تبعید محاربان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از دستورات خداوند در
قرآن برای
مجازات محاربان تبعید است.
تبعید،
کیفر سلاح برکشیدن، بدون ارتکاب
قتل و
غارت محارب میباشد:
انما جزؤا الذین یحاربون الله ورسوله... او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا...
کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به
جنگ بر میخیزند... و یا از سرزمین خود
تبعید گردند. این رسوایی آنها در دنیاست... .
در روایتی
امام رضا علیهالسّلام در
تفسیر آیه یاد شده میفرماید:
تبعید برای فردی است که
شمشیر بکشد و با
خدا و
رسول محاربه نماید و
فساد انگیزی او بدون قتل و غارت باشد.
این آیه در حقیقت بحثی را که در مورد قتل نفس در آیات سابق بیان شد تکمیل میکند و جزای افراد متجاوزی را که
اسلحه بروی مسلمانان میکشند و با
تهدید به
مرگ و حتی کشتن، اموالشان را به غارت میبرند، با شدت هر چه تمامتر بیان میکند، و میگوید: کیفر کسانی که با خدا و
پیامبر به
جنگ بر میخیزند و در روی
زمین دست به فساد میزنند این است که یکی از چهار مجازات در مورد آنها اجراء شود: نخست اینکه کشته شوند، دیگر اینکه به دار آویخته شوند، سوم این که دست و پای آنها به طور مخالف (دست
راست با پای
چپ) بریده شود، چهارم اینکه از زمینی که در آن زندگی دارند
تبعید گردند.
منظور از
محاربه با خدا و پیامبر آن چنان که در
احادیث اهلبیت وارد شده و
شأن نزول آیه نیز کم و بیش به آن
گواهی میدهد این است که:
کسی با تهدید به اسلحه به
جان یا
مال مردم
تجاوز کند، اعم از اینکه به صورت دزدان گردنهها در بیرون شهرها چنین کاری کند و یا در داخل
شهر، بنابراین افراد چاقوکشی که حمله به جان و مال و نوامیس مردم میکنند نیز مشمول آن هستند.
ضمنا جالب توجه است که
محاربه و ستیز با
بندگان خدا در این آیه به عنوان
محاربه با خدا معرفی شده و این تاکید فوق العاده
اسلام را درباره حقوق انسانها و رعایت
امنیت آنان ثابت میکند.
تبعید، یکی از کیفرهای چهارگانه (قتل، به دار آویختن، قطع دست و پا،
تبعید)
محاربه با خدا و رسولش در
دنیا است:
انما جزؤا الذین یحاربون الله ورسوله ویسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا... او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا...
کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ بر میخیزند، و اقدام به فساد در روی زمین میکنند، (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و
ناموس مردم حمله میبرند،) فقط این است که
اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پای (چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود و یا از سرزمین خود
تبعید گردند. این رسوایی آنها در دنیاست... .
چون «
محاربه» اصطلاحی است که در
فقه و
حقوق، استعمال میشود، از ذکر مصادیق آن خودداری شد تا ضمن در برگرفتن تمام مصادیقش از اختلافات موجود در آن نیز پرهیز گردد. گفتنی است تعیین یکی از کیفرهای چهارگانه در صورتی است که «او» برای
اباحه و
تخییر باشد.
این آیات خالی از ارتباط با آیات قبل نیست، برای اینکه آیات قبل که
داستان برادر کشی
فرزندان آدم را نقل میکرد و میفرمود به همین جهت بر
بنی اسرائیل نوشتیم که چنین و چنان، گو اینکه ارتباط مستقیمش با مطالب قبل بود که پیرامون حال و وضع بنی اسرائیل سخن میگفت، و گو اینکه در آن آیات بطور صریح نه یک
حد شرعی بیان شده بود و نه یک
حکم الهی، ولیکن بطور ضمنی و یا به عبارتی به ملازمه با آیات مورد بحث که بیانگر حد شرعی مفسدین و دزدان است ارتباط دارد. انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا، کلمه فسادا در این جمله مصدری است که به عنوان حال به کار رفته (و معنای در حالی که مفسدند را میدهد)، و جمله: یحاربون الله از آنجا که معنای تحت اللفظی و حقیقتش در مورد خدای تعالی محال است، و ناگزیر باید بگوئیم معنای مجازی آن منظور است، از این جهت معنای وسیع و دامنه داری خواهد داشت، (چون معنای مجازی
محاربه با خدا همان دشمنی کردن با خدا است)، و دشمنی با خدا معنای وسیعی است که هم شامل مخالفت با یک یک
احکام شرعی میشود و هم بر هر ظلمی و اسرافی
صادق است ولیکن از آنجا که در آیه شریفه
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را هم ضمیمه کلمه الله کرده، و فرموده: الذین یحاربون الله و رسوله، این معنا را به ما میفهماند که مراد از
محاربه، دشمنی با خدا در خصوص مواردی است که رسول نیز در آن دخالتی دارد و در نتیجه تقریبا متعین میشود که بگوئیم: مراد از
محاربه با خدا و رسول عملی است که برگشت میکند به ابطال اثر چیزی که رسول از جانب خدای سبحان بر آن چیز
ولایت دارد، نظیر جنگیدن
کفار با رسول و با مسلمانان، و راهزنی راهزنان که
امنیت عمومی را خدشهدار میسازد، امنیتی را که باز گسترش دامنه ولایت رسول آن امنیت را گسترش داده.
آیا مجازاتهای چهارگانه فوق جنبه تخییری دارد یعنی
حکومت اسلام هر کدام از آنها را درباره هر کسی صلاح ببیند اجراء میکند، و یا متناسب با چگونگی
جرم و جنایتی است که از آنها انجام گرفته؟ یعنی اگر افراد
محارب دست به کشتن انسانهای بیگناهی زدهاند مجازات قتل برای آنها انتخاب میشود و اگر اموال مردم را با تهدید به اسلحه ببرند انگشتان دست و پای آنها قطع میشود و اگر هم دست به آدم کشی و هم
سرقت اموال زده باشند اعدام میشوند و
جسد آنها برای
عبرت مردم مقداری به دار آویخته میشود و اگر تنها اسلحه به روی مردم کشیدهاند بدون اینکه خونی ریخته شود و یا سرقتی انجام گیرد به
شهر دیگری
تبعید خواهند شد،
شک نیست که معنی دوم به
حقیقت نزدیکتر است، و این مضمون در چند
حدیث که از
ائمه اهل بیت علیهمالسلام نقل شده وارد گردیده است.
تعریف
محاربه، طرق اثبات و حد آن از جمله فروعات مرتبط با آیه
محاربه است که در فقه مورد بحث قرار گرفته است. نظرات فقهی امام خمینی در این باره را در ادامه ملاحظه میکنید.
محارب کسی است که شمشیرش را
برهنه میکند یا آن را
تجهیز مینماید تا مردم را بترساند و میخواهد در زمین
افساد نماید؛ خواه در خشکی باشد یا در دریا، در شهر باشد یا در غیر آن، شب باشد یا روز. و در صورت تحقق آنچه که ذکر شد، شرط نیست که از
اهل ریبه (افراد مشکوک و متهم) باشد، و مرد و زن در آن مساوی است. و در ثبوت آن بر کسی که با قصد مذکور، سلاحش را بکشد درحالیکه شخص ضعیفی است که از ترساندنش، برای احدی ترس تحقق پیدا نمیکند،
اشکال، بلکه
منع است. البته اگر ضعیف باشد، ولی نه به حدّی که ترس از ترساندن او متحقق نشود، بلکه در بعضی از احیان و اشخاص تحقق پیدا میکند، ظاهر آن است که داخل در آن میباشد.»
و اگر مردم را با
تازیانه و
عصا و
سنگ بترساند در ثبوت این حکم اشکال است، بلکه در دوتای اولی عدم آن
اقرب است.
در این حد، بنابر اقوی
حاکم بین قتل و مصلوب کردن و قطع به طور مخالف و نفی بلد،
مخیّر است. و
بعید نیست که برای حاکم
بهتر باشد که
جنایت را ملاحظه کند و آنچه که مناسب آن است،
اختیار نماید. پس اگر کشته است، حاکم،
قتل یا مصلوب نمودن را اختیار کند. و اگر
مال را برداشته است
قطع را اختیار نماید. و اگر شمشیر کشیده و فقط ترسانده است،
نفی بلد را اختیار کند. و تحقیقاً کلمات فقها و روایات مضطرب است و بهتر همان است که ما ذکر کردیم.
این «
حدّ محارب است؛ خواه کسی را بکشد یا نه و خواه
ولیّ دم، امرش را نزد حاکم ببرد یا نه. البته درصورتیکه نزد حاکم ببرد بهعنوان
قصاص کشته میشود درصورتیکه مقتول کفو او باشد. و با
عفو او، حاکم بین چهار امر مخیّر است؛ چه او را برای گرفتن مال کشته باشد یا نه. و همچنین اگر
مجروح کند و نکشد، قصاص مربوط به ولیّ است؛ پس اگر قصاص بگیرد، حاکم بین امور گذشته از نظر حد، مختار است و همچنین است اگر ولیّ از آن عفو نماید.»
اگر حاکم که از میان مجازاتهای چهارگانه،
تبعید را اختیار کند و «
محارب از شهرش به شهر دیگری
تبعید شود، والی باید به هر شهری که در آن ماوی میگیرد بنویسد که از هم غذا شدن و
معاشرت و خریدوفروش و ازدواج و مشاوره با او پرهیز شود. و احوط (وجوبی) آن است که کمتر از یک سال نباشد اگر چه
توبه نماید. و اگر توبه نکند، نفی بلد او تا اینکه توبه نماید، استمرار پیدا میکند. و اگر بخواهد به
بلاد شرک برود جلوگیری میشود. گفتهاند: اگر او را تمکین نمودند که وارد بلاد شرک شود
مقاتله میشوند تا او را بیرون کنند.
محاربه با یک مرتبه
اقرار - و بنابر احوط (استحبابی) با دو مرتبه - و با
شهادت دو عادل ثابت میشود. و شهادت زنها - جداگانه باشند یا با مردها - قبول نمیشود. و شهادت دزدها و
محاربها بعضی بر بعضی قبول نمیشود. و همچنین شهادت کسانی که مال از آنها گرفته شده بعضی برای بعضی، به اینکه همه بگویند: «متعرض ما شدند و از ما گرفتند» قبول نمیشود. و اما اگر بعضی از آنها برای بعضی شهادت دهد و بگوید: عارض ما شدند و از اینها گرفتند نه از ما، بنابر
اشبه قبول میشود.
اگر
محارب قبل از توانایی بر او، توبه نماید حدّ
ساقط میشود، نه حقوق الناس از قبیل قتل و
جرح و مال. و اگر
بعد از دستیافتن بر او توبه کند، حدّ (
محاربه) هم ساقط نمیشود.
•
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۳۲۹، برگرفته از مقاله «تبعید محاربان». •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی