تبرج جاهلیت أولی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تبرج ، از ماده برج، به این معنا که
زن زیباییهایش را برای مردان آشکار کند.
و خودنمایی زنان دوران
جاهلیت ، در معرض نگاه
نامحرمان به عنوان تبرج
جاهلیت اولی شناخته می شود.
خودنمایی زنان دوران
جاهلیت، در معرض نگاه نامحرمان، امری
شایع بوده است:
وقرن فی بیوتکن ولاتبرجن تبرج
الجـهلیة الاولی... «و در خانه هایتان قرار گیرید و مانند روزگار
جاهلیت قدیم زینتهای خود را آشکار مکنید و
نماز برپا دارید و
زکات بدهید و
خدا و فرستاده اش را فرمان برید خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان (
پیامبر ) بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»
جاهلیت اولی،
جاهلیت قبل از
بعثت پیامبر -صلی الله علیه و آله وسلم- است.
قرن از ماده
وقار به معنی سنگینی است، و کنایه از قرار گرفتن در خانهها است، بعضی نیز احتمال دادهاند که از ماده قرار بوده باشد که از نظر نتیجه تفاوت چندانی با معنی اول نخواهد داشت.
اما اینکه منظور از
جاهلیت اولی چیست؟ ظاهرا همان
جاهلیتی است که مقارن عصر
پیامبر - صلیاللهعلیهوآلهوسلّم - بوده، و به طوری که در تواریخ آمده در آن موقع زنان
حجاب درستی نداشتند، و دنباله روسریهای خود را به پشت سر میانداختند به طوری که گلو و قسمتی از سینه و گردنبند و گوشوارههای آنها نمایان بود، و به این ترتیب
قرآن همسران پیامبر - صلیاللهعلیهوآلهوسلّم - را از این گونه اعمال باز میدارد.
بدون
شک این یک
حکم عام است، و تکیه آیات بر
زنان پیامبر - صلیاللهعلیهوآلهوسلّم - به عنوان تاکید بیشتر است، درست مثل اینکه به شخص دانشمندی بگوئیم تو که دانشمندی
دروغ مگو، مفهومش این نیست که دروغ گفتن برای دیگران
مجاز است، بلکه منظور این است که یک مرد عالم باید به صورت مؤکدتر و جدیتری از این کار پرهیز کند.
به هر حال این تعبیر نشان میدهد که
جاهلیت دیگری همچون
جاهلیت عرب در پیش است که ما امروز در عصر خود آثار این پیشگوئی
قرآن در دنیای متمدن مادی را میبینیم، ولی مفسران پیشین نظر به اینکه چنین امری را پیش بینی نمیکردند، برای
تفسیر این کلمه به زحمت افتاده بودند لذا
جاهلیت اولی را به فاصله میان
آدم و
نوح، و یا فاصله میان
عصر داوود و
سلیمان که زنان با پیراهنهای بدننما بیرون میآمدند، تفسیر کردهاند، تا
جاهلیت قبل از
اسلام را
جاهلیت ثانیه بدانند!.
ولی چنانکه گفتیم نیازی به این سخنان نیست، بلکه ظاهر این است
جاهلیت اولی همان
جاهلیت قبل از اسلام است که در جای دیگر
قرآن نیز به آن اشاره شده است مثل سوره
آل عمران آیه ۱۴۳
و
سوره مائده آیه ۵۰
و
سوره فتح آیه ۲۶
و
جاهلیت ثانیه،
جاهلیتی است که بعدا پیدا خواهد شد (همچون عصر ما) شرح بیشتر این موضوع را در بحث نکات خواهیم داد.
در آیه ۳۲
سوره احزاب همسران پیامبر -صلی الله علیه وآله-، از
زینت و
خودآرایی و
تبرج دوران
جاهلیت منع شدهاند:
یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولا معروفا «ای همسران پیامبر شما مانند هیچ یک از زنان (دیگر) نیستید اگر سر پروا دارید پس به ناز سخن مگویید تا آنکه در دلش بیماری است
طمع ورزد و گفتاری شایسته گویید.»
در آیات گذشته سخن از موقعیت و مسئولیت سنگین همسران پیامبر- صلیاللهعلیهوآلهوسلّم - بود، در آیات مورد بحث این موضوع همچنان ادامه مییابد و طی آیاتی هفت دستور مهم به همسران پیامبر - صلیاللهعلیهوآلهوسلّم - میدهد.
نخست در مقدمه کوتاهی میفرماید: ای همسران پیامبر - صلیاللهعلیهوآلهوسلّم - شما همچون یکی از زنان عادی نیستید اگر تقوا پیشه کنید (یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن).
شما به خاطر انتسابتان به پیامبر - صلیاللهعلیهوآلهوسلّم - از یک سو، و قرار گرفتنتان در کانون
وحی و شنیدن آیات
قرآن و تعلیمات
اسلام از سوی دیگر دارای موقعیت خاصی هستید که میتوانید سرمشقی برای همه زنان باشید، چه در مسیر
تقوا و چه در مسیر گناه.
بنابر این موقعیت خود را درک کنید و مسئولیت سنگین خویش را به فراموشی نسپارید و بدانید که اگر
تقوا پیشه کنید در پیشگاه
خدا مقام بسیار ممتازی خواهید داشت.
و به دنبال این مقدمه که طرف را برای پذیرش مسئولیتها آماده میسازد و به آنها شخصیت میدهد نخستین دستور در زمینه
عفت صادر میکند و مخصوصا به سراغ یک نکته باریک میرود تا مسائل دیگر در این رابطه خود بخود روشن گردد، میفرماید بنابر این به گونهای هوسانگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع کنند (فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض).
بلکه به هنگام سخن گفتن، جدی و خشک و بطور معمولی سخن بگوئید، نه همچون زنان کم شخصیت که سعی دارند با تعبیرات تحریک کننده که گاه توام با ادا و اطوار مخصوصی است که افراد شهوت ران را به فکر
گناه میافکند سخن بگوئید.
تعبیر به الذی فی قلبه مرض (کسی که در دل او بیماری است) تعبیر بسیار گویا و رسائی است از این حقیقت که
غریزه جنسی در حد تعادل و مشروع عین سلامت است، اما هنگامی که از این حد بگذرد نوعی بیماری خواهد بود تا آنجا که گاه به سر حد
جنون میرسد که از آن تعبیر به جنون جنسی میکنند و امروز دانشمندان انواع و اقسامی از این بیماری روانی را که بر اثر طغیان این غریزه و تن در دادن به انواع آلودگیهای جنسی و محیطهای
کثیف به وجود میآید در کتب خود شرح دادهاند.
در پایان آیه دومین دستور را به این گونه شرح میدهد: شما باید به صورت شایستهای که مورد رضای
خدا و پیامبر - صلیاللهعلیهوآلهوسلّم - و توام با
حق و عدالت باشد سخن بگوئید (و قلن قولا معروفا).
در حقیقت جمله لا تخضعن بالقول اشاره به کیفیت سخن گفتن دارد و جمله قلن قولا معروفا اشاره به محتوای سخن.
البته قول معروف (گفتار نیک و شایسته) معنی وسیعی دارد که علاوه بر آنچه گفته شد، هر گونه گفتار باطل و بیهوده و گناه آلود و مخالف حق را
نفی میکند.
ضمنا جمله اخیر میتواند، توضیحی برای جمله نخست باشد، مبادا کسی تصور کند که باید برخورد زنان پیامبر - صلیاللهعلیهوآلهوسلّم - با مردان بیگانه موذیانه یا دور از
ادب باشد، بلکه باید بر خورد شایسته و مؤدبانه و در عین حال بدون هیچگونه جنبههای تحریک آمیز داشته باشد.
سپس سومین دستور را که آن در زمینه رعایت
عفت است چنین بیان میکند: شما در خانههای خود بمانید و همچون
جاهلیت نخستین در میان جمعیت ظاهر نشوید و اندام و وسائل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید (و قرن فی بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولی).
قرن از ماده وقار به معنی سنگینی است، و کنایه از قرار گرفتن در خانهها است، بعضی نیز احتمال دادهاند که از ماده قرار بوده باشد که از نظر نتیجه تفاوت چندانی با معنی اول نخواهد داشت.
تبرج به معنی آشکار شدن در برابر مردم است، و از ماده برج گرفته شده که در برابر دیدگان همه ظاهر است.
ولاتبرجن تبرج
الجـهلیة الاولی... «و در خانه هایتان قرار گیرید و مانند روزگار
جاهلیت قدیم زینتهای خود را آشکار مکنید و نماز برپا دارید و زکات بدهید و خدا و فرستاده اش را فرمان برید خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان (پیامبر) بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۳۲۰، برگرفته از مقاله «تبرج جاهلیت أولی ».