تحنث
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَحَنُّث، سنّتی پیش از
بعثت بوده است که طی آن
پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم هر
سال مدتی را در
غار حرا به
خلوت و
عبادت میگذراند.
حِنْث در
لغت به معنای «
گناه بزرگ» که
شرک از مصادیق آن است
و نیز به معنای مرحله
بلوغ و
تکلیف، شکستن
سوگند، و میل به
حق یا
باطل است.
تحنّث از مادّه حنث، معنایی مخالف دارد و کاری است که بدان وسیله از گناه دوری جویند و خدا را عبادت کنند.
برخی، تحنّث را تعبّد معنی کردهاند،
یا به جای تحنّث، واژههای
تعبّد و
نسک را به کار بردهاند.
در پارهای منابع تاریخی نیز تحنّث برابر با تألُّه (
بندگی و
پارسایی) و تبرّر (
نیکوکاری) آمده است.
مجموعاً تحنّث
اجتناب از
گناه است و این معنای سلبی معمولاً با حالتی روحی، مانند
خلوت نشینی و مراقبت
نفس یا نیکوکاری،
توأم میشده است؛ بنابراین تحنّث، بالملازمه در
مفهوم عام عبادت میگنجد و در اصل
مترادف تعبّد یا نوع خاصی از عبادت یا
تعهد انجام دادن
وظیفه عبادی نیست.
از بعضی
روایات برمیآید که پیش از
اسلام، تحنّث در میان
قریش شناخته شده بود.
به گزارش
ابن سعد از
واقدی، کسانی از قریش
ماه رمضان را در
حرا به تحنّث میگذراندند، در آنجا
فقرا را
اطعام میکردند و پس از آن به
مکه میرفتند و هفت بار
کعبه را
طواف میکردند.
به گفته
بلاذری،
عبد المطلب نیای پیامبر این سنّت را در میان قریش پایهگذاری کرد،
اما
ابن هشام تحنّث را
استمرار سنّتی حنیفی دانسته است.
به گفته وی
تحنّث و
تحنّف در عربی به یک معنی (حنیفیّت) است و تحنّث از ابدال ف به ث ساخته شده است،
در آستانه ظهور
اسلام، چند تن از قریش که
حنیف (جمع : حُنَفا) خوانده شدهاند، از برخی
عادات قوم خود مانند
بت پرستی و خوردن
مردار و
خون و قربانیانِ بتها پرهیز میکردند، از جمله
زید بن عَمرو بن نُفَیل که از
مشرکان انتقاد میکرد و برای آنکه از
آزار عم خود،
خطّاب بن نفیل، در امان بماند، به
کوه حرا پناه میبرد.
گفته میشود که تحنّث
پیامبر اکرم نه
پیروی از سنّت قریش بوده است و نه پیروی از روش حنفا.
از بعضی روایات برمیآید که پیامبر اکرم با
تفکر و
تأمل و
فطرت پاک خود از
گناهان دوری گزید و در پی مجاهدات و مراقبات و تحنّث به
رسالت مبعوث گردید و بار سنگین
جاهلیت (وِزر) از دوش او برداشته شد.
ازینرو، برخی
تحنّث پیامبر اکرم را تفکر دانستهاند.
بعضی مستشرقان تحنّث را از واژه عبری تِحِنُّت / تِحِنُّث، به معنای «
نیایش و عبادت فردی»، دانسته و هرگونه ارتباط میان تحنّث و تحنّف (حنیفیّت) را
انکار کرده یا پنداشتهاند که پیامبر اکرم تحت تأثیر روش راهبان یهودی و مسیحی یا پارهای
تجارب شخصی به تحنّث روی آورده است و ازینرو اساساً در تداول لفظ تحنّث یا رواج این سنّت در میان قریش پیش از
اسلام تردید کردهاند،
اما طبق روایات معتبر تاریخی تحنّث در میان
قریش رواج داشته
و به گفته برخی نویسندگان
تحنّث پیامبر اکرم امری کاملاً بی سابقه و غیرتقلیدی بوده است.
طبق گفتاری از
امام علی علیهالسلام در
خطبه قاصعه؛
پیامبر اکرم پیش از
بعثت هر
سال مدتی در
حرا «مجاور» میشد.
به روایت
ابن اسحاق، حضرت رسول چند سالی پیش از بعثت، بنا به سنّت قریش، هر سال یک
ماه در حرا مجاور میشد و تحنّث میکرد و فقرایی را که پیش او میآمدند،
اطعام میکرد و پس از آن به
کعبه میرفت و هفت بار یا بیشتر به دور آن
طواف میکرد و سپس به
خانه باز میگشت؛ این کار تا بعثت حضرت در
ماه رمضان ادامه داشت.
بنا بر روایتی از
عایشه، چیزی محبوبتر از تنهایی و گوشه
نشینی نزد پیامبر اکرم نبود.
آن حضرت در
غار حرا خلوت میکرد و شبهایی چند به تحنّث میگذراند، سپس به
خانه نزد
خدیجه برمیگشت و
زاد و توشهای برای مدتی دیگر برمیداشت تا اینکه سروش حق او را دریافت.
ظاهراً در نتیجه تحنّث و
تفکر و
تعمق درباره
جهان و
انسان و
خالق هستی، حقایقی بر آن حضرت
کشف میشده که
انگیزه ادامه تحنّث میگردیده،
و در پی همین تحنّثات - که صفای معنوی و روحی بیشتری به دنبال داشته -
وحی بر
پیامبر اکرم نازل شده است.
برخی بین دو روایت جمع کرده و گفتهاند که پیامبر اکرم پس از چند
شب تحنّث که توشهاش تمام میشد، به
خانه بازمیگشت و برای چند شب دیگر
توشه برمیداشت تا اینکه یک
ماه به پایان میرسید.
روایات، بیشتر بر این دلالت دارند که پیامبر اکرم به تنهایی به تحنّث میرفت،
ولی در پارهای اخبار
اشاره شده است که خدیجه همراه او و ظاهراً تا محل تحنّث میرفت یا برای حضرت توشه و
آب میبرد؛
با اینهمه، از کلام
امام علی علیهالسلام پیداست که کسی جز وی
شاهد تحنّث پیامبر و نزول وحی بر او نبوده است.
بنا بر پارهای روایات، تحنّث
پیامبر اکرم در
غار حرا از ده
سال قبل از
بعثت و مصادف با سال
ولادت علی علیهالسلام آغاز شد.
در این دوره، پیامبر ندا و نور غیبی و آواز سنگها و درختان را میشنید و پرده از دیدگانش کنار زده میشد - که از خوارق عادات و دلایل
نبوت پیامبر (
اِرهاصات) به شمار میآید - و چنان گذشت تا
وحی بر او نازل شد.
احتمالاً پیامبر پس از
بعثت، تحنّث را که برای دوری از جامعه جاهلی و عادات و رسوم آن انجام میداد
ترک کرد و پس از
هجرت، هر سال دهه اول یا دوم و سپس دهه سوم
ماه رمضان را در
مسجد مدینه اعتکاف میکرد.
(۱)
قرآن.
(۲)
ابن اثیر،
الکامل فی التاریخ.
(۳)
ابن اسحاق،
سیره ابن اسحاق، چاپ محمد حمیداللّه، قونیه ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴)
ابن حزم،
جوامع السیرة النبویة، بیروت ۱۹۸۲.
(۵)
ابن سعد،
الطبقات الکبری.
(۶)
ابن سیده،
المحکم و المحیط الاعظم فی اللغة، قاهره ۱۳۷۷ـ۱۳۹۳/ ۱۹۵۸ـ۱۹۷۳.
(۷)
ابن هشام،
السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت.
(۸)
محمد بن احمد ازهری،
تهذیب اللغة، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره.
(۹)
محمد بن اسماعیل بخاری جعفی،
صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۰)
احمد بن یحیی بلاذری،
انساب الاشراف، چاپ محمد حمیداللّه، مصر ۱۹۵۹.
(۱۱)
اسماعیل بن حماد جوهری،
الصحاح :
تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
(۱۲)
علی بن ابراهیم حلبی،
السیرة الحلبیّة، بیروت ۱۳۲۰، چاپ افست.
(۱۳)
محمد بن احمد ذهبی،
تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، السیرة النبویة، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴.
(۱۴)
حسین بن محمد راغب اصفهانی،
المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت.
(۱۵)
محمود رامیار،
تاریخ قرآن، تهران ۱۳۶۲ش.
(۱۶)
عباس زریاب خویی،
سیره رسول اللّه، تهران ۱۳۷۰ش.
(۱۷)
عبدالرحمان بن عبداللّه سهیلی،
الروض الانف فی شرح السیرة النبویة لابن هشام، چاپ عبدالرحمان وکیل، قاهره ۱۳۸۷ـ۱۳۹۰/ ۱۹۶۷ـ۱۹۷۰، چاپ افست ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۸)
طبری،
تاریخ طبری، بیروت.
(۱۹)
علی بن ابی طالب (علیهالسلام)، امام اول،
نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۱ش.
(۲۰)
خلیل بن احمد فراهیدی،
کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۲۱)
احمد بن محمد قسطلانی،
ارشاد الساری لشرح صحیح البخاری، بیروت : دار احیاء التراث العربی.
(۲۲)
کلینی،
اصول کافی.
(۲۳)
علامه مجلسی،
بحار الانوار.
(۲۴)
احمد بن علی مقریزی،
امتاح الاسماع، چاپ محمود محمد شاکر، قاهره: لجنة التألیف و الترجمة و النشر.
(۲۵) Norman Calder, "H ¤inth, birr, tabarrur, tah ¤annuth: an inquiry into the Arabic vocabulary of vows", BSO (A) S , lI , pt۲ (۱۹۸۸) ;.
(۲۶) EI ۲ , sv "Tah ¤annut ¢h ¢" (by G R Hawting) ;.
(۲۷) M J Kister, Studies in Ja ¦hiliyya and early Islam : "al-tah ¤annuth, an inquiry into the meaning of a term", London ۱۹۸۰.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله «تحنث»، ص۳۳۴۹.