تفسیر اهلبیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مجموعه
روایات و احادیثی که از ناحیه
ائمه علیهم السلام درباره یک
آیه و یا بیشتر وارد شده است،
تفسیر اهلبیت به حساب می آید.
امامان شیعه مطالبی در
تفسیر قرآن گفتهاند که در آثار
اصحاب و شاگردانشان به صورت مدوّن یا ضمن مباحث دیگر درج شده است.
بر اساس
آیه ۴۴
سوره نحل ، تبیین قرآن وظیفه
پیامبر اکرم و پس از رحلت ایشان، طبق
حدیث متواتر ثقلین ، بر عهده
اهل بیت آن حضرت است.
به اعتقاد
شیعیان ،
پیامبر بر مرجعیت دینی و علمی اهل بیت خود تصریح کرده و تمسک به آنان را لازم شمرده است.
از همین روست که رجوع نکردن به احادیث پیامبر و اهل بیت، که بیان تفصیلی کلیات آیات قرآن است، نوعی
تفسیر به رأی محسوب می شود.
از نظر
شیعه ، سخن امامان حکم سخن پیامبر را دارد و به شرط رعایت موازین و ملاکهای گزینش حدیث و استواری متن آن، احادیث
ائمه دارای همان منزلت احادیث پیامبر است.
به مقتضای مضمون روایتی که
شیخ مفید از
امام باقر آورده، ریشه گفتههای ایشان به پیامبر و در نهایت به
خداوند میرسد.
در بیان
امام صادق نیز میراث علمی
ائمه بر گرفته از پیامبر است.
در جایی دیگر امام پنجم،
ائمه اطهار را
وارث علم پیامبران می داند
و بر اساس آن، چون سخن استوار و هدایتآفرین در نزد آنهاست، مردم به هنگام نیاز باید به آنها مراجعه کنند.
بنا به سخن امام صادق،
ائمه اطهار، همانند
علی علیهالسلام، بر
تفسیر قرآن احاطه کامل دارند.
پیوند محکم میان حدیث
ائمه و حدیث پیامبر، بویژه با توجه به روایتی از امام علی،
روشن می شود.
بر اساس این
روایت ، پیامبر تأویل و
تفسیر آیات قرآن، از جمله
عام و خاص ،
محکم و متشابه ، و
ناسخ و منسوخ ، را به امام علی آموخت.
حجیت و اعتبار سخنان
ائمه در
تفسیر، دلایل قرآنی و حدیثی دارد.
بر اساس
آیه تطهیر ، ساحت اهل بیت از انواع پلیدیهای گفتاری و کرداری مبرّاست که نتیجه منطقی آن، کامل بودن سخنان آنان است.
بنا بر چندین حدیث، اهل بیت از مصادیق مسلّم اهل ذکرند.
از این جهت ضرورت پرسش از
اهل ذکر ، که در آیه ۴۳ نحل بر آن تأکید شده، بدیهی است و در نتیجه، احادیث منقول از آنان از حجیت برخوردار است.
سخنان
نقل شده از امامان شیعه در باره آیات قرآن، بیشتر در حوزه
تفسیر محتوایی و مفهومی آیات است اما این سخن به این معنا نیست که آنان به شرح الفاظ یا بیان لغوی کلمات و آیات قرآن اهتمام نداشتهاند،
بلکه به این معناست که قرآن به لحاظ داشتن وجوه گوناگون،
تفسیر یا تأویلهای متفاوت را بر میتابد.
بنابراین، به منظور ممانعت از
تحریف محتوایی و مفهومی قرآن،
ائمه اهتمام اصلی خود را به
تفسیر محتوایی و مفهومی قرآن و ارشاد امت و عالمان به چگونگی بهرهگیری از آن معطوف کردند.
برخی گزارشهای مرتبط با
تاریخ قرآن، حکایت از وجود مصحفی به نام
امام علی دارد.
امام علی علیهالسلام، که از
مفسران بزرگ و داناترین صحابه از نظر وقوف و معرفت بر تنزیل و
تأویل قرآن است،
در این مصحف پس از جمعکردن آیات و تدوین آنها بر اساس ترتیب نزول، تأویل و
تفسیر قرآن و از جمله آیات ناسخ و منسوخ را بیان کرده است.
علاوه بر این، در
نهجالبلاغه بیانات فراوانی وجود دارد که به طور صریح یا ضمنی ناظر به
تفسیر آیات قرآن است.
پس از امام علی، دیگر امامان با روش
تفسیری قرآن به قرآن و ضمن اعتقاد به اینکه واژگان و آیات قرآن دارای مفاهیم عمیق و باطنی اند،
به
تفسیر آن پرداختند.
امام حسن و
امام حسین علیهم االسلام صاحب مکتب
تفسیری خاصی نبودند اما بر مبنای برخی
روایات، آیاتی را
تفسیر کردهاند.
بر اساس اشارات برخی متون تاریخی میتوان به تلاش
امام سجاد علیهالسلام در
تفسیر آیات قرآن، بویژه در مدرسه
مدینه ، پی برد.
صحیفه سجادیه در کنار دیگر دعاهای آن حضرت، در واقع نوعی
تفسیر و تبیین اشارات قرآن محسوب میشود.
اقتباسها، اشارهها، استشهادها و بهکارگیری آیات الاهی در این مجموعه بسیار است.
تفسیر «عباد صالح» در دعای چهل و چهارم،
به مناسبت حلول
ماه رمضان ، با استناد به آیات قرآن، نمونهای از این موارد است.
از امام سجاد در باره فضل قرآن
و
شأن نزول برخی آیات
احادیثی نقل شده است و ایشان در تأویل برخی آیات،
ائمه اطهار را مصداق یا تأویل آن آیات دانستهاند.
ابوالجارود زیاد بن منذر، از
اصحاب امام باقر علیهالسلام،
روایات تفسیری آن حضرت را گردآوری کرده است.
اقوال
تفسیری امام بیشتر ناظر است به توضیح مشکلات یا بیان واژگان قرآنی با کمک خود آیات ــ که در حقیقت نوعی روش
تفسیری قرآن به قرآن است
ــ یا تأویل آیات به آنچه در باره
ائمه اطهار رخ خواهد داد.
همچنین، در مواردی ایشان به بیان آیات ناسخ و منسوخ و
تفسیر جنبههای فقهی
کلام خدا پرداختهاند.
احادیث امام صادق علیهالسلام نیز در موضوعات گوناگون قرآنی، بهصورت پراکنده، در کتابهای حدیثی و تفسیرهای روایی روایت شده است.
از مضامین موجود در
روایات تفسیری اهلبیت میتوان به
تفسیر آیات الاحکام و پاسخ به پرسشهای فقهی اشاره کرد.
ائمه، افزون بر بهرهگیری از روش قرآن به قرآن، در مواردی
تفسیر خود را به بیانات پیامبر یا دیگر
ائمه مستند ساختهاند.
امامان دیگر، چون
امام کاظم و
امام رضا و
امام هادی علیهمالسلام، نیز در
تفسیر، شیوهای شبیه بهروش امامان پیش از خود داشتهاند؛ یعنی، یا
تفسیر آنان با استناد به سایر آیات قرآن است
یا با استناد به قول پیامبر و دیگر معصومان
که نوعی
تفسیر نقلی و روایی است یا به صورت بیان مصداق
یا در قالب بیان مشکل واژهای از واژگان قرآن.
تعدادی از اصحاب
ائمه ــ که بعضی از آنها از یاران یا شاگردان چند امام بودهاند ــ بنا به نقل برخی منابع رجالی، دارای
تفسیر بودهاند.
از میان
تفاسیر متعددی که شاگردان
ائمه نگاشتهاند، متن مستقلی باقی نمانده و فقط نقلقولهایی از این
تفاسیر در منابع امامیه آمده است.
نجاشی و
شیخطوسی ،
ضمن معرفی رجال امامیه، به این آثار اشاره کردهاند.
از مهمترین آنها میتوان این
تفاسیر را نام برد:
تفسیر ابانبن تَغلِب (متوفی ۱۴۱)، از اصحاب امام سجاد و امام باقر و امام صادق علیهمالسلام
و
تفسیر ابوحمزه ثابتبن دینار ثُمالی (متوفی ۱۵۰) از اصحاب خاص امام سجاد و امام باقر و امام صادق علیهمالسلام.
احمدبن محمد ثعلبی (متوفی ۴۲۷) در
تفسیر خود از
تفسیر ابوحمزه ثمالی مطالبی نقل کرده است.
برخی از
تفاسیر کهن روایی و موجود امامیه، که در آنها اقوال
ائمه گردآوری شده، عبارتاند از:
تفسیرِ امام حسن عسکری ،
تفسیرِ علیبن ابراهیم قمی (زنده در۳۰۷)،
تفسیر فرات کوفی و
تفسیرِ عیاشی .
همانگونه که
طبرِسی اشاره کرده،
تفاسیر امامی قبل از شیخطوسی، روایی و محدود به گردآوری
روایات اهلبیت بوده است.
یکی از حوزههای مورد علاقه اصحاب
ائمه گردآوری
روایات تفسیریِ ناظر به شأن نزول آیات در حق اهلبیت است.
محمدرضا حسینی در مقدمه تفسیرالحِبَری
به نام برخی از این آثار اشاره کرده است.
قدیمترین اثر موجود از این دست، کتاب ما نزل منالقرآن فی علی علیهالسلام، نگاشته حسینبن حَکَم حِبَری (متوفی ۲۸۶)، است که سید احمد اشکوری آن را با همین عنوان بهچاپ رساند (بغداد ۱۳۹۸) و محمدرضا حسینی آن را با نام
تفسیر الحبری چاپ کرد (بیروت ۱۴۰۸).
کتاب دیگری از این نوع آثار ــ که بر اساس نقلهای موجود آن در منابع بعدی بازسازی شده ــ تأویل ما نزل من القرآن الکریم فی النبی و آله صلی اللّه علیهم، تألیف محمدبن عباسبن ماهیار معروف به ابنجُحام (زنده در ۳۲۸)، است که فارس تبریزیان حَسّون آن را گردآوری و چاپ کرده است (قم ۱۴۲۰).
محمدبن عبدالکریم شهرستانی (متوفی ۵۴۸)، متأثر از استاد خود ابوالقاسم سلیمانبن ناصر انصاری (متوفی ۵۱۲)، در
تفسیر مفاتیحالاسرار و مصابیح الابرار به بهرهگیری از
تفاسیر اهلبیت توجه داشته و از سخنان آنها در تألیف
تفسیر خود بهره برده است.
روایات تفسیری ازجمله منابعی هستند که در جهت شرح واژگان آیات به کار برده میشوند. معمولاً این
روایات در پاسخ به سؤالات صحابه ایراد شده و مست
معصومین (علیهمالسّلام) در جهت تبیین معانی آن واژگان و اصطلاحات به سؤال ایشان پاسخ میگفتند.
امام خمینی از اینگونه دادههای روایی معصومین استفاده کرده و آن را در آثار
تفسیری خود به کار برده است. امام گاهی از اینگونه
روایات برای توضیح ظاهری واژگان، و گاهی در جهت شرح معانی غیر ظاهری که به نحوی
تفسیر آن است استفاده میکند از جمله این واژگان:
۱- واژه توحید: امام خمینی معتقد است درباره واژه الله
حضرت باقر (علیهالسلام) فرموده معنای الله معبودی است که خلق متحیرند از درک حقیقت او، و احد فرد یکتاست و احد و واحد به یک معناست و آن یکتایی است که نظیری ندارد.
۲- ترتیل: از آداب قرائت که موجب تاثیر در نفس نیز هست و سزاوار است که شخص قاری مواظبت آن کند،
ترتیل در قرائت است. از معصوم (علیهالسلام) پرسیده شد و مقصود از
(رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا) چیست؟ معصوم فرمود، یعنی اظهار کن آن را اظهار نمودن کامل و سرعت و تعجیل نکن و طوری قرائت کن در قلب تاثیر کند.
۳- استدراج: یعنی خداوند اهل معصیت و ظلم را به حال خودشان واگذار کند
(سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَاُمْلِی لَهُمْ اِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ) در
روایات آمده وقتی شخص گناه کند، برای او نعمت تجدید شود و او استغفار را رها کند و مشمول
استدراج شود.
۴- توکل: در برخی
روایات در
تفسیر آیه
(وَمَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ) آمده که توکل بر خدا درجاتی دارد یکی از آنها این است که شخص بر خداوند در کارهای خویش
توکل کند و افعال و کارهای خود را به خداوند واگذار کند و به او اعتماد کند.
۵- حرص: در مستدرک وسایل سند به
حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میرسد که فرموده پیر میشود پسر آدم و دو خصلت در او جوان شود؛ حرص بر مال و حرص بر عمر. و سؤال شد از معصوم (علیهالسلام) چه ذلتی از هر چیز ذلتش بیشتر است فرمود حرص بر دنیا.
(۲۶) ابنبابویه، الامالی او المجالس، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۲۷) ابنبابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۵۷ ش.
(۲۸) ابنبابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ حسن موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۲۹) ابنبابویه، کمالالدین و تمام النعمه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش.
(۳۰) ابنبابویه، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
(۳۱) ابنندیم، الفهرست، ترجمه تجدد.
(۳۲) احمدبن محمد ثعلبی، الکشف و البیان، المعروف تفسیرالثعلبی، چاپ علی عاشور، بیروت ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
(۳۳) حسین بن حکم حبری، تفسیرالحبری، چاپ محمدرضا حسینی، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۷.
(۳۴) عبیداللّهبن عبداللّه حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، چاپ محمد باقر محمودی، تهران ۱۴۱۱/ ۱۹۹۰.
(۳۵) ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۷.
(۳۶) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، تفسیرالشهرستانی، المسمی مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار، چاپ محمدعلی آذرشب، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۳۷) محمدبن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
(۳۸) طباطبائی، المیزان فی
تفسیر القرآن.
(۳۹) طبرسی، مجمع البیان فی
تفسیر القرآن.
(۴۰) محمدبن حسن طوسی، العُدِّه فی اصول الفقه، چاپ محمد رضا انصاری قمی، قم ۱۳۷۶ ش.
(۴۱) محمدبن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۲۰.
(۴۲) امام علی بن حسین (ع)، امام چهارم، ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیّه، به قلم علی نقی فیض الاسلام، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۴۳) محمدبن ابوالقاسم عماد الدین طبری، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف ۱۳۸۳/۱۹۶۳.
(۴۴) محمدبن مسعود عیاشی،
التفسیر، قم ۱۴۲۱.
(۴۵) کلینی، الاصول من الکافی.
(۴۶) فرات بن ابراهیم کوفی،
تفسیر فرات الکوفی، چاپ محمدکاظم، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۴۷) مجلسی، بحار الانوار.
(۴۸) جواد مصطفوی، رابطه نهجالبلاغه با قرآن، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۴۹) محمدهادی معرفت،
التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، مشهد ۱۴۱۸ـ ۱۴۱۹.
(۵۰) محمدبن محمد مفید، کتاب الامالی، چاپ حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، قم ۱۴۰۳.
(۵۱) احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷؛
•
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تفسیر۲»، شماره۵۰۱۰. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.