تفاخر فرعون (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آیاتی از قرآن به
نکوهش فرعون به خاطر
تفاخر وی به
حکومت و قدرتش پرداخته و ثروت و قدرت راعامل تفاخر وی را بر شمرده.
تفاخر
فرعون ، موجب
فریب خوردن و مرعوب شدن قومش گشته بود.
ونادی فرعون فی قومه قال یـقوم الیس لی ملک مصر وهـذه الانهـر تجری من تحتی افلا تبصرون• ام انا خیر من هـذا الذی هو مهین ولا یکاد یبین• فلولا القی علیه اسورة من ذهب او جاء معه الملـئکة مقترنین• فاستخف قومه فاطاعوه.
فرعون در میان
قوم خود ندا داد و گفت: «ای قوم من! آیا حکومت
مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمیبینید؟ • مگر نه این است که من از این مردی که از
خانواده و طبقه پستی است و هرگز نمیتواند
فصیح سخن بگوید برترم؟ • (اگر راست میگوید) چرا دستبندهای
طلا به او داده نشده، یا اینکه چرا
فرشتگان دوشادوش او نیامدهاند (تا گفتارش را تایید کنند)؟! • (فرعون) قوم خود را سبک شمرد، در نتیجه از او
اطاعت کردند آنان قومی فاسق بودند!
منطق
موسی از یک سو، و معجزات گوناگونش از سویی دیگر، و بلاهایی که بر سر مردم
مصر فرود آمد و به برکت دعای موسی ع برطرف شد از سوی سوم تاثیر عمیقی در محیط گذاشت، و افکار تودههای مردم را نسبت به
فرعون متزلزل ساخت و تمام نظام مذهبی و اجتماعی آنها را زیر سؤال برد.
اینجا بود که فرعون با
سفسطه بازی و مغلطه کاری میخواست جلو نفوذ موسی ع را در افکار مردم مصر بگیرد، دست به دامن ارزشهای پستی میزند که بر آن محیط حاکم بود، و خود را با این ارزشها با موسی مقایسه میکند تا برتری خویش را به ثبوت رساند.
و به این ترتیب دو
افتخار بزرگ برای خود (حکومت مصر، و مالکیت
نیل) و دو نقطه ضعف برای موسی (
فقر، و لکنت زبان) بیان کرد.
در حالی که موسی هرگز در آن زمان لکنت زبان نداشت، چرا که خداوند دعای او را مستجاب کرد و سنگینی زبانش را بر طرف ساخت، چرا که به هنگام
بعثت عرضه داشت و احلل عقدة من لسانی (خداوندا گره را از زبان من بگشا)
و مسلما دعایش مستجاب شد و قرآن نیز گواه بر آن است.
نداشتن
ثروت فراوان و لباسهای مجلل و کاخهای پر زرق و برق که معمولا از طریق
ظلم و
ستم بر محرومان حاصل میشود نه تنها عیب نیست بلکه افتخار است و
کرامت و ارزش.
تعبیر به" مهین" (پست) ممکن است اشاره به طبقات اجتماعی آن زمان باشد که ثروتمندان و
اشراف قلدر را طبقه بالا، و زحمتکشان کم درآمد را طبقه پست میپنداشتند، و یا اشاره به نژاد موسی باشد که از بنی اسرائیل بود، و
قبطیان فرعونی خود را آقا و سرور آنها میپنداشتند.
سپس فرعون به بهانه جویی پرداخت تا ادعای نبود موسی را رد کند.
ثروت ، عامل فخرفروشی فرعون در مقابل موسی علیهالسّلام است.
ونادی فرعون فی قومه قال یـقوم... • فلولا القی علیه اسورة من ذهب..
فرعون در میان قوم خود
ندا داد و گفت • (اگر راست میگوید) چرا دستبندهای
طلا به او داده نشده،
میگویند فرعونیان عقیده داشتند که رؤسا باید
دستبند و گردن بند طلا زینت خود کنند، لذا از اینکه موسی چنین زینت آلاتی همراه نداشت، و بجای آن لباس پشمینه چوپانی در تن کرده بود اظهار تعجب میکند، و چنین است حال جمعیتی که معیار سنجش شخصیت در نظر آنها طلا و
نقره و زینت آلات است.اما پیامبران الهی با کناره گیری از این مسائل مخصوصا میخواستند این ارزشهای کاذب و دروغین را ابطال کنند، و ارزشهای اصیل انسانی یعنی علم و
تقوی و پاکی را جانشین آن سازند، چرا که تا نظام ارزشی یک جامعه اصلاح نشود آن جامعه هرگز روی
سعادت به خود نخواهد دید.
به هر حال این بهانه
فرعون درست شبیه بهانهای بود که در چند آیه قبل از قول مشرکان مکه نقل شده که میگفتند چرا قرآن بر یکی از ثروتمندان
مکه و
طائف نازل نشده؟! بهانه دوم همان بهانه معروفی است که بسیاری از امم گمراه و سرکش در برابر پیامبران مطرح میکردند: گاه میگفتند: چرا او انسان است و فرشته نیست؟ و گاه میگفتند: اگر انسان است لا اقل چرا فرشتهای همراه او نیامده؟
در حالی که رسولان مبعوث به انسانها باید از جنس خود آنها باشند تا نیازها و مشکلات و مسائل آنها را لمس کنند، و به آن پاسخ گویند، و بتوانند از جنبه عملی الگو و اسوهای برای آنها باشند
لازم به یادآوری است که" اسورة" جمع" سوار" (بر وزن هزار) به معنی دستبند است، خواه از طلا باشد یا نقره، و اصل آن از واژه فارسی" دستواره" گرفته شده (اساور نیز جمع جمع است).
قدرت، از عوامل
فخرفروشی فرعون در برابر موسی علیهالسّلام بود.
ونادی فرعون فی قومه قال یـقوم الیس لی ملک مصر وهـذه الانهـر تجری من تحتی..
فرعون در ميان قوم خود ندا داد و گفت: «اى قوم من! آيا حكومت
مصر از آن من نيست، و اين
نهر ها تحت فرمان من جريان ندارد؟ آيا نمىبينيد؟
" فرعون در میان قوم خود ندا داد کهای قوم من! آیا حکومت سرزمین پهناور مصر از آن من نیست؟ و این نهرهای عظیم تحت فرمان من قرار ندارد؟
و از
قصر و مزارع و باغهای من نمیگذرد؟ آیا نمیبینید؟ " (و نادی فرعون فی قومه قال یا قوم ا لیس لی ملک مصر و هذه الانهار تجری من تحتی ا فلا تبصرون).
ولی موسی چه دارد؟ هیچ، یک عصا و یک لباس پشمینه! آیا شخصیت از آن او است یا از آن من؟ آیا او سخن حق میگوید یا من میگویم؟ چشمهای خود را باز کنید و درست مطلب را بنگرید.
و به این ترتیب فرعون ارزشهای قلابی را به چشم مردم مصر کشید، و همانند
بت پرستان عصر جاهلیت در برابر پیغمبر اسلام صمال و مقام را ارزشهای واقعی انسانی گرفت.
تعبیر به نادی (
ندا داد) نشان میدهد که فرعون مجلس عظیمی از سرشناسان مملکت تشکیل داد و با صدایی رسا و بلند همه را
مخاطب ساخته و این جملهها را بازگو نمود، یا اینکه دستور داد که ندای او را به عنوان یک
بخشنامه در سرتاسر
کشور منعکس کنند.
تعبیر به" انهار" جمع" نهر" با اینکه منظور از آن
رود نیل است به خاطر آن است که این
رود عظیم که همانند دریای پهناوری است به شعبههای بسیار زیادی تقسیم میشد، و سراسر مناطق آباد مصر را مشروب میساخت.
بعضی از مفسران گفتهاند
رود نیل ۳۶۰ شاخه داشت که مهمترین آنها" نهر الملک""
نهر طولون""
نهر دمیاط" و"
نهر تنیس" بود.
چرا
فرعون مخصوصا روی شاخههای
نیل تکیه میکند برای اینکه تمام آبادی مصر و ثروت و
قدرت و تمدن آنها از
نیل سرچشمه میگرفت، لذا فرعون به آن مینازد و بر موسی فخر میفروشد! تعبیر به" تجری من تحتی" به این معنی نیست که
رود نیل از زیر
قصر من میگذرد، آن گونه که جمعی از مفسران گفتهاند، چرا که
رود نیل از آن عظیم تر بود که از زیر قصر فرعون بگذرد، اگر منظور از کنار قصر او باشد بسیاری از قصرهای مصر چنین بود، و غالب آبادیها در دو حاشیه این شط عظیم قرار داشت، بلکه منظور این است این
رود تحت فرمان من است و نظام تقسیم آن بر آبادیها طبق مقرراتی است که من اراده میکنم.
سپس میافزاید: " بدون شک من از این فرد که مقام و نژادی پست دارد، و هرگز نمیتواند
فصیح سخن بگوید برترم" (ام انا خیر من هذا الذی هو مهین و لا یکاد یبین)
در آیه بعد قرآن به نکته لطیفی اشاره میکند، و آن اینکه:
فرعون از واقعیت امر چندان غافل نبود، و به بی اعتباری این ارزشها کم و بیش توجه داشت، ولی" او قوم خود را تحمیق کرد، و عقول آنها را سبک شمرد و از وی اطاعت کردند"! (فاستخف قومه فاطاعوه).
اصولا راه و رسم همه حکومتهای جبار و فاسد این است که برای ادامه خودکامگی باید مردم را در سطح پائینی از فکر و
اندیشه نگهدارند، و با انواع وسائل آنها را تحمیق کنند، آنها را در یک حال بیخبری از واقعیتها فرو برند و ارزشهای دروغین را جانشین ارزشهای راستین کنند، و دائما آنها را نسبتا به واقعیتها شستشوی مغزی دهند.
چرا که بیدار شدن ملتها و آگاهی و رشد فکری ملتها بزرگترین دشمن حکومتهای خودکامه و شیطانی است که با تمام قوا با آن مبارزه میکنند! این شیوه فرعونی یعنی استخفاف عقول با شدت هر چه تمامتر در عصر و زمان ما بر همه جوامع فاسد حاکم است، اگر
فرعون برای
نیل به این هدف وسائل محدودی در اختیار داشت طاغوتیان امروز با استفاده از وسائل ارتباط جمعی، مطبوعات، فرستندههای رادیو تلویزیونی، و انواع فیلمها، و حتی ورزش در شکل انحرافی، و ابداع انواع مدهای مسخره، به استخفاف عقول ملتها میپردازند، تا در بیخبری کامل فرو روند و از آنها اطاعت کنند، به همین دلیل دانشمندان و متعهدان دینی که خط فکری و مکتبی
انبیا را تداوم میبخشند وظیفه سنگین در مبارزه با برنامه"
استخفاف عقول" بر عهده دارند که از مهمترین وظائف آنها است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۲۴۸، برگرفته از مقاله «تفاخر فرعون»