تفسیر القرآن الکریم (خمینی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب تفسیر
القرآن الکریم نوشته
شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی (رحمةاللهعلیه) است. ایشان همراه با تدریس
و مباحثه، مطالب این تفسیر را خود، به رشته تحریر درآوردهاند. ثبت بعضی تاریخها، حاکی از آن است که این دوره تدریس
و تحریر تفسیر از اواخر سال ۱۳۸۹ هجری قمری آغاز گردیده
و تا اوائل سال ۱۳۹۷ هجری قمری ادامه داشته است. نام کتاب از سوی شاگردان وی انتخاب شده است
و نویسنده در یک عبارت از آن به عنوان «مفتاح احسن الخزائن الالهیة» یاد کرده است.
تفسیر وی شامل
سوره حمد و ۴۶ آیه از
سوره بقره میباشد، که به
زبان عربی و شیوهای استدلالی ارائه شده است. ایشان تفسیر خود را طرح جامعی در نظر داشت که دنبال تحقق آن بود، تفسیری ترتیبی
و در عین حال موضوعی، که به تناسب
آیات، موضوع مورد بحث در آن را بطور اجمال مطرح میکند.
مفسر در تفسیر آیات مباحث
و عناوین گستردهای بدین شکل مطرح میکند:
لغت،
صرف،
نحو،
قرائت،
رسم الخط، علم اسماء
و حروف و اعداد
و اوفاق،
حکمت و فلسفه،
عرفان،
فصاحت،
بلاغت،
فقه،
اصول،
اخلاق و موعظه،
شان نزول،
کلام، مباحث اجتماعی
و تفسیر آیات از دیدگاه های گوناگون.
مؤلف کتاب، علم به مواد
و مقصود نهفته در
قرآن کریم را تفسیر خوانده
و به تأسی از پدر
و استاد بزرگوارشان چنین علمی را جز برای
خداوند ممکن نمیداند.
ایشان معتقدند: «هر مفسری به قدر طاقت خویش میتواند به این مقصود دست یابد
و نباید از این مقصود تجاوز کرده به بررسی علوم
و فنون مختلف در ضمن کتاب تفسیر بپردازد.»
بنابراین کار عمده مفسر آن است که مردمان را از گیر
و دار کلمات
و ترکیبات
و کشاکش مفاهیم
و تعبیرات، برهاند
و راه سیر
و سفر به سوی روح
و حقیقت کتاب را رویاروی آنان هموار سازد،
و به مقصد اصلی
قرآن کریم نزدیک گرداند.
مؤلف به روشهای گوناگون به بررسی آیات
قرآن پرداخته،
و جامع بودن
و روشمند بودن این تفسیر، موجب امتیاز آن از دیگر تفاسیر است.
در مجموع وی از چهار دیدگاه به بررسی آیات پرداخته است:
مؤلف با دقت مباحثی از
علوم قرآن را بررسی میکند، مسائلی از قبیل قراءات، رسم الخط،
علم وقف و ابتدا،
مکی،
مدنی و ترتیب نزول، شان نزول،
محکم و متشابه،
ناسخ و منسوخ،
وجوه و نظائر،
تقسیمات قرآن،
فواتح السور،خواص
قرآن و فضائل سور.
مؤلف در هر آیه به بحث قرائت آیه میپردازد
و قرائات گوناگون را نقل میکند، اگر چه با شدت به آن اعتراض میکند، وی با تاسی به استاد
و پدر بزرگوار خود،
علم قرائت را یکی از توطئههای سلاطین جور میداند که به این وسیله مسلمین را از دقت در معانی
و مقاصد
قرآن کریم
منحرف کردهاند.
ایشان تنها قرائت معتبر را، قرائت
قرآن موجود میداند
و در جاهای مختلف از جمله در ارتباط با اختلاف قرائتهای کلمه «ربهم»
در آیه ۵
سوره بقره میگوید: این اختلافات پایه
و مایهای ندارند. عدول کردن از قرائت قطعی
و دقیق متن
قرآن به این قرائات، حتی قرائات مشهور که از قاریان معروف روایت شده است، جایز نیست. گرچه مجرد موافقت قرائت با
ادبیات عرب در صحت قرائت کافی است.
ایشان به مفسران
قرآن کریم پیشنهاد میکند، همه مسائل
اختلاف قرائات را درهم نیامیزند، آن دسته از مسائل را که به مفردات
قرآنی مربوط میشوند، تحت عنوان اختلاف قرائت بیاورند، اما دسته دیگر از مسائل را که به ترکیبات
قرآنی مربوط میشوند، تحت عنوان «
اعراب» به بحث بگذارند.
و بیهوده به اختلافاتی که جنبه معنایی ندارند، نپردازند، بر قرائت جمهور تکیه کنند
و قرائات دیگر را با آن یکسان نگیرند
و متساویا در کنار هم قرار ندهند.
مصنف رسم الخط مربوط به کلمات
قرآن را با مقایسه املای عربی مطرح کرده، معتقد است دهها اشتباه در رسم الخط
قرآن وجود دارد که مسلمین برای جلوگیری از تغییر
و تحریف قرآن از آن تبعیت کردهاند.
مفسر نگارش کلماتی از قبیل «ایه الثقلان» «اللیل»، «الذین»، «الملئکة»،
و «الصلوة» را غلط میداند، در عین حال معتقد است، التزام به ابقای این نگارشهای غلط در کتابت نسخههای
قرآن مجید، نوعی سختگیری
و انضباط شدید بوده که قدمای مسلمین انجام میدادهاند،
و رعایت این انضباط را لازم میدانستهاند تا راه برای هر گونه
تحریف در
قرآن بسته شود، این التزام همواره لازم خواهد بود.
مصنف بعضی از مسائل فقهی مربوط به آیات را مانندحرمت مس کلمه
الله و کلمه الرحمن، نامگذاری به اسم الله
و اسم الرحمن، کتابت الرحمن، مورد بررسی قرار داده است، اما در طرح فقهی مباحث در تفسیر، افراط نکرده است
و برای تلفیق مباحث فقهی- تفسیری حدی محدود قائل است.
مصنف گاه استدلال فقهی بعضی مفسرین به بخشی از آیات
قرآن را مورد
نقد قرار میدهد بعنوان نمونه، استنباط بعضی فقها از عبارت «الحمد لله رب العالمین» مبنی بر اینکه ملاک شرعی جایز نبودن
حمد و ستایش غیر خداوند، آن است که نوعی
تصرف در مال غیر، بدون اذن وی است، را رد میکند.
یا مطرح کردن مباحثی از قبیل «سکنی»، «رقبی» «عمری»
و امثال این مباحث، ذیل آیه ۳۵ سوره بقره «
و قلنا یا آدم اسکن انت
و زوجک الجنة»
توسط
قرطبی را مورد نقد قرار میدهد.
همچنین مؤلف، به عنوان نمونهای دیگر از عملکرد مفسران در مباحث فقهی- تفسیری، یک سلسله فتاوای فقهی را که
فخر رازی و دیگران از آیات ۳ تا ۵ سوره بقره استنباط کردهاند، ذکر میکند،
و با تکیه بر نگرش دقیق فقهی، به دلیل آنکه آیات مذکور در مقام ستایش
و توصیف مؤمناناند
و نه در مقام
تشریع، انواع استدلالات فقهی از این قبیل را به آیات
قرآنی، مردود میشمرد.
آیتالله سیدمصطفی خمینی مباحث کلامی مهمی مربوط به
قرآن را مانند
تحدی قرآن،
و وجوه
اعجاز قرآن، با ابتکار زیادی تحقیق میکند، به نظر ایشان، آوردن آیاتی مثل
قرآن از محالات نیست بلکه از ممکناتی است که فقط
قرآن قادر به انجام آن است،
و تکرار آیات مشابه برای نقل یک حادثه در
قرآن، شاهد این مدعاست.
وی معتقد است که اعجاز
قرآن را باید با توجه به
پیامبری رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و خاتمیت او تبیین کرد
و همه این امور مستند به کمال ذات رسول الله (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم) است
و منشا حقیقی دارد، خاتمیت همانا اخبار به نیامدن پیامبر است نه آنکه، محال باشد.
مؤلف به احادیثی که در شرح
آیات قرآن کریم مربوط میشود، اشاره کرده، بعضی از آنها را توضیح میدهد
و در این باب از
تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیهالسلام)،
تفسیر قمی،
عیاشی و در المنثور و دیگر منابع روائی خاصه
و عامه نقل مینماید
و معتقدند بخشی از روایات مرسله
و ضعیفاند،
و بخش عمدهای نیز در صدد بیان مصداقی از معانی آیه هستند
و قصد تبیین کامل
و حصر معنا نمیباشند.(بطور نمونه ذیل «هدی للمتقین»)
نویسنده با استفاده از قواعدی که در علوم گوناگون به اثبات رسیده است، به آیات
قرآنی پرداخته
و آن را تفسیر میکند. با استفاده از
لغت و صرف به شرح کلمات
و با کمک قواعد
نحو،
معانی و بیان به شرح جملات
و با استفاده از
علم کلام،
فلسفه،
عرفان،
فقه،
اصول،
حروف و اعداد به بیان مقاصد
قرآن میپردازد. تفسیر
قرآن که کشف مقاصد آن با کمک دانش بشری است، از مرسومترین روشهای تفسیر است،
و نویسنده با جامعیت علمی خویش
و مراجعه به کتب علمی
و تفسیری مختلف به این مهم پرداخته است. در این قسمت، تسلط نویسنده بر علوم گوناگون
و توان وی در ایجاد ارتباط میان آیات
و علوم به خوبی مشهود است. وی در انتهای تفسیر هر آیه بار دیگر به طور خلاصه، تفسیر آیه را با استفاده از مشربهای گوناگون تکرار میکند.
در علوم گوناگون مسائلی مطرح است که دانشمندان با قطع نظر از
قرآن کریم به نقد
و بررسی آن مسائل پرداختهاند،
و گاهی نیز از بعضی آیات جهت اثبات یا نفی آن بهره بردهاند، شهید سیدمصطفی خمینی با دقتی بینظیر این مسئله را دنبال کرده
و در ذیل هر آیه به مسالههای علمی مربوط به آن اشاره، دخالت آیه در آن مساله بررسی میکند، وی از آیات مورد بحث خود در مسائلی مانند
مشروعیت عبادت ممیز،
و جواز تربیت انسانها، جواز
استعانت از غیر خدا،
واسطه در عبادت، وجوب تکرار نماز
و دهها مساله فقهی دیگر، استفاده کرده است. در علم اصول فقه به مسائلی مانند
شمول خطابات بر معدومین،
دلالت امر بر مرة و وجوب،
استصحاب احکام شرائع سابق،
استعمال لفظ در پیش از یک معنی، احتیاج علوم به
مقدمات حکمت و چندین مسئله دیگر اشاره کرده است. در علوم ادبی نیز چند مساله مانند جواز
رجوع ضمیر به محذوف و دخول عامل بر عامل را مورد توجه قرار داده است.
ایشان همچنین در فلسفه
و کلام به این مهم پرداخته است. برای مثال، وی میان ترکیب «رب العالمین»
و هشت بحث فلسفی، ارتباط برقرار کرده که عبارتاند از:
تدریجی بودن عالم،
حصر ربوبیت در خدا،
علت مبقیه،
ربوبیت بلاواسطه، استدلال بر وحدت خدا به وسیله وحدت عالم، قبول تربیت در مجردات
و نفی
علیت اعدادی،
و در آیه الرحمن الرحیم به مساله فعلیت
روز قیامت،
حشر موجودات، فعلیت
جزاء و عدالت خدا، اشاره میکند. به این ترتیب تعداد بسیار زیادی از بحثهای فلسفی، کلامی
و عرفانی در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است.
تذکر یک نکته لازم است که در تمام این موارد نگارنده با اعتقاد راسخ به هدف تفسیر هرگز به بحث کامل این مسائل نپرداخته، بلکه فقط جهتی از بحث را که با آیه تناسب دارد مورد توجه قرار داده است. در این راستا مصنف برخی مصطلحات
قرآنی را مطرح
و معنا
و تفسیر مینماید مانند «قلب»
«لایشعرون»،
«ان کنتم صادقین».
همچنین ایشان در مقام بررسی کاربرد کلمات
و تعیین حوزههای معنایی واژگان زبان
قرآن، دقت نظرهایی اعمال میکند، که مبنای همه آنها حاکم ساختن کاربرد
قرآنی،
و حکم قرار دادن آن،
و زدودن تاریکیها
و غفلت و تردیدها از کاربرد آن واژگان در زبان
و ادبیات عربی، در پرتو ساز
و کار کلام خداست. برای نمونه ذیل آیه ۳۵
سوره بقره ده نمونه یاد شده است. رغد- اکل- شجر- زلل، هبوط، توبه
و...
و نیز کلمه شیاطین
ذیل آیه ۱۴ سوره بقره.
نویسنده در راستای هدف والای تفسیر که رسیدن به مقصود
قرآن است، رسالت
قرآن را که همانا
هدایت انسانها است، از یاد نبرده
و در ذیل همه آیات به
موعظه و نصیحت متناسب با آن پرداخته است. به نظر میرسد که به عقیده وی
تفسیر اگر بخواهد
قرآن را به درستی بشناساند، لازم است، هدایت اجمالی
قرآن را تفصیل داد
و خود کتابی هدایتگر باشد.
ایشان معتقدند مفسر نیز مانند
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باید به
انذار و تبشیر مردمان بپردازد، انذار از اینکه مبادا به سیر
و سیاحت در مفاهیم
و ترکیبات
و خصوصیات کلام بسنده کنند
و تشویق
و ترغیب، نسبت به سفری سالکانه
و خالصانه در حقیقت
و روح کتاب خدا
و دقائق
و شئون کلام الهی
و تنها به این وسیله است که مفسران میتوانند بندگان خدا را به منظور
و مقصود از فرود آمدن کتاب کریم، از جانب خداوند رحمان
و رحیم، نائل سازند.
به این دلیل وی در پی معارفی که از آیات به دست میآورد، آنچه را در اخلاق
و رفتار بشر میتواند مؤثر باشد، انتخاب کرده
و با شرح
و بسط بیشتری، (با آگاه کردن خواننده نسبت به آن معارف
و ارتباط آن با رفتار فردی
و اجتماعی) به تربیت
و هدایت میپردازد، به این ترتیب، به دنبال آیات مربوط به منافقین، به تذکرات لازم درباره خودداری از
نفاق و خصلتهای منافقین
و به دنبال آیه مربوط به
سجده ملائکه، به مقامات انسان
و لزوم حفظ
و رسیدن به غایت بشری اشاره میکند. وی در این قسمت از ادعیه پر مضمون
ائمه اطهار (علیهمالسلام) استفاده بسیار کرده است.
در این جا به برخی از مبانی تفسیری مؤلف اشاره میکنیم:
تحقیق
و اجتهاد، یکی از مبانی مؤلف در تفسیر
قرآن است. وی با همان توان قاطع اجتهادی که در فقه
و اصول حرکت کرده به وادی تفسیر پای نهاده است.
و به کمتر از آن رضایت نداده است. وجه تمایز این مبنا با شیوه معهود
و معمول دیگر مفسران، این است که دیگران، غالبا، حتی اگر
فقیه نیز بوده باشند، همینکه از حوزه فقه بیرون میآیند، گویی آن شیوههای دقیق استناد
و استنباط را به دست فراموشی میسپارند.
ایشان در سراسر تفسیر خویش، بنا را بر اجتهاد مطلق نهاده است، راجع به هر چیز
و هر کس
و هر سخنی، همینکه در ارتباط با قسمتی از الفاظ
قرآن مطرح شده باشد، وظیفه مفسر اجتهاد در آن است. به همین جهت هر گاه مطلبی خلاف تحقیق، شهرت یافته باشد، متعرض آن میگردد
و با دلائل قطعی، مطلب را روشن میسازد. چنانکه در تفاسیر خاصه
و عامه یکی بودن معنای «
شکر» با «
حمد»، مشهور شده است. اما ایشان، این مطلب را «غریب» عنوان میدهد،
و به بررسی آن از زوایای مختلف، میپردازد.
در وادی اجتهاد، مصنف، علی رغم احترام فراوانی که برای
شیخ طوسی (رحمةاللهعلیه)
و طبرسی (رحمةاللهعلیه)، قائل است، همینکه به رأیی مخالف تحقیق در آثار شیخ الطائفه میرسد، بی درنگ با استدلال آن را رد میکند،
همچنین، امین الاسلام طبرسی در چندین موضع،
و به احتمال آنکه خلاف تحقیق نظر داده باشد، بی محابا مورد انتقاد قرار میگیرد.
حتی در مورد پدر، که آنهمه به وی ارادت میورزد، بمحض آنکه اختلاف نظر علمی پیش میآید، بدور از هر گونه تقلید، دلائل عقلی
و نقلی را بر مسئله حاکم میگرداند. تکیه کلام او این است: «الحق احق ان یتبع من عقول الرجال» حق
و حقیقت برای پیروی کردن، بسی سزاوارتر از افکار
و آراء بزرگان است.
مرحوم حاج آقا مصطفی (رحمةاللهعلیه) بر پایه شناختی که از
قرآن دارد، در روش تفسیری نیز این مبنا را پذیرفته است که انواع معانی مختلفی که درباره هر یک از عبارات یا آیات شریفه
قرآن مطرح شود، همه درست
و راست است، شان
قرآن کریم همین است که از یک آیه با عبارت آن همه این معانی مختلف برآید، حتی اگر میزان اختلاف اقوال در تفسیر عبارت یا آیهای از
قرآن به دهها بلکه صدها برسد. ایشان هیچگونه تضییق
و ایجاد محدودیت را در دایره معانی الفاظ
قرآنی روا نمیدارد،
و هیچگونه توجیهی را مجوز محدود کردن حکم
و معانی عبارات
و تعبیرات
قرآنی نمیداند.
بیان الگویی ایشان ذیل «اهدنا الصراط المستقیم» یک نمونه روشنگر از این مبنای تفسیری میباشد.
همچنین ذیل معانی «انعمت علیهم» تحت عنوان مطلب سوم.
و نیز ذیل آیه ۳ سوره بقره «الذین یومنون بالغیب
و یقیمون الصلوة
و مما رزقناهم ینفقون» تحت عنوان
«نکته هفتم».
بر این مبنا مصنف خطابهای
قرآنی را عام میداند بطور نمونه، خطابهای «یا بنیاسرائیل» را خطاب به همگان میداند،
و رهنمودهای هدایتی این آیات را متوجه همگی جوامع بشری میداند.
مصنف در بیان معانی احتمالی از «
استظهار»
و «
استحسان» گامی فراتر نهاده
و باب «
استشمام» را نیز در تفسیر
قرآن کریم مفتوح اعلام کرده است. برای نمونه، ذیل آیه ۱۸ سوره بقره «صم بکم عمی فهم لا یرجعون»
تحت عنوان نکته سوم از یک بحث مستقل فلسفی،
علاوه بر این تعبیر «
ابداع» نیز در عبارت ایشان مشاهده شده است.
نویسنده میفرماید: «وظیفه اصحاب تفسیر
و ارباب
تأویل عبارت است از اندیشیدن پیرامون «مفاد» آیات شریفه
و اموری که به آنها مرتبط است، تصدیقا
و دلالة نه تصورا
و خیالا و خطورا،
و دقت در این مرحله، به هر اندازه که ممکن باشد، لازم است، زیرا کلام الهی در بردارنده مسائل گوناگون
و وفور بسیار، در زمینههای مختلف
و علوم
و ادبیات ظاهری
و باطنی
و نقلی
و عقلی
و لبی
و قشری است،
و بطون
قرآن بر خلاف روایات از
ائمه وحی و تنزیل (علیهم السلام) بر ۷ یا ۷۰ بطن بالغ است.»
در جای دیگر میفرماید: «روش ما بر این است که به حدود مطالب
و مسائل که آیه بواسطه یکی از دلالتهای وضعیه (
مطابقت،
تضمن و التزام) بر آنها دلالت دارد، اکتفا کنیم،
و گرنه کتاب (تفسیر) از پذیرش
و تحمل انام
و انعام (خواص
و عوام) خارج خواهد گردید».
ایشان دامنه استنتاج
و استفاده مطالب
و مسائل را از آیات
قرآنی، به عقلانی بودن استناد
و استفاده
و استنتاج از آیات، موکول
و محدود میگرداند. یک سوی این توصیه
و تأکید همان تکیه بر دلالات وضعی الفاظ آیات
و خارج نشدن از آنهاست،
و سوی دیگر آن، تأکید بر لزوم حاکمیت موازین عقلی
و تصدیق عقلانی بر حرکت فکری (تدبری) مفسران در مقام دست یافتن به مفاد آیات شریفه است،
و پرهیز دادن مفسران از گرایش به
تصور و تخیل و خطورات گوناگون ذهنی تحت تاثیر عوامل گوناگون که ناگزیر منجر به صدور تفسیر جسمانی
و شیطانی از آیات روحانی
و رحمانی
قرآن خواهد گردید.
در جای دیگر، ایشان از بعضی مفسران که غافل از زمینه مطلب
و روح سخن، هر چه در چنته دارند، به عنوان تفسیر میآورند، بطور ضمنی انتقاد میکند.
به همین جهت ایشان در بسیاری از موارد بعد از مطرح کردن خلاصهای از بحثی که به آیه مرتبط میباشد، تفصیل آن را به کتب دیگر ارجاع میدهد.
مصنف معتقدند، به آنکه
قرآن بنا به طبیعت عرش - انفسیاش (آسمانی
و آفاقی)، بر انواع علوم
و فنون محیط است.
و طبیعی است که در مفاهیم
و معارف آن همه مطالب
و مسائل در هم میآمیزند، مفسران در مقام تفسیر
قرآن برای رعایت حال مردمان
و مخاطبان، هرگز نباید بحثهای تفسیری را که هر یک به رشتهای از علوم
و متون
و ادب
و هنر مربوط است، با یکدیگر خلط کند.
در یک بحث واحد نیز مفسر معتقد است که باید حیثیات
و جهات مسئله (زاویههای دید مختلف در بحث) را از یکدیگر تفکیک کنند.
از مشخصههای دیگر تفسیر ایشان پیشنهاد حذف
اسرائیلیات میباشد. علی رغم آنکه در تفسیر عملا به سرفصل موضوعی اسرائیلیات نرسیده است، در یکی دو مناسبت که به اسرائیلیات اشاره کرده است، حذف اسرائیلیات را پیشنهاد کرده است. ایشان در مسئله
تحریف قرآن تصریح میکنند که اینان از آغاز بنای
تحریف قرآن را داشتهاند
و میخواستهاند تجربه کتابهای آسمانی پیشین را در مورد
قرآن کریم تکرار کنند.
در مورد «رعد»
و «برق» ذیل آیه ۱۹ سوره بقره
نیز چنین مینویسد: به نظر من، این به همبافتهها از دو حال خارج نیستند: یا روایات ساختگی اسرائیلیاتاند
و بدعتهای ناشایست آنان، که در احکام
و حقایق پیشرو اسلامی کشت داده شدهاند
و هدف عمده آنان همین است که با این تازیانههای سیاه، بنام
قرآن، ملتها را از این دیانت راستین
و استوار دور گردانند، یا اینکه یک سلسله اجتهادات شخصیاند که در اطراف کلمات نورانی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم)
و احادیث شریف نبوی مطرح شده
و به آنها ملحق شدهاند
و ناپدید شدن
و پنهان گردیدن آن کلمات
و احادیث،
و از دست رفتن آنها
و مشتبه شدن امر بر صاحبان عقول پیراسته،
و فهمهای آراسته را باعث گردیده است.
در مورد اسرائیلیات
و امثال آن نیز، ناگزیر باید ابتدا اسناد اینگونه اخبار
و روایات مورد فحص
و بررسی قرار گیرند، آنگاه این نکته لحاظ شود که
حجیت خبر واحد در غیر احکام شرعی
و مسائل وابسته به آن نزد محققان ثابت نیست. بنابراین، بدیهی است که محض وجود یک روایت در یک کتاب تفسیر یا مجرد وجود یک رای
و نظر در یک کتاب چاپی برای اثبات حجیت آن کافی نیست. گذشته از اینکه اغلب این اخبار، در اینگونه موضوعات، از نظر سند
و دلالت هر دو ضعیف
و علیلاند
و معمولا مسند
و صحیح نیستند.
نقد تفسیری بخش عمدهای از کار تفسیری ایشان را تشکیل میدهد، در این میان عنایت خاصی به
تفسیر کبیر فخر رازی از حیث طراحی، تبویب
و ساختار آن دارد، وی از تفاسیر متعددی نقل مطلب مینماید، اما همواره ابزار نقد را به کار میگیرد، به همین جهت نقدهای ایشان بر تفسیر فخر رازی،
المنار،
جامع لاحکام القرآن قرطبی،
البحر المحیط ابوحیان و حتی
مجمع البیان و تبیان، کم
و بیش نمایان است. وی نظم
و دقت را شالوده کار خویش نموده از هیچ نکته مثبت یا منفی، ناسنجیده
و شتابزده نمیگذرد.
تاریخ تفسیر، در هیچ یک از دورانهایش، از
تفسیر قرآن به قرآن، بیگانه نبوده است،
و در هر دوران، کسانی که از این مقوله سخن گفتهاند، پیشینه آن را به عهد رسالت
و شخص رسول اکرم (صلیاللهعلیه
وآلهوسلم) میرساندهاند. در عصر حاضر (قرن چهاردهم
و پانزدهم) میتوان گفت به مراتب بیش از آنچه در مجموع سیزده قرن پیش از آن، ذیل این عنوان کار کرده بودند
و سخن گفته بودند، در باب تفسیر
قرآن به
قرآن گفتهاند
و نوشتهاند
و طرح دادهاند
و کار کردهاند. ایشان نیز تفسیر
قرآن به
قرآن را به عنوان یک مبنا در مجموعه مبانی نظری
و عملی روش خود در تفسیر
قرآن پذیرفته
و تعریف دقیق خود از این اصطلاح را نیز بیان کرده است.
مفاد سخن ایشان در این باب این است که:
۱- درک صحیح تفسیر
قرآن به نظر، از حیث نظری
و عملی، یکی از شروط لازم برای احراز
اهلیت تفسیر
قرآن کریم است.
۲- طبیعت این تفسیر در حقیقت «تبیین» است.
۳- کارآیی
و کارسازی قاعده «
القرآن یفسر بعضه بعضا» تنها در مواردی است که مفسر با عبارتی مجمل در
قرآن مواجه باشد.
۴- در جاهایی که آیه شریفه
قرآنی مورد نظر، خود واضح است
و معنای ظاهر دارد، علی الحساب حمل آیات
قرآنی بر یکدیگر، کاری نادرست
و با شیوههای متعارف در تخاطب
و داد
و ستدهای کلامی
و عرف اهل زبان
و ادب در تناقض است.
۵- بسیاری از مطالب موجود در کتب تفسیری، که مستند ادعائی آنها تفسیر
قرآن به
قرآن است
و عبارتاند از اینکه مفسر آن
آیه با آیات دیگری را از دیگر جاهای
قرآن آوردهاند تا یک معنای غیر ظاهر را بر معنای ظاهر آیه ترجیح نهند، ناشایست
و نارواست.
نمونههایی از تفسیر
قرآن به
قرآن یا نقد آن را میتوانید مشاهده نمائید.
این کتاب به قلم مصنف نوشته شده
و نسخه اصل آن در ۴ مجلد در گنجینه کتب خطی
کتابخانه آیتالله العظمی مرعشی نجفی (رحمةاللهعلیه) نگهداری میشود. از این کتاب تاکنون ۳ چاپ منتشر شده است. ولی اضافاتی که نویسنده پس از اتمام مطالب به آن ضمیمه کرده، نظم کتاب را مختل کرده است.
چاپ انتشارات وزارت ارشاد اسلامی در سال ۱۳۶۲ شمسی در چهار جلد با تصحیح
و تحقیق شاگرد ایشان آقای محمد سجادی اصفهانی انجام گرفته است.
آخرین چاپ کتاب که در بیستمین سالگرد شهادت وی از سوی مؤسسه تنظیم
و نشر آثار حضرت امام خمینی (قدسسره) منتشر شده، فاقد اشتباهاتی است که در چاپ های قبل از آن مشاهده میشود.
چاپ اول آن در آبان ۱۳۷۶ شمسی ۱۴۱۸ قمری با تحقیق مؤسسه تنظیم
و نشر آثار حضرت امام (قدسسره) در ۵ جلد، عرضه شده است.
اموری که در تحقیق این چاپ انجام گرفته عبارتاند از:
۱- تصحیح کتاب با مقابله آن با نسخه خطی؛
۲- عنوانگذاری در مواردی که در چاپ وزارت ارشاد عنوان نداشتهاند.
۳- تصحیح موارد ضروری عبارتها (در واقع یادداشتهای ایشان چرکنویس را داشتهاند
و از طرف ایشان اصلاح نهایی نگردیده بود.)
۴- استخراج منابع اقوال، آیات
و احادیث به نظر میآید متن انتخابی در چاپ مؤسسه نشر حضرت امام، همان چاپ وزارت ارشاد میباشد که تحقیق این مؤسسه، بر آن نسخه میباشد. بنابراین تفاوتهای جزیی بین نسخه مؤسسه با نسخه وزارت ارشاد وجود دارد، از قبیل اینکه، عنوانها در چاپ مؤسسه بیشتر از چاپ قبل است،
۵- منابع استخراج شده که در پاورقی هر دو چاپ ذکر شده در چاپ مؤسسه بیشتر میباشد.
•
نرم افزار جامع التفاسیر مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱/۲۴.. •
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تفسیر القرآن الکریم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱/۲۴.