تصلیب عیسی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یهودیان مدعی بودند که
حضرت عیسی علیهالسّلام را به دار کشیدند، اما اشتباها شخصی دیگری را به جای عیسی علیهالسّلام دار کشیده بودند.
نفی به صلیب کشیده شدن
عیسی علیه السلام، از جانب
خدا بود.
وقولهم انا قتلنا المسیح عیس ی ابن مریم رسول الله وما قتلوه وما صلبوه ولـکن شبه لهم وان الذین اختلفوا فیه لفی شک منه ما لهم به من علم الا اتباع الظن و ما قتلوه یقینا. «و گفتارشان که: «ما،
مسیح عیسی بن مریم،
پیامبر خدا را کشتیم!» در حالی که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در
شک هستند و
علم به آن ندارند و تنها از
گمان پیروی می کنند و قطعا او را نکشتند.»
قرآن در
آیه فوق می گوید: "مسیح نه کشته شد و نه بدار رفت بلکه امر بر آنها مشتبه گردید و پنداشتند او را بدار زده اند و یقینا او را نکشتند"! ولی اناجیل چهارگانه کنونی همگی مساله مصلوب شدن (بدار آویخته شدن) مسیح ع و کشته شدن او را ذکر کرده اند، و این موضوع در فصول آخر هر چهار انجیل.
(
متی-
لوقا-
مرقص-
یوحنا) مشروحا بیان گردیده، و اعتقاد عمومی
مسیحیان امروز نیز بر این مساله استوار است.
یهود، مدعی تصلیب مسیح علیهالسّلام است.
وقولهم انا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و ما قتلوه و ما صلبوه... «و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالی که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند لکن امر بر آنها مشتبه شد.....»
به یک معنی مساله
قتل و مصلوب شدن مسیح، یکی از مهمترین مسائل زیربنای
آئین مسیحیت کنونی را تشکیل می دهد، چه اینکه می دانیم مسیحیان پکنونی مسیح ع را پیامبری که برای هدایت و
تربیت و
ارشاد خلق آمده باشد نمی دانند، بلکه او را "فرزند خدا"! و "یکی از خدایان سه گانه"! می دانند که هدف اصلی آمدن او به این جهان فدا شدن و باز خرید
گناهان بشر بوده است، می گویند: او آمده تا قربانی گناهان ما شود، او بدار آویخته و کشته شد، تا گناهان بشر را بشوید و جهانیان را از
مجازات نجات دهد، بنا بر این راه نجات را منحصرا در پیوند با مسیح و
اعتقاد به این موضوع می دانند! به همین دلیل گاهی مسیحیت را
مذهب "نجات" یا "فداء" می نامند و مسیح را "ناجی" و "فادی"
لقب می دهند، و اینکه می بینیم مسیحیان روی مساله
صلیب فوق العاده تکیه می کنند و شعارشان "صلیب" است از همین نقطه نظر می باشد. این بود خلاصه ای از عقیده مسیحیان درباره سرنوشت حضرت مسیح ع.
تصلیب شخصی دیگر به جای عیسی علیهالسّلام به دست یهود بود.
وقولهم انا قتلنا المسیح عیسی... وما قتلوه وما صلبوه ولـکن شبه لهم... ما لهم به من علم الا اتباع الظن وما قتلوه یقینا. «و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالی که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند و قطعا او را نکشتند.»
در داستان عیسی علیهالسّلام مباشرین قتل اطرافیان آن جناب نبودند تا او را به خوبی بشناسند بلکه لشگریان روم مباشر این عمل شده اند و معلوم است که رومیان معرفتی کامل به حال و وضع آن جناب نداشته اند پس ممکن است که شخص دیگری را دستگیر کرده و به قتل رسانده باشند و با این حال در
روایات آمده که خدای تعالی قیافه و شکل مسیح علیهالسّلام را بر شخص دیگر انداخت و این باعث شد که او را بگیرند و به جای عیسی علیهالسّلام به قتل برسانند.
در قتل و به دار آویخته شدن عیسی علیهالسّلام بین یهود، اختلاف بود.
وقولهم انا قتلنا المسیح عیسی... وما قتلوه وما صلبوه ولـکن شبه لهم وان الذین اختلفوا فیه لفی شک منه... «و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالی که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند و قطعا او را نکشتند.»
درباره اینکه آنها در مورد چه چیز اختلاف کردند در میان
مفسران گفتگو است احتمال دارد که این اختلاف مربوط به اصل موقعیت و مقام مسیح ع بوده که جمعی از مسیحیان او را
فرزند خدا و بعضی به عکس همانند یهود او را اصلا پیامبر نمی دانستند و همگی در اشتباه بودند.
و نیز ممکن است اختلاف در چگونگی قتل او باشد که بعضی مدعی کشتن او بودند و بعضی می گفتند کشته نشده، و هیچیک به گفته خود اطمینان نداشتند.
یا اینکه مدعیان قتل مسیح ع به خاطر عدم آشنایی به او، در شک بودند که آن کس را که کشتند خود مسیح بوده یا دیگری به جای او.
ادعای دروغین تصلیب عیسی علیهالسّلام به دست یهود بر پایه شک و
گمان بود.
وقولهم انا قتلنا المسیح عیسی... وما قتلوه وما صلبوه ولـکن شبه لهم وان الذین اختلفوا فیه لفی شک منه ما لهم به من علم الا اتباع الظن... «و گفتارشان که: «ما، مسیح عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم!» در حالی که نه او را کشتند، و نه بر دار آویختند لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند و قطعا او را نکشتند.»
"و ان الذین اختلفوا فیه" یعنی آنهایی که درباره عیسی علیهالسّلام اختلاف کردند که آیا او را کشتند و یا به دار آویختند" لفی شک منه" درباره امر عیسی علیهالسّلام در شک هستند، یعنی
جهل دارند "ما لهم به من علم الا اتباع الظن"، علمی بدان ندارند و پیرویشان تنها از ظن و تخمین است و یا صرفا ترجیح دادن یک طرف احتمال است بدین جهت که فلانی چنین گفته است.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تصلیب عیسی».