تفویض اختیار در سیره نبوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هر پست و مقام و جایگاهی که به افراد واگذار میشود، به میزان اهمیتی که دارد، مسئولیتآور است.
سیرهی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز چنین بود. وی افراد مناسب و لایق را برای هر کاری انتخاب و وظایف او را گوشزد کرده و در مقابل از آنها بازخواست میکرد و در صورت مشاهدهی تقصیر از سوی کارگزارانش، سخت بر میآشفت و خود با جدیت رسیدگی و جبران مینمود.
هر پست و مقام و جایگاهی که به افراد واگذار میشود، به میزان اهمیتی که دارد، مسئولیتآور است.
سیرهی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز چنین بود. وی افراد مناسب و لایق را برای هر کاری انتخاب و وظایف او را گوشزد کرده و در مقابل از آنها بازخواست میکرد و در صورت مشاهدهی تقصیر از سوی کارگزارانش، سخت بر میآشفت و خود با جدیت رسیدگی و جبران مینمود.
ایشان زمانی که
معاذ بن جبل را به عنوان فرماندار به
یمن فرستاد، در
وصیت و دستورالعملی به وی چنین یاد آور شد: «اعتذر الی اهل عملک من کل امر خشیت ان یقع الیک منه عیب یعذرونک.»
از رفتار و
عمل کارگزارانت در هر مورد که ممکن است، از ناحیهی آن به تو عیبی برسد، پوزش بطلب تا مردم پوزش تو را بپذیرند.
تفویض اختیار باید با اختبار و مراقبت باشد.
اختبار در
لغت به معنای آزمودن و
امتحان و آزمایش است.
یک مدیر موفق و مقتدر کسی است که علاوه بر اختبار و اطمینان یافتن از تواناییهای کارگزاران خود، دقت و نظارت کافی بر عملکرد آنها نیز داشته باشد. رفتار
رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با مسئولان نظام خود نیز بر اساس همین اصل بود. این عمل به معنی بیاعتمادی به کارگزاران نیست؛ بلکه به این دلیل است که آدمی همیشه و در همه حال نیازمند یک ناظر است تا از مسیر وظایفی که برای او تعریف شده است، منحرف نشده و در صورت نیاز، به او گوشزد شود؛ چرا که نفس آدمی به بدی و
گناه فرمان میدهد.
ایشان این کار را با جدیت تمام انجام میداد. نقل شده است: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سپاهی را به جایی اعزام نمود و
علی (علیهالسّلام) را
فرمانده آن
سپاه قرار داد. پس از انجام گرفتن ماموریت و بازگشت سپاه، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کارها را پیگیری کرد و از آنان دربارهی آن چه گذشت و نیز درباره عمل کرد فرماندهشان سؤال نمود. سپاهیان پاسخ دادند که علی در مقام فرماندهی همه چیز خوب بود و به خوبی همهی کارها را اداره کرد جز آن که در هر نمازی با ما
سورهی توحید را میخواند.
همان طور که مشاهده میشود، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مسئولیتی را به کسی واگذار نمیکرد؛ مگر این که بر رفتار آنها نظارت میکرد حتی اگر کارگزارش شخصیتی مانند علی (علیهالسّلام) باشد.
ماجرای
قبیلهی بنیجذیمه پس از فتح مکه، نمونهای از روش مدیریتی پیامبر در زمینهی مسئولیتخواهی و مراقبت از رفتار کارگزاران و نیز جبران اشتباه آنان است.
در آن هنگام که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از
فتح مکه، سریههایی را به اطراف
مکه میفرستاد تا مردم را به
یکتاپرستی دعوت نمایند،
خالد بن ولید را به همراه عدهای به سوی قبیلهی بنیجذیمه در
غمیصاء در بیابان نزدیک مکه فرستاد. خالد نزد آنان رفت و گفت: به
اسلام بگروید. آنان گفتند: ما مسلمانیم. گفت: پس چرا مسلحید؟ گفتند: میان ما و قومی از
اعراب دشمنی است و ترسیدیم شما از آنان باشید. خالد آنان را خلع
سلاح و دستگیر نمود. هنگام
نماز صبح از خالد خواستند دستهایشان گشوده شود تا
نماز بگذارند. میان همراهان خالد اختلاف پیش آمد، که چرا باید با مسلمانانی بیگناه این چنین رفتار شود. هنگام سپیده دم خالد فرمان داد تا اسرا را گردن بزنند.
خبر این
جنایت به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید و ایشان سخت ناراحت شد و دستهای خود را رو به
آسمان بلند کرد و فرمود: «خدایا از آن چه خالد کرده است نزد تو بیزاری میجویم.»
حضرت بر خالد خشمگین شد و بیدرنگ به علی (علیهالسّلام) ماموریت داد تا نزد قبیلهی مزبور رفته و خسارات و خون بهای آنها را بپردازد.
تفویض اختیار باید با حساب رسی و حساب خواهی باشد.
یک مدیریت زمانی کارآمد و کامل خواهد بود که علاوه بر اختبار و نظارت بر عمل کرد کارگزار، همراه با محاسبه و نیز مؤاخذه و
تشویق باشد. یک مدیر موفق میبایست از زیر مجموعههای خود گزارش کار بخواهد تا از پیشرفت کارها با خبر شود.
رسول خدا دربارهی مسئولیتی که به افراد واگذار میکرد، آنها را مورد محاسبه قرار میداد چنان که در خبر فرستادن
ابن اتبیّه برای جمعآوری
صدقات آمده است: «فلما جاء حاسبه» هنگامی که از ماموریت بازگشت، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از او حساب خواهی کرد. وی هنگامی که حسابرسی قسمتی از صدقات را تحویل
بیت المال داد به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفت: این برای شماست و قسمتی را که نزد خود نگه داشت و گفت: این به من
هدیه شده است.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از این برخورد به شدت ناراحت شده و بالای
منبر رفت و پس از
حمد و ثنای
خدا فرمود: «چه میشود عاملی را که برای جمعآوری صدقات میفرستیم میگوید: این برای شماست و این به من هدیه شده است؟ آیا اگر او تاکنون در خانهی پدر یا مادرش نشسته بود، چیزی به او هدیه میدادند؟
سوگند به آن کس که جانم در دست اوست هیچ یک از شما به بیت المال چنگ نمیاندازد، مگر این که در
روز قیامت او را در حالی که آن چیز وبال گردنش شده است، وارد
محشر میکنند با شتری که از خود صدا درمیآورد یا گاوی که نفیر میکشد یا گوسفندی که با صدای بلند بع بع میکند.»
همچنین زمانی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
مصعب را برای آموختن
قرآن و
فقه به
انصار به
مدینه فرستاد، چون به
مکه رسید نخست به خانه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رفت و به خانه خود نزدیک هم نشد و شروع به گزارش وضع انصار و سرعت ایشان در
مسلمان شدن کرد و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) منتظر اسلام ایشان میبود و از اخباری که مصعب داد سخت خوشنود شد.
نیز در جای دیگر در جریان سریه
عبدالله بن ابی
حدرد پیش از فتح مکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
عبداللهبن ابیحدرد را با گروهی از مسلمانان که از آن جمله ابوقتاده
حارثبن ربیعی و
محلمبن جثامة بودند به سوی قبیله اضم فرستاد. آنها بدنبال ماموریت فوق به راه افتاده تا به اراضی آنها رسیدند؛ در آنجا
عامربن اضبط اشجعی به آنان برخورد کرد که سوار بر شتری بود و مختصر متاعی با ظرفی شیر هم همراه داشت؛ و چون مطابق دستور اسلام بر آنها
سلام کرد از او گذشتند لکن محلم
بن جثامة به دلیل اختلافی که از پیش با او داشت بر او حمله کرده؛ او را کشت و شترش را با آنچه همراه داشت گرفت. این جریان گذشت تا زمانی که نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برگشتند و جریان را برای آن حضرت شرح دادند، ایشان ناراحت شدند و خدای تعالی این
آیه را نازل فرمود:
«ای کسانی که
ایمان آوردهاید، چون در
راه خدا بیرون روید به
تحقیق و جستجو پردازید و به آن کس که اظهار اسلام کند، نگوئید تو
مؤمن نیستی تا از متاع ناچیز
دنیا بهره ببرید که غنیمتهای بسیار نزد خدا است. قبلاً خودتان نیز همین گونه بودید، و خدا بر شما
منّت نهاد. پس خوب تحقیق و بررسی کنید، که خدا همواره به آنچه انجام میدهید، آگاه است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «درآمدی بر تفویض اختیار و مسئولیت خواهی در سیره نبوی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۱۰.