ترجمه قرآن (دهلوی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ترجمه قرآن کریم مترجم:
شاه ولی الله دهلوی
یکی از ترجمههای فارسی قرآن که از حدود دو قرن و نیم قبل بر جای مانده و در طول سالهای گذشته به ویژه در
هند و
پاکستان به طور گستردهای انتشار یافته، ترجمه شاه ولی الله
محدث دهلوی است.
این ترجمه را اخیرا وزارت شئون اسلامی و اوقاف کشور
عربستان سعودی با بررسی و بازبینی مجددی که توسط دو تن از اساتید آن سامان روی آن انجام گرفته است به چاپ رسانده و در مراسم
حج سال جاری به فارسی زبانان اهدا نموده است.
چاپ و نشر این ترجمه در سطحی وسیع از سوی کشور سعودی، و رویکرد مترجمان و قرآن پژوهان در سالهای اخیر به آن، نقد و بررسی همه جانبهای را پیرامون آن میطلبید. از این رو بر آن شدیم تا هم بر اصل ترجمه و هم بر نسخه بازبینی شده آن نگاهی بیفکنیم و فارسی زبانان را از نزدیک با این دو اثر آشنا سازیم.
در بخش اول این مقال، نخست به معرفی مترجم و شرح حال او پرداخته، آن گاه از مسائلی چون انگیزه مترجم از
ترجمه قرآن و امتیازات ترجمه از دیدگاه خود مترجم، سخن خواهیم گفت، و سپس به روش ترجمه و نقاط قوت و ضعف آن خواهیم پرداخت. در بخش دوم، ترجمه بازبینی شده توسط وزارت شئون و اوقاف کشور عربستان را مورد بررسی قرار میدهیم و پیرامون چهار محور- که به تفصیل از آن سخن خواهیم گفت- به بحث مینشینیم.
مترجم کیست؟
وی در مقدمه ترجمه اش چنین مینگارد: «و نام این کتاب،
فتح الرحمن بترجمة القرآن مقرر کرده شد، و نام مصنف این کتاب احمد بن عبد الرحیم است و لقب مشهور ولی الله الدهلوی وطنا، العمری نسبا، احسن الله الیه و الی مشایخه و والدیه». فتح الرحمن بترجمة القرآن، مقدمه، صفحه «ب» و «ج»، لاهور
از تحقیقاتی که برخی از تاریخ نگاران پیرامون شرح حال وی به عمل آوردهاند برمی آید که وی خود را پیرو
مذهب خاصی از مذاهب چهارگانه
اهل سنت نمیدانسته، بلکه به مجموع آنها گرایش داشته و معتقد بوده است که باید برای حل اختلافات
محدثان و پیروان چهار امام، یک راه حل عملی را دنبال کرد و هرگز منصفانه نیست که کفه ترازو را فقط به یک طرف کج کنیم و نسبت به طرف دیگر کاملا بی اعتنا باشیم.
پس پرده گذاشتیم بر گوش ایشان در غار (یعنی خوابانیدیم) سالهای شمرده شده.
۲. الذین کانت اعینهم فی غطاء عن ذکری و کانوا لا یستطیعون سمعا.
آنانکه بود چشم ایشان در پرده از یاد من و نمیتوانستند سخن شنیدن (یعنی از شدت بغض).
۳. یا یحیی خذ الکتاب بقوة و آتیناه الحکم صبیا.
(گفتیم: ) ای
یحیی، بگیر (احکام) کتاب را به استواری، و دادیمش دانایی در حال کودکی.
۴. و ربک یخلق ما یشاء و یختار ما کان لهم الخیرة..
و پروردگار تو میآفریند هر چه خواهد و بر میگزیند (هر که را خواهد)، نیست ایشان را اختیار...
۵. و ان جاهداک لتشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما..
و اگر کوشش
کنند با تو (ای انسان) تا
شریک آری با من آنچه نیست تو را به (حقیقت) آن دانشی، پس فرمانبرداری ایشان مکن...
از جمله مسائلی که تحت عنوان روش ترجمه مطرح میشود، همسانی تعبیرات در ترجمه جملات مشابه قرآنی است. تاکنون در کمتر ترجمهای این مساله مورد توجه قرار گرفته است. جملاتی از قبیل: و حاق بالذین سخروا منهم ما کانوا به یستهزؤن، ان الله علیم بذات الصدور، انی تصرفون، و ضل عنهم ما کانوا یفترون، و دهها جمله مشابه دیگر، که در سراسر قرآن به طور مکرر آمده است، باید یکسان ترجمه شوند. این حکم در مورد
مفردات نیز جاری است، مگر آن که دلیلی از
سیاق آیه و مانند آن بر اراده معنای دیگری از واژه وجود داشته باشد، که در این صورت باید واژه را به معنای مناسب مورد خودش ترجمه کرد.
در ترجمه دهلوی، گر چه همسانی تعبیرات در ترجمه مفردات و جملات مشابه، صد در صد رعایت نشده، ولی در حد قابل اعتنایی مورد توجه مترجم قرار گرفته است.
به عنوان مثال، به ترجمه مقاطع فوق از آیات قرآن کریم در ترجمه دهلوی مینگریم:
الف. و حاق بهم ما کانوا به یستهزؤن.
و فرا گیرد ایشان را آنچه استهزا میکردند بآن.
و حاق بهم ما کانوا به یستهزؤن.
و فرود آمد به ایشان آنچه بآن
استهزا میکردند.
فحاق بالذین سخروا منهم ما کانوا به یستهزؤن.
پس در گرفت با آنانکه
تمسخر کردند از ایشان آنچه بآن استهزا میکردند.
چنان که ملاحظه میکنید، در این سه آیه، واژه «حاق» یکسان ترجمه نشده است، در آیه نخست به «فرا گیرد» و در آیه دوم به «فرود آمد» و در آیه سوم به «در گرفت» ترجمه شده است. گرچه این سه تعبیر نزدیک به هم هستند و از یکدیگر فاصله چندانی ندارند، ولی اگر یک تعبیر برای هر سه مورد انتخاب میشد قطعا مناسب تر بود.
ان الله علیم بذات الصدور.
هر آئینه خدا دانا است بآنچه در سینه هاست.
انه علیم بذات الصدور.
هر آئینه او داناست بسریکه مالک سینه هاست.
انه علیم بذات الصدور.
هر آئینه وی داناست به مکنون سینهها.
در این سه آیه نیز، در ترجمه، تعبیرات گوناگونی به کار رفته است، گر چه تعبیر اول و سوم، در جاهای دیگر این ترجمه بیشتر به چشم میخورد.
فانی تصرفون.
پس از کجا برگردانیده میشوید.
فانی تصرفون.
پس از کجا گردانیده میشوید.
انی یصرفون.
از کجا گردانیده میشوند.
در این سه آیه، فعلها تقریبا یکسان ترجمه شدهاند، با این تفاوت که در آیه اول «برگردانیده» و در آیه دوم و سوم «گردانیده» آمده است.
و ضل عنهم ما کانوا یفترون.
و گم گشت از ایشان آنچه
افترا میکردند.
و ضل عنهم ما کانوا یفترون.
و گم شد از ایشان آنچه بر میبافتند.
در این دو آیه، فعل «یفترون» با دو تعبیر ترجمه شده است، گر چه هر دو تعبیر به یک معنی باز میگردد. البته در موارد دیگر این ترجمه، تعبیر نخست بیشتر به کار رفته است، که آیات اعراف: ۵۳، یونس: ۳۰، قصص: ۷۵ را میتوان از آن جمله نام برد.
از آنچه تاریخ نویسان در شرح حال محدث دهلوی نگاشتهاند بر میآید که وی دانشمندی برخوردار از علوم گوناگون اسلامی بوده است، چنان که آثار تالیفی او نیز نشانگر این مطلب است، از این رو ترجمه وی از قرآن کریم میتواند ترجمهای دقیق و شامل نکات دستوری و تفسیری آیات باشد، به ویژه آن که مترجم از
تفسیر قرآن آگاهی گستردهای داشته و کتابی به نام
فتح الخبیر فی اصول التفسیر نگاشته است.
نقاط قوت ترجمه دهلوی را به دو بخش میتوان تقسیم نمود:
تردیدی نیست که ساختار کلام، در بیان مراد گوینده نقشی اساسی دارد، و در ترجمه هر متنی به زبان دیگر، انعکاس ترکیب نحوی دخالت تامی در صحت ترجمه دارد. رعایت این شرط در
ترجمه قرآن که کلام خداوند است و به عنوان
وحی آسمانی بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نازل شده است به مراتب مهم تر از ترجمه سایر متون است. از این رو هر ترجمهای از قرآن که
ترکیب نحوی آیات بهتر در آن انعکاس یافته باشد امتیاز بهتری خواهد داشت. ترجمه دهلوی را میتوان در ارتباط با این ویژگی در ردیف اول ترجمههای فارسی دانست. برای نمونه چند مورد از ترجمه مزبور را با ذکر آیات آن به عنوان مثال میآوریم:
۱. و یمدهم فی طغیانهم یعمهون.
و مهلت میدهد ایشان را در گمراهی خویش سرگشته شده.
چنان که ملاحظه میکنید، یعمهون در این آیه از نظر ترکیب نحوی
حال است برای
ضمیر جمع مفعولی، که ترکیب مزبور در این ترجمه به خوبی منعکس شده است.
۲. ثم تولیتم الا قلیلا منکم و انتم معرضون.
پس برگشتید روگردان شده مگر اندکی از شما.
در این آیه نیز «و انتم معرضون» از نظر ترکیب نحوی
حال است برای
فاعل «تولیتم»، که این ترکیب در ترجمه به طور صحیح انعکاس یافته است.
۳. فهم فی روضة یخبرون.
پس ایشان در
بهشت خوشحال کرده شوند.
روشن است که «یحبرون»
فعل مضارعمجهول از «حبر، یحبر» به معنای شادمان ساختن آمده است. در این آیه تنها شادمان بودن بهشتیان مطرح نیست تا آیه این گونه ترجمه شود که: «آنان در بهشت شادمانند»، بلکه این معنی نیز مورد عنایت است که در بهشت برای آنان موجبات شادمانی فراهم میشود و در حقیقت آنان را شادمان می
کنند. این معنی در ترجمه دهلوی از این فعل به خوبی نمایان است.
۴. ا یحسب الانسان الن نجمع عظامه بلی قادرین علی ان نسوی بنانه
آیا میپندارد آدمی که جمع نکنیم استخوانهای او را؟ آری میکنیم، توانا شده بر آنکه هموار کنیم سر انگشتهای او را.
واژه «قادرین» در آیه دوم حال است برای
فاعل فعل مقدری که در جواب «بلی» قرار میگیرد، و آن فعل «نجمعها» است که از «نجمع» آیه قبل استفاده میشود، و در واقع، آیه به این تعبیر باز میگردد: «بلی نجمعها قادرین علی ان نسوی بنانه». بسیاری از مترجمان، واژه «قادرین» را به صورت جواب «بلی» در ترجمه منعکس ساختهاند در صورتی که جواب «بلی» محذوف است. در ترجمه دهلوی این ترکیب به خوبی انعکاس یافته است.
از دیگر امتیازات ترجمه مورد نظر، ترجمه دقیق واژه هاست. در ترجمه واژههای قرآنی
ریشه یابی کلمات و دستیابی به نزدیکترین معنی بسیار حائز اهمیت است. گرچه با نگارش تفسیر قرآن مجید، به مرور زمان در معانی واژهها توسعه داده شد و مفسران برای هر واژهای معانی متعددی را مطرح نمودند، ولی چنانکه گفتیم، در ترجمه قرآن ریشه یابی واژهها و دست یافتن به معنای اصلی کلمه امری مهم و ضروری به نظر میرسد، که مترجم همواره باید این نکته را در نظر داشته باشد. اکنون برای نمونه موارد زیر را از ترجمه دهلوی بنگرید:
۱. فکلوا منها حیث شئتم رغدا.
پس بخورید از آنجا با فزونی هر جا که خواهید خوردنی گوارنده.
ترجمه «حیث» که
اسم مکان است به «هر جا» نشانگر دقت است، در صورتی که برخی از مترجمان فارسی زبان آن را به «هر چه» ترجمه کردهاند.
۲. و من یتبدل الکفر بالایمان فقد ضل سواء السبیل.
و هر که بستاند کفر را عوض
ایمان پس هر آئینه گم کرد راه میانه را.
در این جا نیز، هم ترجمه «یتبدل الکفر بالایمان» به «ستاندن کفر عوض ایمان» دقیق است، و هم ترجمه «سواء السبیل» به «راه میانه».
۳. و لا تاکلوا اموالهم الی اموالکم... .
و مخورید اموال ایشان بهم آورده به اموال خویش...
انعکاس مفهوم حقیقی
حرف جر «الی» در ترجمه قابل دقت است، زیرا مقصود آیه این است که اموال آنان را به ضمیمه اموال خود مخورید.
۴. فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع... .
پس
نکاح کنید آنچه خوش آید شما را از سائر زنان دو دو، سه سه و چهار چهار...
در ترجمه این بخش از آیه شریفه، دو مورد آن قابل دقت است: ۱. ترجمه «طاب» به «خوش آید» نه به «پاکیزه». ۲. ترجمه واژههای «مثنی»، «ثلاث» و «رباع» به «دو دو»، «سه سه» و «چهار چهار»، که با توجه به مجموعه ازدواجها و دسته بندی آنها میان مسلمانان، ترجمه یاد شده ضروری و متعین است و نمیتوان واژههای مورد نظر را به: «دو تا»، «سه تا» و «چهار تا» ترجمه کرد.
۵. و راودته التی هو فی بیتها عن نفسه... .
و گفت و شنید کرد با یوسف، زنی که او در خانه اش بود تا بگذرد از حفظ خود...
واژه «مراوده» که مشتقات آن در
سوره یوسف چند بار آمده، در این ترجمه به طور دقیق منعکس شده است، در صورتی که بیشتر مترجمان آن را به «کام خواستن» ترجمه کردهاند.
برای ریشه یابی این واژه، سخن
راغب اصفهانی را در این جا میآوریم: «الرود: التردد فی طلب الشی برفق، یقال: زاد و ارتاد... و المزاودة: ان تنازع غیرک فی الارادة، فترید غیر ما یرید، او ترود غیر ما یرود، و راودت فلانا عن کذا...» . .
چنان که ملاحظه میکنید، راغب اصفهانی ریشه «مراوده» را که واژه «رود» است به معنای رفت و آمد همراه با نرمی و ملایمت برای دستیابی به چیزی گرفته است، و هنگامی که «مراوده» را معنی میکند، آن را نیز این گونه توضیح میدهد که: «مراوده» آن است که با دیگری بر سر خواستن چیزی کشمکش کنی و برخلاف اراده او چیزی را از وی بخواهی. و این معنی با تمام ابعادش در ترجمه دهلوی درست انعکاس یافته است.
به رغم این که مترجم در مقدمه ترجمه اش این نکته را یادآوری کرده که در آنچه متعلق به نقل است از صحیحترین تفاسیر کمک گرفته و تا حد امکان از اخبار ضعیف و ساختگی دوری جسته و
اسرائیلیات را در ترجمه خود نیاورده است، فتح الرحمن بترجمه القرآن، مقدمه، صفحه «د» میبینیم در بعضی از حواشی خود مطالبی را در مورد
پیامبران نقل کرده است که هرگز در شان آنان نیست. برای نمونه چند مورد را در این جا میآوریم:
۱. در
سوره احزاب، ذیل ترجمه آیه ۶۹، در حاشیه چنین آمده است: (مترجم گوید: یعنی
موسی علیهالسّلام وقت غسل ستر میکرد. جهال
بنی اسرائیل گفتند که او آدرست. روزی بحسب اتفاق بر کناره آب غسل میکرد و جامههای خود بر سنگ نهاده بود، به فرمان خدای تعالی آن سنگ روان شد، موسی علیهالسّلام عقب سنگ دوید تا آنکه جماعتی از بنی اسرائیل (او را) عریان دیدند و گفتند ادرت ندارد. و ادرت انتفاخ خصیه را گویند. و الله اعلم).
برای روشن تر شدن مطلب، آیه را با ترجمه اش بنگرید: یا ایها الذین آمنوا لا تکونوا کالذین آذوا موسی فبراه الله مما قالوا و کان عند الله وجیها: ای مسلمانان، مباشید مانند آنانکه رنجانیدند موسی را پس پاک ساخت خدای تعالی او را از آنچه گفته بودند، و بود موسی نزدیک خدا با آبرو. راستی آیا نقل چنین
شان نزولی برای آیه شریفه و نسبت دادن این مطلب موهون و بی اثر به پیامبری
اولوا العزم همچون موسی علیهالسّلام صحیح است؟! آیا هیچ اذیت و آزار دیگری از سوی
بنی اسرائیل نسبت به موسی نبوده است که تنها نسبت دادن ادرت موجب آزار این
پیامبر الهی شده باشد؟!
۲. در سوره ص، ذیل ترجمه آیه ۲۰، در حاشیه آورده است: (مترجم گوید که
داود علیهالسّلام نود و نه (۹۹) زن داشت، مع هذا زن دیگر که در خطبه شخصی یا در نکاح او بود درخواست کرد، خدای تعالی فرشتگان را بجهت تنبیه داود به شکل خصوم متمثل ساخت. اشارت به این قصه است درین آیات. و الله اعلم). در این مورد نیز متن آیه را با ترجمه اش میآوریم: و شددنا ملکه و آتیناه الحکمة و فصل الخطاب: و محکم کردیم پادشاهی او را و دادیمش حکمت و سخن واضح. آیا این
شان نزول، داود پیامبر را مردی زنباره و
شهوت پرست معرفی نمیکند، آن هم در چهره کسی که آن قدر در پی زنان است که حتی از زنی که در معرض خواستگاری یا در عقد دیگری است چشم نمیپوشد؟!
۳. نیز در
سوره ص، ذیل ترجمه آیه ۳۴، در حاشیه آمده است: (مترجم گوید:
سلیمان از امراء خود منغص شد و بخاطر آورد که امشب با صد زن صحبت دارم و هر زنی پسری زاید و هر یکی شهسواری باشد جهاد
کننده، مرا احتیاج متعلق امرا نافتد.
فرشته گفت: انشاء الله بگو. سلیمان سهو کرد. پس هیچ زن حامله نشد الا یک زن، طفل ناقص الخلقت نهاد و آن طفل را بر تخت سلیمان انداختند. سلیمان علیهالسّلام متنبه شد و رجوع به رب العزت کرد. و الله اعلم). نسبت دادن این گونه مطالب به پیامبران الهی که برای
هدایت امتها برانگیخته شدهاند و از هرگونه
غرور و
هوا و هوس به دور بودهاند هرگز با راه و رسم آنان سازش ندارد. به باور ما، پیامبران خدا، همه انسانهایی برجسته و والا بودهاند که کمال نفسانی آنان سبب میشده است که مسئولیت سنگین
نبوت یا
رسالت بر دوششان نهاده شود و آنان با نهایت شکیبایی و پایداری
هدایت جامعه خود را بر عهده بگیرند.
چنان که در آغاز سخن اشاره شد، ترجمه شاه ولی الله دهلوی اخیرا از سوی وزارت شئون اسلامی و
اوقاف کشور عربستان سعودی با بررسی و بازبینی مجدد توسط دو تن از اساتید در مجمع
ملک فهد که به چاپ قرآن اختصاص دارد به طبع رسیده است. برای آشنایی بیشتر با این
نسخه، پس از آوردن بخشی از ترجمه فارسی مقدمه که اصل آن به قلم دکتر عبدالله بن عبد المحسن الترکی وزیر امور اسلامی و اوقاف عربستان به عربی نگارش یافته است، به بررسی کارهایی که روی این نسخه انجام گرفته است میپردازیم. در ترجمه فارسی بخشی از مقدمه مزبور چنین آمده است: «اما بعد: برای تحقق رهنمودهای خادم حرمین شریفین شاه فهد بن عبد العزیز
آل سعود - حفظه الله- در اهتمام راجع به قرآن کریم و چاپ و نشر آن و تقسیمش بین مسلمانان در اقصی نقاط جهان، و همچنین ترجمه و تفسیر معانی آن به زبانهای مختلف جهان، و بنا بر اعتقاد وزارت امور اسلامی و اوقاف و دعوت و ارشاد مملکت عربستان سعودی در اهمیت ترجمه معانی قرآن کریم به تمامی زبانهای مهم جهان و تسهیل فهم آن برای مسلمانان غیر عرب زبان و تحقق مصداق رهنمود
پیامبر گرامی اسلام- صلی الله علیه و سلم- که فرمودند: «بلغوا عنی و لو آیة»، (ابلاغ کنید از من حتی یک آیه)، و برای خدمت برادران فارسی زبانمان باعث مسرت است که این ترجمه فارسی را تقدیم خوانندگان فارسی زبان کنیم که بوسیله شیخ شاه ولی الله دهلوی ترجمه،
و بازبینی و بررسی مجدد از جهت مجمع توسط د:
عبد الغفور عبد الحق بلوچ و شیخ
محمد علی داری شده است». بنابراین، بازبینی و بررسی ترجمه توسط دو تن از اساتید به نامهای دکتر عبد الغفور عبد الحق بلوچ و شیخ محمد علی داری انجام شده است.
نامبردگان در این بررسی و بازبینی، کارهای زیر را انجام دادهاند:
۱. اغلاط چاپی و افتادگیهای ترجمه را اصلاح کردهاند.
۲. در برخی موارد، توضیحاتی را با امضای «مصحح» در پاورقی آوردهاند.
۳. برخی از تعبیرات ترجمه را تغییر داده و بدون ذکر اصل آن، واژه انتخابی خود را در ترجمه آوردهاند.
۴. تحریفهایی نیز در برخی موارد توسط مصححان صورت گرفته است.
اکنون موارد چهارگانه فوق را با ذکر نمونههایی از هر یک در این جا میآوریم:
اصلاح اغلاط و افتادگیهای ترجمه در چاپ اصلی، اغلاط و افتادگیهایی توسط ناسخ روی داده است که مصححان آنها را اصلاح کردهاند. موارد زیر از این قبیل است:
الف. در نسخه اصلی (چاپ
پاکستان) در ترجمه آغاز آیه «و اذ غدوت من اهلک...»
چنین آمده است: و یاد کن آنگاه که پگاه بیرون آمد از میان اهل خانه خود... که در چاپ عربستان، «آمد» به صورت «آمدی» تصحیح شده است.
ب. در ترجمه بخش پایانی آیه سوره «... و الله بما تعملون خبیر»
این گونه آمده است: و خدا بآنچه می
کنند دانا است که در چاپ عربستان بدین صورت تصحیح شده است: «و خدا بآنچه میکنید دانا است». ج. در ترجمه آیه «و املی لهم...»
آمده است: و مهلت دهیم ایشان را... که در چاپ عربستان به صورت «و مهلت دهم ایشان را...» تصحیح شده است.
د. در ترجمه بخش آخر آیه «و کان امر الله مفعولا»
واژه «خدا» از قلم افتاده، که در چاپ عربستان اصلاح شده است.
در نسخه بازبینی شده که در عربستان به چاپ رسیده، حاشیههای مترجم به پایین صفحات انتقال یافته و از سوی مصححان نیز در مواردی معدود توضیحاتی بر آنها افزوده شده است. برای نمونه به برخی از این موارد اشاره میشود:
الف. در ترجمه آیه «کسانیکه دادهایم ایشان را کتاب میشناسند ویرا...»
این توضیح را در پاورقی آوردهاند: «بعض علماء از ضمیر «یعرفونه» پیغمبر مراد گرفتهاند و الله اعلم».
ب. ترجمه آیه ۱۲۱
سوره آل عمران در پاورقی با عبارات روشن تری آورده شده است.
ج. ترجمه آیه ۱۰۷
سوره مائده را نیز با عبارات روشن تری آوردهاند.
د. در ترجمه آیه ۱۲۰
سوره نحل، توضیحی کوتاه پیرامون معنای «حنیف» پس از حاشیه مترجم افزوده شده است.
ه. در ترجمه آیه ۴۳
سوره نمل، در مورد تعیین فاعل. «صدها» قولی را منسوب به بیشتر مفسران آوردهاند.
۳.
چنان که اشاره شد، مصححان در بسیاری از موارد، واژهها و تعبیرات ترجمه را تغییر داده و بدون ذکر اصل آن، واژه و تعبیر انتخابی خود را در ترجمه جایگزین ساختهاند. موارد زیر از این قبیل است:
۱ نسخه اصل، خدا نیست هیچ معبود مگر ازو زنده
تدبیر عالم
کننده است.
۲ نسخه بازبینی شده خدا آن ذات است که نیست هیچ معبود بر حقی مگر او زنده
تدبیر کننده عالم است. و فرود آورد
معجزه را... .
.. پیروی می
کنند آنرا که مانند یک دیگر شد از آن کتاب برای طلب فتنه و طلب تاویل آن... .
.. و خدا نزدیک اوست بازگشت نیک. .
.. پس هر آئینه خدا زودکننده
حساب است. .
.. گفته شد ایشان را بازدارید دست خود... .
.. مانند ترسیدن از خدا یا زیاده تر..
آنانکه دروغی داشتند شعیب علیهالسّلام را گویا نبودند آنجا..
پس بازگشت از ایشان و گفت..
و یاد کن نعمت الهی یا محمد آنگاه که بد سگالی میکردند در حق تو
کافران..
و بهر آدمی متصل ساختیم شآمت عمل او را..
و بده به خداوند قرابت حق وی را... .
.. و فرود آورد قرآن را...... پیروی می
کنند آنرا که متشابه است از آن کتاب برای طلب فتنه و طلب
تاویل آن...... و نزد خداست بازگشت نیک.... پس هر آئینه خدا زودگیرنده حساب است.... گفته شد ایشان را بازدارید دستهای خود را....... مانند ترسیدن از خدا یا بیشتر... آنانکه دروغگو پنداشتند
شعیب را گویا نبودند آنجا... پس روگردانید از ایشان و گفت... و (یاد کن نعمت الهی) آنگاه که
تدبیر بد کردند در حق تو کافران... و بهر آدمی متصل ساختیم نامه عمل او را... و بده به خویشاوندان حق آن را... هر آئینه آنان که دوست میدارند آنکه فاش شود
تهمت بدکاری در مسلمانان..
هر آئینه آنان که دوست میدارند که منتشر شود بدکاری در میان مسلمانان...
افزون بر آنچه در بند فوق گذشت، در برخی موارد نیز تصرفات و توضیحات خاصی از سوی مصححان انجام گرفته که موجب
تحریف معنوی کلام است. در زیر به دو مورد از آن اشاره میرود:
الف. در تعلیقه مترجم بر ترجمه آیه ۱۱ سوره جمعه- که سخن از توجه مردم به تجارت و چیزهای سرگرم
کننده و تنها گذاشتن پیامبر برای
نماز است- چنین آمده است: «مترجم گوید: این آیت عتاب است بر
اصحاب و اشارت است به آن قصه که کاروانی از
شام آمد...» که در نسخه بازبینی شده، تعلیقه مترجم به این صورت تغییر یافته است: «مترجم گوید این آیت عتاب است بر بعضی اصحاب و اشارت است به...» یعنی واژه «بعضی» را مصححان بر آن افزودهاند.
ب. در ارتباط با آیه ۴۲ و ۴۳ سوره قلم، مصححان روایتی را در پاورقی آوردهاند که در اصل ترجمه نام و نشانی از آن به چشم نمیخورد، و مصححان هم بر خلاف دیگر پاورقیهای خود، این پاورقی را بدون امضا آوردهاند، و شگفت این جاست که مضمون روایت دلالت بر
تجسیم خدا دارد. متن روایت به تعبیری که در پاورقی آمده از این قرار است: «در
صحیحین است و لفظ حدیث از
بخاری است که ابو سعید خدری رضی الله عنه روایت میکند از رسول الله صلی الله علیه و سلم که شنید او را که میفرمودند که روز قیامت ظاهر نماید پروردگار ما ساق خود را پس سجده کنان افتند تمام اهل
ایمان از مرد و زن و
سجده نتواند کسیکه در دنیا بجهت
ریا و
سمعه سجده میکرد، پس کوشش میکند که سجده کند ولی بآن قادر نمیشود زیرا که پشت او یک طبق مثل تخته راست میشود».
به رغم تلاشی که مصححان برای تصحیح و ویرایش ترجمه انجام دادهاند، و تا حدودی هم در این کار موفق بودهاند، هنوز کاستیها و اشتباهات فراوانی در نسخه بازبینی شده به چشم میخورد که متاسفانه از نظر مصححان و نظارت کنندگان بر چاپ آن دور مانده است. بخشی از این کاستیها و اغلاط عبارتند از:
الف. در پاورقی شماره یک، صفحه ۱۲ نسخه مورد نظر، دو واژه «حطة» و «حنطة» به صورت «حطته» و «حنطته» با یک دندانه اضافی آمدهاند.
ب. در پاورقی شماره یک، صفحه ۲۲، جمله «رعایت کن ما را» به این صورت: «رعایت کن ما را» آمده است، در صورتی که در نسخه اصل هم به صورت پیوسته نوشته نشده است.
ج. در پاورقی شماره یک، صفحه ۵۸۵، «اوتوا العلم» با یک الف و به صورت «اوتو العلم» ضبط شده است.
د. در صفحه ۱۹۰، در ترجمه آیه ۲۸
سوره انعام، جمله «و اگر بازگردانیده شوند» به صورت «واگردانیده شوند» چاپ شده است.
ه. در صفحه ۷۹۰، در پاورقی، واژه «غنج» به غلط «فنج» چاپ شده است.
و. در صفحه ۷۹۷، در پاورقی شماره یک، واژه «مترجم» به صورت «مترجو» چاپ شده است.
ز. در صفحه ۸۵۸، در پاورقی شماره یک، جمله «و او مصر باشد بر
کفر...» بدین صورت آمده است: «و او مصر باشد بر کفر...» افزون بر آنچه گفتیم، در حروفچینی متن ترجمه نیز دقت کافی به عمل نیامده است و بسیاری از واژهها که باید میانشان فاصله باشد در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، چنان که میان بسیاری از واژهها فاصله بیش از حد داده شده است، و این، کار را برای خواننده تا حدی مشکل ساخته است.
نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).