸ ق.
(۵۷) عون المعبود، العظیم آبادی (م. ۱۳۲۹ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق.
(۶۰) فضائل
القرآن، ابن
سلاّم الهروی (م. ۲۲۴ ق.)، به کوشش مروان العطیة و دیگران، دمشق، دار ابن کثیر.
(۶۱) الفقه الاسلامی و ادلته، وهبة الزحیلی، دمشق، دارالفکر، ۱۴۱۸ ق.
(۶۷)
قرآن شناخت، بهاءالدین خرمشاهی، تهران، طرح نو، ۱۳۷۵ ش.
(۶۸) الکافی، الکلینی (م. ۳۲۹ ق.)، به کوشش غفاری، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۱ ق.
(۷۳) لمحات الانوار و نفحات الازهار، محمد بن عبد الواحد ملاحی، به کوشش عبد المطلب و رفعت فوزی، بیروت، دارالبشائر، ۱۴۱۸ ق.
(۷۴) المبسوط، السرخسی (م. ۴۸۳ ق.)، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق.
(۷۸) المحرر الوجیز، ابن عطیة الاندلسی (م. ۵۴۶ ق.)، به کوشش المجلس العلمی بفاس، ۱۴۱۱ ق.
(۸۳) مسند احمد، احمد بن حنبل (م. ۲۴۱ ق.)، بیروت، احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ ق.
(۸۴) المصاحف، ابن ابی داود السجستانی (م. ۲۷۵ ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۵ ق.
(۸۵) المصنّف، ابن ابی شیبة (م. ۲۳۵ ق.)، به کوشش سعید محمد، دارالفکر، ۱۴۰۹ ق.
(۸۶) معجم علوم
القرآن، ابراهیم محمد الجرمی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۲۲ ق.
(۹۲) موسوعة الفقه الاسلامی، مجلس اعلی مصر، وزارت اوقاف، ۱۴۱۰ ق.
(۹۳) الموسوعة القرآنیه، ابراهیم اَبیاری، با اشراف ابراهیم عبده، مؤسسة سجل العرب، ۱۴۰۵ ق.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله تقسیمات قرآن، ج۸، ص۴۲۰.