• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تبع - به ضم تاء (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




تُبَّع‌ (به ضم تاء و فتح باء مشدد) از واژگان قرآن کریم که لقب پادشاهان یمن است و نام قوم تُبَّع‌ که به ایشان اسناد دارند.



تُبَّع‌ لقب پادشاهان یمن است و نام قوم تُبَّع‌ که به ایشان اسناد دارند.


(اَ هُمْ خَیْرٌ اَمْ قَوْمُ‌ تُبَّعٍ‌ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ) (آيا آنان بهترند يا قوم «تُبَّع» و كسانى كه‌پيش از آنها بودند؟!)
(وَ اَصْحابُ الْاَیْکَةِ وَ قَوْمُ‌ تُبَّعٍ‌ کُلٌّ کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ) اصحاب ایکه» [قوم شعیب‌] و قوم تُبَّع كه در سرزمين يمن زندگى مى‌كردند)، هر يك از آنها پیامبران را تكذيب كردند و وعده عذاب درباره آنان تحقّق يافت).
گفته‌اند: لقب پادشاهان یمن است چنانکه فرعون لقب شاهان مصر، قیصر لقب شاهان روم و کسری لقب پادشاهان ایران بود.
راغب گوید: علّت این تسمیه آنست که شاهان تبّع در سیاست و زمامداری تابع یکدیگر بوده و از یک نقشه پیروی می‌کرده‌اند و گویند: تبّع پادشاهی است که ملّت از وی پیروی نماید. طبرسی علّت این تسمیه را کثرت پیروان دانسته و قول راغب را به طور احتمال آورده است.
قرآن مجید در نابود شدن قوم تبّع صریح است ولی از خود تبّع ساکت است.
در مجمع البیان از سهل بن سعد از رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) نقل کرده که فرمود: تبّع را فحش نگوئید که او اسلام آورده است.
ولید بن صبیح از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده که: تبّع به طایفه اوس و خزرج گفت در همین جا باشید تا این پیامبر بیاید و اگر او را درک می‌کردم در خدمتش بودم و با او به‌پا می‌خواستم.
در تفسیر برهان نیز چند حدیث در همین مضمون منقول است.
در کمال الدین صدوق ص۱۶۹ باب ۱۱ سه حدیث در مدح تبّع آمده، از جمله از ابن عباس که گفت: کار تبّع بر شما مشتبه نشود او مسلم بود.
احتمال می‌رود که او یکی از پیامبران باشد، چون از وی ذمّی نشده و شاید «قوم تبّع» مثل «قوم نوح» و «قوم ابراهیم» باشد که هر دو پیامبرند، نه مثل «قوم فرعون» که مبغوض و ملعون است.


این کلمه که فقط دو بار در قرآن مجید آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۲۶۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۶۳.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۳۰۵.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۲۹۳.    
۵. دخان/سوره۴۴، آیه۳۷.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۹۷.    
۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۱۴۶.    
۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۲۲۲.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۰۰.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۳۱۱.    
۱۱. ق/سوره۵۰، آیه۱۴.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۱۸.    
۱۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۴۲.    
۱۴. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۱۱.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۱۵.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۵۳.    
۱۷. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۶۳.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۰۰.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۳۱۲.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۱۰۰.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۳۱۲.    
۲۲. حسینی بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۳۰.    
۲۳. شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۱۶۹، باب۱۱.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "تبع"، ج۱، ص۲۶۶.    






جعبه ابزار