ترشرویی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ترشرویی به معنای اخمو بودن و درهمكشيدگى در چهره، از جمله رفتارهایی هست که در
قرآن،
حدیث و منابع
اخلاقی از آنها بحث شده است. در اینجا به برخی از مسائل
ترش
رویی، از جمله تعریف، آثار، علل و راههای درمان
ترش
رویی خواهیم پرداخت.
ترش
رویی، حاصل مصدر و تعبیری مجازی به معنای اخمو بودن در چهره و عبوس بودن است.
برخی لغتشناسان فارسی،
ترش
رویی را به معنای بدخویی و تندخویی دانستهاند.
ترش
رویی در بیان
قرآن،
حدیث و منابع
اخلاقی ما با بدخویی تفاوتهایی دارد، همچنانکه گشاده
رویی و خوش
رویی نیز مرادف با
خوشخلقی و گشادهخویی نیست بلکه تنها یکی از مصادیق آن است، همانطور که یکی از
اصحاب امام صادق (علیهالسّلام) از ایشان درباره اندازه
حسن خلق سوال میکند و حضرت (علیهالسّلام) میفرمایند: اندازه این است که با رفتاری متواضعانه و ملایم و گفتاری نیکو و دلپسند و چهرهای گشاده با او برخورد کنی.
بنابراین، ایشان گشاده
رویی را مصداقی برای حُسن
خُلق معرفی میفرمایند. بنابراین، میتوان رابطه گشاده
رویی و خوش
رویی با مفاهیمی چون خوشخویی و بدخویی را عموم و خصوص منوجه دانست. از نظر لغوی نیز
خُلق عبارت است از ملکهای راسخ در نفس و در روایات نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صاحب
خُلق حَسن را برترین موزون در میزان
و همتای روزهدار شبزندهدار دانسته شده است
و مظاهری چون کلام زیبا،
رفق و مدارا تعاون با
مومنین،
بدزبانی نکردن،
صبر بر اذیت
و... دارد و آن بزرگوار برای
سوء خلق وعده قطعی
جهنم دادهاند،
اما در مورد گشاده
رویی و
ترش
رویی چنین غلظتی وجود ندارد، بلکه همانطور که ذکر خواهد شد، آن بزرگوار گشاده
رویی را کمترین کاری میدانست که در مقابل برادر دینی میتوان انجام داد.
بهعلاوه اینکه
ترش
رویی،
خلق ثابت نیست بلکه یک رفتار است که اولاً تنها در صورت تداوم میتواند حاکی از
خلق باطنی باشد و ثانیاً ای بسا از
روی وظیفه باشد، همچنانکه مرتبهای از
نهی از منکر،
ترش
رویی است اما برای بدخلقی هیچ مجوزی وجود ندارد.
همچنین از نظر منابع لغوی، الفاظی که برای
ترش
رویی در قرآن کریم و روایات وجود دارد - مثل
عبس و مشتقات آن- و یا برای گشاده
رویی وجود دارد -چون حسنالبشر، بسطالوجه و... - نفس انبساط صورت - باز بودن بین دو ابرو و چشم و عضلات پوست چهره که قبل از تبسم در چهره نمایان میشود-
و یا انقباض و گرفتگی آنها
را میرسانند نه رفتاری دیگر غیر از این حالت خاص چهره را و منابع اسلامی ما، همان معنا را برای خوش
رویی و
ترش
رویی به کار بردهاند اما برای خوش
خلقی معنایی جدید در نظر گرفتهاند و خوشخویی و بدخویی را با نمودهایی دیگر چون خوشگویی (طیباالکلام)، تبسم، شوخیکردن با
مومن و... و بدخویی را با نمودهایی چون
فحش و
ناسزا و
آزار و
اذیت و... معرفی نمودهاند.
برای درک بهتر رابطه این مفاهیم که بر بسیاری خلط شده است، دقت در مدل تجسمی – توصیفی فوق میتواند راهگشا باشد.
چهار آیه شریفه در آغاز
سوره مبارکه عبس به سرزنش فردی ترشرو که با
ترش
رویی از فرد نابینایی رویگردان شده بود میپردازد،
(ذیل آیات ۱- ۴ عبس، با اینکه فرد ترشرو خبر نداشت آیا مرد نابینا مردی صالح بود، و با
اعمال صالح ناشی از
ایمان خود را پاکیزه کرده بود یا نه و یا آمده تا با پندپذیریاش از مواعظ
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بهرهمند شده، در نتیجه به تطهیر خود موفق گردد.)
ترش
رویی صفتی است که اهل جهنم در آخرت نیز با خود دارند همانطور که قرآن مجید، اهل جهنم را ترشرویان میخواند.
انس میگوید: من ده سال به پیامبر خدمت کردم اما ایشان هرگز با
ترش
رویی با من برخورد نکرد.
آن بزرگوار هرگز در مواجهه با مؤمنین یا برای امور دنیوی و شخصی ترشرو دیده نشد.
همچنین دعوت خود را نیز با
ترش
رویی انجام نمیداد.
نقل است که آن بزرگوار، همواره خوشرو و گشادهرو بودند.
عایشه میگوید فردی درخواست ملاقات با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را نمود و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با اینکه دیدار او را خوش نداشت، اما وقتی به او اذن داد، با چهرهای باز و گشاده با او مواجهه نمود.
ایشان نه فقط در سیره شخصی و تبلیغ رسالت خود ترشرو به معنای اول نبود، بلکه عبوسانِ درهمرفته را نیز نکوهش نموده و مکرّر (دلیل برداشت این تکرّر، تعبیر «کان یقول» در لسان روایت است که در کلام عرب، معنی تکرار و اصرار بر یک مضمون را میرساند.) میفرمودند:
خداوند کسانی را که با
ترش
رویی با برادران خود روبهرو میشوند
دشمن میدارد.
و خوشرویانِ شکفتهرو را به رحمت واسعه الهی مژده داده و میفرمود: هرگاه دو مسلمان یکدیگر را ملاقات کنند، یکصد رحمت در میان آنها تقسیم میشود که نود و نه سهم برای کسی است که خوشروتر از دیگری با او ملاقات کند.
و میفرمود: شما با اموالتان نمیتوانید همه مردم را پوشش دهید (تا جذب شما شوند) اما با گشاده
رویی میتوانید همه آنها را دربرگیرید.
ایشان گشاده
رویی را کمترین کاری میدانست که در مقابل برادر دینی میتوان انجام داد.
همچنین آن بزرگوار میفرمود: مؤمن، خوش مشرب و شوخ است و
منافق، ترشرو و خشمگین.
یعنی شخصیت مؤمن با
ترش
رویی سنخیتی ندارد بلکه با گشاده
رویی آشناست، همانگونه که شخصیت
کافر، با
ترش
رویی عجین است.
در تحلیل مفهومی،
ترش
رویی بر چهار قسم قابل تصور است:
ترش
رویی در مواجهه با حق و حقیقت، که ولید در مقابل شنیدن آیات قرآن از خود بروز داد.
ترش
رویی در مواجهه با مؤمنین به جهت
هوای نفس و امور دنیوی و بدون رجحان عقلی و شرعی که اگر عامدانه و نه از سر اندوه و ملالی خاص باشد، معمولاً از
روی خودبزرگبینی است، همانطور که در مورد فردی که آیات اول مبارکه سوره عبس او را سرزنش کرده است روایت است که
ترش
رویی او به خاطر
تکبر و تحقیر
ابن امّمَکْتُوم -
موذن و مورد علاقه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است که نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میآید و آن بزرگوار او را اکرام نموده و نزد خود میخواند و در نزد آن جناب مردی از سران
بنیامیه بوده است که آن فرد از آمدن ابن اممکتوم و این رفتار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با او چهره درهم کشیده و خود را از تماس با او جمع مینماید. زیرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ابن امّمَکْتُوم را در مکانی جلوتر از او جای میدهد.
ترش
رویی در نهی از منکر مثل زمانی که پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در ایام
موسم حج درخواست آب میفرماید و به جای آب، شراب نزد ایشان میآورند و آن بزرگوار پس از بو کردن آن چهره درهم میکشند.
این
ترش
رویی، نوعی
نهی از منکر (
ترش
رویی با گناهکاران، از مراتب نهی از منکر در صورت عدم امکان تذکر زبانی است. البته دستور به انجام این مرحله، این مرتبه، در صورت احتمال عقلایی تاثیر چنین کاری در ترک منکر است، چنانچه در صورت تاثیر منفی، ایبسا حرام خواهد بود. در هر حال تفصیل را باید در کتب فقهی جست.) و حداقل مرتبه آن است.
همچنین به اصحاب خود دستور فرمودند که گناهکاران را با چهرههایی
ترش ملاقات کنید.
بلکه
امام علی (علیهالسّلام) این
ترش
رویی را بغض در راه خدا و برترین عمل دانستهاند.
(باید توجه داشت که اولاً، این
ترش
رویی را غضب برای خدا باشد. ثانیاً، باید تنها رفتار او را دشمن بداریم آنهم در صورت اصرار او نه لغزشی موقتی و در هر حال، خود او را نباید مورد نفرت و کینه قرار داد بلکه بر او ترحم داشته و دعایش کنیم.)
ترش
رویی حاکی از تاسف به حال گناهکاران، چون زمانی که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در پایان
خطبه شعبانیه ماه شعبانی، ناگهان در عالم ملکوت، درآویختگان به
درخت زقوم از امت خود را مشاهده میفرمایند که برخی به یک و چند شاخه و برخی به بسیاری از شاخههای آن چنگ زده بودند و به خاطر تاسف بر حال آن افراد، چهره پیامبر رحمت و پدر رئوف امّت درهم رفته میشود.
و یا
ترش
رویی در اثر خوف باطنی و اعظام جلال و هیبت الهی و انکسار نفس و انقهار در برابر ذات مقدس کبریایی، چون لحظهای که پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چهره
جبرییل (علیهالسّلام) را درهمرفته دیدند و علت آن مشاهده برپایی جهنم و درکات سوزان آن توسط ایشان بوده است.
دو مورد اول
ترش
رویی جزء رذایل و دو مورد آخر جزء فضایل هستند.
برای
ترش
رویی، ریشههایی وجود دارد:
۱.
حب دنیا و شعبههای آن، مانند برتریجویی و جاهطلبی که در روایتی به عنوان ریشه هر خطا معرفی شده است.
۲. کبر و تحقیر مردم.
۳. تنگی سینه
که تحمل مدارا و صبر در برابر مشکلات و ناملایمات را از فرد سلب میکند و فرد را به
ترش
رویی میدارد.
۴.
استکبار در برابر حق: مرحوم
علامه طباطبایی در تفسیر
ترش
رویی ولید بن مغیره که در سوره مبارکه عبس که ذکر شد مورد سرزنش قرار گرفته است میگوید: ادبار و استکبار از احوالات روحی و درونی است و ترشرو شدن ولید در اثر شنیدن آیات الهی از این جهت است که اثر ادبار و استکبار ولید در ظاهر حالش هم اثر گذاشته است.
۵. غلظت قلبی و بیبهرهگی از صفات رحمانی الهی: این حالت را میتوان ریشه اصلی
ترش
رویی دانست که در واقع چهرهای دیگر از حب دنیا است. زیرا اساساً بهرهمند نبودن از کمالات الهی، ریشه هر صفت رذیلهای است و خدای متعال در قرآن کریم خطاب به پیامبر بزرگوار اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرمایند: به (برکت مظهریت برای صفات) رحمت الهی، در برابر آنان (مردم) نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند.
حافظ میگوید:
سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم ••• که من نسیم حیات از پیاله میجویم
عبوس زهد به وجه خمار ننشیند ••• مرید خرقه دردی کشان خوش خویم
تو خانقاه و خرابات در میانه مبین ••• خدا گواست که هرجا که هست با اویم
این بخش از نوشتار، از زاویه تحلیل علمی به مطالعه آثار قرآنی – روایی
ترش
رویی و گشاده
رویی میپردازد، بنابراین دارای رویکردی سه وجهی خواهد بود. به عنوان مقدمه باید متوجه بود که
ترش
رویی و گشاده
رویی از مصادیق بارز ارتباط غیرکلامی هستند. ارتباط غیرکلامی (که گاهی «زبان بدنی» (language body.) نامیده میشود)، مبادله اطلاعات و معنی از طریق حالتهای چهره، اشارات یا حرکات بدن است.
در گذشته، روشهای تحقیق در زمینه ارتباطات غیرکلامی، مبتنی براندازهگیری حرکات چهرهای ناشی از هیجان بود و بر همین اساس طراحی میشد اما اکنون یک سیستم پیچیدهتر و جامعتر به نام سیستم رمزگذاریهای اعمال چهرهای (FACS) (Facial Action Coding System) جایگزین روش تحقیق قبلی شده است، در این روش از همه حرکات چهره که قابل تشخیص باشد یادداشت برداری میشود.
و از حالات مهم چهره، همین
ترش
رویی است که با انقباض عضلات صورت انجام میگیرد، چنانچه گفته شد که «عبس» و دیگر مترادفهای آن در قرآن و روایات به معنای «جمع شدن ابروها و بین دو چشم» است و درست نقطه مقابل آن در حرکات چهره، گشاده
رویی است که باز بودن عضلات
صورت و
چشم و و گونهها است که مصداق دقیق «حسنالبشر»، «حسنالبسط» که از مهمترین کلیدواژههای خوش
رویی در روایات هستند و نیز مفهوم دیگر مترادفهای آنها در موضوع خوش
رویی در روایات نیز همین است.
از نظریات مهم در عوامل جاذبه میانفردی، الگوی عاطفه-مرکزی (The Affect – Centered Model) است که در آن، «جاذبه بر پاسخهای عاطفی مبتنی است»
و حرکات روانتنی و حالات بدنی، از عوامل اساسی در جاذبه میانفردی هستند که صورت و چهره از نقاط بسیار پرظرفیت در انعکاس احساسات و عواطف انسانی است.
از حکمای گذشته نقل شده است: خوشرویی، مرحله اول و آغاز
دوستی و
مهرورزی مرحله دوم و برآوردن نیاز مردم مرحله سوم است.
بنابراین، گشاده
رویی، رفتاری عاطفی است که موجب جاذبه میانفردی شده و از بهترین نقطههای آغاز ارتباطات دوستانه و اجتماعی است که در دنیای ارتباطات انسانی مورد توجه جدی است، زیرا حرکات غیرکلامی چهره بهویژه صورت شاد همراه با لبخند در هنگام ملاقات با دوستان، تاثیری عمیقتر از زبان دارد.
و از آنچه گفته شد، به خوبی میتوان جایگاه مهم اجتماعی و انسانسازی این ارزش رفتاری در منظومه تربیتی
اخلاق اسلامی را رصد نمود.
گویاترین تعبیر در این زمینه، بیان زیبای امام صادق (علیهالسّلام) است که فرمود: خوش
رویی، محبت اجتماعی (یا محبت الهی
و یا هردو) را به دنبال دارد.
کسب خوشرویی و درمان
ترش
رویی تنها در مفهوم از هم جدا هستند اما در مصداق یکی هستند چون در اصطلاح، تقابل ملکه و عدم ملکه دارند مانند بینا نبودن قد یک فرد و نابینا بودن او که در واقع یک چیز هستند. چند توصیه در این زمینه قابل ارائه است گرچه علمای
اخلاق بحث مستقلی در این زمینه جز همان مباحث حسن
خلق ندارند:
۱. توجه به شرافت و ستودگی خوش
رویی نزد
عقل و
شرع: که نیرومندترین انگیزه برای کسب آن و مواظبت بر آن است.
۲. توجه به عواقب فراوان اخروی و دنیوی و
ترش
رویی: که در این نوشتار نیز ارائه شدند.
۳. بیرون کردن
حب دنیا از قلب: که ریشه هر خطا و عداوت از جمله
ترش
رویی است همانطور که گفته شد.
۴. دفع انکار و استکبار در برابر
حق از خود.
۵. کسب صفت
تواضع در برابر مردم.
۶. تلاش برای رسیدن به رحمت الهی و اتصاف به صفات او: همانطور که در روایات به ما دستور داده شده است که متصف به
اخلاق الهی شویم
و گفته شد که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در اثر جوشش
رحمت الهی از کانون قلب شریفش بود که با همه خوشرو بود.
توصیههای مذکور در بحث
حسن خلق و درمان
سوء خلق نیز در این قسمت قابل توجه است.
ترشرويى به معنی درهم كشيدگى چهره است که از آن به مناسبت در بابهاى
حج،
امر به معروف و نهی از منکر،
نکاح و
قضاء سخن رفته است.
ترشرويى هنگام برخورد با ديگران
مکروه است.
از مراتب نهى از منكر، ترشرويى و درهم كشيدن رخساره در برابر انجام دهندۀ منكر است.
از نشانههاى
نشوز ترشرويى زن در برابر شوهر است.
ترشرويى
قاضی- در صورتى كه پراكندگى حواس متخاصمان و كاهش توان آنان در اقامۀ دليل بر ادّعاى خود را درپى داشته باشد-
مکروه است.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خوشرویی و ترشرویی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۳/۲۳. موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، برگرفته از مقاله «ترشرویی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۳/۲۳.